توحید عملی | قسمت 10

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10
    421MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 10
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «خداهست» در این صفحه: 1
  1. -
    خداهست گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    بنام خدایی که هرآنچه دارم ازآنِ اوست

    خدای من، این فایل رو اتفاقی دیدم

    راستش ازفایل قدرت اراده درمقابل نحوه عملکرد ذهن به بعد رو ندیده بودم چون فایل قدرت اراده رو که دیدم مغزم شدیدا مقاومت کرد

    واما این فایل دقیقاااااااااا انگاربرامن ساخته شده وخدااززبان استادحرف میزنه

    ای وایِ برمن هرخیری ازجانب خداس وهرشری ازجانب خودم

    چشام تارمیبینه چون صورتم خیسِ اشکهای بی ارادس بی اختیار سرم افتادبه سجده

    الهی العفو

    الهی العفو

    الهی العفو…

    چقددددد خودبزرگ بینی داشتموبدیش اینجاس نمیدونستم…

    چقدهیچ بودم درمقابلت ونمیدونستم

    فک میکردم مخلوقِ موحدی ام امانبودم ونمیدونستم

    “مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی”

    نمیدونم چی بگم زبانم قفل شده بدنم منقبض…

    هیچی حس نمیکنم ،درک وهضم این جمله خیلی خیلی سنگینه برام انگار دنیا دورسرم چرخیدوخورد تومخم

    هیچی جزگریه ندارم

    امشب شبِ ولادتِ امام حسینه ودقیقا دم غروب اینو دیدم درحالیکه یه اتفاق به ظاهرآشفته ای افتادوبهم ریخته بودم

    بنام خدایی که هرآنچه دارم ازآنِ اوست

    چقدددداین جمله مث پتک خورد توسرم مگه اشک امون میده

    شکرمیکردم بابت چیزایی که بهم داده ولی یجورایی عادت لفظی شده بود، این جمله منو به خودم برگردوند

    “بنام خدایی که هرآنچه دارم ازآنِ اوست”

    دارم به دستام نگامیکنم این انگشتایی که داره تایپ میکنه ازآنِ توست،گوشهایی که داره این آگاهی هارو میشنوه ،قلبی که بی منت وتوجه بافرمان تو میتپه،نبضی که منظم میزنه ،چشمایی که داره مببینه وحتی این اشکی که داره سرازیرمیشه هم مال من نیس وازآنِ توست

    من چی دارم ازخودم؟جزخودت که تنها داراییم هسدی

    خدایی من کدوموبشمرم کدوم بمونه؟

    جزئی ترین چیزا مث تارِ مو،پلک،نفسی که میادومیره،

    به چیه خودم اینهمه مغرورشدم؟

    چی باعث شدفک‌کنم همه کارارو خودم انجام دادم؟

    چی باعث شدمن اینهمه به خودم تکیه کنم درحالیکه همیشه توبودی وهسدی وخواهی بود

    ددحالیکه همش توکارهارو انجام میدادی ومن پزشو میدادم

    درحالیکه من اولین بارِ بندگی میکنم ولی توسالهاس که خدایی میکنی

    درحالیکه این چشمارو تودادی ولی تورونمیدیدم…

    چقدشرک داشتم ونمیدونستم الله اکبر

    الان میفهمم چرا گاها اینهمه تقلامیکردم ودست وپامیزدم واخرم کارا اونجوری که من میخواستم پیش نمیرفت چون تورو ندیدم یادم رفت توهسدی چون رو خودم تکیه کردم چون روخودم وبقیه حساب بازکردم نه تو،

    بهتره بگم روهمه حساب بازکردم جزتو…

    خدایاچقدجهالت داشتم ونمیدونستم

    چه شرک مخفی عظیمی داشتم ونمیدونستم

    1لان میفهمم چرانتایج اونی که میخام نیس

    چرا رو دورِ باطل افتاده بودم

    الان میفهمم چراخدا به موسی گف حتی نمک خمیرت را وعلف گوسفندانت را ازمن بخواه…

    خدایا من به خودظلم کرده ام….

    چقدزیانکاربودم وخبرنداشتم…

    پناه برخدا ازشرِ غرورِ کاذبم

    العفو العفو العفو…

    این فایل رو زمانی دیدم که دقیقا بخاطرغرورم،ضربه خوردم کارها سخت وآشفته وپیچیده شده بود واوضاع جالب نبود

    خدایا من به هرخیری که توبرام بفرستی سخت محتاجم

    چطوری شرک به این گندگی رو نمیدیدم؟

    چطوری تابحال متوجه ترمزکه چی بگم سدِبتنی به این بزرگی نشده بودم!

    خدایاهدایتم کن

    ایاک نعبد وایاک نستعین

    اهدناالصراط المستقیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: