توحید عملی | قسمت ۴

با سلام خدمت استاد عزیز ودوستان خوبم

من واقعا خداروشکر میکنم که منو با استاد آشنا کرد وهدایت شدم به استاد

داستان هدایت من خیلی جالبه که خاستم برای شما هم بگم

من از بچگی دیدم به دنیا با بقیه ی هم کلاسیا ودوستام فرق میکرد خیلی خیلی دنبال پیدا کردن معنای زندگی وپیداکردن خدای خودم واینکه چطور به خدا توکل کنم و…بودم

به طوری که از پنجم ابتدایی درباره ی صوفی ها تحقیق کردم عرفانهای مختلفو دنبال کردم مطالعه ی دینی زیادی داشتم حتی به افرادی چنگ زدم که بعد ها فهمیدم فقط هدف سواستفاده رو داشتن واون آدمی که فکر میکردم نبودن

جالبه که بهتون بگم که حتی مدتی میخاستم تحصیلاتم رو که در رشته ی عالی هست رو رها کنم ومدتها برم دنبال روش زندگی وهدف زندگی وخدای خودم بگردم اما هرگز نتونستن به نتیجه ی مناسب برسم در حدی که تقریبا همه چی رو رها کرده بودم …

خیلی خیلی اتفاقی با پسری آشنا شدم که خیلی خیلی دوسش داشتم در همون جلسه ی اول یا دوم آشنایی اسم استاد رو گفت ومن کنجکاو شدم وبه سایت استاد مراجعه کردم

متاسفانه اون پسر منو دوست نداشت فقط قصد سواستفاده رو داشت ولی من نمیدونستم ودیوانه وار عاشقش بودم

هروقت که رها میکرد منو یا اذیتم میکرد فقط با سخنرانی های استاد حالم خوب میشد به عبارتی تونستم اون مراحل سخت رو بگذرونم

من در کل تعطیلات عید حتی توی مسافرت سخنرانی های استاد رو گوش میکردم چون حالم خیلی بد بود الان که یادم میاد گریم میگیره…

گذشت وگذشت تا اینکه خدا به راحتی من رو ازین فرد نا مناسب بدون اینکه من زیاد اذیت بشم به تدریج جدا کرد …

ومن الان واقعا سپاسگزار خدا هستم که اون آدم سمی رو از زندگی من بیرون کرد

ولی اون آدم منو با خدای خودم آشنا کرد انگار اومده بود رسالتشو توی زندگی من انجام بده وبره

من اونقدر آدم احساساتی بودم که تا این سن وارد رابطه با هیچ پسری نشده بودم چون میترسیدم وابسته بشم ولی این تجربه را درکنار استاد به راحتی گذروندم والان در حال آشنایی با افراد دیگه هستم

وتمام لحظاتم سعی میکنم به حرفای استاد گوش کنم واونا رو عمل کردم

واقعا خدارو شاکرم که منو با شما آشنا کرد

به قول استاد عزیز هیچ کس نمیتونه به آدم آسیب بزنه اگر خدا نخواهد…