توحید عملی | قسمت 10 - صفحه 61 (به ترتیب امتیاز)

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    سلام استاد عزیزم

    منهم مانند شما عاشق این هستم که با توکل برخدای مهربان وارد یک چالش جدید شوم

    سرگرمی من همینه و از این کار لذت میبرم

    یجورایی فراغت هست برای من

    فصل پنج کتاب رویاهایی که رویانیستند رو خوندم

    و واقعا لذت بردم از این فصل

    استاد عزیزم

    چالش جدیدی که من برای خودم مشخص میکنم

    صبح زود بیدار شدن

    و مطالعه و تحقیق درباره کارم هست

    و هربار از اهرم اگه اینکارو انجام ندی به خدا اعتقاد نداری هست

    به مدت سی روز انجام میدم

    ممنونم استاد بزرگوارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نوشین رکابساز گفته:
    مدت عضویت: 1476 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    به نام خداوند رحمان و رحیم

    به نام خداوند هدایتگر بنده گان

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    سلام خدمت دوستان عزیز و گرامی خودم استاد عباس منش و خانم شایستی بینظیر واقعا این فایل همان چیزی بود که از خدا خواستم من دیروز شدید سردرگم بودم ودنبال یک هدایت یک پیام از طرف خدا بودم و خداروشکر رسالت به شما افتاد

    خداوند در لحظه لحظه ی زندگی من هست واحساس میکنم خداوند رحمان و رحیم در همه حال یار و همراه من بوده

    هنگامی که خداوند فرزندانم را به من هدیه داد اورا حس کردم سپاسگزارم از خداوند متعال وعظیم

    خداوند هرلحظه من را هدایت می کند و راه گشای من است من تسلیمم در برابر خدا

    من هرجه دارم ازآن خداست و تو به من دادی

    سپاسگزارم خداوند سمیع و بصیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    بنام تنها فرمانروا و مالک و صاحب اختیار همه چیز و همه کس

    بنام اون که قهارِ

    بنام او که جبارِ

    بنام اویی که رفیقِ

    بنام اویی که قادرِ

    بنام اویی که تواناست

    بنام اویی که شاکرِ

    بنام اویی که بخشنده است

    بنام اویی که رزاقِ

    بنام اویی که بی انتهاست

    بنام اویی که اول و آخر همه چیزه

    بنام اویی که منو خلق کرده و به توانایی هایی داده تا بشم اشرف مخلوقات تا بشم خالق زندگی خودم.

    بنام اویی که نیست هیچ جا نیست ولی همه جا هست، اون خدای که هم میتونه پنهان باشه هم پیدا.

    بنام اویی که صاحب همه چیزه و همه چیز در اختیار و تحت فرمان اون هست.

    بنام اویی که قوانینــی داره ثابت و بدون تغییر و هیچ وقت تبدیلی در اونها نبوده، از ازل تا ابد بوده.

    خدایی که از هیچ منو آفریده.

    خدایی که از هیچ این جهان شکوهمند و در حال گسترش رو با اشاره کوچیکش با یک بیگ بنگ و یک انفجار کوچولو خلق کرد.

    بنام خدایی که در وصف و تصور نمیگنجه و اصلا نمیشه دیدش اینقدر که همه جا هست اینقدر که هم میتونه کوچیکه کوچیک باشه قدِ یک اتم هم میتونه اینقدر بزرگ باشه که اینقدر ما رو دربرگرفته که نمی تونیم ببینیمش اصلا این خدا چقدر عاشق ماست.چقدر خوبه چقدر عشقه چقدر کارش درسته، چقدر بی خطا بذل و بخشش میکنه چقدر بی خطا همه چی رو مدیریت میکنه همه چی رو هدایت میکنه. این “یکی” چقدر زیاده و من میخوام فقط با این “یک بزرگ” باشم. میخوام سرم جلوش پایین باشه و همیشه از اون کمک بخوام و دستم رو بزارم توی دستان هدایتگر و تواناش.

    من خدا جونم تسلیم تمام توام. خودت منو درست کن و ازم یک ورژن جدید یک “منِ جدید” شگفت انگیز بساز. یک منی که ناخالصی و منیت و غرور نداره. منی که هیچی نداره جز تــو. تویی که همه چیز میشوی و همه کس میشوی برای من.

    خدایا قلبم رو باز کن و عقلم رو خاموش چون وقتی هنگ میکنه کم میاره و منو گمراه میکنه. خدایا قلبم را بگشا و اجازه میدم که هدایتم کنی میخوام که هدایتم کنی اصلا محتاجم که هدایتم کنی، اصلا مگر هدایت کار منه کارخودته پس هدایتم کن و منو آسان کن برای آسانی ها…

    خدایا عاشقانه عاشقتم که همیشه هستی همیشه ی همیشه حتی اگر من یادم بره که گاهی میره.

    خدایا من اصلا یادم رفت اومدم اینجا چی بنویسم و انگار تو گفتی بیخیال اونا که میخواستی بنویسی، اینا رو بنویس. خدایا من از خودم هیچیِ هیچی ندارم و همه تویی که باید اجازه بدم تجلی پیدا کنی در من پس سکوت میکنم که بشنوم و با من حرف بزنی…خدایا بی اختیار اشک هام میان، اصلا قرار نبوده الان اشک بیاد اصلا چه وقته اشک اومدنِ.(میگی چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.) خدایا تو داری خودتو در من میباری و سرشارم میکنی و من در لحظه اکنون سرشارترینم.خدایا چقدر من فقیرم به هرخیری که از سمتت برام میفرستی. من بدون تو هیچی نیستم هیچی.اعتراف میکنم که هر چه دارم همه از آن توست و تو به من دادی اعتراف میکنم همه از آن توست…این کامنت نتونستن تموم کردن و اینجوری نوشتنم مال توء اعتبارش به من نمیرسه واقعا من چی دارم از خودم…

    خدا جون تسلیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    فتح الله جلیلی گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با سلام و خدا قوت و تبریک سال نو خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و تمامی دوستان و عزیزان هم مسیر و هم فرکانسی خودم.

    امروز برای چندمین بار این فایل بسیار زیبا و بسیار هدایتگر را گوش کردم و چقدر خوب است که در روزهای اول سال نو دوباره به طور هدایتی توانستم این فایل گوش بدم.

    همه فایل از اول تا آخر بسیار آموزنده و زیباست ولی چیزی که از صحبت‌های استاد فکر مرا بسیار درگیر کرد این بود که استاد فرمودند که بسیاری از شما بعد از دیدن فایل های من کامنت میزارید که چقدر به موقع شما این فایلو رو سایت گذاشتید ویا این صحبت‌ها رو کردید و ما دقیقاً دنبال همین صحبت ها بودیم و چقدر با دیدن و شنیدن این فایل حال دلمون خوب شد یا به چیزی که می‌خواستیم هدایت شدیم.

    فقط شما ببینید همان طور که استاد بهش الهام میشه که بیاند این صحبت ها رو بکنند همان طور هم مارو به سمت همین صحبت ها هدایت میکنه و همون لحظه که ما احتیاج داریم که چنین صحبت های زیبایی رو بشنویم مارو هدایت میکنه. منظورم اینه که همون لحظه که بسیاری از دوستان احتیاج دارند چنین صحبت های زیبایی رو بشنوند خدا هم به دله استاد میندازه که بیاند این صحبت‌هارو بکنند و شما ببینید چند نفر تا چند ساله دیگه میتونند از این صحبت‌ها استفاده کنند.

    برداشت من از این فایل زیبا این بود که خدای مهربان همیشه حواسش به ما هست پس ما هم باید همیشه خدارو مد نظر بگیریم و همه اعتبار زندگی خودمونو به خدا بدیم و فقط و فقط از نیروی خدا مدد بگیریم.

    باز هم از استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان و هم فرکانسی های خودم تشکر میکنم که با صبوری کامنت منو خوندند.

    امیدوارم همه عزیزان ساله پر خیر و برکت و شادی و سلامتی داشته باشید.

    خدانگهدار شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 766 روز

    به نا م خدا ،خداوندی که هر چه دارم از اوست.

    سلام به استاد عزیزم متشکرم برای ضبط این فایل برای عمل به الهامی که دریافت کردید وبارها این فایل جواب من شد والان وامروز هم جواب شد برای من.

    دیشب وقتی با شوهرم حرف می زدیم یه چیزی گفتم که امروز دیدم دیگه حال هر روز رو ندارم یه اتفاقاتی هم افتاد که برام عجیب بود من که چیزهای خوب واتفاقات خوب خواسته بودم.

    بالاخره بعد از ظهر اومدم سراغ فایلهای توحیدی این فایلها آرامبخشهای قوی وکلید حل مشکلاتم هستند.

    می خواستم سراغ یه فایل دیگه برم اما خداوند دستم رو زد روی این فایل وباز شد.

    انگار امروز چیزهای جدیدی می شنیدم.

    اره دیشب فکر کردم اتفاقاتی که توی این مدت تو زندگیمون افتاده وتغییرات مثبتی بوده به خاطر من هست برای تغییر من تغییر افکارم من هستم که با تغییر خودم اتفاقات خوب رو تو زندگیمون اوردم.

    الان که دارم می نویسم اشکاهام جاری شدند آخه چرا اینقدر زود یادم می ره مثل اینکه باید فایلهای توحیدی بشن اولین چیزی که هر روز با باز کردن چشمهام می شنوم.

    من ،من آخه من چه کاره بودم خدا بود که هدایتم کرد خدا بود که صدای استاد رو توی گوشهام پخش کرد خدا بود که باعث شد عاشق حرفهاش بشم خدا بود که باعث شد درک کنم حقیقت این حرفها رو ایمان بیارم خدا بود که باعث شد خودش رو پیدا کنم.

    خدا بود که امروز یه پس گردنی بهم زد تا بیدار بشم خدا بود که نزاشت این اشتباه رو تکرار کنم خدا بود که دلم رو پاک کرد از کبر وغرور .

    خدا هست که بهم می گه بنویس خدا هست که انگشت شستم رو حرکت می ده خدا هست که نفسهام رو بالا می یاره خدا هست که قلبم رو به تپش می یاره.

    اخه من چی از خودم دارم اگه تو این مدت پیشرفت مالی داشتیم رابطمون قشنگتر شد شادتر بودیم فقط اعتبارش به خدا می رسه .

    خدا هست که همین الان برام مشتری فرستاد.

    خدا هست که بهم قدرت می ده.

    خدا هست که کمکم می کنه کار مشتری رو خوب انجام بدم خدا هست که بهم اعتماد به نفس می ده .

    خدا هست که پول بهم می رسونه از طریق مشتری .

    خدا هست خدا هست خدا هست .

    چقدر به خودم غره شده بودم خدایا شکرت که بیدارم کردی من رو به خودم اوردی متشکرم.

    استاد متشکرم که دست خدا شدید متشکرم که از خدا خواستید وسیله هدایت بشید.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1232 روز

    بنام الله یکتا که هر آنچه دارم از اوست

    توحید و توحید

    هر بار فایلهای توحیدی میشنوم حس میکنم نمیتونم احساس درونی خودمو رو به زبون بیارم ،انگار یه چیزی در درون من میگه که من مشرکم و تمام لحظاتی که میتونستم توحیدی باشم و نبودم رو جلو چشم من میاره

    انگار چشم دلم بسته میشه و حرفی برای گفتن یا نوشتن ندارم ،با اینکه خیلی وقتها پا روی ترسهام گذاشتم و توحیدی عمل کردم با اینکه خیلی میترسیدم ولی توکل کردم با ایمان به دل ترسهام رفتم و مدام حرفهای استاد توی گوش من زنگ میخورد که باید بع خودم بگم که من هیچکارم من هیچی نیستم و اونی که همه کارست خداست ،هیچ کس توی زندگی من نقشی نداره هیچکس نمیتونه پشت کسی که خدا رو داره به زمین بزنه و انصافا هر جا نترسیدم و قدم گذاشتم توی شرایطی که همه چی بر علیه من بود همه چیز به نفع من شد با اینکه ظاهر خیلی وحشت ناک بود

    چند وقتی بود درگیری شدیدی با طلبکارام داشتم در حالی که این بدهی من فقط مقصر من نبودم بلکه کسایی که بخاطر طمع خودشون در این شرایط قرار گرفته بودن همشون من به عنوان یک کلاه بردار میشناختن و شرایط بدی رو برای من رقم زدن ،کارم به دادگاه کشید منی که همیشه دنبال فرار از هر چیزی که قانونی باشه بودم کلی شاکی داشتم ،حسابامو مسدود کرده بودن و خانوادم گرفتار شده بود و هیچکس جز من مقصر این جریان نبود ،چون روی خودم حساب کرده بودم و فکر میکردم عقل کل هستم و دست به دامن آدمهای شده بودم که در قالب نزدیکترین دوستان ،فایلها و مشتریان من بودن

    دستمو جلوی غیر خدا دراز کرده بودم و یادم رفت روزهای که هیچکس منو نمیشناخت و اوایل کسب کارم بود ،اون روزها رنگ خدا در زندگی من پر رنگ بود و ‌گوش به فرمان و الهامات خدا بودم و کمتر از 6 ماه منی که درآمدم صفر بود دورم شلوغ شد ،کلی دوستای خوب پیدا کرده بودم ،درآمدم زیاد شد و اعتبارم اینقدر زیاد شد پیش مردم که شده بودم الگوی کسی که از صفر مطلق به همه جا رسید

    هر روز که میگذشت من مغرور تر میشدم و رنگ خدا کمرنگتر میشد ،فکر میکردم از هوش و ذکاوت بالای برخوردارم ،بعد از 8 سال از شروع کسب کارم ورق برگشت ،ورشکسته شدم و دست از پا درازتر به کسب کار اولم برگشتم و باز هم طولی نکشید همه چیز عالی شد و باز هم مغرور شدم و این دفعه طوری داستان پیش رفت که حتی وجود خدا رو انکار میکردم و فکر میکردم ما زاده غیره زمینی ها هستیم ،همین تفکر باعث شد از مدار خداوند دور بشم و به ظلمات درونی خودم کشیده بشم و هر روز توی باتلاق نگرانی و ترس بیشتر فرو برم

    آغاز دردسرها از جای شروع شد که فکر کردم پول میتونه همه نگرانی های من از بین ببره و دست جلو همون مشتریانی دراز کردم که یه روز خداوند به کسب کار من دعوتشون کرده بود و نشان از اعتبار کسب کار من شده بودن

    هنون آدمها چنان دشمن من شدن که امروز کارم شده دادگاه و پاسگاه ،

    شرایط جوری پیش رفت که در ظلمات خودم از خداوند طلب بخشش کردم و دست منو گذاشت توی دست استاد عباس منش

    استاد عزیز شما عین خورشید به زندگی من تابیدید و نور رو به زندگی من بخشیدید ،با همین فایلها و هزاران فایلی که رایگان در اختیار ما گذاشتین

    شنیدن این حرفها جسارت بهم داد که برگردم به روزهای که توحیدی بودم که توکل کردم که نترسیدم ،به جرات میگم اگه شما و این نوع نگاه به جهان و خداوند سر راه من قرار نمیگرفت راهی جز مرگ برام نمیموند ،ولی شما منو دوباره زنده کردین ،با هر بار روبرو شدن با ترسهام ،با هر بار گقتن اینکه بزار هر چی میخواد بشه من خدا رو دارم ،مگه تهش چی میشه اگه تهش مرگ باشه من این مرگ به ذلت ترجیح میدم و ترجیح من توحیدی بودن

    استاد عزیز به لطف خدا هر روز که میگذره و من بیشتر درک میکنم آموزشهای شما و نوع نگاهتون به جهان رو اتفاقات خوب بیشتری برام رقم میخوره ،اعتمادم به قانون بیشتر میشه

    میخوام تا آخرین لحظه زندگیم فریاد بزنم که خدایا سپاسگزارم ازت برای قوانین ثابتت برای بودن کسی مثل استاد عباسمنش عزیز

    یه روز میام این کامنت میخونم و میگم که چه مسیری رفتم و چه کارهای رو انجام دادم چونکه ساختمش توی ذهنم و چون قانون ثابت حتما رخ میده

    استاد عزیزم نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم که بشه جبران تمام عشقی که به ما داشتین ،اما میخوام بهتون قول بدم قوانین به نحو احسن اجرا کنم و یه روز سرمو بلند کنم و بگم که استاد من شما بودین

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1856 روز

    سپاسگزارمهربان پروردگارِ سخاوتمندم هستم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی های توحیدی

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین

    استادعباس منش عزیزم و دوستان همراهم دراین مسیر،حتی پیدا کردن همین فایل هم هدایتی بود و خداوند برام انجامش داد

    چند روز بود که دنبال این سلسله از فایل های جدید استاد بودم که در طی چند ماه اخیر رو سایت گذاشته شده بود اما نمیتونستم پیداشون کنم چندتاشونو دانلود کرده بودم و تو گوشیم همراهم داشتم اما همشون کنار هم و دریک مجموعه میخواستم تا بیشتر گوش کنم چون میفهمم که این روزا قلب و ذهنم بسیار نیازمند نوش جان کردن این آگاهی هاست، من میفهمم که پای توحیدم به شدت میلنگه و می‌خوام بااین فایل ها باورهای قدرتمند کننده ای نسبت به الله مهربان در ذهنم بسازم ، دنبال مجموعه ی این فایل ها بودم و رفتم تو لیست دانلودی ها یهو بدون لحظه ای توقف دستم رفت رو تیتر «اجرای توحید در عمل»دیدم ببببببله خودشه مجموعه فایل هایی که دنبالشون می‌گشتم همشون اینجان.

    استاد من می‌دونم که روحم و قلبم شدیدا نیاز داره به این آگاهی ها ، آگاهی هایی که عظمت الله مهربان رو برام بلد کنه و دلم رو قرص کنه به توانایی هاش، آگاهی هایی از جنس آگاهی های این فایل که هرچقدر متواضع تر باشم در مقابل خداوند به همون اندازه،خداوند کارهارو برام انجام میده و آگاهی های از جنس فایل کلید اجابت دعاها که به قدرتمند بودن و توانمند بودن خداوند اشاره داره که فارغ از شرایط موجود و محدودیت های ذهن من ، خداوند کارها و انجام میده.

    من واقعا نیاز دارم به این جنس آگاهی ها، هرچند که وقتی راجب کارکردِ هماهنگ میلیون ها سلول بدنم ،راجب قانون مندی جهان هستی ، راجب نظمی که در کل کیهان و کهکشان برقرارهست و راجب تمام موهبت ها و کارهایی که تا الان خداوند برام انجام داده فکر میکنم ،میبینم میتونم بهش اعتماد کنم اما چون سااااالهای بسیار زیادی با شدت بسیاااااار زیادتری ، این حرف ها در گوشم فریاد زده شده که ، خودت باید یکاری برا خودت انجام بدی ، تو هستی و تجربه هات، تو هستی و نصیحت های بزرگتر ها ،تو هستی و عقلت و تمام این باورهای محدود کننده ، حالا بشین یه تصمیم درست برا زندگیت بگیر و حرفایی از این قبیل که حالا شده جز باورهام، این نجواهایی شیطانی کار رو برام سخت کرده

    خیلی جاها تونستم بهشون غلبه کنم و از خداوند کمک بگیرم و اونم حجت رو برمن تمام کرده اما باز این نجواها بسیار بسیار قوی تر هستند و من نیازمندم که با آگاهی های شما خودمو بمب باران کنم تا بتونم دراین زمینه جلوی باورهای محدود کننده ی قبل رو بگیرم و ذره ای به اندازه ی قدمی کوچیک به سمت باورهای قدرتمند کننده برم و انصافا صد ها برابرِ قدمی که برداشتم و اعتمادی که کردم پاداش بگیرم.

    من می‌دونم خاک تشنه ی وجودم نیازمند شنیدن این لالایی هاست تا آرام بگیره و خدارو هزاران مرتبه سپاسگزارم که این آگاهی ها دراین سایت در دست رس من هستند تا تنها اورا بپرستم و تنها ازاو یاری بجویم

    خدایا من به هرخیری از جانب تو فقیرم منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که به آنها غصب کردی و نه گمراهان ….

    خدایا کمک کن تا بهتر و بیشتر عظمتتو درک کنم تا آسان بشم برای آسانی ها ، خدایا دوست دارم فرمون زندگیم تو دست تو باشه ،دویت دارم رو شونه های تو بشینم و همه جا بتو اعتماد کنم کمکم کن تا این آگاهی ها به جانم بشینه

    من نیازمندم که این آگاهی ها رو بشنوم و باورکنم

    سپاسگزارم که هدایتم کردی به مسیر شنیدنشون سپاسگزارم که روحمو حریص کردی برای دریافتشون من می‌دونم که درمسیر درستی قرار دارم لطفا کمک کن تا هرروز دراین مسیر قوی تر و پابرجا ترباشم .

    دوستتون دارم و سپاسگزار شما استاد عباس منش عزیزم هستم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین عاشقتونم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    میثم بارانی گفته:
    مدت عضویت: 580 روز

    خدایاشکرت درود استاد .سپاسگزارم از فایل بی نظیرت حدود هفت هشت بار همین امروز گوشش کردم واصلا متوجه نمیشم چطور تموم شد.توحید همه چیه وقتی میفهمی همه چیز خداست همه کس خداست .همین که من سوالی از خدا دارم وامروز توسط این فایل شما استاد انقد پاسخ سوالم را از فایل شما کامل دریافت میکنم که میگم خدابخاطر من به دلتون انداخته این فایل ساخته شه ونمیدونم چطور این همه گوشش کردم شاید هفت هشت بار وبیشتر شد .چقدر این مفهوم هدایت سپردن تسلیم بودن رو درک کردم چقدر خدا این چند روز هدایتم کرد .استاد ما ساعت هفت صبح جمعه از شهر جیرفت به سمت قشم درگهان که حدود چهارصد کیلومتر که با لندینگ کرافت‌ ماشینمون رد کردیم چهار روز ایران تعطیل بود خیلی ها گفتن نرین شلوغه یا حداقل ماشین نبرین نوبت لندینگ کرافت‌ دیر میشه اما من گفتم در آسان‌ترین شکل زیباترین وعزت مندانه ترین میریم من تنبل عقب ماشین کلا خواب بودم هر چند ساعت یک بار انگیزه میدادم ودقیقا هم ترافیک کاری با ما نکرد از لابه لای ماشین ها وخاکی ها ی بغل جاده میرفتیم وگواهینامه هم نبود همراه هیچکی من و فرزند همسر برادر همسرم بودیم که برادر همسر راننده بود بخاطر مدارک اذیت نشدیم هیچ .بخاطر لندینگ کرافت‌ معطل نشدیم هیچ و دقیقا آخرین ماشین ما شد در لندینگ کرافت‌ واولین ماشین ام ماشین ما بیرون اومد.رفتیم درگهان وکلی جنس خریدیم برای مغازه لباس بچگانه مردانه زنانه وهمش هدایتی وجنس ها هم خارجی قاچاق همه رو ریختیم تو چمدانها وتو چادر مسافرتی وزیر صندلی ها و زیر پتوها و…باز ترس بود که نکنه بارمونو بگیرن یازده شب بودباز گفتم به آسانی زیبای وعزت مندانه خوابیدم اونا هم جلو ماشین رسیدیم لندینگ کرافت‌ گفتن بارمون نگشتن.به آسانی زیبایی هم واردشدیم خارج هم که شدیم یه جا بسته بودن ماشین ها میگشتن گفتم راحت باشین با خودمون کاری ندارن و با احترام برای ما راه باز کردن البته اینم بگم خیلی با خدا هم با عشق صمیمیت ایمان درعمق وجودم به خدا میگفتم وبهتر از اونی که ازش خواستیم جواب داد راستی مغازه فروش لباس هم یک هفته نیست باز شده از یک عصر باز شد وهمون عصر مشتری بود خداروشکرراضی هستیم کلی حرف مونده که نگفتیم تا ببینیم مغازه چه ها خواهد گفت خلاصه جز خدا کی میتونست این همه کارو انجام بده خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خدای مهربان

    استاد عزیزم من خدارو با شما و به وسیله کلام شما پیدا کردم

    ای بهترین و زیباترین دست خداوند ازت سپاسگزارم

    چه نعمتی و ثروتی و آرامشی بهتر از خدارو پیدا کردن؟

    منی که اصلا شناخت و رابطه ای و نگاه خوبی نسبت به خداوند نداشتم الان هر روز و هر لحظه با خدای خودم به بهترین شکل در ارتباطم .از اینکه بهم یادآوری کردین که چه نعمت و ثروت بزرگی دارم سپاسگزارم

    چند روز پیش پسرم مریض شده بود یه جوری که حتی نمی‌تونست آب بخوره یا حتی حرف بزنه شبها تا صبح بالای سرش و یه شرایط غیر قابل باور .خودمو دیدم که چقدر عاجزم و دست پسرم رو گرفتم و گفتم خدایا جز تو کسی رو ندارم و این بچه ماله من نیست من به وجودش نیاوردم خودت آفریدیش و الانم خودت کمکش کن بهش آرامش بده تا بخوابه کمک کن امشب آروم بخوابه دیگه جایی جز پیش تو ندارم و همه چیز در دست خودته .اونشب پسرم یه کم بهتر خوابید و شب‌های بعدش کم کم بهتر و بهتر شد خداروشکر

    وقتی میخواستم بشینم پشت فرمون و میترسیدم پاهام جون نداشت که گاز و ترمز رو فشار بدم به خدا گفتم تو بشین کنارم و بیا باهم بریم رانندگی کنیم و حس کردم که اومد نشست پیشم پاهام جون گرفت و به بهترین شکل رانندگی رو یاد گرفتم

    وای که چقدررر مثال دارم از زمانهایی که کارام رو به خودش سپردم و به بهترین شکل نتیجه گرفتم

    امسال به خدا گفتم واسه تولدم تو بهترین کادو رو بهم بده تو برام تولد بگیر و نمیدونید چکار کرد واسم چه کادوهای عالی چه کامنت های تبریک از طرف دوستان توحیدیم وای و چه کادویی بهم داد خدای من با کادوهای تولدم شروع کردم به خریدن دوره دوازده قدم که یکی از خاسته هام بود

    استاد جانم من این ارتباط زیبایی که با خدای خودم دارم رو از شماو از کلام شما به دست آوردم

    فقط میتونم شکرگزار خدای بزرگم باشم و سپاسگزار شما استاد عزیزم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    اکبرحسین زاده گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    به نام رب ،تنهافرمانروا ،تنهامالک وتنها اله جهان وجهانیان

    “به قول خواجه عبدالله انصاری “،آنکس که تورادارد که راندارد وآنکس که توراندارد که رادارد…

    و به قول بنده محبوب تو که چون ابراهیم کلام وعملش مملو از ایمان وبدور از شرک است ،همیشه از سالها قبل

    این جملات تو ذهنم چرخ می خوردند و می خورند البته این چندساله خیلی بیشتر درکشان می کنم،باید باطلانوشت

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلاَّ الرَّبُ‏ ،تامرحله ای پیش می رود که می گوید مولای من

    توزنده ابدی هستی ومن مرده ودرحق مرده بی روح جززنده ابدی که رحم خواهدکرد مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْحَیُّ وَ أَنَا الْمَیِّتُ

    وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَیِّتَ إِلاَّ الْحَیُ‏ ،متن کاملش را اینجا می آورم که همگی به قول معروف حالش و ببریم

    اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ‏

    پروردگارا من از تو درخواست ایمنى مى‏ کنم آن روز سختى که مال و فرزند هیچ نفع نبخشد و چیزى جز آنکه با قلب پاک و سالم حضور خدا آید سود ندهد

    وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ (یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً)[1]

    اى خدا من از تو درخواست ایمنى مى‏ کنم آن روز سختى که ظالم از پشیمانى و حسرت انگشت به دندان مى‏ خاید و مى ‏گوید «اى کاش من با رسول حق راه طاعت پیش مى‏ گرفتم»

    وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ‏

    و از تو درخواست ایمنى مى‏کنم آن روز سختى که گنهکاران به سیمایشان شناخته مى‏شوند که پس موى پیشانى آنها را با پایهاشان بگیرند

    وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لاَ مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ‏

    و از تو درخواست ایمنى مى‏کنم در روز سختى که نه پدرى به جاى فرزند و نه فرزندى به جاى پدر جزا و کیفر شود و البته آن روز وعده خدا حق و حقیقت است

    وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ

    و از تو درخواست ایمنى مى‏کنم در روز سختى که مردم ظالم ستمگر را عذرخواهى سود نبخشد و بر آنان لعن و منزلگاه بد است

    وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئًا وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ‏

    و از تو درخواست ایمنى مى‏کنم در روز سختى که هیچکس را قدرت بر کس دیگر نیست و فرمان در آن روز خاص خداست

    وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ‏

    و از تو درخواست ایمنى مى‏کنم در روز سختى‏که هر شخص از برادر و مادر و پدر و زن و فرزندانش مى‏گریزد

    لِکُلِّ امْرِى‏ءٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ‏

    که هر کس در آن روز توجه به کار خویش از غیرش بى‏نیاز دارد

    وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ‏

    و از تو درخواست ایمنى مى‏کنم در روزى که کافر بدکار آرزو کند که اى کاش توانستى فرزندانش را فداى خود سازد و از عذاب برهد و هم زن و برادر

    وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ کَلاَّ إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَهً لِلشَّوَى‏

    و قبیله‏اش که همیشه بحمایتش برمى‏خواستند و هر که در روى زمین است همه را فداى خود گرداند تا از عذاب نجات یابد و هرگز نجات نخواهد یافت که آتش دوزخ بر او شعله‏ ور است تا سر و صورت و اندامش پاک بسوزد

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى مولاى من و من بنده توام و آیا در حق بنده جز مولایش که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمَالِکُ وَ أَنَا الْمَمْلُوکُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ إِلاَّ الْمَالِکُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى مالک وجود من و من مملوک توام و آیا در حق مملوک جز مالکش که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْعَزِیزُ وَ أَنَا الذَّلِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلِیلَ إِلاَّ الْعَزِیزُ

    اى آقاى من اى آقاى من تویى با عزت و اقتدار و من بنده ذلیلم و آیا در حق شخص ذلیل جز ذات با عزت و اقتدار که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلاَّ الْخَالِقُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى آفریننده من و من مخلوق توام و آیا در حق مخلوق جز آفریننده او که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْعَظِیمُ وَ أَنَا الْحَقِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْحَقِیرَ إِلاَّ الْعَظِیمُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى بزرگ و من بنده حقیر ناچیز و آیا در حق بنده ناچیزى جز خداى بزرگ که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّعِیفَ إِلاَّ الْقَوِیُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى قوى و توانا و من ضعیف و ناتوان و آیا در حق ضعیفى ناتوان جز شخص قوى توانا که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْغَنِیُّ وَ أَنَا الْفَقِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَقِیرَ إِلاَّ الْغَنِیُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى بى‏نیاز و من فقیر و آیا در حق فقیرى محتاج جز غنى بى‏نیاز که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمُعْطِی وَ أَنَا السَّائِلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ السَّائِلَ إِلاَّ الْمُعْطِی‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى عطا بخش سائلان و من به درگاهت سائلم و آیا در حق سائل جز عطا بخشنده که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْحَیُّ وَ أَنَا الْمَیِّتُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَیِّتَ إِلاَّ الْحَیُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى زنده ابدى و من مرده بى‏روح و آیا در حق مرده‏اى بى‏روح جز زنده ابدى که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْبَاقِی وَ أَنَا الْفَانِی وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَانِیَ إِلاَّ الْبَاقِی‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى وجود باقى و من مخلوقى تباه و فانى و نابودم و آیا در حق فانى نابود شدنى جز ذات باقى سرمدى که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الدَّائِمُ وَ أَنَا الزَّائِلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلاَّ الدَّائِمُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى موجود دایم ازلى و من موجودى زوال پذیر و آیا در حق موجودى زوال پذیر جز ذات دایم ازلى که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلاَّ الرَّازِقُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى روزى دهنده خلق و من روزى خواهم و آیا در حق روزى‏خواهان جز رازق و روزى دهنده خلق که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْبَخِیلَ إِلاَّ الْجَوَادُ

    اى آقاى من اى آقاى من تویى صاحب جود و احسان و من بخیل و آیا در حق بخیل جز شخص با جود و احسان که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمُعَافِی وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُبْتَلَى إِلاَّ الْمُعَافِی‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى عافیت بخش و شفا بخش و من مبتلا و آیا در حق مبتلا جز عافیت و شفا بخش که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْکَبِیرُ وَ أَنَا الصَّغِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الصَّغِیرَ إِلاَّ الْکَبِیرُ

    اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى بزرگ و من بنده کوچک و آیا در حق بنده صغیرى جز خداى بزرگ که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْهَادِی وَ أَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّالَّ إِلاَّ الْهَادِی‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى رهنماى خلق و من بنده گمراه و آیا در حق بنده گمراه جز رهنماى عالم که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْحُومَ إِلاَّ الرَّحْمَنُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى بخشاینده و من بنده قابل ترحم و بخشش و آیا در حق بنده قابل بخشش جز خداى بخشاینده که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ السُّلْطَانُ وَ أَنَا الْمُمْتَحَنُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلاَّ السُّلْطَانُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى سلطان و من بنده امتحان شده و آیا در حق بنده امتحان شده جز سلطان عالم که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الدَّلِیلُ وَ أَنَا الْمُتَحَیِّرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُتَحَیِّرَ إِلاَّ الدَّلِیلُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى رهبر و دلیل و من متحیر و سرگردان و آیا در حق متحیر سرگردان جز دلیل و رهبر که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ الْغَفُورُ

    اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى غفور آمرزنده و من بنده گنهکار و آیا در حق بنده گنهکار جز خداى غفور که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْغَالِبُ وَ أَنَا الْمَغْلُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ إِلاَّ الْغَالِبُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى غالب و قاهر و من بنده عاجز مغلوب و آیا در حق بنده مغلوب مقهور جز خداى غالب قاهر که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلاَّ الرَّبُ‏

    اى آقاى من اى آقاى من تویى پروردگار پرورنده خلق و من‏مربوب و پرورش یافته توام و آیا در حق مربوبى جز آنکه پروردگار اوست که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمُتَکَبِّرُ وَ أَنَا الْخَاشِعُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْخَاشِعَ إِلاَّ الْمُتَکَبِّرُ

    اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى با کبریا و بزرگى و من بنده فروتن و عاجز و آیا در حق بنده عاجز فروتن جز خداى باکبریاى بزرگ که ترحم خواهد کرد؟

    مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ وَ ارْضَ عَنِّی بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ فَضْلِکَ‏

    اى آقاى من اى آقاى من برحمتت ترحم کن و به جود و کرمت و فضل و احسانت از من راضى و خشنود باش

    یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ الاِمْتِنَانِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏

    اى خداى صاحب جود و احسان و فضل و نعمت به حق رحمتت اى مهربانترین مهربانان عالم

    وفرزند این بزرگ مرد چه زیبا می گوید :

    إِلٰهِى أَنَا الْفَقِیرُ فِى غِناىَ فَکَیْفَ لَاأَکُونُ فَقِیراً فِى فَقْرِى؟! إِلٰهِى أَنَا الْجاهِلُ فِى عِلْمِى فَکَیْفَ لَاأَکُونُ جَهُولاً فِى جَهْلِى؟! إِلٰهِى إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِیرِکَ وَسُرْعَهَ طَواءِ مَقادِیرِکَ مَنَعا عِبادَکَ الْعارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکُونِ إِلىٰ عَطاءٍ، وَالْیَأْسِ مِنْکَ فِى بَلاءٍ. إِلٰهِى مِنِّى مَا یَلِیقُ بِلُؤْمِى وَمِنْکَ مَا یَلِیقُ بِکَرَمِکَ؛

    معبودم، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستی تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایی نادانم، پس چگونه در عین نادانی نادان نباشم. معبودم همانا متفاوت بودن تدبیرت و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است. معبودم، از من است آنچه سزاوار پستی من است و از توست آنچه شایسته بزرگواری توست؛

    إِلٰهِى وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَهِ لِى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِى أَفَتَمْنَعُنِى مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِى؟ إِلٰهِى إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنِّى فَبِفَضْلِکَ وَلَکَ الْمِنَّهُ عَلَىَّ، وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوِئُ مِنِّى فَبِعَدْلِکَ وَلَکَ الْحُجَّهُ عَلَىَّ.

    معبودم، تو خود را با خوبی و مهربانی به من توصیف کرده‌ای پیش از پیدایش ناتوانی من، آیا آن دو را از من دریغ ورزی پس از پدید آمدن ناتوانی‌ام، معبودم، اگر زیبایی‌هایی از من نمایان شود، به احسان توست و تو را بر من مهرورزی بسیار است و اگر زشتی‌هایی از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت کامل است.

    إِلٰهِى کَیْفَ تَکِلُنِى وَقَدْ تَکَفَّلْتَ لِى؟ وَکَیْفَ أُضامُ وَأَنْتَ النَّاصِرُ لِى؟ أَمْ کَیْفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ الْحَفِىُّ بِى؟‌ها أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَقْرِى إِلَیْکَ، وَکَیْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِمَا هُوَ مَحالٌ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ؟ أَمْ کَیْفَ أَشْکُو إِلَیْکَ حالِى وَهُوَ لَایَخْفىٰ عَلَیْکَ؟ أَمْ کَیْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقالِى وَهُوَ مِنْکَ بَرَزٌ إِلَیْکَ؛ أَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ آمالِى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَیْکَ؟ أَمْ کَیْفَ لَاتُحْسِنُ أَحْوالِى وَبِکَ قامَتْ؟

    خدایا چگونه مرا وا می‌نهی در صورتی که عهده‌دار من شده‌ای؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو یار منی؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالی‌که نسبت به من سخت مهربانی، اینک به سبب نیازم به تو، متوسل به توأم و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه محال است به تو برسد، یا چگونه از حالم به تو شکایت کنم و حال آنکه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم توضیح حال دهم، درحالی‌که از تو برای تو واضح است؟ یا چگونه آرزوهایم را به عرصه نومیدی بری، در صورتی‌که به آستان تو وارد گشته؟ یا چگونه احوالم را نیکو نگردانی، درحالی‌که احوال من استوار به توست؟

    إِلٰهِى مَا أَلْطَفَکَ بِى مَعَ عَظِیمِ جَهْلِى! وَمَا أَرْحَمَکَ بِى مَعَ قَبِیحِ فِعْلِى! إِلٰهِى مَا أَقْرَبَکَ مِنِّى وَأَبْعَدَنِى عَنْکَ! وَمَا أَرْأَفَکَ بِى! فَمَا الَّذِى یَحْجُبُنِى عَنْکَ؟ إِلٰهِى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَکَ مِنِّى أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَىَّ فِى کُلِّ شَىْءٍ حَتَّىٰ لا أَجْهَلَکَ فِى شَىْءٍ. إِلٰهِى کُلَّما أَخْرَسَنِى لُؤْمِى أَنْطَقَنِى کَرَمُکَ، وَکُلَّما آیَسَتْنِى أَوْصافِى أَطْمَعَتْنِى مِنَنُکَ؛

    معبودم چه اندازه به من لطف داری. با این نادانی فوق‌العاده من و چه‌قدر به من مهربانی، با این عمل زشت من؟ معبودم چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دورم و چه اندازه به من مهر می‌ورزی پس چیست آنچه مرا از تو در پرده می‌کند؟ معبودم از اختلاف آثار و تغییرات احوال دانستم که خواسته‌ات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچ‌چیز نسبت به تو جاهل نباشم، معبودم هر زمان فرومایگی‌ام از سخن مرا بازداشت، کرم تو گویایم نمود و هروقت اوصافم ناامیدم کرد، نعمت‌هایت به طمعم انداخت؛

    بله ،این کلام بزرگان ماست که باورهای توحیدیشان را نشان می دهد امامن چی ،سرتاپاشرک ،همه چیز را از آنها می خوام ،

    بعضی وقتها که ته ته ذهنم را کاوش می کنم می بینم من فقط از بچگی یاد گرفتم کلام ایشان را در مراسمات مذهبی گوش

    بدم و گریه کنم ،ولی وقتی به تک تک این جملات گوش می دهی و تفکر می کنی و درک می کنی تازه می فهمی اینها کجا

    بودند چی می گفتند و من چی فکر می کردم ،ای خدای من ،ای رب العالمین ،ای مالک جهان و جهانیان ،ای الله همه عالم

    مرا به بزرگی خودت ببخش و بیامرز ،همچنان که موسی را بخشیدی و در زمره بهترین بندگانت قراردادی ،همچنان که یونس

    را از دل ماهی نجات دادی ،همچنان که یوسف را از قعرچاه به جاه وجلال رساندی ،ای روزی ده بی منت تنها تورا می پرستم

    وتنها از تواستعانت می جویم ومی دانم که تورحیمی تورحمانی پس همانطور که موسی به خود احساس گناه نداد و به لطف

    وکرمت امیدوار بود ” رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ”من هم به خودم وبه ذهنم می گویم وقتی خدایی به این خوبی داری

    که هم رحمان است ورحیم ،پس تو هم به خود احساس گناه مده وهمه را از او بخواه او که از رگ گردن به تو نزدیکتر است او

    که علی در نامه 31نهج البلاغه می گوید :

    بدان، خدایى که گنج‏هاى آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهى تا عطا کند، درخواست رحمت کنى تا ببخشاید، وخداوند بین تو و خودش کسى را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه‏ اى پناه ببرى،

    و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است، در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که رسوایى سزاوار توست، رسوا نساخته، و براى بازگشت به خویش شرائط سنگینى مطرح نکرده است،

    در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکى شمرده است. هر گناه تو را یکى، و هر نیکى تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روى تو گشوده است. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‏شنود، و چون با او راز دل گویى راز تو را مى‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند.

    و از گنجینه‏هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‏تواند عطا کند

    سپس خداوند کلیدهاى گنجینه ‏هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد،

    پس هر گاه اراده کردى مى‏توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى، تا باران رحمت الهى بر تو ببارد.

    هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش، زیرا بخشش الهى باندازه نیّت است،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: