توحید عملی | قسمت 11

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در روانی زندگی، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

به تجربیات خود درباره مفهوم این فایل فکر کن و در بخش نظرات این فایل بنویس:

الف) درباره چه تجربیاتی فکر کردی خودت می دانی، به مهارت و کاربلدی خود آنقدر مغرور شدی، خود را بی نیاز از هدایت های خدا دیدی و سراغ ایده های خودت یا راهکارهای دیگران رفتی اما به طرز غیر قابل انتظاری، نتیجه خوب از آب در نیامد یا دچار خطا و اشتباه شدی؟

در عوض کجاها با وجود مهارت و کاربلدی، متواضعانه از خداوند طلب هدایت کردی، سپس به ایده هایی هدایت شدی که کارها با روانی و آسانی انجام شد یا نتیجه حتی بارها بهتر از انتظار شما پیش رفت؟

ب) وقتی چرخ زندگی شما به روانی می چرخد و کارها به خوبی پیش می رود، آیا می توانی ارتباط این جنس از روانی در انجام کارها را با نگرش “تواضح در برابر خداوند” حتی با وجود حرفه ای بودن، تشخیص دهی و برعکس؟

فکر کردن و جواب دادن به این سوالات باعث می شود که نقش توحید در روانی زندگی را درک کنی و در همه حال در مقابل خداوند خاشع بمانی و در موضوعات مختلف خواه ساده، خواه مهم، از خداوند هدایت بخواهی حتی اگر در آن کار حرفه ای باشی.

منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 11
    632MB
    67 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 11
    64MB
    67 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اکرم» در این صفحه: 1
  1. -
    اکرم گفته:
    مدت عضویت: 1124 روز

    سلام استاد گرامی و سلام مریم عزیز وسلام دوستان عزیز همفرکانسی استاد وقتی صحبت رانندگی خواهر عزیزت را گفتی یادم به خودم افتاد که همسرم به زور به من گفت بیا رانندگی را یادت بدم منم نشستم ولی با یک دنیا ترس و استرس چند دور در خیابان تاب زدم وقتی که چند دور زدم به خودم امیدوار شدم همسرم به من گفت برای امروز بسه ولی من میخواستم رو همسرم را کم کنم که بگم ببین من انقدر که فکر میکنی ترسو نیستم در آن طرف خیابان یه اقایی داشت به همسرش رانندگی یاد میدادکه تقا طع را اشتباه اومد که مقصر صد در صد هم بود من یه لحظه پا یم را به جای که بزار روی ترمز گذاشتم روی گاز و تصادف خیلی مختصری رخ داد خودم را میگم نبایدبرای هر چیزی مغرور یا منم منم کنم من از آن روزدیگر پشت ماشین نشستم و از سوئیچ ماشینم که بخوام روشن کنم ترس دارم این موضوع رانندگی

    وموضوع دیگه که وقتی هر کاری را به خداوند بسپاری خداوند خیلی خیلی قشنگ برا ت درست میکنه وقتی که دختر من بزرگ میشد همه به من میگفتن چطور میخوای دختر شوهر بدی با این همه گرونی و در امد همسرم زیاد نبود وقتی که به خدواند بسپاری واز او بخواهی و سر راه خدا کنار بروی خیلی قشنگ برات میچینه که خودتم تعجب میکنی که چطور جورشد خب دخترمن بزرگ شد و خواستگار برایش اومد بخدا قسم یه معجزه های برام رخ داد که خودمم در کار خدا تعجب میکردم برای عقدش همه چیزجورمی شد خداادمایی خوبی را سر راهم قرار داد و عقد دخترم به بهترین شکل بهترین تالار بهترین پزیرایی بهترین اریشگاه خلاصه عقد دخترم تموم شد وهمه کار ها را خود خدا برایم انجام داد

    اومدم سر جهیزیه واقعا یادم میاد اشک میریزم چقدر بهم حرف میزنن که چگونه میخوای جهیزیه بدی وای چقدر وسایل گرونه و من امیدوار بودم خوب دورغ نگم کمی ترس داشتم و قتی به همسرم میگفتم باید وسیله ها جهیزیه را باید زود جور کنیم به من میگفت ببین عقدش چقدر قشنگ خدا جور کرد جهیزیه اش خدا جور میکنه بخدا انقدر کار در مغازه همسرم ریخت که هر روز با دخترم دنبال خرید بودم و بهترین وسیله ها را براش خریدم تمام برقی هاشو بهترین مارک یعنی خارجی ومن جواب هیچ کسی را ندادم وهر کسی یه حرفی میزد (مثلا خواهرهای خودم ) تموم وسیله های دخترم که جور شد به هیچ کسی حرفی نزدم که من چه وسیله های خریدم وقتی جهیزیه دخترم را بردم تو یی خونش همه اومدن و همه تو ی چشم های هم دیگر نگاه میکردن ومن بهترین ها رابرای دختر م خریدم وتمام تعجب کردن و من در جواب گفتم اون موقع که میگفتی چطوری من میگفتم خد ا جور میکنه شما به من میخندیدی اینو میخوام بگم من واقعا معجزه های خداوند را دیدم ووقتی به خودش واگذار کردم بهترین شکل جور کرد باید سر راه خدا کنار برویم و به خودش بسپاریم من برای دخترم سر راه خدا کنار رفتم وخودش خیلی خیلی خیلی قشنگ جور کرد وقتی یادم میاد میگم من چگونه این همه جهیزیه را دادم چرا قبلا دم مغازه همسرم کار نبود چرا وقتی اسم جهیزیه اومد خدا انقدر درامد همسرم را زیاد کرد چون به خودش سپردم چون از او خواسته بودم چون گفتم خدایا اول خودت دوم خودت سوم خودت جوز تو کسی را ندارم هستن ولی نمیخوام دستم را پیش انها دراز کنم بزا سر م پیش تو خم شود میخوام پیش همه بگم همه کار هارا خدا برام انجام داد (ای خدای خوبم) وخدا صدایم را شنید و دستم را گرفت وهمه کار هایم را به خوبی انجام داد ومن دیگه نگفتم همه کار ها را من انجام داد من این جهیزیه راجور کردم گفتم خدا بهم گفت چکار کن خدا برام جور کرد نه از کسی پول گرفتم نه چیزی فروختم هیچ تموماجهیزیه را همسرم کار کرد و نقد برایش خریدم این معجزه خداو ند هست خدایا شکرت که تو را دارم و مثل کوه پشتمی خدایا شکرت که منا با این سایت اشنا کردی خدایا شکرت که همسرم را با استاد اشناکردی خدایا شکرت که من قانون تو را یاد گرفتم خدایا شکرت که تغییر را در جود خودم و خانواده میبینم خدایا شکرت که صحبت های استاد را کلمه به کلمه گوش میکنیم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که تو را دارم و خدایا هزاران بار شکرت که از شب تا صبح بگویم خدا یا شکرت که دستم را در زندگی گرفتی و خواهی گرفت کمه خدایاشکرت ((( استاد بهترین ها را برایت از خداوند بزرگ خواستارم ))) در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: