توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 4

1138 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی هاد گفته:
    مدت عضویت: 2910 روز

    سلام استاد عزیز ممنون از فایل آگاهی دهنده خوبتون…اگه میشه یک فایل یا توضیحی درباره این ک چطور رسالتمون رو پیدا کنیم هم بزارید..ب نظرم خیلی موضوع مهمیه چون اصلی ترین هدف انسان تا اخر عمرش هست و چون تا اخر عمر هدف وجود دارد توجه به ناخواسته و اتفاقات پوچ و بیهوده برای انسان کم میشود(طبق فایل المپیک و…)…با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    میلاد محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3162 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و دوستان خوبم در این سایت فوق العاده

    از خداوند بی نهایت مهربانم و استاد بی نظیرم سپاسگزارم به خاطر این فایل فوق العاده عاااالی وهدایت کننده و اگاهی دهنده

    ایا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟؟؟

    تمام چیزی که ما برای رسیدن به خواسته هامون نیاز داریم همین باوره که (رب تنها قدرت مطلقه) و امید و توکلمون باید به این انرژی باشه و ما هستیم که این انرژیرو شکل میدیم و خداروشکر میکنم که این قدرت رو به همه ما داده که هر جور که میخوایم زندگیمونو رقم بزنیم

    در پایان باز هم از استاد عزیزم ممنونم که انقدر زیبا و با احساس و خالصانه برامون فایل ضبط میکنه

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ناهید رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 2886 روز

    سلام استاد عزیزم.چقدر زیبا و دلنشین بودند تمام حرفاتون و وقتی داشتم به این فایل گوش میدادم تک تک روزهای زندگی ام مثل ی فیلم سینمایی تو ذهنم مرور شد….و چقدر من مشرک بودم ….چقدر به همه اعتماد داشتم و به خدا بی اعتماد بودم.حرف های شما درست مثل یک شوک الکتریکی بود که واقعا ی لحظه تکونم داد.من هم خاطراتی از این دست زیاد داشتم …خاطراتی که رنگ و بوی شرک به خداوند رو داشت .اصلا خداوند رو فراموش کرده بودم.در ظاهر نماز میخوندم روزه میگرفتم دعا میکردم اما تو باطنم امیدم به پدرم بود…به مادرم بود…به اساتید دانشگاهیم بود…به دوستان و اقوامم بود.ی نمونه اش هم این بود که یکی از اقوام نزدیک مادرم موسسه مالی و اعتباری داشتند و همیشه مادرم به ی نوعی سعی میکرد رابطه صمیمانه ای با اونها برقرار کنه تا بلکم اونها من رو تو موسسه شون استخدام کنند.ناگفته نماند که موسسه قدرتمندو گردن کلفتی بودند و بسیار بسیار ثروتمند.مادرم همیشه تو دلش حسرت جایگاهشون رو داشت و همیشه سعی میکرد با محبت کردن های بیش از اندازه توجهشون رو جلب کنه تا اونها هم من و خواهرم رو استخدام کنند.و خب خودمم بدم نمیومد که تو دستگاه اعیونی شون جایی داشته باشم.هنوز حرف های مادرم از یادم نمیره که میگفت : این همه محبت کردیم بهشون این همه احترامشون کردیم ولی ببین چقدر با بی بی توجهی ما روخار و خفیف میکنن….و مادرم همیشه گله مند بود که چرا در ازای محبت و مهربانی گوشه چشمی نگاهی به ما نمیکنن…به خدا وقتی به این موضوع فکر میکنم از افکار شرک آلود خودم و خانوادم خنده ام میگیره.خلاصه گردش ایام شد و گذشت تا اینکه ی روز در کمال ناباوری دیدیم که موسسه شون ورشکست کرده و دیگه آه ندارن که با ناله سودا کنن.و اصلا نمیدونم چطور این اتفاق افتاد و اون روزی که خبر ورشکسته شدنشون و اتفاقات عجیب غریبی ک واسه تک تک اعضای اون موسسه افتاده رو از زبون دایی ام شنیدم ….تنم لرزید………..به خودم گفتم ببین!……ببین که اگه اعتماد و اتکات به هرکسی غیر از خدا باشه آخر و عاقبتش میشه این…ببین که خدا چطور اونا رو از عرش به فرش آورد و من چقدر جاهل و مشرک بودم که تو دلم امید به دست اونها داشتم.از این قبیل اتفاقات اینقدر برای من افتاده که حسابش از دستم در رفته و لعنت به من…لعنت به من که هر بار که خدا درس توحید بهم میده من باز به سمت شرک میرم.و امروز که این فایل رو گوش دادم اشک ریختم و تو خلوت خودم به خدا گفتم که از این ب بعد قسم میخورم که روی خودم کار کنم تا افکار و باورهای شرک آلودم رو کنار بذارم و فقط روی خودش حساب باز کنم…..و چه زیبا گفته شاعر که با خدا باش و پادشاهی کن…بیخدا باش و هرچه خواهی کن. استاد عزیزم از شماهم متشکرم بابت این سخنان زیبا و پندآموز که مطمئنم خدا به زبون شما جاری شون میکنه.خداوندا شکرت …شکرت …شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    فرهاد شکوه گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    ++++++++++++++++++

    ++++++++++++++

    ++++++++++

    +++++++

    +++++

    +++

    ++

    *

    ^به نام یکتای مهربان ^

    سلام دوستای عزیزم و سلام استاد گلم

    خداوند رو سپاسگزارم نه فقط در خوشی ها بلکه در تمام لحظات چرا که او از رگ گردن به من و شما نزدیکتره و

    این یعنی این که هیچ وقت در هیچ شرایطی من و شما رو رها نکرده و نمی کنه و همیشه هوای ما رو داره.

    فارغ از این که انسان دوست داره خدا رو یک جسم یا یک چیز قابل لمس ببینه اما اون انرژی ای هست که باید حسش کرد ونه لمس.

    تجربه شخصی:::

    زمان هایی شده که غفلت کردم و بجای او به شخصی یا چیزی برای برآورده شدن خواستم تکیه کردم و وقتی

    که پشتم خالی شده و داشتم به قعر فرو میرفتم باز فقط ربم بوده که با “عشق نه منت” و با “محبت نه چشم داشت ”

    من رو حفظ کرده و به اوج رسونده.

    نزدیکترینش 2 مهر ماه هست که با داشتن چندتا قسط و یک چک ,زمانی که شب سر کلاس داشتم به اینکه فردا چجوری جورش کنم و باتوجه به این که از یکی از نزدیک ترین هام برای گرفتن اون مبلغ جواب نه شنیده بودم یک لحظه همه چیز رو رها کردم و به خودش سپردم و بی اعتنا در بحث کلاسیم شرکت کردم و یک کنفرانس خوب رو ارائه دادم— شب وقتی که به سراغ موجودی حسابم رفتم تا دقیق ببینم چقدر موجودی دارم دیدم دقیقا همون مبلغ با یکم بیشتر از جایی که به هیچ عنوان فکرش رو نمی کردم(یک هدیه ی از نظر منطق دست نیافتنی) به حسابم واریز شده بود * واین جمله در شگفتی کامل دوباره برام تداعی شد:

    @@@@ خداوند از جایی که فکرش رو نمی کنی برای تو برکت قرار میده@ راه های خدا هوشمندانه و چاره های او حکیمانه ست@@@@

    و جالبه فرداش وقتی که داشتم اقساطم رو پرداخت می کردم یک سوپرایز دیگه هم شدم که فوق العادس.

    کاری که من کردم :فقط آگاهانه نسبت به نجوا های:کمبود, برگشت خوردن,قرض گرفتن,غمگین شدن و… بی اعتنا شدم و توکل کردم بقیش خودش اتفاق افتاد.

    برای شما خانواده ی عزیزم و همه ی مخلوقات آرزوی ایمان راسخ به پروردگار مهربان رو خواستارم که همه چیز در پیرو این توحید داده خواهد شد.

    >>> استاد گلم یکی از خواست هام اینه که ببینمت و اونقدر تو بغلم فشارت بدم تا خودت بگی رهام کن و از همینجا میبوسمت عزیزم<<<

    &&&از خداوند به خاطر همه ی جنبه های زندگیم که در مدار عالی ها قرار دارند & بی نهایت بی نهایت بی نهایت سپاسگزارم &&&

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    جمشید جمشیدی فر گفته:
    مدت عضویت: 2864 روز

    درودفراوان برشمااستادعزیزخداقوت ازفایلهاتون خیلی لذت میبرم انگیزه مرابه اهدافم بیشترترمیکند کل فایل های رایگانتان رادانلودکردم شبوروز نگاه میکنم وقانونهایتان راخیلی خوب درک کردم.اتفاقا جمله ای که تواین فایل گفتین( باخداباش پادشاهی کن بی خداباش هرچه خواهی کن)راامروز به بچه های شرکت میگفتم.راستی تومعجزه خداوندی به قول خودت دستان خداوندی هروقت به مشکلی یابه یک موردی روبه رومیشوم ذهنم رامشغول میکند میام فایل هات نگاه میکنم همان روز جوابش راازتومیشنوم برایت بزرگترین موفقیت هارو ازخدامیخواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نجمه حمزه ای گفته:
    مدت عضویت: 3288 روز

    استاد گرامی سلام…

    و سلام به دوستان همراهی !

    اول از همه باید تشکر ویژه کنم به خاطر فایل فوق العاده تون…

    دوس داشتم این امکانش بود هرصبح یکی از فایل ها رو میذاشتین و ما میتونستیم صبح مون رو با حرف های امیدبخش و پراز آرامش شما شروع کنیم ولی به این نتیجه رسیدم که وقتی بیش از اندازه چیزی در دسترسمون باشه ممکنه دچار زدگی بیشیم..

    با این انتظار ، چه خوب فلسفه انتظار رو برامون تداعی میکنین..

    جالبه ، زمانی فایلی به دستم میرسه و باوری رو در اون بیان میکنین که اون باور قبلا با تمرین های فایل های قبلی تون ، در وجودم تثبیت شده و یا در حال حاضر در حال تثبیت شدنه و وقتی دارین حرف میزنین با تمام وجود میشه تائیدتون کرد..

    باور نمیکنم کسی با شما بوده باشه و این حرفها براش تازه گی داشته باشه و ندونه رسالت شما چیه ..و به راستی حرف هاتون شک کنه !

    شما در تمام فایل ها تون مروج و مشوق توحید عملی بودین …

    هر فایل از آموزه های شما ، موضوعات متفاوت هستنن ولی به شیوه ای عجیب بحث باز به همون نقطه سر خط میرسه ..

    نقطه سر خط یعنی لحظه صفر مرزی یعنی توکل و ایمان به خدا…

    چه زیبا بهمون یاد دادین خودمون خالق زندگیمون هستیم اگر به خدا ایمان داشته باشیم..

    معنی جمله ” از تو حرکت ، از من برکت ” و ” بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا ”

    وقتی سر یه مسئله قوانین رو میدونی و درک میکنی و تصمیم میگیری تو عمل هم ازشون استفاده کنی و استفاده میکنی و ازش نتیجه میگیری ! اون لحظه دلت میخواد داااااد بزنی تا همه بدونن چقدددر خدا دوس داره و داره بهت کمک میکنه و چققدر دستایی داره برا کمک بهت ..

    واقعا مشتاقی که احساس اون لحظت رو با یکی شریک بشی و قدم به قدم دستای خدا رو براش تشرح کنی و هرلحظه بازهم خودت لذت ببری و ایمانت قوی تر بشه که ” با خداباش پادشاهی کن “.

    و من و ما چقدر خوشبختیم و چه لطفی خدا شامل حالمون کرده که تو جمعی هستیم که اینگونه شنونده هایی داریم که درکنارشون نیاز نیست فلسفه ببافیم یا قسم بخوریم تا باورمون کنن..

    اشتیاقت رو از صدات حس میکنن حتی در فایل های صوتی با اینکه چهرت رو نمی بینن ..

    یا حتی تو دل نوشته هات ، صدای فریاد خوشحالیت رو میشنوند و اندازه تو خوشحال میشن از خوشحالت..با اینکه نوشته ها روح ندارن ..

    تو این هفته چون درگیر کارهای اداری ام و برای اینکه به حق 36 ساله ام برسم باید از هفت خان رستم بگذرم ، برام سوال شده بود چطور وقتی باید با انواع و اقسام انسان ها در سمت های مختلف روبرو میشم درخواستی نکنم وازشون کمک نخوام و فقط توکل کنم به خدا؟؟؟؟

    36 ساله دنبال این پرونده بودیم و هر بار به بن بست خوردیم .چون ما دنبال پارتی انسانی بودیم و باور داشتیم نمیشه از دست دولت حق مون رو بگیریم..

    اما اینبار حرکت کردم با این باور که دولت و ملت بهانه ان ، چون وقتی خدا تنها دولتمه ، اگر اون بخواد و همه مانع بشن نمیتونن..

    توکل کردم …حرکت کردم و دنبال نشونه هاش بودم و دستهای یاری دهندهش.. و نتیجه رو از خدا خواستم

    پرونده من داره جلو میره و هر قدم دستایی میاد برام که من رو هل میده به جلو..دستایی که تو دنیای عقلی نمیگنجه چطور پیدامیشن..

    این همون پرونده ایه که چندسال پیش سپردمش به یه وکیل آشنا و اینقدر مطمئن بودم که ایشون به حرمت آشنایی میتونه کاری کنه و تمام امیدم رو بهش بسته بودم چون تخصصش فوق الاده بود..ولی خیلی راحت در حالیکه هیچ اقدامی روش نکرده بود بهم برش گردوند و من زیر آوار تمام وابستگی هام دفن شدم..

    تازه فهمیدم من ناخواسته بارها و بارها ،در موضوعات مختلف ، خودم و خدای خودم رو فروختم به تخصص یک فرد و اون رو درحد خدا بزرگ کرده بودم و برای همین ضربه سنگینی ازش خوردم…

    ولی اینبار یاد گرفتم برم جلو ، با تمام اعتماد به نفسم درخواست کنم و ایمان داشته باشم کسی دست رد نمیزنه ..

    چون ایمان دارم ما مردمی داریم که بی نهایت دوس دارن به همدیگه کمک کنن ، فقط کافیه بی ادعا ازشون درخواست کنی…

    گاهی خواستم از بند پارتی استفاده کنم ولی وقتی دقت میکردم به صدای دلم .میفهمیدم دوباره دارم خودم رو به یکی وابسته میکنم سریع وابستگی رو کنترل میکردم و میگفتم این دستیه خدا برام فرستاده.

    میگفتم اون بهم الهام کرده به فلانی رو بزنم و این فرد دست خداست..پس خوشحال باش خدا دستای زیادی جلوت گذاشته .

    این روزا خیلی به مسیر الهامات دلم توجه میکنم تا مسیر عقلی این پروسه ..

    خیلی ها سعی دارن ناامیدم کنن که بعد از 36 سال محاله بهش برسی و باید کلی هزینه بدی ولی میدونم اونا چون به انسان ها امید دارن این حرف رو بهم میزنن و ازشون دلگیر نمیشم که هیچ ، ارادم صدبرابر میشه .چون اون ها نمیدونن این قوانین رو انسان نوشته و ” یدالله فوق ایدیهم ..”

    تا الان تو مسیرم به دو تا نقطه رسیدم که هرکسی رو ناامید میکرد چون مسیرم رو پرپیچ و خم کردن ، اما من اینقدر سعی دارم به نکات مثبت توجه کنم که جز زیبایی ندیدم..و الان معنی این جمله زیبای حضرت زینب رو درک میکنم که گفتن تو مسیر کربلا چیزی جز زیبایی ندیدن..

    “ما رایت الا جمیلا” …

    وقتی با هر قدمش ، هزار مشکل براش پیش میومد ولی ایشون چون فقط نقطه رسیدن به هدفش رو میدید ایمان داشت مسیرش درسته !

    باور داشت همه این مشکلات دریچه ای برا رسیدن به بهشتیه که میخواد .نه بهشتی که به اشتباه ما نشون دادن و چون ندیدیمش باورش نداریم…

    بهشت هدفش..

    ترویج و اشاعه توحید …

    اینکه اگر باور داری مسیرت درسته .توکل کن و برو ..نترس..از اینکه از دیارت آواره بشی ، از اینکه با وجود اون همه دشمن ، حرفت به جایی نرسه …

    نترس دستی برا کمک نداری! برو و ببین چطور خدا دستهای یاری دهندش رو برات میفرسته ..

    من فکر میکنم برای رسیدن به توحید عملی ،علاوه بر افراد موفق ، ائمه برای ما الگوهای فوق العاده ای ان به شرط اینکه به جای دقت کردن به چگونگی رسیدن به هدفشون ، به چرایی خواستن این هدف دقت کنیم چون زندگیشون سراسر پر از بهاهایی هست که برا رسیدن به هذفشون پرداختن…

    الان زمانیه که دقت کنیم چرا امام حسین مثل برادرشون امام حسن بیعت نکردن ؟

    و تو این مسیر از کی کمک خواست ؟؟ به کی امید بست که ناامیدش کرد و کی دستش رو تو ناامیدی گرفت ؟

    چرا جنگ عاشورا ایجاد داشت و آیا ایشون دانسته به این جنگ اومدن ؟؟

    چه هدفی داشتن و آیا بهش رسیدن ؟؟

    چرا با وجود این همه داغ ، آوارگی و اسارت و ….حضرت زینب گفتن چیزی جز زیبایی ندیدن؟؟

    این ها چی رو میخواد به ما بفهمونه ؟؟

    دقت کنیم تو فلسفه چرا ها ! نه چگونه گی ها ؟ و به خدا ایمان بیاریم..

    اونموقع میفهمی خدا هزارتا دست داره تا تو رو به هدفت برسونه و خودت رو به یک دست گره نمیزنی که اگر نشد بگی خدا به من ظلم کرد و نذاشت به چیزی میخوام برسم چون من فقط از این طریق میتونستم به هدفم برسم ..

    وقت همگی تون بخیر ..

    برا همه تون از خدا بهترینها رو میخوام .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    ابراهیم عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3502 روز

    سلام استاد عزیز و همچنین دوستان خوب هم فرکانسی

    من قبلا با این جمله خیلی مشکل داشتم و ارتباط خوبی باهاش نمیتونستم برقرار کنم

    جمله ای که پشت بعضی ماشین ها مینویسن یا پروفایل بعضی ها هستش

    یعنی جمله (فقط خدا)

    خداروشکر بعد از آشنایی با شما استاد عزیز و گوش دادن به سخنان زیبای شما

    معنی این جمله (فقط خدا) رو فهمیدم و دارم تلاش میکنم که بتونم به توکل واقعی برسم و هر چی رو که میخوام فقط از خدا بخوام

    به لطف الله یکتا

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: