اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و ارادت خدمت استاد عباسمنش گرامی و مریم خانم عزیزم
همونطور که خودتون فرمودین، خیلی بجا بود این مطالب و خدا میدونه چقدر به جان من نشست این صحبتها.
میخوام چنتا از تجربه هاییمو بگم که با دیدن این فایل برام یادآوری شد.
یادمه چند سال میخواستیم خونمون رو عوض کنیم و یه خونه حیاط دار بخریم که یسری مشخصات رو توی ذهنمون ازش ساخته بودیم،(بماند که هر از گاهی میگفتیم چطوری این خونه رو پیدا کنیم که همه این مشخصه هارو یجا داشته باشه)،به لطف و هدایت خداجونم به سمت شخصی هدایت شدیم که این خونه رو به ما نشون داد ،دقیقا با همون چیزایی که مد نظرمون بود و با قیمتی مناسب ک صاحبش به گفته خودش پول لازم بود و زیر قیمت بهمون داد.اون موقع هیچ اطلاعی از قوانین دنیا و هدایت الله نداشتم، فقط به خاطر اعتقاد نصفه و نیمه ای که به خدا داشتم،از صمیم قلبم ازش خواستم کمکمون کنه تا یه خونه خوب پیدا کنیم( چون توی شرایط زمانی خاصی بودیم).اون خونه رو خریدیم و من نا آگاهانه اعتبارشو به خودم دادم .ولی الان به صورت کاملا آگاهانه اعتراف میکنم که اعتبار اون اتفاق قشنگ تمام و کمال برای خدای بزرگ و بینظیرمه.اتفاقی که اگه بخوام از اولش بهش نگاه کنم، همش با هدایت خدای مهربونمه و قدم به قدمشو خدای من بهمون نشون داده و راه رو برامون هموار کرده بوده.
استاد جان، از چند وقت پیش دنبال این موضوع بودم که خدا رو بهتر بشناسم و بهش اعتماد کنم، برا همین از خودش خواستم تا هدایتم کنه که این شناخت رو ازش پیدا کنم. یه شب داشتم خونه رو جارو میکردم و با خودم به این موضوع فکر میکردم ،که به ذهنم رسید هر روز جملات تاکیدی بنویسم که حالم رو خوب کنه و خدارو بیشتر به یادم بیاره . حالا نمیدونستم چه جمله ای بنویسم که این حسو حال خوب رو بهم بده.همونطور که شما گفتین، خدا با هر کسی متناسب با خودش هدایتش میکنه، و در همون لحظه خدا بهم گفت برا شروع جملت بنویس” یا اول و یا آخر”.سریع دفترمو برداشتم و این جمله رو بالای صفحش نوشتم و به دنبالش خدای بزرگم هدایتم کرد به یکی از فایلهای بینظیر شما توی دوره 12 قدم که از دلش یه جمله تاکیدی حال خوب کن بهم نشون داد و اون جمله این بود« خدایا شکرت که تو برای من کافی هستی».
از اون روز این جمله رو هر روز صبح نوشتم و خودم رو سپردم به دستان توانمند خودش و ازش خواستم منو توی این مسیر زیبا همراهی کنه و خودش راه رو بهم نشون بده. حدود یک هفته پیش دوباره ازش خواستم نشونه ای بهم بده که بیشتر بهش ایمان بیارم ، و خیلی قشنگ ازم خواست بیام توی سایت و به قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن برم. منم خداروشکر گوش کردم و فایلی که برام باز شد نتایج یکی از دوستان عزیز بود و چقدر زیبا در مورد خداشناسی مطلب گفته شد و پایین اون فایل لینک فایلهای توحید عملی رو گذاشته بودین. هر 9 تا فایل رو بهمراه یه فایل زیبای دیگه که در مورد باورهامون نسبت به خدا بود رو دانلود کردم و شاید هر کودوم رو چنبار گوش کردم و یادداشت کردم و لذت بردم و شکرگذاری کردم به خاطر این هدایت بی نظیر.حتی امروز صبح وقتی از خواب پاشدم، خدای مهربونم دوباره هدایتم کرد و بهم گفت برو توی سایت، وقتی صفحه برام باز شد دیدم یه توحید عملی دیگه روی صفحه هست، اونقدر خوشحال شدم که اگه هراتفاق دیگه ای میوفتاد اینقدر ذوق زده نمیشدم.
فایل امروز بهم یادآوری کرد که بنشینم و یه نگاه به گذشتم بندازم تا ببینم که چجوری خدا همیشه راه رو بهم نشون داده تا یه الگوی زنده بسازم برای خودم که نمونه بارز با خدا باش و پادشاهی کن هست.
هر چی فکر میکنم، میبینم کل زندگی من با حمایت و هدایتهای پروردگارم بوده و هست و من چه آسون فراموش کرده بودم که این خدا بوده که این همه نعمت به من داده و توی شرایطی که اگه خودم بودم نمیتونستم کاری از پیش ببرم ،دستان قدرتمند خدای من بوده که منو نجات داده.شاید ده ها مورد از صبح تا حالا یادم اومده که وجود خدارو حس کردم اما اگه بخام اینجا بنویسم چندین صفحه میشه.
بهر حال این فایل تلنگری شد برای من که لحظه به لحظه سپاسگذار خدای بزرگم باشم و آگاهانه اعتبار تمام اتفاقای زیبای زندگیم رو به خودش بدم و دیگر هیچ.
سپاسگذارم از خدای همواره حامی و هادی خودم به خاطر هدایتم به سمت سایت فوق العاده شما و استفاده از مطالب بینظیر و حال خوب کنتون.
من از دیروز تا الان که چندین بار فایل رو گوش دادم مرتب ذهنم درگیره .
همش مرور میکنم قبل و بعد آشنایی با این مباحث توحیدی رو . وکج فهمی که پیدا کردم که من خالق زندگیم هستم وخودم رو از خدا جدا کردم از کجا شروع شد .
الان یادم اومد .
من درعقل کل مرتب مطالب مربوط به حس ارزشمندی رو میخوندم .
اونجایی که یکی از دوستان نوشته بود
ما چون خداوند از روح خودش در ما دمید و ما عین خداوند قدرت خلق کننده گی داریم ارزشمندیم .
ما قطره آب هستیم و خداوند اقیانوس .
یا ما جانشین خداوند در زمین هستیم و میتونیم مثل خداوند خلق کنیم هر آنچه مبخواهیم . واین مطالب خیلی دلم نشست و پذیرفتمش . واتفاقا کلی امتیاز هم خورد .
ومن باعث شد که دچار کج فهمی بشم و به بیراهه برم و قدرت خلق خواسته هام رو آرام آرام به خودم بدم و قدرت رو از خداوند بگیرم .
بگم خوب حالا خداوند جهان رو بی نهایت خلق کرد از هرچی که من بخام هست .
و جهان قانونش اینه من توجه کنم ومانع رو بردارم و خواسته ام رو خودم خلق کنم .
و البته ناگفته نمانه خیلی اعتماد به نفسم زیاد شد و کلا یه آدم دیگه شدم و به عوامل بیرونی دیگه قدرت ندادم .مثل تحصیلات عالی . فن بیان و ثروت و…
اما قدرت رو به خودم دادم اما امان از کج فهمی .
و دیگه خواسته ام علیرغم تلاشهای رگباری نتیجه متوقف شد . چون از خدا غافل شدم .
الان درکم اینه
من همینطور که حرکت میکنم در جهت هدفم با کانون توجه ام و برداشتن ترمزها . خداوند هم حمایت و هدایتم میکنه با الهامات و من با عمل به الهامات به خواسته ام میرسم .
از الله گفتن و توکل کردن بهش…لذت بخش ترین ذکر روزای منه…
حسبی الله
نشانه ای که روزی صدبار به هر دلیلی ناخواسته جلوی چشمام ظاهر میشه…
تقرییا نه ماه پیش فرزانه بی ایمانی بودم فرزانه بشدت مشرک …
که راحت کفران میکرد…
خدا رو اینجا پیدا کردم…
مثل هوای نفس کشیدنه برام…
از خدا گفتن برام اونقدر لذت بخشه که … کنارم حضورش رو احساس میکنم…
چقدر احساس سبکبالی میکنم….
زندگی من ، زندگی فرزانه متوکل با یک سال پیش اصلا شبیه نیست….
بسیار آرام تر و صبور تر و الهی تر شدم….
اگاهانه ذهنم رو کنترل میکنم و توجهم رو از منفی ها میگیرم و توی دل هر ترسی که هستم…
میسپارم به دستان الله….
همزمانی این فایل با تدریس درس لطف حق…. فارسی چهارم…برایم اینقدر شیرین هستش که
که گاهی دو سه بار این شعر رو برای بچه ها میخونم….و غرق میشم توی حال و هوای عشق الهی که از این شعر برمیاد
اینقدر سرمست از حال و هوای لطف حق میشم وقتی این درسو میخونم برای بچه ها و اینقدر این شعرو تک خوانی کردم با بچه ها که حفظش شدن..
مادر موسی ،چو موسی را به نیل
در فکند از گفته ی رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت: کی فرزند خرد بی گناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
با اینکه مطمعنم شاید معرفتی که از توحید دارم الان… اندازه قطره ای از اقیانوس معرفت الهی هم نمیشه…
اما راضی هستم و دلم میخواد روز به روز نزدیک تر و سیراب تر از این دریای معرفت بشم….
تقلاهام و دست و پا زدن هام کمتر شده…
صبور تر شدم
دیگه دز مقابل هر چیزی موضع نمیگیرم…
احساس ارزشمندیم بیشتز شده….
امسال یک روز اضافه کاری در دبیرستان تدریس گرفتم….
یکی از درس ها…تفکر و سبک زندگی هستش….
هفته گذشته …در مورد عزت نفس بود….
چقدر خوشحالم این نشانه ها به وضوح میخواد بهم بگه که در فرکانس خوبی قرار گرفتم…
وقتی این درسو میدادم….
دوست داشتم به بچه ها با تمام وجود بگم و بفهمونم که احساس ارزشمندیمون بخاطر اینه که خداوند در قلب و ذات همه ماست و بخاطر همین ، و به خودی خود ارزشمند و لایق هستیم و نیاز به هیچ عامل بیرونی نداریم….
چقدر آدم میتونه بدبخت باشه که روی خودش حساب کنه و چه قدر بدبخت تر که روی دیگران حساب کنه…
و چقدر خوشبخته کسی که همه چی رو از خدا میدونه حتی اون فروش خوبش در کسب و کارش رو،حتی رانندگی فوق العاده اش رو،حتی خوش اخلاقیش رو،حتی بدن ورزیده اش رو…
من قبلا فکرمیکردم اگر فروشم خوبه،منم که به یه سطحی از فرکانس رسیدم که این همه مشتری دارم و از همون فرداش فروشم داغون میشد و همیشه برام سوال بود که چرا اینجوری میشه من که حالم خوب بود و شکرگذار بودم!!!!
فکر میکردم بدن توانمندم بخاطر ورزش کردنه،نگو که اون سلامتی و توانمندی رو الله داده،اگر من فلج مادرزادی بودم آیا میتونستم ورزش کنم!!!
من من کردنها و اینکه فکر میکردم منم که به این سطح رسیدم همیشه کار دستم میداد…البته از نا آگاهی بود…
کی مشتری میرسوند،کی جنسها رو میرسوند،کی به من سلامتی میداد که برم مغازه،کی آرامش در رابطه میداد،کی سلامتی خانواده ام رو تامین میکند،کی مشکلاتم رو حل میکنه،کی اجاره ها رو میده،کی میشه کلام درست،کی میشه نگاه درست،کی میشه انتخاب درست و ….
تازه الان فهمیدم در برابر الله من پوچم….
وقتی بهش وصلی و اون رو تنها تکیه گاه و قدرت میبینی نه از کسی میترسی نه از بیماری هراس داری،نه حرف مردم برات مهمه،نه تهدیدها،نه قیمت دلار،نه کمبودها و ….
از خداوند میخوام که هیچگاه منو به حال خودم واگذار نکنه چرا که میدونم چقدر راحت مشرک میشم…
ممنونم از پیام و کامنت زیبایی که نوشتی فوق العاده عالی بود و نشان از تجربه و کارکردن روی خودت هست که به این درک رسیدی اعتبار همه چیز رو به خدا بدهی نه خودت .
و ما در مقابل خداوند هیچ هستیم و همه چیز از آن او است و او قدرت مطلق جهان است و هرچه داریم از او داریم.
استاد میدونستین خیلی قشنگ شدین؟ یعنی جذابیت چهرتون هربار که نگاه میکنم از سری قبل بیشتر شده خدا رو شکر
باز هم توحید و باز هم میخکوب شدن بر صفحه و تفکر به یگانگی خدا
در تمامی مدت صحبتهاتون داشتم قسمتهایی رو با خودم مرور میکردم که رد پای توحید دراون بود
این چند روز تعطیلی رو ما خونه دوستمون بودیم همون دوست ثروتمندمون با وجود تمامی امکانات تمامی خوش گذشتان ها هیچ کم و کسری (البته جز حضور در سایت) نبود اما بازم انگار یه چیزی کم بود اونجا یاد صحبتهاتون افتادم که گفتین شیطان حتی اگه ما در بهشتم باشیم میتونه کاری کنه با ذهنمون که انگار جهنمیم حالا این مثال بود وگرنه جهنمی که نبود هیچ بلکه بهشت زمینی رو تجربه کردیم این چند روز از همه لحاظ اما هنوز ذهنم میخواد مقاومت کنه با اینکه یاد گرفته زیبایی ها رو ببینه تحسین کنه از نازیبایی ها اعراض کنه و راجع بهشون صحبت نکنه اما بازم هربار حتی شده یه نکته کوچیک و اساسی و پیدا میکنه که حست و بد کنه مخصوصا اینکه خودتم درها رو به روش باز کرده باشی
فایل قبلی که مربوط به ادامه قسمتهای باور محدود کننده و قدرتمند کننده بود و دوبار گوش دادم اما نه تونستم تمرکز روش بزارم نه کامنت فعلا رها کردم در زمان مناسب برم سمتش چون جنگ و مقاومت تو این شرایطی که هستم با ذهنم بدترش میکنه فعلا دارم اروم اروم باهاش صحبت میکنم چون عین بچه های دو ساله رففتار میکنه حتی گاها بدتر و لج میکنه
و در درست ترین و بهترین زمان شما فایل توحیدی برامون گذاشتین و گفتین انگار نمیتونستم صحبتهامو جمع کنم برای ادامه قسمتهای قبل و خب برای من بهتره چون ذهنم داره یواش یواش ازین قسمتها گارد میگیره و منم میخوام ارومتر پیش برم
این ارامشی که در صحبتهاتون وقتی راجه به خدا صحبت میکنین واقعا اشکمو در میاره متواضع بودن و خوب نشون میدین در جایگاه عاشق واقعا توصیف کردنی نیست من دقت کردم تمام فایل های توحیدی تون که البته فیوریت من هستش در اون شما با همیشه تون خیلی فرق دارین
من چنتا مثال از حضور خداوند در زندگیم میزنم که هم جواب تمرین باشه یجورایی هم بی ربط به این فایل و حال و روز این روزامم نباشه
این مورد و تازه یادم افتاد وقتی داشتم با دوستم صحبت میکردم براش تعریف کردم و خودم گفتم وااای چرا این موضوع رو بزرگش نکردم برای ذهنم که بشه دلیل و مدرک قوی براش؟
سال 98 یا 99 بود دقیق یادم نیست اما هنوز اون بیماری همه گیر شیوع پیدا نکرده بود من تو آژانس هواپیمایی کار میکردم و سرگرم و مشغول اواخر سال بودیم داشتیم تورهای نوروز میفروختیم یکی از مشتری های قدیمی که مدیرمون میشناخت و قبولش داشت اومد حضوری تور ترکیه رو پرسید و امار گرفت که اگه 2تا بزرگسال و یک بچه تقریبا 6.7 ساله باشه چقدر میشه منم براش گفتم و گفت برای کسی میخواد میره بهش میگه و خبر میده خلاصه یکی دو ساعت بعدش تماس گرفت و گفت برای کارمندم میخوام میخواد با خانمش بره بیا براش توضیح بده و اومد گوشی و بگیره اون شخص یعنی کارمندش ازونور گفت من سر در نمیارم خودت بپرس و اکی کن اگه قیمتش مناسبه گویا اولین براشون بوده میخواستن برن و گفتن هتل خوب با پرواز خوب میخواهیم چیزی که اکثرا میگفتن با کمترین مبلغ بهترین و بالاترین کیفیت این توقع رو معمولا داشتن مسافرا
خلاصه مدیرشون گفت چقدر میشه منم گفتم فلان قیمت مبلغش خیلی یادم نیست گفت بگیر برام پر نشه منم دوبار چک کردم باهاشون و از مدیرم پرسیدم پول بگیرم؟ گفت نه میده بگیر براش منم هتل و پرواز و اکی کردم و بلیط و ووچر هتل و فرستادم قرار شد فرداش بیاد کارت بکشه
فرداش اومد و دیدم مبلغی که کشید حتی نصف مبلغی که کل تورشون میشد نبود گفتم مابقی ش و کی میکشین؟ گفت مابقی مگه داره؟ کلن مگه اینقدر نمیشد؟ گفتم نه من گفتم نفری اینقدر گفت بزارین تماس بگیرم با کارمندم و بعد تماس گفت من بهش گفتم اینقدر اینم همین قدر مبلغ و میتونه بده اقا منو میگی انگار اب سرد ریختن روم اولش فکر کردم داره شوخی میکنه بعد که گذشت دیدم نه جدیه یواش یواش مدیر و همکارام هم توجه شون جلب شد خلاصش میکنم براتون
این اقا خودش بارها پرواز گرفته و سفر کرده و میدونسته قیمتی که من گفتم نفری بوده اما اون موقع حالا خودش یا کارمندش اینجوری برداشت کردن یا فکر میکرده کارمنده همچین پولی رو داره اکی داده اما بعد که دید اوضاع اینجوریه گردن نگرفته و گفت شما بمن گفتی کلش میشه این مبلغ خلاصه سرتون و درد نیارم اونا گردن نمیگرفتن و میگفتن مشکل از اژانسه پولش و خودش باید بده بعد نه پرواز نه هتل هم غیر قابل استرداد بود یک هفته ما درگیر بودیم منی که کل پس انداز و مبلغ کارتم دو تومنم نمیشد باید نزدیک 40 میلیون اون زمان جریمه میدادم مدیرم گفت گردن خودته میخواستی باهاشون قرارداد ببندی یا حداقل تو واتس اپ یا جایی مینوشتی که اینقدر پول بلیط اینقدر هتل که ما مدرک داشته باشیم الانم میره پای
خودت من هرچی با اونا صحبت کردم گریه کردم که اقا من کارمندم همچین پولی رو ندارم اخه مگه میشه شم متوجه نباشی تو این زمان این قیمت اونم نوروز این مبلغ و مشهدم نمیتونی بری اونا هم مدیره میگفت من خودم الان اوضاع مناسبی ندارم که کمکشون کنم به شما هم فشار نیاد اونم میگفت من خودمم از پدرزنم قرض گرفتم برم سفر دیگه من داشتم سکته میکردم اون زمان تازه با سایت اشنا شده بودم اما هنوز اونقدر جدی روی خودم کار نمیکردم که بتونم مدیریت بحران کنم خلاصه از هر روشی بود کمک گرفتم با مشاور صحبت کردم به اون اقا گفتم شما با پول من میخوای زن و بچت و ببری ترکیه؟ بنظرت کار درستیه؟ خلاصه کم کم به این نتیجه رسیدم اگه همینجوری پیش برم سکته میکنم گفتم مدیرمون جریمه رو قسطی کنه و از حقوقم کم کنه این چیزی بود که تو اون شرایط سخت به ذهنم رسید خیلی سخت بودااا اصلا نمیتونین تو اون شرایط جای من باشین و تصصورش کنین من خیلی خلاصش کردم
بعد یه جایی واقعا از خدا خواستم گفتم خدایا جدی جدی دارن میرن و من نه تنها ضرر کردم بلکه خودمم نمیتونستم عید جایی برم یا حقوقی داشته باشم و کل عید و خونه فقط غصه میخوردم از ته دلم از خدا کمک خواستم و با نا امیدی به کارم ادامه میدادم سعی میکردم به روی خودم نیارم که همکارم میگفت واقعا خوب روحیه ای داری دختر من بودم میکشتمشون
سعی میکردم خیلی وارد این بحثا نشم حتی همکارم میگفت برای بقیه مسافرا سود بیشتری بگیر که جبران بشه اما من دیگه اصولی عمل میکردم با قرارداد و بیعانه و هزارتا مدرک حتی سود بیشتر نمیگرفتم که کنسل نشه بدتر بشه
گذشت تا اینکه توکل کار خودش و کرد ایمان و صبر و کنترل ذهن نتیجه داد معجزه شد اصلا
بیماری همه گیر اومد و کشورها یکی یکی پروازها رو کنسل کردن و ترکیه هم رفت جزوشون یادمه دیرتر از بقیه ورود خارجی رو به کشورشون ممنوع کرد اما اعلام کردن نوروز تمام تورها کنسل میشه و مبلغ ها عودت داده میشه من اصلا نگم براتون چه حالی داشتم تازه تو چه شرایطی؟ اکثر هتل ها و پروازها برنگشت و اگه هم پول برگشت شرکتهای ایرانی پول و یا دیر دادن یا یسری هاشون که معروف هم بودن نام نمیبرم پول خیلی ها رو خوردن و شکایت زیاد داشتن اما فقط توحید بود که در جای درستش بود از بین تمام تورها یی که من خریدم دوتاشون ریال به ریالش برگشت به حسابمون که تور این خانواده هم شاملش میشد اصلا ازونروز به بعد من ادم دیگه ای شده بودم فکر میکنم بعد این ماجرا هم قوانین و جدی گرفتم و اون موقع عید فقط مباحث استاد و گوش میدادم البته از تلگرام و از یه منبع فیک که بعدا متوجه شدم اصلش جای دیگست و وارد سایت شدم کلی درس گرفتم ازون ماجرا
هرجا هم که فکر کردم علامه دهر شدم با سر خوردم زمین خیلی جاها بوده اما خدا اینقدر یگانه و اینقدر بخشندست که جوری زمین نزدنتت که نتونی بلند شی ولی میفهمی که از کجا خوردی
استاد اون قسمتی که گفتین همه جا میگین و مینویسین که من هرچی دارم از خداست من از خودم هیچی ندارم میخواستم هق هق کنم واقعا من هرچیز قشنگی که تا الان دارم و همش و خدا بهم داده به گونه های معجزه اسا
رابطه قشنگم، سلامتی م که شاید سالی یکبار دکتر برم هنوز بدون استفاده از قانون سلامتی، سفرهای معجزه اسام خونه دلخواهم جایگاهم اعتبارم همه و همه رو خودم اگه میخواستم بسازم به این زیبایی و دقیقی نمیشد همشو از خدای بزرگم دارم مرسی استاد که در بهترین لحظه و بهترین وقت برامون خدا شدی و صحبت کردی مرسی ازینکه یادمون دادی عاشق بودن و ارزش معشوق و که اصلا کلمات نمیتونن اداش کنن
سلام استاد عزیز و خانم شایسته ی لایق که انقدر با خودت در صلح هستی که لایق بهترین زندگی و با بهترین ادم شدی
استاد انقدر دلم برای فایلهای توحیدی تون تنگ شده بود که هفته گذشته رفتم فایل قدیمی دعای کمیل رو شنیدم و چه قدر لذت بردم و بارها تکرار کردم کاش استاد یه فایل توحیدی بزاره توحید خونم کم شده و چه قدر جهان و فرکانس قانونمند عمل میکنه خدایا شکرت
خیلی وقتها شده تو یه مسله ای گیر کردم و گفتم خدایا من نمیدونم و خودم رو مثل یه ادمی که تو جنگل گم شده و خدا مثل اون درونی که شما میفرستید بالا راه درست و خروج از جنگل رو بهم نشون میده هر وقت میگم چشم ضرر نمیکنم هر وقت رو عقل خودم حساب میکنم بد جوری ضرر میکنم
تو درمان بیماری تا جایی که تسلیم نشدم و فقط تو ذهنم بود فلان دکتر دیگه فوق تخصص برم پیش این خوب میشم و میرفتم و بی نتیجه بود تا اینکه ندا اومد برو فلان درمان رو امتحان کنم گفتم اخه …… مگه میشه ؟؟؟ گفت برو خیالت راحت رفتم و نتیجه خوب بود
خیلی وقتها شده بهم گفته با فلانی تماس بگیر برای جل مسله ات گپش دادم و نتیجه عالی بود
یه استادی رو دوستم تو اینستا بهم معرفی کرد و گفت برو تو پیجش یه دوره داره به نام ابر اگاه ایشون خیلی تعریف کردند کنجکاو شدم و رفتم پیج رو پیدا کردم یه فایل رایگان ازشون دیدم که اگه میخایید با ابر اگاه ارتباط بگیرید و جواب سوالتون رو بده یه خودکار و یک ورق بزاریم کنار تختتون سوالتون رو بنویسید ابراگاه شب میاد تو خوابتون و جوابشو میگه با دیدن این فایل گفتم اینا رو استاد من ده سال پیش انجام داده این اقا داره الان میگه
استاد بعضی وقتها تمرینها انقدر ساده هستند ما انجام نمیدیم در صورتی که با همین تمرینهای ساده نتایج بزرگمیاد
الان همه اساتید حرف از قانون مدارها میزنند حرف از تعوری سطل اب میزنند حرف از باورهای محدود کننده و قدرتمند کننده ثروت میزنند حرف از الهام میزنند ولی حرفی از استادی که اینها رو بهشون یاد داد نمیزنند
استاد اولین فایلی که ازتون شنیدم قانون مدارها بود که زنداداشم برام فرستاده بود(گفت خانمهای نی نی سایت خیلی از لین استاد تعریف میکنند ) من ارسال کردم برای خواهرم گفتم انگار درباره ستاره شناسی و خورشید هست تو علاقه داری گوش گن فرداش تماس گرفت باهام گفت همسرم خیلی از این اقا خوشش اومده فایل دیگه ای ازش داری گفت همسرم میگه این تنها ادمی هست که به دلم نشسته (چون من بارها فایلهای استاد امیر شریفی و اقای فرهنگ )را براشون فرستاده بودم ولی خوششون نیومده بود الان خنده اممیگیره که چرا فکر کردم درباره ستاره و خورشید هست ؟
استاد عزیز خیلی خوشحالم که باهاتون اشنا شدم واقعا نمیدونم اگه اون روزی که برای اولین بار فایل رو شنیدم بی تفاوت از کنارش رد میشدم و نشانه ها رو جدی نمیگرفتم الان کجا بود
به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و شما و خانو شایسته عزیز رو در اغوش بگیرم
سلام به استاد عزیز و مریم بانوی نازنین و همه دوستان ارزشمندم
خدایا تو را سپاس که شنیدن و دیدن این فایل گرانبها و پر ارزش رو روزی من کردی
خدایا شکرت که تمام فایلهایی که از استاد گوش می کنم هر کدوم از دیگری بهتر و زیباتر و ارزشمندتره
مخصوصاً این فایل که تمام وجودمو پر از آرامش کرد و محو شنیدن آگاهیهاش شدم تو این دو سه روز بارها گوش کردم و سیر نمیشم، باز هم برام تازگی داره
خدایا شکرت که هدایتم کردی به استادی که تک هست تو دنیا و کلامش از یک جنس دیگه است
از جنس توحید، از جنس تواضع و خشوع در برابر خداوند
استاد از شما سپاسگزارم چه خوب شد که به ندای قلبت گوش کردی و این فایلو آماده کردی
برای من نیاز بود که این آگاهیها رو بشنوم
و روح و قلبم رو جلا بدم
متواضع تر باشیم در مقابل خداوند
یادم باشه به هر جا که برسم و هر موفقیتی که کسب کنم اینو خدا داره بمن میده اعتبارشو بدم به خدا
من کاره ای نیستم، بخودم مغرور نشم فکر نکنم که من دارم این کارو انجام میدم
وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی
تو تیر ننداختی خدا بود که تیر انداخت
هر لحظه باید بخودم یادآوری کنم که هر چه که هست از آن خداونده و خداوند بمن داده، و اگه بتونم این کارو بکنم درهای بهشت برام باز میشه
من اگر میخوام شرایط برای من خوب پیش بره شرطش اینه که در مقابل خدا متواضع باشم و بپذیرم که اون داره کارها رو انجام میده، در مقابلش تسلیم باشم، فکر نکنم که من دارم کارا رو انجام میدم من عقلم میرسه من هوش بالایی دارم
همیشه خودمو محتاج و وابسته بدونم در برابر خدا
وقتی بپذیرم که خودم هیچی نیستم و هر آنچه دارم از خداونده زندگی خیلی زیبا میشه، همه چی بمن گفته میشه روی دوش خدا میشینم و منو میبره به بهشت و به زیباییها و ایده ها رو میگه و کارا رو برام انجام میده و موفقیتها رو برام بوجود میاره
به اندازه ای که در برابر خداوند متواضع و خاشع باشم به همون اندازه خدا کارا رو انجام میده
و هر چقدر که متواضع تر باشم خشوع داشته باشم خدا کارهارو راحتتر و در مقیاس بزرگتر انجام میده همه ایده ها رو بمن میگه در زمان مناسبش که ظرف من آمادگیشو داشته باشه، کارا رو انجام میده قدما رو برام مشخص می کنه وقتی که فقط و تنها فقط ایاک نعبد و ایاک نستعین بگم تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک میخوایم
خدایا من در مقابل تو هیچی نیستم
خدایا من به هر خیری که از تو برسه فقیرم
خدایا من عقلم نمیرسه تو منو هدایت کن
خدایا تو عظیمی
تو بزرگی
تو وهابی
تو رحیمی
تو رحمانی
تو عالمی
تو سمیعی
تو بصیری
خدایا تو راهگشای من باش
خدا رو شکر که من هم دارم در این مسیر حرکت می کنم
تقریباً هر روز صبح هم بصورت کلامی میگم و هم تو دفتر سپاسگزاریم می نویسم که خدایا من بدون تو هیچی نیستم و هیچی نمی دونم تو منو هدایت کن تو راه نشونم بده، خدایا من امورم رو به تو میسپرم تسلیم تو هستم و به هر خیری که از تو برسه فقیرم
اینا رو هی تکرار می کنم و بخودم یادآوری می کنم تا بصورت باور به عمق جانم بشینه
خدا رو شکر برای آگاهیهایی که از این فایل دریافت کردم
استاد عزیزم نمی دونم چطوری از شما تشکر کنم فقط میتونم بگم خدا بهترین پاداشها رو در دنیا و آخرت به شما بده
اوایل آشنایی من با شما استاد عزیزم از همین فایل های توحیدی شما شروع شد . فایل هایی که باعث میشد بیشتر خدارو درک کنم و بشناسم و اونقدر این فایل های توحیدی قشنگ بودن برام که چندین بار گوش میکردم و مینوشتم ، و همیشه میگفتم خدا منو خیلی دوست داشت وقتی که توی سختی های زندگیم بهش گفتم خدایا کمکم کن منو با این آگاهی ها آشنا کرد و اینطوری با من صحبت میکرد .
دوستان دقت کردین توی بین همه ی فایل هایی که از استاد هست توی فایل های رایگان این فایل های توحید عملی یه آرامش عمیق قلبی دارن یه حس خوب خدایی به آدم دست میده وقتی نگاه میکنه .
خیلی داستان های زندگیم رو وقتی نگاه میکنم میبینم وقتی به جایی میرسیدم و خدارو صدا میزدم و باهاش حرف میزدم و بهش میگفتم خدایا توکل بهت خودت کمکم کن و قدم برمیداشتم اونوقت دیگه ته قلبم اروم میشد و میگفتم دیگه من خودمو سپردم بهش دیگه مسیر هرچی بشه مطمئنم خدا هوامو داره و دقیقا اتفاقاتی میفتاد که همیشه خوشی میشد برام درهایی باز میشد اتفاقاتی میفتاد که همچیز به نفع من و به خواسته من میشد و به قول استاد درست در زمان مناسب و درست در مواردی که من امادگیشو داشتم . الانم که الانه همیشه میخوام کاری کنم زود با خدا مشورت میگیرم حتی بخوام چیزی بخرم یا کاری انجام بدم میگم خدایا خودت راهنمای من باش و بعد حرکت میکنم ، این اطمینان قلبی که بعد از توکل بهش میاد دیگه یه حس بیمه شدن رو برام داره و دیگه جلوی نگرانی و ترسم گرفته میشه جون خودمونو سپردیم بهش .
توی هرچیزی به قول استاد منم این کارو انجام میدم . توی ساده ترین کارها هم حتی از خدا خواستم هدایت کنه منو . توی مسیر هایی که تا گفتم خدایا خودت راه رو نشونم بده با نشانه هاش باهام حرف زده مثلا صدای پرنده ای صدای بچه ای یا به قول استاد هر نشانه ای که منو هدایت کنه .
تا وقتی سوار بر شونه های خداباشیم خیالمون راحته از مسیر
استاد من نمی دونم چی بگم. اینقدر آروم شدم که در طی این همه سال زندگیم شاید یکی دو بار این آروم بودن رو حس کردم.
من حدود هفت ساله دارم از فایل های شما استفاده می کنم، اما تازه احساس می کنم با این فایل معنی توحید رو درک کردم. تازه میفهمم توی فایل دعای کمیل امام علی چی می گفت تازه این حرفتون که تا جایی که می تونین قدرت رو از غیر خدا بگیرید و به خدا بدید رو درک کردم.
نمی دونم حال الانم رو خودم هم نمی دونم. همه چیز برام سکوته دوست دارم گریه کنم ولی خوشحالم، آرامم آرامم آرام.
این فایل رو زمانی شنیدم که سه روز بود روی قسمت تکمیلی جلسه 4 از دوره احساس ارزشمندی داشتم کار می کردم و استاد به حدی آگاهی های اون فایل احساس ارزشمندی رو در من بالا برده بود. به قدری برام منطقی کرده بود که من ارزشمندم که احساس می کنم دنیا رو با تمام نعمت هاش میتونم داشته باشم. و بعد شما یهو این فایل رو میدین. اونم وقتی دارین یه سلسله فایل دیگه تولید می کنین. دیوانه می کنین آدم رو. این خدا دیوانه می کنه آدم رو.
یعنی دقیقا در زمانی که احساس می کنم در اوج احساس ارزشمندی هستم چنان فایل هدایتی میاد که احساس می کنی خدا بهت میگه خب اون رو یاد گرفتی؟ حالا نوبت اینه. اینم بذار کنارش ببین چی میشه
«من ارزشمندم بی قید و شرط، چون به، دنیا اومدم.
و خدایا هرچی دارم و هرآنچه هست از آن توست و از تو به من رسیده!»
این دو تا در کنار هم چنان قدرتی به من داده، که اینقدر آروم شدم. احساس می کنم همه چیز شدنیه. خداوند این بی نهایت نعمت رو به من داده تا استفاده کنم و لذت ببرم و من فقط باید خداوند رو دنبال کنم.
استاد عزیزم واقعا دوست دارم به این موضوع اعتراف کنم که احساس می کنم تا به الان هیچ از توحید نفهمیده بودم و خیلی جاها واقعا خیلی جاها اصلا در برابر خدا متواضع نبودم اما وقتی خوب فکر می کنم، در تمامی لحظاتی که کمی تواضع از من دید کلی نعمت بهم داد و چقدر بخشنده و مهربانه این خدا و چقدر چشم پوشی می کنه از غرور ها در برابر خودش، که اگر می خواست سخت بگیره همه چیز نابود میشد. خداوند به قدری به من نعمت و خوشبختی داده توی زندگیم که هرچقدر هم شکرگزاری کنم در برابرش کمه.
یعنی واقعا خداوند هرجایی از من تواضع دید، هرجا دید محتاجشم چنان کمکم کرد که فکرشم نمی کردم. پارسال همین موقع ها بود. ویزیتور بود. 130 میلیون تومن بدهی وام داشتم و من و همسرم عهد کرده بودیم که تا واممون رو صفر نکردیم دست به حقوق هامون نمیزنیم و هر پولی از جای دیگه در بیاریم رو می خوریم. صبح بود و کلا 30 هزار تومن پول برام مونده بود. توی مسیر سر کارم بودم و همش توی این تجسم که خدایا امروز دست پر با گوشت و مرغ برم خونه ( چون به سبک قانون سلامتی غذا می خوریم.) رفتم توی پمپ بنزین. بنزین زدم و نشستم توی ماشین. اس ام اس برام اومد و حسابم 0 شد. لحظه ای که اس ام اس رو دیدم ، گفتم خدایا دیگه دستم به هیچی بند نیست، تو منو مهمون کن. واقعا گریه ام گرفته. چطور من فراموش می کنم اینو!
هنوز از پمپ بنزین نیومده بودم بیرون که 500 تومن به حسابم واریز شد. تو بهت زدگی بودم که یکی بهم زنگ زد ( یه مشتری که براش کارای سایتشو انجام داده بودم. ) و گفت اینو زدم گفتم شاید لازم داشته باشی. چند تا بنر برای سایت طراحی کن بقیه اشم تموم شد میزنم برات!
دقیقا وقتی تو اوج ناتوانی بودم وقتی احساس می کردم دیگه هیچکی نیست کمکم کنه وقتی محتاجش بودم و بهش گفتم، اصلا من رو منتظر نذاشت. یادمه، اون روز من با گوشت و قلم رفتم خونه ولی یادم نیست تا کی کردیت رو به اون دادم. چقدر وهابه که همون طور نعمت دادن رو بهم ادامه داد.
تموم روزهایی که ویزیتور بودم آرزو داشتم واقعا آرزو داشتم شغل رویاییم که کاری بود که با کامپیوتر و اینترنت باشه رو داشته باشم و خودم صاحب کسب و کارم باشم ( من همیشه می خواستم پای کامپیوتر باشم چون پای کامپیوتر گذر زمان رو حس نمی کنم. از اولین روزی که این دستگاه رو توی 13 سالگیم دیدم عاشقش شدم) و هر روز صدای خودم رو گوش می کردم که توش میگفتم دوست دارم کارم چجوری باشه و رنج و لذت رفتن به سمتش رو می گفتم! چون واقعا می ترسیدم. و چند روز قبل از این فایل شما، اون فایل خودم رو شنیدم و متوجه شدم من دقیقا همون شغل رویایی خودم رو الان دارم.
من هر جا محتاج خدا شدم و از خودش خواستم بهم داد. هر چی خواستم رو بهم داد. اگر چیزی رو باید یاد می گرفتم رو بهم داد و بعدش نعمت رو به من داد. این در حالیه که من اونقدرا هم متواضع نبودم. اونقدرا هم معنی توحید رو نفهمیده بودم. ولی الان هم محتاجانه از خودش می خوام کمکم کنه فراموش نکنم هر چی دارم، از آن خودشه.
این زندگی پر از خوشبختی و آرامش، این بدن سالم و هیکل بی نظیر و رویاییم، این رابطه بی نظیر که من و همسرم صمیمی ترین دوستای همیم، آزاد آزاد، مستقل مستقل، پا گذاشتن رو ترسم و شروع این شغل رویایی، صفر شدن همه بدهی هامون، خونه و ماشین و درآمد و همه و همه و همه. همه اینا رو خداوند به من داده. این زندگی و زنده بودن رو و واقعا احساس می کنم در برابر قدرتش هیچم. و این هیچ بودن چقدر بهم آرامش میده. چقدر احساس می کنم اون قدرت مطلقه، چقدر احساس می کنم بقیه هیچ قدرتی ندارم. واقعا سپاسگزارم خدای من، ممنونم
این فایل رو از دیشب که برای اولین بار گوش دادم تا الان بارها گوش کردم و واقعا متوجه شدم هر جا درآمدم قطع شد دقیقا جاهایی بوده که کردیت رو به خودم می دادم، روزهای اول کردیت رو به خدا می دادم و خوشحال بودم اما بعدش که فکر می کردم من بودم که کارها رو کردم درآمد هام قطع می شد. به راحتی قطع می شدو اوضاع خراب میشد و مجبور به انجام کارهای سخت میشدم. گرچه همون بین هربار چشمم رو به دست اون کردم بهم داد و آرومم کرد.
خدایا تو چقدر بزرگی، تو چقدر وهابی تو چقدر رحمانی. من واقعا از گفتن احساساتم عاجزم. دوست دارم بارها و بارها بازم این فایل رو گوش بدم، بنویسم و بنویسم و فکر کنم و به یاد بیارم.
هر چی دارم از فضل خداست هرچی دارم از بخشندگشی من چیزی از خودم ندارم.
از خداوند سپاسگزارم که در زمان زندگیم استادی بی نظیر مثل شمارو برامون قرار داده تا کلامش رو به ما برسونه و هدایتش رو بشنویم. استادم واقعا شما بهترینید و از شما بی نهایت سپاسگزارم و آرزوی سلامتی و شادی و هر چیز خوبی که هست رو برای شما دارم. سپاسگزارم
سلام خدمت استادم و مریم بانوی عزیزم و همه دوستای توحیدی خودم
استادجان در لحظاتی از دیدن این فایل اشکم دراومد از خلوص نیت شما و صفای دلتون در مقابل پروردگاری که واقعا میشه گفت شمارو از فرش به عرش برد، استاد واقعا در حین دیدن فایل آرزو کردم یه همچین ارتباطی رو با پروردگارم ،اینکه خداوند رو به همین وضوح در کنارم حس کنم و خداوند هم به همین وضوح باهام صحبت کنه و صداشو واضح بشنوم.
خدایم رو سپاسگزارم چون این روزها بوده لحظاتی که چیزهایی به ذهنم رسیده و دقیقا بعدش ذهن منطقیم سعی داشته متقاعدم کنه نادرستی اون فکر رو که من سریع فهمیدم که نه ذهن عزیزم تو فعلا خاموش باش این صدای خداوند بود که من شنیدمش و بابت این از خداوندم سپاسگزارم که بهم توفیق داده بهتر درکش کنم…
استاد من تاریخ عضویتم الان دیگه داره به 1000 روز میرسه اما من تازه یه ساله با شما همراه شدم و به اندازه درکم برداشت کردم و واقعا نمیتونم فکرشو بکنم که اگه توی همین مسیر بمونم یه ساله دیگه درچه سطحی هستم و چقدر مدارم رشد میکنه اما الان دیگه مطمئنم به اندازه ای توی این مسیر پیشرفت میکنم که خدای درونم رو پیدا کنم و باهاش ارتباط بگیرم چون بعدش دیگه واقعا کارتمومه خدا هدایتت میکنه در هر لحظه اگر تو در مدار دریافت صداش و هدایت هاش باشی…
همین الانم فقط خودمو در آغوش او رها کردم که هرچه باید نسبت به من بشه روا کن معبودم چون تو دانا و حکیم و عادلی و به حق رهبری میکنی کیهان رو…
وقتی به موضوع سوال فکر میکنم که کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر رو برات هموار کرده به این میرسم که واقعا خداوند همیشه بوده در همه لحظه های زندگیم حتی موقع هایی که من سرجام نبودم خداوند به واسطه رحمت بی دریغش هدایتم کرده چه لحظه هایی که شنیدم و چه لحظه هایی که مجبور شدم بشنوم اما خداوند حمایتم کرد پارسال دخترم به مریضی سختی مبتلا شد و روز و شب های سختی به من و همسرم گذشت اما در تمام اون لحظه های سخت خداوند بهم صبر داد و ته دلم بهم الهام میشد که دختر تو خوب میشه و تو از این بیمارستان میری اما لازم بود تو بیای اینجا و این ها رو ببینی به وضوح این صدارو میشنیدم توی تمام لحظات سخت آزمایشات نگران کننده من صدای خدارو میشنیدم و همون طور هم شد تنها خداوند بود که من رو از اون موقعیت خلاص کرد و بهم امید میداد هرچند که مطمئنم این به ظاهر اتفاق بد که برای دخترم افتاد مقصرش و عامل ایجادش خودم بود چون خداوند تنها منبع خیر و سلامتی هست و خداوند ختم به خیر کرد این جریان رو..
در عوض کجاها به خودت و توانایی هات مغرور شدی و ضربه خوردی؟
من تا جایی که یادم میاد کلی توی ذهنم مثال دارم از شرک هایی که داشتم و ضربه هایی که خوردم اما مثالی که از غرور باشه مورد خاصی به ذهنم نمیرسه چون خداروشکر آدم مغروری نیستم چه در برابر بقیه افراد و چه در برابر خداوند ، حتی زمان هایی که شناخت صحیحی به اندازه الان از خداوند نداشتم اما همیشه در برابر خداوندی که میشناختم هم متواضع بودم و البته که لطف خداوند هم همیشه شامل حالم بوده و خداوند هرگز منو رها نکرده که ضربه سختی بخورم…
سلام و ارادت خدمت استاد عباسمنش گرامی و مریم خانم عزیزم
همونطور که خودتون فرمودین، خیلی بجا بود این مطالب و خدا میدونه چقدر به جان من نشست این صحبتها.
میخوام چنتا از تجربه هاییمو بگم که با دیدن این فایل برام یادآوری شد.
یادمه چند سال میخواستیم خونمون رو عوض کنیم و یه خونه حیاط دار بخریم که یسری مشخصات رو توی ذهنمون ازش ساخته بودیم،(بماند که هر از گاهی میگفتیم چطوری این خونه رو پیدا کنیم که همه این مشخصه هارو یجا داشته باشه)،به لطف و هدایت خداجونم به سمت شخصی هدایت شدیم که این خونه رو به ما نشون داد ،دقیقا با همون چیزایی که مد نظرمون بود و با قیمتی مناسب ک صاحبش به گفته خودش پول لازم بود و زیر قیمت بهمون داد.اون موقع هیچ اطلاعی از قوانین دنیا و هدایت الله نداشتم، فقط به خاطر اعتقاد نصفه و نیمه ای که به خدا داشتم،از صمیم قلبم ازش خواستم کمکمون کنه تا یه خونه خوب پیدا کنیم( چون توی شرایط زمانی خاصی بودیم).اون خونه رو خریدیم و من نا آگاهانه اعتبارشو به خودم دادم .ولی الان به صورت کاملا آگاهانه اعتراف میکنم که اعتبار اون اتفاق قشنگ تمام و کمال برای خدای بزرگ و بینظیرمه.اتفاقی که اگه بخوام از اولش بهش نگاه کنم، همش با هدایت خدای مهربونمه و قدم به قدمشو خدای من بهمون نشون داده و راه رو برامون هموار کرده بوده.
استاد جان، از چند وقت پیش دنبال این موضوع بودم که خدا رو بهتر بشناسم و بهش اعتماد کنم، برا همین از خودش خواستم تا هدایتم کنه که این شناخت رو ازش پیدا کنم. یه شب داشتم خونه رو جارو میکردم و با خودم به این موضوع فکر میکردم ،که به ذهنم رسید هر روز جملات تاکیدی بنویسم که حالم رو خوب کنه و خدارو بیشتر به یادم بیاره . حالا نمیدونستم چه جمله ای بنویسم که این حسو حال خوب رو بهم بده.همونطور که شما گفتین، خدا با هر کسی متناسب با خودش هدایتش میکنه، و در همون لحظه خدا بهم گفت برا شروع جملت بنویس” یا اول و یا آخر”.سریع دفترمو برداشتم و این جمله رو بالای صفحش نوشتم و به دنبالش خدای بزرگم هدایتم کرد به یکی از فایلهای بینظیر شما توی دوره 12 قدم که از دلش یه جمله تاکیدی حال خوب کن بهم نشون داد و اون جمله این بود« خدایا شکرت که تو برای من کافی هستی».
از اون روز این جمله رو هر روز صبح نوشتم و خودم رو سپردم به دستان توانمند خودش و ازش خواستم منو توی این مسیر زیبا همراهی کنه و خودش راه رو بهم نشون بده. حدود یک هفته پیش دوباره ازش خواستم نشونه ای بهم بده که بیشتر بهش ایمان بیارم ، و خیلی قشنگ ازم خواست بیام توی سایت و به قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن برم. منم خداروشکر گوش کردم و فایلی که برام باز شد نتایج یکی از دوستان عزیز بود و چقدر زیبا در مورد خداشناسی مطلب گفته شد و پایین اون فایل لینک فایلهای توحید عملی رو گذاشته بودین. هر 9 تا فایل رو بهمراه یه فایل زیبای دیگه که در مورد باورهامون نسبت به خدا بود رو دانلود کردم و شاید هر کودوم رو چنبار گوش کردم و یادداشت کردم و لذت بردم و شکرگذاری کردم به خاطر این هدایت بی نظیر.حتی امروز صبح وقتی از خواب پاشدم، خدای مهربونم دوباره هدایتم کرد و بهم گفت برو توی سایت، وقتی صفحه برام باز شد دیدم یه توحید عملی دیگه روی صفحه هست، اونقدر خوشحال شدم که اگه هراتفاق دیگه ای میوفتاد اینقدر ذوق زده نمیشدم.
فایل امروز بهم یادآوری کرد که بنشینم و یه نگاه به گذشتم بندازم تا ببینم که چجوری خدا همیشه راه رو بهم نشون داده تا یه الگوی زنده بسازم برای خودم که نمونه بارز با خدا باش و پادشاهی کن هست.
هر چی فکر میکنم، میبینم کل زندگی من با حمایت و هدایتهای پروردگارم بوده و هست و من چه آسون فراموش کرده بودم که این خدا بوده که این همه نعمت به من داده و توی شرایطی که اگه خودم بودم نمیتونستم کاری از پیش ببرم ،دستان قدرتمند خدای من بوده که منو نجات داده.شاید ده ها مورد از صبح تا حالا یادم اومده که وجود خدارو حس کردم اما اگه بخام اینجا بنویسم چندین صفحه میشه.
بهر حال این فایل تلنگری شد برای من که لحظه به لحظه سپاسگذار خدای بزرگم باشم و آگاهانه اعتبار تمام اتفاقای زیبای زندگیم رو به خودش بدم و دیگر هیچ.
سپاسگذارم از خدای همواره حامی و هادی خودم به خاطر هدایتم به سمت سایت فوق العاده شما و استفاده از مطالب بینظیر و حال خوب کنتون.
در پناه الله همیشه شاد و پر روزی باشین
سلام به استاد عزیز و توحیدی
سلام به خانم شایسته بزرگوار
سلام به دوستان خوبم
ادامه کامنت قبلی.
من از دیروز تا الان که چندین بار فایل رو گوش دادم مرتب ذهنم درگیره .
همش مرور میکنم قبل و بعد آشنایی با این مباحث توحیدی رو . وکج فهمی که پیدا کردم که من خالق زندگیم هستم وخودم رو از خدا جدا کردم از کجا شروع شد .
الان یادم اومد .
من درعقل کل مرتب مطالب مربوط به حس ارزشمندی رو میخوندم .
اونجایی که یکی از دوستان نوشته بود
ما چون خداوند از روح خودش در ما دمید و ما عین خداوند قدرت خلق کننده گی داریم ارزشمندیم .
ما قطره آب هستیم و خداوند اقیانوس .
یا ما جانشین خداوند در زمین هستیم و میتونیم مثل خداوند خلق کنیم هر آنچه مبخواهیم . واین مطالب خیلی دلم نشست و پذیرفتمش . واتفاقا کلی امتیاز هم خورد .
ومن باعث شد که دچار کج فهمی بشم و به بیراهه برم و قدرت خلق خواسته هام رو آرام آرام به خودم بدم و قدرت رو از خداوند بگیرم .
بگم خوب حالا خداوند جهان رو بی نهایت خلق کرد از هرچی که من بخام هست .
و جهان قانونش اینه من توجه کنم ومانع رو بردارم و خواسته ام رو خودم خلق کنم .
و البته ناگفته نمانه خیلی اعتماد به نفسم زیاد شد و کلا یه آدم دیگه شدم و به عوامل بیرونی دیگه قدرت ندادم .مثل تحصیلات عالی . فن بیان و ثروت و…
اما قدرت رو به خودم دادم اما امان از کج فهمی .
و دیگه خواسته ام علیرغم تلاشهای رگباری نتیجه متوقف شد . چون از خدا غافل شدم .
الان درکم اینه
من همینطور که حرکت میکنم در جهت هدفم با کانون توجه ام و برداشتن ترمزها . خداوند هم حمایت و هدایتم میکنه با الهامات و من با عمل به الهامات به خواسته ام میرسم .
دوستان اگه درک کاملتری دارید ممنون میشم برام پاسخ بدید .
سلام و درود پروردگارم به همه عزیزان که دستی از دستان خدا هستن…برای درک بهتر توحید عملی….
نمیدانم از چه بگویم از کجا بگویم…
حضورم توی سایت کمرنگ شده..اما سایه اش رو توی زندگیم حس میکنم….
انگار که نوش داروی من توی لحظات سخت شده….
از الله گفتن و توکل کردن بهش…لذت بخش ترین ذکر روزای منه…
حسبی الله
نشانه ای که روزی صدبار به هر دلیلی ناخواسته جلوی چشمام ظاهر میشه…
تقرییا نه ماه پیش فرزانه بی ایمانی بودم فرزانه بشدت مشرک …
که راحت کفران میکرد…
خدا رو اینجا پیدا کردم…
مثل هوای نفس کشیدنه برام…
از خدا گفتن برام اونقدر لذت بخشه که … کنارم حضورش رو احساس میکنم…
چقدر احساس سبکبالی میکنم….
زندگی من ، زندگی فرزانه متوکل با یک سال پیش اصلا شبیه نیست….
بسیار آرام تر و صبور تر و الهی تر شدم….
اگاهانه ذهنم رو کنترل میکنم و توجهم رو از منفی ها میگیرم و توی دل هر ترسی که هستم…
میسپارم به دستان الله….
همزمانی این فایل با تدریس درس لطف حق…. فارسی چهارم…برایم اینقدر شیرین هستش که
که گاهی دو سه بار این شعر رو برای بچه ها میخونم….و غرق میشم توی حال و هوای عشق الهی که از این شعر برمیاد
اینقدر سرمست از حال و هوای لطف حق میشم وقتی این درسو میخونم برای بچه ها و اینقدر این شعرو تک خوانی کردم با بچه ها که حفظش شدن..
مادر موسی ،چو موسی را به نیل
در فکند از گفته ی رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت: کی فرزند خرد بی گناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
با اینکه مطمعنم شاید معرفتی که از توحید دارم الان… اندازه قطره ای از اقیانوس معرفت الهی هم نمیشه…
اما راضی هستم و دلم میخواد روز به روز نزدیک تر و سیراب تر از این دریای معرفت بشم….
تقلاهام و دست و پا زدن هام کمتر شده…
صبور تر شدم
دیگه دز مقابل هر چیزی موضع نمیگیرم…
احساس ارزشمندیم بیشتز شده….
امسال یک روز اضافه کاری در دبیرستان تدریس گرفتم….
یکی از درس ها…تفکر و سبک زندگی هستش….
هفته گذشته …در مورد عزت نفس بود….
چقدر خوشحالم این نشانه ها به وضوح میخواد بهم بگه که در فرکانس خوبی قرار گرفتم…
وقتی این درسو میدادم….
دوست داشتم به بچه ها با تمام وجود بگم و بفهمونم که احساس ارزشمندیمون بخاطر اینه که خداوند در قلب و ذات همه ماست و بخاطر همین ، و به خودی خود ارزشمند و لایق هستیم و نیاز به هیچ عامل بیرونی نداریم….
لا حول و لا قوه الا به الله علی العظیم…
همه عزیزان رو به خدای توانا میسپارم
با قلب و درود فراوان
چقدر آدم میتونه بدبخت باشه که روی خودش حساب کنه و چه قدر بدبخت تر که روی دیگران حساب کنه…
و چقدر خوشبخته کسی که همه چی رو از خدا میدونه حتی اون فروش خوبش در کسب و کارش رو،حتی رانندگی فوق العاده اش رو،حتی خوش اخلاقیش رو،حتی بدن ورزیده اش رو…
من قبلا فکرمیکردم اگر فروشم خوبه،منم که به یه سطحی از فرکانس رسیدم که این همه مشتری دارم و از همون فرداش فروشم داغون میشد و همیشه برام سوال بود که چرا اینجوری میشه من که حالم خوب بود و شکرگذار بودم!!!!
فکر میکردم بدن توانمندم بخاطر ورزش کردنه،نگو که اون سلامتی و توانمندی رو الله داده،اگر من فلج مادرزادی بودم آیا میتونستم ورزش کنم!!!
من من کردنها و اینکه فکر میکردم منم که به این سطح رسیدم همیشه کار دستم میداد…البته از نا آگاهی بود…
کی مشتری میرسوند،کی جنسها رو میرسوند،کی به من سلامتی میداد که برم مغازه،کی آرامش در رابطه میداد،کی سلامتی خانواده ام رو تامین میکند،کی مشکلاتم رو حل میکنه،کی اجاره ها رو میده،کی میشه کلام درست،کی میشه نگاه درست،کی میشه انتخاب درست و ….
تازه الان فهمیدم در برابر الله من پوچم….
وقتی بهش وصلی و اون رو تنها تکیه گاه و قدرت میبینی نه از کسی میترسی نه از بیماری هراس داری،نه حرف مردم برات مهمه،نه تهدیدها،نه قیمت دلار،نه کمبودها و ….
از خداوند میخوام که هیچگاه منو به حال خودم واگذار نکنه چرا که میدونم چقدر راحت مشرک میشم…
ممنونم استاد عزیزم و شکرگذار الله هستم
سلام محمد جواد عزیز
ممنونم از پیام و کامنت زیبایی که نوشتی فوق العاده عالی بود و نشان از تجربه و کارکردن روی خودت هست که به این درک رسیدی اعتبار همه چیز رو به خدا بدهی نه خودت .
و ما در مقابل خداوند هیچ هستیم و همه چیز از آن او است و او قدرت مطلق جهان است و هرچه داریم از او داریم.
سلام بر همه عزیزان
استاد میدونستین خیلی قشنگ شدین؟ یعنی جذابیت چهرتون هربار که نگاه میکنم از سری قبل بیشتر شده خدا رو شکر
باز هم توحید و باز هم میخکوب شدن بر صفحه و تفکر به یگانگی خدا
در تمامی مدت صحبتهاتون داشتم قسمتهایی رو با خودم مرور میکردم که رد پای توحید دراون بود
این چند روز تعطیلی رو ما خونه دوستمون بودیم همون دوست ثروتمندمون با وجود تمامی امکانات تمامی خوش گذشتان ها هیچ کم و کسری (البته جز حضور در سایت) نبود اما بازم انگار یه چیزی کم بود اونجا یاد صحبتهاتون افتادم که گفتین شیطان حتی اگه ما در بهشتم باشیم میتونه کاری کنه با ذهنمون که انگار جهنمیم حالا این مثال بود وگرنه جهنمی که نبود هیچ بلکه بهشت زمینی رو تجربه کردیم این چند روز از همه لحاظ اما هنوز ذهنم میخواد مقاومت کنه با اینکه یاد گرفته زیبایی ها رو ببینه تحسین کنه از نازیبایی ها اعراض کنه و راجع بهشون صحبت نکنه اما بازم هربار حتی شده یه نکته کوچیک و اساسی و پیدا میکنه که حست و بد کنه مخصوصا اینکه خودتم درها رو به روش باز کرده باشی
فایل قبلی که مربوط به ادامه قسمتهای باور محدود کننده و قدرتمند کننده بود و دوبار گوش دادم اما نه تونستم تمرکز روش بزارم نه کامنت فعلا رها کردم در زمان مناسب برم سمتش چون جنگ و مقاومت تو این شرایطی که هستم با ذهنم بدترش میکنه فعلا دارم اروم اروم باهاش صحبت میکنم چون عین بچه های دو ساله رففتار میکنه حتی گاها بدتر و لج میکنه
و در درست ترین و بهترین زمان شما فایل توحیدی برامون گذاشتین و گفتین انگار نمیتونستم صحبتهامو جمع کنم برای ادامه قسمتهای قبل و خب برای من بهتره چون ذهنم داره یواش یواش ازین قسمتها گارد میگیره و منم میخوام ارومتر پیش برم
این ارامشی که در صحبتهاتون وقتی راجه به خدا صحبت میکنین واقعا اشکمو در میاره متواضع بودن و خوب نشون میدین در جایگاه عاشق واقعا توصیف کردنی نیست من دقت کردم تمام فایل های توحیدی تون که البته فیوریت من هستش در اون شما با همیشه تون خیلی فرق دارین
من چنتا مثال از حضور خداوند در زندگیم میزنم که هم جواب تمرین باشه یجورایی هم بی ربط به این فایل و حال و روز این روزامم نباشه
این مورد و تازه یادم افتاد وقتی داشتم با دوستم صحبت میکردم براش تعریف کردم و خودم گفتم وااای چرا این موضوع رو بزرگش نکردم برای ذهنم که بشه دلیل و مدرک قوی براش؟
سال 98 یا 99 بود دقیق یادم نیست اما هنوز اون بیماری همه گیر شیوع پیدا نکرده بود من تو آژانس هواپیمایی کار میکردم و سرگرم و مشغول اواخر سال بودیم داشتیم تورهای نوروز میفروختیم یکی از مشتری های قدیمی که مدیرمون میشناخت و قبولش داشت اومد حضوری تور ترکیه رو پرسید و امار گرفت که اگه 2تا بزرگسال و یک بچه تقریبا 6.7 ساله باشه چقدر میشه منم براش گفتم و گفت برای کسی میخواد میره بهش میگه و خبر میده خلاصه یکی دو ساعت بعدش تماس گرفت و گفت برای کارمندم میخوام میخواد با خانمش بره بیا براش توضیح بده و اومد گوشی و بگیره اون شخص یعنی کارمندش ازونور گفت من سر در نمیارم خودت بپرس و اکی کن اگه قیمتش مناسبه گویا اولین براشون بوده میخواستن برن و گفتن هتل خوب با پرواز خوب میخواهیم چیزی که اکثرا میگفتن با کمترین مبلغ بهترین و بالاترین کیفیت این توقع رو معمولا داشتن مسافرا
خلاصه مدیرشون گفت چقدر میشه منم گفتم فلان قیمت مبلغش خیلی یادم نیست گفت بگیر برام پر نشه منم دوبار چک کردم باهاشون و از مدیرم پرسیدم پول بگیرم؟ گفت نه میده بگیر براش منم هتل و پرواز و اکی کردم و بلیط و ووچر هتل و فرستادم قرار شد فرداش بیاد کارت بکشه
فرداش اومد و دیدم مبلغی که کشید حتی نصف مبلغی که کل تورشون میشد نبود گفتم مابقی ش و کی میکشین؟ گفت مابقی مگه داره؟ کلن مگه اینقدر نمیشد؟ گفتم نه من گفتم نفری اینقدر گفت بزارین تماس بگیرم با کارمندم و بعد تماس گفت من بهش گفتم اینقدر اینم همین قدر مبلغ و میتونه بده اقا منو میگی انگار اب سرد ریختن روم اولش فکر کردم داره شوخی میکنه بعد که گذشت دیدم نه جدیه یواش یواش مدیر و همکارام هم توجه شون جلب شد خلاصش میکنم براتون
این اقا خودش بارها پرواز گرفته و سفر کرده و میدونسته قیمتی که من گفتم نفری بوده اما اون موقع حالا خودش یا کارمندش اینجوری برداشت کردن یا فکر میکرده کارمنده همچین پولی رو داره اکی داده اما بعد که دید اوضاع اینجوریه گردن نگرفته و گفت شما بمن گفتی کلش میشه این مبلغ خلاصه سرتون و درد نیارم اونا گردن نمیگرفتن و میگفتن مشکل از اژانسه پولش و خودش باید بده بعد نه پرواز نه هتل هم غیر قابل استرداد بود یک هفته ما درگیر بودیم منی که کل پس انداز و مبلغ کارتم دو تومنم نمیشد باید نزدیک 40 میلیون اون زمان جریمه میدادم مدیرم گفت گردن خودته میخواستی باهاشون قرارداد ببندی یا حداقل تو واتس اپ یا جایی مینوشتی که اینقدر پول بلیط اینقدر هتل که ما مدرک داشته باشیم الانم میره پای
خودت من هرچی با اونا صحبت کردم گریه کردم که اقا من کارمندم همچین پولی رو ندارم اخه مگه میشه شم متوجه نباشی تو این زمان این قیمت اونم نوروز این مبلغ و مشهدم نمیتونی بری اونا هم مدیره میگفت من خودم الان اوضاع مناسبی ندارم که کمکشون کنم به شما هم فشار نیاد اونم میگفت من خودمم از پدرزنم قرض گرفتم برم سفر دیگه من داشتم سکته میکردم اون زمان تازه با سایت اشنا شده بودم اما هنوز اونقدر جدی روی خودم کار نمیکردم که بتونم مدیریت بحران کنم خلاصه از هر روشی بود کمک گرفتم با مشاور صحبت کردم به اون اقا گفتم شما با پول من میخوای زن و بچت و ببری ترکیه؟ بنظرت کار درستیه؟ خلاصه کم کم به این نتیجه رسیدم اگه همینجوری پیش برم سکته میکنم گفتم مدیرمون جریمه رو قسطی کنه و از حقوقم کم کنه این چیزی بود که تو اون شرایط سخت به ذهنم رسید خیلی سخت بودااا اصلا نمیتونین تو اون شرایط جای من باشین و تصصورش کنین من خیلی خلاصش کردم
بعد یه جایی واقعا از خدا خواستم گفتم خدایا جدی جدی دارن میرن و من نه تنها ضرر کردم بلکه خودمم نمیتونستم عید جایی برم یا حقوقی داشته باشم و کل عید و خونه فقط غصه میخوردم از ته دلم از خدا کمک خواستم و با نا امیدی به کارم ادامه میدادم سعی میکردم به روی خودم نیارم که همکارم میگفت واقعا خوب روحیه ای داری دختر من بودم میکشتمشون
سعی میکردم خیلی وارد این بحثا نشم حتی همکارم میگفت برای بقیه مسافرا سود بیشتری بگیر که جبران بشه اما من دیگه اصولی عمل میکردم با قرارداد و بیعانه و هزارتا مدرک حتی سود بیشتر نمیگرفتم که کنسل نشه بدتر بشه
گذشت تا اینکه توکل کار خودش و کرد ایمان و صبر و کنترل ذهن نتیجه داد معجزه شد اصلا
بیماری همه گیر اومد و کشورها یکی یکی پروازها رو کنسل کردن و ترکیه هم رفت جزوشون یادمه دیرتر از بقیه ورود خارجی رو به کشورشون ممنوع کرد اما اعلام کردن نوروز تمام تورها کنسل میشه و مبلغ ها عودت داده میشه من اصلا نگم براتون چه حالی داشتم تازه تو چه شرایطی؟ اکثر هتل ها و پروازها برنگشت و اگه هم پول برگشت شرکتهای ایرانی پول و یا دیر دادن یا یسری هاشون که معروف هم بودن نام نمیبرم پول خیلی ها رو خوردن و شکایت زیاد داشتن اما فقط توحید بود که در جای درستش بود از بین تمام تورها یی که من خریدم دوتاشون ریال به ریالش برگشت به حسابمون که تور این خانواده هم شاملش میشد اصلا ازونروز به بعد من ادم دیگه ای شده بودم فکر میکنم بعد این ماجرا هم قوانین و جدی گرفتم و اون موقع عید فقط مباحث استاد و گوش میدادم البته از تلگرام و از یه منبع فیک که بعدا متوجه شدم اصلش جای دیگست و وارد سایت شدم کلی درس گرفتم ازون ماجرا
هرجا هم که فکر کردم علامه دهر شدم با سر خوردم زمین خیلی جاها بوده اما خدا اینقدر یگانه و اینقدر بخشندست که جوری زمین نزدنتت که نتونی بلند شی ولی میفهمی که از کجا خوردی
استاد اون قسمتی که گفتین همه جا میگین و مینویسین که من هرچی دارم از خداست من از خودم هیچی ندارم میخواستم هق هق کنم واقعا من هرچیز قشنگی که تا الان دارم و همش و خدا بهم داده به گونه های معجزه اسا
رابطه قشنگم، سلامتی م که شاید سالی یکبار دکتر برم هنوز بدون استفاده از قانون سلامتی، سفرهای معجزه اسام خونه دلخواهم جایگاهم اعتبارم همه و همه رو خودم اگه میخواستم بسازم به این زیبایی و دقیقی نمیشد همشو از خدای بزرگم دارم مرسی استاد که در بهترین لحظه و بهترین وقت برامون خدا شدی و صحبت کردی مرسی ازینکه یادمون دادی عاشق بودن و ارزش معشوق و که اصلا کلمات نمیتونن اداش کنن
دوستتون دارم خدا رو شکر
سلام استاد عزیز و خانم شایسته ی لایق که انقدر با خودت در صلح هستی که لایق بهترین زندگی و با بهترین ادم شدی
استاد انقدر دلم برای فایلهای توحیدی تون تنگ شده بود که هفته گذشته رفتم فایل قدیمی دعای کمیل رو شنیدم و چه قدر لذت بردم و بارها تکرار کردم کاش استاد یه فایل توحیدی بزاره توحید خونم کم شده و چه قدر جهان و فرکانس قانونمند عمل میکنه خدایا شکرت
خیلی وقتها شده تو یه مسله ای گیر کردم و گفتم خدایا من نمیدونم و خودم رو مثل یه ادمی که تو جنگل گم شده و خدا مثل اون درونی که شما میفرستید بالا راه درست و خروج از جنگل رو بهم نشون میده هر وقت میگم چشم ضرر نمیکنم هر وقت رو عقل خودم حساب میکنم بد جوری ضرر میکنم
تو درمان بیماری تا جایی که تسلیم نشدم و فقط تو ذهنم بود فلان دکتر دیگه فوق تخصص برم پیش این خوب میشم و میرفتم و بی نتیجه بود تا اینکه ندا اومد برو فلان درمان رو امتحان کنم گفتم اخه …… مگه میشه ؟؟؟ گفت برو خیالت راحت رفتم و نتیجه خوب بود
خیلی وقتها شده بهم گفته با فلانی تماس بگیر برای جل مسله ات گپش دادم و نتیجه عالی بود
یه استادی رو دوستم تو اینستا بهم معرفی کرد و گفت برو تو پیجش یه دوره داره به نام ابر اگاه ایشون خیلی تعریف کردند کنجکاو شدم و رفتم پیج رو پیدا کردم یه فایل رایگان ازشون دیدم که اگه میخایید با ابر اگاه ارتباط بگیرید و جواب سوالتون رو بده یه خودکار و یک ورق بزاریم کنار تختتون سوالتون رو بنویسید ابراگاه شب میاد تو خوابتون و جوابشو میگه با دیدن این فایل گفتم اینا رو استاد من ده سال پیش انجام داده این اقا داره الان میگه
استاد بعضی وقتها تمرینها انقدر ساده هستند ما انجام نمیدیم در صورتی که با همین تمرینهای ساده نتایج بزرگمیاد
الان همه اساتید حرف از قانون مدارها میزنند حرف از تعوری سطل اب میزنند حرف از باورهای محدود کننده و قدرتمند کننده ثروت میزنند حرف از الهام میزنند ولی حرفی از استادی که اینها رو بهشون یاد داد نمیزنند
استاد اولین فایلی که ازتون شنیدم قانون مدارها بود که زنداداشم برام فرستاده بود(گفت خانمهای نی نی سایت خیلی از لین استاد تعریف میکنند ) من ارسال کردم برای خواهرم گفتم انگار درباره ستاره شناسی و خورشید هست تو علاقه داری گوش گن فرداش تماس گرفت باهام گفت همسرم خیلی از این اقا خوشش اومده فایل دیگه ای ازش داری گفت همسرم میگه این تنها ادمی هست که به دلم نشسته (چون من بارها فایلهای استاد امیر شریفی و اقای فرهنگ )را براشون فرستاده بودم ولی خوششون نیومده بود الان خنده اممیگیره که چرا فکر کردم درباره ستاره و خورشید هست ؟
استاد عزیز خیلی خوشحالم که باهاتون اشنا شدم واقعا نمیدونم اگه اون روزی که برای اولین بار فایل رو شنیدم بی تفاوت از کنارش رد میشدم و نشانه ها رو جدی نمیگرفتم الان کجا بود
به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و شما و خانو شایسته عزیز رو در اغوش بگیرم
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و مریم بانوی نازنین و همه دوستان ارزشمندم
خدایا تو را سپاس که شنیدن و دیدن این فایل گرانبها و پر ارزش رو روزی من کردی
خدایا شکرت که تمام فایلهایی که از استاد گوش می کنم هر کدوم از دیگری بهتر و زیباتر و ارزشمندتره
مخصوصاً این فایل که تمام وجودمو پر از آرامش کرد و محو شنیدن آگاهیهاش شدم تو این دو سه روز بارها گوش کردم و سیر نمیشم، باز هم برام تازگی داره
خدایا شکرت که هدایتم کردی به استادی که تک هست تو دنیا و کلامش از یک جنس دیگه است
از جنس توحید، از جنس تواضع و خشوع در برابر خداوند
استاد از شما سپاسگزارم چه خوب شد که به ندای قلبت گوش کردی و این فایلو آماده کردی
برای من نیاز بود که این آگاهیها رو بشنوم
و روح و قلبم رو جلا بدم
متواضع تر باشیم در مقابل خداوند
یادم باشه به هر جا که برسم و هر موفقیتی که کسب کنم اینو خدا داره بمن میده اعتبارشو بدم به خدا
من کاره ای نیستم، بخودم مغرور نشم فکر نکنم که من دارم این کارو انجام میدم
وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی
تو تیر ننداختی خدا بود که تیر انداخت
هر لحظه باید بخودم یادآوری کنم که هر چه که هست از آن خداونده و خداوند بمن داده، و اگه بتونم این کارو بکنم درهای بهشت برام باز میشه
من اگر میخوام شرایط برای من خوب پیش بره شرطش اینه که در مقابل خدا متواضع باشم و بپذیرم که اون داره کارها رو انجام میده، در مقابلش تسلیم باشم، فکر نکنم که من دارم کارا رو انجام میدم من عقلم میرسه من هوش بالایی دارم
همیشه خودمو محتاج و وابسته بدونم در برابر خدا
وقتی بپذیرم که خودم هیچی نیستم و هر آنچه دارم از خداونده زندگی خیلی زیبا میشه، همه چی بمن گفته میشه روی دوش خدا میشینم و منو میبره به بهشت و به زیباییها و ایده ها رو میگه و کارا رو برام انجام میده و موفقیتها رو برام بوجود میاره
به اندازه ای که در برابر خداوند متواضع و خاشع باشم به همون اندازه خدا کارا رو انجام میده
و هر چقدر که متواضع تر باشم خشوع داشته باشم خدا کارهارو راحتتر و در مقیاس بزرگتر انجام میده همه ایده ها رو بمن میگه در زمان مناسبش که ظرف من آمادگیشو داشته باشه، کارا رو انجام میده قدما رو برام مشخص می کنه وقتی که فقط و تنها فقط ایاک نعبد و ایاک نستعین بگم تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک میخوایم
خدایا من در مقابل تو هیچی نیستم
خدایا من به هر خیری که از تو برسه فقیرم
خدایا من عقلم نمیرسه تو منو هدایت کن
خدایا تو عظیمی
تو بزرگی
تو وهابی
تو رحیمی
تو رحمانی
تو عالمی
تو سمیعی
تو بصیری
خدایا تو راهگشای من باش
خدا رو شکر که من هم دارم در این مسیر حرکت می کنم
تقریباً هر روز صبح هم بصورت کلامی میگم و هم تو دفتر سپاسگزاریم می نویسم که خدایا من بدون تو هیچی نیستم و هیچی نمی دونم تو منو هدایت کن تو راه نشونم بده، خدایا من امورم رو به تو میسپرم تسلیم تو هستم و به هر خیری که از تو برسه فقیرم
اینا رو هی تکرار می کنم و بخودم یادآوری می کنم تا بصورت باور به عمق جانم بشینه
خدا رو شکر برای آگاهیهایی که از این فایل دریافت کردم
استاد عزیزم نمی دونم چطوری از شما تشکر کنم فقط میتونم بگم خدا بهترین پاداشها رو در دنیا و آخرت به شما بده
خدایا شکرت
ایاک نعبد و ایاک نستعین
به نام خدای بزرگ
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام به همه بچه ها
اوایل آشنایی من با شما استاد عزیزم از همین فایل های توحیدی شما شروع شد . فایل هایی که باعث میشد بیشتر خدارو درک کنم و بشناسم و اونقدر این فایل های توحیدی قشنگ بودن برام که چندین بار گوش میکردم و مینوشتم ، و همیشه میگفتم خدا منو خیلی دوست داشت وقتی که توی سختی های زندگیم بهش گفتم خدایا کمکم کن منو با این آگاهی ها آشنا کرد و اینطوری با من صحبت میکرد .
دوستان دقت کردین توی بین همه ی فایل هایی که از استاد هست توی فایل های رایگان این فایل های توحید عملی یه آرامش عمیق قلبی دارن یه حس خوب خدایی به آدم دست میده وقتی نگاه میکنه .
خیلی داستان های زندگیم رو وقتی نگاه میکنم میبینم وقتی به جایی میرسیدم و خدارو صدا میزدم و باهاش حرف میزدم و بهش میگفتم خدایا توکل بهت خودت کمکم کن و قدم برمیداشتم اونوقت دیگه ته قلبم اروم میشد و میگفتم دیگه من خودمو سپردم بهش دیگه مسیر هرچی بشه مطمئنم خدا هوامو داره و دقیقا اتفاقاتی میفتاد که همیشه خوشی میشد برام درهایی باز میشد اتفاقاتی میفتاد که همچیز به نفع من و به خواسته من میشد و به قول استاد درست در زمان مناسب و درست در مواردی که من امادگیشو داشتم . الانم که الانه همیشه میخوام کاری کنم زود با خدا مشورت میگیرم حتی بخوام چیزی بخرم یا کاری انجام بدم میگم خدایا خودت راهنمای من باش و بعد حرکت میکنم ، این اطمینان قلبی که بعد از توکل بهش میاد دیگه یه حس بیمه شدن رو برام داره و دیگه جلوی نگرانی و ترسم گرفته میشه جون خودمونو سپردیم بهش .
توی هرچیزی به قول استاد منم این کارو انجام میدم . توی ساده ترین کارها هم حتی از خدا خواستم هدایت کنه منو . توی مسیر هایی که تا گفتم خدایا خودت راه رو نشونم بده با نشانه هاش باهام حرف زده مثلا صدای پرنده ای صدای بچه ای یا به قول استاد هر نشانه ای که منو هدایت کنه .
تا وقتی سوار بر شونه های خداباشیم خیالمون راحته از مسیر
به نام خدا
سلام به استاد بی نظیرم
استاد من نمی دونم چی بگم. اینقدر آروم شدم که در طی این همه سال زندگیم شاید یکی دو بار این آروم بودن رو حس کردم.
من حدود هفت ساله دارم از فایل های شما استفاده می کنم، اما تازه احساس می کنم با این فایل معنی توحید رو درک کردم. تازه میفهمم توی فایل دعای کمیل امام علی چی می گفت تازه این حرفتون که تا جایی که می تونین قدرت رو از غیر خدا بگیرید و به خدا بدید رو درک کردم.
نمی دونم حال الانم رو خودم هم نمی دونم. همه چیز برام سکوته دوست دارم گریه کنم ولی خوشحالم، آرامم آرامم آرام.
این فایل رو زمانی شنیدم که سه روز بود روی قسمت تکمیلی جلسه 4 از دوره احساس ارزشمندی داشتم کار می کردم و استاد به حدی آگاهی های اون فایل احساس ارزشمندی رو در من بالا برده بود. به قدری برام منطقی کرده بود که من ارزشمندم که احساس می کنم دنیا رو با تمام نعمت هاش میتونم داشته باشم. و بعد شما یهو این فایل رو میدین. اونم وقتی دارین یه سلسله فایل دیگه تولید می کنین. دیوانه می کنین آدم رو. این خدا دیوانه می کنه آدم رو.
یعنی دقیقا در زمانی که احساس می کنم در اوج احساس ارزشمندی هستم چنان فایل هدایتی میاد که احساس می کنی خدا بهت میگه خب اون رو یاد گرفتی؟ حالا نوبت اینه. اینم بذار کنارش ببین چی میشه
«من ارزشمندم بی قید و شرط، چون به، دنیا اومدم.
و خدایا هرچی دارم و هرآنچه هست از آن توست و از تو به من رسیده!»
این دو تا در کنار هم چنان قدرتی به من داده، که اینقدر آروم شدم. احساس می کنم همه چیز شدنیه. خداوند این بی نهایت نعمت رو به من داده تا استفاده کنم و لذت ببرم و من فقط باید خداوند رو دنبال کنم.
استاد عزیزم واقعا دوست دارم به این موضوع اعتراف کنم که احساس می کنم تا به الان هیچ از توحید نفهمیده بودم و خیلی جاها واقعا خیلی جاها اصلا در برابر خدا متواضع نبودم اما وقتی خوب فکر می کنم، در تمامی لحظاتی که کمی تواضع از من دید کلی نعمت بهم داد و چقدر بخشنده و مهربانه این خدا و چقدر چشم پوشی می کنه از غرور ها در برابر خودش، که اگر می خواست سخت بگیره همه چیز نابود میشد. خداوند به قدری به من نعمت و خوشبختی داده توی زندگیم که هرچقدر هم شکرگزاری کنم در برابرش کمه.
یعنی واقعا خداوند هرجایی از من تواضع دید، هرجا دید محتاجشم چنان کمکم کرد که فکرشم نمی کردم. پارسال همین موقع ها بود. ویزیتور بود. 130 میلیون تومن بدهی وام داشتم و من و همسرم عهد کرده بودیم که تا واممون رو صفر نکردیم دست به حقوق هامون نمیزنیم و هر پولی از جای دیگه در بیاریم رو می خوریم. صبح بود و کلا 30 هزار تومن پول برام مونده بود. توی مسیر سر کارم بودم و همش توی این تجسم که خدایا امروز دست پر با گوشت و مرغ برم خونه ( چون به سبک قانون سلامتی غذا می خوریم.) رفتم توی پمپ بنزین. بنزین زدم و نشستم توی ماشین. اس ام اس برام اومد و حسابم 0 شد. لحظه ای که اس ام اس رو دیدم ، گفتم خدایا دیگه دستم به هیچی بند نیست، تو منو مهمون کن. واقعا گریه ام گرفته. چطور من فراموش می کنم اینو!
هنوز از پمپ بنزین نیومده بودم بیرون که 500 تومن به حسابم واریز شد. تو بهت زدگی بودم که یکی بهم زنگ زد ( یه مشتری که براش کارای سایتشو انجام داده بودم. ) و گفت اینو زدم گفتم شاید لازم داشته باشی. چند تا بنر برای سایت طراحی کن بقیه اشم تموم شد میزنم برات!
دقیقا وقتی تو اوج ناتوانی بودم وقتی احساس می کردم دیگه هیچکی نیست کمکم کنه وقتی محتاجش بودم و بهش گفتم، اصلا من رو منتظر نذاشت. یادمه، اون روز من با گوشت و قلم رفتم خونه ولی یادم نیست تا کی کردیت رو به اون دادم. چقدر وهابه که همون طور نعمت دادن رو بهم ادامه داد.
تموم روزهایی که ویزیتور بودم آرزو داشتم واقعا آرزو داشتم شغل رویاییم که کاری بود که با کامپیوتر و اینترنت باشه رو داشته باشم و خودم صاحب کسب و کارم باشم ( من همیشه می خواستم پای کامپیوتر باشم چون پای کامپیوتر گذر زمان رو حس نمی کنم. از اولین روزی که این دستگاه رو توی 13 سالگیم دیدم عاشقش شدم) و هر روز صدای خودم رو گوش می کردم که توش میگفتم دوست دارم کارم چجوری باشه و رنج و لذت رفتن به سمتش رو می گفتم! چون واقعا می ترسیدم. و چند روز قبل از این فایل شما، اون فایل خودم رو شنیدم و متوجه شدم من دقیقا همون شغل رویایی خودم رو الان دارم.
من هر جا محتاج خدا شدم و از خودش خواستم بهم داد. هر چی خواستم رو بهم داد. اگر چیزی رو باید یاد می گرفتم رو بهم داد و بعدش نعمت رو به من داد. این در حالیه که من اونقدرا هم متواضع نبودم. اونقدرا هم معنی توحید رو نفهمیده بودم. ولی الان هم محتاجانه از خودش می خوام کمکم کنه فراموش نکنم هر چی دارم، از آن خودشه.
این زندگی پر از خوشبختی و آرامش، این بدن سالم و هیکل بی نظیر و رویاییم، این رابطه بی نظیر که من و همسرم صمیمی ترین دوستای همیم، آزاد آزاد، مستقل مستقل، پا گذاشتن رو ترسم و شروع این شغل رویایی، صفر شدن همه بدهی هامون، خونه و ماشین و درآمد و همه و همه و همه. همه اینا رو خداوند به من داده. این زندگی و زنده بودن رو و واقعا احساس می کنم در برابر قدرتش هیچم. و این هیچ بودن چقدر بهم آرامش میده. چقدر احساس می کنم اون قدرت مطلقه، چقدر احساس می کنم بقیه هیچ قدرتی ندارم. واقعا سپاسگزارم خدای من، ممنونم
این فایل رو از دیشب که برای اولین بار گوش دادم تا الان بارها گوش کردم و واقعا متوجه شدم هر جا درآمدم قطع شد دقیقا جاهایی بوده که کردیت رو به خودم می دادم، روزهای اول کردیت رو به خدا می دادم و خوشحال بودم اما بعدش که فکر می کردم من بودم که کارها رو کردم درآمد هام قطع می شد. به راحتی قطع می شدو اوضاع خراب میشد و مجبور به انجام کارهای سخت میشدم. گرچه همون بین هربار چشمم رو به دست اون کردم بهم داد و آرومم کرد.
خدایا تو چقدر بزرگی، تو چقدر وهابی تو چقدر رحمانی. من واقعا از گفتن احساساتم عاجزم. دوست دارم بارها و بارها بازم این فایل رو گوش بدم، بنویسم و بنویسم و فکر کنم و به یاد بیارم.
هر چی دارم از فضل خداست هرچی دارم از بخشندگشی من چیزی از خودم ندارم.
از خداوند سپاسگزارم که در زمان زندگیم استادی بی نظیر مثل شمارو برامون قرار داده تا کلامش رو به ما برسونه و هدایتش رو بشنویم. استادم واقعا شما بهترینید و از شما بی نهایت سپاسگزارم و آرزوی سلامتی و شادی و هر چیز خوبی که هست رو برای شما دارم. سپاسگزارم
به نام رب هدایتگر
سلام خدمت استادم و مریم بانوی عزیزم و همه دوستای توحیدی خودم
استادجان در لحظاتی از دیدن این فایل اشکم دراومد از خلوص نیت شما و صفای دلتون در مقابل پروردگاری که واقعا میشه گفت شمارو از فرش به عرش برد، استاد واقعا در حین دیدن فایل آرزو کردم یه همچین ارتباطی رو با پروردگارم ،اینکه خداوند رو به همین وضوح در کنارم حس کنم و خداوند هم به همین وضوح باهام صحبت کنه و صداشو واضح بشنوم.
خدایم رو سپاسگزارم چون این روزها بوده لحظاتی که چیزهایی به ذهنم رسیده و دقیقا بعدش ذهن منطقیم سعی داشته متقاعدم کنه نادرستی اون فکر رو که من سریع فهمیدم که نه ذهن عزیزم تو فعلا خاموش باش این صدای خداوند بود که من شنیدمش و بابت این از خداوندم سپاسگزارم که بهم توفیق داده بهتر درکش کنم…
استاد من تاریخ عضویتم الان دیگه داره به 1000 روز میرسه اما من تازه یه ساله با شما همراه شدم و به اندازه درکم برداشت کردم و واقعا نمیتونم فکرشو بکنم که اگه توی همین مسیر بمونم یه ساله دیگه درچه سطحی هستم و چقدر مدارم رشد میکنه اما الان دیگه مطمئنم به اندازه ای توی این مسیر پیشرفت میکنم که خدای درونم رو پیدا کنم و باهاش ارتباط بگیرم چون بعدش دیگه واقعا کارتمومه خدا هدایتت میکنه در هر لحظه اگر تو در مدار دریافت صداش و هدایت هاش باشی…
همین الانم فقط خودمو در آغوش او رها کردم که هرچه باید نسبت به من بشه روا کن معبودم چون تو دانا و حکیم و عادلی و به حق رهبری میکنی کیهان رو…
وقتی به موضوع سوال فکر میکنم که کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر رو برات هموار کرده به این میرسم که واقعا خداوند همیشه بوده در همه لحظه های زندگیم حتی موقع هایی که من سرجام نبودم خداوند به واسطه رحمت بی دریغش هدایتم کرده چه لحظه هایی که شنیدم و چه لحظه هایی که مجبور شدم بشنوم اما خداوند حمایتم کرد پارسال دخترم به مریضی سختی مبتلا شد و روز و شب های سختی به من و همسرم گذشت اما در تمام اون لحظه های سخت خداوند بهم صبر داد و ته دلم بهم الهام میشد که دختر تو خوب میشه و تو از این بیمارستان میری اما لازم بود تو بیای اینجا و این ها رو ببینی به وضوح این صدارو میشنیدم توی تمام لحظات سخت آزمایشات نگران کننده من صدای خدارو میشنیدم و همون طور هم شد تنها خداوند بود که من رو از اون موقعیت خلاص کرد و بهم امید میداد هرچند که مطمئنم این به ظاهر اتفاق بد که برای دخترم افتاد مقصرش و عامل ایجادش خودم بود چون خداوند تنها منبع خیر و سلامتی هست و خداوند ختم به خیر کرد این جریان رو..
در عوض کجاها به خودت و توانایی هات مغرور شدی و ضربه خوردی؟
من تا جایی که یادم میاد کلی توی ذهنم مثال دارم از شرک هایی که داشتم و ضربه هایی که خوردم اما مثالی که از غرور باشه مورد خاصی به ذهنم نمیرسه چون خداروشکر آدم مغروری نیستم چه در برابر بقیه افراد و چه در برابر خداوند ، حتی زمان هایی که شناخت صحیحی به اندازه الان از خداوند نداشتم اما همیشه در برابر خداوندی که میشناختم هم متواضع بودم و البته که لطف خداوند هم همیشه شامل حالم بوده و خداوند هرگز منو رها نکرده که ضربه سختی بخورم…
خدایا شکرت