جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.
توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.
تمرین:
در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:
- کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
- کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
- کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
- در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
داستان هدایت دوستان به گروه تحقیقاتی عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10421MB54 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 1052MB54 دقیقه
به نام خدایی که همدم تمام لحظه هاست
از وقتی که به یاد دارم با شلوغی که اطرافم بود باز هم احساس تنهایی داشتم،همیشه ازت خواستار همدم بودم ولی غافل از اینکه آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردم.
سالها طول کشید که بتوانم پیدایت کنم سالهای سخت و طاقت فرسا سالهایی که رنگی جز سیاهی نمیدیدم ولی وقتی اجازه ورود به قلبم را دادم آمدی و دنیایم را رنگی کردی آمدی و شدی همدمی که سالها در پی اش بودم نمیدانم از کوچک بودن من بود یا از نازهای معشوق ولی هر چه بود گویی باید این همه سختی را میکشیدم تا پیدایت کنم.
مگر میشود تو باشی و من در پی همدم دیگری باشم چه طور بود که سالها چشم هایم لیاقت دیدن روی زیبایت را نداشت.وقتی تو در گلی زیبا خودت را نشانم میدادی.در صدای پرندگان خودت را به گوشم میرساندی،در باران پوستم را نوازش میکردی آری تو هر لحظه بودی و من محروم از دیدنت بودم آنقدر غرق در چیزهای بیهوده بودم که تو نمیدیدم که نمیدیدم همدمی مشتاق دارم تا ازش درخواست کنم و با اشتیاق اجابتم کند.
نمیدانم چرا اشک امانم نمیدهد بعد از گذشت آن سالهای سخت من تو پیدا کردم امشب قلبم خواست که برایت بنویسد نمیدانم از سر دلتنگی ست یا افسوس سالهایی که غافل بود ولی هر چه بود دارد کم کم وجودت را حس میکند.
او اهلی تو شد تویی که هرگز تنهایش نخواهی گزاشت.
به نام خدای مهربان خدایی ک هر انچه داریم از اوست.
به سال های گذشته ک نگاه میکنم به 9 سال پیش از وقتی ک یادم میاد در پی تو بودم و هستم ولی غافل از اینکه تو هر لحظه کنارم بودی و من نمیدیدم غافل از اینکه همیشه هوامو داشتی و نمیدیدم فقط کافی بود چشمم رو میبستم و با قلبم نگات میکردم،با قلبم بهت گوش می دادم با قلبم، با قلبم ،با قلبم، جایی که خونه تو اونجاست.
تو زندگیم پستی بلندی های زیادی داشتم پستی بلندی هایی ک میتونست باعث سقوط همیشگی من بشه و دیگه اجازه بلند شدن بهم نده ولی تو دقیقا تو تاریک ترین و تنهاترین نقطه فریاد رسم شدی دقیقا زمانی که قلبم به صدا در اومد و گفت آیا فریاد رسی هست که به فریادم برسه؟آیا کسی هست که کمکم کنه؟
و تو دقیقا همون لحظه به فریادم رسیدی همون لحظه کمکم کردی و منو از تاریک ترین و سرد ترین جای زندگیم بلند کردی با مهرت وجود سرد و بی روح منو گرم کردی با قدرتت در وجود من قدرت قرار دادی ک دوباره وایسم ک دوباره شروع کنم ک دوباره به خودم بگم خدا هست.خدایی ک هر لحظه هست،ک تو رو هیچ وقت رها نکرده.
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى ﴿6﴾
مگر نه تو را یتیم یافت پس پناه داد (6)
وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿7﴾
و تو را سرگشته یافت پس هدایت کرد (7)
وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿8﴾
و تو را تنگدست یافت و بى نیاز گردانید (8)
ولی قبل از این حرفا وعده خوشنودی دادی گفتی ک بزودی نعمت عطا خواهی کرد
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿5﴾
و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسندگردى (5)
این ها ارامش بخش قلبی هست ک در سینه میتپد اینا ارامش بخش وجودی هست ک فراموش کاره ک یادش میره اگه نعمتی در زندگی داره از تو داره از تویی که فرمانروای جهانیان هستی از تویی که بینهایت بخشنده و مهربانی.
خداوندا همیشه یار و یاورم باش خداوندا مگر نه اینکه تو مونس کسی هستی که مونسی ندارد مگر نه اینکه گفتی رهایم نکردی پس چه کسی لایق تر و بهتر از تو برای همدم و مونس شدن.
امده بودم اینجا بهر ثروت ولی چه ثروتی بالاتر از این که تو را یافتم تویی که هم بالا هستی هم پایین،تویی که هم روز هستی هم شب،تویی که هم سرد هستی هم گرم همه چیز تو هستی همه چیز،همه چیز،همه چیز.
خداوندا مونسم باش تا هر لحظه از وجود پر مهرت وجودم آرام گیرد خداوندا نگذار لحظه ای قلبم بی یاد تو بتپد خداوندا من جز تو یاری ندارم یار و یاورم باش.
برای نوشتن این دل نوشته از خداوند هدایت خواستم بهش گفتم بهم چیز هایی بگو که هر وقت غمگین شدم که هر وقت نجواهای شیطان سراغم اومد با خوندنش آروم بشم با خوندش قلبم ارامش بگیره و هر کسی هم که خوند قلبش آروم بگیره.خدایا شکرت.
از خداوند میخوام ک ما رو هدایت کنه به راه راست راه کسانی ک به آنها نعمت داده.
سلام دوست عزیزم آقا جواد
کامنت زیباتو خوندم و کلی لذت بردم چه قدر بهم انگیزه داد.انگیزه برای ادامه دادن انگیزه برای حرکت کردن و دل سپردن به الله.
اینک نوشتی قبل از طلوع خورشید رفتی لب ساحل و صدای موج ها…
نمیدونی انگار با خوندنشون داشتم اون لحظه رو زندگی میکردم آخه جز یکی از تصویر سازی هامه چون من فقط یک بار قبل از طلوع خورشید لب ساحل بودم و دوست دارم ک دوباره اون لحظه رو تجربه کنم و میدونم ک چه آرامشی داره و چه صحنه زیباییه.
خداوندپدرتونو قرین رحمت کنه.در مورد شغلتون ک به خدا میگید دستم شو پیستولم شو رنگم شو کاملا درک کردم که چی میگید چون پدرم رنگکار سرویس چوب هستن و تو کرج خیلیا که حوزه کاریشون با سرویس چوب منزل مربوط میشه میدونن که کار پدر من جزو بهترین رنگ هاست.
واقعا تحسینتون میکنم که اشپزی میکنین و دستپخت خوبی دارین.
در مورد الهامات بگم که دیشب به یک مهمونی خانوادگی دعوت شدم و قلبم میگفت نرم و قرار هم بود که نرم ولی دقیقه آخر منصرف شدم و رفتم وبعد به این نتیجه رسیدم ک اگ میموندم خونه و کارامو انجام میدادم خیلی بهتر میشد.و این درسی شد ک همیشه به حرف قلبم گوش کنم.
براتون آرزوی بهترینا رو دارم امیدوارم به هر آنچه ک در زندگی میخوایید برسید.