توحید عملی | قسمت 10

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10
    421MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 10
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «پریا یکتاپرست» در این صفحه: 3
  1. -
    پریا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 696 روز

    وای خدای من

    تو این دل شب از ساعت 3 من و بیدار کردی که کامنت برتر این فایل از سعیده عزیزم رو بخونم که چی بهم بگی؟؟

    باورم نمیشه تو با منم حرف زدی

    مثل موسی

    مثل ابراهیم

    باورم نمیشه حالا که مدتیه کم آوردم و میخواستم قید همه ی خوشبختی ها و نعمت هات رو بزنم و بقیه ی عمرم رو هم نقش قربانی رو بازی کنم و این غم و حسرت عمیق رو که از تو خواستم و ندادی رو تا اون دنیا با خودم حمل کنم. امشب این مژده رو بهم دادی

    خدایاااا مگه میشه؟ مگه داریم؟؟

    تو به منم مثل استاد عباسمنش وحی کردی

    یه گره از قرآنت رو تو این دل شب برای چشمان گریونم باز کردی

    مدتیه دارم دست و پا میزنم تلاش می‌کنم پل های پشت سرم همه رو خراب کردم ، از کار ، روابط، خانواده ، مال …

    همه رو به امید اینکه دوباره با کمک خدا از صفر می‌سازم خراب کردم

    عذاب وجدان اونهمه خرابی که تهش چیزی جز خسارت مالی و عاطفی و تنهایی نشد داشت روح و روانم رو داغون می‌کرد

    امشب بیدارم کرد تا بهم بگه:

    از کسی نخواه

    از من بخواه

    من قدرت مطلقم

    من عشق بی نهایتم

    من رزاق بغیر حسابم

    یه بار از زیر صفر به اینجا رسوندمت دوباره و ده باره هم میتونم به بالاترش برسونمت

    غصه ی چی رو میخوری؟

    تا من و داری غم نداری

    راستش قصد کرده بودم قید همه چیز و بزنم و خودم و قربانی کنم باز برای رسیدن فرزندم به آرزوهاش

    هر چی دارم و ندارم بریزم به پاش. و خودم به یک لقمه نون خالی و یه زندگی بدون عشق اکتفا کنم تا بمیرم

    اونم چطور؟

    با یه دل پر از درد

    و طلبکار از خدا

    که:

    خدایا

    من خواستم و تو ندادی

    من دعوت الداع اذا دعان و انجام دادم

    و

    تو اُجیبُ رو انجام ندادی

    تو وعده کردی و من به وعدُکَ صِدق تو دل بستم و تو خلف وعده کردی

    در واقع من و مسخره کردی

    (خدایا من و ببخش)

    و تو این دل شب حکمت فرستادن گوسفند برای ذبح به جای اسماعیل رو بهم فهموندی:

    استاد عزیزم ، دوستان پر مهرم ، سعیده ی عزیزم که کامنت تو باعث چنین حال خوشی و چنین گنجی برای من و همه ی شما شد

    خوب دقت کنید:

    خدا به من گفت:

    ((( من گوسفند رو فرستادم نزد ابراهیم برای قربانی بجای اسماعیل که به همه شما بچه های نازنینم بگم:

    من نمیخوام شما آرزوهاتون و قربانی کنید و سر ببرید و در نطفه خفه کنید )))

    من اون نعمتهایی که آرزوش و در دل شما گذاشتم مثل آرزوی فرزند در کهن سالی ابراهیم رو برآورده میکنم

    اما انقدر سنگدل نیستم که بگم حالا که دادم قربانی کن و در حسرتش یه عمر بسوز

    من اگه آرزویی تو دل شما میزارم میخوام که شما از من بخواید و من اجابت کنم

    برای چی میخواستی آرزوی زندگی پر از نعمت و ثروت و زندگی با عشق رو قربانی کنی؟؟

    چون با تکیه بر توانایی های محدود خودت داشتی دست و پا میزدی و موفق نمی شدی؟؟؟

    مگه منم قدرتم در حد توئه که موفق نشم؟؟

    رحمانیتم کجا رفته که قلب پر از آرزوی تو رو ببینم و فقط نظاره گر نرسیدن هات باشم ؟؟؟

    اونم وقتیکه خودم دارم و بی نیازم به همه ی اونها

    میخوام برای خودم نگه دارم؟

    من که نیازی ندارم

    پس اینهمه زمین و آسمون و کهکشان. و برای کی درست کردم .؟.

    پاشو عزیزم ، توکل کن به خودم و مهاجرت کن

    سفری که در پیش داری ازم بخواه هدایتت کنم به بهترین مکان برای زندگی

    تا

    تکاملت رو طی کنی و پا روی ترسهات بزاری و بیای همونطور که ابتدای این مسیر ازم خواستی بهترین ها رو نشونت بدم

    یه یاعلی بگو و بلند شو عزیزم.

    خدایا شکرت، بعد از چند روز سردرگمی چه حال خوبی باهات پیدا کردم

    اونم

    درست وقتیکه به ندای قلبم گوش دادم و گدایی محبت از بنده هات و کنار گذاشتم

    دمت گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    پریا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 696 روز

    سلام آقا مهدی با ایمان

    فقط 5 ستاره به پیام شما دادن کافی نبود

    لازم بود ولی کافی نبود

    آفرین به این ایمانت

    اشکم در اومد وقتی خوندم که:

    الخیر فی ما وقع

    همین دیر کردنهام هم معنی داشت

    خدایااااا

    تو از دیر رسیدن های ما هم برنامه داری ؟؟؟

    پس چرا من تا همین الان فکر میکردم دیر هدایت شدم و دیگه فرصت کافی برای لذت بردن از زندگی ندارم؟

    چرا فکر میکردم جوانیم رفته و باز هم‌بقیه عمرم رو بایر نقش قربانی رو بازی کنم و فقط نظاره گر باشم بقیه از ثمره ی سالهاااا تلاشم بهره ببرن و خودم دیگه پیر شدم برا خیلی چیزها؟؟

    چرا فکر میکردم دیگه 40 سال و که رد کردم همه چی تمومه ؟؟؟

    خدای ابراهیم و هاجر 90 ساله، من و ببخش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    پریا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 696 روز

    خدایا

    چیکار داری میکنی با ما؟؟؟

    استاد میان برای قسمت بعدی ذهنیت محدود کننده فایل ضبط کنن

    ذهنش و قفل میکنی قلبش و باز نمیکنی نمیاری به زبونش حالش و خوب نمیکنی تا بفهمه اون چیزی که خودش میخواد و اراده کرده نگه

    اون چیزی که تو میخوای و اراده کردی بگه

    چرا؟؟؟؟؟

    چون صدها نفر مثل من و دوستان دیگه الان، و هزاران نفر دیگه بعدها به چنین حرفهایی نیاز دارن

    تو

    نیاز ما بنده هات در آینده رو هم میدونی

    و از الان داری برای خوب کردن حال بنده هات پلن می چینی

    بقول اون شبان که موسی دیده بود:

    الهی

    دستکت بوسم خدای من

    تو کجایی تا شوم من چاکرت؟؟

    آقای اسدی چه کرد تجربه شما با دل ما

    من از شما کوچیکترم

    ولی همش فکر میکنم پیر شدم برای لذت بردن از نعمت های خدا

    همش فکر میکردم چه فایده؟ 20 ساله که نمیشم بتونم لذت ببرم از داشته هام

    هر چی داشته باشم پیری رو چیکار کنم؟؟

    خدا رو شکر که حالم انقدر خوب شد بعد از روزها حال بد و…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: