اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یادمه زمانی که فایل توحیدعملی 10 رو نگاه کردم خیلی روم تاثیر گذاشت همش به خودم میگفتم یعنی کجاها مَنم مَنم کردم کجاها مغرور شدم و قدرت رو به خودم دادم
کلا فایل عالی بود و سیوش کردم به عنوان بهترین فایل ها که بارها ببینمش
یه مدت گذشت و یه روز گفتم ای کاش استاد توحید عملی 11 رو هم بزارن رو سایت
یعنی میشه؟نه بابا فکرنکنم به این زودی استاد فایل توحید عملی بزاره
یادم نیست دقیقا فرداش یا عصرش اومدم تو سایت
اولین چیزی که دیدم فایل توحید عملی 11 بود
اصلا باورم نمیشد خیلی خوشحال شدم
ولی این وسط یه اتفاقی افتاد و اونم این بود که دیگه شوروشوق نداشتم این فایل رو ببینم
من که تا یکم قبلش یکی از خواسته هام دیدن همچین فایلی بود یعنی چیشد؟؟؟
نمیخواستمم خودمو زور کنم که حتما برو ببین
چون برای من اینجوری جواب عکس میده
چندمدت بعدش این فایل رو دیدم ولی اول اینکه تا آخر ندیدمش و دوم اینکه اونجور که باید ازش چیزی متوجه نشدم
استادجان درواقع من اصلا توی فرکانسش نبودم
فرکانس شنیدن این حرفا و استفاده کردن ازش
.
.
.
.
امروز این فایل ارزشمند رو دوباره دیدم اما این بار با حس خوب اما این بار از خودم هی سوال میپرسیدم که
رزا چه قدر باور داری که خداوند هدایتت میکنه؟اصلا باور داری؟باور داری لیاقت هم صحبتی با خدارو داری؟چه قدر در برابر خدا متواضع هستی؟کجاها مَنم مَنم میکنی؟
رزا میزاری خدا فرمون رو بگیره تو دستش و برات کارهارو انجام بده؟
یه چیزی یادم اومد که فکر میکنم یادآوریش به منم کمک خیلی بزرگی میکنه
بهمن ماه بود و من تااون موقع به غیراز کتابای الکترونیک استاد هیچکدوم از محصولاتشون رو خریداری نکرده بودم و خیلی دوست داشتم اولین دوره که میخرم عزت نفس باشه
به طور کاملا هدایتی پول این دوره برام آماده شد
از زمانی که متوجه شدم قراره این دوره رو بخرم این قدرررررررر ذوق زده شده بودم که رفتم توی تلگرام و توی کانال استاد و نتایج بچه هارو تک تک میخوندم یا مثلا هرچی فایل بود که استاد درباره این دوره توضیح داده بودن رو میرفتم نگاه میکردم
وااای هیچوقت یادم نمیره وقتی که دوره رو خریدم
شب بود و مهمون داشتیم وقتی مهمونا رفتن خیلی خسته بودم یکم استراحت کردم و ساعت 2 نصفه شب بلند شدم اولین قسمت رو دیدم
خدایاشکرت چه خاطراتی برام زنده شدن
گذشت و گذشت و همین طور که داشتم پیش میرفتم و فایل هارو میدیدم با خودم میگفتم من که اینجوری نیستم من که اونجوری نیستم
مثلا استاد درباره ی این صحبت میکردن که نباید نظرات دیگران براتون مهم باشه و ….
من میگفتم نه اصلا من اینجوری نیستم من نظر دیگران خیلی برام مهم نیست
متوجه شدین فکرکنم
همش مَنم مَنم میکردم
من و دوستم باهم این دوره رو خریدیم
ایشون خیلی پیشرفت کردن که همینجا بگم فوقالعاده براش خوشحالم
ایشون خیلی نسبت به موضوعاتی که استاد بیان میکردن متواضعانه رفتار میکردن
منم یه جاهایی قبول میکردم توی این موضوع مشکل دارم ولی یه جاهایی نه
اصلا نمیدونم چرا اون طوری شده بودم
من که آرزوم این بود که دوره عزت نفس رو بخرم
وقتی خریدمش و جلو رفتم اصلا اشتیاقم کم و کمتر میشد بااینکه این دوره فوقالعاده هستش
و اتفاقی که افتاد این بود که توی شرایطی قرار گرفتم که تمام اون مَنم مَنم ها جلو چشمم اومد و متوجه شدم بله من اینجاهم باید روی خودم کارکنم بله من اونجاهم باید روی خودم کارکنم
و میتونم بگم یه مدت رابطه من باخدا خیلی کم بود یعنی اینجوری بود که همش بهش میگفتم چرا من؟چرا باید اینطوری بشه؟چرا باید اون طوری بشه؟
جالب اینجاست که این موضوع رو امروز متوجه شدم زمانی که داشتم این فایل فوقالعاده رو میدیدم
بازم نجواها اون قدر زیاده که در حین دیدن این فایل هم به من میگفت نه بابا اینا که برای تو نیست
تو که داری توحیدی عمل میکنی تو که تااونجایی که تونستی در برابر خداوند متواضع بودی
جواب من الان اینه
فکرنمیکنم فکرنمیکنم اینطوری بوده
قطعا یه جاهایی بوده ولی یه جاهایی هم نبوده
چه قدر این جمله درسته که من بدون هدایت خداوند هیچی نیستم
سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته گرامی و همه دوستانم
کل سال می گفتم اگه تابستون بشه و وقت کافی برای تمرکز 100 درصدی روی علاقم داشته باشم، میتونم کلی از لحاظ مالی پیشرفت کنم.
یجورایی روی این مهارتم حساب کرده بودم، روی این که اگه من با این مهارت بشینم تمرکزی کار کنم، میتونم کمبود های مالیم رو که در طول سال به این موقع موکول می کردم، پر کنم
وقتی این زمان رسید، به خودم گفتم وقتشه که برم سراغ اون کمبود ها مهارتم تا باهاش پول بسازم
خیلی عجیب بود، صبح تا شب همش فکر می کردم ولی واقعا هیچ کاری نبود تا باهاش بتونم حتی پول قبض تلفنمو بدم
اونموقع بود که فهمیدم این مهارته نیست که برام پول می سازه
این چیزایی که یاد دارم، این که از نظر خودم بهترین طرح هارو طراحی می کنم، این که توی یک زمینه خیلی خفنم و هزاران فکری که توی ذهنم بوده و عامل پول ساختنمه، برای من پول نمی سازن
وقتی فکر کردم به تجاربی که توی کسب مشتریام داشتم فکر کردم، دیدم من کاری برای بدست آوردن اون افراد نکردم
مثلا یکی از مشتریام داشت با یکی دیگه درمورد یک مشکلی که توی فروش دوره هاش داره، صحبت می کرد و من اتفاقی اون حرفو شنیدم و اتفاقی هم جوابی که بهم الهام شد رو گفتم
و اونجوری اون فرد درمورد شغل من و مهارتام ازم پرسید و این اتفاق شروع میلیون ها تومان ثروت سازی برام بود
مهارتم این پولارو نساخت، خداوند بود، همزمانی اون بود که منو توی اون موقعیت قرار داد، هدایت اون بود که بهم الهام کرد تا حرف مناسب و مورد نیاز اون فرد رو بزنم
وقتی عاجز شدم و فهمیدم کاری از دست خودم و مهارتم که همیشه بهش می بالیدم، ساخته نیست، رو به خدا کردم و گفتم من ناتوانم، خودت مثل هزاران دفعه قبلی که کمکم کردی، کمکم کن
کمتر از 24 ساعت بعدش با یکی از آشناهام داشتم چت می کردم و وسط صحبت خداوند بهم گفت که یک موضوع یا بهتره بگم یک پیشنهاد رو به اون فرد بدم؛ و وقیقا یادمه به خودم گفتم زشته و این حرفو بزنم طرف میگه «نه» و ضایعم می کنه
ولی به یادم آوردم لحظه ای رو که از خداوند درخواست کمک و هدایت کردم و گفتم این دقیقا همون الهام خداونده که به درخواستم پاسخ داده؛
من اون پیشنهاد رو دادم و اون فرد با کمال میل پذیرفت
و همون لحظه بابت انجام اون پروژه پولی که نیاز داشتم وارد حسابم شد
حتی خداوند بهم گفت درخواست پیش پرداخت کنم؛
من تا اون لحظه این اعتماد به نفس که از افراد پیش پرداخت بگیرم رو نداشتم ولی گفتم اگه این الهام خداونده، حتما یک حکمتی توش هست و پا گذاشتم روی ترسام و درخواست 50 درصد پیش پرداخت رو دادم و بازم اون فرد بی درنگ پذیرفت
با جرئت میگم این پروژه آسون ترین پروژه ای بود که درقبال این مبلغ گرفتم
حتی وسط انجام اون کار، این حس عدم لیاقت میگفت فلان کار اضافه رو روی این پروژه انجام بده تا اصطلاحاً پوله حلال بشه! ولی سریع به خودم یادآور شدم که من همون ارزشی رو که به کارفرما قولشو داده بودم، ایجاد می کنم نه کمتر و نه بیشتر
قبلا اگه مبلغ پروژه بنظر من بالا بود، میومدم کلی خودمو سر درست کردن چیزایی که کارفرما ازم نخواسته بود، اذیت می کردم فقط چون طرف پول زیادی داده و یجورایی یک باری روی دوشمه
درصورتی که اگه من یک پروژه رو در ازای انجام کارهای مشخصی حتی با مبلغ بالایی گرفتم، لایق اون پروژه هستم
همونطور که استاد همیشه میگن:
هر فرد در هر موقعیتی که هست، در جای درستی قرار داره
تنها الگوی زندگی من که فقط توحیدی حرف نمیزنه داره بااین باورها زندگی میکنند،
اززبان خداوند بامن سخن میگی ازتو به حق رسیده ام شمس من
نمیدونم چرا هر موضوعی توذهن منه شما راجب همون موضوع صحبت میکنی ،این به معنی این میتونه باشه که فرکانس های من درمدار مثبت وبالاتری ازقبل ،
راجب اینکه خداوند توی هرشرایطی درحال صحبت کردن با ماست ،برای استاد که ذهنش اماده دریافت چون درگیر هیچ موضوعی نیست
راجب رانندگی من تازه گواهینامه گرفتم وهمیشه میگم خدا منو میبره واقعا میسپارم ولی نمیدونم به قول استاد ایا اگه من پیشرفت کنم بازهم ازخدا میخام یانه ؟این نگاه توحیدی به خداونده،انقدر ایمان استاد رشد کرده که بافروتنی به خدا توکل میکنه ،
من از خدا ممنونم وشکر به جا میارم ،برای هربار که سپردم خیلی زیبا منو هدایت کرد ،استادعاشقتم
از وقتی که یادم میاد پدرم توی بازی شطرنج حرفه ای بود و همیشه توسط آشنایان و دوستان و فامیل تحسین می شد چند تا مقام قهرمانی استانی داره الان با تمرین و تکرار زیاد به جایی رسیدم اگه کمی بی دقتی کنه کیش و ماتش میکنم یا حداقل بازی رو به نفع خودم جلو میبرم پس اگه بخواد منو ببره باید صد در صد دقت کنه وگرنه حمله های کاری می کنم و محاصره میشه
یکی از قشنگ ترین سرگرمی هام بازی شطرنجه و چقدر فکر آدم رو باز می کنه و قدرت تجزیه و تحلیل رو بالا میبره باعث میشه و باعث میشه عمقی تر آدم به مسائل فکر کنه توی این بازی چند تا مهره کلیدی رو گرفتم اما دیگه چون مطمئن شدم که دارم میبرم یک اشتباه کردم بازی رو دست گرفت و برد یاد فایل توحید عملی 11 افتادم که میگفتید زمانی شکست میخورید که به خودتون و عقلتون خیلی اعتماد می کنید
خدایا هرآنچه دارم از آن توست ومن درمقابل توهیچی نیستم
خدایا کمکم کن بتونم ازقدرت توبنویسم وباور کنم که قدرت فقط تویی
تو کمکم کردی به مسیری که همیشه آرزو داشتم هدایت بشم
زمانی که گفتم خدایا کمکم کن بتونم قرآن روحفظ کنم وبشم مربیه قرآن،توآدمی روسرراه من قرار دادی که بدون اینکه من اصراری داشته باشم که کمکم کنه خودش به خواست خودش همه جوره داره کمکم میکنه
خانومی که خودش حافظ قرآنه وعاشقانه میخواد به من کمک کنه
خدایا من میدونم که اینا همه لطف توهست واون کاره ای نیست
هروقت باتمام وجود چیزی رو خواستم بهترشو بهم دادی وهوامو داری
دوستان عزیزم اگه بتونیم فقط از خداکمک بخوایم وآروم باشیم همه چی درس میشه
سلام به استاد عزیزم ومریم جان وتمام دوستان عزیزم،استادمن اگه هزار بارهم این فایل وگوش کنم سیر نمیشم سخته که هم دارم اشک میریزم وهم تایپ میکنم اشکهام قطع نمیشه استاد فقط اینو بگم که کمکم کردی باخدایی که اصلا نمیشناختم آشتی کنم کمکم کردی خدا رو تو وجودم پیدا کنم من خدای مهربونم پیدا کردم به چه آرامشی رسیدم منی که همیشه نگران بودم غصه میخوردم حرص میخوردم چقد آروم وشاد ورها شدم البته هنوز خیلی جاداره،استاد دوسال پیش خونمو فروختم به سختی فروخته میشد اما تو دفترم هی مینوشتم چی میخام یه مشتری خوب میخاستم البته با قوانین خیلی آشنا نبودم خیلی کم و وخدا یه مشتری فرستاد انسان شریف جالب اینکه همسایه قبلی مون بود خودش تمام کارای اداری وانجام داد وگفت کجا خونه خریدی گفتم فلان جا گفت یه آشنا دارم املاکیه رفتیم پیشش ومنو برد یه خونه فوق العاده بهتر وجالب اینکه من قبلش از یه املاک دیگه یه خونه معمولی دیده بودم وحتی بیعانه هم داده بودم خونه ای که املاکی این همسایه نشونم داد خیلی عالی تر از هر جهت بود گفتم لی کاش نمیاوردم دیگه اون خونه آی که بیعانه دادم به دلم نمیشینه خلاصه املاکی این همسایه مون تمام تلاشش کرد که من معامله کنم پولم کم بود شاید باورتون نشه حتی از خودش هم پول داد و وخونه به لطف ونظر خدا معامله شد دیدم هیچ هیچ پولی برای کابینت و،،ندارم همون همسایه که خونمون وخرید بود گفت یه فامیل داریم کابینت سازه وفامیلشون اومد وکابینت کرد اونم چطوری کلا کلا با چک،دیگه نگم که خدا چطوری دونه دونه دستهاشو فرستاد که همه چیز بخدا معجزه آسا خریدم والان تو خونه ای هستم که اصلا فکرشم نمیکردم داشته باشمش وهر کی میاد انقد تعریف میکنه که حساب نداره من با دست خالی قدم برداشتم اما اما خدا برام سنگ تموم گذاشت اشکهام دیگه اجازه نمیده صفحه گوشی وببینم،عاشقتونم،دیونه شدم با این فایل وووچقد نشونه توش بود،خدایا شکرت منو اوردی تو این مسیر وشکر به خاطر استاد عزیزم وتمامی دوستانم که با کامنت هاشون هدایتگری هستن،تکه ای از روح خدا
سلام استاد گرامی و سلام مریم عزیز وسلام دوستان عزیز همفرکانسی استاد وقتی صحبت رانندگی خواهر عزیزت را گفتی یادم به خودم افتاد که همسرم به زور به من گفت بیا رانندگی را یادت بدم منم نشستم ولی با یک دنیا ترس و استرس چند دور در خیابان تاب زدم وقتی که چند دور زدم به خودم امیدوار شدم همسرم به من گفت برای امروز بسه ولی من میخواستم رو همسرم را کم کنم که بگم ببین من انقدر که فکر میکنی ترسو نیستم در آن طرف خیابان یه اقایی داشت به همسرش رانندگی یاد میدادکه تقا طع را اشتباه اومد که مقصر صد در صد هم بود من یه لحظه پا یم را به جای که بزار روی ترمز گذاشتم روی گاز و تصادف خیلی مختصری رخ داد خودم را میگم نبایدبرای هر چیزی مغرور یا منم منم کنم من از آن روزدیگر پشت ماشین نشستم و از سوئیچ ماشینم که بخوام روشن کنم ترس دارم این موضوع رانندگی
وموضوع دیگه که وقتی هر کاری را به خداوند بسپاری خداوند خیلی خیلی قشنگ برا ت درست میکنه وقتی که دختر من بزرگ میشد همه به من میگفتن چطور میخوای دختر شوهر بدی با این همه گرونی و در امد همسرم زیاد نبود وقتی که به خدواند بسپاری واز او بخواهی و سر راه خدا کنار بروی خیلی قشنگ برات میچینه که خودتم تعجب میکنی که چطور جورشد خب دخترمن بزرگ شد و خواستگار برایش اومد بخدا قسم یه معجزه های برام رخ داد که خودمم در کار خدا تعجب میکردم برای عقدش همه چیزجورمی شد خداادمایی خوبی را سر راهم قرار داد و عقد دخترم به بهترین شکل بهترین تالار بهترین پزیرایی بهترین اریشگاه خلاصه عقد دخترم تموم شد وهمه کار ها را خود خدا برایم انجام داد
اومدم سر جهیزیه واقعا یادم میاد اشک میریزم چقدر بهم حرف میزنن که چگونه میخوای جهیزیه بدی وای چقدر وسایل گرونه و من امیدوار بودم خوب دورغ نگم کمی ترس داشتم و قتی به همسرم میگفتم باید وسیله ها جهیزیه را باید زود جور کنیم به من میگفت ببین عقدش چقدر قشنگ خدا جور کرد جهیزیه اش خدا جور میکنه بخدا انقدر کار در مغازه همسرم ریخت که هر روز با دخترم دنبال خرید بودم و بهترین وسیله ها را براش خریدم تمام برقی هاشو بهترین مارک یعنی خارجی ومن جواب هیچ کسی را ندادم وهر کسی یه حرفی میزد (مثلا خواهرهای خودم ) تموم وسیله های دخترم که جور شد به هیچ کسی حرفی نزدم که من چه وسیله های خریدم وقتی جهیزیه دخترم را بردم تو یی خونش همه اومدن و همه تو ی چشم های هم دیگر نگاه میکردن ومن بهترین ها رابرای دختر م خریدم وتمام تعجب کردن و من در جواب گفتم اون موقع که میگفتی چطوری من میگفتم خد ا جور میکنه شما به من میخندیدی اینو میخوام بگم من واقعا معجزه های خداوند را دیدم ووقتی به خودش واگذار کردم بهترین شکل جور کرد باید سر راه خدا کنار برویم و به خودش بسپاریم من برای دخترم سر راه خدا کنار رفتم وخودش خیلی خیلی خیلی قشنگ جور کرد وقتی یادم میاد میگم من چگونه این همه جهیزیه را دادم چرا قبلا دم مغازه همسرم کار نبود چرا وقتی اسم جهیزیه اومد خدا انقدر درامد همسرم را زیاد کرد چون به خودش سپردم چون از او خواسته بودم چون گفتم خدایا اول خودت دوم خودت سوم خودت جوز تو کسی را ندارم هستن ولی نمیخوام دستم را پیش انها دراز کنم بزا سر م پیش تو خم شود میخوام پیش همه بگم همه کار هارا خدا برام انجام داد (ای خدای خوبم) وخدا صدایم را شنید و دستم را گرفت وهمه کار هایم را به خوبی انجام داد ومن دیگه نگفتم همه کار ها را من انجام داد من این جهیزیه راجور کردم گفتم خدا بهم گفت چکار کن خدا برام جور کرد نه از کسی پول گرفتم نه چیزی فروختم هیچ تموماجهیزیه را همسرم کار کرد و نقد برایش خریدم این معجزه خداو ند هست خدایا شکرت که تو را دارم و مثل کوه پشتمی خدایا شکرت که منا با این سایت اشنا کردی خدایا شکرت که همسرم را با استاد اشناکردی خدایا شکرت که من قانون تو را یاد گرفتم خدایا شکرت که تغییر را در جود خودم و خانواده میبینم خدایا شکرت که صحبت های استاد را کلمه به کلمه گوش میکنیم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که تو را دارم و خدایا هزاران بار شکرت که از شب تا صبح بگویم خدا یا شکرت که دستم را در زندگی گرفتی و خواهی گرفت کمه خدایاشکرت ((( استاد بهترین ها را برایت از خداوند بزرگ خواستارم ))) در پناه الله یکتا
سلام به همه دوستان و سپاس فراوان از استاد عباسمنش عزیز بابت اگاهی های نابی که به راحتی برامون ارسال میکنند ،چرا که استاد میداند این اگاهی ها انقدر ناب هستند که فقط گوش شنوا و کسی که در مدار درک هست متوجه میشود و اونیکه در مدار نباشد فقط میشنود و رد میشود ،اینکه یعنی چی بری کنار و بزاری خدا خودش درست کنه این خیلی درک میخواد و من چندباری تو مسائلم این کار انجام دادم و اون خودش جوری درست میکنه که حیرت میکنی
امروز صبح بعد از بیدار شدن از خواب با خودم فکر کردم باید برای رانندگی اقدام کنم و پا بزارم روترس هام و شروع کنم و کم کم بهتر و بهتر بشم
و اینکه داشتم در مورد مشکلی که در رابطه ام بود به خودم گفتم تو نمیخواد کاری انجام بدی بسپر به خدا اون خودش بلد هست چکار کنه اگه قرار باشه رابطه ادامه دار باشه خدا بقیه چیزا را هم درست میکنه تو نمیخواد چیزی را درست کنی ،اگه هم قرار باشه رابطه تمام بشه بازم به خوبی و اسانی این کار را انجام میدهد تو فقط رها باش مقاومت نکن ،از سر راه خدا برو کنار بزار خودش همه چیز درست میکنه بسپار به خودش ،شروع نکن به اینکه چه کاری باید انجام بدی فقط کافیه کاری نکنی بزاری خودش به وقتش درست میشه
اینا مواردی بود که بعد بیدار شدنم با خودم زمزمه میکردم و بعد امدم داخل سایت و زدم بر روی نشونه امروزم که این فایل اومد ،خیلی اگاهی های خالصی داره این فایل ،تصمیم گرفتم چندبار این فایل گوش بدم
دو روز قبل به سفری دوروزه و کاری هدایت شدم که لحظه به لحظه خدا در کنارم بود و باهاش حرف زدم و ازش خواستم هر چی که میخواستم و اونم خیلی زیبا و قشنگ به ان چیزی که راحت و اسان بود هدایت میکرد و زیبایی هایی را برام نشون داد از کوه و دشت و اسمان و طبیعت که بارها با خودم عظمت خدا را تحسین کردم و توی ماشین در درون خودم سجده کردم و به کوچکی خودم و عظمت خدا اعتراف کردم که تویی که قادر مطلقی ،تویی توانایی ،تو پاکی و منزه ای و ….
خدایا کسی نیست جز من و تو ،چرا ذهنم را درگیر دیگران میکنم و از نجوا پر میکنم و نمیزارم خدا باهام حرف بزنه چه ارزشی دارن که بقیه چکار میکنند و چه رفتاری درست و است و غلط ،دیگرانی وجود ندارند ،تو فقط از وجود خودت و خدایت لذت ببر او همه کار برات میکنه فقط له خدا توکل کن و بزار اون برات انجام بده همه چیز و همه کس و حتی توانایی خودت را بزار کنار و از خودش بخواه و بزار اون برات به اسانی و راحتی درست کند که این نقطه که که تو لذت ببری و کاری نخوای انجام بدی و از کسی و چیزی را در ذهن نداشته باشی و توکل مطلق به رب بکنی مرحله سختی هست و دائم با حال خوب شروع میکنی و میری تو مسیر و کا را شروع میکنه به خوب شدن باز غفلت میکنی و کارا شروع میشه به سخت شدن ،نشانه ها را میفهمی و دوباره میای تو مسیر ،خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام ما را در مسیر درست که مسیر نعمت ها ،حال خوب و زیبایی ها هدایت کن به راحتی و اسانی ،الهی شکر
سلام و درود بر استاد باعشق و محبوب دلها و همراه شایسته و بی نظیرش بانو مریم عزیز
امروز عید قربان است واین عید بزرگ ابراهیمی رو به محضر استاد عزیز و خانواده بزرگ توحیدی اش تبریک میگم از صمیم قلبم دعا میکنم که غمهایتان قربانی شادی هایتان شود الهییییییی آمیییییین
عیدی که ما مسلمانان بصورت نمادین گوسفند قربانی میکنیم و خدارو هزارمرتبه شکر میکنم امروز در این عید 1403 فهمیدم خداوند با این امتحان و آزمون بنده توحیدی اش میخواست پیام عالی و توحیدی اش را به ما بده و درود و هزار درود بر ابراهیمی که تونست در برابر این آزمون ها دوام بیاره تا به ما بفهمونه که جز خدای مهربان و قدرتمند نباید به هیچ چیز و هیچ کسی وابسته باشیم….
و من امروز دعا میکنم تا بتوانیم با روزهایی مواجه شویم که حسرت ها و کینه های مان را که موجب ایجاد غم و رنج و تنهایی درد آور در زندگی ما میشود
را قربانی شادی و آرامش و آسایش زندگی مان کنیم
که مورد قبول خدا خواهد بود که این قربانی زیباتربن و بهترین قربانی هست که مارو به توحید میرساند مارا به حضور هر روزه خداوند میرساند الهی شکررررررت برای این قربانی نمادین ابراهیمی الهی شکرت که اینجا هر روز داره آگاهتر میشویم برای خدایی شدن.
الهی سپاااااااااس برای آگاهی های توحیدی
امروز پیامهای تبریک من به خانواده و دوستاتم این بود برای همین گفتم بیام اینجا هم به خانواده معنوی و توحیدی ام تبریک بگم هم پیاممو ابلاغ کنم که مطمعنن از طرف خداست که به دلم انداخت.
خیلی سخته، ولی نتیجه ما به این عمل بستگی داره، و با تمرین کردن و تکرار وتکرار…. سعی میکنم این اصل رو در زندگیم انجام بدم
مثال میزنم تا بهتر درک کنم تسلیم بودن تنها راهه تا پیروز بشیم…
راجب درآمدم توکار چندروز تو ستاره قطبی مینویسم که میخوام کار به این شکل انجام بشه
تا +1/000/000 پول خلق کنم
قبلا نقشه میکشیدم که اینجوری کنم… اونجوری کنم… تهش هیچی … اون نتیجه دلخواهم نبود
الان میگم خدا من این نتیجه رو میخوام…
چه جوری؟ نمیدونم…. از چه طریق…؟ نمیدونم
منتسلیمم و سهم خودم رو انجام میدم مابقیش با تو
و چندروز واقعا دارم معجزه میبینم کارها دقیق منظم که با برنامه نویسی ام نمیشه این همزمانی ها اتفاق بیوفته و میوفته و نتیجه خیلی بهتر از چیزی که میخواستم
قبلا خیلی تلاش هام بیهوده تر بود، الان هوشمند تر
فرمون و دادم ست خدا اون داره کارهارو برام انجام میده
تسلیم بودن
خداجانم ، من تو این چند روز که تسلیم بودم و دست تورو باز گذاشتم هم به درآمد مد نظرم رسیدم ، هم به مابقی برنامم رسیدم همه اینا بخاطر قوانینی که بهم داری یادمیدی دمت گرم
منم هرچقدر عمل کنم نتیجه میگیرم…
میدونم اگر فردا برم توخیابون منم منم کنم،
بگم من اوستا شدم. من بلدم. این کارو میکنم اون کارو میکنم نتیجه میده کفگیرم خورده ته دیگ برمیگردم سر خونه اولم و دوباره واسه چرا و چه کنم دستم میگیرم…
اگر هرموقع یادم رفت تسلیم باشم، یادم رفت قدرت دست تو ، یادم رفت تو منبع خیر و برکتی، محکم بزن پسکلم که دور نشم از مسیر
بیام تو آغوشت
تو ته ته ته عدالتی ….
به چش دارم چندروز نتیجه افکار و اعمال ورفتارم و میبینم…. چه سندی از اینبالاتر….!؟
دوستت دارم
ب؛ بله وقتی تسلیمم، (تسلیم برای من به معنی واگذار کردن نتیجه کارم باخدا، من دست تو کار خدا نبرم، من نگم از کدوم راه، من نگم چه جوری، قدرت دست خداست، همه چی خداوند
من دربرابر خداوند هیچییییییییی نیستم، منم منم نکنم، طبق قوانین سیستم عمل کنم، ورودی هامرو کنترل کنم، انرژی و صرف انجامِ سهم منصفانه خودم بکنم)
وقتی آرامش دارم، نشونه ها رو میبینم ، نتیجه دلخواهم رو میگیرم، اتفاقات بهتری و تجربه میکنم میفهمم دلیل این اتفاقات رو، چون قبلا اینجوری نبود ،
وقتی تو مسیر نیستم… زندگیم لنگ میزنه
میفهمم ایرادم کجاست!
وقتی مسیرم درست میشه، نتیجه ان درست میشه
عجب قانونی، عجب عدالتی. عجب خدایی
فقط میتونم آخر حرفم بگم این معجزست
تسلیمم و از تو هدایت میخوام
تو اگر نباشی، من ته چاهم،
آرامشی عطا فرما تا بپذیریم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم ، شهامتی که تغییر دهم آنچه را که میتوانم
به نام خدایی که مهربان تراز حدتصورماست….
سلام به استادعزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه
یادمه زمانی که فایل توحیدعملی 10 رو نگاه کردم خیلی روم تاثیر گذاشت همش به خودم میگفتم یعنی کجاها مَنم مَنم کردم کجاها مغرور شدم و قدرت رو به خودم دادم
کلا فایل عالی بود و سیوش کردم به عنوان بهترین فایل ها که بارها ببینمش
یه مدت گذشت و یه روز گفتم ای کاش استاد توحید عملی 11 رو هم بزارن رو سایت
یعنی میشه؟نه بابا فکرنکنم به این زودی استاد فایل توحید عملی بزاره
یادم نیست دقیقا فرداش یا عصرش اومدم تو سایت
اولین چیزی که دیدم فایل توحید عملی 11 بود
اصلا باورم نمیشد خیلی خوشحال شدم
ولی این وسط یه اتفاقی افتاد و اونم این بود که دیگه شوروشوق نداشتم این فایل رو ببینم
من که تا یکم قبلش یکی از خواسته هام دیدن همچین فایلی بود یعنی چیشد؟؟؟
نمیخواستمم خودمو زور کنم که حتما برو ببین
چون برای من اینجوری جواب عکس میده
چندمدت بعدش این فایل رو دیدم ولی اول اینکه تا آخر ندیدمش و دوم اینکه اونجور که باید ازش چیزی متوجه نشدم
استادجان درواقع من اصلا توی فرکانسش نبودم
فرکانس شنیدن این حرفا و استفاده کردن ازش
.
.
.
.
امروز این فایل ارزشمند رو دوباره دیدم اما این بار با حس خوب اما این بار از خودم هی سوال میپرسیدم که
رزا چه قدر باور داری که خداوند هدایتت میکنه؟اصلا باور داری؟باور داری لیاقت هم صحبتی با خدارو داری؟چه قدر در برابر خدا متواضع هستی؟کجاها مَنم مَنم میکنی؟
رزا میزاری خدا فرمون رو بگیره تو دستش و برات کارهارو انجام بده؟
یه چیزی یادم اومد که فکر میکنم یادآوریش به منم کمک خیلی بزرگی میکنه
بهمن ماه بود و من تااون موقع به غیراز کتابای الکترونیک استاد هیچکدوم از محصولاتشون رو خریداری نکرده بودم و خیلی دوست داشتم اولین دوره که میخرم عزت نفس باشه
به طور کاملا هدایتی پول این دوره برام آماده شد
از زمانی که متوجه شدم قراره این دوره رو بخرم این قدرررررررر ذوق زده شده بودم که رفتم توی تلگرام و توی کانال استاد و نتایج بچه هارو تک تک میخوندم یا مثلا هرچی فایل بود که استاد درباره این دوره توضیح داده بودن رو میرفتم نگاه میکردم
وااای هیچوقت یادم نمیره وقتی که دوره رو خریدم
شب بود و مهمون داشتیم وقتی مهمونا رفتن خیلی خسته بودم یکم استراحت کردم و ساعت 2 نصفه شب بلند شدم اولین قسمت رو دیدم
خدایاشکرت چه خاطراتی برام زنده شدن
گذشت و گذشت و همین طور که داشتم پیش میرفتم و فایل هارو میدیدم با خودم میگفتم من که اینجوری نیستم من که اونجوری نیستم
مثلا استاد درباره ی این صحبت میکردن که نباید نظرات دیگران براتون مهم باشه و ….
من میگفتم نه اصلا من اینجوری نیستم من نظر دیگران خیلی برام مهم نیست
متوجه شدین فکرکنم
همش مَنم مَنم میکردم
من و دوستم باهم این دوره رو خریدیم
ایشون خیلی پیشرفت کردن که همینجا بگم فوقالعاده براش خوشحالم
ایشون خیلی نسبت به موضوعاتی که استاد بیان میکردن متواضعانه رفتار میکردن
منم یه جاهایی قبول میکردم توی این موضوع مشکل دارم ولی یه جاهایی نه
اصلا نمیدونم چرا اون طوری شده بودم
من که آرزوم این بود که دوره عزت نفس رو بخرم
وقتی خریدمش و جلو رفتم اصلا اشتیاقم کم و کمتر میشد بااینکه این دوره فوقالعاده هستش
و اتفاقی که افتاد این بود که توی شرایطی قرار گرفتم که تمام اون مَنم مَنم ها جلو چشمم اومد و متوجه شدم بله من اینجاهم باید روی خودم کارکنم بله من اونجاهم باید روی خودم کارکنم
و میتونم بگم یه مدت رابطه من باخدا خیلی کم بود یعنی اینجوری بود که همش بهش میگفتم چرا من؟چرا باید اینطوری بشه؟چرا باید اون طوری بشه؟
جالب اینجاست که این موضوع رو امروز متوجه شدم زمانی که داشتم این فایل فوقالعاده رو میدیدم
بازم نجواها اون قدر زیاده که در حین دیدن این فایل هم به من میگفت نه بابا اینا که برای تو نیست
تو که داری توحیدی عمل میکنی تو که تااونجایی که تونستی در برابر خداوند متواضع بودی
جواب من الان اینه
فکرنمیکنم فکرنمیکنم اینطوری بوده
قطعا یه جاهایی بوده ولی یه جاهایی هم نبوده
چه قدر این جمله درسته که من بدون هدایت خداوند هیچی نیستم
خدایا عاشقتم دوست دارم
درپناه الله شاد و تندرست باشید
به نام خدای بخشنده و هدایت گر
سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته گرامی و همه دوستانم
کل سال می گفتم اگه تابستون بشه و وقت کافی برای تمرکز 100 درصدی روی علاقم داشته باشم، میتونم کلی از لحاظ مالی پیشرفت کنم.
یجورایی روی این مهارتم حساب کرده بودم، روی این که اگه من با این مهارت بشینم تمرکزی کار کنم، میتونم کمبود های مالیم رو که در طول سال به این موقع موکول می کردم، پر کنم
وقتی این زمان رسید، به خودم گفتم وقتشه که برم سراغ اون کمبود ها مهارتم تا باهاش پول بسازم
خیلی عجیب بود، صبح تا شب همش فکر می کردم ولی واقعا هیچ کاری نبود تا باهاش بتونم حتی پول قبض تلفنمو بدم
اونموقع بود که فهمیدم این مهارته نیست که برام پول می سازه
این چیزایی که یاد دارم، این که از نظر خودم بهترین طرح هارو طراحی می کنم، این که توی یک زمینه خیلی خفنم و هزاران فکری که توی ذهنم بوده و عامل پول ساختنمه، برای من پول نمی سازن
وقتی فکر کردم به تجاربی که توی کسب مشتریام داشتم فکر کردم، دیدم من کاری برای بدست آوردن اون افراد نکردم
مثلا یکی از مشتریام داشت با یکی دیگه درمورد یک مشکلی که توی فروش دوره هاش داره، صحبت می کرد و من اتفاقی اون حرفو شنیدم و اتفاقی هم جوابی که بهم الهام شد رو گفتم
و اونجوری اون فرد درمورد شغل من و مهارتام ازم پرسید و این اتفاق شروع میلیون ها تومان ثروت سازی برام بود
مهارتم این پولارو نساخت، خداوند بود، همزمانی اون بود که منو توی اون موقعیت قرار داد، هدایت اون بود که بهم الهام کرد تا حرف مناسب و مورد نیاز اون فرد رو بزنم
وقتی عاجز شدم و فهمیدم کاری از دست خودم و مهارتم که همیشه بهش می بالیدم، ساخته نیست، رو به خدا کردم و گفتم من ناتوانم، خودت مثل هزاران دفعه قبلی که کمکم کردی، کمکم کن
کمتر از 24 ساعت بعدش با یکی از آشناهام داشتم چت می کردم و وسط صحبت خداوند بهم گفت که یک موضوع یا بهتره بگم یک پیشنهاد رو به اون فرد بدم؛ و وقیقا یادمه به خودم گفتم زشته و این حرفو بزنم طرف میگه «نه» و ضایعم می کنه
ولی به یادم آوردم لحظه ای رو که از خداوند درخواست کمک و هدایت کردم و گفتم این دقیقا همون الهام خداونده که به درخواستم پاسخ داده؛
من اون پیشنهاد رو دادم و اون فرد با کمال میل پذیرفت
و همون لحظه بابت انجام اون پروژه پولی که نیاز داشتم وارد حسابم شد
حتی خداوند بهم گفت درخواست پیش پرداخت کنم؛
من تا اون لحظه این اعتماد به نفس که از افراد پیش پرداخت بگیرم رو نداشتم ولی گفتم اگه این الهام خداونده، حتما یک حکمتی توش هست و پا گذاشتم روی ترسام و درخواست 50 درصد پیش پرداخت رو دادم و بازم اون فرد بی درنگ پذیرفت
با جرئت میگم این پروژه آسون ترین پروژه ای بود که درقبال این مبلغ گرفتم
حتی وسط انجام اون کار، این حس عدم لیاقت میگفت فلان کار اضافه رو روی این پروژه انجام بده تا اصطلاحاً پوله حلال بشه! ولی سریع به خودم یادآور شدم که من همون ارزشی رو که به کارفرما قولشو داده بودم، ایجاد می کنم نه کمتر و نه بیشتر
قبلا اگه مبلغ پروژه بنظر من بالا بود، میومدم کلی خودمو سر درست کردن چیزایی که کارفرما ازم نخواسته بود، اذیت می کردم فقط چون طرف پول زیادی داده و یجورایی یک باری روی دوشمه
درصورتی که اگه من یک پروژه رو در ازای انجام کارهای مشخصی حتی با مبلغ بالایی گرفتم، لایق اون پروژه هستم
همونطور که استاد همیشه میگن:
هر فرد در هر موقعیتی که هست، در جای درستی قرار داره
استاد بی نهایت ازتون سپاسگذارم
خداروشکر
بنام خداوند مهربان
سلام استاد عزیزم ،سلام دوستان گلم
به به بازهم صحبت های زیبای استاد راجب توحید
تنها الگوی زندگی من که فقط توحیدی حرف نمیزنه داره بااین باورها زندگی میکنند،
اززبان خداوند بامن سخن میگی ازتو به حق رسیده ام شمس من
نمیدونم چرا هر موضوعی توذهن منه شما راجب همون موضوع صحبت میکنی ،این به معنی این میتونه باشه که فرکانس های من درمدار مثبت وبالاتری ازقبل ،
راجب اینکه خداوند توی هرشرایطی درحال صحبت کردن با ماست ،برای استاد که ذهنش اماده دریافت چون درگیر هیچ موضوعی نیست
راجب رانندگی من تازه گواهینامه گرفتم وهمیشه میگم خدا منو میبره واقعا میسپارم ولی نمیدونم به قول استاد ایا اگه من پیشرفت کنم بازهم ازخدا میخام یانه ؟این نگاه توحیدی به خداونده،انقدر ایمان استاد رشد کرده که بافروتنی به خدا توکل میکنه ،
من از خدا ممنونم وشکر به جا میارم ،برای هربار که سپردم خیلی زیبا منو هدایت کرد ،استادعاشقتم
به نام خدای مهربان
از وقتی که یادم میاد پدرم توی بازی شطرنج حرفه ای بود و همیشه توسط آشنایان و دوستان و فامیل تحسین می شد چند تا مقام قهرمانی استانی داره الان با تمرین و تکرار زیاد به جایی رسیدم اگه کمی بی دقتی کنه کیش و ماتش میکنم یا حداقل بازی رو به نفع خودم جلو میبرم پس اگه بخواد منو ببره باید صد در صد دقت کنه وگرنه حمله های کاری می کنم و محاصره میشه
یکی از قشنگ ترین سرگرمی هام بازی شطرنجه و چقدر فکر آدم رو باز می کنه و قدرت تجزیه و تحلیل رو بالا میبره باعث میشه و باعث میشه عمقی تر آدم به مسائل فکر کنه توی این بازی چند تا مهره کلیدی رو گرفتم اما دیگه چون مطمئن شدم که دارم میبرم یک اشتباه کردم بازی رو دست گرفت و برد یاد فایل توحید عملی 11 افتادم که میگفتید زمانی شکست میخورید که به خودتون و عقلتون خیلی اعتماد می کنید
به نام خداوند مهربانم
خدایا هرآنچه دارم از آن توست ومن درمقابل توهیچی نیستم
خدایا کمکم کن بتونم ازقدرت توبنویسم وباور کنم که قدرت فقط تویی
تو کمکم کردی به مسیری که همیشه آرزو داشتم هدایت بشم
زمانی که گفتم خدایا کمکم کن بتونم قرآن روحفظ کنم وبشم مربیه قرآن،توآدمی روسرراه من قرار دادی که بدون اینکه من اصراری داشته باشم که کمکم کنه خودش به خواست خودش همه جوره داره کمکم میکنه
خانومی که خودش حافظ قرآنه وعاشقانه میخواد به من کمک کنه
خدایا من میدونم که اینا همه لطف توهست واون کاره ای نیست
هروقت باتمام وجود چیزی رو خواستم بهترشو بهم دادی وهوامو داری
دوستان عزیزم اگه بتونیم فقط از خداکمک بخوایم وآروم باشیم همه چی درس میشه
زندگی زیباتر ازاون چیزی میشه که فکرشو میکنیم
خدایا من هرلحظه محتاج هدایت و حمایت توهستم
سلام به استاد عزیزم ومریم جان وتمام دوستان عزیزم،استادمن اگه هزار بارهم این فایل وگوش کنم سیر نمیشم سخته که هم دارم اشک میریزم وهم تایپ میکنم اشکهام قطع نمیشه استاد فقط اینو بگم که کمکم کردی باخدایی که اصلا نمیشناختم آشتی کنم کمکم کردی خدا رو تو وجودم پیدا کنم من خدای مهربونم پیدا کردم به چه آرامشی رسیدم منی که همیشه نگران بودم غصه میخوردم حرص میخوردم چقد آروم وشاد ورها شدم البته هنوز خیلی جاداره،استاد دوسال پیش خونمو فروختم به سختی فروخته میشد اما تو دفترم هی مینوشتم چی میخام یه مشتری خوب میخاستم البته با قوانین خیلی آشنا نبودم خیلی کم و وخدا یه مشتری فرستاد انسان شریف جالب اینکه همسایه قبلی مون بود خودش تمام کارای اداری وانجام داد وگفت کجا خونه خریدی گفتم فلان جا گفت یه آشنا دارم املاکیه رفتیم پیشش ومنو برد یه خونه فوق العاده بهتر وجالب اینکه من قبلش از یه املاک دیگه یه خونه معمولی دیده بودم وحتی بیعانه هم داده بودم خونه ای که املاکی این همسایه نشونم داد خیلی عالی تر از هر جهت بود گفتم لی کاش نمیاوردم دیگه اون خونه آی که بیعانه دادم به دلم نمیشینه خلاصه املاکی این همسایه مون تمام تلاشش کرد که من معامله کنم پولم کم بود شاید باورتون نشه حتی از خودش هم پول داد و وخونه به لطف ونظر خدا معامله شد دیدم هیچ هیچ پولی برای کابینت و،،ندارم همون همسایه که خونمون وخرید بود گفت یه فامیل داریم کابینت سازه وفامیلشون اومد وکابینت کرد اونم چطوری کلا کلا با چک،دیگه نگم که خدا چطوری دونه دونه دستهاشو فرستاد که همه چیز بخدا معجزه آسا خریدم والان تو خونه ای هستم که اصلا فکرشم نمیکردم داشته باشمش وهر کی میاد انقد تعریف میکنه که حساب نداره من با دست خالی قدم برداشتم اما اما خدا برام سنگ تموم گذاشت اشکهام دیگه اجازه نمیده صفحه گوشی وببینم،عاشقتونم،دیونه شدم با این فایل وووچقد نشونه توش بود،خدایا شکرت منو اوردی تو این مسیر وشکر به خاطر استاد عزیزم وتمامی دوستانم که با کامنت هاشون هدایتگری هستن،تکه ای از روح خدا
سلام استاد گرامی و سلام مریم عزیز وسلام دوستان عزیز همفرکانسی استاد وقتی صحبت رانندگی خواهر عزیزت را گفتی یادم به خودم افتاد که همسرم به زور به من گفت بیا رانندگی را یادت بدم منم نشستم ولی با یک دنیا ترس و استرس چند دور در خیابان تاب زدم وقتی که چند دور زدم به خودم امیدوار شدم همسرم به من گفت برای امروز بسه ولی من میخواستم رو همسرم را کم کنم که بگم ببین من انقدر که فکر میکنی ترسو نیستم در آن طرف خیابان یه اقایی داشت به همسرش رانندگی یاد میدادکه تقا طع را اشتباه اومد که مقصر صد در صد هم بود من یه لحظه پا یم را به جای که بزار روی ترمز گذاشتم روی گاز و تصادف خیلی مختصری رخ داد خودم را میگم نبایدبرای هر چیزی مغرور یا منم منم کنم من از آن روزدیگر پشت ماشین نشستم و از سوئیچ ماشینم که بخوام روشن کنم ترس دارم این موضوع رانندگی
وموضوع دیگه که وقتی هر کاری را به خداوند بسپاری خداوند خیلی خیلی قشنگ برا ت درست میکنه وقتی که دختر من بزرگ میشد همه به من میگفتن چطور میخوای دختر شوهر بدی با این همه گرونی و در امد همسرم زیاد نبود وقتی که به خدواند بسپاری واز او بخواهی و سر راه خدا کنار بروی خیلی قشنگ برات میچینه که خودتم تعجب میکنی که چطور جورشد خب دخترمن بزرگ شد و خواستگار برایش اومد بخدا قسم یه معجزه های برام رخ داد که خودمم در کار خدا تعجب میکردم برای عقدش همه چیزجورمی شد خداادمایی خوبی را سر راهم قرار داد و عقد دخترم به بهترین شکل بهترین تالار بهترین پزیرایی بهترین اریشگاه خلاصه عقد دخترم تموم شد وهمه کار ها را خود خدا برایم انجام داد
اومدم سر جهیزیه واقعا یادم میاد اشک میریزم چقدر بهم حرف میزنن که چگونه میخوای جهیزیه بدی وای چقدر وسایل گرونه و من امیدوار بودم خوب دورغ نگم کمی ترس داشتم و قتی به همسرم میگفتم باید وسیله ها جهیزیه را باید زود جور کنیم به من میگفت ببین عقدش چقدر قشنگ خدا جور کرد جهیزیه اش خدا جور میکنه بخدا انقدر کار در مغازه همسرم ریخت که هر روز با دخترم دنبال خرید بودم و بهترین وسیله ها را براش خریدم تمام برقی هاشو بهترین مارک یعنی خارجی ومن جواب هیچ کسی را ندادم وهر کسی یه حرفی میزد (مثلا خواهرهای خودم ) تموم وسیله های دخترم که جور شد به هیچ کسی حرفی نزدم که من چه وسیله های خریدم وقتی جهیزیه دخترم را بردم تو یی خونش همه اومدن و همه تو ی چشم های هم دیگر نگاه میکردن ومن بهترین ها رابرای دختر م خریدم وتمام تعجب کردن و من در جواب گفتم اون موقع که میگفتی چطوری من میگفتم خد ا جور میکنه شما به من میخندیدی اینو میخوام بگم من واقعا معجزه های خداوند را دیدم ووقتی به خودش واگذار کردم بهترین شکل جور کرد باید سر راه خدا کنار برویم و به خودش بسپاریم من برای دخترم سر راه خدا کنار رفتم وخودش خیلی خیلی خیلی قشنگ جور کرد وقتی یادم میاد میگم من چگونه این همه جهیزیه را دادم چرا قبلا دم مغازه همسرم کار نبود چرا وقتی اسم جهیزیه اومد خدا انقدر درامد همسرم را زیاد کرد چون به خودش سپردم چون از او خواسته بودم چون گفتم خدایا اول خودت دوم خودت سوم خودت جوز تو کسی را ندارم هستن ولی نمیخوام دستم را پیش انها دراز کنم بزا سر م پیش تو خم شود میخوام پیش همه بگم همه کار هارا خدا برام انجام داد (ای خدای خوبم) وخدا صدایم را شنید و دستم را گرفت وهمه کار هایم را به خوبی انجام داد ومن دیگه نگفتم همه کار ها را من انجام داد من این جهیزیه راجور کردم گفتم خدا بهم گفت چکار کن خدا برام جور کرد نه از کسی پول گرفتم نه چیزی فروختم هیچ تموماجهیزیه را همسرم کار کرد و نقد برایش خریدم این معجزه خداو ند هست خدایا شکرت که تو را دارم و مثل کوه پشتمی خدایا شکرت که منا با این سایت اشنا کردی خدایا شکرت که همسرم را با استاد اشناکردی خدایا شکرت که من قانون تو را یاد گرفتم خدایا شکرت که تغییر را در جود خودم و خانواده میبینم خدایا شکرت که صحبت های استاد را کلمه به کلمه گوش میکنیم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که تو را دارم و خدایا هزاران بار شکرت که از شب تا صبح بگویم خدا یا شکرت که دستم را در زندگی گرفتی و خواهی گرفت کمه خدایاشکرت ((( استاد بهترین ها را برایت از خداوند بزرگ خواستارم ))) در پناه الله یکتا
سلام به همه دوستان و سپاس فراوان از استاد عباسمنش عزیز بابت اگاهی های نابی که به راحتی برامون ارسال میکنند ،چرا که استاد میداند این اگاهی ها انقدر ناب هستند که فقط گوش شنوا و کسی که در مدار درک هست متوجه میشود و اونیکه در مدار نباشد فقط میشنود و رد میشود ،اینکه یعنی چی بری کنار و بزاری خدا خودش درست کنه این خیلی درک میخواد و من چندباری تو مسائلم این کار انجام دادم و اون خودش جوری درست میکنه که حیرت میکنی
امروز صبح بعد از بیدار شدن از خواب با خودم فکر کردم باید برای رانندگی اقدام کنم و پا بزارم روترس هام و شروع کنم و کم کم بهتر و بهتر بشم
و اینکه داشتم در مورد مشکلی که در رابطه ام بود به خودم گفتم تو نمیخواد کاری انجام بدی بسپر به خدا اون خودش بلد هست چکار کنه اگه قرار باشه رابطه ادامه دار باشه خدا بقیه چیزا را هم درست میکنه تو نمیخواد چیزی را درست کنی ،اگه هم قرار باشه رابطه تمام بشه بازم به خوبی و اسانی این کار را انجام میدهد تو فقط رها باش مقاومت نکن ،از سر راه خدا برو کنار بزار خودش همه چیز درست میکنه بسپار به خودش ،شروع نکن به اینکه چه کاری باید انجام بدی فقط کافیه کاری نکنی بزاری خودش به وقتش درست میشه
اینا مواردی بود که بعد بیدار شدنم با خودم زمزمه میکردم و بعد امدم داخل سایت و زدم بر روی نشونه امروزم که این فایل اومد ،خیلی اگاهی های خالصی داره این فایل ،تصمیم گرفتم چندبار این فایل گوش بدم
دو روز قبل به سفری دوروزه و کاری هدایت شدم که لحظه به لحظه خدا در کنارم بود و باهاش حرف زدم و ازش خواستم هر چی که میخواستم و اونم خیلی زیبا و قشنگ به ان چیزی که راحت و اسان بود هدایت میکرد و زیبایی هایی را برام نشون داد از کوه و دشت و اسمان و طبیعت که بارها با خودم عظمت خدا را تحسین کردم و توی ماشین در درون خودم سجده کردم و به کوچکی خودم و عظمت خدا اعتراف کردم که تویی که قادر مطلقی ،تویی توانایی ،تو پاکی و منزه ای و ….
خدایا کسی نیست جز من و تو ،چرا ذهنم را درگیر دیگران میکنم و از نجوا پر میکنم و نمیزارم خدا باهام حرف بزنه چه ارزشی دارن که بقیه چکار میکنند و چه رفتاری درست و است و غلط ،دیگرانی وجود ندارند ،تو فقط از وجود خودت و خدایت لذت ببر او همه کار برات میکنه فقط له خدا توکل کن و بزار اون برات انجام بده همه چیز و همه کس و حتی توانایی خودت را بزار کنار و از خودش بخواه و بزار اون برات به اسانی و راحتی درست کند که این نقطه که که تو لذت ببری و کاری نخوای انجام بدی و از کسی و چیزی را در ذهن نداشته باشی و توکل مطلق به رب بکنی مرحله سختی هست و دائم با حال خوب شروع میکنی و میری تو مسیر و کا را شروع میکنه به خوب شدن باز غفلت میکنی و کارا شروع میشه به سخت شدن ،نشانه ها را میفهمی و دوباره میای تو مسیر ،خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام ما را در مسیر درست که مسیر نعمت ها ،حال خوب و زیبایی ها هدایت کن به راحتی و اسانی ،الهی شکر
اول سلام به استاد عزیزم و مریم جون
بعد سلام به ستاره عزیزم
چقدر کامنت شما زیبا بود و چقدر به این صحبتها نیاز داشتم
چون یه دقیقه پیش من یه سوالی از خدا پرسیدم و از زبان شما جواب رو شنیدم
امیدوارم به هر چیزی میخوای برسی و بهترین رابطه رو تجربه کنی و همون طور که همه چیز رو به خدا سپردی خدا به بهترین نحو براتون حلش کنه
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید
سلام و درود بر استاد باعشق و محبوب دلها و همراه شایسته و بی نظیرش بانو مریم عزیز
امروز عید قربان است واین عید بزرگ ابراهیمی رو به محضر استاد عزیز و خانواده بزرگ توحیدی اش تبریک میگم از صمیم قلبم دعا میکنم که غمهایتان قربانی شادی هایتان شود الهییییییی آمیییییین
عیدی که ما مسلمانان بصورت نمادین گوسفند قربانی میکنیم و خدارو هزارمرتبه شکر میکنم امروز در این عید 1403 فهمیدم خداوند با این امتحان و آزمون بنده توحیدی اش میخواست پیام عالی و توحیدی اش را به ما بده و درود و هزار درود بر ابراهیمی که تونست در برابر این آزمون ها دوام بیاره تا به ما بفهمونه که جز خدای مهربان و قدرتمند نباید به هیچ چیز و هیچ کسی وابسته باشیم….
و من امروز دعا میکنم تا بتوانیم با روزهایی مواجه شویم که حسرت ها و کینه های مان را که موجب ایجاد غم و رنج و تنهایی درد آور در زندگی ما میشود
را قربانی شادی و آرامش و آسایش زندگی مان کنیم
که مورد قبول خدا خواهد بود که این قربانی زیباتربن و بهترین قربانی هست که مارو به توحید میرساند مارا به حضور هر روزه خداوند میرساند الهی شکررررررت برای این قربانی نمادین ابراهیمی الهی شکرت که اینجا هر روز داره آگاهتر میشویم برای خدایی شدن.
الهی سپاااااااااس برای آگاهی های توحیدی
امروز پیامهای تبریک من به خانواده و دوستاتم این بود برای همین گفتم بیام اینجا هم به خانواده معنوی و توحیدی ام تبریک بگم هم پیاممو ابلاغ کنم که مطمعنن از طرف خداست که به دلم انداخت.
الهی شکرت
خدایا ممنونم ازت برای این عدالت
ممنونم برای این قوانین ثابت و الهی
خیلی سخته، ولی نتیجه ما به این عمل بستگی داره، و با تمرین کردن و تکرار وتکرار…. سعی میکنم این اصل رو در زندگیم انجام بدم
مثال میزنم تا بهتر درک کنم تسلیم بودن تنها راهه تا پیروز بشیم…
راجب درآمدم توکار چندروز تو ستاره قطبی مینویسم که میخوام کار به این شکل انجام بشه
تا +1/000/000 پول خلق کنم
قبلا نقشه میکشیدم که اینجوری کنم… اونجوری کنم… تهش هیچی … اون نتیجه دلخواهم نبود
الان میگم خدا من این نتیجه رو میخوام…
چه جوری؟ نمیدونم…. از چه طریق…؟ نمیدونم
منتسلیمم و سهم خودم رو انجام میدم مابقیش با تو
و چندروز واقعا دارم معجزه میبینم کارها دقیق منظم که با برنامه نویسی ام نمیشه این همزمانی ها اتفاق بیوفته و میوفته و نتیجه خیلی بهتر از چیزی که میخواستم
قبلا خیلی تلاش هام بیهوده تر بود، الان هوشمند تر
فرمون و دادم ست خدا اون داره کارهارو برام انجام میده
تسلیم بودن
خداجانم ، من تو این چند روز که تسلیم بودم و دست تورو باز گذاشتم هم به درآمد مد نظرم رسیدم ، هم به مابقی برنامم رسیدم همه اینا بخاطر قوانینی که بهم داری یادمیدی دمت گرم
منم هرچقدر عمل کنم نتیجه میگیرم…
میدونم اگر فردا برم توخیابون منم منم کنم،
بگم من اوستا شدم. من بلدم. این کارو میکنم اون کارو میکنم نتیجه میده کفگیرم خورده ته دیگ برمیگردم سر خونه اولم و دوباره واسه چرا و چه کنم دستم میگیرم…
اگر هرموقع یادم رفت تسلیم باشم، یادم رفت قدرت دست تو ، یادم رفت تو منبع خیر و برکتی، محکم بزن پسکلم که دور نشم از مسیر
بیام تو آغوشت
تو ته ته ته عدالتی ….
به چش دارم چندروز نتیجه افکار و اعمال ورفتارم و میبینم…. چه سندی از اینبالاتر….!؟
دوستت دارم
ب؛ بله وقتی تسلیمم، (تسلیم برای من به معنی واگذار کردن نتیجه کارم باخدا، من دست تو کار خدا نبرم، من نگم از کدوم راه، من نگم چه جوری، قدرت دست خداست، همه چی خداوند
من دربرابر خداوند هیچییییییییی نیستم، منم منم نکنم، طبق قوانین سیستم عمل کنم، ورودی هامرو کنترل کنم، انرژی و صرف انجامِ سهم منصفانه خودم بکنم)
وقتی آرامش دارم، نشونه ها رو میبینم ، نتیجه دلخواهم رو میگیرم، اتفاقات بهتری و تجربه میکنم میفهمم دلیل این اتفاقات رو، چون قبلا اینجوری نبود ،
وقتی تو مسیر نیستم… زندگیم لنگ میزنه
میفهمم ایرادم کجاست!
وقتی مسیرم درست میشه، نتیجه ان درست میشه
عجب قانونی، عجب عدالتی. عجب خدایی
فقط میتونم آخر حرفم بگم این معجزست
تسلیمم و از تو هدایت میخوام
تو اگر نباشی، من ته چاهم،
آرامشی عطا فرما تا بپذیریم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم ، شهامتی که تغییر دهم آنچه را که میتوانم
و دانشی که تفاوت این دورا بدانم