توحید عملی | قسمت 10 - صفحه 63 (به ترتیب امتیاز)

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خالد مبارکی گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    سلام استاد عزیز  قلب مهربان آهنگ‌ کلامتون آرامش بخش قلبهاست چون از خدا و توحید صحبت می کنید …

    بیشتر از 6 ماقبل که  اولین بار این فایل توحید عملی 10 رو روی سایت گذاشتید واقعا در تمام زمان گوش دادن من اشک تو چشام جمع شده بود ….

    و هر زمان که احساس می کنم به یه چیزی نیازم دارم باید چکار کنم میام و این فایل توحید عملی 10 و 11 رو گوش میدم …. قبل از خرید محصولات 12 قدم و عزت نفس و عشق و مودت و جهان بینی توحیدی و قانون سلامتی و راه حل مسائل من جهان بینی توحیدی ها رو گوش میدادم …

    و من از این فایل مخصوصا  این جملات خیلی بهم آرامش میده و خیالم راحت میشه که مومن واقعی نه ترسی داره و نه غمی که ما با توحید به همه جا می رسیم

    استاد عزیز میگه مهمترین دلیل خوشبختی انسان توحیده

    بهترین مدیتیشن  اینه که متواضع باشی در مقابل خداوند و بدونیم کارها رو خداوند انجام میده و دیگه قدرت به این نمیدی (ذهن) جفتک بندازه و بخواد منم منم کنه بگه من دارم کارها رو انجام میدم نه تو هیچی نیستی تو فقط باید ساکت باشی و اجازه بدی قلب الهامات رو دریافت کنه و تو دنبال کنی الهاماتی که بهت گفته میشه …

    به اندازه ای که سرمون جلو خدا خم می باشد و تواضع داریم و شکرگزار نعمت هاش،هستیم

    به همون اندازه سرمون جلو غیر خدا بالاست.

    این جمله طلاییه

    وقتی کارها راحت انجام میشه یعنی خدا داره انجام میده … انیشتین

    ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی .. تو انجام ندادی خدا انجام داد

    وقتی تو مسیر درست باشی خدا کارها رو انجام میدهد

    استاد عزیز خیلی سپاسگزارم ازتون بابت زحماتی که می کشید و به کمک خداوند این آرامش رو به ما هدیه کردی

    الا بذکرالله تطمن القلوب

    الا ان اولیا الله ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    آوا مختاری نیا گفته:
    مدت عضویت: 2711 روز

    سلام استاد عزیز،

    من زهرا هستم.

    ده دقیقه ی ابتدایی فایل رو گوش دادم، چقد با درون من و نیاز این روزهای من هماهنگ بود. چقدر حال و هواش فرق داره.

    خیلی خوبه که یاد بگیرم به روش استادم با خداوند مناجات کنم، همینقدر تسلیم و خاضع.

    که در قرآن هم سفارش شده.

    واقعا متشکرم استاد، خیلی خوشحال شدم عنوان فایل جدید رو دیدم، و خیلی ذوق دارم بقیه شو ببینم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مریم واعظ گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    سلام من یه گمشده ام

    کی هستم نمی دونم

    یه سربازم

    یه سرباز صفر با یونیفرم سرمه ای رنگ

    در دانشکده افسری تمام قد، سینه صاف، ادای احترام کرده

    نمی دونم تا چه حد موفق بودم

    ولی اینو می دونم من بی اربابم هیچم یه گمشده ام

    از یه امتحان سخت برگشتم

    از یه آزمون

    یه روز در قلب خودم ادعا کردم دیگه شیطان نمی تونه قد علم کنه

    درسته یه گنده لاته

    ولی وقتی منو می بینه دست پاشو گم می کنه

    از اون روز کمی سوالات من که اونم به درخواست خودم بود، این اجازه به گنده لات داده شد

    آزمایش شدم

    ولی با غرور الان ته خط ایستادم و تازه لبخند خدا رو می بینم بعد از شش ماه

    این من

    کسی که غم کمرش رو شکست

    غرورش رو شکست

    عزتش رو شکست

    از قانون سلامتی کسی که چند ده کیلو گوشت می خرید توان خریدش رسید به خرید تخم مرغ

    ای دوست من با من هم قدم باش

    من هنوز زنده ام

    سرپام

    نمردم

    کم نیاوردم

    ادامه میدم

    این سرباز جسور فهمید بی اربابش خیلی ضعیفه

    ادعاهاش کمرنگ شد

    خواسته بودم خدای من تو چطور ثروت می سازی

    من حرکت می کنم که تو جاری میشی

    و گرنه که ثروت پا ندارد

    اما کج فهمیدم

    تقلاهای بیهوده با وجود این چنین خدایی …

    آره من یادم رفت فرمانده دارم و همه نعمت هام از آن خودش بود

    تا الان به قدرت راهنمایی های اون رسیدم با هدایت تا هدایت گلسار

    این من

    فکر کردم باهوشم

    حقم بود

    اصلا همه اینها رو خودم ساختم

    اگر چه به احترام سرورم بارها کلاهم رو در خیابان همیشه زنده هدایت بر داشته بودم حتی چندین بار این چموش بچه، کلاهش رو وسط خیابان گم کرده بود، این نادان فرزند عاشق، در هیاهوی قیل و قال های ذهن در تاریکی گمگشته و حیران شد، 6 ماه پر از درس عشقبازی، در آخر جوری که فقط من و خودش بفهمیم دستم را گرفت، این مریم غمگین را رهاند، بار سنگین را از دوشش برداشت، گفت بچه بهت گفتم با این گنده لات در نیفت، چرا ادعا کردی، بگو پناه می برم از شر نجواهای شیطان به من، این ضمیر از اون ضمیرهایی است که تنها اینجور جاها دوستش می دارم، گفت دستم را ول نکن، در حالی که چشم هایم پر از اشک بود، گفتم چشم سرورم، خدایا من به هر خیریتی که از جانب تو رسید فقیرم، فقیرم کردی تا تو را ببینم، تا بپرم، تا جسور باشم، تا بفهمم بهشت را به بها می دهند نه به بهانه.

    تا نفس نفس های آخرم به یادت و برایت یا رب

    به قول امروزی ها

    تو قند روزهای تلخ منی یا رب الارباب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      هادی احمدخانی گفته:
      مدت عضویت: 2486 روز

      سلام مریم جانم خواهر گلم چقددددرررر با احساس چقدر زیبا چقدر وصف زیبایی داشتی و چه درک عالی ای از هدایت به قلبت رو به نمایش گذاشتی واقعا برات خوشحالم و از فرمانده ی زمین و آسمانها برات بهترین احساس عشق رو آرزو میکنم عزیزم که اینقدر تأثیر گذار خداوند از طریق قلب پاک تو با من صحبت کرد .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه صمدی گفته:
    مدت عضویت: 741 روز

    تصورم همیشه این بود که اونقدر صافم

    مهربونم

    عالیم

    بی نظیرم

    که کسی رو آزار نمیدم

    همیشه طرف مقابلم هست که منو آزار میده و رنجم میده حتی زمانهایی که هر جور از هر طرفی قضیه رو نگاه میکردم من کاری انجام نداده بودم و منطقم میگفت من همه چیز رو طبق روال درستش پیش بردم

    این رو تو رابطه ام با

    تمام انسان‌های اطرافم

    و

    خودم

    متوجه شدم

    و فهمیدم که من که مسئولیت کامل رو بپذیرم همه مسائل کاملا پاک میشن

    و پادشاه جهان خودش جاری میشه

    و همه چیز روی روال میفته

    و اما سوالی که پیش میاد اینه

    منطق من و روال درست بر اساس منطق من از کجا اومده

    معلومه از آنچه که در ظرف من ریخته شده و من برای ساختنش هیچ نقشی نداشتم

    و اینکه هر کسی یه دیدی به منطق داره قضیه اون فیل هست در اتاق تاریک

    هر کس درکی از فیل یا منطق داره

    ولی کلیتش بر اون پوشیده هست

    و وقتی من بپذیرم که من درکی از منطق حتی خودم ندارم پس باید به منطقم شک کنم

    خیلی مسخره هست که من تمام زندگیم با یه منطق رفتاری کرداری پنداری دارم عمل میکنم و نتیجه همیشه یک چیز بوده

    پس نتیجه میگیرم

    منطقم رو تغییر بدم در هر چیزی که فکرشو بکنیم در هر چیز کوچک و بزرگ

    منطقی که به من میگه

    چه چیزی درسته

    چه چیزی اشتباهه

    چه چیزی جواب میده از نظر علم.دین.سیاست.اجتماعی.فرهنگی.اخلاقی.عرف جامعه. عرف خانواده

    و چه چیزی جواب نمیده

    و من چقدر از درون باستانی ام و خبر ندارم

    بنوعی میراث فرهنگی میتونه روی من و تک تک انسان‌هایی” که همان‌طور که آمدند همان‌طور هم رفتند بدون کوچکترین ادیتی” برچسب تاریخی بزنه که البته فاقد قیمت هستیم ارزش قیمت گذاری نداریم اگر خودمون رو ویرایش نکنیم.

    واو که چقدر جالبه من هر روز به تمام عالم و آدم ناسزا میگم اما به خودم نگاه نمی‌کنم که سراسر ذهنم و تفکرم مربوط به دوران عهد عتیق هست و انتظار دارم هر روز پیشرفت کنم هر روز نتیجه متفاوت بگیرم.

    از خودم میپرسم چقدر روی سر منشا کوچکترین حرفی که میزنی فکر میکنی

    که آیا آفریده ذهن تاریخی ات هست ?

    آیا جور دیگری هم میتونم عکس العمل نشون بدم

    اصلا چقدر فکر میکنم چرا چنین عکس العملی نشون دادم?

    و من چقدراز پادشاه جهان خواستم که در هر کوچکترین آوایی که از دهانم خارج میشه در هر زاویه نگاهم به انسانها به خودم و به اطرافم در هر کردار پندار و رفتارم جاری بشه

    و به من یاد بده که چی بگم چی فکر کنم چطور رفتار کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    کیانوش شاهرونی گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز

    خاستم ازت تشکر کنم بخاطر تک تک کلماتی که بر زبان میاری خدا شاهده دقیقا با تمام وجودم تک تک حرفاتو درک میکنم باهاشون روز شب زندگی میکنم خیلی احساسم خوب میشه حرفاتو می‌شنوم آروم میشم …

    استاد عزیزم دقیقا حرفای این فایل میلیارد ها دلار ارزش داره

    دقیقا من هر وقت روی کسی حساب کردم که برام کاری انجام بده محو شده اصلا انجام نشده و اگه هم انجام شده با منت بوده

    هر وقت به رب تکیه کردم و فرمان زندگیم دسش دادم کارام راحت پیش رفته شرایط عالی شده حالم عالی شده

    خدا شاهده از روزی که به خداوند تکیه کردم با نکات این فایل گوش کردن از در دیوار برام آرامش سلامتی خوشبختی شادی میاد محبت میاد همه چی

    استاد وقتی پام کج میذارم در گوشی محکمی بهم میزنه خدا دقیقا متوجه میشم مسیرم دارم اشتباه میرم نمی‌ذاره خیلی طول بکشه تا متوجه بشم خیلی خیلی زود میفهمم و مسیر دارم اشتباه میرم برمی‌گردم

    خدا انگاری تمام کارش ول کرده چسبیده به من هرچی ازش میخام هرکاری دارم هرکجا میخام برم دقیقا بهم میگه هدایتم می‌کنه میفهمم این جنس از صدا که درون قلبم بهم میگه هرچقدر متواضع باشیم در مقابل الله همه چی عالی میشه و راحت تر اتفاق میفتع بطور طبیعی …

    استاد از روزی که متواضع شدم در مقابل خدا و همه چی رو بهش سپردم اولین اتفاقی که توسال جدید برام افتاد سرکار بودم مدیر شرکتی که داخلش مشغول به کار هستم زنگم زد گفت از فردا نیرو جدید استخدام کرده شرکت تو فقط 2ساعت در روز میری فقط سرکار میمونی بعد در اختیار خودتی بدون هیچ کار کردنی تازه حقوقم کم نشد هیچ اضافه هم شد یعنی من الان آزادی زمانی آزادی مکانی دارم و هدف بعدیم آزادی مالی هست و مطمعنم با توجه به اتفاقاتی که هرروز برام میفتع شرایط عالی و عالی تر داره میشه بزودی ازادی مالی هم اتفاق میفتع انشالله برام ….فقط روی خدا حساب باز کردم میخام یکتا پرست باشم ….تا روزی که زنده ام شکرگذاری کنم از تک تک نعمت ها و مهمترین چیزی که یاد گرفتم از قانون جهان و سخنان استاد عباسمنش…سعی میکنم پیاده کنم تو زندگیم ……در لحظه زندگی کردن لذت بردن از داشته هاست وپیش بینی نکردن است…

    تشکر از استاد عزیز و تمام اعضای خوب

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    سلام به استاد عزیزم

    ازتون سپاسگزارم که همیشه به الهامات خود عمل میکنید و همیشه نتیجه عالی میشه

    چقد این فایلهای توحید عملی قشنگه

    باهاش اشک ریختم و خدا رو بیشتر از همیشه یاد کردم

    امروز ک اومدم تو سایت دلم میخاست فایل سفرنامه گذاشته باشید اما هزار برابر سفرنامه از این فایل لذت بردم

    و هزار بار خداروشکر کردم ک منو به این سایت بی نظیر هدایت کرد

    ایشاله عمر بابرکت داشته باشید استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    امین ابریشم کار گفته:
    مدت عضویت: 1294 روز

    سلام ودرود بر همگی

    عجب فایلی بود استاد

    من چی یاد گرفتم؟

    من یاد گرفتم که باید در مقابل خدا متواضع باشم،من یاد گرفتم باید اعتبار دستاوردهام را به خدا بدهم،من یاد گرفتم که باید جلوی خدا غرور نداشته باشم،من یاد گرفتم باید توی هر کاری از خدا مشورت بگیرم و اعتبارش را به خودش بدهم، من فهمیدم که خداست من را تا اینجا رسونده،من فهمیدم دلیل دستاورد هام خداست،من فهمیدم دلیل تمام رسیدن هام خداست،من فهمیدم خداست که داره من را به خواسته هام نزدیک میکنه، من فهمیدم خداست که این همه نتیجه بوجود اورده،من تازه فهمیدم معنی تسلیم بودن را،من تازه بقیه ی قسمت های توحید عملی را فهمیدم.

    من فهمیدم برای اینکه الهامات را دریافت کنم برای اینکه توسط خدا هدایت شوم باید جلوی خدا فروتن و افتاده باشم و بدونم که بدون اون هیچم،باید بدونم که من به اون وابستم،باید بدونم من به اون نیاز دارم.

    زمانی که من این ها را بدونم دیگه اعتبار تمام دستاوردها و الهامات و ایده هایم را به خودم نمیدم بلکه به خدای خودم میدهم و این یک چیز درونی است نیاز نیست این را به بقیه بگم فقط باید اگاه باشم که من هیچ کاره ام و نباید با کله ی خودم تصمیم بگیرم و بگویم من همه چیز را میدونم،بلکه بگویم من ناآگاهم در مورد تصمیماتم و بگویم این ها همش مال خداست نه مال من، خدا این ایده ادم و موقعیت هارا برای من رسوند نه اینکه من پیداشون کردم.

    و باید این را هر روز به خدا اعلام کنم که خدایا من در مقابل تو هیچ چیز نیستم،خدایا هر خیری از تو به من برسه من بهش فقیرم.تو وهابی تو بزرگی تو عظیمی تو دانایی تو بصیری.

    با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چه خواهی کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    صفورا گفته:
    مدت عضویت: 3871 روز

    سلام.چقدر این آیه به دل من نشست،قبلا شنیده بودم،مثلا در مورد حمله موشکی به اسرائیل ،و حتی فتح خرمشهر ،که میگفتند ما رمیت اذ رمیت.

    اما تاحالا نمی دونستم تو زندگی منم هست.

    وای وای وای،چقدر من مغرورانه همه چیزو به خودم و تلاشم نسبت میدهم.

    کاش این حرفا زود یادم نره،تصمیم گرفتم این آیه را بزنم یجا که هر بار یه نگاهش بکنم.

    من در مورد خودم یه کشفی کردم،شاید از بدفهمی من از اموزه های استاد بوده.

    من همیشه از خودم تعریف میکنم جلوی دیگران،بخاطر اینکه مدارم روی توجه به نکات مثبتم باشه،جلو دیگران منم منم میکردم و میکنم،

    تمرین اگهی بازرگانی را به ضعم خودم انجام میدادم

    هی به همه میگفتن همه کارا راحت انجام میشه،ببین زندگی منو،

    اطرافیانم حس بدی گاها پیدا میکردند،میگفتن چقدر مغروری،یا میگفتند نگو چشم میخوری.

    و من واقعا گاها بعضی نعمت هام را از دست میدادم با گفتنم،و بعد با خودم میگفتم نکنه وشم زخم درسته،چون تا از سلامتی م تعریف میکردم عارضه ایجاد میشد.

    اخه من خود استاد را هم دیده بودم از خودش تعریف میکنه،یبار گفتند«من شایسته ترین فردم برای دریافت این نعمتها»

    الان به یه نتیجه رسیدم،،،،من اعتبار نعمت های زندگیم را به خودم میدادم،من موقع انجام عملی از خدا کمک میگرفتم اما به محض نتیجه،منم منم میکردم.

    آیا واقعا دلیل با مغز خوردن به زمینم همینه؟

    پس چشم خوردن نبوده؟؟؟

    وای بر من که خدا را فراموش میکنم.

    دلم میخاد جزو خاضعین باشم.کاش فراموش نکنم

    این دل نوشته ی منه به خدا«خدا ،منو ببخش.تو همه جا دستمو گرفتی،من ندیدمت،من ناسپاسم،منو ببخش»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 744 روز

    به نام خداوند جان و دل

    سلام خداجونم میدونم از صبح چندین و چندین بار باهات سلام و احوالپرسی کردم و ازت همه چیز خواستم مرسی که با اینکه قرار بر این بود که مثل روند هر روز به فایل های دوازده قدم رسیدگی کنیم ولی بهم گفتی برو فایل توحیدی را گوش بده و نکته برداری کن خدا جونم ازت سپاسگزارم که استاد عباس منش را سر راهم قرار دادی خدایا خیلی تو وضعیت سختی هستم و گاهی به شوهرم فشار میارم ولی بازم تو کمکم میکنید مثل الان که گفتی این فایل به جای دوازده قدم گوش بده راستی خداجونم میدونم که هرچی دارم از تو دارم حتی این گوشی هوشمند و اینترنت و سوادی که دارم تا بتونم تایپ کنم خداجونم سپاسگزارم که بهم نی نوازی یاد دادی و داری هی کمک میکنی تا تکمیل تر بشم خدایا مرسی که تو همه سالهای گذشته پول پیش خونمو بهم دادی الان که موقع اساس کشی و جابجایی باز هم نجواهای شیطانی شروع شده که من پناه میبرم به تو از سر هرشیطانی یادم اومد که من پنج سال هست مستاجر هستم و تو هر سال پول پیش را برامون جور کردی هرماه به موقع کرایه خونه را پرداخت کردی برامون پس چرا آنقدر نگران هستم البته من نگرانیم کمتره و شوهرم خیلی نگران دعا میکنم که ایشونم هدایت بشه و به آرامش برسه سپاسگزارم بابت خانه ای که بهمون دادی و به راحتی توش زندگی میکنیم و بابت همه چیز سپاسگزارم خدایا من در مقابل تو ودرمقابل علم تو هیچ ونادان هستم پس خدایا لطفاً کمک کن و هدایتم کن و راه درست را بهم نشان بده خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم سلام به خانم شایسته عزیزم

    ممنون از استاد عزیزم. که برایم یاد آوری کردی .که بدونم انچه که در مسیر هدایت قرار گرفتم خدا بوده که هدایتم کرده من فقط یه درخواستی ارسال کردم من فقط یه اشاره کوچولویی کردم. این خدا بوده که همه کارها رو انجام داده

    استاد عزیزم امروز بلند شدم وبه دلم افتاد که حنیفه ایا شده که هر بار از خواب بیدار بشی احساس کنی که خدا هست نگران نباش . اما دیدم که هر بار. بیدار میشوم عادی و معمولی به زندگی نگاه میکنم و شور و شوق ندارم سعی میکنم که در طول روز شور وشوق ایجاد کنم وبه طور پی در پی احساس خوشبختی و سر زندگی برام ایجاد نمیشه چون کم کاری از خودمه هدف هایی رو مشخص کردم که تا میتونم قدم بردارم حتی قدم هایی کوچک برای نزدیکی به خدای خودم ومن بعد از سه سال تمام نماز رو ترک کرده بودم هر چند که هر کسی یه جور نماز میخونه اما من تصمیم گرفتم که حتما یه موقع مشخصی یه چند دقیقه ای خودم رو مجبور کنم که همه کارها رو رها کنم و نماز رو بخونم وبه تک تک کلماتی که دارم به زبان می اورم !!ایمان بیاورم به سوره حمد که اصل توحید به سوره توحید که باز هم همه چیز خدایه و خدا یکه و تنهایه به عمق کلمات بروم که دارم چی بر زبان می‌آورم.

    وبهش بگم که خدا تو دانایی تو بسیار بخشنده ای . تو وهابی .ودعای قنوتی که دارم به زبان می آورم یعنی دارم از خدا میخواهم که هدایتم کنه از شر شیطان نجاتم بده در دنیا و اخرت خیر نصیبم کنه . وچه قدر احساس قدرت کردم که تونستم یه حرکتی بزنم و واقعا پایبند به تصمیمی که گرفتم باشم چون به خدا گفتم خداجونم من این جوری با تو حال میکنم. اما باز هم باید تو من رو پایبند کنی اما باید تو ثابت قدمم نگه داری. اما باید تو هدایتم کنی اما باید تو من رو آنی و کم تر از آنی من رو به خودم واگذاری نکنی . من کاری به این ندارم که نماز رو هر کس چه جوری میخونه حرف من با خودم اینه که حتما یه عملی انجام بدم و خدارو شکر خوشحالم از این بابت که تونستم از تاریخ 28/10/1402تا الان نمازم رو صبح ظهر وشب حتما بخونم وبا خدا حرف بزنم .هر چند که همیشه باید در حال نماز و شکرگزاری از خدا باشیم اما من وقت تعین کردم چون خودم روزی بود که اصلا یادم نمیومد سپاسگزاری کنم یا با خدا رازو نیاز کنم از خدا هدایت خواستم و خدا هم دوست داشت که اینجوری به درگاهش بروم وازش هدایت بطلبم این جزو هدف هایی بود که در دفترم نوشتم ویک هدف دیگه اینکه گفتم خدایا تو به من بگو چه زمانی دوازده قدم رو تهیه کنم . ومنتظر هدایتشم اما خیلی امادگی پیدا نکردم چون ذهنم بسیار محدود شده که من هیچ درامدی ندارم اخه از کجا پولش جور میشه و اینکه از صحبت های استاد عزیز از زبان خدا فهمیدم که من شرک ورزی میکنم .چون دارم خدا را ناتوان میبینم ومیگم ممممننننن باید از کجا پولش رو جور کنم .

    استاد عزیزم من دقیقاً از تاریخ 28دی نماز خوندن رو جزو هدفم نوشتم و وخیلی چیزای دیگه اومدم تو سایت وگفتم برم نشانه امروز رو بزنم خدا برام چی داره استاد عزیزم دوره دوازده قدم اومد به خدا قسم رفتم رو دوره قانون افرینش کلیک کردم که بیاد بالا چه توضیحاتی در موردش دادین اما اون صفحه اصلا باز نشد به خدا راست میگم چند بار زدم روش نشد اما دوباره اومدم برگشتم رو سایت باز در مورد دوره دوازده قدم یه فایل به چشمم خورد اشک از چشمم روانه شد که ببین چقدر قشنگ من رو هدایت میکنه اما من با شرک ورزی ام مانع دریافتش شدم .

    با این فایل دوباره به خودم اومدم که فقط خودم رو متلقا تسلیم خدا کنم .

    بگم خدایا من تعهد میدهم که هر چه از سوی تو به من الهام بشه بی برو برگرد بپذیرم و انجامش بدم از اون یه ماه میگذره از خدا میخوام واقعا دوره دوازده قدم رو هدیه بده و از اون اگاهی های ناب استفاده کنم. من هیچ محصولی نتونستم خریداری کنم اما از فایل های رایگان زیادی استفاده کردم شکر خدا هر کدوم رو وحی منزل پذیرفتم ازش جواب گرفتم .پس من تسلیمم خدایا خودت هدایتم کنم و من رو به خودم وامگذار . خدایا تو به من بگو. تو من رو هدایت کن. تو ایده های الهامی را برای دریافت دوره دوازده قدم سر راهم بگذار . من ناتوانم هر چه دارم از تو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      آقای نیکو گفته:
      مدت عضویت: 3084 روز

      سلام

      به حنیفه خانم

      چه کامنت قشنگی نوشتین

      من هم متأسفانه الان چندین ساله که نماز رو گذاشتم کنار

      اما این کامنت شما تلنگری شد برام

      راست میگین من هم دوست دارم بدون اینکه در ساعات مشخص نماز بخونم شکرگزاری کنم اما خیلی از اوقات که زندگی بر وفق مراد هست یادم میره

      اما به محض اینکه به مشکلی میخورم یاد خدا میفتم،

      بهترین کار همینه که شما انجام میدین وقتی در ساعاتی از روز خودمون رو مجاب کنیم که نماز بخونیم و به معنای اون توجه کنیم و باور داشته باشیم که خداوند داره ما رو میبینه

      احساس خوبی پیدا می‌کنیم و به قول استاد احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب

      من هم با خوندن کامنت شما دوست خوبم تشویق شدم که نماز خوندن رو شروع کنم و امیدوارم خداوند یاریم کنه که بتونم انجامش بدم،

      در مورد دوازده قدم هم درست گفتین باید تسلیم باشیم و زور نزنیم که چیزی رو بدست بیاریم خداوند خودش در زمان مناسب هدایتمون میکنه

      با تشکر از شما دوست عزیز که چنین کامنت زیبایی گذاشتین

      بهترین ها رو براتون آرزومندم

      خدارو شاکرم که بعد از نوشتن کامنت برای شما پا شدم و بعد از چند سال نماز صبحم رو خوندم و احساس خیلی خوبی بهم دست داد

      فقط خواستم این احساس خوب رو با شما شریک بشم که اومدم و زیر کامنتم اضافه کردم

      ممنون که موجب شدین به این احساس خوب برسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        hanife sepehri گفته:
        مدت عضویت: 1452 روز

        ممنون از لطف شما من همون لحظه که هر چی به ذهنم میرسه می‌نویسم .ولی خیلی از بچه های سایت فک کنم دوست نداشتن این صحبت ها رو هر کسی به یه نحوی نماز میخونه واَقِمِ الصلاه واتوالزکاه به پا دارید نماز را وبپردازید زکات را .نماز به معنی واقعی کلمه یعنی حضور قلب داشتن در برابر خدا. توجه کردن وسپاس گزاری کردن از خدا ، ببین چقدر در مورد نماز ما رو اشتباه فهموندن که به قول استاد که میگه هر چی فکر میکنم به ما گفته بودن چطوری وضو بگیر چطوری خم و راست شو چطوری ذکر ها رو بگو اگر درست نگی گناه کردی باید از اول نماز بخونی توحید و خدا پرستی که یاد ندادن همین کار ها باعث شده که ما از نماز واقعی دور بشیم . خداوند با هر زبانی که باهاش صحبت کنیم میفهمه و میشنوه پس ادم باید اون جوری نماز به پا داره که حال خودش با خدای درونش ارتباط برقرار کنه و احساس رضایت کنه وسبک شه نه این که چهار بار دولا و راست شه یعنی نماز .من که سعی دارم هر بار کیفیت نماز خواندنم رو بالا ببرم وبیشتر درک کنم و احساس آرامش تمام وجودم رو فرا بگیره نه اینکه عذاب وجدان داشته باشم و از ترس گناه برم نماز بخونم نه

        من از سر شوق و اشتیاق و ملاقات با جان جانان سر سجاده ام حاضر می شوم.واز خدا هدایت می طلبم .

        اقای نیکوی عزیز من برای اینکه یک کار عملی انجام داده باشم گفتم نماز بخونم هر کسی یه جوری راحت تره

        بابای من همیشه یک مثالی داشت برا نماز خوندن

        میگفت یه چوپان بوده که بز و گوسفند داشته این هر موقع که سر ذوق میومده میرفته یه گوشه ای می‌نشسته و این جوری با خدا حرف میزده که بسم الله الرحمن الرحیم

        قل و بز و قل و میش اما قل هوالله در پیش . بعد یه مردی این رو میبینه و میگه تو داری اشتباه نماز میخونی خدا این نمازت رو قبول نداره وهمون جا مرد ناراحت میشه و دیگه این نماز رو نمیخونه . بعد دو سه روز باز همون مرد با چوپان ملاقات می‌کنه میگه من یه شب خواب دیدم که خدا خیلی از من ناراحت شده و گفته که چرا با این حرفت اون بنده ام رو رنجوندی که اون دیگه احساس شرمندگی میکنه بیاد با من حرف بزنه اون با همون لحن نماز میخونده و س

        پاس گزاری میکرده. هر چی بوده ولی باز در نمازش می‌گفته خدا پیش از بز و میش منه .

        البته من نمی‌دونم که آیا این داستان چقدر سند داره یا نه ولی خدا وکیلی همین ام هست که با هر زبانی که دوست داری با خدا حرف بزن و خدا رو یاد کن

        نه از سر ترس از گناه و جهنم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          اعظم م گفته:
          مدت عضویت: 1351 روز

          سلام عزیزم

          این داستان واقعی است وبرگرفته از دفتر دوم مثنوی مولانای جان است

          و مربوط به حضرت موسی بود که هنگامی که شبان با خداوند راز و نیاز میکرد اورا قضاوت کرد و بعد مورد باز خواست خداوند قرارگرفت توبه کرد واز شبان معذرت خواست.

          و منظور این است که دیگران را قضاوت نکنیم وهرکسی خداوند را باظرفیت وجودیش درک می‌کند و ما حق نداریم کارهای دیگران و عبادات آن هارا قضاوت کنیم چه بسا که آن ها بهتر از ما به خداوند نزدیک باشند

          موفق باشی دوست عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            hanife sepehri گفته:
            مدت عضویت: 1452 روز

            ممنونم از لطف شما اعظم خانم عزیزم

            چقدر خوشحال شدم که برا کامنت من وقت گذاشتید وجواب تون رو برام ارسال کردید.

            مممنون که با مدرک جواب دادید مثال بابام برام باور پذیر تر شد چون واقعا میگفت حضرت موسی بوده و چون من ادرس دقیقی نداشتم چیز بیشتری ننوشتم .

            استاد عزیزمون همیشه میگن یا حرفی نزنید واگر چیزی خواستید بگید اول بدونید از کجا اومده بعد با مدرک حرف بزنید .

            ممنون از شما

            حالا که ادرس رو گفتید میرم واقعا مطالعه میکنم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: