توحید عملی | قسمت 10

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10
    421MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 10
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «خانم موفق» در این صفحه: 10
  1. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    وسلام استاد عزیز و دوستان همراهم

    همین چند ساعت پیش بود که گوشت رو داخل چرخ گوشت ربختم هرکاری کردم چرخ گوشت کار نمیکرد و بارها قطعات رو باز کردم و دوباره گذاشتم اما انگار نه انگار .

    و حین جداسازی قطعات انگشتم به تیغه خورد و کمی زخمی شد . رفتم داخل کشو چسب گرفتم حین برگشت یهو گفتم خدایا من که کاره ای نیستم تو برام درستش کن . درسته من یادم رفت همون اول اعتبار رو به تو بدم و روی خودم حساب بازکردم اما من بدون تو که هیچی نیستم .

    برگشتم دوباره سر چرخ گوشت . دوباره قطعه رو درآوردم و سرجاش گذاشتم روشن کردم باورتان نمیشه خدا شاهده من تا الان ندیدم چرخ گوشتمان اینطوری گوشت رو باسرعت و هیولاوار چرخ کنه .

    من گفتم دیدی کار خدا رو . چه بهتره همون اول هر کار بادم باشه کار رو به خدا بسپارم نه به خودم .

    خدا هرلحظه آنلاین هست و برای برقراری ارتباط باهاش من احتیاج به منشی و واسطه ندارم .

    من برای برقراری ارتباط باهاش احتیاج با نت و هزینه های نت ندارم .

    من برای برفراری باهاش نیاز به گرفتن وقت قبلی و حق ویزیت ندارم

    برای برقراری ارتباط باهاش شب و روز نداره وهمیشه در دسترسه .

    برای برقراری ارتباط لازم نیست ازجام پاشم ومطبش برم مطبش تو دل من هست

    بهترین دکتر وبهترین مشاوره ای که ردخور نداره و تا بهبودی کامل کارات باهاته .

    راز دار . امینه . روی حرفش میشه حساب کرد .

    کافیه فقط ازش درخواست کنم و بهش اعتماد کنم .

    مثل همیشه خدا روشاکرم بابت هدایتم به این سایت توحیدی و تشکر از استاد عالیقدر بابت آموزشهای توحیدی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    روی خواسته حساب باز کردن

    بعد اینکه فایلهای توحیدی رو گوش میدادم وآموزشهای شما رو دنبال میکردم آرام آرام شرکهای درونم رو شناختم یکی حساب کردن روی دیگران و دیگری حساب کردن روی تلاشهام و باورسازیهام وکنترل ذهن بود که به لطف الهی وآموزشهای شما استاد عالیقدر اونها رو شناسایی کردم و اونها رو رفعش کردم .

    اما باز شرکی درونم بود که جلوی شادیم رو میگرفت ونمیزاشت همش شاد یا امیدوار باشم و گاها بهم حس منفی میداد ومن نمیدونستم چیه ؟

    اما به لطف الهی دیشب بهم الهام شد و خاستم اینجا به اشتراک بزارم و اون اینکه از وقتی من بااهرم رنج ولذت آشناشدم و اومدم برای خواسته ام در اول حرکتم اون رو انجامش بدم که محرکم باشه برای استمرار وتلاش بیشتر .

    اومدم درقسمت لذتها رسیدن به خواسته رو ربط دادم به یه سری لذتها و… و نرسیدن به خواسته رو ربط دادم به رنج و درد و .. وآخرش خودکشی .

    تا اینجوری محرکم بشه وپیازداغش رو زیادتر کردم ونزدیک به 20 روز تکرار میکردم و اتفاقا محرک خوبی بود و من شبانه روزی بدای رسیدن به خواسته ام تلاش میکردم و مرتب از خدا کمک میخاستم و خداوند بهم خیلی کمک کرد و خیلی روی باورهام کارکردم و اتفاقا نشونه هم دیدم و اتفاقات خوب هم میافتاد .

    اما همچنان تومسیر انگار یه نیرویی میخاست بهم حس نومیدی بده ومن میگفتم این شیطانه . ودرجواب شیطان میگفتم برای چی میخای منو منصرف کنی من تلاشم رو میکنم و به خاسته ام میرسم اگه نرسیده ام آخرش خودکشی .

    بالاخره به قول آقای ترامپ گرینه نظامی روی میز ماهست اول مذاکره باایران و تسلیم ایران یا گزینه نظامی .

    واین جمله همش تو ذهنم بود خوب نشد آخرش خودکشی . تا رنج ذهنم زیاد بشه و تلاشم رو ادامه بدم .

    تااینکه توی عقل کل کامنتهای دوستان رومیخوندم میگفتند بعد یه مدت که تلاشها داره خسته کننده میشه رهاش کن و من هرچه قدر خاستم این کار روبکنم نمیتونستم .

    انگار استرس میگرفتم . تا اینکه یک فایلی که جدیدا گذاشتید و مصاحبه شما با آقای عرشیانفر بود که شما به آقای عرشیانفر گفتید که علت ابنکه نتیجه های دبگه میومد اما مالی نیومد علتش این بود که شما همش میگفتید ثروت مخل آرامشه .

    چندباری اون فایل رو گوش دادم . یادم اومد من همش میگفتم یا به خواسته ام میرسم و آرامش و راحتی رو تجربه میکنم با نرسیدم تهش خودکشی واین رو یکسال پیش دراهرم رنج ولذت نوشتم و بارها تکرار کردم ومیکنم .

    اما دیشب متوجه شدم این خودش شرکه .

    که من روی عامل بیرونی مثل رسیدن به خواسته حساب باز کردم که اگه بهش برسم آرامش و اگه نرسم بدبختی روتجربه میکنم .

    درحالیکه این آرامش هست که باعث رسیدن به خواسته میشه وآرامش همون نزدیکتر شدن ارتباطم باخداست که هرچه باورهاز شرک آلود رو از وجودم پاک کنم به توحید به خدایم نزدیک میشم و آرامش میگیرم وتکاملی بیشتر مبشه .وشد

    الا به ذکرالله تطمن القلوب

    یادم اومد که من روزی که تسلیم خدا شدم و از دست وپا زدنهام نامید شدم خدا منو هدایت کرد به سایت استاد …. واستاد….. والان سایت شما استاد عزیزم .

    الان چی شده که من خدام رو که تو جهل وتاریکی منو به سمت روشنایی آورد و بهم انرژی داد وامید داد وقدرت برای حرکت داد رو فراموش کردم و آرامشم رو رسیدن به خواسته ام میدونستم .

    من تو این یکسال آخر هر سری با شناسایی باورهای شرک آلود و کارکردن روی باورهای توحیدیم آرامشم هر سری بیشتر شده چون خدا منبع آرامشه .

    و باتمام وجودم اعتبار قدرت وآرامشم رو به خدا میدم نه دیگران ونه خودم و نه رسیدن به خواسته هام .که اینها یعنی برای خدا هبو آوردن هست .‌که واقعن خجالت آوره .وشرم آور.

    خوبه خدا انسان نیست وگرنه رومون میشد به سمتش برگردیم

    وگرچه شما مرتبا درفایلهاتون میگفتید اما درک نمیکردم و فکر نمیکردم اینم شرک باشه .

    الان آرامش عجیبی دارم و خواسته ام رو میسپارم به خدا که در زمان ومکان مناسب بهم بده . شد شد . نشدهم نشد . مهم خداست که هرلحظه داره بامن صحبت میکنه ومن کافیه آروم باشم تاصداش رو بشنوم .

    الا خانم فاطمه حمامی بچه کاشان همون خانومی که آقای رونالدو وقتی میاد ایران تابلوی نقاشیش رو خرید وباهاش عکس گرفت.

    اگه میگفت اگه سالم بشم وسلامت بشم آرامش دارم و موفقم واگه نشم هیچی .

    نگفت من معلولم و به درد هیچ کاری نمیخورم و خرجم رو بهزیستی میده. اما چه آرامشی درونش بود که باانگشت پاش و باوجود بیماری اش نقاشیهای زیبایی میکشید و بااینکه هیچ کس نقاشیش رو نمیخرید ادامه داد و روزی بزرگترین فوتبالیست دنیا میاد و باهاش ملاقات میکنه ونقاشیش رو میخره وبه شهرت میرسه و …

    پس خواسته باعث آرامش اون نشد چون کسی نبود نقاشیش رو بخره واصلا کسی اون رونمیشناخت . بلکه اون امید وارنباط باخدای درونش اون رو به خواسته اش رسوند .

    اول سپاسگزار خداهستم که منو به این مسیر هدایت کرد و بعد شما استاد عزیز که بافایلهای توحیدی و آموزشهای بی بدلیلتان به شرکهای درونم پی بردم و کم کم دارم میفهمم توحید یعنی چی ؟ آرامش یعنی چی؟ارتباط باخدا یعنی چی ؟

    بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام بر استادعزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان گلم

    من گم شده بودم

    آنقدر ذهنم نزدیک به دوسالی که درسایت هستم درگیر شناسایی موانع ذهنی و کدنویسی و تغییر باورها و قانون جهان و فرکانس ها و قدرت ذهن و گاز وترمز و این مفاهیم شده بود که اصل تو ذهنم کمرنگ و کمرنگ ترشد و علیرغم پر کردن چندین دفاتر و سررسید و شب وروز فایل گوش دادن وتحلیل کردن و شناسایی موانع و عقل کل سرچ کردن و… به خواسته ام نرسیدم .

    ولی منم منم زباد شد و خدا درذهنم ردیف آخر ماجرا بود .

    اگرچه از خدا میخاستم تو بهم بگو که باز کدوم مانع مونده من کولاکی بهش حمله کنم .

    دیگه این اواخر مستاصل شده بودم و روند تکراری وخسته کننده .

    تسلیم شدم به خدا گفتم من هرکاری از دستم برمیومد

    انجام دادم ومیدم تو بهم بگو دیگه چی کارکنم .

    این اواخر مرتب یا دستم روچاقو میزدم یا دستم میسوخت یا پاهام کبود میشد .

    خدایا چرامن اینطوری شدم . آخه یه خیار پوست کردن اینهمه دست بریدن داره و…

    الان که این فایل رو شنیدم گفتم آره همینه .

    منی که توان پوست کندن خیار رو ندارم یا… چطور ادعا میکنم من قدرت خلق خواسته ام رو دارم و اعتبار رو به خودم دادم .

    خدایی که هرلحظه ازم مراقبت میکنه رو فراموش کردم وقدرت رو به خودم دادم .

    قانون اینه

    من درخواست میدم

    خدا همش اجابت میکنه

    من کافیه باهاش همجهت بشم .

    همین .

    مگه من ملکی داشتم که چندین سال برای فروش گذاشته بودم دریغ از یه مشتری . اما وقتی به خدا واگذار کردم وبهش گفتم خدایا تو بنگاهی من باش .

    ان واحد ملکم فروش رفت بدون حق بنگاهی و باقیمت عالی که همه تعجب کرده بودن .

    رفتم دوباره ملک خریدم بدون حق بنگاهی

    مگه من ماشین خریده بودم اصلا دخالتی داشتم ماشینی که در حد نو بود و سالم .فقط به خدا واگذار کردم .

    مگه من توشغلم اینهمه پیشرفت داشتم وخداشاهده درمسیر آدمهای فوق العاده ای قرار گرفتم که خودشان مشتاق یادگیری من بودن بدون دستمزدی . تلاشی کردم .چون به خدا سپرده بودم .

    من دوره آرایشگری رفتم بدون دادن یک ریال دستمزد به آرایشگر وحتی کار برای ایشون. و آموزش فوق العاده مربی

    یا من سالن باز کردم باقیمت فوق العاده عالی که صابخونه سال دوم بهم گفت پول رهن نمیخام باهمون قیمت پارسال باشین .بازم سپرده بودم به خدا .

    اصلا آشنایی ام بااین سایت که تو پروفایلم نوشتم وهمه وهمه .

    من فقط یه کار کردم روی خدا حساب باز کردم وتسلیم شدم . اونوقت نتیجه میومد .

    چقدر این فایل به موقع اومد انگار بازم تسلیم بودم وخدا جواب اینهمه ابهاماتم رو داد .

    استادعزیز ازتون ممنونم که چالشهای این مسیر رو که باعث توقف ما درمسیر میشه رو بهمون گوشزد میکنید وچه به موقع این فایل اومد موقعی که سردرگم بودم .و ازتون ممنونم که اینهمه برای دانشجویانتون وقت میزارید و کمک میکنید تا ما هم بتونیم تجربه زیبایی از زندگی کردن تو این دنیا داشته باشیم .

    سپاس سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام به استاد عزیز و توحیدی

    سلام به خانم شایسته بزرگوار

    سلام به دوستان خوبم

    ادامه کامنت قبلی.

    من از دیروز تا الان که چندین بار فایل رو گوش دادم مرتب ذهنم درگیره .

    همش مرور میکنم قبل و بعد آشنایی با این مباحث توحیدی رو . وکج فهمی که پیدا کردم که من خالق زندگیم هستم وخودم رو از خدا جدا کردم از کجا شروع شد .

    الان یادم اومد .

    من درعقل کل مرتب مطالب مربوط به حس ارزشمندی رو میخوندم .

    اونجایی که یکی از دوستان نوشته بود

    ما چون خداوند از روح خودش در ما دمید و ما عین خداوند قدرت خلق کننده گی داریم ارزشمندیم .

    ما قطره آب هستیم و خداوند اقیانوس .

    یا ما جانشین خداوند در زمین هستیم و میتونیم مثل خداوند خلق کنیم هر آنچه مبخواهیم . واین مطالب خیلی دلم نشست و پذیرفتمش . واتفاقا کلی امتیاز هم خورد .

    ومن باعث شد که دچار کج فهمی بشم و به بیراهه برم و قدرت خلق خواسته هام رو آرام آرام به خودم بدم و قدرت رو از خداوند بگیرم .

    بگم خوب حالا خداوند جهان رو بی نهایت خلق کرد از هرچی که من بخام هست .

    و جهان قانونش اینه من توجه کنم ومانع رو بردارم و خواسته ام رو خودم خلق کنم .

    و البته ناگفته نمانه خیلی اعتماد به نفسم زیاد شد و کلا یه آدم دیگه شدم و به عوامل بیرونی دیگه قدرت ندادم .مثل تحصیلات عالی . فن بیان و ثروت و…

    اما قدرت رو به خودم دادم اما امان از کج فهمی .

    و دیگه خواسته ام علیرغم تلاشهای رگباری نتیجه متوقف شد . چون از خدا غافل شدم .

    الان درکم اینه

    من همینطور که حرکت میکنم در جهت هدفم با کانون توجه ام و برداشتن ترمزها . خداوند هم حمایت و هدایتم میکنه با الهامات و من با عمل به الهامات به خواسته ام میرسم .

    دوستان اگه درک کاملتری دارید ممنون میشم برام پاسخ بدید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام استاد عزیز و توحیدی

    سلام خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی

    سلام دوستان خوبم

    واقعا خجالت میکشم این کامنتم رو بنویسم .

    استاد زدین به هدف .

    من یادم میاد که قبل آشنایی با قانون جذب و قدرت ذهن تمام درخواستهام رو به خدا میدادم خصوصا در نماز .

    و اعتبار موفقیتهام رو به خدا میدادم و گاهی خواسته هام احابت میشد و گاهی اجابت نمیشد .

    وچون قدرت ذهن و موانع ذهنی رو بلد نبودم همش برام سوال بود که چرا بعضی خواسته هام زودی اجابت میشن توسط خدا بعضی نمیشن .

    اما

    بعد آشنایی با قانون جهان و سبستم اوایل کم وبیش نتایج اندک میگرفتم اما بعدا که تهاجمی کارمیکردم روی خواسته ام روزی حداقل 8 ساعت . اما نتیجه نمیداد اصلا قفل شد .

    همش میگفتم من که اومدم تمام موانع ذهنی رو برداشتم چرا یه تکون کوچولو هم نمیخوره دلم خوش باشه .

    همش میگفتم جهان قانون داره و بیسش بی نهایت هست و من با کانون توجه ام میتونم هرچی بخام خلق کنم .

    اعتبار رو میدادم به خودم .

    البته برای تقویت اعتماد به نفسم موفقیت هام رو مینوشتم و خودم رو تحسین میکردم واعتبارش رو ناآگاهانه به خودم میدادم و اصلا خدا این وسط نبود که نبود .

    البته فایل روی خدا حساب بازکن رو بارها وبارها گوش دادم ومیدم واعتباربه دیگران در ذهنم صفرشد .

    اما بعد آشنایی با مفاهیم سیستمی بودن جهان و این منم که باقدرت خلق کنندگیم میتونم هرآنچه میخام خلق کنم خدا رو فراموش کردم .

    البته همش خدا روشاکر بودم که جهان رو سبستمی خلق کرد و من هستم که هر آنچه بخام به دست میارم .

    منم منم زیاد شد .

    میدیدم خواهرم اصلا باقدرت ذهن اصلا آشنایی نداره اما نتایجش خیلی بیشتر ازمنه .

    همش میگفتم اون که سنتی خدا روعبادت میکنه باهمون نماز پنجگانه . ولی من کانون توجه ام رو زیباییهاست وخدا روشکر میکنم .

    و وقتی فردی رو تحسین میکردم چه از لحاظ ثروت یا روابط عاشقانه . اعتبار موفقیت تو ذهنم مرور شد به اون طرف .

    مثلا وقتی موفقیت مالی استاد رومیدیدم اعتبارش رو میدادم به استاد و زحماتش در تغییر باورها .

    من تازه با این فایل متوجه شدم مفهوم شکرگذاری وعلت شکر گذاریش رو .

    بعد مدتها که امروز که داشتم موهام رو شونه میکردم گفتم خدایا تو داری برام شونه میکنی . اگر دستهام و حتی انگشت دستهام قابلیت انعطاف پذیری نداشت من چطوری میتونستم موهام رو شونه بکشم و از این قبیل مثالها .

    ممنونم استاد عزیز که بیدارم کردی

    اومدم زندگیمو بسازم خرابترش کردم . تازه میگفتم من توحیدی ام . اما اعتبارش رو همش به خودم میدادم .

    خدایا منو ببخش .

    خدا رو شاکرم بابت هدایتم به این سایت الهی و بی نهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیز بابت آموزشهای بی نظیرتون که باعث شد خداشناسی رو یاد بگیرم .

    و الکی ادا درنیارم که من توحیدی ام . و من قدرت خلق خواسته هام رو دارم .

    من وقتی با چشمانی که خدا آفریده دارم به زیباییها توجه میکنم باگوشهایی که خدا آفریده ورودی مناسب میدم با زبانی که خدا آفریده در مورد خواستم صحبت میکنم با آلارم احساس خوب وبد مسیر رو تشخیص میدم من حالا خواسته ام رو خلق میکنم یا خدا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  6. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام دوست عزیزم

    منم دقیقا افکار شما رو داشتم بعد آشنایی با قانون جهان . قدرت رو از دیگران گرفتم و فقط به خودم دادم و منم منم زیاد شد .

    همش میگفتم من کنترل ذهن میکنم و خدایی خوب پیش رفتم و دفترها پر کردم اما کو نتیجه .

    و مدتی بود خسته شده بودم زدم جاده خاکی و باخودم مدام خلوت میکردم .

    وخدا از زبان استاد جان پاسخم رو داد .

    وچه به موقع .

    الان وقتی کامنتهای دوستان رو خوندم متوجه شدم فقط من نبودم خیلی ها مثل من دچار این شرک خفی شدن .

    و خدا هم استاد رو مامور کرد که بیدارنون بکنه .

    خدا شفابخش دلهاست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام دوست عزیزم

    بهت تبریک میگم بابت دریافت این هدیه الهی توسط پروردگار عالم .

    و تونستی همسری که با ویژگیهایی که خودت دوست داشتی رو از منبع عشق دریافت کنی .

    برات آرزوی خوشبختی میکنم و آرزوی بهترینها برات .

    خدا رو شکر میکنم که مهتاب خانم هم باایمانی که بهت داشت حرکت کرد و همواره توسط خودت هدایت شد و این عشق رو دریافت کرد .

    خدایا ممنونم که هستی .

    استادعزیز ممنونیم ازت که شدی دستی از دستان خدا برای اوردن پیغام خدا برامون .که فقط روی خدا حساب کنیم و بس . الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام دوست عزیز

    من دریکی از فایلهای استاد شنیدم که در شروع کسب وکارشان باور جدبدی ساختند که

    کار من بسیار ارشمند است و افراد بسیار زبادی وجود دارند که تصمیم قاطع گرفتند که با قوانین خوشبختی آشنا شوند و زندگیشان را تغییر دهند .

    با تکرار این باور کم کم افراد به بی نهایت طریق به سایت ایشون هدایت شدند .

    چگونکی هدایت شدن همون هدایت خداوند است که ما باید روی خدا حساب باز کنیم و به ما ارتباطی ندارد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام دوست عزبز

    همینکه تونستی موفق بشی تو یه کاری این هست که باورهای توحیدیت قوی بوده و باعث حرکت تو شده .

    یکی اش همین روی خدا حساب باز کردن بود یا همون توکل خودمون .

    مثلا من خودم رو تحسین میکنم چون خیاط ماهری هستم

    حالا آیا خیاط ماهر بودن بدون خداوند یا توکل ممکن بود ؟

    نه من نمیتونم بدون پشتوانه قوی که همون خداونده یا همون توکل به خدا حرکت کنم به سمت خواسته ام.

    یا مغز ما که خداوند آفریده وظیفه ثبت اطلاعات رو به عهده داره وکلیه اعضایی که باهاش همراه هستند و هدایتهایی که طی مسیر میشه و…که اگه اینها نبودند انجام کاری ممکن نبودپس اعتبارش رو میدیم به خدا .

    من یادم مباد مدرسه که میرفتم علیرغم اینکه خوب درس میخوندم ولی ازخدا میخاستم که هرچی خوندم به یادم بباره و من پاسخ بدم .

    پس اعتبارش رو به خدا میدم . و خودمو تحسین میکنم .

    مثلاوقتی از بیشتر افراد موفق حالا در هر زمینه ای که باشه دلیل موفقیت رو می پرسن میگن :

    اول توکل به خدا

    دوم کمک پدر ومادرم

    سوم خودم .

    اینم همین جوریه دیگه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام دوست عزیز

    میتونید از این روش برای تمرین عرت نفس استفاده کنید که دچار دوگانگی نشید :

    مثلا بگید خدایا شکرت که من مهارت رانندگیم بالاست

    یا خدایا شکرت قدرت بیان خوبی دارم

    واز این قبیل مثالها

    اینطوری هم تمرکز کردید روی ویژگیهای خوبتان و هم باشکر کردن اعتبارش رو دادید به خدا .

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: