توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-27 07:44:252024-06-27 06:37:43توحید عملی | قسمت ۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند هدایتگر
این فایل نشانه روزم بود
نشانه روزی که به یک تضاد و دو راهی رسیدم . قبلا توی کامنتی گفته بودم که چطور کارمند شدم همه ش ازهدایت الله بود.
کاری که در تمام هشت ساعت تایم کاری نهایتا یک ساعت کار داشتم و باقیش رو روی خودم و شغلی که برای بعد کارمندی انتخابش کردم و دارم اموزش غیرحضوری میبینم کار میکنم .
هر روز هم بخاطر مسیر نزدیک محل کارم بهترین اتاق کارمندها و بهترین مدیری که داشتم خدارو شاکر بودم و هستم.
دو سه هفته اییه که کارم خیلی زیاد شده و من عملا نمیتونم روی دوره ها کار کنم یک هفته ایی به محل کار خیلی دورتر مامور شدم و بسیار سخت بود در حدی که میخواستم استعفا بدم . حتی دو سه نشانه برام اومد که اگر شغلت رو دوست نداری به خدا توکل کن و رهاش کن . ولی ترسیدم ته دلم شرک داشتم و قدرتش رو نداشتم تو دلم گفتم خدا من هنوز ترس دارم کاری کن من و دوباره بفرستن جای قبلی .
دستور اومد و دوباره برگشتم محل کار سابقم که نزدیک بود ولی همچنان کار زیاد و من به برنامه های خودم نمیرسم هر روز از خدا خواستم که خدایا کارم رو کم کن من میخوام روی خودم کار کنم من میخوام توی شغل مورد علاقه م حرفه ایی بشم.
تا امروز که مدیرم توی گروه کاریمون از من انتقاد نابجایی کرد و برای هفته آینده کار سخت تری بهم داده که باید برم توی یه محیطی که اصلا دوسش ندارم . از اونجایی که به گفته های استاد کار باید با عشق انجام بشه تا گسترش پیدا کنه
من همچین میل و علاقه ایی رو در کارم نمی بینم و برداشتم اینه که مسیرم از اینجا به بعد باید تغییر کنه.
نجواهایی که میخواد اذیتم کنه میگن :
تو هنوز یه هفته نشده که تعهد دادی درامدت تا ابان سال دیگه سه برابر بشه و بسته ثروت یک رو خریدی. چی شد پس هنوز هیچی نشده یکی از منابع روزیت رو با دستای خودت میخوای قطع کنی؟
پروین خیلی ها آرزوشونه جای تو توی این شغل باشن اونوقت تو میخوای استعفا بدی و بشینی خونه ؟
جواب خانواده رو چی میدی ؟
تو تا پارسال التماس خدا رو میکردی که یه کار خوب برات جور کنه حالا داری ناشکری میکنی تا به سختی خوردی؟
اگه استعفا بدی دیگه عمرا بتونی کارمند بشی اونم دم در خونت با بیمه و مزایا اونم توی یه جای معتبر.
تو باید سرمایه جمع کنی برای استارت کار مورد علاقه ت ولی پس اندازه ت کمه .
ولی جواب من به نجواها :
رزق من توی آسمونها آماده ست . همون خدایی که تا الان روزیم رو رسونده و این شغل خوب رو روزیم کرد دوباره میتونه
صد برابر بهتر من و به کار ثروت ساز دیگه ایی که آزادی مکانی و زمانی دارم هدایت کنه.
من توی این یک سال صد پله رشد کردم ، این قدر که توی این یک سال ادمهای ثروتمند بی نیاز پیشم اومدن و رفتن که توی تمام عمرم ندیده بودم . خدا من و اورد توی این شغل که بهم فراوانی رو نشون بده ، مثل استاد که تو بندرعباس بیکار بود و حقوق میگرفت منم تا ماه پیش همینطور بودم ولی یه دفعه شرایط کاملا عوض شد اینها کار خدا بود تا باور کنم تا تو مدار توحید و ثروت قرار بگیرم . خدایا سپاسگذارم.
ولی الان دارم اذیت میشم نه به کارای خونه میرسم نه کارهای خودم . فردا بیفتم بمیرم ایا از وضعیتم راضیم ؟ نه ، پس باید خودم شرایط رو تغییر بدم این تضادها نشانه خداست که پروین رسالتت توی این شغل تموم شد.
من وابسته به این شغل نیستم من توکلم فقط به اون خداییه که تو قلبمه و زمین و آسمون رو داره مدیریت میکنه و روزی میده.
من استعفا میدم با توکل به خدا با ایمان به خدا که من و تو مسیر بهتری قرار میده حتی اگه قرار بشه مدتی بیکار باشم.
خدایا توکلم فقط به خودته تو مدیر برنامه های منی تو خدای فراوانی ها هستی تو ارامش قلبم هستی .
من و به بهترین مسیر هدایت کن .
به اندازه عظمتت شکر خدای وهاب و بخشنده من
سلام به استاد عزیزم سلام به خدای مهربون
چند مدتیه که مدام بم الهام میشه که همه چیزو رها کن و بچسب به فایل های توحیدی
استاد توی دوره 12 قدم، جلسه اول گفتید نگاه کنید از چه راهی به موفقیت رسیدید
خیلی فکر کردم دقیقا وقتی به هدف میرسی برات عادی میشه موفقیت
حدود 3 سال قبل در همچین روزایی من داشتم
فایل های توحیدی رو از بر میکردم و حظ میکردم
چقدر توحید آدم رو قوی میکنه چقدر حال آدمو بهتر میکنه
چقدر بقول استاد آدم امیدوار تر میشه
استاد من کل زندگیم رو دیگران حساب کردم
چقد مشرک بودم چقد متوقع بودم
سالها قبل دنبال قبولی در آزمون وکالت بودم رییس خواهرم گفت سمیه بیاد وکیل بشه من سمیه رو میکنم وکیل بازار تهران
و من همش درس میخوندم که وکیل رئیس خواهرم بشم در رویاهام میگفتم من قبول بشم کار آماده س
اما قبول نشدم و دستم خالی موند
و همه رو انداختم گردن خدا
دیواری از دیوار خدا کوتاه تر نبود
باز از وکالت ناامید شدم دست به دامن دایی وکیلم شده بودم پیغام و پس پیغام که بایذ منو بذاری سر کار یا تو دفتر خودت جا بدی اونم میگفت من کارم محرمانه س آشنا راه نمیدم
بازم ناامید شدم
به خواهر و داداشم گفتم برام کار پیدا کنید کاملا منو ناامید کردن
گذشت تا سال 96 با یه پسری آشنا شدم که ازم کوچیکتر بود و میخواست وکیل بشه گفت من وکیل میشم تو خیالت راحت
و من با تمام وجودم روش حساب کردم
بشدت مشرک و وابسته بودم
ایشون انسان نرمالی بود از شدت ترس ها(نجوا ) رابطه رو خراب کردم و بقول استاد توی دوره عشق و مودت من اینقد گفتم بم خیانت میکنی که اون رابطه پر از وابستگی و شرک با خیانت تموم شد
چون در مدار از دست دادن پول هم بودم اگر پول خیلی کمی هم داشتم از دستم در اومد و ازم بردن
شما فکر کنید یک انسان چقدر ظرفیت داره
من شده بودم یک انسان بی هویت عقده ای که هیچی نداشت از خدا گریزان و طلبکار و مخصوصا بخاطر مشکلاتی که خودم بخاطر شرک و وابستگی به وجود آورده بودم از خدا متنفر بودم
خلاصه که خداوند من تمام عشق من
من رو به مسیری هدایت کرد که تسلیم شدم و فهمیدم خداوند من رو به سوی خودش دعوت کرده
شکسته شدم تا تکه تکه های من به سوی خدا بره
چقد این اتفاقات به ظاهر بد رو دوست دارم
چقد مشکلاتم رو دوست دارم که منو به خدا رسوند
من اول مسئولیت کل زندگیم رو قبول کردم و بعد تسلیم شدم
خداوند دستم رو گرفت و نشوند سر لایو استاد عباسمنش و عرشیان فر
اونجا مجذوب استاد شدم و گفتم عه چقدر ساده و قوی حرف میزنن
از فایل های توحیدی و زندگی در بهشت شروع کردم
فهمیدم اصلا تمرکز بر نکات مثبت چیه
فایل های توحیدی استاد بمن کمک کرد تا با امیدواری بی حد و حصر بدون سابقه کار
و بیمه در سن 39 سالگی رفتم سر کار
تک به تک کارها هم خودش گفت چطوری برو و رفتار کن و چیکار کن
گفت ایمان بدون عمل حرف مفت است
گفت برو مگه استاد نمیگه برو من بقیه کارا رو میکنم
منم رفتم و با قوت قلب رفتم مطمئن بودم خود خدا درست میکنه و درست کرد
الان مدیر فروش اون شرکتم
جایگاهم عالیه
از حقوق صفر و منفی رسیدم به حقوق 20،25 تومن
خدایا الان تازه از ماموریت برگشتم
بازم منو هدایا کردی و هل میدی بسمت توحید
بم میگی بیا بازم تو بغلم
بیا تو آغوش خودم دلم برات تنگ شده عزیزم
بابای قشنگم دلم خیلی برات تنگ شده
خدایا دلم برای تک تک عشق بازیام تنگ شده
اون روزا که بالش و پتو و هوای اتاق و پنجره های اتاقم و بخاری مو میبوسیدم انگار تو رو میبوسیدم
خدایا دوباره برگشتم به سمت توحید
الان توی رابطه ای هستم که باز بش وابسته ام
الان مث خیلی از بچه های سایت به عجز خودم اعتراف میکنم
با شجاعت میگم خدایا به یکی از بنده هات وابسته شدم
الان باز خود افشایی میکنم مث ابراهیم مث استاد
آره من صعیفم من ناتوانم من برگشتم که دوباره توحیدی بشم که خودت کمکم کنی
تا بتونم با قدرت رفتار کنم
تا برم کنار تا تو برام تصمیم بگیری
تا تو بم الهام کنی
تا دست و قلم و زبانم تو باشی
خدایا ضعف منو با قدرت خودت جبران کن
خدایا عاشقانه به سمتت برگشتم.
استاد من نمیخوام به دست خدا وابسته باشم چون میدونم بهترش هم هست
میخوام امیدوار باشم
میخوام روی کسی حساب نکنم
روی خودمم حساب نکنم
میخوام دوباره روی تو حساب کنم
که قلب ها رو برام رام کنی
که راه ها رو برام باز کنی
میخوام مثل مریم مادر مسیح برام معجزه کنی
میخوام عین ذکریا بم بگی قال هو علی هین
دوباره بم بگی بچه دار شدنت ازدواجت برام آسونه
میخوام برام کن فیکون کنی
خدایا من برگشتم
کمکم کن
که تو همه ای
13 آذر 1403 سمیه
استاد عزیزم… خانم شایسته گرامی… یک دنیا سپاس به خاطر این فایل و توضیحات فوق العادش. چقدر نکته های زیبا داشت و چقدر باید روی خودم کار کنم تا این باورهای قدرتمندکننده ای که خداوند از زبان شما بازگو کرده رو در خودم ایجاد کنم:
– توحیدی ترین نگاهی که میتونیم بسازیم قبول این نکته هست که تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا نتیجه فرکانس های خودمون هستن.
– باید دلیل هر اتفاقی رو تو باورهای خودمون جستجو کنیم نه تو عواملی بیرون از خودمون.
– برای رسیدن به یه خواسته نباید انرژیمون رو صرف تلاش بیهوده برای تغییر عواملی بیرون از خودمون کنیم.
– اگه این اصل رو بپذیریم که خودمون خالق شرایط خودمون هستیم، دیگه برامون منطقی میشه که:
* احساس خوب داشتن و تجربه عشق رو در گروی راضی نگه داشتن یه شخص یا تغییر نگاهش درباره ما یا به زور نگه داشتن یا خارج کردنش از زندگیمون ندونیم.
* تا رونق کسب و کارمون رو در گرو اعتبار جمع کردن از این و اون ندونیم و به دنبال تکیه بر آدمها و حساب کردن روی اونها نباشیم یا نگران رفتن و آمدن یا قضاوت های آنها یا از دست دادن اعتبارمون نباشیم.
– باید بپذیریم تا تغییری تو باورهای خودمون ایجاد نشه نمیتونیم منتظر تغییر تو نتیجه باشیم. تمام اینها یعنی دوری از شرک خفی.
– اگه درک کنیم که فاصله ما با تجربه هایی که میخوایم داشته باشیم به اندازه فاصلمون با خداوند به عنوان منبع تمام نعمت ها و قدرتهاست، اون وقت به وضوح میبینیم که به اندازه ای که روی خدا حساب باز میکنیم فراوانی جهانش رو باور میکنیم و خودمون رو لایق ارتباط مستقیم با این نیرو و دریافت الهاماتش میدونیم، این فاصله هم کمتر و حضور برکات تو زندگیمون بیشتر میشه.
– همه اینها یعنی نزدیک شدن به اجرای توحید در عمل.
– توحید یعنی کار کردن روی برای بهبود مهم ترین رابطه زندگی مان. یعنی هماهنگ کردن ذهن با روح.
– توحید یعنی حساب کردن روی فرکانسهامون و تلاش برای خالص کردنشون.
– وقتی برای نزدیک شدن به این نیرو و یگانه شدن با اون آگاهانه تلاش کنیم به سمت بهترین ها هدایت میشیم، دستهای این نیرو برای رونق کسب و کارمون میاد، عشق رو در روابطمون جاری میکنه، مردم رو دورمون جمع میکنه، قلب های دیگران رو برامون نرم میکنه تا به وضوح بدونیم که خداوند استاد برنامه ریزیه.
– هر جا موفقیتی دیدیم باید رد پای توحید رو توش جستجو کنیم و هر جا شکستی دیدیم باید رد پای شرک رو توش جستجو کنیم.
– توحید مربوط به یه مذهب خاص نیست. توحید یه اصله که اگه بهش تکیه نکنیم، از درونمون و از مهمترین رابطه زندگیمون غافل میشیم. این غفلت منفذی است برای شیطان تا ذهنمون رو گمراه کنه.
– اگه یکتاپرست نباشیم، موجودیت یا عدم وجودمون رو وابسته به موندن یه فرد خاص تو رابطمون یا تصمیم یه کارمند به ادامه همکاری یا وفا کردن یه فرد به وعدش میدونیم. اون وقت این لحظه ها برامون عذاب آور میشن چون شرک چیزی جز ترس و غم به همراه نداره.
– اما وقتی یکتاپرستی اصل و اساس زندگیمون باشه، اون وقت دلیل حضور هر نعمتی تو زندگیمون، خواه یه فرد باشه یا شغلی عالی یا راهکاری برای مسائلمون و … رو برکتی از جانب خدا میدونیم و اگه زمانی به هر دلیلی از زندگیمون بره معنیش رو این میدونیم که قراره یه برکت دیگه از طرف خداوند وارد زندگیمون بشه.
– اگر این موضوع رو باور کنیم دیگه چنین لحظه هایی نه تنها نگرانمون نمیکنه بلکه خوشحال و شگفت زده منتظر ورود برکات جدید از طرف خداوند میمونیم.
– آرامش هدیه توحید عملیه.
– توحید عملی یعنی در عین حال که با دیگران مراوده داریم، خداوند رو منشا قدرت بدونیم و هر فردی که گره ای از کارمون باز میکنه رو دستی از دستان خدا بدونیم.
– باید به خاطر بسپاریم که خداوند همواره دستان زیادی برای یاری همه انسانها داره.
– خداوند قادره به شکل همراه، همکار، یه مشاور عالی، مشتری، بازار، داروی شفابخش و ایده ثروت آفرین وارد زندگیمون بشه به شرطی که باورش کنیم.
– اگر زندگیمون سرشار از یکتاپرستی بشه دیگه جایی برای حساب باز کردن و وابسته شدن به غیر اون باقی نمیمونه.
– به قول پیامبر (ص)، شرکت در دل مومن مثل راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهانه.
– وقتی آدم توکلش به خدا باشه دیگه نه خودش جلوی بقیه خم و راست میشه نه نیاز داره که دیگران جلوش خم و راست بشن.
– وقتی متضرر میشیم که خدا رو به عنوان تنها منبع رزق، خیر، برکت، علم و قدرت نادیده بگیریم و به جاش آدمها رو تو ذهنمون بزرگ کنیم و فکر کنیم که یه انسان خاصی به خاطر وضع مالی و جایگاهش و … میتونه کاری برامون انجام بده و خودمون رو خوار و حقیر میکنیم.
– باید از انسانها به خاطر کمکهاشون به ما سپاسگزار باشیم اما نباید فکر کنیم این محبتها از طرف اونهاست. باید بگیم این خداست که داره از طریق انسانها به ما محبت میکنه.
– باید سجده گذار خداوندی باشیم که جهان رو خلق کرده و جهانیان تسبیح گوی او هستن.
– وقتی رو یه آدم خاص یا یه چیز خاص حساب میکنیم در واقع داریم شرک می ورزیم و دیر یا زود از جانب همون شخص یا چیز ضربه میخوریم.
– درخواست کمک کردن از انسانهای دیگه اصلا بد نیست اما این انگیزه ها و نیت ها هستن که اهمیت دارن.
– به قول قرآن، خداوند میگه که اگه مجبورتون کردن به من دشنام بدید و جونتون در خطره اشکالی نداره این کار رو انجام بدید چون ما به کلام شما کاری نداریم بلکه به نیت شما کار داریم.
– این فقط خود ما هستیم که میدونیم وقتی داریم از یه نفر درخواست میکنیم واقعا توکلمون به اونه یا به خدای خودمون.
– اگه توکلمون به خدا باشه حتی اگه از کسی درخواست کنیم و جواب نه بشنویم ناراحت نمیشیم چون میگیم خدا حتما قراره از طریق یه دست دیگه خودش و از طریق یکی دیگه از بی نهایت راهی که داره به ما کمک کنه.
– اگه به خدا تکیه کنیم، راههایی رو برامون باز میکنه و قلبهایی رو برامون نرم میکنه و ارتباطاتی رو برامون ایجاد میکنه که هیچ تملق و چاپلوسی ای نمیتونه.
– عامل شانس اصلا تو موفقیت افراد دخیل نیست. این فقط باورهای ما هستن که اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنن.
– با خدا باش و پادشاهی کن / بی خدا باش و هر چه خواهی کن
– نظر مردم و خوش اومدن یا نیومدنشون نباید برامون اهمیت داشته. اگه روی خدا حساب کنیم همه چیز بهمون میده.
به نام یگانه الله هدایتگرم
سلام به بهترین معلم دنیا استاد عباسمنش عزیز
سلام به عزیز دلشون
و سلام به اعضای خانواده الهی ام که از خوندن کامنت هاشون درهایی از ثروت و نعمت و ارامش و اسایش و سعادت به رویم باز شده
خدایا هزاران مرتبه شکرت برای هدایتم به این مسیر زیبا
درس اول : حدیث زیبای پیامبر اسلام که وقتی شنیدم مو به تنم سیخ شد .شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل سیاهی شبه ❤️الله اکبر چقد این شرک مخفیه و چقد پیدا کردنش کار دشواریه
درس دوم : وقتی که ما خداوند رو به عنوان تنها منبع رزق و علم و … فراموش میکنیم و آدم ها رو در ذهنمون بزرگ میکنیم عاقبت سختی در انتظاره یاد بگیریم روی آدمها حساب نکنیم تشکر کنیم برای کمکی که میکنند برای اینکه دستی از دستان خداوند بودند ، اما فقط روی خدا حساب کنیم خدایی که میدونیم هر لحظه هوامونو داره خدایی که جهانیان تسبیح گوی او هست
درس سوم : وقتی روی ادم ها حساب میکنی ینی که شرک داری
روی هر چیزی غیر خدا حساب کنیم ینی شرک داریم
درس چهارم : درخواست کردن از دیگران برای کمک به ما با شرک ورزیدن متفاوته
خداوند در قران میگه ما به کلام شما کار نداریم به قلب شما کار داریم هر کسی خودش در قلبش میدونه که در درونش چی میگذره و داره روی کی حساب باز میکنه
درس پنجم : مثال سرمربی استقلال بسیار مثال جالبی بود و مفهوم شرکت رو به درستی آموزش داد البته همه میدونیم که این یه مثاله و هممون از این شرک ها داریم من همسر خودمو میبینم که یه شرکت داره که در ارتباط با ادارات دولتی کار میکنه و خودم می بینم که چطور شرک داره متاسفانه😔یک پروژه رو به لحاظ رشته تحصیلیم براش کار کردم و پرزنت کردم در بخش های مختلف اون اداره و منکه با مفهوم شرک اینجا اشنا شدم سراسر شرک میدیدم رفتار همه نسبت به هم رو و حالم داشت بهم میخورد از اون کار به همسرم در کمال احترام گفتم من برای هیچ پروژه معماری دیگری نخواهم امد و ترجیح میدم برای خودم کار کنم تا اینکه تو این ادارات دولتی خم و راست بشم جلوی رئیس روسا
خدایا شکرت که منو آشنا کردی با این قوانین
درس ششم : اگر کسی توکلش به خدا باشه خداوند راه هایی رو باز میکنه ، قلب هایی رو نرم میکنه که هیچ نیرویی جز اون نمیتونه انجام بده
درس هفتم : افکار و باورهای ماست که داره کار میکنه
هر وقت تکیه به الله میکنی همه چی بر وفق مراده
درس هشتم : هیچوقت روی آدم ها حساب نکن چون اونها سر بزنگاه ها پشتت رو خالی میکنن
درس نهم : نگاه توحیدی باید در وجودت زبانه بکشه باید قدرت خدا رو باور کنی
درس دهم : با خدا باش پادشاهی کن
بی خدا باش هر چه خواهی کن
درس یازدهم : روی مردم حساب نکنید روی خودتونم حساب نکنید روی خدای خودتون حساب کنید
روی پدر و مادر و همسر و دوست حساب نکنید روی خدای اونها حساب کنید
درس دوازدهم : خدا میتونه ما رو از فرش به عرش برسونه
اگر بیشتر باور کنیم خدا رو بیشتر و بیشتر می دهد
خدایا شکرت برای این ١٢ تا درسی که امروز سر کلاس توحید از استاد توحیدی ام یاد گرفتم
خدایا شکرت
خدایا تنها تو رو می پرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام نرگس عزیز
چقدر خوب که گفتی جسارت و شهامت اینو داشتی که محیطی که پر از شرک بود رو ترک کردی.خیلی این تحسین برانگیزه و یک مثال از توحید عملی
چقدر هم خوب که نکات رو نوشتی و باعث میشه اینطور اگاهی ها بهتر ملکه ذهنمون بشه
عکس پروفایلت به همراه همسرت چه دلنشین و عاشقانه است.چقدر زیبا هستید.
در پناه خدا باشید
من عاشق شما هستم زهرا جان
سپاس از محبتت عزیزم
سپاس از کامنتت جان دلم
من خوب درک کردم هر جا عمل کردم به آگاهی ها برد کردم و هر جا فقط لب و دهن بودم و حرف زدم هیچ نتیجه ای ندیدم و افتادم توی تله ی مقایسه
خوشحالم که درک بهتری پیدا کردم این روزها و در حال آنالیز خودمم دائما و هر جا جاده خاکی میرم ترمزو میکشم و برمی گردم
عاشق استاد عباسمنشم
خدا حفظت کنه استاد
زهرا جانم ممنونم
مرسی دوست خوبمو هم فرکانسیم چقدر خلاصه مفید درس نت برداری کردی و تو کامت ها گذاشتی و خیلی لذت بردم از اینکه کامت ها را میخونم و کلی درس ازشون یاد میگرم و نوش روحم میکنم خداوند سپاسگزارم که با کلام شما دوستان عزیز و استاد گرامی بامن صحبت میکنه و چقدر لذت بخشه این باورهای توحیدی چون به قول دوستمون ذات انسان ها توحیدی
عزیز دلمممم ممنونم که به من بازخورد دادی
استاد عباسمنش یه دونه ست تو کل دنیا
من با همین آموزشها زندگیمو کن فیکون کردم
باورم نمیشه همون آدم 5 سال پیشم
کاش از امثال استاد بازم تکرار بشه تو دنیا
خداروشکر میکنم که دوست داشتی کامنتو
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
شرک
شرک
شرک
شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل شب پنهان است…شرک…شرک
چقدر زیاد توی این موضوع تلنگر میخورم
وقتی من روی دیگری حساب میکنم یعنی شرک می ورزم
وقتی احساس میکنم شخص دیگری میتواند مشکل من را حل کند و فقط او میتواند ….شرک می ورزم
خودم میدونم وقتی از یکی درخواست میکنم واقعا توکلم به اون هست یا به خدا….خودم فقط میدونم
وقتی توکل به رب باشد اگر از هرجایی جواب رد بشنوی ناراحت نمیشوی و معتقدی از یک دست دیگر خدا کمک میکند
اینکه به این فایل هدایت شدم ؛ دوره آفرینش خیلی منو به سمت قرآن گرایش داده و خیلی دارم سعی میکنم بیشتر و بیشتر مطالعه کنم و البته بگم انقدر درگیر دوره آفرینش و قرآن شدم خیلی توی سایت کم کار شدم و کامنت مدتیه نگذاشتم ولی از استاد و سایت دور نشدم
جمعه هدایت شدم که قرآن رو بخونم و از خدا خواستم خودش بهم مسیر رو نشون بده و باهام حرف بزنه
خیلی عالی و فوق العاده سوره حج برای من باز شد و خیلی زیاد به فکر برد منو
آخرین آیه :
ای کسانی که ایمان آوردید در آنچه مربوط به خداست -چنانچه درخورِتلاش برای اوست- تلاش کنید.او شما را برگزیده و در دینتان که همان آیین پدرتان ابراهیم است برشما هیچ دشواری و تنگنایی قرار نداده است خدا شما را پیش از نزول قرآن و در این قرآن اهل تسلیم نامیده و اسلام شما را پذیرفته است تا هم پیامبر برشما گواه باشد و هم شما بر اعمال مردم گواه باشید.پس نماز را برپا دارید و زکات بدهید و در همه حال به خدا تمسک جویید و او را اطاعت کنید که او سرپرست شماست او خوب سرپرست و نیکو یاوری است
سوره حج و آخرین آیه دیوانه کرد منو …هی خوندم و هی دیوانه تر شدم
هدایت شدم به این فایل بینظیر و چقدر درهای بیشتر و درک بیشتری گرفتم…استاد بینظیرترینی….من نمیدونم کجا برم بگردم دنبال جوابهام…که هر فایلتون هزار هزار جوابه…از دوره آفرینش پرت میشم به فایلهاتون…از فایلها به قرآن…از قرآن به سایت…خدا چکار میکنه با من ….الله اکبر
زندگیم مدتیه گره خورده با قرآن و دوره آفرینش ..
و چقدررر زیاد حالم خوبه
و چقدر زیبا جواب سوالهامو میگیرم
خدایا شکرت…خدایا شکرت…خدایا شکرت…خدایا از هر خیری که برسد من محتاجم
چقدر زیاد نیاز به فکر کردن دارم و چقدر زیاد باید بفهمم و چقدر خدا رو نمیشناختم و هنوزم نشناختم
ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم…
توکل فقط به رب
تنها فرمانروا کائنات
سپاس بی حد و اندازه یگانه استاد 😍🤩
سلاااااااااااام ودرود بی پایان بر بهترین استاد تاریخ معاصر بشریت
باور بفرمایید از صمیم قلب دوستتون داریم و هر روز و هرشبمان به شما گره خورده به خودم میبالم و افتخار میکنم که فرکانسم به لطف خداوند با شما هم سو و هم جهت است
تنها کسی که پاسخگوی سوالات و معماهای افرینش و قوانیت هستی میباشد استاد عزیز و بزرگوار به شما تبریک وهزاران افرین میگویم خیلی خیلی خوشم اومد ولذت بردم از اینکه توی یکی از فایل هاتون فرمودین که من فکر خدا را خوندم این بزرگترین کمک به ما انسانهای دوستدار و هم فرکانس شما است
چون با دانستن قوانین افرینش و اشراف به اونها انتخابات و ارزوهای ما میتواند غلبه بر ضمیر خوداگاه داشته باشد و به واقعیت تبدیل شود درود بی پایان و جاودانه بر شما ????
سلام به همه دوستان خودم
من دیروز این فایل رو توی دفتر کارم گوش کردم، اما خیلی بهش توجه نداشتم. دیشب وقتی یه سر اومدم توی تلگرامم، نظر ناهید خانم رو توی کانال استاد خوندم و خیلی فکر کردم و دیدم اصلن این فایل همونی هستش که من گوش کرده بودم و اصلن متوجه این حرفا نشده بودم، امروز دوباره تصمیم گرفتم مجددا فایل رو زمانی که دفتر کاملا خلوت هستش گوش بدم. تازه فهمیدم که استاد داره چی می گه
روی این موضوع زیاد فکر کردم که ایا توی زندگیم به خدا تکیه کردم یا غیر خدا!
از وقتی که یادم میاد، حتی دوران قبل از آشنایی من با سایت و مسائل مربوط به ون، همیشه توی خلوتم به خدا یه حرف می زدم، اینم این بود که ” خداجون من که غیر از تو کسی و ندارم، تو خدایی و من بنده خطاکار تو، در حقم خدایی کن” فکر کنم این همون توحید عملی هستش چون واقعا به هیچ کسی امید نبستم و خدا تقریبا تمام چیزایی که می خواستم بهم پله پله داد.
قصدم از این حرفا این بود که از تجربیاتم بگم
1٫ رتبه من توی کنکور دوره کارشناسی بالاتر از 50هزار بود و من واقعا هنوز نمی دونم چطور تونستم توی رشته ای که اونموقع دوست داشتم توی شهر خودم قبول بشم در صورتی که بالاترین رتبه بین همکلاسیام حداکثر 20 هزار بود
2٫ سال دوم دانشگاه بودم که بابام یه تصادفی خیلی سخت کرد و منجر به فوت طرف مقابل شد و اوضاع مالی بجایی رسید که دیگه بابام نتونست هزینه دانشگاه منو بده و فقط یه جمله بهم زد: اگه می خوای درستو بخونی و شهریه تو بدی، خودت برو سرکار، من از پسش بر نمیام. (ماشین ما بیمه نداشت و 1 فوتی و 2 نقص عضو در تصادف ایجاد شد) من هم دنبال کار توی کاریابی های شهر رفتم، همه می گفتن که بدرد نمی خوره کاریابی و ضرر داره چون باید نصف حقوق ماه اولتم بهش بدی، درکل ناامید نشدم، چون عاشق درس خوندن بودم و از بچگی عاشق این بودم که یه روزی معلم بشم و تنها بازی بچگیم معلم بازی بود :) در کمال ناباوری باهام تماس گرفتن و گفتن بیا برای مصاحبه! چون من مکان خیلی برام مهم بود و کار دولتی می خواستم. جایی که بهم معرفی شده بود نیمه دولتی بود. 6 نفر معرفی شدن و بابام با اصرار من باهام اومد و همونجا بهم گفتن که از فردا برای یه هفته ازمایشی بیا سرکار . بعدها رئیسم بهم گفت یکی از مهم ترین دلیلی که انتخاب شدی این بود که با پدرت اومدی و ما دنبال همچین شخصی بودیم. سخن کوتاه کنم که الان بیشتر از 8 سال هستش که در همون جا مشغول هستم و واقعا راضی هستم. البته اینم بگم که کارشناسی مو گرفتم. ارشد هم همینطور و الان توی همون دانشگاه شهرم که کارشناسی می خوندم دارم درس هم می دم.
3٫ برای ازدواجم تنها از خدا خواستم که کمکم کنه و بعد از تجسم کردن و ارزو کردن و توکل بخدا تونستم به بهترین شکل با بهترین شخص برای من، ازدواج کنم
با همه این اوصاف بعد از گوش کردن با دقت به فایل توحید عملی، از خدا خواستم که اگه در جایی از زندگیم به غیر از خودش تکیه کردم بهم نشون بده تا بتونم خیلی بهتر به خواسته هام برسم
از همه دوستان تشکر میکنم که وقت شون رو به من دادن
بدرود
سلام به استاد عباسمنش و تمام هم فرکانسی های عزیزم
سال 94 در گوگل یه کلمه کاملا بی ارتباط با موضوع این سایت سرچ کردم و کاملا اتفاقی تیتری با عنوان چگونه ثروت خود را در عرض یک سال سه برابر کنیم نظرم رو جلب کرد ، بازش کردم و فایل اول استاد رو گوش دادم… با وجود اینکه حرفای استاد با تفکرات من در مورد ثروت و دنیا متفاوت بود اما احساس میکردم این حرفا خیلی به من نزدیکه و میتونم درکشون کنم ، تصمیم گرفتم به تمرینات و صحبت های استاد عمل کنم حتی اون زمانی که گفتن یه تعهد نامه بنویس و امضا کن همون لحظه فیلم رو نگه داشتم و اینکارو انجام دادم. اون فایلهارو صوتی کردم و کپی کردم روی فلشم و همیشه توی ماشین گوشش میدادم ، اون موقع کار من یه کار فصلی بود و نهایتا من تا 3 ماه بعدش کارم رو از دست میدادم ، از همون روزها که این فایل هارو گوش میدادم شروع کردم به خلاصه کردن و صوتی کردن کتابهایی که میخوندم و به لیست کتابهای صوتیم اضافه میکردم و تا الان حدود 40 کتاب صوتی با صدای خودم توی آرشیوم دارم.
خلاصه اینکه از همون روز ها اتفاقات خوب افتاد و تمام فایلهای رایگان استاد رو گوش دادم و شروع کردم به تغییر باورهام. بعد از بیکار شدنم روز هایی رو گذروندم که وحشتناک بودن من حتی هزار تومن هم تو جیبم نداشتم شبها با گریه میخوابیدم و از سرنوشت نفرت انگیزم پیش خدا شکایت میکردم.
توی دانشگاه دوستام رو میدیم که به لطف خانواده هاشون چقدر تو وضعیت مالی عالی قرار دارن و هر وقت هر چیزی که دلشون میخواست رو میخریدن ولی من حتی شهریه دانشگامم با بیچارگی جور میکردم. در همین حین فایلهای استاد رو گوش میدادم و اون افکار مثبت و حرفای استاد داشت کار خودش رو انجام میداد ؛ داشت شخصیت من رو تغییر میداد 4 ماه بعد از اینکه بیکار شدم در یک جای خیلی بهتر استخدام شدم با شرایط استثنایی ، جایی که واسه هر کسی که در تخصص من فعالیت میکنه آرزو بود ، گرچه حقوق خیلی بالایی نداشت ولی شرایط و محیط بی نظیر بود و باعث رشد و پیشرفتم میشد.
عید سال 95 من پرایدم رو فروختم و یه 206 به صورت اقساط خریدم ، سالها بود که 206 توی تابلوی آرزو های من بود و بلخره خریدمش ، ماهی یک میلیون قسط ماشینم رو اصلا نفهمیدم چجوری پرداخت کردم انگار خودش جور میشد ، چند ماه گذشت و من همچنان تو شرایط مناسبی بودم…
کم کم استاد رو فراموش کردم ، دیگه به سایت سر نمیزدم حتی از کانال هم لفت دادم ، دیگه روی باور هام کار نکردم و افرادی رو میدیدم که همیشه نق میزدن از شرایط مینالیدن و حتی خدارو منکر میشدن ، با کسایی آشنا شدم که با فلسفه و دلایل عجیب غریب خدارو زیر سوال میبردن.. من هم داشتم تو دنیای آلوده اونا غرق میشدم هر روز شرایطم بدتر و بدتر میشد دوباره داشتم برمیگشتم به حالت قبل… هزینه های زندگیم افزایش پیدا کرد ،خرجای ماشینم زیاد شد و از همه جا مشکل و مشکل… ولی بازم سعی میکردم همه چیز رو مدیریت کنم اما باور هام مشکل داشت.
اردیبهشت 96 تاریخ تکرار شد و من حتی یک هزاری تو جیبم نداشتم!! نمیدونستم چیکار کنم به هر کاری فکر میکردم که انجامش بدم که پول دربیارم ولی نمیتونستم عملیش کنم.
توی راه محل کارم تا خونه یه مسیر خلوت و محیط باز و خاکی هست که وقتی وسطش قرار میگیری شبیه به کویر میشه و آسمون رو خیلی زیبا میبینی . یک شب وقتی داشتم پیاده از سرکار برمیگشتم خونه ، وقتی به اون وسط رسیدم به آسمون نگاه کردم و بی اراده روی زمین دراز کشیدم و زل زدم به آسمون و شروع کردم با خدا صحبت کردن ، از خدا خواستم بهم کمک کنه ، ازش خواستم راه درست رو بهم نشون بده اشک ریختم ، فریاد زدم ، التماسش کردم…
تو همون حالت یاد صحبت های استاد افتادم و یادم افتاد خدا قبلا راهو نشونم داده ولی من راهو گم کردم ، همون شب وقتی رفتم خونه شروع کردم به گوش کردن فایل های استاد ، دوباره برگشتم به روز های قبل و شبانه روز روی باور هام کار کردن ؛ تمام فایل های رایگان استاد رو که تو این مدت ندیده بودم رو گرفتم و خدا میدونه چقدر روی من تاثیر گذاشت الان با گذشت 4 ماه از اون شب، من تغییراتی رو داشتم که به مراتب از گذشته بیشتر بوده و حتی تونستم دو قسمت از قانون آفرینش رو بخرم ، با چیز هایی تو این سایت آشنا شدم که هیچوقت ندیده بودمشون ، من هیچوقت نظرات رو نمیخوندم هیچوقت نظر نمیدادم هیچوقت ایمیل نزده بودم ؛ با چیزهایی آشنا شدم که هیچوقت بهشون توجه نمیکردم.
ببخشید صحبت هام خیلی زیاد شد..
خداروشکر میکنم که باز هم راه درست رو نشونم داد ، خداروشکر میکنم برای داشتن استاد عزیزم و شما همفرکانسی های مهربانم.
سلام وقت بخیر من هیچ چیزی از قانون جذب نمی دونستم تا ۲سال پیش که با قانون جذب آشنا شدم خدا را شکر می کنم همیشه دنبال این را ها بودم که خدا را ببینم چون خدا دوست من کنار من یار من عشق من است در زندگی همیشه کنارم دارم باش حرف می زنم جوابم میده با خدا بودن لذت بخش است من با خدا مانده هیچ نمی خواستم فقط می گفتم فقط تو اما خدا من را دعوت کرد به یک سفر لذت بخش من از همه ی شما خوبان خدا متشکرم موفق باشید ???
درودر فراوان به استاد عزیزم که بهترین منتور زندگیمه.
سلام به تمام عاشقان توحیدی.
بعد از خوندن توضیحات خانوم شایسته گرامی و عزیز و دیدن فایل زیبای استاد عزیزم خیلی چیزها اومدم توی فکرم که نوشتنش خیلی بهم کمک کرد و خواستم که باهاتون در اشتراک بزارم.
????????
اول باید یادآوری کنیم که:
تمام ما انسان هستیم و سعی میکنیم که رفتار های درستی در خودمون ایجاد کنیم.
همه ی ما دوست داریم تا زندگی دلخواهی داشته باشیم و به خواسته هامون برسیم.
مهم ترین عاملی که از نظر من باعث میشه بتونیم توی مسیر بمونیم و کیفیت باور های خودمونو بیشتر کنیم، اینه که قبل از همه چیز بپذیریم که تمام ما در حال طی کردن مسیر تکاملی هستیم و این احتمال وجود داره که در این مسیری که دوست داریم توحیدی باشیم و به این وسیله زندگی خودمون رو سرشار از تمام خوبی ها کنیم، موجب شرک بشیم و ندانسته رفتار هایی داشته باشیم که بخاطر شرک خفیفی بوده که در وجود ما نهفته و باعث شده از نعمت ها دور بشیم.
شاید این موضوع مربوط به عزت نفس باشه اما خب از اونجا که همه چیز یک چیزه، حس میکنم که یادآوری این موضوع به خودم و کسانی که نظر منو میخونن میتونه خیلی کمک کنه تا دست از سرزنش خودمون برداریم و نزاریم احساس کمبود لیاقت مانع بهتر شدن ما بشه و این ارتباط مقدس بین ما و خداوند رو آلوده کنه.
به همون اندازه ای که ما باور های توحیدی داشته باشیم، به همون اندازه ای که در این مسیر قدم بر میداریم و سعی بر توحیدی شدن و بیشتر کردن هماهنگی بین ذهنمون و روح داریم، میتونیم نعمت های بیشتری رو با آگاهانه قدم برداشتن در این مسیر، به زندگی خودمون دعوت کنیم. واقعا موضوع توحید ارتباط خیلی مستقیمی داره با عزت نفس که به معنی عزیز دانستن خودمونه. وقتی که ما تمرکز و توجه رو به کمبود های درونیمون بدیم، خودمون رو بخاطر احساس گناهی که از ندانسته انجام دادن خیلی کار ها سرزنش کنیم، واقعا خیلی سخت میشه بین خودمون و خدای خودمون ارتباط برقرار کنیم چون احساس میکنیم که ما لایق این ارتباط نیستیم و وقتی احساس لیاقت نباشه، خب قطعا خیلی برای بهبود زندگیمون دست به کار میشیم و در واقع انگیزمون رو از دست میدیم.
واقعا نمیدونم چقدر طبق تجربه ی خودم میتونم از اهمیت توحید و احساس لیاقت برای داشتن ارتباطی نزدیک تر از هر چیزی به خداوند بگم و چقدر میتونم تاکید کنم که اصلا نیازی به سرزنش کردن خودمون نیست. این کاملا درست و پذیرفتیه که ما باید قبول کنیم که تمام اتفاقات زندگی ما به واسطه ی فرکانس هایی که منشائ اون از باور هامون میاد، شکل میگیره اما این پذیرفتنی نیست که ما باید خودمون رو برای اشتباهات و باور هایی که ندانسته در ما شکل گرفته و سرزنش کنیم و با این کار ناخودآگاه احساس رضایت و لیاقت رو از خودمون بگیریم.
دوم اینکه:
در فایل فقط روی خدا حساب کن استاد، قسمتی از آیه قرآن رو ایشون میگن که گفته شده:
«اگر ما کسیو توی ذهنمون بهش قدرت بدیم به واسطه ی ثروت یا نفوذش، با سرعت هر چه تمام تر خودمون رو از خوشبختی و ثروت دور میکنیم و هم در این دنیا و هم در اون دنیا از عذاب سختی برخوردار هستیم، این یک قانونه، این یک وعده ی الهیه».
وقتی که این یادم اومدم و به تجربه های زندگیم نیگاه کردم و همینطور حرف های استاد رو میشنوم، متوجه میشم که وقتی که ما توحید داریم و فقط روی خدا حساب میکنیم، همه چیز خودش برای ما جور میشه، همه چیز خودش درست میشه، همه چیز خوب پیش میره، همه چیز عالی میشه و این دقیقا یک قانونه. یعنی وقتی که ما دیدگاه توحیدی داریم و فقط خداوند رو منبع و منشا نعمت ها میدنیم، این دیدگاه و باور خیلی فرکانس های قدرتمندی ارسال میکنه که نتیجش خیلی خیلی بزرگتر و بهتر از چیزیه که ما فرکشو میکنیم.
یعنی دقیقا انگار قانونه که وقتی ما روی خداوند حساب میکنیم، واقعا پیروزی ها برای ما اتفاق میفته. نعمت ها وارد زندگی ما میشه، دل ها آرام میشه، قلب ها برای ما نرم میشه…
یک جور سیستمیه که زمان میبره بتونیم واقعا درکش کنیم اما واقعا قانون ها پشتش نهفته که هر زمانی که ما روی خداوند حساب کنیم، بهترین ها برای ما اتفاق میفته و همه چیز برای ما شکل میگیره و هر زمان به غیر خداوند حساب کنیم، از همون ضربه میخوریم.
بار ها و بار ها باید فایل های استاد رو بشنویم و مثل وحی منزل بپذیریم چون تمام این حرف ها و سفارش ها، راهنمایی های خود خداوندِ که از دستانش برای هدایت ما و بهبود زندگی ما فرستاده شده.
در پناه تنها رب، در آرامش و شادی صاحب بهترین ها باشید.
????????