زمانهایی در زندگیام هست که از خود پرسیدهام:
” الان که به خواستههای بسیاری در زندگیات رسیدهای و میتوانی انتخابهای بیشتری داشته باشی، بالاترین عشق و علاقهات چیست؟
چه کاری است که قلبت را سرشار از اشتیاقی سوزان و ذهنت را خاموش و آرام می سازد؟!
چه کاری است که هنگام انجامش، آنقدر زمان فراموشت می شود که نه شب و روز را می فهمی و نه خستگی و گرسنگی؟!
و هر بار پاسخی جز این نداشتهام:
“میخواهم برای تمام عمر، “اشاعه توحید رسالت زندگیام باشد“. حتی اگر امروز یک نفرِ دیگر تصمیم بگیرد نگاه دیگری به خدا داشته باشد تا او را از نو بشناسد، من به هدفم رسیدهام!”
هر طور که به زندگی و چالشهایش نگاه میکنم، یقینم بیشتر میشود که توحید عملی راهکاری برای همه چیز است!
لحظههای زیادی در زندگی پیش میآید که به شدت نگران و ترسان میشویم زیرا:
فردی که عاشق اش بودیم، دیگر نمیخواهد در این رابطه بماند.
کارمندی که سالها برایش وقت گذاشتیم تا از او فردی زبده بسازیم، حالا که حکم شریان اصلی کسب و کار ما را دارد، تصمیم به ترک کار گرفته یا فردی که قول انجام کاری را به ما داده بود، وعدهاش را فراموش کرده.
توحید عملی، در چنین لحظههایی خودش را نشان میدهد:
زیرا اگر یکتاپرست نباشی، در چنین لحظه ای، موجودیت یا عدم وجودت را وابسته به ماندن این فرد در رابطهات یا تصیم آن کارمند به ادامه همکاری، یا وفا کردن آن فرد به وعدهاش می دانی. آنوقت چنین لحظههایی برایت کُشنده و خفه کننده می شود.
زیرا شرک چیزی جز ترس و غم به همراه ندارد.
اما وقتی یکتاپرستی اصل و اساس زندگیات باشد، آنوقت دلیل حضور هر نعمتی در زندگی ات، خواه یک فرد باشد، یا شغلی عالی، یا راهکاری برای مسئله ات و…، برکتی از جانب خداوند می دانی و اگر زمانی به هر دلیلی، از زندگی ات برود، معنایش این است که برکتی دیگر از خداوند در حال ورود به زندگی ات است.
برای همین، نه تنها این لحظهها ذرهای نگران ات نمیکند، بلکه خوشحال و شگفت زده، منتظر ورود برکات خداوند به شکل های مختلف، خواهی ماند. این آرامش، ارمغان توحید عملی است.
توحید عملی یعنی، همچنان که در جامعه انسانی هستی و با دیگران در کسب و کار و… مراوده داری، خداوند را منشأ قدرت بدانی و هر فردی که گرهای از کارت میگشاید یا گرهی از کار فردی می گشایی،این را دستی از جانب خداوند بشماری و به خاطر بسپاری که خداوند همواره دستان زیادی برای یاری همگان دارد!
خداوند قادر است به شکل همراه، همکار یا مشاوری عالی، وارد زندگیات شود، به شکل مشتری، بازار و ایدهای ثروت آفرین، وارد کسب و کارت شود و جان دوبارهای به آن ببخشد، به شکل دارویی شفا بخش وارد بدنت می شود، اگر این قدرت را باور کنی.
خداوند قادر است به هر شکلی که تو میخواهی و میتوانی آن را در ذهنت بسازی، وارد تجربه زندگیات بشود.
پس چرا این قدرت را باور نکنیم؟! چرا روی آن حساب نکنیم و چرا به این قدرت وابسته نشویم؟!
چرا نگذاریم یکتا پرستی آنچنان همه ابعاد زندگیمان را آکنده سازد، که دیگر فضایی برای حساب باز کردن و وابسته شدن به غیر او، نماند؟!
سید حسین عباس منش
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD678MB27 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۲24MB27 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوستان هم فرکانسی
سفرنامه روز سی و چهارم
یکی از مهمترین چیزایی که این مدت زیاد بهش فکر کردم توحیده. چه وقتا که خوشحالی و ناراحتیم بستگی به آدمها یا چیزهای بیرونی داشته و هیچ وقت نمیدونستم این یعنی شرک.
وقتی نگاه میکنم میبینم دقیقا وقتایی که شرک داشتم اون آدم هایی که روشون حساب باز کردم خیلی راحت تنهام گذاشتن و اونجایی که با باور کامل خدا پیش رفتم چقدر زیاد دستمو گرفته.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم.
خدایا هدایتم کن به سوی بهترین مسیرها و کمکم کن بتونم حس خوبم رو فقط منوط به خودم، تو یعنی خدای خودم و درون خودم بدونم و هیچ وقت شرک نورزم.
چندین سال بود دوس داشتم مثل قبل حضور خدا پر رنگ تر بشه تو زندگیم. سنم که کمتر بود رابطم با خدا نزدیک تر بود و به حق انگار حال خوبم بیشتر بود.اما چندسالی رابطم ضعیفتر شده بود با خدا. الان وقتی به روزایی که میگذره فکر میکنم میبینم بعضی روزا چقدر با خدا صحبت کردم، حسش کردم و دلم میخواد روز به روز بیشتر بشه چون هنوزم کمه.
همین چند روز پیش حذف شدن یه انسان از زندگیم که به خواست خودم هم بود ناراحتم کرد. علت حذفش هم این بود که حس کردم هم فرکانس من نیس و باید حذف بشه. با این حال با ناراحتیم متوجه شدم باز هم دارم از توحیدی بودن دور میشم و به سمت شرک میرم. سریع به خودم تلنگر زدم که یادت نره نباید حالت بستگی به چیزهای بیرونی و آدم ها داشته باشه.
امیدوارم هر روز بیشتر در مسیر توحیدی فکر کردن و توحیدی عمل کردن قرار بگیرم.
خدایا سپاسگزارم
دوستتون دارم ❤️