توحید عملی | قسمت ۲

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

زمان‌هایی در زندگی‌ام  هست که از خود پرسیده‌ام:

” الان که به خواسته‌های بسیاری در زندگی‌ات رسیده‌ای و می‌توانی انتخاب‌های بیشتری داشته باشی، بالاترین عشق و علاقه‌ات چیست؟

چه کاری است که قلبت را سرشار از اشتیاقی سوزان و ذهنت را خاموش و آرام می سازد؟!

چه کاری است که هنگام انجامش، آنقدر زمان فراموشت می شود که نه شب و روز را می فهمی و نه خستگی و گرسنگی؟!

و هر بار پاسخی جز این نداشته‌ام:

“می‌خواهم برای تمام عمر، “اشاعه توحید رسالت زندگی‌ام باشد“. حتی اگر امروز یک نفرِ دیگر تصمیم بگیرد نگاه دیگری به خدا داشته باشد تا او را از نو بشناسد، من به هدفم رسیده‌ام!”

هر طور که به زندگی و چالش‌هایش نگاه می‌کنم، یقینم بیشتر می‌شود که توحید عملی راهکاری برای همه چیز است!

لحظه‌های زیادی در زندگی پیش می‌آید که به شدت نگران و ترسان می‌شویم زیرا:

فردی که عاشق اش بودیم، دیگر نمی‌خواهد در این رابطه بماند.

کارمندی که سالها برایش وقت گذاشتیم تا از او فردی زبده بسازیم، حالا که حکم شریان اصلی کسب و کار ما را دارد، تصمیم به ترک کار گرفته یا فردی که قول انجام کاری را به ما داده بود، وعده‌اش را فراموش کرده.

توحید عملی، در چنین لحظه‌هایی خودش را نشان می‌دهد:

زیرا اگر یکتاپرست نباشی، در چنین لحظه ای، موجودیت یا عدم وجودت را وابسته به ماندن این فرد در رابطه‌ات یا تصیم آن کارمند به ادامه همکاری، یا وفا کردن آن فرد به وعده‌اش می دانی. آنوقت چنین لحظه‌هایی برایت کُشنده و خفه کننده می شود.

زیرا شرک چیزی جز ترس و غم به همراه ندارد.

اما وقتی یکتاپرستی اصل و اساس زندگی‌ات باشد، آنوقت دلیل حضور هر نعمتی در زندگی ات، خواه یک فرد باشد، یا شغلی عالی، یا راهکاری برای مسئله ات و…، برکتی از جانب خداوند می دانی و اگر زمانی به هر دلیلی، از زندگی ات برود، معنایش این است که برکتی دیگر از خداوند در حال ورود به زندگی ات است.

برای همین، نه تنها این لحظه‌ها ذره‌ای نگران ات نمی‌کند، بلکه خوشحال و شگفت زده، منتظر ورود برکات خداوند به شکل های مختلف، خواهی ماند. این آرامش، ارمغان توحید عملی است.

توحید عملی یعنی، همچنان که در جامعه انسانی هستی و با دیگران در کسب و کار و… مراوده داری، خداوند را منشأ قدرت بدانی و هر فردی که گره‌ای از کارت می‌گشاید یا گرهی از کار فردی می گشایی،این را دستی از جانب خداوند بشماری و به خاطر بسپاری که خداوند همواره دستان زیادی برای یاری‌ همگان دارد!

خداوند قادر است به شکل همراه، همکار یا مشاوری عالی، وارد زندگی‌ات شود، به شکل مشتری، بازار و ایده‌ای ثروت آفرین، وارد کسب و کارت شود و جان دوباره‌ای به آن ببخشد، به شکل دارویی شفا بخش وارد بدنت می شود، اگر این قدرت را باور کنی.

خداوند قادر است به هر شکلی که تو می‌خواهی و می‌توانی آن را در ذهنت بسازی، وارد تجربه زندگی‌ات بشود.

پس چرا این قدرت را باور نکنیم؟! چرا روی آن حساب نکنیم و چرا به این قدرت وابسته نشویم؟!

چرا نگذاریم یکتا پرستی آنچنان همه ابعاد زندگی‌مان را آکنده سازد، که دیگر فضایی برای حساب باز کردن و وابسته شدن به غیر او، نماند؟!

سید حسین عباس منش


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    678MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۲
    24MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1138 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی وثوق» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    در مدار سیوچهارم “تحول زندگی”فصل دوم

    ////////////////////

    سلام

    شنیدم همون اوایل صحبتاتون که گفتین به قول قران اگر شمارو مجبور کردن که به خدا فوووش بدید ،

    فوش بدید اگه جونتون در خطره !

    با اینکه بعدش گفتین :  خدا گفته : ما به کلام شما کار نداریم ما به قلب شما کار داریم …

    اما من این قسمت حرفتونو اولش نفهمیدم و رفتم گشتم و انشاا… خدا بیشتر هدایتم کنه …

    چقدر اونجایی که صداتو اوردین پایین و گفتین من خودم میدونم که وقتی دارم از یکی در خواست میکنم  واقعا توکلم به اونه یا توکلم به خدای اونه …

    من میفهمم ، ، بنابراین نمیخام با کلمات بازی کنم …

    میدونی حرفمو که منظورم خیلی موقعا چیز دیگه بوده دو سویه یا پارادوکس داشتم وقتی نتیجه بد شده سریع شاکی میشم و ربطش میدم به قضا و قدر الهی ! دیگه خدا نخواست … !!!

    از خدا میخام کمک کنه استناد قرانیش پیدا بشه ، بشینه تو همین متن برای حرکت در مسیر درست… بیشتر شدن ایمان و یقین و باور به الله بکاف … خدایا شکرت …

    پیرو این موضوع یه سری چیزا واضح میشه و

    خیلی از دروغ های مصلحتی که راهی شده واسه شرک ورزیدنم مشخص میشه …

    خیلی از افعال بد و ….

    خداایا ازت ممنونم که بهم رحم میکنی و از گناهام میگذری …

    چقدر سر خودمو گول مالوندم و با استناد به ایه لااکراه فی الدین حرام ها رو حلال کردم واسه خودم !

    خدایا رحم کن بهم من به خودم خیلی ظلم کردم … اگه لطف تو بر من نباشه خیلی ضررکردم…

    ربنا مشتاق هر محبتیم که در حقم داشته باشی….

    اصلا این دیالوگ موسی شده جزئی از زندگیم …

    خدایا بیش از ان رحمتی که داشتی در حق من هم داشته باش که تو وهاب و بی نیازو بنده نواز …

    این تقوی چیه که انقد بهش اشاره شده …

    خدایا ازت ممنونم که به فهم دقیقی ازش میرسونیم …

    خدایا شکرت …

    هدایتم کردی /////

    یه جورایی میشه گفت تقیه با تقوا یک مفهومو داره…

    تقوا که از ریشه تقی میاد تو قران بیشتر ترجمه هایی که دیدم ترس از خدا معنی کردن و تو دایره المعارف هم : ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز. معرفی شده اما بازم ترجمه و تعریفی که استاد عباس منش گفت بالانس تر میاد

    تقوی داشتن ینی کنترل ذهن در مقابل نجواها…

    حالا بریم بررسی تقیه همین مبحثی که باعث شد ادامه فایلو گوش ندم که ایا من اجازه دارم به خدا فووووش بدم ؟؟ ایا حرف استاد درسته ؟؟ اصلا همچین چیزی تو قران هست ؟؟؟

    دلم گفت پیش از هر چیز بگم خدایا شکرت با تمام وجود ازت سپاسگذارم برای دردسترس بودن منابع و اطلاعات … واقعا اینترنت نعمت و رحمت بزرگیه

    خدایا شکرت

    تقیه

    ۱ – ( مصدر ) پرهیز کردن خودداری کردن . ۲ – ( اسم ) پرهیزگاری خود داری . ۳ – خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخص باشد .

    ////

    عجبا بازم واسم حل نمیشه … ذهنم میگه این کار که نفاق و دو رویی و دروغ گفتنه !!!

    به نظرم تقیه ینی سخنی ر و بر خلاف آنچه در دل دارم بر زبون بیام خب اینکه نشانه نفاقه ؟؟!  بارها خودم خوندم، تو قران نوشته : منافقین وقتی پیش پیامبر بودن بهش میگفتن ما با شماییمو ایمان اوردیم وقتی به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند !

    مگه من نمیگم تنها یک قدرت ، یک فرمانروا ، یک صاحب اختیار یک رب برجهان تسلط داره پس این مبحث تقیه چیه دیگه ؟؟؟

    ماجرای یوسف که جام رو گذاشت تو کوله برادرش و زدن تهمت دزدی نوعی تقیه بوده ؟؟

    دیالوگ ابراهیم قبل از بت شکستنو نرفتن به جشن همراه مردم و عبارت “انی سقیم … من بیمارم….”

    و بعد خراب کاری بل فعله کبیرهم  تقیه بوده ؟؟؟

    سوراخ کردن کشتی نووو و صفرکیلومتر توسط خضر هم تقیه بوده ؟؟؟

    جواب واضح تو سرم میچرخه … اره مهدی جان اینا همه تقوی و افعال پسندید و موجبات تشویق و کف زدن خداوند میشه … اینکارا خشنودی خداوند که همون لعلک ترضی رو واسه خودت ایجاد میکنه …. اووووون که اصلا خدایه واسه خودشو بینیاز ازین صحبتا ( با تن صدای خودت تو جلسه

    دوم عزت نفس 😂😂😂 استادجان میمیک و فیزیکت واقعا دوست داشتنیه 😘😘 )

    حالا شوخی خنده کنار ،  بریم ایه هاشو پیدا کنم به امید هدایت و سعادت …

    //////

    یه نجوایی اومد گفت مهدی جانم این چیزا واست نونو اب نمیشه منظورش اینه برو دنبال یه کسب کاری و پول درار !

    جوابی که بهش گفته شد : افکار و فرکانس هامه که زندگیمو خلق میکنه …

    به زودی هدایت میشم و خدا از فضلش رحمتی عظیم بهم میبخشه تا ایمانم بیشتر بشه و بیشتر مشغول تحقیق … واقعا به مرحله ای رسیدم هرچی به لحاظ مالی قدرتند تر بشم به خدا نزدیکترم… اعتراف میکنم بعضی تضاد ها و بحران ها …. خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که هر محبتی رو به اشکال مختلف وارد زندگیم میکنی …

    /////////

    در سوره ال عمران ایه ۲۸ عبارت  الا ان تتقوا منهم تقاه دقیقا همین مبحثی رو اشاره میکنه که دنبالشم …

      لاٰ یَتَّخِذِ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْکٰافِرِینَ أَوْلِیٰاءَ مِنْ دُونِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذٰلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اَللّٰهِ فِی شَیْءٍ إِلاّٰ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقٰاهً وَ یُحَذِّرُکُمُ اَللّٰهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اَللّٰهِ اَلْمَصِیرُ (٢٨)

    ترجمه مکارم :افراد باایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه اى با خدا ندارد(و پیوند او بکلّى از خدا گسسته مى شود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید(و به خاطر هدفهاى مهمترى تقیّه کنید). خداوند شما را از(نافرمانى) خود، بر حذر مى دارد؛ و بازگشت(شما) به سوى خداست. (28)

    ترجمه انصاریان:مؤمنان نباید کافران را به جاى اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه‌اى با خدا نیست، مگر آنکه بخواهید [ به سبب دفع خطرى که متوجه شماست ] از آنان تقیّه کنید؛ خدا شما را از [ عذاب ] خود بر حذر مى‌دارد، و بازگشت [ همه ] به سوى خداست.

    //////////////

    تو سوره غافر گویا درکشمش های فرعون و موسی هم همچین مبحثی گفته شده و گویا ماجرا اصحاب کهف هم تو همین حس و حال بوده :

      وَ قٰالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمٰانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اَللّٰهُ وَ قَدْ جٰاءَکُمْ بِالْبَیِّنٰاتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إِنْ یَکُ کٰاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صٰادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ اَلَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذّٰابٌ (٢٨)

    ترجمه مکارم:و مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را پنهان مى داشت گفت: «آیا مى خواهید مردى را بکشید بخاطر اینکه مى گوید: پروردگار من«اللََّه» است، در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضى از عذابهایى را که وعده مى دهد به شما خواهد رسید؛ خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمى کند. (28)

    ترجمه انصاریان:و مرد مؤمنى از خاندان فرعون که ایمانش را پنهان مى‌داشت، گفت: آیا مردى را مى‌کشید که مى‌گوید: پروردگار من خدا است؟ و بى‌تردید از سوى پروردگارتان براى شما دلایل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذاب‌هایى که به شما وعده مى‌دهد به شما خواهد رسید؛ زیرا خدا کسى را که اسراف‌کار و بسیار دروغگوست، هدایت نمى‌کند.

    اینجا هم صحبت از تقیه به نوعی شده ینی به صورت خفی اشاره شده بهش که در دربار فرعون هم یکتا پرست بوده اما بخاطر حفظ بعضی مسائل ایمانشو رو نکرده و به مودت و همراهی فرعون ادامه میداده ….

    ///

    اقاااا سوره نحل ایه ۳۶ عین عین عین صحبتی شدو انقد سرش کشمکش داشتم گفته و به نظر این تحقیق به سر منزل مقصود نشست و میرم ادامه فایلو گوش دادن …

    مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ وَلَٰکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ

    /////////////////////////////////////////////////////

    نکاتی که در ادامه فهمیدم :

    ۰. هیچ وقت نخوام و سعی نکنم چیزی (اعتقاد،باورها و…) رو به دیگران ثابت کنم و هیچ چیزی رو الکی از کسی قبول نکنم .

    ۱. تو بحث توحید و شرک از هیچ کس نمیشه ایرادی رو گرفت ، یک چیز کاملا شخص و درونیه …

    ۲. ما هیچ درسترسی به نوع باورها و فرکانس های شخصی بجز خودمون رو نداریم …

    ۳.موقع درخواست کردن چیزی خدایا ازت ممنونم که یادم میاری که به تو توکل و توجه کنم و درخواستمو طبق ایده که بهم شده عنوان کنم و حتی اگه پاسخ مناسب رو دریافت نکردم خدایا از ممنونم که یقین دارم از طریق دیگه ای فضل و رحمتت رو شامل حالم میکنی و نگران نیستم.

    ۴. خدایا ازت ممنونم که تو زندگیم با افراد مختلفی مراوده دارمو همیشه توجه و ارتباطم با تو واسم اولویته و رابطم با افراد ثروتمند و قدرتمند باعث شده که اعتبار همه این رفت و آمد ها رو به تو بدم و همیشه امیدوار و خوشحالم به فضل و رحمت بینهایتت از بی نهایت طریق به من میرسه …

    ۵. خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که همیشه تکیه ام فقط به توئه و از فضل و رحمت زیادت راه ها و موقعیت هایی رو واسم ایجاد میکنی ، قلب هایی رو واسم نرم میکنی و به مرحله ای میرسونیم که اگه کل دنیا دست به دست هم بدن نمیتونن همچین موقعیتی رو چه واسم بسازن یا چه ازم بخان بگیرن …

    ۶.خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که درک و عمل به موضوع توحید و شناسایی شرک واسم راحت و در اولویت هر چیزیه واسم…

    دلم خواست بگم من کارمند خدا هستم و برای اون کار میکنم . تا الان دنبال کارفرماهای بغیر رب العالمین بودم و همیشه خلف وعده و تاخیر در واریز حق الزحمه و با ذهن استدلالیم در حال کسب تجربه و مهارتی بودم که فردا روز بشه واسم اعتبارو از طریقش کسب درامد داشته باشم … اعتراف میکنم تا الان تو فکرم بود مهندس فلانی باعث میشه به موفقیت و ثروت برسم باید هرجور شده رابطمو باهاش حفظ کنم و خدا میدونه چه سواری ها و ضررهای مالییی سر تداوم این رابطه پرداخت کردم … واقعا الان به مرحله ای رسیدم که بریدم از همه … هرچی بیشتر تلاش کردم بیشتر به نوعی در مثال مشت و لگد خوردم

    دلم میگه مهدی تو این همه سال صب زود از خونه میزدی بیرون بوووق خر برمیگشتی

    چی شد ؟ چی بدست اوردی ؟

    بخدا هیچی و اگه فضل خدا نباشه از خاسرین هستم …

    دلم گفت و انجامش دادم و چند وقتیه مثل زمان کارگری و کارمندیم صب زود تا اخر شب دارم تو همین حوالی توحید تحقیق میکنم ، هر چند این روزا نجواها زیاده و یک هو این تغییر رویه دادن کلی توجه ها و باز ترس خروج از دایره امن حسمو بد میکنه اما از خدا ممنونم که باز فضل و رحمت بینهایتش رو حتی در باب مثال به شکل ارامبخش هایی قوی وارد زندگیم میکنه …

    نجوا هه باز میگه هاااا تو راست میگی و سرتو بکن تو برف !

    این بار جواب اینه

    ۲۴ سال طبق حرفا و عملکردی که پدران و جامعه واسم مشخص کرده زندگی کردم میخام حداقل شش ماه حتی اگه دیوانگی و ریسک هم باشه طبق حرفای سیدحسین عباسمنش زندگی کنم.من یه بار زندگی میکنم و ارزششو داره نهایتش …

    اینو مینویسم که یادم بمونه : مهدی اقای وثوق یادت باشه که چندین بار خواستی خودکشی کنیو خدا به اشکال مختلف به قول خودت چوب لای چرخ مردنتم گذاشت …

    استاد میدونی چجوری خوره فایلا و سبک کاریم چجوریه ؟

    به خودم گفتم :

    یا هرچی میگه رو باید باور کنی و انجام بدی یا باید بمیری و خودتو حلق اویز کنی .

    طناب هم خریدم.

    ///////

    /

    اشکم درامد.

    من که تا حالا تو عین وعده که چه عرض کنم فک کنم کنار شیطان تو جهنم زندگی میکردم بیخیال و

    بخندیم گویا خدا هم وعده هایی داده …

    برو بریم ادامه فایلو گوش دادن

    نکته دیگه

    اگه منه درخواست کننده میفهمم موقع درخواست کردن یا مراوده با هرکسی توجهم به اون طرفه یا خدای رب العالمین

    حالا چطور میتونم بیشتر این باورو تو وجودم رسوخ و نهادینه کنم که :

    این طرف نیست که اکسپت میکنه منو بلکه خدای منه که “شاید” از طریق این فرد یا “شاید” از طریق هزاران شکل دیگه جوابمو میده و نگران نیستم …

    میدونی مسئله من همین ” شایده” هست … ینی یقین و باور کامل ندارم که خدا پاسخ میدهد!

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که از فضلت رحمتی بزرگ بر من قرار میدی که هیچ وقت حتی اگه هوا هم بس ناجوان مردانه سرد بود دلم گرم بشه بهت که تو هستی و بکاف عبده …

    چقدر چقدر این لحظه این حالت واسم زیباستو چقدر دلم میخاد هی حرارتی بر این ایمان و دل گرمیم بهت اضافه بشه …

    دلم میخاد این چنتا ایه رو اینجا قرار بدم

    اعتراف میکنم هنوز به درک دقیقی ازش نرسیدم و امیددارم که فضل و رحمت خدا واسم بینهایته….

      وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اَللَّوّٰامَهِ (٢)قیامت

    ترجمه انصاریان:و به نفس سرزنش‌گر قسم مى‌خورم.

    فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

    و گنهکاری و تقواپیشگی اش را به آن الهام کرد،(۸)

    شمس – 8

      بَلِ اَلْإِنْسٰانُ عَلىٰ نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ (١۴) قیامت

    ترجمه  مکارم: بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است، (14)

    ترجمه انصاریان:بلکه انسان خود به وضع خویش بیناست.

    سوره اسرا

      إِنَّ هٰذَا اَلْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلصّٰالِحٰاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً (٩)

    ترجمه ایت الله مکارم شیرازی:این قرآن، به راهى که استوارترین راه هاست، هدایت مى کند؛ و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام مى دهند، بشارت مى دهد که براى آنها پاداش بزرگى است. (9)

    ترجمه انصاریان:بى‌تردید این قرآن به استوارترین آیین هدایت مى‌کند، و به مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام مى‌دهند، مژده مى‌دهد که براى آنان پاداشى بزرگ است.

    ///////////////

    سوره نساء ایه ۶۸

    ” ﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ” (ﻭَ ﻟَﻬَﺪَﻳْﻨﺎﻫُﻢْ ﺻِﺮﺍﻃﺎً ﻣُﺴْﺘَﻘِﻴﻤﺎً).

    و دلم میخاد یک باردیگه به خودم و هرکس دیگه ای که این متن رو میخونه بگم باید بارها حداقل ایه ۲۱و ۲۲ سوره ابراهیم رو خوند …

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که در این راه هدایتم میکنی به راه راست و از فضلت رحمتی بزرگ در دنیا و اخرت نسیبمان میکنی

    ارادتمند

    مهدی وثوق

    الان از : مشهد/ایران

    +۱۵۷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: