توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-27 07:44:252024-06-27 06:37:43توحید عملی | قسمت ۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله مهربان
روز شمار تحول زندگی من روز 34
من در ذهنم شرک و توحید را مانند طنابی که بین دو قله کوه است ساخته ام .
راه رفتن روی آن طناب آویزان که یک سمتش الله است که دیده نمیشود و کمک کننده و دستگیر است و طرف دیگر افرادی
که در زندگی ما هستند از رئیس بانک .اطلاعاتی.نظامی.فامیل.آشنا.پدر و مادر و … هستند که فقط ظاهرا کمک کننده هستند.
الان که این متن را مینویسم همزمانی رخ داده است با دوره عزت نفس و قانون درخواست از آدمها و مسئله خدمت سربازی
من که من خودم خیلی دلم قرص است به الله هدایتگر و نگران نیستم و فکر نمیکنم و افراد نزدیک من که خیلی به قول میدهند .قول هایی که من روی آنها حساب نمیکنم .
یکی میگفت:من تو را به شهر خودت می آورم .درخواست کردم دلایل گوناگون آورد.
یکی گفت :من آشنای اطلاعاتی و سپاهی زیاد دارم .کاری از دستش برنیامد.
دیگری گفته است من تورا به سازمان زندان خودت می اندازم و فعلا خبری نشده است.
اگر من با استاد آشنا نشده بودم و روی انها حساب میکردم با کله به زمین میخوردم.زیرا به اندازه ای به فردی قدرت میدهم تا مرا بالا بکشاند همان فرد همان قدرت را دارد که مرا به زمین بکوبد.
من در افراد نزدیک خودم میبینم که روی مقام هایی حساب باز میکنند و از آنها در قبال کار بسیار کوچک نهایت سوء استفاده را از آن میکنند.
استاد به من آموخت از دیگران درخواست بکنم ولی فکر نکنم او تنها کسی است که به من کمک میکند.
استاد به من آموخت درخواست از رب /بدون منت است .
استاد به من آموخت روی هیچ کسی جز الله حساب نکنم.
استاد به من آموخت تنها منبع قدرت{رب}است نه رئیس جمهور نه رئیس اداره نه صاحب کار نه مسئول قسمت و نه هیچ کس دیگری.
با نهایت احترام به تمامی افراد تنها منبع قدرت و ثروت در جهان رب است و من فقط وفقط روی آن حساب میکنم و اوست که تصمیم میگیرد از طریق چه کسی و چگونه به من کمک کند.
درپناه الله مهربان.خدانگهدار
سلام روز 34 ام از سفرنامه خداروشکر که الان در اینجا هستم و این فایل و گوش دادم .روی هیچکس جز خدا حساب باز نکنیم که اگه این کارو کنیم از طرف همون ضربه میخوریم وقتی روی آدم ها حساب باز میکنیم اونا به راحتی پشت مارو خالی میکنند و ما با مخ میخوریم زمین ولی اگه روی خدا تکیه کنیم اون هیچوقت پشت مار خالی نمیزاره و مارو فراموش نمیکنه و همیشه حواسش به ما هست برای چی باید روی کسانی حساب کنیم که در برابر خداوند هیچ هم نیستند ،واقعا وجود من برانگیخته میشه وقتی این فایل های توحیدی و گوش میکنم .اونجایی که استاد استاد گفتند اگر روی خداوند حساب باز کنید خداوند خداشاهده راه هایی رو برات باز میکنه قلب هایی رو نرم میکنه برات ارتباط هایی رو برات ایجاد میکنه که…این حرف ها انگار از عمق وجود استاد داشت میومد ،استاد خودش همه این هارو تجربه کرده ،که انقدر داره با ایمان راجبش حرف میزنه.
روی دیگران حساب باز نکنید روی خودتون هم حساب باز نکنید فقط روی خداوند حساب باز کنید .
فقط باید قدرتشو دستاشو و نیروی برترشو باور کنیم فقط باید باورش کنیم….
درود خداوند براستاد وخانواده اش
بعد ازدیدن این کلیپ یاده دوتا داستان اززندگیم افتادم جایی که نفعشو بردم وجایی که تاوانشو دادم
اولی برمیگرده زمانی که خدمت بودم وروز مرخصی من بودو آماده باش صد درصد زده بودند. یه دفعه فهمیدم یکی بچه ها سفارش شده بود ازطرف سرهنگ که بره مرخصی وبخاطره این که بقیه متوجه نشن درحالی که خروج بالباس نظامی ممنوع بود ولی اون بالباس نظام خروج کرده بود. رفتم پیش افسر بهش گفتم مرخصی منم بدین مثل فلانی لباس نظامی خروج میکنم ولی قبول نکرد . زنگ زدم به فرمانده ولی جواب نداد.
دوباره رفتم پیش افسر ولی بهم گفت نمیتونه. دعوام شد باافسر درحد زدو خورد . با صدای بلند بهش گفتم اونی که رفته مرخصی سفارش شده ازطرف سرهنگی شده که3تا ستاره داره من از طرف خداسفارش شدم که میلیارد هاستاره داره با دمپایی رفتم طرف طرف اتاق یکی دیگه سرهنگ های پادگانمون ولی تو راه با سرگرد برخورد کردم وگفت قضیه چیه چرا سرو وضعت بهم ریخته منم بهش گفتم امروز مرخصی منه بعد ازچند وقت میخوام برم مرخصی که میگن آماده باش صد درصده .سرگرد هم زنگ زد وگفت بیخود کردین بدون اجازه آماده باش زدین همین الان مرخصی همه بچه هارومیدین برن خونه هاشون وبعدا معلوم شدکه آماده باش بدون دستور بوده. ومن وبقیه سرباز ها که مرخصی داشتیم رفتیم خونه هامون .
دومین داستان زندگیم برمیگرده به چند سال پیش که بابچه هانشسته بودیم کناره آب زاینده رود وصفا میکردیم وما13 نفربودیم. یکی ازبچه ها با5نفردیگه نزدیک ما شروع کرد به بحث کردن ومن رفتم جداشون کنم طرف آمد زنگ بزنه مامور بیاد من گوشیش گرفتم وگفتم داداش قطعش کن خودمون حلش میکنیم اونی که گوشیش گرفتم منو هل داد منم گذاشتم زیره گوش ناگهان درعرض 3ثانیه اون12 نفره دیگه فرار کردن ومنم تامیتونستم از اون5نفردیگه کتک خوردم.
واقعا حرفای استاد مصداق زندگی خیلیامونه فقط بایستی فکر کنیم وبه یاد بیاریم.
درپناه خداوند وهاب.
به نام خداوند یکتا و مهربان
سلام وخداقوت خدمت استاد عزیز
استاد من وقتی به درونم سفر میکنم یه حال عجیبی بهم دست میده که نمیدونم چجوری باید رفعش کنم
سرمنشا این حال همون مورچه های سیاه روی سنگ سیاهن من کلی شرک درونم احساس میکنم
اما نمیتونم به راحتی پیداشون کنم
دلممیخواد تک تک شرک هامو بیرون بیارم و رفعشون کنم
تا الان هیچی در مورد این شرک ها نمیدونستم
هیچ وقت فکر نمیکردم درونم وجود داشته باشه
اما الان میبینم که ناخواسته و ناخوداگاه درونمه
من وقتی خودم رو از بیرون نگاه میکنم
هیچ وقت بد کسی رونخواستم
هیچ وقت نسبت به کسی از سر بد دلی یا حسادت رفتاری نکردم
هیچوقت از ناراحت کردن دیگران خوشحال نشدم
میخوام بگم که من از درونم مطمئنم که قلبم همیشه صداقت داشته و خوبی خواسته برای همه
اما یه وقتایی یه نشدن هایی بوده تو زندگیم فکر میکردم خدا از دستم ناراحته
فکر میکردم نکنه من کاری کردم که خدا دیگه بهم لبخند نمیزنه
نکنه ….
چیز هایی که همیشه اطرافیان تو گوشمون خوندن
باور های غلط جا افتاده
اما امروز متوجه این شدم که من شرک داشتم که نمیشده
من رو بنده ی خدا حساب باز کرده بودم
من نگاهم به دست بنده ی خدا بوده
من اگه کسی قولی بهم میداد و عمل نمیکرد خیلی ناراحت میشدم
خیلی خودمو سرزنش میکردم که چرا اصلا گفتم بهش
هنوز هم در من وجود داره اما کمرنگ تر از قبله
چون من از وقتی به سایت وفایل ها هدایت شدم خیلی اروم ترم و خیلی خودم رو زیرو رو میکنم تا هر انچه که غلطه بیرون بیاد و رفعش کنم
من 9 ماهه که استقلال شغلی پیدا کردم
خیلی خیلی زیاااااااد نجوا درونم بود
خیلی زیاد استرس و نا امیدی برای شروع
هنوز هم یه وقتایی خیلی ازارم میده این احساس بد، اما کارم رو شروع کردم ، من تمام امیدم به مشتری هایی بود که از قبل داشتم ، مشتری هایی که خودم ساخته بودم ( نه مشتری ثابت های محل کار قبلیم ) و میگفتم که من کار اشتباهی نکردم خوشحال از اینکه من مشتری دارم و اونها میان و من درامد زیادی خواهم داشت
هر چی گذشت اونجوری نبود که توقع داشتم
یه وقتایی میدیدم که مشتری های من از خدمات جای قبلی استفاده میکنن و من خیلی ناراحت میشدم
نمیدونم چیشد که یهو این موضوع برام کمرنگ شد انگار سر شدم نسبت به از دست دادن مشتری های ثابتم اما از وقتی به سایت هدایت شدم کلا این موضوع برام بی اهمیت شد
ولی یه چیزی رو امروز در خودم کشف کردم اونم اینکه من روی بنده ی خدا حساب باز کرده بودم من از خدا نخواستم که روزی منو زیاد کنه من منتظر تماس بنده هاش بودم
الان که دارم مینویسم ناراحتم و بغض تو گلومه برای وقتایی که ندونسته شرک داشتم و باور غلط …
اما میبخشم خودم رو و میخوام که دونه دونه بهشون پی ببرم
من به خدای یکتا ایمان دارم و میخوام این ایمان رو در همه ی ابعاد زندگیم جا بدم
از خدا میخوام کمکم کنه شرک های دورنم و از بین ببرم
من اینروزا همش دنبال نشونه ام ، نشونه برای پیشرفت برای خوشحالی ، خوشبختی
اینروز ها احساس میکنم از مسیر خارجم ، چون نتایج هام تو زندگی خیلی با خواسته هام فاصله داره
به تازگی 12 قدم رو گرفتم قدم اول چکاپ فرکانسی بود که انجامش دادم ، خیلی به ریز خودم روچکاپ کردم ، از خودم تو بحث توحیدی اصلا راضی نبودم
من تا الان خیلی انسان هارو جدی گرفته بودم و چطور وجود خدارو بی توجه بودم نسبت بهش
امید دارم که خدا هدایتم میکنه به مسیر اصلی
همونطور که امروز من رو به این فایل هدایت کرد
خدایا من عاشقتم که تو هر حال و شرایطی حواست به من بوده
به مو رسیده که من هوشیار بشم ولی پاره نشده
خدای مهربونم من بسیار شکرگزارم به درگاهت
من قبل از اینکه اینجا حضور داشتم رویاهام رو داشتم اما باور نداشتم که میشه
اما در حال حاضر باورم شده که میشه
من توقعم از زندگی زیاد شده
متوجه شدم که فقط منم که میتونم بهشون برسم
به شرطی که باور و ایمانم رو تقویت کنم
من توکل کردم به خدا پا گذاشتم تو مسیر
خدایا شکرت
یا رب
به نام خداوند یکتا
با نام خداوند خالق جهان
سلام خدمت استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز
هر وقت از درون و از صمیم دل و جان به خداوند تکیه می کنیم بهترین اتفاقات رخ می دهد .
ولی حیف که خودم در بیشتر مواقع اول به دیگران و اشخاص تکیه کردم و وقتی به نتیجه نرسیدم و همه راه ها برایم بسته شد با تمام احساسم به خدا تکیه کردم و از خدا کمک خواستم که بی برو و برگرد خدا از جایی که به فکرم نمی رسید به بهترین شکل کارها را درست کرد .
الان در حال حاضر با آگاهی کامل از اینکه به جای مخلوقات خداوند از خالق جهانیان در تمام امور زندگی کمک بخواهم ، کمک می گیرم و در بعضی مواقع که اشتباه می کنم ، تا متوجه می شوم از درون به غیر از خدا تکیه کردم سریع استغفار می کنم و تلاش می کنم راه درست را با کمک پروردگارم پیدا کنم .
خداوندا مرا لحظه ای به حال خود وا مگذار . الهی آمین یا رب العالمین
الحمدالله رب العالمین
شکر خدا با چند روز تأخیر در کامنت گذاشتن امروز موفق به نوشتن شدم و هر روز سعی می کنم و تلاش می کنم ورودی های ذهنم را به سمت اهدافم و نزدیکتر شدن به الله ببرم و در این راه از خدای بزرگ کمک می خواهم . الهی آمین یا رب العالمین
ردپای من در روز سی و چهارم از روز شمار تحول زندگی من
الحمدالله رب العالمین
اللهم عجل الولیک الفرج
به نام خدای رحمان
با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستانی که در یک مداریم و سفر
ردپایی در روز سی و چهارم
الحمدلله رب العالمین
شکر خدایی که بدون اذن او حتی برگی روی زمین نمی افتد و من سپاسگزار او هستم که هر روز با او یکیتر میشوم و مرا به این باورها نزدیکتر میکند و تنها راه اطمینان کردن را او میبینم ، سپاس از استادی که دست بزرگ او و راهنمایی کننده من شده برای دیدن خدا و راه درست ، هر روز دارم در این سفر زیبا توحیدیتر میشوم و چیزهایی را میبینم در زندگی ام که تنها راه حساب کردنم او شده و از او میخواهم از من راضی تر شود.
خیلی روزها از او دور شده بودم و من را به سوی خودش آورده و ایمانم را بیشتر کرده ، و راه توبه را برایم گذاشته تا تنها از او کمک بگیرم با راهی بسیار ساده ، حال و حس خوب و بهتر ، که اگر به او ایمان پیدا کنی این حس و حال خوب را هم پیدا میکنی.
امروز که از روز قبل زیباتر بود چون شکرگزاری بیشتری داشتم و حتی دوباره قسمتی از زندگیم را به عنوان وظیفه و کار طرف خودم به عنوان شکرگزاری از او گذاشتم و فهمیدم برای اینکه به احساس بهتر برسی باید به او نزدیک تر شوی ، و چون در دنیایی فیزیکی و با ابعاد کمتری هستیم و فراموشکار به غیر قانون باید او را هم هر لحظه یاد آوری کنم.
سپاس از خدا به عنوان اعتبار اول و دیگر دست بزرگ او استاد و خانم شایسته عزیز و بودن در این سفر قشنگ ، خدایا شکرت.
به نام رب العالمین
فرمانروای کل کیهان
سلام
وقت همگی بخیر و شادی
نشانه امروزم
ابتدای فایل استاد بهترین مثال را از شرکت کنندگان در سیمینار را گفتن و یک مثال واقعی از شرک واقعی بود اینکه انسان برای تشکر از کسی دست یا پای کسی دیگر را ببوسد الله اکبر.
البته که ما با این آگاهی که استاد در مورد شرک و آثار آن دادن ، آلان می فهمیم عمق ماجرا را ، وگرنه شاید این اتفاق ناگوار برای ما رخ می داد ، اللهاکبر.
خدارا هزاران بار شکر بابت این اطلاعات خالص و توحیدی، که یادمان باشه هنگام تشکر از افرادی که برامون کاری کردن ، چطور رفتار کنیم که مصداق توحید عملی خالص باشیم ، از شخص مورد نظر تشکر می کنیم و از خداوند هدایتگر هم بلافاصله تشکر می کنیم که این شخص را برای کمک ما فرستاده است.
اگه یاد بگیریم توحیدی فکر کنیم و رفتار کنیم طبق قانون زندگی ما بهشت خواهد شد بطور یقین، چرا؟؛ چون ما روی الله یکتا، که فرمانروای مطلق جهان هست حساب می کنیم به کسی تکیه داریم که منبع همه ثروت ها و نعمتها هست .
از استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان بابت انتشار این آگاهی تشکر می کنم و از الله مهربان هم سپاسگذاری می کنم چون ما را به این سایت الهی هدایت کرده.
خدایا شکرت
بنام خدا ،سلام به شما استاد که نگاه توحیدی رو داری واونو ترویج میدی ،شما الگوی یک انسان متعهد هستی ،این مثالی که استاد زد از کسی که پای دیگری رو میبوسه این نشانه تووجود همه ما بوده ومن هم هرکسی بهم خوبی میکرد میپرستیدم بعدها فهمیدم پشت صحنه این اتفاق فقط وفقط خداایستاده ،خدا به ما گفته به همدیگه کمک کنید واین اشتباه که خدا فلانی رو فرستاده تامنو نجات بده ،این کلام میتونه اشتباه فاحشی باشه توی باور توحیدی البته ما اختیار داریم که انتخاب کنیم که توکل به خدا کنیم یاغیر،خدایا من فقط روی تو حساب میکنم منو ببر جایی که باید باشم ،ادمهایی که باید ببینم روسرراهم قراربده ،دوست دارم بی نیاز باشم ازاینکه به ادمی وابسته باشم تاحدودی هم این باور دارم ،وانجام. دادم اگر قراره کسی بره من میگم برو ،جهان جهان فراوانیه،وخداوند بی نهایت دست داره که باید تسلیم باشم واجازه بدم که اون بهم بگه ،الان توی مساله ای هستم که توکل کردم بهش وازش خواستم بهم بگه باورتون نمیشه استاد یک مدته خدا داره بالهامات بهم میگه همه چیرو،اگه خدا بخاد کارهایی میکنه ،کسایی رو تومسیرت قرار میده که معجزه بشه،استاد خیلی ها دوست دارن برام خدایی کنن ووقتی من اونارو نادیده میگیرم ومیگم خدا هوامو داره بهم میگن پس من انجام نمیدم برو خدا برات انجام بده این خیلی برام عجیب بود،ولی هستند ادمهای ضعیفی که برده این ادمها شدند واینا احساس قدرت میکنن ،خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میجویم اهسته وپیوسته درمسیر هدایت حرکت میکنم والهامات رو دریافت میکنم چون خدا هرگز متوکل کنندگان تنها نمیزاره،استاد ممنونم که هرروز بهم یاداوری میکنی که نگاهم فقط به خودش باشه اینجوری هیچ کسی نمیتونه بهت اسیب بزنه ،برای همه تون بهترینها روارزو میکنم
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز
وسطای فایل بود که با خودم گفتم این فایل کجا بود این همه مدت…
توحید عملی 2
وقتی استاد داشتید میگفتید که اونجایی که روی ادمها حساب کردید و پشت شما رو خالی کردن منو یه لحظه بردبه همین چند سال پیشم وقتی تازه از یه رابطه پر از وابستگی بیرون اومده بودم و حالم هر روز داشت خوب خوب تر میشد اونقدر که اعتماد به نفسم و عزت نفسم توی کمتر از 6 بعد از اون جدایی بالا رفته و کلی دوست پیدا کرده بودم کلی ادمهایی که منو دوست داشتن و ابزار محبتشون میدیدم دوستام بودن از همینایی که توی سایت هستن خیلی روزهای خوبی باهم داشتیم کلی رشد کردیم کنار هم یه روزی یه جایی تصمیم گرفتم برم سراغ یه علاقه و استارتش بزنم و کاری که کردم این بود منتظر تایید و تحسیناشون بودم اونها هم خدایی کم نذاشتن از انرژی و تایید تحسین و…
منم رفتم فوتبال شروع کردم وقتی برگشتم از تمرین با اینکه بازی خوب بود و من گلم زدم
ولی چنان بدنم درد میکرد که احساس میکردم میخواد بترکه تک تک سلولام، احساس میکردم که بدنم میخواد متلاشی بشه
احساس میکردم بدنم اصلا هیچ جوره ظرفیت بیشتری برای بازی کردن نداره
برگشتم خونه افتادم روی تخت و از درد به خودم میپیچیدم، درد میکرد تک تک سلولام
درد ها خیلی جالبهههههههههه هیچ کدومشون نفهمیدن که من دارم درد میکشمممم
خیلی جالبه که همینایی که قبلا خیلی سریع متوجه احساساستم میشدن حتی اگر متوجه میشدن من دچار دردم خیلی ساده میگذشتن و هیچ توجهی نمیکردن و من از اونجا کسی هستم که یه ذره اون غروره رو دارم و برای این که حفظ ظاهرم کرده باشم خیلی اون ادم نیستم که برم مدام به بقیه بگم شما حواستون نبود به من و این داستانا و همش درون خودم اتفاق میوفتاد میفهمیدم چه اتفاقی افتاده میفهمیدم که این اتفاق عادی نیست با خودم بود تا اینکه کم کم همشون فاصله گرفتن و جدا شدن و ارتباطشون یا قطع کردن یا اونقدر درگیر ارتباطای دیگه شدن که اگر به من پیام میدادن هم من ردشون میکردم میفهمیدم بدجور خوردم
میفهمیدم حساب کردم تنهام گذاشتن اونم توی اوج درد
میفهمیدم و هضم این اتفاق خیلی برام سخت بود و من خونه نشین شدم دیگه اصلا نمیتونستم بپذیرم که میتونم فوتبال بازی کنم دیگه حتی وقتی فلان مربی خبر داد میخوام یه تیم سریع جمع کنم برای فوتسال، من رفتم فهمیدم این مربی بســـیار عجله داره و من با ترسهای بنیادینی که وسط بازی باهاشون مواجه میشم 100 درصد یه مصدومیت بدی برجای میگذارم و اون تیم رها کردم
افسردگی اومد فقر اومد، تنهایی اومد همه چیز اومد، فکر خودکشی اومد، مریضی اومد
البته نمیخوام بگم تنها این مورد باعث ناامیدی مطلق من شد چون کنارش هزار یک ترس دیگه عامل بود
که با کار کردن روی خودم تا حدود خوبی تغییرشون داده بودم ولی اونهام از فرصت و ناامیدی منم استفاده کردن
من تبدیل شدم به ادم مرده و افسرده خیلی سخت بود برام که نمیتونم با توپ بازی کنم دیگه نمیتونم فوتسال بازی کنم از لحاظ جسمی بی مشکل بودم یعنی مصدومیت نداشتم ولی ناامیدی مطلقی تجربه میکردم
من روی اونها حساب کردم
روی همون ادمها که اتفاقا شاگردهای شما بودن و زندگیشون تغییر داده بودن
من روشون حساب کردم و بدجور خورد شدم خیلی بد سالها از علایقم دور شدم و با خودم میگفتم چی شد؟؟
هی بهم میگفتن بیا رو بدنسازی بابا شاید بتونی بدنت بیاری بالا ولی من اینقدر احساس میکردم ضعیف شدم که میگفتم نه بدتر میشم ضربه میخورم.
و گذشت و من سالها از علاقم دور و دور دورتر شدم چیزی که فکر میکردم با دوباره برگشتن میتونم از نو بسازمش و فرا تر از موفقیت های گذشته م قدم بردارم
الان من اینجام توی سایت استاد عباسمنش زیر فایل توحیدی عملی 2 کامنت میذارم
درسهای زیادی باید بگیرم
استاد روزی نیست که من با شرک توی زندگیم برخورد نکنم به شیوه ها و شکلهای مختلف خودش نشون میده به اسم های مختلف
باید خیلی متعهد تر از قبل ادامه بدم و درک کنم توحید رو درک کنم توی اتفاقات زندگی خودم و اتفاقات زندگی دیگران که به یه شکلی خبرش میشنوم که این شنیدن هم یه ارتباطی با باورهای من داره حتما
خیلی خیلی اتفاقات میوفته که باید بشینم فکر کنم ریشه شرک و توحید درش درک کنم تا بهتر متوجه بشم و باورم قوی بشه
واقعا خیلی راه دارم خیلی نگاهم توی این قضیه ایراد داره و مدتهای زیادی با شرک ذهنم بمباران شده که الان میخوام تغییزش بدم نمیتونم میمونم توش.
در پناه خدای یکتا، هدایتم کن بیشتر بیشتر باورت کنم قوانین مسحکمت رو و توحیدی تر بشمدر زندگی
با ایمان
مریم درویشی
ما با کلام شما کاری نداریم با قلب شما کار داریم اگه گفتن فحش بدید هم بدید اگه جونتون در خطر بود من فکر میکردم باید تا لحظه اخر حتی اگه تناب دوره گردنم بود به خدا فکر کنم و همین امر باعث شد من امشب با پدرم بحث سیاسی و دینی بکنم و این فایل یک اگاهی چراغ سبزی شد برام که محمد اروم باش خبری نیستا داری تند میری یخده یواش تر همه چی تکامله همین که الان داری نتیجه میگیری شکر گذار خداوند باش و کاریم به بقیه نداشته باش تو مسیر خودتو برو بحث توحید خیلی داره به من کمک میکنه خیلیییی چون باور های بدی افکار های ناقصی از این بحث بسیار مهم در دسترس ما بوده از کودکی من اولین بارمه به این شکل در باره توحید میشنوم که انقد به دلم نشسته واقعا از استاد عزیز ممنونم بوس به کله قشنگم من چقدم بوس میکنم کله اینو اونو :)))
ایرادی بعدی که در خودم پیدا کردم با گوش دادن به این فایل یکی همین بود ؛ یکی دیگم اینه که من گاهی اوقات میرم رو مبر و هی میخوام دیگران رو تغییر بدم یا جوری رفتار میکنم که اره من تقوای زیادی دارم من فلانم من خیلی ایمان دارم واقعا از استاد ممنونم بابت روشن کردن این مسائل به نظرم انسان اول باید معنی واقعی شرک ایمان توکل تقوا تسلیم بودن یا فرق صبر با تحمل یا فرق درک کردن با تایید کردن رو بفهمن اول از همه باید توحید رو بفهمیم معنی واقعی ایمان رو بفهمیم بعد فکره کارای دیگه باشیم این منظورم نیست که اگه معنی توحید نمیدونیم پس همه چی غلط بوده نه گاهی انسان ایمانی نشون میده در گذشته که حتی چیزی ازش نمیدونسته ولی خیلی کمک میکنه که من معنی توحید رو بدونم معنی ایمان رو بدونم بعد برم سمت استفاده از این قدرت های الهی خوده من فکر میکردم ایمان بسیار قوی و توحید خالصی دارم خودمو گاهی با ابراهیم مقایسه میکردم تو ذهن خودما همیشه میگفتم خدایا به من ایمان ابراهیمی بده من هدایت شدم به این فایل ها از خدا اینارو خواستم و دیدم عه اصلا دیدگاهی که من به توحید ایمان داشتم بسیار سطحی بود الانم هم بسیار سطحی و نباید فکر کنم با گوش دادن به دوتا فایل از استاد مسیری که ابراهیم چندین سال رفت منم برم درسته دارم رو خودم کار میکنم تمرین میکنم این خیلی خوبه میبوسم خودم رو خدارو شکر گذارم بابت این اگاهی و هدایت زیباش منتها نباید یک به خودم مغرور شم و دو فکر کنم کسی به غیر خدا در زندگی من تاثیری داره نه از این ور خر بیوفتم به قول استاد نه از اون خر در پناه الله یکتا شاد سلامت در دنیا اخرت باشید بوس به کلتون ولی اینم بگم خیلی دوس داشتم دوره ای باشه که فقط مخصوص توحید باشه واقعا موضوع مهمیه بوس به کلتون ک البته فایل های زیادی هست منتها اگه یک دوره میشد خیلی قشنگ تر دقیق تر میشد توضیح داد من که اینجوری فکر میکنم نظره منه یعنی دوس داشتم همونطور که رو عزت نفس کار میکنم در کنارش روی یک دوره ای به نام توحید هم کار کنم ممنونم از همگی در پناه الله یکتا شاد سلامت در دنیا اخرت باشید فعلا خدانگهدار🫂