جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.
توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.
تمرین:
در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:
- کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
- کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
- کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
- در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
داستان هدایت دوستان به گروه تحقیقاتی عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10421MB54 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 1052MB54 دقیقه
به نام خداوند یکتا
درود
کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
تابستان گذشته مغازمو پس داده بودم و بیکار بودم و از خداوند خواستم که هدایتم کند و کاری را گیر بیاورم که خسته کننده نباشد و بعد از حدود یکماه با یکنفر اشنا شدیم با برادرم لوله کشی گاز میکرد و حدود دو هفته بعد همون ادم منو به دوستش معرفی کرد که جوشکار و برشکار بود و تا حدودی جوش و برش رو یاد گرفتم و بعدش با یکی از دوستانم به کار کرکره مشغول شدم
کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
خیلی این اتفاق افتاده مثلا همین چند روز پیش دوباره کار نداشتم شب خوابیدم گفتم خدایا خودت یکار جور کن برام صبح که بیدار شدم کد هارو نوشتم و نیم ساعت بعدش ینفر زنگ زد و گفت کرکره میخوام و قیمت دادم و گفت قیمت از همه جا هم گرفتم ولی دوست دارم کارو به تو بدم،وقتی رسیدم دیدم یه برگه نشانم داد از همه قیمت گرفته بود من اخرین نفر بودم خیلیا از منم قیمت کمتر داده بودند ولی کارو به من داد .
کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
چندسال پیش یه پول داشتم یکی از دوستان پدرم بهش گفت بیا خونه برات بگیرم و یه شب قرار گذاشتن و رفتیم تو یه خونه با هم حرف زدن و قرار شد فردا صبح پولو بهشون بدم تا خونه با یه قیمتی بهم بدن ،موقع حرف زدن یلحظه یه صحنه دیدم که دوست پدرم یه اشاره به بنگاهیه داد و من دیدم و چیزی نگفتم امدیم خانه به پدرم گفتم ،روز بعد رفتیم توی همون محله و اتفاقی از یه بنگاه قیمت خانه گرفتیم که قیمت دستمون بیاد برد همون خونه رو نشونمون داد با قیمت خیلی پایین تر و حدود یک ماه بعد همون بنگاهیه کلاه بردار از آب در اومد و هرچی پول شراکتی گرفته بود تنهایی برده بود
اینجا خدا خیلی بهم کمک کرد چون تمام سرمایه زندگی ما همون بود .
در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
موقعی که مغازه در یکی از بازارهارو میخواستم اجاره کنم ولی پولشو نداشتم و بعد از یمدت خیلی عجیب پولش جور شد ینفر شد شریکم نصف پولو داد یه قرعه کشی تو محله داشتم همزمان در اومد پدرم یخورده بهم داد خلاصه مغازه رو گرفتم این اتفاق یکی از آرزوهام بود،میگفتم اگه اینجا مغازه داشته باشم دیگه ثروتمند میشم و یادم رفت که من اینو از کی خواسته بودم و چجوری برام جور کرد و مغازه رو باز کردم یه غروری داشتم که من خودم اینو جور کردم بهم اعتماد کردن اعتبار دارم و ….بلایی سر اون بازار شلوغ آمد که اصلا کسی حاضر نبود خرید کنه اونجا و یه عالمه قرض بالا آوردم ،و مغازه رو پس دادم.
این اتفاق زمانی افتاد که من با سایت اشنا شده بودم و تمرین انجام میدادم دوره های رایگان ولی وقتی مغازه گرفتم دیگه خیلی کم به سایت سر میزدم تا وقتی که مغازرو پس دادم ،و از نوع دوباره شروع کردم و هر روز فایل گوش میدم حتی اگه به سایتم سر نزنم
در پناه حق ثروتمند و سلامت و شاد باشید
بدرود