توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 52
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-27 07:44:252024-06-27 06:37:43توحید عملی | قسمت ۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود و عرض ادب واقعا و دقیقا منم همینطور بودم و همین حالت و دقیقا خدا بهم ثابت کرده و پشتم رو خالی کردن با همه خوبی هایی که کردم و اکثر روابطم به مشکل خورده خدایا کمکم کن که در هر حالت و شرایطی این قدرت و شهامت را داشته باشم همیشه بر خدا توکل کنم و ایمان و باورهایم را هر روز و هر روز محکم تر کنم خدا یا کمکم کن که فقط از تو در خواست میکنم خدایا کمکم کن بتوانم بیشتر باور کنم من احساس ضعف و ترس دارم خدایا کمکم کن با توکل و تکیه بر تو از همه ترسهایم رها بشم خدایا شکرت
خدای خودم وهمه جهانیان را سپاس میگویم که مرا با چنین استادی آشنا کرد که رب العالمین را به من نشان داد.با دیدگاه دینی ناب که از ایاک نعبد وایاک نستعین سرچشمه میگرفت هم برای مدتی خلیفه الله شده بودم.اما دوام نداشت.خودم به دلیل اینکه دنیا برایم بی ارزش شده بود قطع کردم.لذت نمیبردم وآرزویی در وجودم شکل نمیگرفت.فکر میکنم از باورهای نادرست چشمه میگرفت .یکی از باورهای نادرست من این بود که ثروتمندان بهشتی نمیشوند ویا ترس از دست دادن ایمان به خدا مرا وادار به نداشتن آرزو میکرد.حال هرچه بود مرا به صفر رساند ومن هم دیگر با آن شدت ادامه ندادم .اما خدایی که استاد عباس منش از آن صحبت میکند رب العالمین است وعاشق ثروتمندان وهمه افراد انسان.به راحتی با او صحبت میکنم واو هم به راحتی آنچه میخواهم میدهد.الان خواستنم بیشتر شده وشکر گزاریم بیشتر شده.در واقع خدایی که قبلا میپرستیدم والان میپرستم یکی است ولی من این خدا را از روی آگاهی و از کسی که یقین دارد گرفتم وآن را از روی احساس وشاید ارثی گرفته بودم واز دهان کسانی گرفته بودم که خود عامل نبودند وظاهر بودند.به هر حال از استاد عزیز قدردانی میکنم وامید دارم به اینکه خداوند کمک کنه من با سرعت بیشتری تکاملم را طی کنم.از شما شهروندان بزرگوار شهر زیبای عباس منش هم تقاضای کمک دارم که منو راهنمایی کنید از این جهت که میدانم استاد و خانم شایسته وشما از رب العالمین نور علم گرفته اید.متشکرم
سلام به همه همسفران و استاد عزیزم و مریم جونم
روز 34 سفرنامه
این فایل رو هر چقد هم گوش بدیم کمه چون مثالی که استاد زدن از شرک خفی و اینکه ما رو دیگران حساب باز میکن. مثالی مشابه در زندگی خیلییی از ما ادم ها…مخصوصا خود من! من تا قبل از اشنایی با سایت و قوانین که کلا ادم وابسته بودم به دیگران و روی هر حرف و قولی ک میدادن حساب باز میکردم با اینکه بارها و بارها بدقولی ادمای دور برم رو دیده بودم و کلی هم اذیت میشدم از اینکه رو حرفشون و قولشون حساب باز میکردم اما بازم درس نگرفتم تا اینکه خدا منو هدایت کرده به اینجا. الان درصد وابستگیم خیلییی کم شده اما درصد حساب کردن رو حرف های دیگران هنوز از 100 درصد به 0 نرسیده و خیلیییی جای کار داره. من 5 روزه ک این فایل و فایل هایی که استاد در قسمت دانلودها گذاشتن در مورد حساب نکردن رو بقیه رو دارم گوش میدم و متوجه شدم همین اواخر هم من باز حساب کردم رو دوستی که قرار بود یک برنامه بر روی لبتابم نصب کنه که بتونم کار مقالم رو سریعتر پیش ببرم و من رو حرفش حساب باز کردم و اون دوستمم اینکار رو انجام نداد هر بار ی بهونه میورد حالا شایدم بهونه نبود و واقعا براش کار پیش میومد اما من چون حساب باز کرده بودم رو قولی که داده بود من برات نصبش میکنم من یکماه معطل این نصب برنامه شدم و کل کار مقالم خوابیده بود و اصلا هم حواسم به این شرک خفی نبود که خدااا بی نهایت دست داره این نشد خب از خدا بخواه ک یکی دیگه رو سر راهت قرار بده و از طریق یکی دیگه بهت کمک کنه تا جمعه که این فایل رو گوش کردم بازم متوجه عمق فاجعه نشده بودم فقط ی چیزی تو ذهنم گف خب لبتابت ببر محل کارت شاید همکارات بتونن کمکی کنن. منم فردا ک رفتم اداره، لبتابم رو با خودم بردم و اولین چیزی که نوشتم این بود که خدا خودت بهم کمک کن و از خودت میخوام این مسئله رو برام حل کنی. خب به دوتا از همکارام گفتن یکیشون گف فردا بیار تا ببینم چیکار میکنم. فردا لبتابم رو بردم و تلاش کرد و نشد اخر سر هم گف که کار براش پیش اومده و نرم افزار رو فایلش رو ی سی دی برام کپی کرد و گف خودت نصب کن. منم عصر اومدم سی دی رو گذاشتم رو لبتابم که نصب کنم اما مثل اینکه سی دی هم فایلش ناقص بود و نمیشد نصب کرد بعد به خودم گفتم شاااید اصلا قرار نیست مشکل مقاله من با این نرم افزار حل بشه و خدا راه حل بهتری برام سراغ داره گفتم خب حالا چیکار کنم ک نیازی ب این نرم افزار نباشه؟ و دقیقااا تو همون لحظه خدا بهم جواب داد و بهم گف که چیکار کنم که نیازی به نصب نباشه و من خیلیییییی راحت در عرض شاید فقط نیم ساعت وقت گذاشتن مشکلم حل شد! مشکلی ک من یکماه منتظر دوستم بودم و حساب کرده بودم رو حرفش که نصب کنه برام نرم افزار، تنهااااا در نیم ساعت و فقط خواستن از خدا که چیکار کنم؟! و امروز ک باز این فایل رو گوش کردم متوجه شدم من اون یکماه ک کارم پیش نرفته بخاطر شرکی بوده ک من داشتم و این شرک ها اینققققققققد مخفییییی که باید خیلی تمرکز کرد و دقت کرد
خداااایااااااا شکرت برای اگاهی امروزم
استاد عزیزم مریم جونم واااااقعااااا ممنونم بابت هر فایلی ک گذاشتین تو این سایت و هر متنی که میذارین💚. من متن های مریم جون رو برای اینکه بهتر و عمیق تر درک کنم از این هفته شروع کردم به بلند خوندن و ضبط کردن و با صدای خودمم گوش میدم و حتی زیر صدام هم اهنگ ملایم هم میذارم ی جورایی از فایل های ارامش در پتو الهی این ایده رو کپی کردم😁 چون با زیرسازی اهنگ ملایم حس و حال متنی ک میخونم ارامش بخش تر میشه😍
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان گرامی سایت عباسمنش
روز سی و چهارم
خدای را سپاس که هر لحظه به طریق مختلف در حال هدایت من است از طریق سایت استاد کامنت دوستان و….
این فایل حال هوای من دارد مدتی است دل در گروه عشقش داده ام شهامت تصمیمات بزرگ در من بوجود امد ،نشانه های پول بیشتر را میبینم، همه را پاره از وجود خودم میبینم ،ارام شده ام شرایط را میبینم در حال تغییرات نوین میبینم
واینها بر میگرده به لطف خدایم مسیر زیباییم استاد خوبم، دوستان بی نظیرم
دارم تمرین میکنم که خدا را فرامانروا بدانم ومواظب شرک های خفی باشم ولحظه ای با او حرف بزنم وراهنمایی بگیرم وبه اوبسپارم وخودش بهترین را سر راهم قرار میدهد.
یه مثال بزنم از شک خودم:
سالها وچندین بار چند تا شغل راه اندازی کردم وهمیشه دنبال کسی بودم همراهی م کنه وهر جا به قول استاد رو مردم حساب باز کردم شکست خوردم،وهر جا با اوبستم به راحتی شرایط عالی تر شد
موفق باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عباس منش بی نظیر و خانم شایسته مهربان
سفرنامه روز ۳۴
خداشکرت این آگاهی بی نظیر روزی ام قرار دادی
من میخوام تو این ردپا از شکست های که بابت شرک خوردم بگم
واقعا چرا این همه خداوند مهربان همه به صورت زبانی قبول دارند ولی درخواستشون از غیر خدا میخواهند
من تو کسب کارم خیلی این شرک داشتم به حد زیاد که بعد چند سال از اون زده شدم رهایش کردم واقعا شرک چه ها که نمیکند
خداروشکر حالا دارم متوجه میشم چرا هر روز بیشتر خسته میشودم و دلم از کاری که میکردم راضی نبود
چون خیلی واضح اعتبار به مشتری میدادم و فکر میکردم اون نباشه من کسب و کارنمیچرخه
آنقدر برای آمدن دوباره پیش من خودم حرف گوش کن نشان میدادم که نکنه ناراحت بشه نیاد چقدر این مسائله برام تکرار شد من متوجه این شرک نشوده بودم
خداروشکر این پاشنه اشیل پیدا کردم تا توی کسب و کار جدید به امید خداوند واردش میخوام بشم این خطا نداشته باشم
خیلی قدیم ها روی افراد که پست و مقام داشتند حساب میکردم جوری که فقط این طرف میتونه کار انجام بده همیشه شکست به همراه داشت
خداروشکر این همه قوانین درست عمل میکنه
این جمله استاد که
با خداباش پادشاهی کن
بی خدا باش هرچه خواهی کن
تو ذهنم کامل ثبت کردم به خودم یادآور بشم که این رب که میتونه همه کار برام انجام بده نه انسان های اطراف هستند
درخواست میکنم اما توی ذهنم اعتبار این کار به خدای اون فرد میدهم اگه جواب منفی داد نگران نمیشم میگم خدا از دست دیگه ش میخواد کمک کنه
چقدر این باور قشنگ توحیدی
واقعا این قوانین همه چیز به آدم میده اون احساس آرامش خیلی حس قشنگ از انجام این قوانین در عمل دریافت میکنم دوست دارم
خداوند تو همه کارهام باید اولویت قرار بدم قدم بردارم تا هدایت بشم
خدایاشکرت چه احساس خوب بعد گوش دادن به این فایل درونم ایجاد شد
توحید مساوی خوشبختی و لذت بیشتر
این سفر مثل یه قطار درحال حرکت که ایستگاه به ایستگاه ارامش و احساس خوب در وجودت زنده میکنه خداروشکر
ادامه دارد…
سلام بر استاد عزیز و همه دوستان..
چقدر زیبا چقدر شفاف وساده.. واقعا پر از نکات طلایی و درس.
چند روز پیش تو یک کار علمی خیلی به تجربیات و علمم توکل کردم و فکر نمیکردم که توکل بخدا مهمتر از علم و دانش تجربیه(دوستان دانش تجربی نه تئوری). دقیقا تو آن کار شکست خوردم و امروز دلیلش را فهمیدم.. تشکر آنشاله همه سالم و شاد و موفق باشید
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون
خدایا سپاسگزارم ک سی و چهارمین رد پای سفرنامم رو می نویسم.
چند تا جمله ی عالی در رد پای مریم عزیز خوندم ک واقعا حس و حال خوبی بهم داد..
این ک فاصله ی ما با خواسته هامون به اندازه ی فاصله ای هست ک ما با خدای خودمون داریم…
هر چقدر این فاصله کمتر باشه ما راحتر به خواسته هامون می رسیم…هر چقدر به خدا و فراوانی هاش ایمان داشته باشیم خواسته هامون قابل باورتر خواهد بود…چون به این نیروی عظیم و قوانینی ک در این جهان برقرار کرده یقین و ایمان داریم…
اره واقعا منم هر جایی که رد پای موفقیت ها رو دنبال می کنم می بینم به خداوند و حس خوب و رفتارهای توحید گونه میرسم و برعکس در شکست هام رد پای شرک رو می بینم…شرکی ک واقعا قبلا نمیدونستم شرک هستش…شرکی ک واقعا باعث از بین رفتن احساس خوبم می شه..چون به کسی جز خداوند امید بستم..
از وقتی ک از این نوع شرک اطلاع پیدا کردم…سعی کردم امیدم رو از آدمها قطع کنم و فقط فک می کنم ک این آدمها دستان خداوند هستن و از خداوند سپاسگزارم ک این آدم ها رو در مسیر زندگیم قرار میده
و حتی به خاطر کارهایی ک برای بقیه می کنم سعی می کنم به خودم غره نشم…چون مطمئنا من هم دستی از طرف خداوند بودم و اگر من هم نبودم خداوند کارش رو به خوبی راه می انداخت..
الان مطمئنم مهمترین و زیباترین و بهترین رابطه من خداوند هستش و بعد از اون رابطه با خودم هستش ک وجودی از خداوند هستم و با ارسال فرکانس هام میتونم دنیای خودم رو خلق کنم…
شرک مساوی فرکانس منفی و احساس خلا
خدایا منو به سمت و سوی ایمان و یقین به سوی خودت و توحید واقعی هدایت کن…
خدایا کمکم کن امیدم فقط به تو باشه و هر لحظه هر چیز و اتفاقی رو به تو رها کنیم…
خدایا در ساختن باورهام هدایتم کن.
خدی عزیز تو برای من کافی هستی
خدایا منو به سمت توحید عملی و حال خوب و باور به خودت هدایت کن.
با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
اول از همه خدا را سپاسگزارم که من را برای بار دوم به سمت فایل های توحیدی هدایت کردند من از زمانی که روی باورهای توحیدی ام کار کردم خیلی نشانه دیدم که یکی اش هدایت ام به سمت کانال تلگرام استاد و دانلود کردن هم نتایج تصویری بچه ها و دیدن اشون و هم یکسری فایل های کوتاه از استاد بود که همش در مورد خدا و توحید بود و خیلی از جواب سوالات من یا تو نتایج بچه ها بود و یا تو اون فایل های کوتاه چند دقیقه ای از استاد که روی کانال اشون بود بگذریم چقدر این فایل پر از درس بود من هم مثل خیلی از شاید بچه های سایت تو گذشته ام از این نوع شرک خفی داشته ام که به جای اینکه چشمم به دست خداوند باشه روی دیگران حساب باز کردم و انصافا هم نتیجه اش را دیدم یادمه تو گذشته به خاطر باورهای اشتباهی که داشتم و چون چشم ام به دست پدرم و خانواده ام بود برای برطرف کردن نیازهای مالی ام واسه همین مجبور بودم که نظرشون را جلب کنم و خواسته های انها را بر خواسته های قلبی ام ارجح بدهم مثلا یک نمونه اش من ارزش ام همیشه آزادی و ماجراجویی بود و عاشق رشته های هنری بودم ولی خانواده ام امنیت شغلی خیلی براشون مهم بود برای همین من را مجبور می کردند که دنبال کار اداری باشم برخلاف میل باطنی ام و پیش این و اون رو می انداختند که من را قبول کنند به عنوان کارمنداشون و جز تحقیر و توهین چیزی عایدم نمی شد.
البته یکسری هاشون هم می خواستند احترام امون را نگه دارند می گفتن باهاتون تماس می گیریم من از یک طرف خوشحال می شدم که نشده چون برخلاف میل باطنی ام بود رفتن سر اون کار و از طرف دیگه هم به خودم می گفتم ببین چطور حاضر میشی منت یکی دیگه را بکشی واسه کار که آخرش هم کلی تحقیر و توهین عایدت بشه اون موقع که با این مباحث توحیدی آشنا نبودم ولی الان که فکرش می کنم می بینم چقدر من شرک تو وجودم بود اول از همه شرکی که داشتم و چشمم به دست خانواده ام بود و دوم هم شرکی که به دیگران داشتم که اونها واسم کاری پیدا کنند و یا من را به عنوان کارمندشون استخدام کنند و نتیجه اش هم که کاملا مشخص است چیزی جز خفت و خواری نصیب ام نشد باز هم خدا را شکر که هیچ کدام از اون کارها واسم جور نشد.
من موارد زیادی دیدم از افرادی که با پارتی کسی روی کار اومدن و طرف چون یک جورهایی مدیون اون ادمی بوده که واسش کار جور کرده و یا به عنوان کارمند استخدام اش کرده اول از همه که اونی که واسش کار جور کرده هر کاری داشته واگذار کرده به اون آدمه و اون فردی هم که با پارتی اومده روی کار از اونجایی که یک جورهایی مدیون این آدم بوده مجبورشده هر کاری که این آدم بهش میگه انجام بده را انجام بده یعنی خواری و ذلت تا کجا.
باز هم خدا را شکر که خدا شما را سر راه من قرار داد و باعث شد بفهمم که چقدر شرک تو وجودمه و به جای اینکه تو این دنیا ارباب های زیادی داشته باشم فقط خدا را به عنوان رب و پروردگارم بپذیرم و تنها وابستگی ام فقط و فقط به خداوند باشه من هم مثل شما استاد هر وقت روی غیر خدا حساب باز کردم ضربه خوردم و هر وقت روی خدا حساب باز کردم خدا همه چیز بهم داد البته به میزان باور و توکل ام نسبت بهش چون واقعا فاصله زیادی است بین حرف زدن تا عمل کردن وجود داره امیدوارم روزی برسه که بتوانم ایمان ام را در عمل کردن به این مطالب نشون بدهم نه اینکه بگم چه حرفهای قشنگی اره درسته راست میگن استاد.
سلام استاد عزیزم
واقعا چقدر من الان آگاه تر شدنم نسبت به این قضیه که کوچکترین کاری که اگر حواسم نباشه و بخوام به یکی قدرت بدم یا روی کسی حساب باز کنم یعنی شرک ورزیدم
خداروشکر که این قضیه حداقل فهمیدم که دیگه از این به بعد خیلی خیلی حواسم جمع باشه واقعا چقدر سالها من با این تفکر زندگی کردم و چقدر نتایج ناجالب گرفتم
خدایاشکرت که متوجه ام کردی
در پناه الله یکتا
به نام خداوند بخشنده مهربانم،
با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان عباسمنشی خودم و استاد عزیزم،
این کامنت رو گذاشتم که بگم از خداوند بینهایت سپاسگزارم که من رو همیشه و در هر لحظه هدایت میکنه. هر چقدر از حس مثبتم در مورد هدایتم در چند ماه گذشته بگم کم گفتم. یه مدت بود که مطلبی ذهنم رو درگیر کرده بود و اصلا نمی دونستم راه درست چی هست. خیلی اتفاقی به این ویدئو هدایت شدم و انگار گویی استاد عزیزم این ویدئو رو برای پاسخ به سوال من گذاشته بود. خدای من، مگر هدایت انقدر هم روشن میتونه باشه!!!!؟ همیشه میدونستم خدا با بنده هاش حرف میزنه ولی راه شنیدنشو بلد نبودم. خوشحااااااااالم برای لطف خداوند متعالم و از استاد عزیزم که من رو با این قوانین اشنا کرد متشکرم.
خدایا عاااشقتم، از وقتی کنار تو ایستاده ام زندگیم خیلی قشنگ ترررررره.
استاد عزیزم عاشقتونم.