جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.
توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.
تمرین:
در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:
- کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
- کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
- کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
- در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
داستان هدایت دوستان به گروه تحقیقاتی عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10421MB54 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 1052MB54 دقیقه
به نام خدای مهربان
سلام
مورداول
موقعی که می خواستم گواهینامه بگیرم دوست داشتم برای امتحان رانندگی افسری که میاد امتحان بگیره خانم باشه اما مربی که به رانندگی آموزش میداد گفته بود افسر خانم سالی یکبار میاد اونم تازه اومده بود موند سال دیگه بیاد ومن اینوباور نکردم گفتم اگر من به خدا ایمان داشته باشم میاد، روز امتحان که رسید من دوبار رد شدم افسرهم آقابود خدای بهم گفت یه جلسه آموزشی مربی آقاانتخاب کن تا ترست بریزه گفتم باشه روزی که بامربی مرد برای آموزش رفتم فرداش امتحان رانندگی داشتم، خدا گفت داری میری امتحان مدارکی که لازم داری وبردار وهمسرت هم پیشت باشه تاراحت ترکارهای اداریش وبعدقبولیت انجام بدی گفتم چشم، چون هربارمیرفتم سرامتحان استرس داشتم اینبارهم بااسترس رفتم ولی توی قلبم همش می گفتم خداوندقلب ها رابه سمت من نرم میکنه و رفتیم آموزشگاه وارد آموزشگاه که شدم دیدم دوتا افسر برای امتحان اومده که یکیش خانم هست واتفاقا من برای آموزش باافسرخانم انتخاب شدم اون لحضه چشمام پر از اشگ شوق شدواونقدر ازخدا تشکر کردم و واقعا حضورخدا را به شدت توی اون لحظه در کنارم هسش کردم وهمون روز توی امتحان قبول شدم واین لطف ومهربونی خدا همیشه شامل حالم بوده
وابسته خدا بودن چقدر قشنگه
مورددوم
توی بیماری پندمیک که بیشترافراد درگیرش بودن ومن دیدم کسانی که میترسن درگیرش میشن همسرم هم چون میترسید درگیرش شد ومن ازش پرستاری میکردم بدون ماسک والکل وهمه میگفتن تو دیونه ای تو هم درگیر میشی من هم میگفتم گر نگهدار من آنست که من میدانم شیشه را در بقل سنگ نگه میدارد وبه این جمله ایمان قلبی داشتم بخاطر همین رها بودم. حتی پدر ومادر وبرادرم هم درگیرش شدن ومن رفتم وازشون پرستاری کردم وباز هم به همین جمله اعتقاد داشتم مامانم وتوی بیمارستان بستری کردیم ومن پیشش بودم وبه این جمله ایمان داشتم بعدش همه تعجب میکردن و میگفتن جدی نمیگی واقعادرگیر نشدی ومیگفتم نه چون خدانگهدار من بودوواقعا خدا نگهدار من بود وبا تمام وجودم حسش
میکردم.
اما
توی موردی که ضعیف عمل کردم ودرگیرش هستم بدلیل ذهن فقیر مسئله مالی هست شاید زبانن گفتم که خدا روزی میرسونه ولی باور قلبیم چیز دیگه بوده واینوخودم خوب حسش کردم تلاش زیاد کردم نتیجه کم دیدم بدلیل اینکه روی خدا حساب نکردم و به خودم مغرور شدم وفکر کردم خودم تلاش کردم زحمت کشیدم واین منم منم باعث شده توی مسائل مالی رشد نکنم.
ودر آخر می خوام اینو بگم که استاد تمام فایلهاتون
بی نظیره و باعث میشه به خود شناسی وخدا شناسی برسیم.
توی همه کارهامون اعتبار وبدیم به خدا واجازه بدیم راه ها را نشونمون بده.
باخداباش و پادشاهی کن، بی خدا باش وهرچه خواهی کن