توحید عملی | قسمت ۲

سلام دوست عزیز?

شمارا تحسین میکنم و میتوانم درکتان کنم در شرایطی که قرار داشتید، همسرم به نوعی دیگه گرفتار قرض شده اما من سعی کردم که در مسیر و مدارهای درست خودم قرار بگیرم و تمرکز رو روی عملکردهای خودم قرار بدم وقتی که برای انسانها آنقدر ارج قرب قائل میشی که جایگاه خدا رو فراموش کنی از این مدل اتفاقات رخ میده یه زمانی فکر میکردم که همسرم تمام نیازهای مرا میتواند برطرف کند انگار خدای من بود چه از نظر مالی چه عاطفی من همیشه روی او حساب باز میکردم آن زمان خدا را می شناختم اما نه مثل امروز اگر هر اتفاق خوب تو زندگیم میافتاد می گفتم از عرضه من ویا همسرمه و اگه اتفاق بدی میافتاد می گفتم تقصیر خداست و شکایت میکردم که چرا من، سالها بدین منوال گذشت دوبار زندگی ما به زیر صفر کشیده شد و همسرم سرمایه های خودش را از دست داد و هر بار دنبال مقصر در بیرون از خودش می گشت دوبار تا مرز جدایی پیش رفتم اما هر بار ندایی به من میگفت صبر کن تا زمانی که من با انجمنی آشنا شدم که موسوم به خود شناسی و خدا شناسی بود از آنزمان روی خودم کار کر دم و در آنجا خدا رو طور دیگه ای شناختم خدای عشق خدای مهربانی و تمرکز رو روی خودم و عملکردهای خو دم گذاشتم دست از قضاوت و کنترل همسرم بر داشتم خیلی زمان برد به راحتی نمی شد اما تمرین کردم تا مهارتش رو پیدا کردم با تغییر من و آرام شدنم و بی توجهی به اعمال همسرم روی او تاثیر گذاشتم همسرم به فکر افتاد و قدمی در جهت بهبودی خودش برداشت و او نیز خدایی را شناخت که همراهیش کرد هدایتش کرد و مسیر را برایش هموارکرد شغل جدیدی براش مهیا شد ۶ سال رشد خوبی داشتیم من موفق شده بودم که نمایندگی یه شرکت بیمه رو بگیرم سر کار میرفتم و با خدایم راز ونیاز میکردم دیگر بجای طلبکار بودن از خدا بر ای اعمالم از اوسپاسگزاری میکردم برای رفتارم وبرای همه داشته ها و نداشته هایم، زمانی که توانستم در آزمونها قبول شوم کد نمایندگی من آمده بود من نه پولی برای اجاره دفتر داشتم نه پولی برای تجهیز دفتر، اما ندایی به من میگفت همه چی درست میشه و چون من دوسال بازار یابی کرده بودم جایگاه خوبی داشتم و مشتریان خوبی را جذب کرده بودم یکی از مشتریان دستی شد از دستان خدا که اینها رو الان دارم متوجه میشم از آموزش های استاد یه روز پیشنهاد داد که از یه شرکت بیمه دیگه نمایندگی گر فته اگر من در بخش درمان برایش فعالیت کنم او دفتر اجاره میکند به نام من و این شد که بدون اینکه مبلغی پرداخت کنم دفتر کارم جور شد و همسرم هم از شرکت قبلی خودش میز و صندلی که داشت برایم آورد و کامپیوتر فرزندانم رو آوردم دفتر و جفت فرزندانم را فرستاد م شعبه مرکزی آموزش دیدن و شدن منشی های من صبح ها من میرفتم دفتر و عصر هم فرزندانم و بعد از مدتی همسرم نیز به ما پیوست از آن زمان تاکنون ۱۱سال میگزرد من دوسال است که با استاد آشنا شدم و استاد یه خدای دیگه هم بامن آشنا کرد و آن خدای بینهایت ثروتمند و خدای فراوانی است خدایی که تمام منو در بر گرفته ومن از او هستم واو از من و منو او یکی هستیم مثل قطره ای از دریا خدایی که منو اشرف مخلوقات نام نهاده من با فایل چگونه درآمد خود را سه برابر کنید با استاد آشنا شدم و همون زمان تعهد دادم تا این اتفاق خوب برایم بی افته در آمدم سه برابر نشد اما افزایش پیدا کرد همانطور که استاد میگوید به اندازه کار کردنت نتیجه میگیری همسرم اولین فایلی رو که ازسایت خریدار ی کرد ثروت ۳ بود که باهم شروع به ‌کار کردیم این فایل ثمرات خوبی برایم داشت اما با ز نتیجه آنچه که دلخواه من بود نشد چون آنطور که جدی باید کار میکردم نبودم تا اینکه یه روز تصمیم گرفتم محصول عزت نفس را خریداری کنم که بسیار کار ساز بود تاکنون دیدگاهی برایش ننوشتم اما همین دیدگاهم برایتان نشان از عزت نفس و اعتماد بنفسم میباشد وقتی با خدا قدم بر می داری مسیر ت خدایی میشود وقتی با زبان خدا سخن میگویی گفتارت خدایی میشود وقتی با قدرت خدا پیش میروی خالق خواسته هایت میشوی وقتی قلبت جایگاه خدا میشود هر طپش قلبت خدایی است و برای خدا، وقتی با خدا قدم برمی داری در مسیر خدا قرار میگیری وقتی با خدا تصمیم میگیری هدایت میشوی و قتی با خدا شروع میکنی با خدا یکی میشوی وقتی فقط وفقط روی خدا حساب باز میکنی بی نهایت دستان خدا به کمکت می آیند

آقای عطار عزیز خواستم ازتون تشکر کنم بابت تجربیاتی که در اختیارمان قرار دادید خدایا شکرت روز بروز داریم پیشرفت میکنیم هر روز از دیروزمان بهتر قوی تر متعهد تر شاد تر خدایا شکرت برای این سفر که شایسته جان تدارک دیدن خدایا شکرت برای وجود استاد عزیز که ما را دور هم جمع کرد خدایا شکرت ?خدایا شکرت ?خدایا شکرت?

در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ???