توحید عملی | قسمت ۳

استاد عزیزم سلام ، سلامی با طعم و بوی خدا به تو که از فرسنگ ها دورتر ، گرمی بخش وجود من هستی

چند روزیه که دچار سوالات گوناگون در رابطه با دوره ثروت یک میشم و از اینکه نمیتونم جملات تاکیدی را با باور قلبی تکرار کنم ناراحتم ، از اینکه نتایجم ماندگاری نداره و پولهایی که بدست میاد زود به ته می رسه و تمام میشه و دوباره من بی پول میشم ناراحتم ، از اینکه تا میام از باران ثروت خیس و بارانی بشم ، بند میاد ناراحتم ، از اینکه تا برم سطل بیارم بارون می ایسته ناراحتم ، و خلاصه ذهنم به شدت درگیر و قلبم پریشانه ، اعتراف می کنم که نگاه توحیدی ضعیفی دارم هرچند که بدون اعتراف هم تو می فهمی که حرفهای من ناشی از ایمان ضعیف درون من است ، دست به دامن فایل ها و دوره هایی که خریدم و کتاب رویاها شدم اما آرام نمی گرفتم و چیزی در درون من ، ثروت و پول را دور و دست نیافتنی جلوه میداد ، خیلی دلم میخواست به روزهایی فکر کنم که درآمدم چند برابر شده بود ، روزهایی که نتایج به سراغم می آمدند ، من آن زمان چه میکردم ؟؟ خدایا هیچ چیز یادم نمی آید ، فرمول دستیابی به آرزو هایم را فراموش کرده ام

و اینها تمام افکار این یک هفته من بود ، هفته پیش قریب به چهارده میلیون پول به زندگی من وارد شد و من شگفت زده شده بودم و این هفته من پول ندارم و احساسم خرابه خرابه ، بماند که تمام پولهایی که هزینه کردم جزیی از هزینه های لازم و ضروری بود

امروز هم در حالیکه ظاهر افکارم را درست میکردم و سعی می کردم با احساس بدم مبارزه کنم و ان را زیر نقاب خنده های مصنوعی و چهره نگرانم پنهان کنم ، نمیدانم چرا شروع به تماشای فایل توحید عملی 3 کردم ، فایلی که قبلا تنها یکبار گوشش کرده بودم و امروز انگار برای اولین بار است که آنها را می شنوم ، من واقعا به یک چیز ایمان دارم و اون اینکه اگر در مدار درست نباشی حرفهای استاد را نخواهی شنید حتی اگر در حال گوش دادن باشی اما گوش جانت آنچه را که نباید بشنود ، نمی شنود ، استاد من امروز این فایل را تماشا کردم و روزهای دیگر هم تماشا می کنم و جان میگیرم و ، با گوش جانم تمام حرفهایت را شنیدم ، استاد تو چه حرفهایی میزنی ، تا بطن وجودم خدا را در کلام تو دیدم ، رزق از درون خدا می آید و نه جایی دیگر ، آه استاد ، من چرا در دفترم و در محل کارم دنبال پول می گشتم ، چرا ساعتهای مختلف را برای حضور در دفترم انتخاب میکردم که ببینم چه ساعتی مشتری بیشتری می آید ، چرا فکر میکردم سر چهارراه و خیابان های شلوغ برای کار بهتر است ، چرا میلیون ها مشاوره رایگان دادم و چرا پول کم میگرفتم تا بلکه افراد جذبم شوند ، اینها چه ربطی دارد به رزقی که از ذات مقدس الهی می آید ، من چه جاهایی که به اشتباه دنبال پول می گشتم ، خدا کنارم بود و من نمی دیدمش ، منبع رزق و برکت در رگهای من بود و من نمی دیدمش از بسکه بمن نزدیک بود ، نمی دیدمش ، استاد حالا میفهمم که چرا بدست آوردن پول آسان ترین کار دنیاست ، حالا میفهمم که چرا هرروز فرصت برای ثروتمند شدن من بیشتر و بیشتر میشود ، حالا دلیل تمام درصدهایی که به یکصد و چهل باور ثروت یک دادی را میفهمم ، چون جواب تمام آن باورها ، یک کلام است ، خداست …..خداست…..خداست

استاد عزیزم حیف است که به فایلهای تو عنوان «رایگان»تعلق بگیره ، فایلهای تو یک دنیا ارزش داره

سلام و درود خدمت استاد عزیزم ، فایل جدید را دانلود کردم اما به دلیل حضور در محل کار هنوز نتونستم ببینمش و حرفهای گرانبهای شما را بشنوم هرچند که توضیح متن فایل و تصویر زیبا و نشاط انگیز شما ، گویای کیفیت بالای کلام شما و نکات کیهانی فراوان است … استاد عزیزم ، « تغییر » مانند جوانه زدن و شکافتن قلب خاک است ، « تغییر » مانند رشد یک جنین و ضربه زدن به شکم مادر است که نوید ساختن و شکفتن و خلق یک موجود جدید را میدهد و من این تغییر را در وجود خودم روزبروز بیشتر حس میکنم ، انگار چیزی در من جوانه میزند ، انگار سلولهای جنینی در من تولید میشوند ، آنچه را احساس می کنم که تا بحال ، نبوده ، من تغییر را به معنای واقعی کلمه احساس می کنم و چقدر حس شیرینی است ، استاد عزیزم بزرگترین و بهترین دوست من سایت عباس منش و تمام گفته ها و آموزه های شما از قدیم تا الان و آینده و نظرات دوستانم است و من به این رابطه و به این دوستی افتخار میکنم ، شما به من جرأت و جسارت آرزو کردن دادید ، واژه آرزو برای من مرده بود و من فکر میکردم دوران آرزو کردن برایم تمام شده و تنها رسالتم این است که کار کنم تا از گرسنگی نمیریم و دست نیازمان را به سمت کسی دراز نکنیم اما حالا من هیچ ربطی به این طرز تفکر ندارم ، درون من آرزو کردن شعله گرفته و موج آرزوهای جورواجور هرلحظه از جایی سرچشمه میگیرند و من را خیس و سیراب میکنند و من شیفته این شیوه ی انسان شدنم ، دوستت دارم استاد ، بسیار زیاد ، زیادتر از همیشه