توحید عملی | قسمت 11

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در روانی زندگی، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

به تجربیات خود درباره مفهوم این فایل فکر کن و در بخش نظرات این فایل بنویس:

الف) درباره چه تجربیاتی فکر کردی خودت می دانی، به مهارت و کاربلدی خود آنقدر مغرور شدی، خود را بی نیاز از هدایت های خدا دیدی و سراغ ایده های خودت یا راهکارهای دیگران رفتی اما به طرز غیر قابل انتظاری، نتیجه خوب از آب در نیامد یا دچار خطا و اشتباه شدی؟

در عوض کجاها با وجود مهارت و کاربلدی، متواضعانه از خداوند طلب هدایت کردی، سپس به ایده هایی هدایت شدی که کارها با روانی و آسانی انجام شد یا نتیجه حتی بارها بهتر از انتظار شما پیش رفت؟

ب) وقتی چرخ زندگی شما به روانی می چرخد و کارها به خوبی پیش می رود، آیا می توانی ارتباط این جنس از روانی در انجام کارها را با نگرش “تواضح در برابر خداوند” حتی با وجود حرفه ای بودن، تشخیص دهی و برعکس؟

فکر کردن و جواب دادن به این سوالات باعث می شود که نقش توحید در روانی زندگی را درک کنی و در همه حال در مقابل خداوند خاشع بمانی و در موضوعات مختلف خواه ساده، خواه مهم، از خداوند هدایت بخواهی حتی اگر در آن کار حرفه ای باشی.

منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 11
    632MB
    67 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 11
    64MB
    67 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 4
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»

    (ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻳﻮﺳﻒ ﺑﻪ ﺳﻦّ ﻛﻤﺎﻝ ﺭﺳﻴﺪ، ﺣﻜﻤﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻰﺩﻫﻴﻢ)

    «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»

    (ﻭ ﺁﻥ [ﺯﻧﻲ] ﻛﻪ [ﻳﻮﺳﻒ] ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ او ﺑﺎ ﻧﺮﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﻛﺎم ﺟﻮﻳﻲ ﺷﺪ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: بشتاب برای تو [آماده ام] ؛ [ﻳﻮﺳﻒ] ﮔﻔﺖ: ﭘﻨﺎﻩ بر ﺧﺪﺍ ، ﺍﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﻧﻴﻜﻮ داشته، همانا او ستمکاران را رستگار نمیکند)

    (سوره یوسف آیات 22-23)

    ————————————————————————————

    خدایا ای پروردگار وهابم ، ای یگانه معبود صاحب فضل و رحمت ابدی، این عبد تو به هر خیر و برکت و رحمتی از سوی تو محتاج و نیازمند و فقیر ست. خدایا هدایتی فرما تا قلبم را از تاریکی های جهل و ظلم به خود نجات دهم و به سوی نور تو هدایت شوم؛ ای پروردگار وهاب و صاحب فضلم، تو را سپاس بر بینهایت نعمت و رحمت دائمی که بر این بنده‌ات عطا کردی ، پروردگارم تو را سپاس بر هر نَفَسی که فقط تا چند ثانیه زنده‌ام میدارد ولی سالهاست هر بار نفسی از پی نفسی دیگر جاری می‌شود ؛ خدایا تو را سپاس برای هر ضربان قلبم که فقط چند ثانیه حیاتم میبخشد، ولی اکنون سالهاست هر ضربانی از پی ضربانی دیگر بی وقفه ادامه دارد «إِلَىٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» خدایا دم و بازدم و ضربان قلبم هنوز جاریست، پس چگونه ممکن ست حتی لحظه ای رحمت و فضل تو از مخلوقت باز داشته شود؟! هرگز چنین نیست، تو بر مخلوقات خود صاحب فضل عظیم و رحمت دائمی هستی.

    خدایا این عبد تو از کنترل نفس و ضربان قلب خود ناتوان ست، از حرکت پلک خود ناتوان ست ؛ الهی بر هر قطره آب و هر لقمه غذا که سیرابم می‌کنی و اطعامم مینمایی تو را شکر میکنم. پروردگارم از رحمت و فضل تو دستانت سقف اتاقم شده و نور تو فضا را برایم روشن کرده. خدایا تو را شکر و سپاس بر قدرت شنوایی و بینایی و قلب‌ها ، که همواره «قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ»‌ بودم ولی تو از هدایتم دریغ نکردی و نعماتت را از مخلوقت بازنداشتی. خدایا اعتراف میکنم بر ظلم و جهل و شرک و کفر خودم؛ و از شر منیت ها و نجواهای شیطانی ذهنم پناهی جز تو ندارم و در برابر بینهایت بودن نعماتت خود را عاجز و ناتوان از سپاسگزاری میبینم که اگر دریاها و قلمها و ورقها به کار گرفته شوند ، از وصف کلمات تو ناتوانند، ای اربابِ همواره پیروزمندی که بر همه امور هستی صاحب حکم کنندگی مطلق هستی.

    «وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»

    خدایا کمکم کن از تو، و برای تو، و فقط بخاطر تو بنویسم؛ پروردگارا با نور خودت قلبم را منور کن تا هدایت شوم و از رستگاران باشم. که تو بر همه بندگانت صاحب رحمت بیکران هستی.

    ————————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و همچنین استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم در این سایت.‌

    وقتی میرسیم به فایلهای توحید عملی، واقعاً جز عجز و ناتوانی در برابر پروردگار چیزی برای ارائه نداریم.

    بقول حافظ شیرازی: «اَلمِنَّهُ لِلَّه که درِ میکده باز است ؛ زان رو که مرا بر در او رویِ نیاز است» ؛ «از وی همه مستی و غرور است و تَکَبُر ؛ وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است» ؛ «رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم ؛ با دوست بگوییم که او محرمِ راز است»

    در راستای عجز و نیاز شخصی به بهبود شخصیتم، نیاز دیدم که بیام و این فایل رو گوش بدم و بازم اعلام نیازمندی کنم و از خداوند کمک بخوام، و از خودش بنویسم تا بتونم بهش وصل بشم. چون اون چیزی که باعث رستگاری ما میشه روشن بودن و متصل بودن قلب ماست، و اگر ارتباط قلبی مون با خدا قطع بشه چنان توی تاریکی‌ها غرق میشیم که دیگه نمی‌تونیم به رستگاری و سعادت برسیم. ماییم که محتاج این ارتباط قلبی هستیم و اون از ما بی‌نیازه.

    مدتی بود داشتم سوره یوسف رو آیه به آیه کار میکردم. امروز رسیدم به آیه 23. قبلاً هم توی کامنتم نوشتم بخاطر دوتا کلید واژه مهم توی این سوره مشخصاً این تمرکز رو ضروری دیدم. یکی «احسن القصص» بودنش و دیگری آیه 7 که میگه «توی این سرگذشت یوسف و برادرانش نشانه‌های فراوانی هست برای افراد پرسشگر». یه نکته دیگه هم که قابل تامل هست و به نوعی این سوره رو متمایز می‌کنه ، شرح پیوسته ای از روند تکامل یوسف از ابتدای کودکی تا زمانی که عزیز مصر میشه و مثل داستان انبیاء دیگه نیست که بخش های مختلف زندگی شون توی سوره های مختلف بیان شده باشه.

    ————————————————————————————

    (قبل از هر چیز تاکید کنم اینها درسها و هدایت‌ها و برداشتهای شخصی منه از این آیه، و هر کسی هدایت‌های مخصوص خودش رو دریافت میکنه، اگر هدایت شما با هدایت من تفاوت داره این موضوع کاملاً طبیعیه ؛ تفاوت در هدایت و تفاوت دیدگاه کاملاً طبیعیه و منم انسانم ممکنه جایی اشتباه کنم و بعداً دوباره هدایت بشم؛ پس اگه دیدین با جایی از کامنت مقاومت دارید، این ماجرا طبیعیه)

    ——————————

    درس‌هایی از آیه 23 یوسف :

    وقتی که یوسف توی شرایطی قرار میگیره که اون پیشنهاد نادرست بهش میشه، چندتا نکته رو بیان میکنه که خیلی باورهای ارزشمندی توش داره؛ نقل قول‌های افراد بیانگر باورهای اونهاست، باورهای بنیادینی که باعث رستگاری و سعادت و موفقیت یوسف میشه.

    (این نکته رو هم اضافه کنم که از زمان هبوط آدم تا زمان نزول قرآن خدا می‌دونه چند هزار سال زمان گذشته، چند تا پیامبر اومدن و رفتن و هر کدوم بعضاً تا چند صد سال زندگی کردن، و چیزایی که توی قرآن ما در مورد پیامبران می‌خونیم هایلایت های زندگی اونها و مهمترین باورهای اونهاست. حتی قرآن میگه پیامبرانی بودن که ما سرگذشت شون رو برای شما بیان نکردیم؛ پس با این ذهنیت میریم سراغ باورهای پیامبران …)

    توی آیه 22 خداوند میگه «ما طبق قوانین الهی به یوسف حکمت و دانش عطا کردیم و اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم». حالا ببینیم یوسف چه باورهایی داشته که از نیکوکاران بوده و می‌تونه اون نتایج رو دریافت کنه و توی مداری باشه که خداوند بهش حکمت و دانش رو عطا کنه.

    «یوسف بخاطر باورهایی که داشته از نیکوکاران بوده پس در مسیر تکاملش، در مدار دریافت حکمت و دانش قرار گرفته»

    اولین جمله ای که یوسف پاسخ میده اینه: «مَعَاذَ اللَّهِ» یعنی پناه بر خدا. یعنی من توی این شرایط هیچ پناهی جز الله ندارم ، یعنی من روی عقل خودم حساب نمیکنم، من خودم رو محتاج و نیازمند می‌دونم که خداوند کمکم کنه. توی آیه 53 هم میگه من نفس خودم رو مبرا نمیدونم ، نفس همواره سرکشی می‌کنه مگر اینکه خداوند رحمتش رو بفرسته. پس اینجا یوسف از شر نفس خودش و زشتی اون عمل به خداوند پناه می‌بره چون پناه دیگری نداره.

    ——————————

    «إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ» او پروردگار من ست و مرا نیکو و گرامی داشته. یوسف اولین فکتی که ارائه میده یادآوری نعمتهای خداست. ظاهراً هم ربطی نداره به اون پیشنهاد، ولی چرا از نعمتهای خداوند حرف میزنه؟؟

    از اونجایی که یوسف توی احساس سپاسگزاری دائمی و اتصال قلبی به خداوند بوده و این حقیقت رو می‌دونه که بالاترین فرکانس برای حفظ اتصال و ارتباط قلبی، فرکانس سپاسگزاریه ، پس بیاد آوردن نعمتهای خداوند و جایگاهی که خداوند بهش عطا کرده مهمترین فکتیه که می‌تونه اون رو نجات بده. چون هر فکر و باور و عملی که انسان رو از احساس سپاسگزاری در بیاره ارتباط قلبی رو قطع می‌کنه. شیطان وقتی از درگاه خداوند رانده میشه به عزت خداوند قسم میخوره که از پیش رو و پشت سر و چپ و راست به انسان حمله کنه تا انسان رو از احساس سپاسگزاری دور کنه چون می‌دونه این احساس مهمترین اتصال قلبی به خداست.

    عملاً یوسف داره میگه «من چطوری به این درخواست تن بدم درحالیکه این موضوع منو از احساس سپاسگزاری در میاره و ارتباط منو با خداوند قطع می‌کنه.»

    پس احساس سپاسگزاری باعث بازدارندگی از جرم و گناه میشه.

    احساس سپاسگزاری باعث میشه انسان توی چالشها بهترین تصمیم رو بگیره.

    احساس سپاسگزاری انسان رو وارد مدار حکمت و آگاهی و دانش می‌کنه.

    احساس سپاسگزاری به انسان عزت نفس و احساس ارزشمندی میده که مراقب رفتار و گفتارش باشه.

    احساس سپاسگزاری باعث میشه انسان منبع نعمتها و منشأ احساس خوب خودش رو بشناسه و تحت هر شرایطی که شده به احساس بهتر برسه و توی هر موقعیتی تمام تلاشش رو بکنه که از احساس سپاسگزاری دور نشه.

    احساس سپاسگزاری باعث میشه انسان خودش رو نیازمند به خداوند (و فقط خداوند) ببینه و از هر رفتاری که موجب میشه ارتباطش با خدا قطع بشه دوری کنه.

    احساس سپاسگزاری باعث میشه انسان صدای خطرها و آلارم ها رو بلافاصله دریافت کنه و به خودش ظلم نکنه و چک و لگد نخوره.

    احساس سپاسگزاری باعث احساس خوب میشه و احساس خوب باعث اتفاقات خوب و هر چیزی که احساس بد رو به همراه بیاره مستقیماً داره قطع ارتباط می‌کنه.

    «إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» همانا او ظالمان را رستگار نمیکند.

    ظالم ؟؟؟!!! این موضوع چه ربطی به ظلم داشت؟؟ آدم این کاره یه چی دیگه بهش میگن ولی چرا یوسف گفت ظالم ؟؟

    بریم ببینیم ظلم چیه؟

    در بیشتر مواردی که توی قرآن ظلم رو بیان می‌کنه داره میگه ظلم به نفس.

    آل عمران 135 : «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ»

    نساء 64: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»

    یونس 44 :«إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئًا وَلَٰکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»

    ظلم چیه؟ ظلم یه رخداد بیرونی نیست ، یه اتفاق درونیه. عبارت کاملش اینه : «ظلم به خود».

    ظلم به خود در واقع هر فکر و باور و رفتار و گفتاری هست که به وسیله اون ارتباط قلبی ما با خداوند قطع بشه.

    طبق آیه 23 و 33 سوره یوسف: تن دادن به این پیشنهاد، ظلم به خود محسوب میشه چون یوسف رو از ارتباط قلبی با خداوند بازمی‌داره.

    طبق آیه 16 قصص ظلم به خود برای موسی میشه درگیری و زد و خورد و قتل عمد.

    طبق آیه 44 نمل ظلم به خود برای ملکه سبأ میشه شرک و پرستش غیر خدا (خورشید)

    طبق آیه 87 انبیاء برای یونس ظلم به خود میشه خشم و عصبانیت و تمرکز بر روی ناخواسته ها و ترک کردن قوم قبل از اینکه فرمان الهی بیاد.

    پس نتیجه گیری اینکه: «هر فکر و باور و رفتاری و گفتاری که اتصال قلبی انسان با خداوند رو قطع کنه میشه ظلم به خود» و همه اقوام پیشین که مورد عذاب الهی واقع شدن فقط بخاطر ظلم به خود بوده و خداوند به کسی ظلم نمیکنه و فقط برای بنده هاش خیر و برکت و خوبی و فضل و نعمت و ثروت میخواد.

    مشخصترین و بولدترین رفتارها و افکاری که باعث ظلم به خود میشه، شرک و کفر نعمته و بعد از اون بقیه گناهانی که قلب انسان رو از یاد خداوند غافل کنه. طبق آیه 135 آل عمران و 64 نساء و البته یه جورایی 16 قصص اولین اقدام بعد از ظلم به خود درخواست مغفرت و طلب بخشش هست، هر چه زودتر. و ادامه ندادن مسیر غلط.

    توبه و بازگشت باید عامل احساس خوب باشه ؛ و ادامه دادن گناه یعنی کماکان قطع نگه داشتن ارتباط.

    ولی کاری که ما در واقعیت انجام میدیم (و یه جورایی بقیه و جامعه بهمون توصیه کردن انجامش بدیم) باقی موندن توی احساس منفی و احساس عذاب وجدان و احساس گناهکار بودن دائمیه.

    «این به هیچ وجه به این معنی نیست که هر کاری دلمون خواست بکنیم، پدر ملت رو در بیاریم و بیخیال باشیم و بگیم من عذاب وجدان به خودم نمیدم و توی احساس گناه نمیمونم» این خودش یه جور دیگه ظلم به خود محسوب میشه.

    منظور اینه که انسان ممکنه به هر دلیلی درگیر نجوا و احساس ترس و کمبود بشه و به خودش ظلم کنه و ارتباط قلبی خودش رو با خداوند قطع کنه. الان مهمترین کار، برقراری مجدد ارتباط قلبیه که بهش میگن توبه (بازگشت) اینکه ارتباط قلبی رو دوباره برقرار کنیم و از خدا بخوایم هدایت مون کنه و اگر راهی برای جبران اشتباه هست انجامش بدیم. هر کاری لازمه انجام بدیم تا این ارتباط قلبی بهبود پیدا کنه. احساس گناه و عذاب وجدان دائمی خودش عامل قطع ارتباط محسوب میشه. خودش ناامیدی از رحمت خداست، خودش نوعی شرک هست که ما به اون گناه قدرت میدیم.

    ————————————

    آیا ما میتونیم به دیگری ظلم کنیم یا دیگری می‌تونه به ما ظلم کنه ؟!

    هیچکسی نمیتونه ارتباط قلبی دیگری رو با خداوند قطع کنه. ارتباط قلبی با خدا یه موضوع درونیه دور از دسترس دیگران ، ولی اگر ما بعد از اینکه یه رفتاری رو از کسی ببینیم و اون رفتار باعث بشه ما به اون آدم قدرت بدیم و به ناخواسته توجه کنیم و شرک بورزیم این میشه ظلم به خود. ظلم به خود ناشی از شرک خودم، نه بخاطر رفتار دیگری.

    بخاطر اینه که توی داستان پیامبر اسلام میگن هر چقدر بهش اهانت میکردن، هر چقدر خاکستر روی سر پیامبر میریختن، هر چقدر تهدیدش میکردن، اون باز حال خوب خودش رو خراب نمی‌کرد و ارتباط قلبیش با خداوند رو حفظ میکرد و اونجایی که داره ارتباطش با خداوند دچار افت میشه خداوند بهش میگه ما میدونیم بخاطر شرک و تکذیب مشرکین قلبت ناراحت میشه… خدا از این طریق داره به پیامبر یادآوری می‌کنه ارتباط قلبی مهمترین موضوعه و نباید بذاری چیزی اون رو قطع کنه، پس از مشرکین اعراض کن.

    پس اعراض کردن از ناخواسته یکی از راههای برقرار نگه داشتن ارتباط قلبیه …

    (برعکس رسانه ها و اخبار که دائماً بر ناخواسته ها توجه و تمرکز دارن)

    وقتی خداوند به موسی پیامبر(ع) فرمان میده برو به سمت فرعون: بهش نمیگه فرعون داره به بقیه ظلم و ستم می‌کنه ؛ میگه برو سمت فرعون که فرعون «طغیان» کرده، به فرعون بگو بنی اسرائیل رو آزاد کن تا ما بریم و بهشون «تعدی» نکن.

    اونجایی که صحبت ظلم میشه میگه برو به سوی قوم فرعون چون با قدرت دادن به فرعون شرک ورزیدن. (شرک = قطع ارتباط قلبی با خدا)

    ———————————————

    از دل آیه 23 سوره یوسف ، به این نتیجه رسیدم که ظلم به خود هر فکر و باور و رفتار و گفتاری میشه که ارتباط قلبی با خداوند رو قطع می‌کنه.

    و در ادامه یوسف اونجایی که میخواد با چنگ و دندون ارتباط قلبیش با خدا رو حفظ کنه، نعمتهای خداوند رو بیاد میاره و به هر قیمتی شده نمی‌ذاره از احساس سپاسگزاری در بیاد.

    پس احساس سپاسگزاری مهمترین و موثرترین راهه برای ارتباط قلبی با خداوند.

    و چقدر من خودم مشتاق رسیدن به این احساس سپاسگزاری هستم، این احساس سپاسگزاری خودش نعمت محسوب میشه. ما با احساس سپاسگزاری داریم شکر نعمتهای خداوند رو میگیم ، غافل از اینکه خود همین احساس سپاسگزاری و قانون شکرگزاری خودش موهبت و نعمت خداست.

    ————————————————————————————

    پس نتیجه گیری پایانی اینکه هر باور و عملی که ارتباط قلبی با خداوند رو قطع کنه میشه ظلم به خود.

    شرک ورزیدن ، کفران نعمت ، تمرکز روی ناخواسته ها و خشم ، گناه کردن و ادامه دادن مسیر غلط …

    نقطه مقابل ظلم به خود میشه ارتباط قلبی با خداوند و شرح صدر و ایمان و آرامش…

    که با باورهای توحیدی و شکرگزاری و تصدیق زیبایی‌ها و تمرکز روی خواسته ها و نیکوکاری حاصل میشه، هر رفتار و باوری که احساس بهتر و آرامش و شفافیت قلب بده.

    (بقول استاد عباس منش توی دوره هم‌جهت با جریان خداوند: سپاسگزاری با اختلاف بیشتر از هر کار دیگه ای انسان رو به احساس بهتر می‌رسونه)

    ————————————————————————————

    «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»

    خدایا حمد و سپاس و شکر و ستایش مخصوص تو که منت سرم گذاشتی و نامت رو بر زبانم جاری کردی و قلبم رو به سمت خودت متمایل کردی.

    الهی صد هزار مرتبه شکر.

    الهی صد هزار مرتبه شکر که خودت رو بهم عطا کردی.

    الهی صد هزار مرتبه شکر برای نعمت سپاسگزاری از نعماتت.

    خانواده عزیزم، در پناه رب العالمین همواره شاد و سلامت و متنعم و سپاسگزار باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوار ، خانم لرستانی گرانقدر.

    امیدوارم که حالتون عالی و مثبت و توحیدی باشه و همواره به نور رب العالمین وصل باشید.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که این کامنت تونسته برای شما احساس خوب و مثبت ایجاد کنه و نکاتی برای تامل و هدایت داشته.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که خداوند بر سرم منت گذاشته و من رو اسباب هدایت‌های خودش قرار داده. از خداوند می‌خوام این نعمتش رو بر من افزون کنه.

    خداوند در هر ثانیه در حال هدایت بندگانش هست. از بینهایت طریق. از بازی کودکانه تا وزیدن نسیم و جاری شدن آب و سبزی برگ درختان. من باید انسان کفور و مغروری باشم اگر اعتباری به خودم بدم. همه مطلق عزت از آن خداست و خدا برای هدایت و یاری بندگانش کافیه.

    از لطف و محبت شما سپاسگزارم. و ممنونم که شکرگزاری هاتون رو توی پاسخ برام نوشتین تا من هم بتونم سپاسگزاری رو تمرین کنم.

    در پناه رب العالمین همواره شاد و سلامت و ثروتمند و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوار ، مرضیه خانم.

    امیدوارم که حالتون عالی و مثبت باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین متصل باشید.

    عکس پروفایل تون ساحل کجاست؟ چقدر انرژیش مثبته. نامبرده خودش جنوبیه ولی هر بار میره کنار ساحل یا عکس ساحل رو میبینه ذوق می‌کنه.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که خداوند همه مون رو از نعمت هدایتش متنعم می‌کنه. خودتون هم میدونید اعتبار این کامنت ها با افراد نیست و این خداست که همیشه در حال هدایت ماست. از خداوند می‌خوام کمکمون کنه همواره در مدار هدایت باقی بمونیم.

    از شما متشکرم بخاطر پاسخ ارزشمندی که برام نوشتین.

    در پناه رب العالمین همواره شاد و سلامت و ثروتمند و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    «فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَهٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ»

    (ﭼﻮﻥ ﻣﻮﺳﻲ ﺁﻥ ﻣﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ [ﻣﺼﺮ] ﺷﺪ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻃﻮﺭ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﻧﮓ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪم، [ﻣﻰﺭﻭم] ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻭﺭم ﻳﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﻰﺁﻭﺭم ﺗﺎ ﮔﺮم ﺷﻮﻳﺪ)

    «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبَارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أَن یَا مُوسَىٰ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ»

    (ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺁﻣﺪ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﻭﺍﺩﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ مبارک ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ؛ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻨﻢ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ)

    (سوره قصص آیات 29-30)

    —————————————————————————

    سلام و درود به شما حسن جان. امیدوارم که حالت عالی و مثبت و توحیدی باشه و همواره و هر ثانیه در پناه رب العالمین باشی.

    حسن جان ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندی که برام نوشتی. کامنتت هم موضوعش فوق العاده بود و هم برام نشانه داشت و هدایتگر بود، هم تمرکزش روی آیات با موضوع نور بود. و البته هدایت قرآنی برای پاسخ کامنتت هم داستان موسی پیامبر بود توی دل تاریکی شب و اون آتشی که از دور دید؛ اگر همه این شواهد رو بهم ربط بدم حس همزاد پنداری میکنم با حضرت موسی، و حس میکنم این کامنت شما همون آتشی باشه که از دور و دل تاریکی دارم میبینم که باید به سمتش برم و وقتی بهش میرسم این خداست که بهم میگه: «إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» یا اینکه بگه ای بنده من، من از خودت به خودت مشتاق ترم برای رشد و پیشرفت و تعالی.

    یه لحظه یه شب تاریک رو تصور کن. توی بیابون باشی و تا کیلومتر ها اطرافت هیچ آبادی نیست، گاهی اوقات توی دوردست صداهای ترسناک هم شنیده میشه (من تا حدودی تجربه‌ش کردم، پس تجسمش برام خیلی کار سختی نیست) و احتمالا تنها هم باشی و احتمالا از درست بودن مسیرت هم مطمئن نیستی و از دور یه نور میبینی … (آتش یا چراغ یا نشانه ای از زندگی) توی این لحظه اون آتش یا نور فقط یه نور ساده نیست، بلکه معنیش اطمینان خاطر هم هست، معنیش هدایت هم هست، معنیش امنیت و رها شدن از ترس هم هست ، معنیش امید هم هست. و البته چیزای دیگه که شاید الان به ذهنم نمی‌رسه.

    یه وقتایی توی شرایطی قرار میگیرم که به یه مطلب فوق العاده هدایت میشم ولی چون ذهنم رو نمیتونم کنترل کنم عملاً اونجوری که باید اون مطلب به جانم نمیشینه. مثل کامپیوتری که قراره یه نرم افزار رو اجرا کنه ولی توی بکگراند چندتا نرم افزار دیگه هم هستن که بخشی از توان CPU و هارد و گرافیک رو به خودشون مشغول کردن، و الان اون نرم افزار مورد نیاز اونجوری که باب میل باشه اجرا نمیشه.

    حکایت هدایت منه به این کامنت فوق العاده و بخشی از توان پردازش ذهنم که درگیر پروتوکل های دفاعی ذهنه.

    بگذریم …

    ————————————————————————————

    یادمه چند وقت پیش یه ماجرایی رو دیدم از یه آقایی که تجربه نزدیک به مرگ رو داشته و می‌گفت چیزایی رو دیده یا به نوعی دریافت کرده منجمله اینکه شیطانی که درحال نجوا کردن برای ذهن انسانها بوده. دو تا نکته توی صحبتهای اون بنده خدا عجیب به دلم نشست. یکی اینکه می‌گفت خداوند توی وجود همه انسانها یه نوری رو قرار داده بود از جنس نور خودش و تمام دشمنی شیطان با انسان هدفش قطع دسترسی انسان به اون نور بود. مثال خوبی هم براش زدن. مثل فانوسی که دائماً روشنه و نورش از بین نمیره ولی شیطان سعی می‌کنه حبابش رو تاریک کنه که نور اون فانوس یا چراغ از دسترس خارج بشه …

    و دیگری اینکه می‌گفت روحی که خداوند از جنس خودش به انسانها عطا کرده قدرتش به مراتب چند هزار برابر قدرت عملکرد شیطان بود در انجام دادن کارها. (مفهوم کلی صحبت‌ها این بود) یعنی اینکه اگر ما به قدرت و ارزشمندی واقعی خودمون پی ببریم شیطان به هیچ وجه حریف ذهن ما نمیشه. همانطور که توی قرآن هم اعتراف شیطان نقل شده که «من بر بندگان مخلص تو کنترلی ندارم»

    وقتی به موضوع نور در این آیات دقت کردم رسیدم به همون نوری که توی وجود ما قرار داده شده و ابزار هدایتگر ماست.

    حتی صرف نظر از تجربه اون بنده خدا ، اگر فقط استناد کنیم به آیات قرآن ، باز هم به همون مفهوم نور هدایت الهی میرسیم. نوری که باعث هدایت و قدرت تشخیص میشه. توی آیات مختلف این مفهوم بیان شده ، مثلاً در سوره بقره برای درک مفهوم هدایت میگه: «خداوند سرپرست اهل ایمانه و اونها رو از تاریکیها به سوی نور هدایت می‌کنه». همون‌جوری که خودت توی کامنتت هم بیان کردی خداوند در مورد خودش میگه: «الله نور آسمانها و زمین ست». یا در مورد اهل ایمان در دنیا میگه: «من براشون نوری قرار میدم که مایه هدایتشون باشه» ، و در مورد اهل ایمان در آخرت میگه: «روزی را میبینی که مردان و زنان مومن در پیش روی خودشون نوری رو دارن که هدایتشون می‌کنه و مایه بشارتشون به بهشت هست؛ و منافقین بهشون میگن صبر کنید از نور شما بهره ببریم؛ و بهشون میگن به عقب بازگردید و نوری از اونجا دریافت کنید…»

    خلاصه اینکه این ماجرای نور هم شد موضوعی برای چالش ذهن مشغول من. و بنظرم میرسه مفهومش خیلی خیلی عظیم باشه، و واقعاً ذهن فسقلی من از درک مفهوم نور در آیات قرآن خیلی ناتوانه مگر اینکه خداوند خودش بر درک و فهم من از نورش عطا کنه. امروز آیه 31 سوره یوسف رو توی دفترم نوشتم در حالیکه طبق برنامه باید آیه 42 باشم. و قصد داشتم بعد از سوره یوسف برم سراغ سرچ موضوعی بعضی از کلمات. به نظر میرسه یکی از این کلمات باید درک مفهوم «نور» در آیات قرآن باشه.

    —————————————————————————

    خییییییییییلییییییی حرف زدم ببخشید. امیدوارم توی حرفام نکته مفید هم پیدا بشه.

    راستی بهت تبریک میگم بابت اتمام دوره مقدس 12 قدم و ورودت به دوره هم‌جهت با جریان خداوند. به این نکته دقت کن که قبلاً هر چی از دوره ها تهیه میکردیم از دوره های قدیمی استاد بوده، ولی الان توی دوره ای هستیم که آنلاین استاد داره آماده ش می‌کنه. یعنی از مدارهای قدیمی‌تر به مدارهای بالاتر رسیدیم.

    راستی حسن جان ، فیلم رستگاری در شاوشنک رو دیدی؟ پیشنهاد میکنم اگه ندیدیش، ببینیش فیلم جالبیه،

    یه جاییش واردن به اندی دوفرین یه جمله از انجیل رو میگه، رفتم توی چت جی‌پی‌تی سرچ کردم به این نتیجه رسیدم برات کپیش میکنم.

    انجیل یوحنا 8:12 «عیسی باز به آنان گفت: من نور جهان هستم. هر که از پی من آید، در تاریکی راه نخواهد رفت، بلکه نور حیات را خواهد داشت.»

    ————————————————————————————

    در پناه رب العالمین همواره شاد و سلامت و تندرست و موفق و ثروتمند باشی. در مدار نور هدایت خداوند.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: