اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
• وقتی در زمینهای، اندکی پیشروی میکنم، نباید از اهمیت و دقت اولیه کم کنم و همواره به اندازه همان روزهای اول انرژی و زمان و اهمیت قائل باشم.
• وقتی خیلی به خودم مطمئن باشم کمتر احتیاط میکنم، به همین دلیل ممکن است ضربه بخورم.
• وقتی در زمینهای کمی حرفهای میشوم، همچنان باید خشوع خود را در برابر پروردگار حفظ کنم، مثل روزهای اول که کاملا خود را تسلیم میدانستم.
• وقتی برای اولین بار کاری را انجام میدهم خیلی مواضعتر هستم در برابر پروردگار؛ خدایا کمکم کن، خدایا راه رو بهم نشون بده و …
اما بعد از مدتی، وقتی حرفهای میشوم، انگار غرور و تکبر جای آن را میگیرد و معتقد میشوم که خودم بلدم.
• مرتب به خودم یادآور شوم که: خدایا اگه تو نباشی من هیچی بلد نیستم.
و این دیدگاه رو در تمام جنبههای زندگی داشته باشم.
• اینکه چقدر هدایت خدا را دریافت کنم برمیگردد به اینکه: یک) چقدر باور دارم خدا هدایتم میکند و خودم را لایق این دریافت میدانم. دو) بپذیرم که خودم چیزی نمیدانم و علم من در مقابل آگاهی خداوند هیچ است.
• وقتی خودم ادعا دارم، غیر مستقیم این پیام رو به خدا میفرستم که خدایا من بهت نیازی ندارم.
• یادم بیاد اولینبارهای زندگیم رو که چقدر به خدا محتاج بودم و ازش میخواستم هوامو داشته باشه.
• متکبرها در قرآن: شیطان، فرعون، قارون و … که میگفتند من خودم چیزی هستم.
• ما همواره داریم هدایت رو دریافت میکنیم، هر لحظه و درمورد هر موضوعی. فقط باید در فرکانس دریافت قرار داشته باشیم.
• هدایت با قلب دریافت میشود.
• این خشوع فقط در برابر خداوند است. به میزانی که این تواضع در مقابل خدا بیشتر باشد، در مقابل غیرخدا سرمان بلند است.
• هرقدر که بیشتر به خدا بگم نمیدونم، بیشتر دریافت میکنم چون دستم رو تو دست خدا گذاشتم و روی شانههای خدا نشستم.
• قفلشدن و گیرکردن در برخی شرایط، نشانهای از این است که خدا را هدایتگر نمیدانم.
• بجای اینکه به دانش قبلی خودم تکیه کنم، بگم خدایا اون قبلیها رو هم تو بهم گفتی، تو راهنماییم کن.
• همهی معتادان به این مسأله دچار هستند که معتقدند هروقت بخواهند میتوانند دیگر مواد مصرف نکنند، یعنی معتقدند که خودشان بلدند و اگر بخواهد میتوانند.
• اگه من خیییلی باهوش باشم دستم رو میذارم تو دست خدا و میگم من هیچی نمیدونم تو میدونی تو هدایتم کن.
• خدایا من بدون تو هیچی نیستم، هرچی دارم از آن توست، هر ایدهای دارم تو بهم میدی، خودت هدایتم کن، فقط تو رو میپرستم و از تو یاری میخوام.
• وقتی یکسری جواب میگیرم، انگار به اون جوابا بیشتر از خداوند اعتماد دارم.
• راحت پیش رفتن زندگی در جنبههای مختلف ناشی از این است که خدا را همهکاره بدانم و خودم را در دستانش رها کنم.
• من کار خودم رو درست انجام بدم، خدا که همیشه کارش رو درست انجام میده.
• حتی الهامات ممکن است از طریق آدمها به ما گفته شود.
• تسلیم بودن در برابر خدا به معنی اعتماد به نفس پایین نیست، بلکه به معنای درک جایگاه من و جایگاه خداوند است.
• تمام قدرت جهان در اختیار خداوند است.
• بحث ربوبیت الله، به دلیل قدرت خداوند، اینجا اهمیت خیلی زیادی میگیرد.
• توحید اینه که من و بقیه هیچی نیستیم و فقط خداست که رحمان و رزاق و غفور و … هست و من فقط باید به اون توکل کنم.
• این ویژگی هدایتخواهی مثل یک عضله است که هرچه بیشتر تمرین کنیم بهتر و قویتر میشود.
• رابطه هر فرد با خدا، فرد به فرد متغیر است و برای همه یکسان نیست. هرکس به شیوه خودش.
• این دیدگاه که برای رسیدن به خوشبختی باید اول کلی سختی کشید و بدبختی را تجربه کرد، دیدگاه بسیار خطرناکی است چون از یک جایی به بعد که نتایج متوقف میشود، منتظر سختی میمانم و فکر میکنم برای لایق خوشبختی بودن، باید زجر کشید.
• حتی اگر جواب را میدانم باید از خدا کمک بخواهم.
• بحث، بحث گفتن یک جمله نیست، بلکه بحث داشتن این نگرش است که خداوند را راهنمایی بهتر از خودم بدانم.
• هرچقدر بیشتر هدایت بخواهم، صدای خداوند را واضحتر میشنوم.
پینوشت:
سه روز متوالی دارم این فایل رو گوش میدم اما امروز موفق شدم به اتمام برسونمش و نکاتش رو یادداشت کنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
خوشحالم که فایلهای شمارهدار با موضوع توحید عملی رو امروز به پایان بردم. انشاءالله قصد دارم به یاری خداوند روی همین فایلها تمرکز بیشتری داشته باشم و همچنان در این مسیر زیبای توحید بمونم.
و اما تمرین:
الف) درباره چه تجربیاتی فکر کردی خودت می دانی، به مهارت و کاربلدی خود آنقدر مغرور شدی، خود را بی نیاز از هدایت های خدا دیدی و سراغ ایده های خودت یا راهکارهای دیگران رفتی اما به طرز غیر قابل انتظاری، نتیجه خوب از آب در نیامد یا دچار خطا و اشتباه شدی؟
در عوض کجاها با وجود مهارت و کاربلدی، متواضعانه از خداوند طلب هدایت کردی، سپس به ایده هایی هدایت شدی که کارها با روانی و آسانی انجام شد یا نتیجه حتی بارها بهتر از انتظار شما پیش رفت؟
پاسخ:
فکر میکنم تو بحث هدف گذاری دچار این چالش و اشتباه بودم که فکر میکردم چون خودم خیلی در این زمینه تبحر دارم و تمام اصول هدفگذاری و برنامهریزی برای هدف رو میدونم دیگه تموم. میرم میترکونم و یکی یکی تیک میزنم هدفامو و خلاص.
ولی خب کار به جایی رسید که انقدر ناتوان شده بودم در این زمینه که اصلا فرصت فکر کردن به اهدافم برام محقق نمیشد چه برسه به تعیین کردن و برنامه ریزی و اینا.
اما بعد از مدتی که بیخیال شدم و گفتم بذار خودش اتفاق بیفته و من ازش دست کشیدم احساس آرامش بهتری رو تجربه کردم و الان در مسیری هستم که خود خدا بهم میگه از کدوم طرف برم و چکار کنم. خیلی لذتبخشه، اینکه خداوند با نشونهها از طریق این جهان باهات حرف بزنه. خدایا شکرت.
بخش دوم سوال هم اینطور باید جواب بدم که من خیلی سردرگم بودن تو زندگیم، از خداوند خواستم من رو به ورژن بهتری از خودم تبدیل کنه، راه رو بهم نشون بده، من رو با خودش اشنا کنه و درست زندگی کردن رو بهم یاد بده و خیلی زیبا این اتفاق افتاد و همچنان هم در مسیرش هستم به لطف الله.
ب) وقتی چرخ زندگی شما به روانی می چرخد و کارها به خوبی پیش می رود، آیا می توانی ارتباط این جنس از روانی در انجام کارها را با نگرش “تواضح در برابر خداوند” حتی با وجود حرفه ای بودن، تشخیص دهی و برعکس؟
بله. وقتهایی که کارها رو به خداوند سپرده باشم انگار با خیال راحتتر و آسودهتری گامهای خودم رو برمیدارم. انگار میدونم که در نهایت همهچیز خیر هست و این دیدگاه بهم کمک میکنه در برابر سختیها و چالشهایی که پیش میاد دیدگاه روشنفکرانهتری داشته باشم و راحتتر با مسایل کنار بیام، این دیدگاه باعث شده تو هر اتفاقی حتی به ظاهر بد، به دنبال جنبه خیر و درس و نکتهای باشم که خداوند از طریق این چالش میخواد بهم یاد بده و دنبال این میگردم که یادگرفتن این درسها و نکات چه کمکی به من میکنه و باعث میشه چه احساساتی رو تجربه کنم.
خداروشکر.
اما برعکس، وقتهایی که خودم تصمیم میگیرم همهچیز رو پیش ببرم و کارها رو هندل کنم تنها احساسی که تجربه میکنم اضطراب هست.
ترس از نرسیدن، کامل نبودن، درست پیش نرفتن کارها، اشتباه کردن در کوچکترین بخش از مسیر و …
واقعا از این به بعد ترجیح میدم بقول استاد تنبل باشم و همهچیز رو بسپرم دست خود خدا.
امیدوارم که در این مسیر به حد اعلی خودم برسم انشاءالله.
دیروز بین خواهر و مادرم با یکی اعضای فامیل بحثی پیش آمده بود بعد که این فرد با خواهرم پشت تلفن کلی بحث کردند من تعجب کرده بودم که خدای من خواهرم که برای عروسی این فرد یکی دو هفته رفت و همه جهازیشو تو خونش چید. یا مادرم که حتی منو با این فرد هم مقایسه میکرد که ببین فلانی چند وقت پیش همه کارهای مادرشو انجام داده بوده است. یا سر ازدواج همین فرد کلی من با اون مقایسه کرده بود.
استاد شب قبلشم خواب دیدم که خودمم دارم توی ذهنم خودمو با بقیه افراد فامیل مقایسه میکنم.
داشتم به خدا میگفتم یک سال دیگه گذشت یه نوروز دیگه امد اما چرا من هنوز خواستمو ندارم. خدایا هدایتم کن.
خدا بهم میگه چشمات رو از نعمت هایی که به بقیه دادیم بردار. تو ازگذشته و فرکانس ها و ارتعاشات اونا خبر نداری. هر کسی هر جایی که هست جای درستشه.
من حواسم به تو هم هست بهم اعتماد کن اونقدری نعمت بهت میبخشم که راضی بشی.
خدایا چطور چشمامو از زندگی بقیه برمیدارم؟
این باعث نمیشه پیشرفت نکنم؟ اخه دیگران هستند که با موفقیت شون به من انگیزه دادند.
خدا میگه بهم اعتماد کنم اون زمان من تو رو به راه و مسیری که خاص خودته و لذت میبری میبرم. دیگران راهنمای بهتری هستند یا من؟
به خدا میگم اخه تو کم میدی؟ من اینگار به ایده های بقیه بیشتر از ایده های خدای درونم اعتماد دارم. من اینگار راه بقیه بهتر از هر راه دیگه ای میدونم.
خدایا الان فهمیدم من باید اعتمادم به تو ببشتر از اعتمادم از به هر کس دیگری باشد.
الان فهمیدم که تو خوب منو بهتراز هر کس دیگه ای میدونی. تو بهترین برای من بهتر از هر کس دیگه ای تشخیص میدی.
تو ممکنه از طریق بقیه بهم ایده و الهام بدی.
من اگه بتو اعتماد کنم ذات تو اینقدر وفاداره ذات تو اینقدر نسبت به من مهربانه. ذات تو اینقدر بخشنده هست و ثروت های جهان داره
. همه عزت ها پیش اونه که غیر ممکنه من جایی بمونم. اخرش پیروزی با منه.
همانا اللّه نمىآمرزد که شرک آورده شود به او و مىآمرزد آنچه جز آن است براى هرکسى که بخواهد و هرکه شرک ورزد به اللّه پس به راستى بر بافته است گناهى بزرگ را
خیلی باید مواظب باشم چون حتی فکر کردن به اینکه من میدونم و حالیم هست شرک است خدایا مرا بیامرز و توبه میکنم از هر شرکی من دون الله
واقعا وقتی به زندگی امروزی نگاه میکنی جای توحید در بین ما کمیاب است،..
تمام زندگی ما آغشته به شرک است.
خدا را شکر که آگاه شدیم..
خدا را شکر که هدایت شدیم
خدا را شکر که درک کردیم.
خدا را شکر که کمک میکنی به این آگاهی ها عمل کنیم
واقعا سپاسگزار خداوندم که مرا به این آگاهی های توحیدی رهنمون ساخت.
اگر هر روز به این فایل ها گوش کنیم
اگر هر روز این آگاهی ها را بشنویم.
فکر و باورمون تغییر می کند.
توحیدی می شویم به آگاهی خداوند وصل می شویم
دیگه نیازی نیست زجر بکشیم و تقلا کنیم.
همه کارها آسان می شود.
سوره لیل
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ (٧)
پس آماده مىسازیم او را براى آسانترین[راه]را
و به راحتی خالق زندگیمون میشویم
قسمتی از وجود خدا که همان روح است با ذهن هماهنگ می شود و به آگاهی خداوند دسترسی پیدا می کنیم
به فرکانس خداوند میرسیم
در هر لحظه سپاسگزاری می کنیم
هر لحظه به یاد و ذکر خدا هستیم
آنگاه قلبمون آرامش می یابد
در آرامش هم ایده ها الهام می شود
به ایده ها و آگاهی های داده شده به قلبمون عمل می کنیم.
وبه خواسته هامون می رسیم .
دیگه درگیر هیچ چیز و هیچ کس نیستیم
دیگه به کسی وابسته نیستیم.
رها و آزادیم..
در لحظه احساس آرامش و شادی و لذت می کنیم.
پس کارها آسان میشود
روی دوش خدا می نشینیم و سوت زنان مسیر را طی میکنیم
و هنگامى که بپرسند از تو بندگانم دربارۀ من پس همانا من نزدیکم پاسخ مىدهم دعاى دعاکننده را هرگاه بخواند مرا پس باید بپذیرند دعوت مرا و باید ایمان آورند به من باشد که آنان راه درست پویند
دیگه نگرانی و نشدن در کار نیست.
دیگه نه ترس داری و نه غمی به خود راه میدهی.
همش کارها روبه راه میشه ، مقرب میشوی ، رزق و پس انداز بی شمار داری .
از بدنه جامعه جدا میشوی
دیگران میگن چکار کردی !!!
نمیدانی چی بگی میگی خدا کارها را انجام میده من هیچ کاره ام خدا میگه من انجام میدم همه چی درست میشه .
بقیه نمی فهمند خودت میفهمی که تو بندگی کردی و فقط از یک نیرو برتر که رب العالمین است کمک خواستی .
روی خودت و فکر و ذهنت حساب نمیکتی.
روی زن وفرزندان و پدر ومادر و دولت و دلار و خونه وماشینت حساب نمیکنی
رو هیچ کس وهیچ چیز حساب نمیکنی
روح و ذهنت هماهنگ است
فقط
وفقط وفقط روی یگانه هستی خداوند رحمان ورحیم حساب میکنی.
خدایا من خیلی سعی کردم تا باتلاش با وقت گذاشتن به اهدافم برسم. میخوام بگم تنها بودم خیلی تقلا میکردم. کل زندگیم برای این بود که عقب نیفتم که بقیه حرفی نزنند که منم دستاورد داشته باشم که ارزش داشته باشم. به دستاوردهایی هم رسیدم اما به سختی. خدایا تو توانایی تو قادری تو شکست ناپذیری. ازت میخوام که از این لحظه کمکم کنی تا لحظه به لحظه زندگیم با تو باشم باتو سپری کنم با تو روی دوره احساس ارزشمندی و عزت نفس کار کنم. لحظه به لحظه به ذهنم بیار که بدونم طرف حسابم فقط تویی.
فقط تو. ایاک نعبد و ایاک نستعین. هر چه دارم از تو هست هذا من فضل ربی. محبتی که دوستم امروز کرد و بهم پیام داد و گفت دوستت دارم تو بودی. نشونه بود که بفهمم راهم درسته. این شیوه امروزم که کلا باتو بودم و باتو کارهامو میکردم درسته. این شیوه که نخوام بخاطر خواسته هام به بدنم آسیب بزنم درسته. اینکه بخوام تو همه کارهامو بکنی درسته. حتی توی لحظات سخت. لحظاتی که توهمات ذهنیم بالا میگیره. خدایا موسی ادم کشت بعد پیامبرش کردی خدای من با خدای موسی تفاوتی ندارد. خدایا مثل موسی که باهاش داخل کوه طور صحبت کردی صدای ارامبخش خودتو در درونم بالا ببر. تو که هیچ وقت هدایتت از من دریغ نکردی تو بدترین تاریکی ها بودم هدایتم کردی. زندگیم پر از خوابهای الهام بخش که منو بواسطه اون خوابها اگاهم کردی. خدایا من دیگه روی ادمها حساب نمیکنم. ای رفیقم که جز تو رفیقی ندارم. کمکم کن تا کفایتت درک کنم. تو مادر عزیزم به خوابم اوردی که بهم یک دسته کلید بده که روش نوشته باشه توجه. یعنی ازاده توحه خودتو حفظ کن. بهم تو خواب گفتی هر جی میخوای تحسین کن. هر چه خواستم راهشو برام باز کردی.
و برخی از مردم به جای خدا معبودهایی انتخاب می کنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشته باشند، دوست می دارند؛ ولی آنان که ایمان آورده اند، محبت و عشقشان به خدا بیشتر و قوی تر است. و اگر کسانی که ستم روا داشتند، هنگامی که عذاب را ببینند، بی تردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست و خدا سخت کیفر است.
خدایا این ایات هم برای دنیاست هم اخرت. اره دقیقا من وقتی دیدم چقدر به خودم اسیب رسوندم و چقدر داشتن خواسته بزرگ کردم و نعمت های زندگیمو ندیدم اینگار که داشتم عذاب میدیدم. بعد از همونجا به لطف تو خواستم که تسلیم بودن و باتو بودن و اعتماد به تو رو تمرین کنم.
اون زمان اینگار مثل یوسف بودم که میگفتم اگر خدا اون کد اشتباه درونمو بهم نشون نده در چه تکرار بیحاصلی و بی نتیحه میفتم. خداروشکرت بابت اگاهی که بهم دادی
چقدر من خودمو گیر یه مسئله کردم در حالی که زندگی پر لذت های دیگر بوده و هست.
خدا خیلی بزرگه تواناست شکست ناپذیر است برای اون انجام هر کاری راحته. خدایا برای برای اینکه بتونم بیشتر بهت اعتماد کنم از خودت کمک میخوام هدایتم کن تا بتونم تسلیم بودن و متواضع و خاشع بودن تمرین کنم. کمکم کن تابتونم دیدن زیبایی ها با چشم دل و چشم سر تمرین کنم.
6- از آداب دعا و پرستش این است که انسان خودرا مطرح نکند و خود را در حضور خداوند احساس کند. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ …»
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■گفت وگو با خدا
خدای خوب و مهربانم در جستجوی تو بودهام تمام لحظههای عمرم را و تو را در سکوت قلبم یافتم, در عمق تاریکی قبل از سپیده, در نسیم خوش صبحگاهی, در آواز پرندگان, در عطر خوش باران, در بارش بیصدای برف, در قدرتی که برای یافتن و شناخت خویشتن در قلبم نهادی, در شهامتی که برای بودن و ادامهدادن به من بخشیدی, در صدای نفسهای کسانی که دوستشان دارم، در پس هر اندوهی, در گذر از هر طوفانی, تو را همه جا حس کردم که چگونه عاشقانه و پرشکوه در لحظههایم حضور داری خدایا یاریم کن که لایق باشم در راهِ تو کمر به خدمت بندم و آنچه درونم نهادهای نوری باشد بر مسیر کسانی که با عشق تو و اراده تو یاریشان خواهم کرد.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ (یادداشت های شخصی) :
1. توحید ناب و تسلیم مطلق:
* مفهوم محوری: توحید، بنیادینترین اصل در این فایل می باشد.، باور به توحید صرفاً یک باور ذهنی نیست، بلکه یک نگرش عملی است که باید در تمام زوایای زندگی جاری شود.
* تجلی عملی: این نگرش، خود را در تسلیم کامل در برابر اراده الهی، توکل بیقید و شرط به او، و فروتنی در برابر عظمت او نشان میدهد.
* پرهیز از شرک: هرگونه اتکا به غیر خداوند، چه به تواناییهای فردی، چه به اشخاص دیگر، و چه به ابزارهای مادی، مصداق شرک است و مانع دریافت هدایت الهی میشود.
2. تواضع و عبودیت در برابر خداوند:
* درک جایگاه: عارفه باید جایگاه واقعی خود را در هستی، به عنوان مخلوقی ضعیف و نیازمند، در برابر خالق قدرتمند و بینیاز، درک کنی.
* رهایی از غرور: غرور و خودبزرگبینی، حجابی است که مرا از درک حقایق و دریافت الهامات الهی محروم میکند.
* عبودیت عاشقانه: عبودیت خداوند، نه از سر ترس، بلکه از سر عشق و سپاسگزاری، باید سرلوحه زندگی من عارفه قرار گیرد.
3. اعتماد و توکل به هدایت الهی:
* هدایت دائمی: خداوند همواره در حال هدایت بندگان خود است، حتی در لحظاتی که من از آن غافلم.
* درخواست هدایت: عارفه باید در تمام امور، حتی امور به ظاهر ساده، از خداوند طلب هدایت کنی و به او توکل کنی.
* پذیرش حکمت الهی: حتی اگر نتایج ظاهری امور، مطابق میل من نباشد، باید به حکمت الهی اعتماد کرد و دانست که خداوند، بهترینها را برای منه عارفه رقم میزند.
4. دریافت نعمتها و برکات الهی:
* نتیجه ایمان: ایمان و توکل به خداوند، موجب جلب نعمتها و برکات الهی در زندگی من میشود.
* انواع نعمتها: این نعمتها، شامل نعمتهای مادی (مانند سلامتی، ثروت، و موفقیت) و نعمتهای معنوی (مانند آرامش، رضایت، و قرب الهی) میشود.
* شکرگزاری: عارفه من باید همواره شکرگزار نعمتهای الهی باشم و از آنها در راه رضای خدا استفاده کنم.
5. نقش ایمان در زندگی روزمره:
* آرامش در سختیها: ایمان به خداوند، به من عارفه قدرت میدهد تا در برابر سختیها و مشکلات زندگی، آرامش خود را حفظ کنم.
* امید در ناامیدیها: ایمان، چراغ امید را در دل منه عارفه روشن نگه میدارد و او را از یاس و ناامیدی نجات میدهد.
* انگیزه در عمل: ایمان، انگیزه لازم برای انجام به قانون و تلاش در راه درست (با استفاده از اهرم رنج لذت، دیدن تصور نتیجه دلخواه باعث میشه من همیشه در مسیر باشم.
6. مصادیق عملی باورهای توحیدی:
* در رانندگی: حتی اگر در رانندگی حرفه ای و ماهرهستی، باید در هنگام رانندگی، از خداوند طلب کمک، حفظ و هدایت کنی.
* حتی در بازیهای کامپیوتری: غرور و اتکا به تواناییهای فردی، میتواند منجر به شکست در بازیها شود.(من بلدم،پیش فرض های ذهنی که همیشه عمل کردی نتیجه مثبت بوده،همیشه متکی به پیش فرض های ذهنیت نباش همیشه هرلحظه از خدا هدایت بخواه)( ایاک نعبد و ایاک نستعین)
* در روابط اجتماعی: من باید در روابط خود با دیگران، از خداوند کمک بگرم و از او بخواهم که مرا در مسیر درست به سمت افراد درست هدایت کند.
* در مسائل مالی: من عارفه باید در امور مالی خود، به خداوند توکل کنم و از او طلب رزق و روزی کنم.
* تفکر در آیات الهی: من باید در آیات قرآن تفکر کنم و سعی کنم آنها را در زندگی خود عملی سازم.
* محاسبه نفس:من باید هر روز، اعمال و رفتار افکار خود را مورد ارزیابی قرار دهم و سعی کنم نقاط ضعف خود را اصلاح کنم.
* تقویت ایمان: من باید با انجام عمل به قوانین ، مانند توکل،کنترل ذهن،توجه به نکات مثبت،تکرار باورهای توحیدی و.. ایمان خود را تقویت کنم
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.
می خواستم تجربه ای که داشتم را با شما به اشتراک بگذارم ، اسفند سال 1401من کنکور کارشناسی ارشد داشتم و به قدر کفایت درس خونده بودم و با آرامش خیال وارد حوزه امتحانی شدم . درتمام سالهایی که من در آزمونهای مختلف شرکت کرده بودم در ابتدای آزمون قرآن به زبان عربی تلاوت شده بود آما این با در آزمون کارشناسی ارشد قران به صورت ترجمه فارسی قرائت می شد و درمیان آن همه جمعیتی که حضور داشتند و خیلی هم توجهی نداشتند انگار خداوند در حال صحبت کردن بامن بود و آن چیزی که از شنیدن آن کلام آسمانی در ذهنم نقش بست پیروزی عظیم و پاداشهایی که از راه می رسد بود. آزمون شروع شد و بسیار سوالات سخت بود . به لطف خداوند و آموزههایی که از استاد یاد گرفته بودم و باور داشتم که خدا هدایتم می کنه از خدا خواستم که در تحلیل سوالات هدایتم کنه تا جواب درست راانتخاب کنم خواستم که دستمو لحظه ای رها نکنه و همیشه خداوند این کارو برام انجام داده در پایان آزمون مطمئن بودم که قبول می شوم
نتایج ازمون اومد خدا برام کار نکرده بود شاهکار کرده بود از قبل بشارت پاداش عظیم رو داده بود
من قبول شدم در دو گرایش با رتبه های 3و 5
و الان دانشجوی ترم چهارم دانشگاه تهران هستم
و وقتی فایل استاد را دیدم خواستم هم صدا با استاد بگم خدایا هرآنچه که در زندگی دارم از آن توست
تویی که هدایت کردی ، تویی که فزونی بخشیدی ، تویی که حمایت کردی ، تویی که روزی دادی ، تویی که احسان کردی
و این تنها باری نبوده که خداوند دستم را گرفته و من همیشه لطف و مرحمتهای خداوند را به خودم یادآوری می کنم
و خدارو سپاس بخاطر حضور استاد عباس منش و مریم جان که عضو خانواده ما شدند و هر روز از آموزه های استاد در زندگیمون استفاده می کنیم .
وقتی که یک کاری رو برای اولین بار انجام میدیدم خودمون رو کاربلد نمیدونیم ،خودمون رو نیازمند این میبینیم که به یاری خداوند نیاز داریم ، ولی وقتی کمی راه میوفتیم توی اون کار خبره میشیم دیکه خودمون رو عقل کل مبدونیم و احساس میکنیم که نیازی به کمک و مشورت خداوند نداریم.
در صورتیکه ما همیشه به کمک خداوندی که کل مسیر رو میدونه نیاز داریم.
اینکه ما چقدر میتونیم هدایت خداوند را دریافت کنیم به عوامل زیر بستگی دارد:
1) چقدر باور داریم که نیرویی که کل جهان رو مدیریت میکنه میتوووونه ما رو هم هدایت میکنه
2) چقدر باور داریم که ما لیااااقت هدایت از طرف خداوند رو داریم.
+بپذیریم که ما در مقابل خداوند هیچ چیزییی نمیدونیم، در برابر هرچیزی نه فقط کارهای گنده بلکه حتی در غذا درست کردن.
+انقدر تو هرچیزی باید از خداوند کمک بگیریم تا این بشه جزوی از زندگیمون
+ما باید فقیییر باشیم به کمک خداوند
+ایاک نعبد و ایاک نسنعین ورد زبونمون باشه
+خشوع خودمون نسبت به خداوند رو نشون بدیم
و در یک کلام ما همواره و در هر لحظه و در هر کاری، به یاد خداوند باشیم، خشوع در دل و زبان باید همیشه با ما باشد در نهایت، به خاطر این که خداوند خود تنها منبع قدرت، علم و هدایت است، باید همیشه در برابر او فروتن و نیازمند باشیم.
استاد من یه تشکر میکنم بابت چهار قسمت آخر سری فایل های توحید عملی که بی نظیر بودن
قابل توصیف نیست واقعا
من تبریک میگم بهتون که درسته هرچی رو دارید میگید خدا بهتون الهام کرده و نتایج بزرگی که گرفتید و این تاثیر گذاری که دارید از اونه ولی چه شجاعتی واقعا باعث عمل به این الهامات میشه….چه کنترل ذهنی چه ایمانی چه صبری چه اعتمادی…..بنازم واقعا
تو بحث هدایت خداوند من بالا و پایین زیاد داشتم و خیلی کارها برام ساده انجام میشده و خیلیوقتا روند جلو رفتن سخت و طاقت فرسا بوده
اما میتونم بگم تجربش کردم
حتی اینکه بیام روی توحیدم عمیییییق کار کنم و وقت بذارم چون پاشنه آشیل منه هم هدایت خودش بوده
من به عنوان یه یوتیوبر بعد از یک مدتی که باورهام قوی شد شروع کردم به کار کردن
یادمه باور نداشتم میتونم استودیویی توی خونمون داشته باشم زمانی که باورشو ساختم که میشود خدا ایدشو داد و این اتفاق واسم افتاد
تو روند بالاتر بردن کیفیت کار
تو استفاده از ابزار های مختلف
توی ریکورد ویدیو و محتوا که خودش میگفت و من بیان میکردم و به قول استاد صرفا یه ایده مبهم بود و جلوی دوربین مشخص میشد چه حرفایی قراره زده بشه
و چقدر دستان خداوند به کمک من اومدن
اینها مثال های بسیار کم و کوچکی از هدایت های بیشمار خداوند بوده که خودش میدونه چقدرش فراموشم شده
حتی ازش نشونه خواستم که ادامه بدم یا نه که گفت ادامه بده
نمیتونم بگم همیشه همینطوری بوده
گاهی هم شده بخوام زور بزنم و کاری رو پیش ببرم یا به قول استاد بگم من تبر هم گردنمو نمیبره از بس کلفته و با کله خوردم زمین
به هر حال اون نجوای شیطان یا نفس آدمی هم داره کار خودشو میکنه و به شخصه سعی میکنم با باورهای مثبت بتونم خودمو به مسیر درست برگردونم و انصافا به لطف خدا پیشرفت خوبیم کردم
ایمان به خدا باعث خودباوری من شد،میتونستم نه بگم بدون اینکه بترسم تنها بشم،بهم احترام،عزت،ایده،قدرت جلو رفتن،انگیزه میداد بیشتر از هرچیزی که فکرشو کنی
امیدوارم بتونم ایمانمو به اطمینان برسونم و جز بندگانی قرار بگیرم که به راه درست هدایت شدند
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصهای از آنچه که در این فایل آموختم:
• وقتی در زمینهای، اندکی پیشروی میکنم، نباید از اهمیت و دقت اولیه کم کنم و همواره به اندازه همان روزهای اول انرژی و زمان و اهمیت قائل باشم.
• وقتی خیلی به خودم مطمئن باشم کمتر احتیاط میکنم، به همین دلیل ممکن است ضربه بخورم.
• وقتی در زمینهای کمی حرفهای میشوم، همچنان باید خشوع خود را در برابر پروردگار حفظ کنم، مثل روزهای اول که کاملا خود را تسلیم میدانستم.
• وقتی برای اولین بار کاری را انجام میدهم خیلی مواضعتر هستم در برابر پروردگار؛ خدایا کمکم کن، خدایا راه رو بهم نشون بده و …
اما بعد از مدتی، وقتی حرفهای میشوم، انگار غرور و تکبر جای آن را میگیرد و معتقد میشوم که خودم بلدم.
• مرتب به خودم یادآور شوم که: خدایا اگه تو نباشی من هیچی بلد نیستم.
و این دیدگاه رو در تمام جنبههای زندگی داشته باشم.
• اینکه چقدر هدایت خدا را دریافت کنم برمیگردد به اینکه: یک) چقدر باور دارم خدا هدایتم میکند و خودم را لایق این دریافت میدانم. دو) بپذیرم که خودم چیزی نمیدانم و علم من در مقابل آگاهی خداوند هیچ است.
• وقتی خودم ادعا دارم، غیر مستقیم این پیام رو به خدا میفرستم که خدایا من بهت نیازی ندارم.
• یادم بیاد اولینبارهای زندگیم رو که چقدر به خدا محتاج بودم و ازش میخواستم هوامو داشته باشه.
• متکبرها در قرآن: شیطان، فرعون، قارون و … که میگفتند من خودم چیزی هستم.
• ما همواره داریم هدایت رو دریافت میکنیم، هر لحظه و درمورد هر موضوعی. فقط باید در فرکانس دریافت قرار داشته باشیم.
• هدایت با قلب دریافت میشود.
• این خشوع فقط در برابر خداوند است. به میزانی که این تواضع در مقابل خدا بیشتر باشد، در مقابل غیرخدا سرمان بلند است.
• هرقدر که بیشتر به خدا بگم نمیدونم، بیشتر دریافت میکنم چون دستم رو تو دست خدا گذاشتم و روی شانههای خدا نشستم.
• قفلشدن و گیرکردن در برخی شرایط، نشانهای از این است که خدا را هدایتگر نمیدانم.
• بجای اینکه به دانش قبلی خودم تکیه کنم، بگم خدایا اون قبلیها رو هم تو بهم گفتی، تو راهنماییم کن.
• همهی معتادان به این مسأله دچار هستند که معتقدند هروقت بخواهند میتوانند دیگر مواد مصرف نکنند، یعنی معتقدند که خودشان بلدند و اگر بخواهد میتوانند.
• اگه من خیییلی باهوش باشم دستم رو میذارم تو دست خدا و میگم من هیچی نمیدونم تو میدونی تو هدایتم کن.
• خدایا من بدون تو هیچی نیستم، هرچی دارم از آن توست، هر ایدهای دارم تو بهم میدی، خودت هدایتم کن، فقط تو رو میپرستم و از تو یاری میخوام.
• وقتی یکسری جواب میگیرم، انگار به اون جوابا بیشتر از خداوند اعتماد دارم.
• راحت پیش رفتن زندگی در جنبههای مختلف ناشی از این است که خدا را همهکاره بدانم و خودم را در دستانش رها کنم.
• من کار خودم رو درست انجام بدم، خدا که همیشه کارش رو درست انجام میده.
• حتی الهامات ممکن است از طریق آدمها به ما گفته شود.
• تسلیم بودن در برابر خدا به معنی اعتماد به نفس پایین نیست، بلکه به معنای درک جایگاه من و جایگاه خداوند است.
• تمام قدرت جهان در اختیار خداوند است.
• بحث ربوبیت الله، به دلیل قدرت خداوند، اینجا اهمیت خیلی زیادی میگیرد.
• توحید اینه که من و بقیه هیچی نیستیم و فقط خداست که رحمان و رزاق و غفور و … هست و من فقط باید به اون توکل کنم.
• این ویژگی هدایتخواهی مثل یک عضله است که هرچه بیشتر تمرین کنیم بهتر و قویتر میشود.
• رابطه هر فرد با خدا، فرد به فرد متغیر است و برای همه یکسان نیست. هرکس به شیوه خودش.
• این دیدگاه که برای رسیدن به خوشبختی باید اول کلی سختی کشید و بدبختی را تجربه کرد، دیدگاه بسیار خطرناکی است چون از یک جایی به بعد که نتایج متوقف میشود، منتظر سختی میمانم و فکر میکنم برای لایق خوشبختی بودن، باید زجر کشید.
• حتی اگر جواب را میدانم باید از خدا کمک بخواهم.
• بحث، بحث گفتن یک جمله نیست، بلکه بحث داشتن این نگرش است که خداوند را راهنمایی بهتر از خودم بدانم.
• هرچقدر بیشتر هدایت بخواهم، صدای خداوند را واضحتر میشنوم.
پینوشت:
سه روز متوالی دارم این فایل رو گوش میدم اما امروز موفق شدم به اتمام برسونمش و نکاتش رو یادداشت کنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
خوشحالم که فایلهای شمارهدار با موضوع توحید عملی رو امروز به پایان بردم. انشاءالله قصد دارم به یاری خداوند روی همین فایلها تمرکز بیشتری داشته باشم و همچنان در این مسیر زیبای توحید بمونم.
و اما تمرین:
الف) درباره چه تجربیاتی فکر کردی خودت می دانی، به مهارت و کاربلدی خود آنقدر مغرور شدی، خود را بی نیاز از هدایت های خدا دیدی و سراغ ایده های خودت یا راهکارهای دیگران رفتی اما به طرز غیر قابل انتظاری، نتیجه خوب از آب در نیامد یا دچار خطا و اشتباه شدی؟
در عوض کجاها با وجود مهارت و کاربلدی، متواضعانه از خداوند طلب هدایت کردی، سپس به ایده هایی هدایت شدی که کارها با روانی و آسانی انجام شد یا نتیجه حتی بارها بهتر از انتظار شما پیش رفت؟
پاسخ:
فکر میکنم تو بحث هدف گذاری دچار این چالش و اشتباه بودم که فکر میکردم چون خودم خیلی در این زمینه تبحر دارم و تمام اصول هدفگذاری و برنامهریزی برای هدف رو میدونم دیگه تموم. میرم میترکونم و یکی یکی تیک میزنم هدفامو و خلاص.
ولی خب کار به جایی رسید که انقدر ناتوان شده بودم در این زمینه که اصلا فرصت فکر کردن به اهدافم برام محقق نمیشد چه برسه به تعیین کردن و برنامه ریزی و اینا.
اما بعد از مدتی که بیخیال شدم و گفتم بذار خودش اتفاق بیفته و من ازش دست کشیدم احساس آرامش بهتری رو تجربه کردم و الان در مسیری هستم که خود خدا بهم میگه از کدوم طرف برم و چکار کنم. خیلی لذتبخشه، اینکه خداوند با نشونهها از طریق این جهان باهات حرف بزنه. خدایا شکرت.
بخش دوم سوال هم اینطور باید جواب بدم که من خیلی سردرگم بودن تو زندگیم، از خداوند خواستم من رو به ورژن بهتری از خودم تبدیل کنه، راه رو بهم نشون بده، من رو با خودش اشنا کنه و درست زندگی کردن رو بهم یاد بده و خیلی زیبا این اتفاق افتاد و همچنان هم در مسیرش هستم به لطف الله.
ب) وقتی چرخ زندگی شما به روانی می چرخد و کارها به خوبی پیش می رود، آیا می توانی ارتباط این جنس از روانی در انجام کارها را با نگرش “تواضح در برابر خداوند” حتی با وجود حرفه ای بودن، تشخیص دهی و برعکس؟
بله. وقتهایی که کارها رو به خداوند سپرده باشم انگار با خیال راحتتر و آسودهتری گامهای خودم رو برمیدارم. انگار میدونم که در نهایت همهچیز خیر هست و این دیدگاه بهم کمک میکنه در برابر سختیها و چالشهایی که پیش میاد دیدگاه روشنفکرانهتری داشته باشم و راحتتر با مسایل کنار بیام، این دیدگاه باعث شده تو هر اتفاقی حتی به ظاهر بد، به دنبال جنبه خیر و درس و نکتهای باشم که خداوند از طریق این چالش میخواد بهم یاد بده و دنبال این میگردم که یادگرفتن این درسها و نکات چه کمکی به من میکنه و باعث میشه چه احساساتی رو تجربه کنم.
خداروشکر.
اما برعکس، وقتهایی که خودم تصمیم میگیرم همهچیز رو پیش ببرم و کارها رو هندل کنم تنها احساسی که تجربه میکنم اضطراب هست.
ترس از نرسیدن، کامل نبودن، درست پیش نرفتن کارها، اشتباه کردن در کوچکترین بخش از مسیر و …
واقعا از این به بعد ترجیح میدم بقول استاد تنبل باشم و همهچیز رو بسپرم دست خود خدا.
امیدوارم که در این مسیر به حد اعلی خودم برسم انشاءالله.
در پناه الله باشید.
سلام
دیروز بین خواهر و مادرم با یکی اعضای فامیل بحثی پیش آمده بود بعد که این فرد با خواهرم پشت تلفن کلی بحث کردند من تعجب کرده بودم که خدای من خواهرم که برای عروسی این فرد یکی دو هفته رفت و همه جهازیشو تو خونش چید. یا مادرم که حتی منو با این فرد هم مقایسه میکرد که ببین فلانی چند وقت پیش همه کارهای مادرشو انجام داده بوده است. یا سر ازدواج همین فرد کلی من با اون مقایسه کرده بود.
استاد شب قبلشم خواب دیدم که خودمم دارم توی ذهنم خودمو با بقیه افراد فامیل مقایسه میکنم.
داشتم به خدا میگفتم یک سال دیگه گذشت یه نوروز دیگه امد اما چرا من هنوز خواستمو ندارم. خدایا هدایتم کن.
خدا بهم میگه چشمات رو از نعمت هایی که به بقیه دادیم بردار. تو ازگذشته و فرکانس ها و ارتعاشات اونا خبر نداری. هر کسی هر جایی که هست جای درستشه.
من حواسم به تو هم هست بهم اعتماد کن اونقدری نعمت بهت میبخشم که راضی بشی.
خدایا چطور چشمامو از زندگی بقیه برمیدارم؟
این باعث نمیشه پیشرفت نکنم؟ اخه دیگران هستند که با موفقیت شون به من انگیزه دادند.
خدا میگه بهم اعتماد کنم اون زمان من تو رو به راه و مسیری که خاص خودته و لذت میبری میبرم. دیگران راهنمای بهتری هستند یا من؟
به خدا میگم اخه تو کم میدی؟ من اینگار به ایده های بقیه بیشتر از ایده های خدای درونم اعتماد دارم. من اینگار راه بقیه بهتر از هر راه دیگه ای میدونم.
خدایا الان فهمیدم من باید اعتمادم به تو ببشتر از اعتمادم از به هر کس دیگری باشد.
الان فهمیدم که تو خوب منو بهتراز هر کس دیگه ای میدونی. تو بهترین برای من بهتر از هر کس دیگه ای تشخیص میدی.
تو ممکنه از طریق بقیه بهم ایده و الهام بدی.
من اگه بتو اعتماد کنم ذات تو اینقدر وفاداره ذات تو اینقدر نسبت به من مهربانه. ذات تو اینقدر بخشنده هست و ثروت های جهان داره
. همه عزت ها پیش اونه که غیر ممکنه من جایی بمونم. اخرش پیروزی با منه.
خدا وهاب سلیمان خدا منم هست. خدای روزی رسان مریم خدای منم هست. خدای عزت ثروت و احترام دهنده یوسف خدای منم هست.
خدای شفا دهنده سارا و بچه دار کننده یحیی خدای منم هست.
خدا ابراهیم که زن و بچشو توی صحرا رها کرد و گفت اطرافشون شهر کن و ادمها دورشون بیار خدای منم هست.
من باید به خدا اعتماد کنم. من باید بدونم قدرت تغییر هیچ کس ندارم. من نباید کسی موعظه کنم. ادمها همه خدا دارند من باید روی خودم تمرکز کنم
من باید بدونم عزیزانم خدا دارند خدا هدایتشون میکنه. اون راه درست بهتر من برای عزیزانم میدونه اون هدایتشون میکنه
خدایا کمکم کن قضاوت نکنم صحبت کنم صحبت های دیگران گوش کنم.
به نام ایزد منان
سلام خدای عزیز و مهربان
سلام استاد عزیز
سلام خانم شایسته محترم
و خانم فراهانی عزیز
سلام آقا ابراهیم مهندس
سلام دوستان گلم
تمام قدرت کیهان در اختیار خداوند است .
واقعا مرز بین توحید و شرک از مو باریک تر است
این جمله استاد حسابی من را به فکر فرو برد !!!
این که خودم فکر کنم حالیمه شرک هست!!!
این که کسی غیر از خدا حالیشه شرک هست !!!
شرک گناه عظیم است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده رست
سوره نساء
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِیمًا (4٨)
همانا اللّه نمىآمرزد که شرک آورده شود به او و مىآمرزد آنچه جز آن است براى هرکسى که بخواهد و هرکه شرک ورزد به اللّه پس به راستى بر بافته است گناهى بزرگ را
خیلی باید مواظب باشم چون حتی فکر کردن به اینکه من میدونم و حالیم هست شرک است خدایا مرا بیامرز و توبه میکنم از هر شرکی من دون الله
واقعا وقتی به زندگی امروزی نگاه میکنی جای توحید در بین ما کمیاب است،..
تمام زندگی ما آغشته به شرک است.
خدا را شکر که آگاه شدیم..
خدا را شکر که هدایت شدیم
خدا را شکر که درک کردیم.
خدا را شکر که کمک میکنی به این آگاهی ها عمل کنیم
واقعا سپاسگزار خداوندم که مرا به این آگاهی های توحیدی رهنمون ساخت.
اگر هر روز به این فایل ها گوش کنیم
اگر هر روز این آگاهی ها را بشنویم.
فکر و باورمون تغییر می کند.
توحیدی می شویم به آگاهی خداوند وصل می شویم
دیگه نیازی نیست زجر بکشیم و تقلا کنیم.
همه کارها آسان می شود.
سوره لیل
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ (٧)
پس آماده مىسازیم او را براى آسانترین[راه]را
و به راحتی خالق زندگیمون میشویم
قسمتی از وجود خدا که همان روح است با ذهن هماهنگ می شود و به آگاهی خداوند دسترسی پیدا می کنیم
به فرکانس خداوند میرسیم
در هر لحظه سپاسگزاری می کنیم
هر لحظه به یاد و ذکر خدا هستیم
آنگاه قلبمون آرامش می یابد
در آرامش هم ایده ها الهام می شود
به ایده ها و آگاهی های داده شده به قلبمون عمل می کنیم.
وبه خواسته هامون می رسیم .
دیگه درگیر هیچ چیز و هیچ کس نیستیم
دیگه به کسی وابسته نیستیم.
رها و آزادیم..
در لحظه احساس آرامش و شادی و لذت می کنیم.
پس کارها آسان میشود
روی دوش خدا می نشینیم و سوت زنان مسیر را طی میکنیم
خدا میگه بنده من تو بخواه من اجابت میکنم.
سوره بقره
وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ(١٨۶)
و هنگامى که بپرسند از تو بندگانم دربارۀ من پس همانا من نزدیکم پاسخ مىدهم دعاى دعاکننده را هرگاه بخواند مرا پس باید بپذیرند دعوت مرا و باید ایمان آورند به من باشد که آنان راه درست پویند
دیگه نگرانی و نشدن در کار نیست.
دیگه نه ترس داری و نه غمی به خود راه میدهی.
همش کارها روبه راه میشه ، مقرب میشوی ، رزق و پس انداز بی شمار داری .
از بدنه جامعه جدا میشوی
دیگران میگن چکار کردی !!!
نمیدانی چی بگی میگی خدا کارها را انجام میده من هیچ کاره ام خدا میگه من انجام میدم همه چی درست میشه .
بقیه نمی فهمند خودت میفهمی که تو بندگی کردی و فقط از یک نیرو برتر که رب العالمین است کمک خواستی .
روی خودت و فکر و ذهنت حساب نمیکتی.
روی زن وفرزندان و پدر ومادر و دولت و دلار و خونه وماشینت حساب نمیکنی
رو هیچ کس وهیچ چیز حساب نمیکنی
روح و ذهنت هماهنگ است
فقط
وفقط وفقط روی یگانه هستی خداوند رحمان ورحیم حساب میکنی.
آن وقت هست وفور نعمت داری
آن وقت است که رستگار میشوی
آن وقت است که طعم زندگی واقعی را می چشی.
چقدر این سبک زندگی شیرین است
سوره لیل
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ (٧)
پس آماده مىسازیم او را براى آسانترین[راه]را
در پناه خداوند سلامت ثروتمند و پرانرژی باشید
علیرضا قاسمی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام رب جهانیان
طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ ﴿1﴾
طا سین این است آیات قرآن و [آیات] کتابى روشنگر (1)
هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿2﴾
که [مایه] هدایت و بشارت براى مؤمنان است (2)
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿3﴾
همانان که نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و خود به آخرت یقین دارند (3)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ ﴿4﴾
کسانى که به آخرت ایمان ندارند کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم [تا همچنان] سرگشته بمانند (4)
أُولَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَهِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿5﴾
آنان کسانى اند که عذاب سخت براى ایشان خواهد بود و در آخرت خود زیانکارترین [مردم] اند (5)
سوره 27: النمل – جزء 19
سلام بر استاد توحید و عمل
درود بر خانم شایسته عزیز
و درود بر تمام عزیزان سایت و توحیدی
این فایل توحید عملی 11 یکی از بهترین فایل های است که میشه بار ها و بار ها گوش بگیریم
هیچ وقت نمیخایم در مقابل خداوند مغرور شوم
و همیشه از خداوند هدایت میخایم در تمام لحظات زندگیم
و خداوند هم زمانی هدایت های خود را نصیب من میکند که
یک
ما چقدر باور کنیم که توانایی دریافت الهامات خداوند را داریم
هرگز نگویم که من گناهگارم و بپزیریم که خداوند بخشاینده است و من لایقم
و دو
بپزیریم که ما هیچی را نمیدانیم در مقابل علم خداوند
هرگز نگویم من میدانم و من حالیمه و من بلدم وو
و یک رقم پیام میدهیم که خدایا به تو نیاز ندارم
خدا را شکر برای تمام آگاهی های که نصیب من میشه
در حفظ الله باشید !
سلام به استاد عزیز و مریم مهربان
خدایا من خیلی سعی کردم تا باتلاش با وقت گذاشتن به اهدافم برسم. میخوام بگم تنها بودم خیلی تقلا میکردم. کل زندگیم برای این بود که عقب نیفتم که بقیه حرفی نزنند که منم دستاورد داشته باشم که ارزش داشته باشم. به دستاوردهایی هم رسیدم اما به سختی. خدایا تو توانایی تو قادری تو شکست ناپذیری. ازت میخوام که از این لحظه کمکم کنی تا لحظه به لحظه زندگیم با تو باشم باتو سپری کنم با تو روی دوره احساس ارزشمندی و عزت نفس کار کنم. لحظه به لحظه به ذهنم بیار که بدونم طرف حسابم فقط تویی.
فقط تو. ایاک نعبد و ایاک نستعین. هر چه دارم از تو هست هذا من فضل ربی. محبتی که دوستم امروز کرد و بهم پیام داد و گفت دوستت دارم تو بودی. نشونه بود که بفهمم راهم درسته. این شیوه امروزم که کلا باتو بودم و باتو کارهامو میکردم درسته. این شیوه که نخوام بخاطر خواسته هام به بدنم آسیب بزنم درسته. اینکه بخوام تو همه کارهامو بکنی درسته. حتی توی لحظات سخت. لحظاتی که توهمات ذهنیم بالا میگیره. خدایا موسی ادم کشت بعد پیامبرش کردی خدای من با خدای موسی تفاوتی ندارد. خدایا مثل موسی که باهاش داخل کوه طور صحبت کردی صدای ارامبخش خودتو در درونم بالا ببر. تو که هیچ وقت هدایتت از من دریغ نکردی تو بدترین تاریکی ها بودم هدایتم کردی. زندگیم پر از خوابهای الهام بخش که منو بواسطه اون خوابها اگاهم کردی. خدایا من دیگه روی ادمها حساب نمیکنم. ای رفیقم که جز تو رفیقی ندارم. کمکم کن تا کفایتت درک کنم. تو مادر عزیزم به خوابم اوردی که بهم یک دسته کلید بده که روش نوشته باشه توجه. یعنی ازاده توحه خودتو حفظ کن. بهم تو خواب گفتی هر جی میخوای تحسین کن. هر چه خواستم راهشو برام باز کردی.
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ
و برخی از مردم به جای خدا معبودهایی انتخاب می کنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشته باشند، دوست می دارند؛ ولی آنان که ایمان آورده اند، محبت و عشقشان به خدا بیشتر و قوی تر است. و اگر کسانی که ستم روا داشتند، هنگامی که عذاب را ببینند، بی تردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست و خدا سخت کیفر است.
خدایا این ایات هم برای دنیاست هم اخرت. اره دقیقا من وقتی دیدم چقدر به خودم اسیب رسوندم و چقدر داشتن خواسته بزرگ کردم و نعمت های زندگیمو ندیدم اینگار که داشتم عذاب میدیدم. بعد از همونجا به لطف تو خواستم که تسلیم بودن و باتو بودن و اعتماد به تو رو تمرین کنم.
اون زمان اینگار مثل یوسف بودم که میگفتم اگر خدا اون کد اشتباه درونمو بهم نشون نده در چه تکرار بیحاصلی و بی نتیحه میفتم. خداروشکرت بابت اگاهی که بهم دادی
چقدر من خودمو گیر یه مسئله کردم در حالی که زندگی پر لذت های دیگر بوده و هست.
خدا خیلی بزرگه تواناست شکست ناپذیر است برای اون انجام هر کاری راحته. خدایا برای برای اینکه بتونم بیشتر بهت اعتماد کنم از خودت کمک میخوام هدایتم کن تا بتونم تسلیم بودن و متواضع و خاشع بودن تمرین کنم. کمکم کن تابتونم دیدن زیبایی ها با چشم دل و چشم سر تمرین کنم.
دوستت دارم به اندازه تمام لحظات زیبا جهان هستی.
﷽
■ برگه ای از کتاب هدایت
■آیه5 سوره فاتحه :إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
● ترجمه آیه:[پروردگارا!] تنها تو را می پرستیم وتنها از تو یاری میجوییم و بس.
●پیام آیه:
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
4- «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنى نه جبر است و نه تفویض. چون مىگوییم:
«نَعْبُدُ» پس داراى اختیار هستیم و نه مجبور. وچون مىگوییم: «نَسْتَعِینُ» پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.
5- شناخت خداوند و صفات او، مقدمّه دستیابى به توحید و یکتاپرستى است.
«رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
6- از آداب دعا و پرستش این است که انسان خودرا مطرح نکند و خود را در حضور خداوند احساس کند. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ …»
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■گفت وگو با خدا
خدای خوب و مهربانم در جستجوی تو بودهام تمام لحظههای عمرم را و تو را در سکوت قلبم یافتم, در عمق تاریکی قبل از سپیده, در نسیم خوش صبحگاهی, در آواز پرندگان, در عطر خوش باران, در بارش بیصدای برف, در قدرتی که برای یافتن و شناخت خویشتن در قلبم نهادی, در شهامتی که برای بودن و ادامهدادن به من بخشیدی, در صدای نفسهای کسانی که دوستشان دارم، در پس هر اندوهی, در گذر از هر طوفانی, تو را همه جا حس کردم که چگونه عاشقانه و پرشکوه در لحظههایم حضور داری خدایا یاریم کن که لایق باشم در راهِ تو کمر به خدمت بندم و آنچه درونم نهادهای نوری باشد بر مسیر کسانی که با عشق تو و اراده تو یاریشان خواهم کرد.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ (یادداشت های شخصی) :
1. توحید ناب و تسلیم مطلق:
* مفهوم محوری: توحید، بنیادینترین اصل در این فایل می باشد.، باور به توحید صرفاً یک باور ذهنی نیست، بلکه یک نگرش عملی است که باید در تمام زوایای زندگی جاری شود.
* تجلی عملی: این نگرش، خود را در تسلیم کامل در برابر اراده الهی، توکل بیقید و شرط به او، و فروتنی در برابر عظمت او نشان میدهد.
* پرهیز از شرک: هرگونه اتکا به غیر خداوند، چه به تواناییهای فردی، چه به اشخاص دیگر، و چه به ابزارهای مادی، مصداق شرک است و مانع دریافت هدایت الهی میشود.
2. تواضع و عبودیت در برابر خداوند:
* درک جایگاه: عارفه باید جایگاه واقعی خود را در هستی، به عنوان مخلوقی ضعیف و نیازمند، در برابر خالق قدرتمند و بینیاز، درک کنی.
* رهایی از غرور: غرور و خودبزرگبینی، حجابی است که مرا از درک حقایق و دریافت الهامات الهی محروم میکند.
* عبودیت عاشقانه: عبودیت خداوند، نه از سر ترس، بلکه از سر عشق و سپاسگزاری، باید سرلوحه زندگی من عارفه قرار گیرد.
3. اعتماد و توکل به هدایت الهی:
* هدایت دائمی: خداوند همواره در حال هدایت بندگان خود است، حتی در لحظاتی که من از آن غافلم.
* درخواست هدایت: عارفه باید در تمام امور، حتی امور به ظاهر ساده، از خداوند طلب هدایت کنی و به او توکل کنی.
* پذیرش حکمت الهی: حتی اگر نتایج ظاهری امور، مطابق میل من نباشد، باید به حکمت الهی اعتماد کرد و دانست که خداوند، بهترینها را برای منه عارفه رقم میزند.
4. دریافت نعمتها و برکات الهی:
* نتیجه ایمان: ایمان و توکل به خداوند، موجب جلب نعمتها و برکات الهی در زندگی من میشود.
* انواع نعمتها: این نعمتها، شامل نعمتهای مادی (مانند سلامتی، ثروت، و موفقیت) و نعمتهای معنوی (مانند آرامش، رضایت، و قرب الهی) میشود.
* شکرگزاری: عارفه من باید همواره شکرگزار نعمتهای الهی باشم و از آنها در راه رضای خدا استفاده کنم.
5. نقش ایمان در زندگی روزمره:
* آرامش در سختیها: ایمان به خداوند، به من عارفه قدرت میدهد تا در برابر سختیها و مشکلات زندگی، آرامش خود را حفظ کنم.
* امید در ناامیدیها: ایمان، چراغ امید را در دل منه عارفه روشن نگه میدارد و او را از یاس و ناامیدی نجات میدهد.
* انگیزه در عمل: ایمان، انگیزه لازم برای انجام به قانون و تلاش در راه درست (با استفاده از اهرم رنج لذت، دیدن تصور نتیجه دلخواه باعث میشه من همیشه در مسیر باشم.
6. مصادیق عملی باورهای توحیدی:
* در رانندگی: حتی اگر در رانندگی حرفه ای و ماهرهستی، باید در هنگام رانندگی، از خداوند طلب کمک، حفظ و هدایت کنی.
* حتی در بازیهای کامپیوتری: غرور و اتکا به تواناییهای فردی، میتواند منجر به شکست در بازیها شود.(من بلدم،پیش فرض های ذهنی که همیشه عمل کردی نتیجه مثبت بوده،همیشه متکی به پیش فرض های ذهنیت نباش همیشه هرلحظه از خدا هدایت بخواه)( ایاک نعبد و ایاک نستعین)
* در روابط اجتماعی: من باید در روابط خود با دیگران، از خداوند کمک بگرم و از او بخواهم که مرا در مسیر درست به سمت افراد درست هدایت کند.
* در مسائل مالی: من عارفه باید در امور مالی خود، به خداوند توکل کنم و از او طلب رزق و روزی کنم.
انک انت وهاب،باورهای ثروت ساز،پ تکرار کنم ،باور فراوانی رو هرآن تکرار کنم
7. دعوت به تفکر و خودسازی:
* تفکر در آیات الهی: من باید در آیات قرآن تفکر کنم و سعی کنم آنها را در زندگی خود عملی سازم.
* محاسبه نفس:من باید هر روز، اعمال و رفتار افکار خود را مورد ارزیابی قرار دهم و سعی کنم نقاط ضعف خود را اصلاح کنم.
* تقویت ایمان: من باید با انجام عمل به قوانین ، مانند توکل،کنترل ذهن،توجه به نکات مثبت،تکرار باورهای توحیدی و.. ایمان خود را تقویت کنم
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.
خدایاااا هرآنچه دارم از آن توست
سلام استاد عزیزم خانم شایسته و همفرکانسی های نازم .
آگاهی های داده شده درین جلسه باید بار ها و بار ها تکرار شود .
این همه آگاهی هارا درهربار گوش کردن نیز مدار های ما عوض میشود یعنی برداشت فکری ما تغییر میکند !
زمانیکه در طفلیت یک کار را انجام میدهیم خیلی بالای خود حاکم هستیم که من این کار را انجام دادهام ، اما در اصل این قسم نیست همه کار ما برمیگردد
بر خداوند است و کنترل آن بدست خداوند است از کنترل سیاره ها کهکشاااان ها گرفته الی کوچکترین کار که انجام میدهیم .
در آغاز هرکاری باید طلب کمک از خداوند کنیم
به مثال درایف کردن که استاد گفت و چقدر شباهت داشت با هم دیگرش که من هم در دو سه شب گذشته درایف کردم .
خدایا راشکررر هزاران مرتبه .
اول خیلی دو دل بودممم، میگفتم نی تو نمیتوانی و اگر بتوانی هم خوب نمیتانی اینجاست که وسوسه شیطان کار خودش را کرد .
تا اینکه سر جلو موتر شیشتم و ادامه دادم و گفتم خدایااااا خودت کمک کن مرا .
من که همیش لایق میبینم خودم را که هم کلام شوم با خداوند .
او همیش با من است و برای خود بقبولانم که من هیچ هستم در برابر خداوندممم .
اینکه خود را ناآگاه بدانیم در مقابل خداوند براین معنی نیست که عزت نفس نداریممم و ناآگاه هستیم ، نخیررر برعکس است
یعنی من همه چی را میدانممم
من بندگی خود مناسب هستم و تو در خدایی خود مناسب هستی !
آگاه زیرک و باهوش کسی است که با خداوند راز و نیاز کند و با ارامش قدم بردارد
خدایا شکرت بابت یک روز عالییییی
در هرکجا هستید در پناه حق باشید.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته
من رضوان هستم
می خواستم تجربه ای که داشتم را با شما به اشتراک بگذارم ، اسفند سال 1401من کنکور کارشناسی ارشد داشتم و به قدر کفایت درس خونده بودم و با آرامش خیال وارد حوزه امتحانی شدم . درتمام سالهایی که من در آزمونهای مختلف شرکت کرده بودم در ابتدای آزمون قرآن به زبان عربی تلاوت شده بود آما این با در آزمون کارشناسی ارشد قران به صورت ترجمه فارسی قرائت می شد و درمیان آن همه جمعیتی که حضور داشتند و خیلی هم توجهی نداشتند انگار خداوند در حال صحبت کردن بامن بود و آن چیزی که از شنیدن آن کلام آسمانی در ذهنم نقش بست پیروزی عظیم و پاداشهایی که از راه می رسد بود. آزمون شروع شد و بسیار سوالات سخت بود . به لطف خداوند و آموزههایی که از استاد یاد گرفته بودم و باور داشتم که خدا هدایتم می کنه از خدا خواستم که در تحلیل سوالات هدایتم کنه تا جواب درست راانتخاب کنم خواستم که دستمو لحظه ای رها نکنه و همیشه خداوند این کارو برام انجام داده در پایان آزمون مطمئن بودم که قبول می شوم
نتایج ازمون اومد خدا برام کار نکرده بود شاهکار کرده بود از قبل بشارت پاداش عظیم رو داده بود
من قبول شدم در دو گرایش با رتبه های 3و 5
و الان دانشجوی ترم چهارم دانشگاه تهران هستم
و وقتی فایل استاد را دیدم خواستم هم صدا با استاد بگم خدایا هرآنچه که در زندگی دارم از آن توست
تویی که هدایت کردی ، تویی که فزونی بخشیدی ، تویی که حمایت کردی ، تویی که روزی دادی ، تویی که احسان کردی
و این تنها باری نبوده که خداوند دستم را گرفته و من همیشه لطف و مرحمتهای خداوند را به خودم یادآوری می کنم
و خدارو سپاس بخاطر حضور استاد عباس منش و مریم جان که عضو خانواده ما شدند و هر روز از آموزه های استاد در زندگیمون استفاده می کنیم .
شما رو به دستان قدرتمند خدا می سپارم .
“خشوع در برابر خداوند”
وقتی که یک کاری رو برای اولین بار انجام میدیدم خودمون رو کاربلد نمیدونیم ،خودمون رو نیازمند این میبینیم که به یاری خداوند نیاز داریم ، ولی وقتی کمی راه میوفتیم توی اون کار خبره میشیم دیکه خودمون رو عقل کل مبدونیم و احساس میکنیم که نیازی به کمک و مشورت خداوند نداریم.
در صورتیکه ما همیشه به کمک خداوندی که کل مسیر رو میدونه نیاز داریم.
اینکه ما چقدر میتونیم هدایت خداوند را دریافت کنیم به عوامل زیر بستگی دارد:
1) چقدر باور داریم که نیرویی که کل جهان رو مدیریت میکنه میتوووونه ما رو هم هدایت میکنه
2) چقدر باور داریم که ما لیااااقت هدایت از طرف خداوند رو داریم.
+بپذیریم که ما در مقابل خداوند هیچ چیزییی نمیدونیم، در برابر هرچیزی نه فقط کارهای گنده بلکه حتی در غذا درست کردن.
+انقدر تو هرچیزی باید از خداوند کمک بگیریم تا این بشه جزوی از زندگیمون
+ما باید فقیییر باشیم به کمک خداوند
+ایاک نعبد و ایاک نسنعین ورد زبونمون باشه
+خشوع خودمون نسبت به خداوند رو نشون بدیم
و در یک کلام ما همواره و در هر لحظه و در هر کاری، به یاد خداوند باشیم، خشوع در دل و زبان باید همیشه با ما باشد در نهایت، به خاطر این که خداوند خود تنها منبع قدرت، علم و هدایت است، باید همیشه در برابر او فروتن و نیازمند باشیم.
به نام خدایی که هر آنچه هست از آن اوست
سلام به شما استاد عزیزم و مریم شایسته مهربون
استاد من یه تشکر میکنم بابت چهار قسمت آخر سری فایل های توحید عملی که بی نظیر بودن
قابل توصیف نیست واقعا
من تبریک میگم بهتون که درسته هرچی رو دارید میگید خدا بهتون الهام کرده و نتایج بزرگی که گرفتید و این تاثیر گذاری که دارید از اونه ولی چه شجاعتی واقعا باعث عمل به این الهامات میشه….چه کنترل ذهنی چه ایمانی چه صبری چه اعتمادی…..بنازم واقعا
تو بحث هدایت خداوند من بالا و پایین زیاد داشتم و خیلی کارها برام ساده انجام میشده و خیلیوقتا روند جلو رفتن سخت و طاقت فرسا بوده
اما میتونم بگم تجربش کردم
حتی اینکه بیام روی توحیدم عمیییییق کار کنم و وقت بذارم چون پاشنه آشیل منه هم هدایت خودش بوده
من به عنوان یه یوتیوبر بعد از یک مدتی که باورهام قوی شد شروع کردم به کار کردن
یادمه باور نداشتم میتونم استودیویی توی خونمون داشته باشم زمانی که باورشو ساختم که میشود خدا ایدشو داد و این اتفاق واسم افتاد
تو روند بالاتر بردن کیفیت کار
تو استفاده از ابزار های مختلف
توی ریکورد ویدیو و محتوا که خودش میگفت و من بیان میکردم و به قول استاد صرفا یه ایده مبهم بود و جلوی دوربین مشخص میشد چه حرفایی قراره زده بشه
و چقدر دستان خداوند به کمک من اومدن
اینها مثال های بسیار کم و کوچکی از هدایت های بیشمار خداوند بوده که خودش میدونه چقدرش فراموشم شده
حتی ازش نشونه خواستم که ادامه بدم یا نه که گفت ادامه بده
نمیتونم بگم همیشه همینطوری بوده
گاهی هم شده بخوام زور بزنم و کاری رو پیش ببرم یا به قول استاد بگم من تبر هم گردنمو نمیبره از بس کلفته و با کله خوردم زمین
به هر حال اون نجوای شیطان یا نفس آدمی هم داره کار خودشو میکنه و به شخصه سعی میکنم با باورهای مثبت بتونم خودمو به مسیر درست برگردونم و انصافا به لطف خدا پیشرفت خوبیم کردم
ایمان به خدا باعث خودباوری من شد،میتونستم نه بگم بدون اینکه بترسم تنها بشم،بهم احترام،عزت،ایده،قدرت جلو رفتن،انگیزه میداد بیشتر از هرچیزی که فکرشو کنی
امیدوارم بتونم ایمانمو به اطمینان برسونم و جز بندگانی قرار بگیرم که به راه درست هدایت شدند
دمتون گرم استاد براتون بهترینارو آرزو میکنم