توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 65 (به ترتیب امتیاز)

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید مرتضی لاجوردی گفته:
    مدت عضویت: 2305 روز

    با سلام و احترام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز،

    بسیار از این فایل و سایر فایلها استفاده کردم. از شما سپاسگزارم.

    پیشنهاد می کنم که حداقل ماهی یک دفعه درباره توحید عملی صحبت کنید. توحید اصل هست، اگر درست شود همه چی عالی می شه. با توجه به اینکه گفتید رسالت شما ترویج توحید است، لطفاً به پیشنهاد من توجه و فکر کنید.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    سلام

    من دیروز تقریبا همین ساعت ها بود هدایت شدم به این فایل گوش دادم خیلی روم تاثیر گذاشت خیلی حس خوبی داشتم و حسمو همینجا بیان کردم دوتا کامنت پایین تر کامنتم هست

    داستان هدایتم به این فایل به اینکه اصلا از الهامات خدا و هدایتش استفاده کنم گفتم

    امشب با همسرم بحثمون شد چون من هنوز دارم روی روابطم کار میکنم خیلی نتایج بزرگی از همین رابطمم گرفتم ولی هنوز جای کار داره و باید بیشتر وقت بزارم تا باورهامون پیدا کنم و روابطم بهبود ببخشم

    امشب بحثمون شد و من یه لحظه حالم خیلی گرفته شد فقط اشک میریختم میگفتم خدایا من می‌دونم تو هدایتم می‌کنی می‌دونم این مسیری که درک کردم این خدای جدیدی که شناختم درسته می‌دونم این راه روش استاد که یادگرفتم اصل که درک کردم درسته نتیجه گرفتم ولی دیگه نمی‌خوام حتی اگه درسته نمی‌خوام ادامه بدم حالم خیلی بد شده بود من معمولا لحظه اول هرچقدم بهم بریزم خیلی خوب میتونم احساسمو کنترل کنم و خیلی نگذشته یه راه براش پیدا میکنم و خودمو آروم میکنم اما تو لحظه فقط تکرار میکردم من می‌دونم این راه درسته می‌دونم هدایتم می‌کنی ولی خسته شدم دیگه اصلا نمی‌خوام ادامه بدم هرچقد هم درست بعد رفتم داخل اینستاگرام

    من اینستاگرامم دلیت اکانت زدم بخاطر چیزایی که درک کردم فقط یه پیج کاری دارم که دارم روش کار میکنم و ازش ثروت بسازم و باورهامو درست کنم و ثروت بسازم

    وارد همون اکانتم شدم تو هشتگ های غمگین دنبال یه عکس غمگین بودم که حالمو توصیف کنه که نمی‌دونم اصلا چرا این کارو کردم ولی فقط داشتم دنبال یه عکس برای توصیف حال بدم می‌گشتم

    همش داخل اون هشتگ فیلم بود یه عکس اون وسط بودم متنش نمیدیدم چشام پر از اشک بود زدم روش باورتون نمیشه خدا هدایتم کرد خدا واضح باهام حرف زد خدا واضح واضح جوابمو داد آرومم کرد تا حالا به این واضحی با خدا ارتباط نگرفته بودم حالم یجوری بود روی اون عکس نوشته بود « غم دل همیشگی نیست خدا هست غم مخور » می‌دونی من میدونستم هرچی غم هم دارم بخاطر باورامه ولی اون لحظه بخاطر حال بدم میگفتم نمیخام درستش کنم

    با اینکه خدا واضح داشت باهام حرف میزد گفتم ن خدایا ن نمیخام خدایا نمیخام دیگه

    زدم عکس بعدی ب همون خدا نمی‌دونم چجوری بگم باورم نمیشد خودم عکس بعدی نوشته بود « گاهی خدا نا امیدت می‌کنه چون به چیز اشتباهی دل بستی »

    زدم عکس بعد هی اشک میریختم قشنگ هدایت خدا و حرفشو می‌دیدم اشک میریختم نمی‌دونم باورتون میشه یا ن عکس بعدی این بود « اینو همیشه یادت باشه پیش خدا ناممکنی وجود نداره»

    عکس بعد «خدا جای تمام کسانی که دوستت ندارند دوستت دارد »

    عکس بعد «تا اینجا رو تنها نیومدی از این ب بعد هم تنها نیستی »

    عکس بعد «خدا درستش می‌کنه »

    عکس بعد « خدا تورو میبینه»

    همین الان که دارم می‌نویسم خودم خیلی حالم دگرگون شده سر این عکس که خدا تورو میبینه دیگه تسلیم شدم دیگه انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود دیگه خدا خیلی آرومم کرده بود دیگه خیلی خیلی آرامش داشتم خیلی حالم خوب شد همه اون اتفاق از یاد بردم

    تازه فهمیدم منی که دارم دو سه روزه رو الهام کار میکنم سعی میکنم شرک نورزم تو همین رابطه دارم شرک میورزم خدا ن تنها آرومم کرده بلکه به ترمز بهم نشون داد بهم نشون داد تو که داری رو خودت کار می‌کنی خیلی جاها داری شرک میورزی

    اصلا فکر کردم شاید این اتفاق افتاده ترمزم پیدا کنم ایمانم قوی تر شه بیشتر هدایت خدا باور کنم بیشتر رو خودم کار کنم شرک پیدا کنم و حواسم بهش باشه و اینجا بود که با تموم وجود حس کردم که خدایا هرچی از تو به من برسه خیره

    میخواستم این حال خوبم باهاتون به اشتراک بزارم که بگم حتما رو الهام و هدایت الهی کار کنید دربارش فایل گوش بدین تقویتش کنید خدا به همه ما نزدیکه خدا واضح با همه ما حرف میزنه خدا هر لحظه هدایتمون می‌کنه اگه باور کنیم اگه باور داشته باشم اگه خودمونو لایق بدونیم

    میخواستم بگم که حواستون به رابطه هاتون باشه شرک نورزیم حواسمون باشه حال خوبمون به آدما گره نزنیم

    حواسمون باشه نخواییم کاری کنیم که بقیه اذیت نشن حالشون خوب باشه من اینجوریم من فکر میکردم اگه به میل دیگران عمل کنم باعث میشم ناراحت نشن من قدرت به خودم داده بودم

    من فکر میکردم که الان اگه فلان کار نکنم اون آدم تنهام بزاره مادر پدر هرکی شریک عاطفی من حال خوبم به آدما گره زدم من تو ذهنم بهشون قدرت داده بودم من شرک میورزیدم

    من اونجوری که میگفتم عمل نکرده بودم

    من یادم رفته بود که هم من خدارو دارم هم همه ی آدمای زندگیم اون خدارو دارن

    یادم رفته بود هم من شرایط خودم خلق میکنم هم همه آدمای دنیا

    من یادم رفته بود خدا به همه ما به یک اندازه نزدیکه

    یادم رفته بود امیدم فقط به خدا باشه فقط به خودش تکیه کنم فقط دستم تو دست خودش باشه

    من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

    تا الان فقط این جمله رو می‌نوشتم و حس خوبی داشتم ولی امشب با تمام وجودم حسش کردم

    واقعا معجزه کرد

    من به دستان خدا خیره شدممم معجزه کرد

    من از امشب می‌خوام بیشتر حواسم به خدا به رفتارم به حرفام باشه بیشتر حواسم باشه فقط به خدا اعتماد کنم و امیدم فقط به خودش باشه فقط از خودش بخوام مسیر بهم بگه

    حواسم باشه من هرچی دارم بخاطر خداست و خداست که همه اینارو به من داده همین ادمایی که دارمو خدا تو زندگیم گذاشته هرچی که هست از آن خداوند هست و من به کوچکترین خیری که از خدا بهم برسه محتاجم

    خدایا ازت سپاسگذارم خدایا همین الانم می‌خوام خودت به مسیر درست هدایتم کنی و مسیر بهم بگی

    من به خدا اعتماد دارم

    in God we trust

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 563 روز

      سلام و احترام، چو از دل برآید لاجرم بر دل نشیند؛ حرفهاتون واقعا به دلم نشست هر چند برام این حرفها و این پیش آمدها غریب نیست و نمودشو بارها تو زندگیم دیدم بارها و بارها و اولینش و شاید بزرگترینش سال 96 وقتی که کاملا ورشکست شده بودم و با صفر شدن تقریبا به اندازه پول دو ماشین پراید فاصله داشتم و زیر زیر صفر بودم و تمام ثانیه ها و دقایق شب و روزم توی وحشت میگذشت و نگران ایست قلبیم بودم و نگران تر از این بابت که اگر بمیرم همسر بیچاره م با این همه بدهی چکار کنه وحشت زده توی ساعت سه نصف شب و ناخودآگاه دستم سمت گوشیم رفت و از برنامه موبوگرام که تلگرام ایرانی بود یه کانال رندوم اومد دستم خورد روی یه کانال پیشنهادی و اولین عکس نوشته ای که اومد این بود لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ ۖ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ نترس و نگران نباش ما تو خانواده ات را نجات میدهیم . و دیگه از گریه پر شدم و الان هم بعد گذشت این همه سال بغض میکنم وقتی بهش فکر میکنم و چه قدر هم خوب خدا من و خانوادهدم رو جانانه نجات داد و از بحران رد شدیم. شاد و سر بلند در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    سلام به همه دوستان بخصوص به استاد عزیز و‌ مریم خانم نازنین

    استاد بعد از این فایل خیلی وقتها (نمیگم همیشه) پیش میومد که میگفتم خدایا تو رانندگی کن تو برام جای پارک پیدا کن و امروز که دیگه خود معجزه بود!!

    من فقط موقع بیرون بردن ماشین از پارکینگ گفتم خدایا خودت رانندگی کن، همیین! موقع باز کردن در پارکینگ دییدم که یه ماشین تو راه پارکینگه، امااا انگار یااادم رفته بود وقتی ماشین رو بردم بیرون و‌ نگه داشتم و پیاده شدم که در رو ببندم دیدم خدااا یککک ذره فقط مونده بود بخورم به ماشین عقبی اصلا حواااسم نبود که کج بیام بیرون، فقططط خدا میتونست ماشین رو اونجا نگه داره، بخصوص که برای اینکه از گودی پارکینگ بیام بیرون یکم شتاب داده بودم به ماشین و فقططط خدا میتونست بدون اینکه من هول بشم پام رو‌ در لحظه درست بذاره روی ترمز، و موقع بیرون اومدنم از اون جا سخت، فقط خدا میتونست راننده ی ماشین که مهمون طبقه اول بود رو دقییقا همون لحظه بیاره پشت پنجره و منی که اصلا دلیل نداشت موقع رانندگی و تلاش برای بیرون اومدن از اون جای تنگ سرم رو ببرم بالا و اون آقا رو‌بببینم که بهم اشاره داد الان میام پایین! اینا همش کار خدا بود همششش، خدایا شکرت خدایا میدونم که به اندازه ی کافی نمیتونم اما در حد توانم سعی میکنم ازت سپاسگزاری کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    صالح فتح خانی گفته:
    مدت عضویت: 1499 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون و دوستان خوبم

    زهرا

    در ارتباط با مفهوم این فایلِ عالی اول از همه به این رسیدم که مثل همیشه تمرین وتکرارِ عمل به آگاهی های فایل رو با کمک خدا تو زندگیم وشخصیتم بگنجونم، چون 35 سال زندگی کردن به روش قبل ، بدون آگاهی های الان، اون مسیر عصبیِ قبلی در من ایجاد شده که به خودم به ذهنم تکیه کنم مغرور بشم وخودم به تنهایی و بدونِ حتی در نظر گرفتن و خواستن ِ قلبی از خدا مسئله مو حل کنم که هیچ وقتم حل نشد یا به سختی حل شد طوری که پوستم کنده شد، یه جاهای ام عاجز شدم مثل همون الگوی تکرار شونده آقا ابراهیم که استاد تو فایل مثالش رو زدن.

    تو یه کامنتی نوشتم آلرژیم درمان شده. الان با گوش دادن به این فایل علت اصلی درمان آلرژیم رو فهمیدم اینکه من عاجز ِ عاجز شدم از دکتر داروهای شیمیایی وگیاهی و…. تا اینکه یه شب تو سکوت که درمانده شدم بودم عاجزانه از خدا خواستم که خدایا دیگه خسته شدم… همونطوری خوابم برد تا اینکه صب بیدار شدم بهم گفت بنویس هرچی الگو از آدمای سالم ِ اطرافت میبینی ویس کن گوش کن، گفت آرامش در پرتو آگاهی 5 رو تا میتونی هرروزه گوش کن آگاهی هاشو به خودت یادآوری کن هر لحظه. همه این کارها رو موبه مو هرچی گفت انجام دادم بدون ذره ای شک ونمیشه و… ونتیجه ش شد سلامتی تمام سلولها واعضا بدنم ، نتیجه ش شد افزایش ایمانم به خدای درونم که هر لحظه بامنه ود قلب منه، نتیجه ش شد خواستن از برای حل حتی جزئی ترین مسائل زندگیم ، نتیجه ش شد عمیق تر کردن رابطه م با خدای مهربانم، نتیجه ش شد آرامش توی وجودم.

    استاد درست میگن برای اینکه هر لحظه ایاک نعبد وایاک نستعین رو بیاری تو زندگیت وشخصیتت باید 1: باورداشته باشی که این خدا پاسخ میده سریع وبی منت

    2: خودتو لایق بدونی ، احساس لیاقت وارزشمندی داشته باشی که تو رهاشده نیستی تو از روحِ خدایی

    خدایاشکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2163 روز

      به نام خدا

      سلام

      نتونستم از کامنت شما گذری رد شوم چون نشانه ی واضح و مشخصی بود برام

      خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم

      .

      من هم از خدا درخواست کردم و گفتم من نمی دانم خودت می دونی باید بدون هیچ عوامل بیرونی انگشت من را خوب کنی و درمانی کنی

      حالا نتیجه اش شد هدایت خداوند به من و کانت زیبای شما تا باور پذیری من نسبت به قانون درست تر و کاملتر از قبل شود خدایا تو چقدر خوبی الهی شکرت خدا جونم

      چقدر خوشحال شدم که سلامتی خودتون را الان دارید الهی شکر. سلامتی روز افزون

      پس مسیر درسته

      پس باید ادامه بدهم

      و این کامنت شما نشانه یمن بود برای ادامه دادن راه درست ترین ها

      الهی شکر

      الهی شکر

      الهی شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 178 روز

    سلام وعرض ادب به استادعزیزم و دوستان گلم

    دیروز گفتم پرنیا احساس میکنم معجزات عالی خدا داره کمرنگ میشه -نشانه ها داره کمرنگ میشه – اومدم ازعصر دیروز شروع کردم شکرگزاری کردن برای فایلهای جدید که استاد تواین یکسال گذاشته وخیلی زحمت کشیده -تک تک معجزاتی که رخ داده برام براشون شکرگزاری کردم -و من تواینیستا دیدم یک لایو انگیزشی هست وشب بایدمیدیدم که ظاهرا فکرکنم درموردمن بود – البته نمیدونستم درموردمنه – لایو اینیستا هم بلدنیستم ببینم -اکسپلور نمیدونم چیه -بلدنیستم اینیستارو-وقتی بازش کردم صدابود -تصویرنبود- خلاصه شب ساعت 10شداصلا حوصله نداشتم گوش کنم گفتم ولش کن گوش نمیکنم من نمیفهمم چی میگه شفاف صحبت نمیکنه – بعدازاونجایی که این لایومعجزه خدابود لایو به 10/22دقیقه به تعویق افتاد -ومن حوصلم اومد سرجاش -همه هم خوابیدن چراغها خاموش بود منم نشستم روی مبل و لایو بازکردم وصداروگوش کردم بادقت کلمه به کلمه روگوش کردم درباره آیات قران و 20دقیقه قبل ازخواب رویاهامونو تجسم کنیم -20دقیقه بعدازبیداری ارزوهامونو تجسم کنیم اون خونه -اون ماشین -اون همسر -اون محله بالاشهرو داریم همشوتجسم کنیم درحالت آلفا تجسم کنیم وبه کائنات اعلام کنیم که من برای زندگیم ارزش قائلم ودربهترین 40دقیقه شبانه روز آرزوهامو تجسم میکنم – من چندسال قبل برای بچه دارشدن اینکارومیکردم ولی بعدش فکرکردم الکیه جواب نمیده -ازدیشب دوباره شروع کردم برای این 40دقیقه ارزش قائل بشم وتمرین کنم صد درصد -بعد فهمیدم این لایو انگیزشی کارخدابوده و خیلی عاشقانه وازته دل بود – منم دیدم خداحواسش بمن هست و هوای منو داره این لایو برام همزمانی کرده خیلی ازخداتشکرکردم یادبارون افتادم که خدایک هفته بارون بمن درتهران هدیه داد – استااااااداشکام سرازیرشدن – وسطای لایوهم یکم خندیدم :))حالم خیلی عالیترشدخداروشکر – ولایو کارخودشو کرد اشک شوق منو درآورد واینکه دیدم خداحواسش بمن هست واینجوری دقیق با دست خدا برام برنامه ریزی کرده که بگه حواسم بهت هستا پرنیا ببین چقدر دوستت دارم چقدرمهربانم – چقدربرام با ارزشی – تمرین بهت میدم اسان که بری کلی ازش نتیجه کسب کنی – مرسی خداجونم استادازت سپاسگزارم – اینجا نتایجمومینویسم ایمان بنده ها قویتربشه که خدا چطور دستانش روبرات میفرسته بعدش حوصلتومیاره سرجاش و بهت انرژی میده وزمان ومکان عالی برات درست میکنه که پیامشو از زبان بهترین استاد ایران به قلبت برسونه – بگه پرنیا میدونی که عاشقتم وازت راضیم -خدایاشکرت – استاااااادهردفعه شفاف سازیتربشه بهتره منم با انگیزه بیشتر به الهاماتم میرسم شما استادی برای شما خب آسونه -من به شفاف سازی نیاز دارم هردفعه تا بیشترباورکنم – استااااااااااد –

    خدابرام کامنت نوشت توخوابم تو به قانون سلامتی برس لاغربشو من همسردلخواهت وثروت خودبخود وارد زندگیت میکنم -منم به الهام خداگفتم چشم ورزش ورژیمو ادامه میدم همچنان – وذوق زیاد دارم برای اندام دلخواهم – ودرمورد اینکه من 41سالمه هنوز شغل درست حسابی ندارم – میخام سالن زیبایی افتتاح کنم باکمک همسر دلخواهم برای بعدا وتا اخرعمرم کارکنم چون عاشق عروس درست کردن هستم – وهیچوقت نمینازم به مدرکم -به فرزندم -به همسر دلخواهم چون حواسم جمع هست همشوخدابمن داده – وشکرگزاری میکنم – استاااااااد خیالت راحت این شاگردت مغرورنیست -:))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سمیه بهشتی گفته:
    مدت عضویت: 791 روز

    سلام و درود بیکران به پرودگارم رب العالمین

    بعد از آن سلامی پر از عشق به استاد بزرگوار و مریم جان عزیزم و بچه های سایت،،

    سایتی که دیگه شده جزیی از اعضای خانواده ام، که انگار در سلول به سلولم ، آگاهی های آن جاریست .خداوند را بی نهایت برای داشتن این موهبت بینظیر سپاسگزارم

    گوش دادن به فایل های توحید عملی رو برای بار دوم با هدایت پروردگارم آغاز کردم و بسیار حالم عالیست و تمامی آگاهی های آن به قلب و جانم نفوذ می‌کند

    اینجا هستم تا به دستور استاد و راهنمایی های ایشان ، داستان و به نوعی دریافت هدایت و نشانه از سوی پروردگارم را برای شما عزیزان بیان کنم .امیدوارم که لحظات نابی را برایتان به ارمغان بیاورم.

    ما در همسایگی مادرشوهرم زندگی می کنیم بنده خدا نیاز به مراقبت دارد و من تا به امروز و البته قبل از این اتفاق فکر میکردم که او به ما نیازمند است. یک روز که پدر شوهرم منزل نبود و من قرار بود پیش مادرشوهرم بروم برای انجام بعضی از کارهایش ،چون نمیتواند به تنهایی از جایش بلند شود و باید به او کمک شود.

    من صبح که بیدار شدم باعجله کارهایم را انجام دادم که به منزلشان بروم ،قبلش یه تماس به تلفنش گرفتم و جواب نداد تا حدودی دلواپسی هم بیشتر شد و به نوعی ایمانم را به پروردگارم از دست دادم و فراموش کردم که خود پروردگارم. مراقب و نگهبان بندگانش از کوچک ترین تا بررگترین آنهاست و ما در مورد پدر و مادر اگر بتوانیم کمکی انجام دهیم در واقع به خودمان لطف کرده ایم .

    تصمیم گرفتم که به منزلشان بروم و حدس میزدم که احتمال دارد اتفاقی برایش افتاده باشد. همچنان که داشتم به اینها فکر میکردم تلفن منزلمان زنگ خورد و مادر شوهرم بنده خدا تماس گرفت و گفت که از تلفن دور بوده و نتونسته جواب بده، از اینجا داستان به بعدش رو با دقت بیشتری بخونین ،،،

    به من گفت که بابا صبح ساعت 6 رفته سر کار ، منم رفتم تو آشپزخونه و نهارم رو درست کردم ،بعدش مربا هویج بار کرده بود،بعد از اون یه چند دقیقه ای روی سکو قدم زده بود ، با همون وضعیتش ، سکو رو تی زده و بهر حال تا ساعت 8 خیلی از کار هاشو انجام داده بود و قراربود روی مبلش بشینه و تلویزیونشو تماشا کنه،،،

    وقتی که داشت اینها رو برام تعریف می‌کرد ناگهان یه چیزی در درونم به من گفت (من فکر میکنم پروردگارم با من سخن میگفت)بنده ی من،،، من خودم مراقب بندگانم هستم و تو نیازی نیست نگران و دلواپس آنان باشی و تو تنها باید روی خودت و دریافت آگاهی ها تمرکز کنی و نگرانی تو تاثیری در جهان هستی و دیگران ندارد. اونجا بود که دریافتم چقدر کوچک هستم و فکر میکردم که دیگران مخصوصا مادرشوهرم به من احتیاج دارد . انگار قلبم در درون سینه ام بیرون میزد و من هر لحظه آگاه تر میشدم و تا ساعت ها در شک این اتفاق بودم و از اون روز به بعد ایمانم به پروردگارم هزاران برابر شد و اینکه او در هر لحظه داره با ما حرف میزنه و ما باید بتونیم و اونقدر روی باورهامون کارکنیم که اون الهامات ر و دریافت کنیم الان که دارم این اتفاق رو براتون تعریف میکنم یه جورایی قلبم داره تند تر میزنه و هرلحظه شاکر و سپاسگزار پروردگارم هستم و امیدوارم که همیشه و همه جا مراقبمون باشه و نشانه ها و هدایت هاشو برامون بفرسته و مارو در مسیر درست هدایت قرار بده.خدارو صد هزار مرتبه شاکرم و باز هم از استاد و مریم بانو و شما دوستان عزیزم بخاطر همراهی در این سایت بی نظیر متشکرم

    روزگاری سرشار از سپاسگزاری،عشق ،شادمانی و سلامتی برایتان آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    یونس صفری گفته:
    مدت عضویت: 666 روز

    سلام استاد خواستم بازم ازتون تشکر کنم بابت این آگاهی فوق العاده واقعا بهش نیاز داشتم

    و دریچه های جدید و به ذهن من باز کرد

    من 6 ماه هست که وارد سایت شدم با دوره قانون سلامتی 46 کیلو وزن کم کردم و 6 تا از دوره های شما رو خریدم و کار میکنم

    یک جمله ای رو گفتید به اسم پس گردنی وقتی راه رو اشتباه میرید و خواستم بگم که من احساسش کردم مخصوصا تو این 6 ماه هر وقت که مسیرم کج شده یکم سریع اتفاقات بد اومده حال بد رفتار های بد اتفاق های بد و … و من سریع متوجه شدم و مسیر رو درست کردم و اتفاق ها درست شده واقعا به این ایمان دارم که خدا داره مارو هدایت میکنه هر وقت فک کردم کسی شدم یا خیلی عالی دارم حرکت میکنم سریع فهمیدم که بدون اون هیچ قدرتی ندارم ممنون بازم واقعا من هرو روز به سایت سر میزنم و از فایل های رایگان هم استفاده میکنم چون واقعا هیچ چیزی از مطالب پولی کم نداره و من به آن واقفم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    محمد احسان عامری گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز،

    وقتی گوش می کردم چقدر این آیه از سوره طه توی ذهنم تکرار میشد.

    123

    قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَىٰ ﴿١٢٣﴾

    [خدا] گفت: هر دو با هم از بهشت [به سوی زمین] فرود آیید که برخی از شما دشمن برخی دیگرند، پس اگر از سوی من هدایتی به شما رسید، هر کس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می شود و نه به مشقت و رنج می افتد. (123)

    124

    وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ ﴿١٢4﴾

    و هر کس از هدایت من [که سبب یاد نمودن از من در همه امور است] روی بگرداند، برای او زندگی تنگ [و سختی] خواهد بود، و روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم. (124)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    امیرحسین خواجوی گفته:
    مدت عضویت: 1699 روز

    خدایا شکرت که دوباره فرصتی بهم دادی تا بیام و دوباره کامنت بنویسم

    من خیلی وقت بود که از این اگاهی ها فاصله گرفته بودم

    البته این ادامه ندادن و فاصله گرفتن از یک مسیر درست منو به خودشناسی رسوند که فکر میکنم جزو روند تکاملی من بوده.

    این اگاهی از ادامه ندادن مسیر درست منو فهموند که پاشنه اشیل من چیه

    خداروشکر پاشنه اشیل خودم رو پیدا کردم و اونم ادامه ندادن مسیر درست هست.

    چقدر من به این فایل عالی از توحید عملی 11 نیاز داشتم

    الان من در مغازه ای هستم که تصمیم دارم جابه جا بشم و هرجا میرم صاحب ملک میگه باید دسته چک داشته باشی و بهم چک بدی.

    منم طبق اگاهی هایی که تا الان از این سایت و از اگاهی های شما استاد عزیز یاد گرفتم اینه که چک و دسته چک داشتن درست نیست.

    بخاطر همین دنبالش هم نبودم

    ولی میخوام مغازه بگیرم اکثر صاحب ملک ها میگن باید چک تضمین تخلیه و این جور چیزا بدی.

    این فایل خیلی به موقع بود

    وقتی این فایل رو گوش دادم ارام شدم

    و یاداوری کرد بهم که توکل کنم و به خودم بگم:

    خدیاا من نمیدونم خدایا من نمیدونم تو مسیر درست رو بهم بگو

    اگه قراره تو این مسیر باشم و رشد کنم هدایتم کن

    اگرر هم به نفعم نیست شرایطی رو بوجود بیار که ادامه ندم.

    استاد عزیز خداروشکر میکنم که این فایل رو به موقع روی سایت قرار دادید و ازتون تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    ناصر ابرباف گفته:
    مدت عضویت: 948 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم

    من خدارا شکر میکنم که منو هدایت کرد و به گروه خانوادگی عباس منش دعوت شدم

    امروز وارد گروه شدم و روی یک گزینه خواصی میخاستم کلیک کنم و ادامه بدم

    ناخود آگاهانه و هدایتی خدا منو به این فایل بی نظیر و عالی دعوت کرد

    وبهم گفت این 100 درصد همون چیزی هست که بهش احتیاج داری

    من کارهای متفاوتی رو هدایتی انجام دادم و خوب بوده که به نتیجه دلخواه و مطلوبی رسیده بودم بعداز مدتی که گذشت مغرور شدم و به اون مسئله و بن بست که استاد در همین فایل اشاره کرد برخورد کردم

    خدایا شکرت استاد عزیزم منو از هر چیزی که در اطرافم هست و به سادگی ازش عبور میکردم آگاهم کرد و من دقیقا همین نکات کلیدی رو لازم داشتم و باید ذهنم رو آماده میکردم و در برابر نشانهایی که از طرف خدابرای هر کاری بهم میده رو توجه کنم

    خدایا من خودم را مهیا کردم و آماده هستم که منو به راه راست به راهی که نعمت دادی هدایت کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: