امروز مکالمه ای با یکی از دوستانم در ایران داشتم که می گفت، امروز، یعنی سه شنبه ۸ می ۲۰۱۸، اکثر مردم و بازاری ها در ایران منتظر تصمیم ترامپ درباره موضوع برجام هستند. زیرا اوضاع بازار و همه کسب و کارها بستگی به این تصمیم دارد.
پس از این مکالمه، احساسم مرا جلوی دوربین آورد تا به همه افرادی که منتظرند تا تصمیم یک فرد، دولت یا یک اتفاق، اوضاع آنها را مشخص نماید، این اصل را یاد آوری کنم که:
وقتی یک اتفاق یکسان، مثل بالا یا پایین آمدن ارزش دلار، برای برخی از افراد همین جامعه، نعمت می شود و برای برخی ها نگرانی و مشکل، نشانه ایست که می گوید: قوانین اساسی تری در کار است که زندگی ما را رقم می زند. خداوند خواسته تا تمام اتفاقات زندگی ما در دست باورهای مان باشد، نه تصمیمات دیگران.
به اندازه ای که می توانیم این قانون را باور و خداوند را برای خود کافی بدانیم، به سمت دریافت آن نعمت ها هدایت می شویم.
به اندازه ای الهامات را دریافت می کنیم که به وسیله نگاه توحیدی، از عهده کنترل نجواهای ذهنمان بر آییم. نجواهایی که می گوید اوضاع بازار خراب است. همه چیز در دست ترامپ است، وضعیت کسب و کارت در دست نرخ دلار است و …
اما اگر درک کنیم که خداوند قدرت کنترل ذهن مان را به ما داده و می توانیم با ایجاد باورهای قدرتمند کننده، زندگی خود را آنگونه که می خواهیم خلق کنیم، فارغ از اینکه اوضاع و شرایط اقتصادی مملکت چیست یا دولت ها قصد چه تصمیماتی دارند، در هر صورت، همه آن شرایط ، برای ما فقط رحمت خواهد بود.
این یعنی توحید عملی. یعنی فقط خداوند و قوانینش را کافی دانستن. یعنی در مسیر ساختن جهان بینی توحیدی بودن.
به اندازه ای که از عهده کنترل نجواهای ذهنت بر می آیی و سعی می کنی به جای نگران بودن درباره تصمیمات افراد، دولت ها و شرایط، باورهای هماهنگ با قوانین خداوند را بسازی و با خداوند هماهنگ شوی، جهان بینی ات توحیدی می شود و به اندازه ای که جهان بینی ات توحیدی می شود، آرامشی وارد زندگی ات می شود که تو را به سمت نعمت ها و ثروت ها هدایت می کند. به گونه ای که، دیگر نیازی نیست نگران تصمیمات آدمها، دولت ها یا شرایط اقتصادی و … باشی.
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت ۴0MB15 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۴0MB15 دقیقه
💎به نام خداوند بخشنده و مهربان و صاحب فضل عظیم💎
تو آخرین کامنت هایی که گذاشتم نوشته بودم که یه اتفاق باحالی برام افتاد که دوس دارم در موردش تو کامنت های قسمت چهارم توحید عملی بنویسم ولی از بس که از اون روز تمرکزم رو کار و پروژه بود که وقت چندانی نداشتم که بیام بنویسم و بیشتر فقط در حدی بود که فایل هایی که احساس میکردم پاشنه آشیلمه رو گوش میکردم تا اینکه امروز خداوند این فرصت رو در اختیارم قرار داد تا کلی فایل جدید که انگار بهش نیاز داشتم رو ببینم ، کلی از قسمت های زندگی در بهشت رو ببینم ، کلی رو خودم مجددا کار کنم و کد های درست رو تقویت کنم و در نهایت بیام و بنویسم و برای خودم ثبت کنم که هم یادم بمونه و هم توجه به نکات مثبت داشته باشم.
خب از اینجا شروع میکنم که :
«تو این فکر بودم که هتلی که اجاره کرده بودم رو یه ماه دیگه اجاره کنم و قبلش هم با یکی از مسئولین هتل صحبت کرده بودم و بهم جواب منفی داده بود و میگفت اگه یه ماه میخوای اجاره کنی باید با قیمت اصلی هتل اجاره کنی که قیمت خیلی بالایی هم بود.»
من از طریق یه اپلیکیشن هتل گرفته بودم که با تخفیف خیلی خوبی بود ولی تو همین اپلیکیشن هم یه ماهه قبول نمیکرد ؛ یعنی کلا بیشتر از ۱۰ روز قبول نمیکرد.
تا اینکه یه روز که قرار بود یه مبلغی بشینه به حسابم (شب قبلش از طریق شماره شبا تراکنش انجام شده بود) حسم بهم گفت تو همون اپلیکیشن چک کنم ببینم همین هتل چنده و چند روز دیگه میتونم اجاره کنم.
آقا من این کارو کردم و دیدم چه جالب قبول کرد که ۲۷ شب اجاره بده با همین قیمت و خلاصه که من خیلی خوشحال بودم که میتونم نزدیک یه ماه با این تخفیف فوقالعاده اجاره کنم.
بعد یهو یادم اومد که باید صبر کنم تا این مبلغ به حسابم بشینه که بتونم رزرو کنم و بیخیال شدم و با خودم گفتم حالا عصر که پول اومد میگیرم.
اگه اشتباه نکنم فک کنم رفتم یه چیزی شستم و در حین اینکار یه حسی بهم میگفت باید الان انجامش بدم و یهو اون جمله ی استاد که میگفت :
«اگه قرار نبود کاری کنی چیزی به تو گفته نمیشد و اگه چیزی بهت گفته میشه یعنی باید اون کارو انجام بدی» اومد تو ذهنم و سریعا همون لحظه رفتم پای عابر بانک و از یه کارت دیگه ام ، مبلغ مورد نظرو منتقل کردم به کارتی که رمز دوم داشت و همون جا ، همون لحظه من رزرو کردم هتل رو.
حالا اتفاق باحالی که افتاد این بود که دو سه ساعت بعد که اون پول دیگری وارد حسابم شد ، دوباره اپلیکیشن رو چک کردم و دیدم که تو همین دو سه ساعت قیمت هتل بین ۵۰ تا ۶۰ درصد افزایش داشته و من کلی ذوق زده شده بودم که تونستم هدایت خدا رو دریافت کنم.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت❤️
اتفاقات باحال زیادی تو همین چند روزی که کامنت نزاشتم افتاده ولی تو این کامنت فقط دوس داشتم همین داستانو بنویسم و انشاالله در کامنت های بعدی بیشتر خواهم نوشت.
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهتر هدایت هاشو دریافت کنیم.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا عمل کنیم به آنچه که به ما گفته میشه.
از خدا میخوام هممونو به بهترین مسیر ها هدایت کنه.