توحید عملی | قسمت ۳

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

بالاترین انگیزه ی من از ثروتمند شدن، اشاعه توحید عملی در جهان بوده تا با دلیل و مدرک به همه بگویم که وقتی شخصیت شما به معنای واقعی کلمه توحیدی می شود، آنوقت به مسیری هدایت می شوی که نتیجه اش تجربه سعادت در دنیا و آخرت است و به قول قرآن، «لعلک ترضی» را به معنای واقعی کلمه تجربه می کنی.

شخصیت توحیدی به معنای باور به اینکه:

تنها یک قدرت، یک نیرو در جهان است

و رابطه من با این نیرو همیشگی است

و این نیرو هدایت مرا بر خود واجب کرده است

و قدرت خلق زندگی ام را در دست باورها و فرکانس های خودم قرار داده شده است

و هیچ عاملی بیرون از من، توانایی ضرر و زیان زدن یا سود رساندن به من را ندارد

و راه سعادت دنیا و آخرت من، حساب کردن روی  این نیرو است

و میزان تجربه ی من از نعمت های بی انتهای جهان، به میزان باورهای توحیدی من است

و توانایی من درباره دریافت الهامات و تشخیصِ هدایت های این نیرو، به اندازه ی ایمان، توکل و سرسپردگی ام در برابر این نیرو است

و اعتبار تمام دستاوردهایم، عمل به هدایت های این نیرو است

وقتی توحید با این مفاهیم در وجودت ساخته بشود، دیگر نمی توانی ثروت را از خداوند جدا بدانی

نمی توانی سلامتی را از خداوند جدا بدانی

نمی توانی عشق را از خداوند جدا بدانی

نمی توانی آرامش را از خداوند جدا بدانی

من رابطه ای توحیدی را با خداوند ساخته بودم که مرا به بی نهایت عشق، آرامش، سلامتی و هدایت پروردگار رسانده بود. پر شده بودم از عشق خداوند، مدام اشک شوق می ریختم  و همه کارم صحبت درباره توحید و تجربه چنین رابطه ای با خدا بود. در زندگی ام ثروت نبود نه به این دلیل که این خدا که چنین عشقی به من بخشیده، نمی تواند ثروت ببخشد، بلکه دلیلش باورهای بیمارگونه ام درباره ثروت بود.

یادم می آید آنقدر ذهنم درباره ثروت محدود بود که حتی تصور توانایی خریدن یک ۲۰۶ را نداشتم. فکر می کردم تنها راهش این است که یک فرد ثروتمند چنین هدیه ای به من ببخشد. در تصوراتم فرد ثروتمندی را می دیدم که به خاطر آموزش های من تحولی اساسی در روابط، سلامتی یا معنویت برایش رخ می دهد و به عنوان تشکر یک ۲۰۶ قرمز رنگ به من هدیه می کند!!!

باورهایم درباره ثروت شرک آلود بود به همین دلیل عشق را از خدا خواسته بودم اما ثروت را نه!

وقتی با چنین شور و اشتیاقی سوزان از عشق بی نهایتی که با خدا تجربه می کردم، می گفتم، کم کم، از افراد زیادی در گوشه و کنار شنیدم که می گفتند، مگر این خدا چکار کرده؟ چقدر ثروت به تو بخشیده؟ خانه و ماشین هایت کو؟ حساب بانکی ات چقدر است؟

این اتفاقات مرا به فکر فرو برد که:

چرا نباید ثروت را نیز از همان خدایی بخواهم که چنین عشقی به من بخشیده؟

اصلا چرا ثروت را چیزی جدا از او می دانم؟

پس جهادی اکبر برای تغییر آن باورهای بیمارگونه و شرک آلود به راه انداختم. از خدا خواستم آنقدر به من ثروت ببخشد تا وقتی درباره توحید صحبت می کنم:

آنقدر در فرکانس کلامم یقین و اطمینان جاری باشد که حریف هر نگاه شکاکانه ای نسبت به نقش توحید عملی در میزان تجربه خوشبختی آدمها با هر دین و مذهبی باشد. تا آنجا که بتوانم با قدرت بگویم این خدا که خوشبختی، سلامتی و رابطه عاشقانه می دهد، ثروت هم می بخشد.  تنها همین خدا برایت کافی است که وعده داده:

«من نزدیکم و اجابت می کنم درخواست هر اجابت کننده ای را به شرط آنکه او هم مرا اجابت نماید. به شرط آنکه تنها مرا بپرستد و تنها از من یاری بجوید و تنها مرا کافی بداند.»

جلسه ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها، قدرتمندکننده ترین باورهایی را توضیح می دهد که باید درباره خداوند بسازی زیرا اگر رابطه بین تو و یکتاپرستی درست شود، همه نعمت ها خود به خود وارد زندگی ات می شود همانگونه که وارد زندگی ام شد.

این خدا را باور کن تا هم خوب زندگی نمایی و هم کمک کنی تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد.


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت ۳
    771MB
    28 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۳
    25MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

729 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آزی» در این صفحه: 3
  1. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3053 روز

    این مدتی که در این سایت مطالبش را دنبال می کنم و تمرین می کنم و دوره راهنمای عملی به رویا ها را گوش می دادم قبلش به خودم گفتم این 6 ماه به قول استاد کار کن اگر به آرزوهایت نرسیدی حالا راه های دیگر هست . گذشت و تمام شد به همه آرزوهایم نرسیدم . اما می خواهم ادامه دهم باورهایم فکر کردنم عوض شدند و دوباره و دوباره ادامه می دهم چون احساسم خوب است . چون می دانم هدفم فقط داشتن و رسیدن به آرزو ثروت خانه ماشین و همسر نیست چون در تمامی اینها دنبال خدا هستم دنبال نهایت هدفم نهایت آرامشم سلامتی ام و نهایت احساسم . اگر به حتی ثروت برسم او نباشد چه فایده هر چند فکر می کنم مگر بدون اومگر می شود مگر این که فقط پول بخواهم آن هم مسیرهای غیر طبیعی مثل کلاهبرداری و غیره ..اما من ثروتی می خواهم که لذت و آرامش داشته باشد ثروتی که افزون شود زیبایی آرامش را در آن ببینم . نمی دانم چطور خیلی ها ادعا می کنند مثلا فلان دانشمند به خدا اعتقاد ندارد مثلا من هاوکینگ را شنیده بودم کتاب تئوری همه چیز را که خواندم در مورد زندگیش هم هیچ کنجکاو نبودم هر چند مطالب علمی بود اما همش دنبال فکر کردن قوانین خدا وپی بردن به انها بود . چطور می تواند کسی که چنین افکاری دارد به خدا باور نداشته باشد انیشتین هم همین طور . مگر می شود کسی به همه موفقیت ها آرامش و هماهنگی برسد بی خدا باشد . مثل سریال های تلویزیونی یک دانشمند بسیار منطقی که اصلا می گوید خدا نیست و بسیار عاقل و باهوش و علمی نشان داده می شود . اینها همه اش فیلم است . اگر خدا در زندگی من نباشد رابطه عاطفی هم نیست از چه کسی طلب محبت کنم یک انسان یک مرد چقدر نیرو توان یا احساس دارد که ببخشد وقتی با خودم هماهنگ نباشم از کجا انرژی می گیرد . اصلا چرا باید ببخشد مگر این که خودش هم چیزی بخواهد از من طلب کند من که به منبع وصل نباشم مگر چیزی برای بخشش دارم . اصلا کسی یا چیزی یا ثروتی می تواند برای همیشه مرا سیراب کند گویی ان هم باشد از محدودیتها خسته می شوم . فهمیدم نهایت خواسته و آرزویم هر چند خیلی عظیم به دنبالش حضور خداوند را می خواهم پس همین الان هم می توانم او را داشته باشم . اگر این نهایت آرامش و لذت برکت و فراوانی است آری همین رابطه همین را می خواهم بقیه مسائل اهداف آرزوها و خواسته ها خودشان درست می شوند . من فقط از او می خواهم . دیگر بر نمی گردم به کجا برگردم به هپروت به تنهایی به ترس به هیچ به احساس به جایی که نیست چطور برگردم؟ می خواهم در این جاده آرام و آرام قدم بردارم و زیبایی را ببینم خدا را بشناسم و خودش هدایت می کند همه کارها را همیشه خودش می کند .من فقط انتخاب های خوب می کنم .او خودش مرا هدایت می کند و پرورش می دهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3053 روز

    می خواهم این عبارات تاکیدی را در روز مرتب تکرار کنم:

    هر روز و از هر جهت ثروتمند تر می شوم.

    هر روز و از هر جهت احساسم بهتر و بهتر می شود.

    سال پیش دوست پسری داشتم جالب بود امروز بهم پیام داده بود باهاش تمام کرده بودم چون بهم بی توجه بود . برایم وقت نمی گذاشت و من همچنان به این رابطه نادرست ادامه می دادم تا یک روز تصمصیم گرفتم تنها بمانم اصلا چه می شود و تمام کردم چه حس بهتری را تجربه کردم . بعد با این قوانین اشنا شدم و آن قدر به وضوح رسیدم که می دانم چه چیزهایی می خواهم از رفتارش می خواهم با کسی ازدواج کنم که هر روز بهم زنگ بزند با هم مرتب حرف بزنیم در تماس باشیم جزو اولویت های مهم زندگیش باشم خواسته هایم را انجام دهد مصمم باشد به خواستگاری ام بیاید سریع تصمیم بگیرد و ثروتمند باشد رابطه اش با خدا خوب باشد هماهننگ باشیم و ظاهرش همان باشد که می خواهم . به خیلی وضوح ها رسیدم . شاید به نظر بقیه خیلی ایده ال باشد و بگویند اصلا چنین کسی وجود ندارد!! خیر. خیلی بیشتر از قبل مطمئنم وجود دارد و نه یکی هزار ها تا میلیو نها نفر می تواند باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3053 روز

    من دوست دارم تنوع را و این که چیزهای جدید بگیرم . حتی این که زود به زود خانه عوض کنم و در مورد نگه داشتن قبلی ها بیشتر دوست دارم انها را ببخشم. لااقل برای لباس ها و چیزهایی که دارم مرتب این کار را می کنم البته در حد اعتدال . چون فکر می کنم این زمانی متعلق به من است و حالا باید مال کسی دیگر باشد چرا که هم تازگی را دوست دارم هم فکر می کنم با این کار چیزهای نو بیشتر به دست می آورم و مهم تر از همه دوست دارم وابسته به وسیله ای نباشم و بدانم همه چیز در نهایت با ید گذاشته شوند .

    دوست دارم خانه ام نسبتا خالی باشد مبلمان ساده و طرح های ساده را دوست دارم . مثلا کابینت های ما در خانه مادرم پر ظرف است و باز که می شود نمی شود به راحتی چیزی دراورد . دوست ندارم کمد ها یا خانه ام پر وسیله باشد دوست دارم نیمه خالی باشد هر وقت هم نیاز شد نو کنم و اتفاقا نو کردن و بیرون گذاشتن یا بخشیدن وسایل را خیلی دوست دارم . چون بهم ین حس را می دهد که دیگر مال من نیست حالا مال شخص دیگری می شود و من خوشحالم که بهترش را می خرم . در عین حال همیشه می خرم. حتی دوست دارم کمد ها یم نیمه خالی باشد تا مرتب و منظم باشند و فضای راحتی داشته باشم . چون فکر می کنم نگه داشتن همه چیز حس وابستگی ایجاد می کند و دلم نمی خواهد مدت طولانی چیزی را داشته باشم دلم می خواهد عوضش کنم و به شخص دیگری برسد . حتی خانه یا ملک دوست دارم اگر بزرگتر و بهترش را می گیرم قبلی مال شخص دیگری شود . فعلا که این سبک شخصی را دوست دارم حالا شاید ثروتمند شدم نوع دیگری بخواهم . اما در ذهنم همیشه مرتب بودن و نیمه خالی بودن مهم است فکر می کنم کسانی که انبارها شلوغ خانه شلوغ نامرتب دارند و همه چیز را از 30 یا 20 سال پیش نگه می داند افکار فقیرانه دارند فکر می کنم باید رها کرد تا جایگزین شود .در هر حال از این ایده هم متاثر شدم . که هر چه ثروتمند تر شوم می توان بیشتر هم داشت مثلا به جای یک خانه دو خانه یا چند ماشین می توان داشت و در عین حال هر وقت خواست انها را تعویض کرد. من خیلی دوست دارم در کنار خانه آپارتمانی ویلا هم شمال تهران داشته باشم تا هر وقت خواستم به طبیعت آنجا بروم . دوست دارم بعد از ماشین معمولی شاسی بلند داشته باشم و بعد مدل بالاتر مثل مازراتی و پررشه . اتفاقا خوب است که وقتی مدل ماشین بالا باشد یک مدل معمولی و اسپرت هم کنارش باشد . در مورد خانه هم همین طور زمانی ادم فکر می کند یکی کافی است بعد شاید ظرفیتش بالا برود 3 تا در یک زمان و اگر چهارمی را داشته باشد بخواهد یکی را بفروشد . من این را دوست دارم اما در عین حال دوست دارم خانه ام مرتب و تمیز باشد و همان چیدمان نیمه خالی و لوکس و نوساز را هم داشته باشد و بعد مدتی مثلا چند سال اسباب کشی کنم و تنوع داشته باشم و جاهای متنوع زندگی کنم .زمانش هم شد مهاجرت کنم کشور کانادا و امریکا را دوست دارم برادرم کانادا است و دوست دارم زمانی بروم که به فرکانسش رسیده باشم وبرای زندگی بهتر آرام تر و موفقیت بیشتر بروم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: