جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.
توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.
تمرین:
در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:
- کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
- کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
- کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
- در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
داستان هدایت دوستان به گروه تحقیقاتی عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10421MB54 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 1052MB54 دقیقه
به نام الله یکتا
که هر آنچه دارم ازاوست
الهی صد هزار مرتبه شکرت که خداوند من را هدایت کرد تا امشب این فایل فوق العاده را ببینم
این فایل زیبا را زمانی دیدم وبقول استاد او به من گفت او از زبان استاد صحبت کرد که اولین قدم در مسیر جدید زندگیم وکسب و کارم را برداشتم واین را یک نشانه از سوی او میدونم
مدتی بود ایده به ذهنم رسیده بود درمورد کسب و کارم و از خداوند خواستم تا من را هدایت کنه اگر این مسیر درسته خودش ب راحتی شرایط و برام فراهم کنه وقتی صبح بیدار شدم و بعد از نوشتن ستاره قطبی برای امروزم برنامه ریزی کردم و به دلم افتاد که شروع کنم و قدم اول برای تصمیمی که گرفته بودم را بردارم قصد داشتم کیک های کوچک بپزم و در مغازه همسرم که نانوایی هست بفروشم ، خیلی وقته که این تصمیم را داشتم ولی مدام این پا اون پا میکردم و میترسیدم که نکنه نشه ونجواهای ذهنی که اجازه نمیداد وارد عمل بشم
ولی امروز خداوند مهربان بهم گفت حرکت کن با اینکه امروز تعطیل رسمی بود رفتم مغازه همسرم وسایل مثل آرد مخمر و …. را برداشتم و لوازم مورد نیاز دیگه را در مسیر خریدم و به پسر کوچکم که 11سال داره گفتم بیا باهم کیک بپزیم و همکار بشیم و او هم ذوق زده اومد کمکم من اولین بارم بود که می خواستم پنجاه تا کیک بپزم اصلا بلد نبودم برای این تعداد چقدر آرد نیازه چقدر مواد دیگه ،،، همش بهم الهام میشد از خدای مهربونم خواستم بیاد وسط ،بیادو خودش منو هدایت کنه با کمک خودش دومدل مواد کیک آماده کردم و شروع کردم چنتا ازکیکها زیاد جالب نشد چون عجله کردم و بهش استراحت ندادم و وقتی از فر بیرون آوردمشون حالم خیلی گرفته شد ،چند دقیقه ناراحت بودم ولی درونم صدایی میشنیدم بهم میگفت ادیسون و خیلی از انسانها بارها و بارها به نتیجه مطلوب نرسیدند و نا امید نشدند این که دیگه خیلی آسون تره
حسی بهم گفت خمیرت و بزار استراحت کنه و کمی بیکینگ پودر بیشتر اضافه کن من سریع پودر را اضافه کردم و دوتا قالب گذاشتم داخل فر و به کیک ها از پشت شیشه فر نگاه کردم و گفتم خدایا خودت برو داخل کیک های من و اونها را به طرز جادویی خوشمزه و عالی کن
باورم نمیشه وقتی بعد از نیم ساعت قالب ها را بیرون آوردم چنان پفی کرده بود و چه طعم جادویی فوق العاده خوشمزه خوش رنگ و خوش فرم شده بود که همسرم و بچه هام تعجب کرده بودند و من خوشحال اونها را بردم درب مغازه قدم اولو برداشتم و کلی ذوق کردم و حتی عکسشو برای خواهرم فرستادم و گفتم ببین چی کیکی پختم ولی نکته این جاست که شب قبل از خواب اتفاقی گوشیمو بردارم و این فایل استاد وببینم و به خودم بیام که سمیه حواستو جمع کن مراقب باش کریدیت این کار و عالی شدن کیک و حتی ایده ها ش همش برای خداونده شاید در این مسیر قدمهای بزرگتری برداری که اون هم مال اوست مواظب باش به خود ت مغرور نشی که اول سقوط توست وقدراین فایل بجا بود استادم چقدر درس برای من داشت خدای مهربان این تو هستی که تایپ میکنی و این کامنت را میزاری و همه اینها سناریو زیبای دوست تا من این نشانه ارزشمند. را ببینم و این را آویزه گوشم کنم که همه چیز از آن خداونده همه چیز