توحید عملی | قسمت 10

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10
    421MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 10
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیه زحمتکش» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1638 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدامرا کفایت است وجز او خدایی نیست

    من براو توکل کرده ام

    که اوست پروردگار عرش بزرگ

    خدایا بابت هدایت های به موقع وهم زمانی هایت با تمام قلبم تو رارشکرمیگویم

    خداجونم عاشقتم که از زبان استاد این چنین به موقع صحبت های که باید بشنوم را شنیدم

    سلام ودرود بر استاد توحیدی ومریم جان عزیزم

    واقعا به موقع مثل هر فایل دیگه ای از شماهدایت شدم و قلب وجانم روشن شد .

    استاد این چند سالی که خدا هدایتم کرد به مسیر شما بخش های توحیدی سایت توحید عملی های 1تا 10چقدر آرامم کرد وچقدر قلبم را مطمئن کرد .

    صادقانه هر جا که ذهنم حرف میزنه ومیگه این حرف های استاد را باور نکن راه بقیه را برو برای استاد فقط جواب میده و هزاران ترمز که از ذهن نجواگر میاد اومده وقلبم را آروم کرده .

    استاد وقتی که با آقای عرشیانفر آشنا شدم که باعث شد به سایت شما هدایت بشوم از طریق دوره کوچینگ ،فایل های شما را همراه با حرف های

    آقای عرشیانفر می‌گذاشتند توی واتس اپ

    من همش فایل های شما را که می‌شنیدم خیلی بن دلم می‌نشست وانگار همونی بود که میخواستم وهمش را سیو کردم در تلگرام مخصوصا فایل نگاه ملاصدرا از خداوند که همیشه می‌شنوم .

    اصلا نگاه من به خدا با نگاه شما به خداوند عوض شد .

    خدایی که ترسناک بود در ذهنم که من اصلا نمی‌شناختم ولی شما دید متفاوت از بقیه است راد جامعه داشتید وتا الان هم همون نگاه را دارید وتغبیر نکرده .

    اینقدر ایمان داشته باشی که همه چیز را به خدا وصل کنی .

    واین تقوا که در قرآن میگه .

    یه بار از خدا پرسیدم که استاد عباسمنش چطوری اینقدر به همه چیز را حت واسان رسیده که خداوند قشنگ گفت ایمان داشته ومن را باور کرده .

    به خود خدا هرجا تسلیمش شدم جواب گرفتم نمی‌دونم چطوری ولی فقط اون راه ها را بلده .

    می‌خوام داستانی بگم از یه ماه پیش که درس گرفتم که غروردر برابر خدا انسان را میکشه پایین .

    تو یه مغازه لبنیاتی مشغول به کارشدم 5ماه پیش با شروع دوره احساس لیاقت .

    صاحب کارم همش از شیر وماستش خیلی تعریف میکرد وهمش می‌گفت شیر من تک هست تو کل شهر

    ماست من تک شده تو‌شیراز

    همش من‌ومن ومن

    من احساس خوبی نداشتم ومیگفتم چرا فقط میگه من یعنی خدا براش کاری نکرده وله خودم میگفتم ببین سمیه این غرور نابودش می‌کنه .

    تا اینکه یکماه پیش که یه یخچال از یه شرکت آوردند براشون، من خیلی خوشحال شدم وگفتم خدا برامون رسوند فریزری که میخواستید.

    با لحن مسخره آمیز گفت :خدا رسوند؟

    خودم رفتم دنبالش

    خدارسوند؟

    من را میگی دیگه ساکت شدم

    با خودم میگفتم این آدم سقوط می‌کنه کسب وکارش، چون غرور شدید داره که خودش همه چی می‌دونه .

    واقعا هم سقوط کرد خیر و برکت از مغازه اش رفت ومن هم دیگه اومدم بیرون از اون کار

    ویاد حرف های شما استاد افتادم که هیچ وقت نباید کریدیت کارهامون وحتی نفس هامون را به خودمون بدیم .

    واقعا من نمی‌دونم چطوری مغزم وقلبم واندام هام کارمیکنه وخودم هیچ دخالتی نداشتم در تشکیلشون پس چطور بگم من این کارراانجام دادم

    استاد حتی از اینکه بخوام از کلمه من استفاده کنم ناراضی هستم چون خدا ایده ها را میاره ،خدا روزی میده بهم ،هذا از خواب بیدارم می‌کنه وهرچی که گوش کردم به حرف هاش واقعا نتیجه گرفتم با اینکه اولش‌ اصلا غیر قابل باور بود برام .

    کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛

    خدایی از بچگی همیشه هدایتم می‌کرده ولی خیلی جاها با کله خودم رفتم خوردم زمین

    اینقدر قشنگ هدایتم می‌کنه وکمکم می‌کنه که متوجه شدم کار اونه .

    مثلاً بچگی من بیماری کلیوی داشتم و خداوند یه دست مهربونش را فرستاد با چندتا آیه قرآن وباور معلم قرآن برادرم که فکر کن تو دستت یه سیب قرمزه ومیخوریش وخوب میشی ،خوب شدم

    اینقدر هدایتم کرده که صفحه ها باید بنویسم

    در ازدواجم هدایت خواستم وفرپ خوبی را فرستاد برام

    در زمان بارداری وموفع زایمان که چقدر راحت انجام شد

    در زمان بچگی که چندین بار از بلندی افتادم وخدا نجاتم داد.

    در زمان جالبه جایی منزلمون که چقدر راحت جابه جاشدم بعد 15سال .

    در زمانی که جویای کار بودم هدایتم‌کرد به کار راحت تر

    در هر زمانی که خواستم اومد ولی به شرط ایمان وپاکی دل

    کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛

    واقعا هیچ‌کس جز خدا گره ها را راحت باز نمیکنه

    اگر جایی کارمون راحت پیش می‌ره یعنی خداوند داره کار می‌کنه ولی اگر سخته با کله خودمون رفتیم.

    اینقدر به موقع که تسلیم شدن دست کم اش را فرستاده که واقعا بی نهایت دست هایش را دیدم .

    آخریش هم همین دیشب که مدارکم وحقوقم که یک ماه بود دستم نرسیده بود به دستم رسید .

    ویه سری مدارک هم دست صاحب کار دومی داشتم که از خدا هدایت خواستم وگفت برو زنگ بزن چرا فرار می‌کنی شهامت داشته باش وحرفت را بزن

    وزنگ زدم وگفت امروز به دستت می‌رسونم .

    چون قبلش میترسیدم از رفتار صاحب کارم وشرک داشتم ولی وقتی خدا گفت وانجام دادم اون قلب ها را برام نرم کرد.

    کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛

    هرجا پولی لازم داشتم وبه موقع رسید و کارم انجام‌شده

    یه دوسال پیش رفتیم بوشهر با همسرم ودرمسیر راه خاکی بود شد اینقدر ترسیده بودم ولی از خدا کمک

    خواستم وچقدر زیبایی دیدم چقدر راحت شد مسیر وماه کامل وبزرگ‌را دیدم که هیچ وقت اینقدر قشنگ ندیده بودنش .

    زمانی که به خاطر تصادف همسرم که من گردن گرفتم میخواستند زندانی ام کنند و همون جا گفتم به مسئولش که من فقط خدارادارم وهمون افرادی که همسرم تصادف کرده بود باهاشون،یه ضامن کارمند آوردند وکارم انجام‌شد.

    چقدر خدا بی دریغ کمکم کرد ومن غرور داشتم واومدم پایین ودرزمانی که تسلیم شدم دستم را گرفت .

    در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟

    خیلی جاها

    موقعی که نیازش داشتم گفتم خدایا کمکم کن وکمکم کرد از هزاران راه

    اون جاهایی که کارم انجام‌شدگفتم خودم با هوش بودم و رنگ بودم ودرستش کردم .

    واین یعنی شرک وقشنگ دستش را رها کرد وبا مخ خوردم زمین .

    همین امروز صبح که تو محل کار داشتم از بالابر میرفتم بالا میگفتم خب میتونم خودم برم بالا آیا نیازی دارم از خدا کمک بخوام؟نه دیگه راحته

    به خدا همون موقع آسانسور وسط گیر کرد ومن با زحمت خودم را کشوندم بالا

    به خود خدا حتی هر نفسمون هم از لطف اونه که راحت میاد ومیره .

    آخه این غرور نشانه وجود شیطانه که میفهمم از خدا دورم می‌کنه

    ودراخر یاد این جمله از هدایت خدا که الان افتاد در قلبم

    با خدا باش وپادشاهی کن

    بی خدا باش وهرچه خواهی کن .

    استاد در پناه خدا زنده وسلامت توحیدی باشی وهدایتگر هزاران انسان و دستان خدا شدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: