توحید عملی | قسمت 10

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10
    421MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 10
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید سامیر» در این صفحه: 3
  1. -
    حمید سامیر گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    بنام خدای مهربان

    استاد عباس منش عزیز ، چقدر به موقع شما این فایل رو آماده کردید، دقیقا همین جمله رو شما در این فایل ذکر کردید

    چطور بگم ، واقعا همین چند وقت خیلی نشستم روی خودم کار میکنم و روی باورهای توحیدیم کار میکنم و اصلا اتفاقی نیست که شما میاین جلوی دوربین و این حرفها رو میزنید

    قبلا هم زیاد کار میکردم ، متوجه یک موضوع شدم ، که من میگم خدا رو باور دارم ولی در درون احساسم مثل روز های اول یعنی دو سال پیش که شروع کردم خوب نیست

    هدایت شدم به یکی از فایل های شما

    شما گفتید وقتی روی خودتون کار میکنید، احساستون خوب میشه این خیلی کوتاهه مثلا 10 دقیقه بعدش همه چیز رو فراموش میکنید ، در ذهنتون طغیان میکنید ، دوباره قدرت رو میدید به عوامل بیرونی

    وقتی بیشتر کار میکنید ، این 10 دقیقا میشه یک روز ، شما یک روز میتونید حالتون خوب نگه دارید ، دوباره فردا یه اتفاق میفته شما واکنش نشون میدید

    وقتی بیشتر و بیشتر کار میکنید ، میشه یک هفته میتونید حالتون رو خوب نگه دارید

    بعد میشه یک ماه

    بعد از اون اتفاقات خوب میفته ، بعد از اون شرایط عالی پیش میره

    چون فرکانس های ما هست که داره اتفاقات رو رقم میزنه

    شرایط یک دفعه عوض نمیشه ، چون ما یک دفعه عوض میشویم

    به اندازه ای که ما میتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم ، کانون توجه رو به سمت نکات مثبت ببریم ، به همون اندازه شرایط زندگی ما به سمت مثبت تغییر خواهد کرد

    ولی موضوعی که هست خیلی از ما فکر میکنیم داریم این کار رو انجام میدیم، و به نکات مثبت توجه میکنیم و شاکی هستیم که چرا اتفاقات خوب رقم نمیخوره ، درصورتی که اگر یکم به درون خودمون توجه کنیم به ظاهر داریم به نکات مثبت توجه میکنیم و حالمون از درون خوب نیست ولی از درون نگرانیم

    به این دلیل که خوب روی خودمون کار نکردیم

    الان توی همین مدت کوتاه درآمد من دو برابر شده ، روابطم بسیار عالی شده ، شرایط کاریم داره عالی پیش میره ، اتفاقات و شرایطی پیش اومده که همه چیز داره خوب پیش میره

    دیشب داشتم کلی فکر میکردم ، گفتم ببین این کنترل افکار تو بوده که این شرایط پیش اومده ها ، قبلا هم کلی تقلا میکردی و هیچ نتیجه ای نداشت ها

    از موقعی که اومدی روی افکارت کار کردی این اتفاقات داره پیش میاد

    الان واقعا چند وقتیه که اجازه نمیدم که افکار منفی بیاد ، به محض اینکه بیاد ، میام این مطالب رو تکرار میکنم ، و دوباره به احساس خوب میرسم

    این جمله رو به خودم میگم ، من این مدته این همه تلاش کردم به احساس خوب رسیدم ، فرکانس های خوب رو دارم ارسال میکنم

    دیگه نیام خراب کنم با یک فکر منفی

    با نگران بودنم که چیزی درست نمیشه

    امروز صبح داشتم داشتم چند تا برگه رو مینداختم بیرون ، دیدیدم یک برگه ای هست درمورد نگرانی هام بود که نوشته بودم و میخواستم برای خودم منطقی کنم و جور دیگه ای به قضیه نگاه کنم

    یه لحظه تو فکر فرو رفتم گفتم واقعا من اینجوری فکر میکردم؟ باور نمیکردم

    گفتم ببین این تغییر افکار که داره نتایج رو رقم میزنه نه هیچ عامل دیگه ای

    همه چیز رو فرکانس های ما هست که داره رقم میزنه

    ولی اینقدر طبیعی اتفاق میفته که اگر من اون رو نمیدیدم اصلا باورم نمیشد من اینجور فکر میکردم

    واقعا این چند وقته دارم عالی روی خودم کار میکنم واقعا احساس خوبی دارم و اتفاقات خوب داره بهم کمک میکنه کی هی احساسم بهتر بشه

    ولی اولش اینجور نبود ، اولش با تلاش بود ، اولش به احساس خوب میرسیدم دوباره احساسم بد میشود

    ولی با تکرار تکرار تکرار تونستم به این نقطه برسم

    مخصوصا باورهای توحیدی بهم خیلی کمک کرد ، باور توحیدی متا باور هست ، وقتی روشون کار میکنیم ، کلی باروهایی که مخفی هستند و کلی باید خود شناسی داشته باشیم درموردشون خود به خود حل میشه

    خود به خود خودمون رو مقایسه نمیکنیم

    خود به خود خودمون خودمون رو سرزنش نمیکنیم

    خود به خود با مهربانی با خودمون صحبت میکنیم

    وقتی فقط قدرت رو میدیم به خداوند خود به خود احساس لیاقت و خود ارزشمندی میکنیم

    وقتی فقط قدرت رو میدیم به خداوند خود به خود باور فراوانی در وجود ما شکل میگیره

    وقتی فقط قدرت رو فقط میدیم به خداوند کلی از ترمز هایی که توی ذهنمون هست ، برداشته میشه

    وقتی فقط قدرت رو فقط میدیم به خداوند ، خود به خود اعتماد به نفس ما بیشتر و بیشتر میشود

    وقتی فقط قدرت رو میدهیم به خداوند ، خود به خود توجهم روی زیبایی هاست ، هرجا میریم خود به خود زیبایی ها رو میبینم و تحسین میکنیم

    وقتی فقط قدرت رو میدیم به خداوند خود به خود سپاسگذاری میکنیم ، نمیخواد با زور و تلاش سپاسگذاری کنیم ، نمیخواد با زور بیایم به زیبایی ها توجه کنیم

    وقتی فقط قدرت رو میدیم به خداوند خود به خود نمیچسبیم به یک خواسته

    وقتی فقط قدرت رو میدیم به خداوند نقطه پایانی رو بهتر میبینم ، فاصله فرکانسی کمتر میشود

    وقتی فقط قدرت رو میدیم به خداوند ، خود به خود طمع نمیکنیم ، حرس نمیزنیم ، نگرانی ندارم، غم نداریم

    وقتی فقط قدرت رو میدیم به خداوند ، خود به خود به خود راحت خواسته هامون رو تجسم میکنیم

    این اصل موضوع هست که باورهای توحیدیمون کار کنیم ، روی باور توحیدیمون سرمایه گذاری کنیم

    اگر بتوینم این کار رو بخوبی انجام بدیم بقیه موارد حل هستید

    اگر بتونیم به وظیفمون خوب عمل کنیم ، خداوند به خوبی به وظیفش عمل میکنه

    هر چند اولش سخته ، هر چند اولش کلی تلاش میکنیم و به احساس خوب میرسیم و یک اتفاق کوچیک دوباره حالمون رو بد میکنه

    ولی وقتی که چندین بار در روز تکرارا میکنی این اتفاق میفته

    من به این نتیجه رسیدم که با کلامم خیلی راحت تر میتونم کانون توجهم رو جهت بدهم و باورها رو با کلامم خیلی راحت تر میتونم درخودم بسازم

    و شروع کردم همین حرف ها رو نوشتن در دفترم و تکرار کردن تکرار کردن با صدای بلند ، وقتی یه ذره احساس میکنم از مسیر خارج شدم ، سریع میایم با کلامم تکرار میکنم اینقدر تکرار میکنم تا دوباره به احساس خوب برسم

    اون اصلی که ، من هستم که دارم با فرکانس هام اتفاقات رو رقم میزنیم رو در طول روز تکرار و تکرار میکنم

    شب موقع خواب دفترم رو میزارم جلو روم و میخونم تا خوابم ببره

    قبلا این کار رو نمیکردم ، میگفتم خب من باید روی خودم کار کنم و بیشتر باید تمرکزم روی شغلم باشه روی مهارت هام باشه

    ولی به این نتیجه رسیدم که ، اگر من افکار نا مناسبی داشته باشم ، هرچقدر مهارت داشته باشم ، هر چقدر تلاش کنم اندازه پشیزی ارزش ندارد

    ولی وقتی میام روی خودم کار میکنم ، روی باورهام کار میکنم ، یه ذره تلاش کنم 1000 برابر بیشتر تاثیر داره

    چون فرکانس هاست که داره شرایط رو فراهم میکنه

    پس بیام تمام سرمایه گذاری ،تمام ترکزم رو بزارم روی اینکه روی خودم کار کنم

    احساسم رو خوب نگه دارم

    این هست که داره تمام شرایط رو رقم میزنه ، نه هیچ چیز دیگر

    اتفاق جالبی که افتاده خود به خود گفتگوهای ذهنی مثبتی دارم ، صبح که از خواب بیدار میشوم خود به خود کانون توجهم روی نکات مثبت

    خدارو شکر میکنم که دوباره مسیر رو پیدا کردم و هر روز دارم خوب پیش میرم

    درصفحه اول دفترم که درمورد کنترل ذهن هست ، نوشته ام که

    هروقت این دفتر رو باز کردم و به خودم گفتم من که این ها رو میدونم ، بدونم که از مسیر خارج شدم

    واقعا کل داستان همینه ، گاهی میخواهیم روی باورهامون کار کنیم ذهن میگه این ها رو که میدونی دیگه ، نمیخواد روی خودت کار کنی

    از موقعی که اومدم به خودم تعهد دادم ، دارم عالی پیش میرم توی میسر

    بله گاهی میگیم میدونیم ولی وقتی که تکرار میکنیم ، میبینم که نه چقدر چیز های جدید ، چقدر احساسمون خوب پیش میره

    هرچند بگم ، دوره احساس لیاقت خیلی بهم کمک کرده

    چند ماههه که چهار جلسه اول هستم

    واقعا دیدم توی مقایسه خیلی مشکل دارم ، و الان خیلی بهتر شدم

    از موقعی که اومدم باورهای درست رو در خودم ایجاد کردم دیگر خیلی کمتر مقایسه میکنم خودم رو

    و خیلی احساس بهتری دارم و خیلی اتفاقات عالی برای خودم رقم زدم

    وقتی خداوند رو میبینم که در قران میگه :

    وَما رَمَیتَ إِذ رَمَیتَ وَلٰکِنَّ اللَّهَ رَمىٰ

    تو نبودی که تیر زدی خدا این کار رو انجام داد

    پس من چرا بگم من بودم که این کار رو انجام دادم خداوند این کار رو انجام داد

    خدا درآمد من رو بهتر کرد

    خدا شرایط کاری من رو بهتر کرد

    خدا روبط من رو بهتر کرد

    یادمه قبلا همیشه سرما میخودم ، الان 2 ساله که سرما نخوردم ، خدا بود که سلامتی رو به من عطا کرد

    به اندازه ای که در مقابل خداوند متواضع باشم خداوند به من نعمت میده ، خداوند اجازه میده که من بر روی دوشش بیشنم و کارها رو انجام بده

    به اندازه ای که در مقابل خداوند متواضع باشم ، خداوند مسیر زندگی را هموارتر میکند

    به اندازه ای که در مقابل خداوند متواضع باشم ، آرام تر زندگی میکنم ، نعمت های بیشتری رو دریافت میکنم ، خوشبختی رو تجربه میکنم

    خدایا خودت بهم کمک کن که همیشه در این مسیر باشم

    چون خیلی وقت ها از مسیر خارج میشیم ولی نمیفهمیم ، فکر میکنیم توی مسیر هستیم ولی خارج شدیم

    با تکرار با تکرار ، میتونیم به خودمون کمک کنیم که در مسیر بمانیم

    هر وقت با خودم گفتم میدانم ، بدانم که از مسیر خارج شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    حمید سامیر گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    سلام زهرا عزیز بسیار سپاسگذارم

    پاسخ شما به کامنت من باعث شد دوباره این کامنت رو بخونم و چقدر باعث شد ایمان من قوی تر بشه

    من اون موقع نوشته بودم درآمد من دو برابر شده الان سه ماه گذشته

    درآمد من دوبرابر اون دو برابره شده

    یعنی چهار برابر و بسیار شرایط زندیگم خوب شده

    و دلیل این نتیجه رو فقط و فقط فرکانس هام میدونم د از خداوند سپاسگذارم بابت این قوانین که این جهان رو به تسخیر ما درآورده است

    توی روابط بسیار بسیار نتایجم عالی شده و خیلی آدم ها احترام بیشتری به من میزارن و خیلی خیلی رابطم با خانوادم توی همین مدت کوتاه عالی شده و خیلی دوست هستیم

    از لحاظ سلامتی خیلی جسمم داره بهتر کار میکنه ، همون مسائل قبلی خیلی کمتر شده ، الهی صد هزار مرتبه شکرت

    از همه لحاظ واقعا زندگیم چرخش روغن کاری شده

    خیلی کم پیش میاد خودم رو مقایسه کنم یا احساسم به هر دلیل بد بشه

    در طول روز احساس خوبی دارم و بسیار همزمانی های عجیب و عالی واسم پیش میاد

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حمید سامیر گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    سلام زهرا خانم ، امیدوارم که حالتون خوب باشه

    دیدن من این کامنت شما دقیقا هم زمان شد با الان که نشستم دفترم رو باز کردم که آگاهانه تمرکزم رو بزارم روی نکات مثبت و گفتم یه سر اول به سایت بزنم بعد شروع کنم

    این خودش هم زمانی شد ، اگر زمان دیگه ای بود شاید من جواب این کامنت رو نمیدادم

    بابام یک ماشین داشت فروختش ، بعد اومد بهم گفت رفتم پیش صحاب قبلی ماشین ماشین رو دیدم چقدر بهش رسیده و تر و تمیزش کرده اصلا باورم نمیشد ماشین خودم هست و اگر ببینیش اصلا نمیشناسیش

    منم توی شهر کنجکاور شدم گفتم من هدایت میشم و این ماشین رو میبینم

    خلاصه دو هفته پیش بود پشت فرمون بودم حسم گفت یه چند دیقه ای توی پارک پیاده روی کن ، شروع کردم به پیاده روی ، نمیدونم چطوری بگم همون لحظه حسم بهم گفت روتو برگردون و نگاه این ماشین کن که کنار پارک

    من نگاه کردم ، گفتم یعنی میشه این ماشین قبلی بابام باشه ، خیلی توجه کردم دیدم اره مثل اینکه خودشه ، یعنی طرف اینقدر آپشن ها رو عوض کرده بود که سخت بود بشناسمش ، رفتم توی پارک چون اون خریدار که خریده بود رو من دیده بودم ، دیدم اره توی پارک با خانواده نشسته

    بعد به خودم گفتم ببین این هدایت این هدایت ، خدا چقدر برای این چیزهای کوچیک حتی هدایت میکنه ، بعد من تمام شرایط مالیم رو هنوز ذهنم میگه شانس بوده

    وقتی ما روی باورهامون شروع میکنیم کار کردن ، و اتفاقات میفته ، اصلا نمیتونیم ارتباط بدیم با اینکه من باورم تغییر کرده ، چون انگار از قبل قرار بوده این مسائل پیش بیاد

    چون خیلی بدیهی ، همون آدم های اطرافمون ،همون شرایط خودمون نتیجه میدن

    ولی ما فکر میکنیم باورهامون تغییر کنه یهو یه آدمی از ناکجا آباد وارد زندگیمون میشه و شرایط زندگی ما تغییر میکنه

    مثلا فکر میکنیم روی باورهامون کار میکنیم بعد باید مکان زندگی عوض بشه بعد شرایط تغییر کنه

    درصورتی که توی همون مکان ، توی همون شرایط، توی همون آدمهای اطرافمون ما نتیجه میگیرم

    تنها راهی که میشه جلوی این ذهن نجوا گر رو بگیریم ، اینه که چرا قبلا این همه تلاش میکردم نتیجه نمیگرفتم ولی الان توی همون شرایط اوضاع داره بهتر میشه

    و یک موضع دیگه که هست ، اوضاع آروم آروم تغییر میکنه و همیشه همه چیز پرفکت پرفکت نیست ، بخاطر اینه که باورهامون هنوز نهادینه نشده

    میگم اگه باورهام بوده ، پس چرا اون آدم درست تسویه نمیکنه ، نه شانس بوده

    درصورتی که باورها هنوز خالص نشدن ، ولی اشتباهی که ما میکنیم تمرکز میکنیم روی اون آدم و دوباره اوضاع برمیگرده

    یعنی این ذهن رو یک ساعت ولش کنی ، اصلا نابود میکنه ، باید کلی روی خودمون کار کنیم تا این ذهن رام تر بشه ، بخاطر اینه استاد میگه همیشه باید روی خودتون کار کنید

    یک کارفرما قبلا داشتم ، همیشه بهم میگفت میخوام یه پروژه ای رو واسم انجام بدی از سال 98 تا حالا ، دقیقا زمانی اومد که من روی باورهام کار کرده بودم

    خب چرا قبلا نمیومد؟ این همه سال کجا بود؟

    یک کارفرما دیگه داشتم دو سال پیش گفت میخوام معرفیت کنم به همکارانم که نرم افزاری که برای من نوشتی رو به اونها هم بتونی بفروشی و کلی آدم میشناسم ، بعد از اون بارها زنگش زدم ولی خبری نمی شد

    چرا زمانی این آدم اومد که من آماده بودم؟ من روی باورهام کار کرده بودم؟

    اگر این ها هم زمانی نیست پس چیه؟

    چرا این همه مدت نمیومد ؟ کجا بود؟ چرا زنگ میزدم میگفت باش و خبری نمیشد؟

    باورهاست که داره همه کارها رو انجام میدن نه اعمال ما

    اگر باور نا مناسبی داشته باشیم اعمال ما اندازه پشیزی ارزش ندارند

    پس داستان داستان مهارت نیست ، داستان محل زندگی نیست ، داستان سن نیست ، هیچ عامل دیگری نیست غیر از این باورها

    یک پروژه ای بود حسم گفت برو سمتش ، من میدونستم این پروژه که دارن اون تیم برنامه نویسی کار میکنند هیچ درآمد خوبی ندارن

    ولی من روز های اول که داشتم روی باورهام کار میکردم ، حسم گفت برو شروع کن از اونجا ، و خود به خود شرایط تغییر میکنه

    الان 6 ماه گذشته فکر کنم ، اون پروژه که از یه جای کوچیک شروع کردم برام شده نعمت و برکت ، بسیار جایگاه شغلیم توی اون شرکت بالا رفته و مسئول یک قسمتی بزرگی از اون سیستم هستم و عالی همه چیز داره پیش میره

    بابا این پروژه قبلا هم بود ، چرا الان؟ غیر از همزمانی هست…

    یادمه سه سال پیش بود یک پولی رو گذاشتم توی یک صرافی ارز دیجیتال خریدم ، و بعدش هر کاری کردم نتونستم برش دارم ، مبلغشم برام زیاد بود ، بارها تلاش کردم ولی نمیتونم چرا نمیشد وارد اون صرافی بشم و یک صرافی خارجی بود ایمیل هم دادم چند بار فایده ای نداشت

    هفته پیش داشتم فایل 15 ثروت رو گوش میدادم، یهو حسم گفت برو توی اون صرافی ، ذهنم گفت که چی؟ نمیشد که ؟ ولی حسم هولم دادم و رفتم

    دیدم وارد شد و به راحتی پولم رو برداشتم

    خب غیراز اینه که باورهام تغییر کرده؟

    استاد میگه اگه باورهاتون تغییر کنه پول از جاهای مختلف وارد زندگیتون میشه

    تو جیبتون پول پیدا میکنید ، زیر فرش پول پیدا میکنید

    بخدا این اتفاق چندین بار و چندین بار واسم پیش اومده که پول پیدا کردم

    چندین بار پیش اومده دارم راه میرم میبینم پول رو زمین افتاده

    از جاهای مختلف میاد

    فقط لازمه قلبمون رو باز کنیم

    و این ها رو الگو قرار بدیم ، و تکرار و تکرار و تکرار کنیم تا ایمانمون قوی تر بشه تا ترس هامون کمتر بشه ، تا شکل فکر کردنمون تغییر کنه اون وقت خود به خود شرایط بهتر میشه خود به خود اتفاقات میفته ، بدون تغییر هیچ عامل بیرونی

    وقتی آدم اینها رو میبینه ، باید تاکید کنه که بابا یک عامل دیگه ای هست که داره کارها رو انجام میده ، این فرکانس هاست نه عوامل بیرونی

    هرچی که اون بیرونه ، هر شرایطی هر شرایطی نتیجه فرکانس های منه

    من باید از بیرون بفهمم چه باورهایی رو دارم نه اینکه گله و شکایت کنم

    خدایا صد هزار بار شکرت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: