توحید عملی | قسمت 10 - صفحه 64 (به ترتیب امتیاز)

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم،امیدوارم که حال دلتون عالی باشه

    چقدر این فایل بی نظیر بود

    چقدر من به این فایل احتیاج داشتم

    استاد عزیزم خیلی جاها منیت گرفتم و مغرور شدم و چوبش روهم خوردم

    خیلی جاها قدرت رو از خدا گرفتم و دادم به آدمها رو سیلی های محکمی خوردم

    بعضی جاها هم ایمانم رو حفظ کردم و تسلیم بودم

    .

    .

    دقیقا همین چند وقت پیش وقتی پدرم جلو چشماشو خون گرفته بود و میگفت فلان میکنم بیسار میکنم

    اگر ایمانم و باور به خدا نبود ترس تمام وجودمو در بر میگرفت و تسلیم نجوا های شیطان میشدم

    اما من همش خدا رو صدا میزدم و ازش میخاستم بهت قدرت بده تا حرفمو بزنم خواسته م رو بگم از حقم دفاع کنم

    درسته پدرم از دستم ناراحت شد

    اما من ایمانم رو حفظ کردم و محکم پای حرفم ایستادم

    استاد خدا خیلی جاها بجای اینکه مچم رو بگیره و آبروم بره،دستم رو گرفت و نجاتم داد

    وقتی تو سن 14 سالگی با همسرم مهاجرت کردم به یه شهر بزرگ همه چیز برام جدید بود

    من دختر روستایی بودم که تو خونه پدرم چشم و گوش بسته بودم

    و آرزوی بچگی من به واقعیت تبدیل شده بود ومن اومده بودم به شهر

    خدا خیلی هوامو داشت،از خیلی خطرها منو در امان داشت

    ولی منه فراموشکار و ناشکر زود فراموش میکنم

    یادم میره همین زندگی که الان دارم و ناشکری میکنم

    روزی آرزوم بود

    یادم میره وقتی پسرم دنیا اومد 1کیلو 900 گرم بود

    شبایی که رو مبل بچه رو دستم بود و من خوابم میبرد

    خدا بود که مواظبش بود

    ومن یادم میره

    چه روزهایی که خدا از دستان همسرم بهم رزق و روزی میرسوند،من همسرم رو بت میکردم و اون رو روزی رسان خودم میدونستم و میترسیدم ازش

    من همه رو برا خودم خدا کرده بودم الا خدا

    .

    .

    خدای من،من هرآنچه که دارم از توعه

    خدایا من به هر خیری که برام بفرسی سخت نیازمندم

    خدایا کمکم کن تا تسلیم باشم در برابرت

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم برای این فایل سراسر توحید و آگاهی

    درپناه الله مهربان باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    Elnaz Ghasemi گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    به نام الله پروردگار یکتا.

    درود بر استاد نازنینم. درود بر مریم زیبا و مهربانم. درود بر دوستان عزیزی که در این مسیر پرنور و پربرکت همسفران من هستن.

    یک دنیا سپاس و تشکر از پروردگار مهربانی ک امروز منو هدایت کرد تا از طریق تب((مرا به سوی نشانه ام هدایت کن)) با صدای گرم و دلنشین استاد عزیزم یک بار دیگر معنای عمیق ایه اهدنا الصراط المستقیم را درک کنم. خدایا مارو به راه راست هدایت کن, راه کسانی که به آنها نعمت داده ای. و چه نعمتی بالاتر از آگاهی.

    چند ماهی است درگیر ازمونی هستم اما اوضاع اونجوری که برنامه ریختم و روی کاغذ نوشتم پیش نرفت. طبق برنامه امروز باید تمام متریال من تمام میشد. اماااااااا………………من فقط بیست درصد رو کاور کردم.طبق برنامه امروز باید امتحان را بوک میکردم، چون در خارج از ایران برگزار میشود…………….اما هنوز کلی راه برای رسیدن به نمره ی موردنظرم داشتم.

    کلافه و عصبی شدم, بغض کردم گریه کردم و طبق معمول دست به دامن الله مهربان شدم و مهربان خدایم دستان سردم را گرفت و اورد اینجا…..ک هدایتم کنه تا زیرگوشم بهم بگه تا بفهمم مشکلم کجاست.که با صدای برادر عزیزم استاد عباسمنش نازنین, ارام شوم و خون دوباره به رگهام بیاد تا دوباره با ایمان بیشتر مسیرم را ادامه دهم. دوباره نوشتم و نوشتم و نوشتم…..

    ک من میتوانم.

    ک من لایق بهترینها هستم.

    ک من به هر خیری که از خداوند برسد فقیر هستم.

    ک هرچه هست و نیست از آن خداست…..

    مشکلم اونجا بود دنیا را جدی گرفته بودم و میخواستم همه کارارو ((خودم)) تنهایی انجام بدم.

    ولی یادم افتاد ک ((من بی خدا)) حتی نمیتونم نفس بکشم، ببینم، ویا زنده باشم.

    ارام شدم. دیگر خبری از اضطراب و تپش قلب نبود.

    پس دوباره نوشتم و از خدا کمک خواستم و بارها و بارها درخواست کردم ک خدایا من به هر خیری که از تو میرسه فقیرم.

    امروز شروع دوباره من برای رسیدن به خواسته ام است و با هدایت الله مهربانم امروز اینجا هستم. و با اراده او مینویسم و ادامه میدهم….. ,وظیفه ام بود امروز اینجا مینوشتم و از استاد عزیزم تشکر میکردم که دستی شدن از دستای خدا و صداشون راه را برایم روشن و هموار کرد تا نجواهای شیطان در مغزم خفه شود. با تمام وجودم سپاسگزارتونم.

    امید به الله مهربان به زودی برایتان از خبرهای خوش مینویسم…..

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم و تو تاابد برایم کافی هستی. عاشقت هستم.Eli

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3645 روز

    سلام به همه

    واقعا این فایل بی نظیر بود. یادمه دفعه اولی که در مورد آیه ی زیبای ما رمیت اذ رمیت از زبون استاد شنیدم، خیلی کیف کردم و به دلم نشست و یه در جدیدی به روی من باز کرد. حالا اینکه چقدر عمل کردم میگم در ادامه.

    اول شروع میکنم با مثال قبول شدنم در یکی از دبیرستان های خاص شهر و همچنین در زمان راهنمایی قبول شدن در مدرسه نمونه دولتی که خیلی راحت با کمترین میزان درس خوندن قبول شدم و دلیلش این بود که نمی‌خواستم قبول بشم تا به بقیه نشون بدم یا خودمو ثابت کنم بلکه چون دوست داشتم برم اون مدرسه ها که میگفتن خوبه رو تجربه کنم، دوست داشتم قبول بشم. انگیزه درستی داشتم و به همین دلیل هدایت های خدا رو بهش گوش میدادم و مثل آب خوردن با کلی تفریح و شادی و لذت به خواستم رسیدم. یعنی تا جایی که یادمه مثلا برای قبولی مدرسه راهنمایی نمونه، خیلی بیخیال و علی بی غم بودم و اصلا یادم نمیاد درستو حسابی درس خونده باشم. فقط یه سری کلاسهای تقویتی برای آزمون مدرسمون برامون گذاشت که همونا رو میرفتم که اونم لذت می‌بردم بیشتر به خاطر بودن با دوستام و بعدش خیلی راحت اتفاق افتاد. دبیرستان هم همینطور. با اینکه آدم درسخونی نبودم ولی راحت قبول شدم.

    مورد بعدی مثال زمین فوتباله که چقدر جاها خداوند گفته فلان کارو بکن و من بی هیچ فکری رفتم انجامش دادم و نتیجه خارق العاده و خوب بوده و چقدر راحت دریبل میزدم و چه پتانسیل های جدیدی از وجودم نمایان شده. علتش هم این بوده که نمی‌خواستم تو بازی کسی رو راضی کنم و به همین دلیل هرکاری دلم می‌گفته انجام میدادم حتی به فرض مثال اگر اون کار اصلا پاس ندادن و فقط دریبل زدن بوده و چون قدرتی نداده بودم به کسی و تاییدش برام مهم نبوده که فکر کنم می‌تونه باعث موفقیت من بشه یا جلوی منو بگیره، خیلی راحت از الهاماتم پیروی کردم و حتی در شنیدنشون موفق‌تر بودم و نتیجه هم همیشه عالی بود. برعکسش هم بوده. به خاطر باور کمبود، به خاطر باور عدم خود ارزشمندی، به خاطر عجله برای موفق شدن، به خاطر حرص و طمع، به خاطر راضی نگه داشتن بقیه و در مجموع شرک و دادن قدرت به بیرون و آدمها و اینکه فکر میکردم تاثیری در موفق شدن یا نشدن من دارن، خیلی جاها این باورها بهم اجازه ندادن که از الهاماتم پیروی کنم. رنج انجام دادن الهامات بیشتر از رنج راضی نگه داشتن دیگران و اون همه کارهای سخت فیزیکی و کم ثمر و بی ثمر بوده. اینقدر که به بقیه قدرت داده بودم که میترسیدم اگر مثلا فلان دریبل رو بزنم و خراب بشه، ممکنه مربی بزارتم کنار یا هم تیمی ها دیگه بهم اعتماد نکنن و باعث شده بود تو زمین راحت نباشم و کار خودمو نکنم و همش بخوام دنبال راضی کردن بقیه باشم. با نتایج متوجه شدم که با اینکه سعی در راضی نگه داشتن بقیه داشتم، نتیجه ای هم نداده و هیچی به هیچی و یه عالمه کار با سختی کشیدن بیشتر، انجام دادم که به نظر خوب بوده و اوایل نتیجه بخش بوده ولی آخر کار نتیجه ای نداشته. پس چه بهتر که به دل خودم عمل کنم، هرچی خدا میگه بگم چشم، خدا که خوبی مطلقه، خدا که تنها قدرت جهانه و اونه که روزی منو میده نه مربی و دیگران، پس حتی اگر خراب بشه و توپ لو بدم یا نتونم از پس چالشی بربیام، ایرادی نداره، عوضش درس با ارزشی ازش گرفتم که مثلا خدا هم می‌خواسته من با ورود به اون چالش و انجام اون کار درس رو بگیرم که چند پله منو می‌بره بالا. خیلی وقتا هم اینطوری بوده برای من که با توکل به خدا رفتم، به طرز جالبی یه دریبل هایی زدم و یه قفلایی از مهارتهام باز شده که جز با عمل به اون الهام درونی و پا گذاشتن به دل اون چالش نمیشده. یعنی من هردو طرف رو چشیدم. هم طعم راحتی و لذت و آسایش روی شونه های خداوند نشستن رو، هم طعم سختی کشیدن و بدو بدو و مسیر سربالایی با سنگهای تیز.

    قبل اینکه اون باورهای محدودکننده بخواد چربش کنه به باورهای قدرتمندکننده، کمتر روی هوش خودم حساب باز میکردم و بیشتر هدایتی عمل میکردم البته ناخودآگاه بود و همه کارها راحت پیش میرفت، چقدر راحت و لذتبخش. چقدر همه چیز، همه فعالیت هایی که توی زمین بازی میکردم، اثربخش بود و به موقع. انگار از قبل میدونستم باید اون لحظه اون دریبل رو بزنم یا اون پاس رو بدم ولی از قبل که نمیدونستم؟ پس چی بوده این وسط؟ همش کار الله رب العالمین بوده که به من می‌گفته و من دربست می‌پذیرفتم و عمل میکردم. یعنی بهتر بگم اینه که از بس به هدایت های خدا عمل کرده بودم، از قبل میدونستم الان من اون حرکت رو بزنم و برم برای چالش دریبل اون فرد یا افراد دیگه، دیگه بقیش خودش انجام میشه به راحتی و چجوریش رو میدونستم میشه. یه اطمینانی درونم بود که بهم میگه. آگاهی های این فایل منو یاد اون اطمینان قلبی که در گذشته داشتم انداخت.

    این منم منم هم تو زندگیم زیاد داشتم. اصلا مشکل من همین بوده که اعتبار مهارتها، موفقیت‌ها و هر نعمتی رو بیشتر به خودم یا عوامل بیرونی دادم تا به خدا. به همین دلیل توی روابط پیشرفت زیادی نداشتم چون خودمو تنها می دیدم و میگفتم چطور میخواد اون اتفاق بیافته. توی بحث های کاری نگاه کردم به بقیه که دارن چطور اون مهارت رو اجرا میکنن تا منم اجرا کنم، خیلی ترس و دلهره داشتم از اینکه چطور می‌خوام تو موقعیت های مختلف دریبل بزنم و چون بالا پایین داشت این احساسم که بگم خدایا همه چی خودتی، به همین دلیل بیشتر اوضاع سخت میشد و بعد باز من به خدا برمی‌گشتم و باز اوضاع راحتتر و باز فراموش میکردم و منم منم و باز سخت میشد و این یه سیکل معیوبی بود که توش قرار گرفته بودم.

    توی بحث مالی هم مثلا پریروز داشتم به ایده ای که داشتم فکر میکردم که آموزش یه سری مباحث به صورت آنلاین یا آفلاین بود. بعد شنیدن این فایل بود. بعد تو دلم احساس نارضایتی میکردم از این ایده. خداوند هدایتم کرد. بهم گفت تو مگه عاشق آموزش دادنی؟ گفتم نه. گفتم عاشق فوتبال بازی کردنم. گفت خب بفرما، تو همین زمانی که میخوای مثلا توی آنلاین بزاری و بالاخره باید فعالیت کنی و ویدیو بزاری و تدوین کنی و دنبال راه‌هایی باشی که بقیه اون مطلب رو بفهمن که ممکنه این مسیر مثلا دو سال طول بکشه، بیا این دو سال رو روی کار کردن روی باورهات، مهارتهای فوتبالیت، ساختن بدنت، یاد گرفتن و درک بیشتر مباحث فنی فوتبال و … بزار و مطمئن باش بعد این دو سال نه همون قدر بلکه هزاران بار بیشتر از آموزش فوتبال بهت روزی میدم. من هدایت میکنم و تو باید از من بخوای؟ خب تمرکزتو بزار روی اینکار. تو منو داری، قدم به قدم می‌برمت جلو. منم گفتم چشم، من بدون تو خدای من هیچم و ناتوان و ضعیفم. من هیچی نمی‌دونم. هر مهارتی که تا به حال داشتم و بروز دادم، خودت بودی که کمک کردی بروز پیدا کنه. بقیه مسیر هم هستی و تو هر چالش و مسئله ای خودت با منی و گذر میکنم ازشون.

    زندگی خیلی از افراد سوپر موفق رو نگاه می‌کنی، یه جایی اینو گفتن که به عنوان مثال منِ مسی یا هر فوتبالیست دیگه ای، نشستم بازی خودمو از تلویزیون دیدم و خودم کف کردم از حرکتی که زدم و با خودم گفتم این واقعا من بودم. این خودش نشون میده که چقدر این افراد توحید در قلبشون زندس و دلیل اینهمه بزرگی و رشدشونه. همین دیروز یه قسمتی از صحبت های جواد خیابانی رو می شنیدم که می‌گفت یه جایی یه فرصتی فراهم شد که من با مارادونا مصاحبه کنم. خلاصه بهش گفتم، بعد اون گفت چرا میخوای باهام مصاحبه کنی؟ خیابانی گفته چون من عاشقتم. مارادونا هم گفته خب خیلی ها منو دوست دارن، همه باید بیان مصاحبه کنن. بعد خیابانی گفته خب الان میلیون ها نفر تو ایران دلشون میخواد این مصاحبه رو بشنون و این برای اوناست. مارادونا ولی حرف خیلی جالبی زده، گفته اصلا کل مردم دنیا باشن، می‌خوام که نشنون. یعنی خیلی برام جالب بود شخصیتی که میشه مارادونا و یه اسطوره که اینهمه آدم در سرتاسر دنیا دوسش دارن، به همین دلیله که دنبال راضی کردن آدما نیست و دلیل اینقدر موفقیتش هم همینه که به دلیل توحیدی بودنش بیشتر از هدایت ها استفاده کرده.

    این جملات که استاد گفتن که من هرچه دارم از خدا دارم، خدایا من به هر خیری از جانب تو برسه محتاجم، خدایا تو می‌دونی و من هیچی نمی‌دونم، خودت هدایتم کن. این جملات رو هرکسی با هر فرهنگی از هر کشوری که بسیار تونسته آدم موفقی بشه، برای خودش تو دلش حداقل مشابه اش رو داشته و باور داشته که هدایت ها رو دریافت و اجرا کرده.

    متشکرم استاد بابت این فایل زیبا که دوباره منو‌ یاد اصل انداخت و باعث شد هماهنگ تر بشم

    تشکر از همه دوستان بابت کامنت هاشون

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    Mahdi Atharipour گفته:
    مدت عضویت: 2096 روز

    خدایاشکرت برای اینهمه هدایت و آگاهی

    خدایا منتظر یه هدایت قدرتمند دیگه یه نشونه یه حرف یه کلمه یه چیزی از سمت تو هستم ک بفهمم الان باید چیکار کنم الان با همه‌ی دوره‌هایی ک خریدم با همه‌ی اطلاعاتی ک برای خودم جمع کردم با همه‌ی کارهایی ک کردم فقط مونده پول بسازم ک تو این گیر کردم و نمی‌دونم چیکار باید بکنم؟

    الان دیگه کاملا آچ‌مز گوشه رینگ گیر افتادم و ناک‌آوت شدم . کمکم کن صدامو بشنو و منو راهنمایی کن ب یه راه عالی ب به مسیر درست و مستقیم و کوتاه، تو کمکم کن تو هدایتم کن

    سخت منتظر یه نشونه یه هدایت از سمت توام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    به نام رب العالمین

    أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ

    آیا خدا براى بنده اش [در همه امور] کافى نیست ؟

    سلام به دو استاد عزیزم و همه دوستان خوبم

    این فایل به یادم اورد که زمانی که از خداوند غافل شدم و به درامدم و به کارم مینازیدم و فکر میکردم دیگه شاخ غول شکستم جوری زمین خوردم که خاک شدم و همه چی رو از دست دادم و و ادم هایی که به خونم تشنه بودن و پراز استرس و احساس گناه بودم

    اما الان به خودش قسم که همون ادم ها کلا از زندگیم محو کرده . بهم پول میده . یخچال رو پر میکنه و همه کارها رو انجام میده و من هیچی فقط لذت میبرم . طوری منو بلند کرد و روی دوشش نشاند که فکرشو نمیکردم اینقدر کارها راحت باشه اونم توی یکسال .

    اگر نگاهی به هستی بندازیم میبینیم که ما هیچ چیزی رو به وجود نیاوردیم بله هر کاری انجام دادیم ایده خداوند بود که در ذهن ما انداخته و رفرنس خداوند هست .

    از شکل سنگفرش خیابون ها تا کل کهکشان . کهکشانی که اجرام معلق داره ولی به واسطه خلق خداوند هیچ جرمی به زمین برخورد . هیچ ستاره ای به ستاره دیگر برخورد نمیکنه یا سرعت گردش زمین به دور خودش 1600 کیلومتر بر ساعت است که اصلا ما احساس نمیکنیم و خداوند جوری گوش ما رو خلق کرده که در یه بازه صوتی میتوانیم بشنویم و اگر نه از صدای حرکت زمین یا حرکت لایه ها و جانداران دیوانه میشدیم.

    پس من چی دارم که بهش بنازم؟ لباسم؟جسمم؟ پولم؟ .

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

    الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ

    صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 513 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربانم

    استاد جانم چه کرده است این فایل با من

    استاد جانم همه چیز هم اوست . همه چیز توحید هست .

    ازتون سپاسگزارم که صدای خداوند شدید برای من . ازتون سپاسگزارم که من را با تنها قدرت عالمیان آشنا کردید . ازتون سپاسگزارم که قدم به قدم به من آموختید و من چقدر گمراه بودم . چقدر روی عقل نداشته ی خودم حساب میکردم و چقدر ظالم و زیانکار بودم .

    من از یک دورانی به بعد نقش خداوند در زندگیم کم رنگ و کم رنگ تر شد . و چشمم به دنبال مردم دنیا و زیورها و بیهودگی ها بود . و به طور کلی خدای خودم رو فراموش کردم و زندگیم به هم ریخته و خراب شد .

    و همش از خودم میپرسیدم چرا ؟ چرا هرچه تلاش میکنم نمیرسم ؟

    و پاسخ رو در سخنان ارزشمند شما پیدا کردم . من بنده خوبی نبودم . به جای حساب کردن روی خدا چشمم به مردم بود .

    استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم که کلامتون روشنگر راه من شده . هر لحظه . شما من رو با خداوندی آشنا کردید که میگوید :

    وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدْعُونِیٓ أَسْتَجِبْ لَکُمْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ(6٠)

    و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، آنان که از عبادت من تکبّر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآیند.

    و چه زیبا به من نزدیک شده و من رو لایق همصحبتی خودش کرده .

    تنها او را میپرستم و تنها از او یاری میخواهم .

    استاد جان . در این چند روز دچار تضاد شدیدی شدم که میدانم برای من فقط و فقط سود هست و سود .

    ابتدا قلبم خیلی سنگین بود و از شدت غم نمیتونستم حتی نفس بکشم . ولی با یاری خداوند تونستم از جام بلند بشم و برم پیاده روی . ( با توجه به فایل نشانه ام که هدایت شدم به فایل صحبت شما با آقا هادی ترابی و ایشون از فایلهای توحید عملی گفتند من تصمیم گرفتم که فایلها رو گوش کنم و کار کنم روش )

    دیروز هدایت شدم به این فایل با گوش دادن به این آگاهی ها مثل آبی که بر روی آتش بریزند ، آتش برایم گلستان شد . به طرز جادویی حالم دگرگون شد . قلبم سبک شد . انگار روی ابرها بودم . و معجزات شروع شد . وقتی که فقط از او خواستم کمکم کند ( خدایا من نمیدانم و نمیتوانم ) و پاسخ داد صبر کن . درستش میکنم برات . و من باور کردم .به طرز معجزه آسایی قلبم بسیار روشن و آرام هست . معجزات پشت سر هم داره برام رقم میخوره . یکی از اون معجزات پیدا شدن کارت بانکیم به صورت معجزه آسا بود . من از خداوند خواستم و پاسخ داد . خیلی خوشحالم .

    خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که قدم در این راه گذاشتم . داشتم از خداوند میپرسیدم که دیر هست و پاسخ داد از همین جا شروع کن که خداوند میتونه تمام دیر شدن ها رو خودش جبران کنه .

    استاد عزیزم باز هم ممنونم ازتون بابت امکان کامنت در سایت . از دوستان عزیزم هم تشکر میکنم که تجربه های ارزشمندشون رو به اشتراک میگذارند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    داشتم کامنت هارو مطالعه می کردم دیدم که اکثر ما فاصله فرکانسی داریم از این فایل و این آگاهی های ناب خود من تا دقیقه دوازدهم نگاه کردم دو سه روز بعد فرصت مهیا شد تا ادامه فایل رو ببینم فقط یکبار دیدم ولی نیاز داره روزها به این فایل نگاه کنم و هروز یادم باشه که در مقابل صاحب اختیار خودم در مقابل خالق خودم سرکش نباشم

    خالقی که اون عقل و شعور رو بهم داده با اون عقلم دو دوتا چهار نکنم و منم منم نکنم

    استادعزیزم سپاسگزارم که این آگاهی ناب را به ما هدیه می دهید سپاسگزارم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوندی که هرچه دارم از آن اوست ،

    خدایا تو بگو من بنویسم ،

    واقعا چرا من دستمو جلوی غیر خدا دراز میکنم ، و دراز کرده بودم ؟؟؟؟

    الان که بهش فکر میکنم چند ماهه من توی سایت و خوندن مژالب مشکل داشتم چون از وقتی گوشیم آپدیت شد کلا فونت گوشی تغییر کرد و من به سختی و با فونت ریز میتونستم بخونم که این کار باعث شده بود خیلی سختم باشه و کمتر کامنت بخونم ،

    ولی چند روز پیش اون هفته بود که یهو گفتم خدایا چرا من از وسیله های هدایتی که بهم گفتی استفاده نمیکنم ؟؟؟

    یهویی اومدم و سوال کردم از مدیر فنی سایت و بعد که جواب بهم دادن با اینکه اون چیزی که گفته بودن اصلا جواب من نبود و واقعا هم ربطی به سایت نداشت ، یهویی هدایت شدم به اینکه برم و تنظیمات گوگل کرومم و نگاه کنم ، دیدم واااااای این چند ماهه خودش اپدیت شده بود و رفته بود روی حالت دسکتاپ ، حالت سیستم رایانه و برای همین کلا فونتش تغییر کرد ، یهو زدم و تیک اون گزینه رو برداشتم ، سایت سریعا به حالت اولش برگشت و من خوشحال شدم ،

    خداروشکر کردم که کارم به آسونی حل شد ،

    واقعا نباید مغرور شد ،

    نباید از غیر خدا کمک خواست ،

    نباید ناراحت و نا امید شد ،

    فقط و فقط توکل و اینکه سرمون توی کار خودمون باشه و با امیدواری بریم جلو ،

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    امیرحسین ترکمان گفته:
    مدت عضویت: 2077 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استادعزیزم ، خانم شایسته و تمام دوستانم در سایت عباس منش

    این فایل به همراه فایل فقط روی خدا حساب کن و ما بی انتها هستیم ، چقدر عالی برای کارکردن روی خودمون ، برای اینکه بدونیم خدای که ما رو آفریده کیه و چه قدرتی داره کار آمده ….

    خدای مهربانم قبل از هر چیز شکرت که همه بندگانت رو هدایت میکنی ، به ما زندگی بخشیدی برای زیستن ، چشم دادی برای دیدن ، گوش دادی برای شنیدن ، حنجره دادی برای سخن گفتن

    خدای من بی نهایت تو رو سپاس که هر چه دارم از آن تو و کارکردش از آن مدیریت توست

    خداااااایا کمکم کن در هیچ لحظه ای فراموش نکنم که هررررررررر چه دارم از آن تو و نعمت توست

    خدایا کمکم کن همیشه در مقابل تو متواضع باشم

    خدایا کمکم کن همیشه آگاهانه درخواست هایم را به تو بسپارم

    خدایا از من در آغوشت محافظت کن و من رو به همزمانی ها و مسیر های الهی و درست هدایت کن

    خدایا کمکم کن بهترین ها در زندگی من قرار بگیرند ، از بهترین بندهایت گرفته تا بهترین مکان و شرایط های که منو به وجد بیاره

    خدایا کمکم کن در لحظه ای که به وجد اومدم از بهترین شرایط ممکن هر لحظه تو در ذهنم تدایی بشی و بدانم که بانی تمام این اتفاقات توووووی و من بدون تووووو هیچم

    اگر منی هست خواست توعه ، و من بدون حمایت تو هیچم

    خدایا در هر لحظه از زندگیم ، از من حمایت کن

    خدایا ذهنم رو سرشار از ایده های الهی کن

    خدایا انسانیت رو در وجودم گسترش بده

    خدایا تو قدرت اول و آخر جهانی ، من رو در هر لحظه حامی و یار باش

    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛

    هیچ نیرو و توانای ، جز از سوی خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست .

    خدایا نیرو و تواناییت را هر لحظه به سوی من جاری کن

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    توی که بزرگ و بلند مرتبه ای ، حمد و ستایش ، تسلیم بودن فقط در پیشگاه تو درسته

    به من شجاعت اجرای توحید در زندگیم بده

    به من شجاعت عمل کردن بده خدای مهربانم

    خدایا منو به راه راست ، راه کسانی که به آنان‌نعمت ، ثروت ، سلامتی ، شادی ، روابط خوب ، در صلح بودن و… بخشیده ای هدایت کن و نه گمراهان

    خدایا عاشقتم ، خدای مهربونم بی نهایت سپاس که من رو هدایت به شنیدن این آگاهی ها و درکشون کردی

    همگی در پناه الله مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ستاره گفته:
      مدت عضویت: 172 روز

      سلام و ادب . آقای ترکمان چه نیایش زیبایی نوشتید ! الان که کامنت شما رو خوندم ، شب قدره و شب آخر سال 1403 . اومده بودم که دعا بخونم. هدایت شدم به فایل استاد چه زیبا گفتن ، از ایمان ، از تواضع ، از توجه به اینکه هر چه داریم از خداست . و ما مدام باید به خودمون تذکر بدیم و با خدا در ارتباط درست باشیم. نیایش شما قلبم رو پر نور و چشمم رو پر اشک کرد . خیلی زیبا و روان با خدا درد دل کردید . براتون دعا می کنم که همه دعا هاتون مستجاب بشه و زندگیتون پر بشه از نور و سرور . ممنونم از کامنت خوب و تاثیر گزارتون . عاقبتتون بخیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی حقی گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    سلام به همه دنبال کنندگان توحید و یکتاپرستی

    سلام به نمونه توحید عملی در این دنیا

    سلام به یار مهربانش که همیشه همراه استاده!!!

    بازم نمی‌خواستم کامنت بذارم اما میذارم که برای خودم ردپا باشه

    چیزی که این روزها خیلی درگیرشم همین موضوع توحیده!!! همش دارم از خودم میپرسم که چجوری میتونم توحیدی‌تر باشم و بیشتر صدای خداوند رو بشنوم و راه‌حل‌های خداوند رو به کار ببندم

    همش به خودم میگم که من که به کمک از جانب دیگران خیلی امید ندارم و نگاهم به خداونده اما با خودم روراست که میشم میبینم که واقعا اینطوری نیستش

    اتفاقا همش امیدوارم که فلانی بهم سفارش بده و پیش فلان شرکت، دوستم منو معرفی کنه و ازم تعریف کنه تا شاید بهم کار بدن برای پول بیشتر درآوردن

    اگه یه ذره بیشتر روی توحید کار کنم میبینم که تا الان هم خدا داشته کار منو پیش می‌برده ،

    وقتی به جاهایی که کار کردم با دقت نگاه میکنم میبینم که هرجا چشم امیدم به دستهای دیگران بوده ، همیشه ناامید شدم

    هرجا هم که یه ذره(فقط یه ذره) امیدم به خدا بوده، دیدم که چطوری کارها برام ردیف شده و درها به روم باز شده و از جایی که فکرش رو نمی‌کردم روزی برام فرستاده شده

    از جایی که حساب نمی‌کردم بهم زنگ زدن ، کسی که من اصلا روش حساب نمی‌کردم من رو به یه نفر دیگه معرفی کرده و اون شخص جدید یه سفارش تپل(تپل‌تر از اونی که من ظاهرا خودم براش تلاش کردم) بهم داده، یه مشت ی از یه طریق عجیب غریب کارت من رسیده دستش و …

    اگه بخوام با خودم صادق باشم و نمونه‌هاش رو بگم واقعا تمومی نداره اما چه کنم که انسان فراموشکاره!!!

    یادم‌ می‌ره که کجاها دست من رو گرفته و اون در واقع داره من رو هدایت می‌کنه!!!

    خانمم حرف جالبی میزنه ، هر چی آدم ثروتمند میبینه میگه ببین این آدم «خدای بیشتری» تو زندگیش داره. وقتی نگاه میکنم میبینم واقعا داره درست میگه!!!

    اگر من هم خدای بیشتری تو زندگیم باشه ، قطعا ثروت بیشتری وارد زندگیم میشه ، کارهام راحتتر انجام میشه ، زندگیم روغن‌کاری بیشتری میشه و چرخ‌های زندگیم راحتتر و روونتر میگرده

    خدایا به خودت پناه میبرم و ازت می‌خوام که بهم کمک کنی تا یاد بگیرم همش ازت سوال بپرسم

    هم سوال بپرسم هم آمادگی دریافت جواب داشته باشم

    «و من یتوکل علی الله فهو حسبه»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: