توحید عملی | قسمت 5

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

یکی از موضوعاتی که در درک اصول ساده اما بسیار اساسی زندگی به من کمک نموده، گوش دادن به مصاحبه با افراد موفق بوده است. به شخصه علاقه زیادی به یافتن و تجزیه تحلیل قوانین خداوند از لابه لای داستان موفقیت ها یا حتی شکست های افراد دارم.

زیرا این کار به من کمک می کند تا موانع مخفی ای را بشناسم که عامل گمراه شدن از مسیر صحیح است و متعهد به اجرای اصول ساده ای باشم که به خاطر ساده بودنش اغلب نادیده گرفته می شود، در صورتیکه اصل و اساس موفقیت است.

نکته مهم و مشترک اغلب مصاحبه هایی که با آن برخورد داشته ام، “شرک” بوده است. در جریان این ماجرا بیشتر متوجه شدم که فارغ از اینکه افراد چه دین، مذهب یا ملیتی دارند، میزان موفقیت افراد به میزانی است که توانسته اند توحید را در عمل اجرا نمایند و میزان شکست های آنها بی آنکه خودشان مطلع باشند، به میزانی است که اسیر و برده شرک شده اند.

شنیدن داستان افرادی که مرتباً دلیل موفقیت های خود را “مردم” (به عنوان عواملی غیر  از خداوند به عنوان نیرویی که همه چیز از اوست)، می دانند و از هر 5 کلمه شان، یک کلمه “فقط به خاطر مردم – فقط به خاطر طرفدارهایم  و جملاتی از این دست است”، نقش و اهمیت توحید در تجربه سعادت به شکل عشق، سلامتی، ثروت و بی نیازی و رضایت از زندگی را بیشتر به من شناساند و بیشتر به من فهماند که:

شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریک شب، چقدر مخفی است.

وقتی مرتباً عامل موفقیت های خود را به غیر خدا نسبت می دهی یا می ترسی عاملی بیرونی مانع موفقیت ات شود یا موفقیت ات را در گرو حمایت عاملی بیرون از خود می دانی، متوجه نیستی که چگونه برده شرک شده ای و با چه سرعتی در حال دور شدن از مسیر خوشبختی هستی!

وقتی عامل موفقیت هایت را مردم و تعداد علاقه مندان یا دنبال شوندگانت می دانی و تلاش می کنی جمله ای را بگویی که آنها دوست دارند و کاری را انجام دهی که مورد رضایت آنهاست، در واقع این تو هستی که برده، بنده و دنبال شونده آنها شده ای و به همان اندازه نیز از مسیر نعمت و رحمت دور می شوی.

بنابراین باید از خودمان سوال کنیم که:

چرا با وجود اینکه هر بار روی غیر خدا حساب باز کردیم، به شدت شکست خورده ایم، باز هم نقش توحید را درک نکرده ایم و همچنان روی غیر خدا (دولت، حکومت، دلار، مشتری، خانواده و…)حساب می کنیم؟!

چرا نمی توانیم آدمها و عوامل خیر رسان در زندگی مان را عشق هایی از طرف نیروی برتری بدانیم که همه قدرت در دست اوست و همه ما به یک اندازه به او وصل هستیم؟!

چرا نمی توانیم اعتبار این نعمت ها را به نیرویی بدهیم که رابطه مان با او ازلی و ابدی است؟!

حقیقت این است که:

قدرت تنها از آنِ انرژی است که همه ما جزئی از او هستیم و به اندازه ای که به این انرژی وصل می شویم و روی او حساب می کنیم و به هر عاملی غیر از او غیر وابسته می شویم، توحیدی می شویم و می توانیم برکت این نیرو را از طریق دستان بی نهایتش و به شکل های متفاوتی در زندگی مان ظاهر و تجربه کنیم.

به اندازه ای که  از بدنه ی جامعه شرک زده  فاصله می گیریم، جامعه ای که هر عاملی مثل قیمت دلار، ارتباط موثر با کارفرما، دولت، طرفداران و … را موثر می داند الاً خداوند به عنوان منبع قدرت، به همان اندازه نیز به سمت جریانی از نعمت، برکت و خوشبختی هدایت می شویم.

برای تجربه خوشبختی تنها یک راه وجود دارد:

باید انرژی و زمانی را که صرف شرک ورزیدن می نمایی، یعنی صرف زیر پا گذاشتن اهداف، ایده ها و خواسته های خود می کنی تا کاری را انجام دهی که دیگران را راضی و دنباله رو و طرفدار خود نمایی تا شاید درآمدی کسب نمایی،  صرف اجرای توحید عملی و دنباله رو ی خداوند به عنوان منبع تمام خیر و برکت ها و قدرت ها نمایی و به او وابسته شوی.

آنوقت این نیرو به عنوان منبع همه قدرتها و انرژی ای که تو جزئی از او هستی و به پشتوانه ی رابطه ی همیگشی ات با او پا به این جهان گذاشتی، همانگونه که بدون ذره ای تلاش، سلامتی را از طریق تنظیم عملکرد هزاران عضو در بدنت جاری ساخته، به همین شکل نیز از طریق هزاران دستش برای کسب و کارت مشتری می شود، به تو عشق می ورزد، برایت آرامش، سلامتی و ثروت می شود.

زیرا این یک قانون است که تمام موفقیت های ما به اندازه ای است که می توانیم توحید را در عمل اجرا نماییم و تمام ناخواسته های ما حاصل مشرک شدن و به غیر این نیرو وابسته شدن است.

به دلیل نقش مهم توحید است که رسالتم را اشاعه توحید عملی در سراسر جهان می دانم  و در این راستا، یک روز مصاحبه هایی را با افراد موفق انجام می دهم و باورهای توحیدی ای را از لابه لای داستان موفقیت شان استخراج می کنم تا درک کنیم، فارغ از اینکه چه دین، مذهب و ملیتی داریم، همه ما بخشی از انرژی ای هستیم که همه چیز از اوست و به اندازه ای که به این منبع وصل می شویم و روی او حساب می کنیم، از موهبت و خیر و برکتش برخوردار خواهیم شد.

سید حسین عباس منش


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1127 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سلطانی» در این صفحه: 8
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    توحید عملی 5

    به نام خدای غفور رحیم

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    دیروز صبح زود که بیدار شدم از خداوند خواستم که بهم بگه باید چه کار کنم و روی چه چیزی متمرکز بشم .وقتی زدم روی نشونه این فایل اومد فایلی که قبلا هم گوش داده بودم ولی انگار خداوند دیروز پیامش رو می خواست به من برسونه و من ی ترمزی رو در وجود خودم پیدا کنم

    وقتی کپشن فایل رو خوندم اولا خیلی خوشحال شدم چون خداوند مهر تاییدی زد بر تصمیمی که مدتی بود گرفته بودم و داشتم اجراش میکردم که کار کردن روی باورهای توحیدیم با فایل های اجرای توحید در عمل بود و فهمیدم که در مسیر درست هدایت قرار دادم

    اما اونجایی که توی کپشن نوشته شده بود شرک خیلی مخفیه توی وجود مومن همین من رو به فکر فرود برد

    من قبلا که این فایل رو گوش میدادم فکر میکردم که خب من که دنبال فالوور و اینا نیستم پس این قسمت فایل که در مورد شرکه برا من نیست اما دیروز وقتی ی کم فکر کردم دیدم ای دل غافل این دقیقا برای من

    نشستم رفتارهام رو بررسی کردم دیدم که دتهاست من دارم از خداوند تشکر میکنم بخاطر رزق وروزی که به من میده و هر وقت پولی به حسابم واریز میشه میگم خدایا سپاسگزارم برا این رزقه یعنی آگاهانه داشتم از خداوند سپاسگزاری میکردم

    اما

    یهو متوجه شدم که بعضی وقتها برای رضایت والدین ی کارایی رو انجام میدم مثلا ساعت برنامه کلاسی رو عوض میکنم برای اینکه اونا راضی باشن .من فکر میکردم با این کارم دارم به اونا خدمت میکنم اما الان که خوب فکر میکنم میبینم که ی رگه هایی از شرک توی این کارم هست ی چیزی که من بصورت ناخودآگاه داشتم انجامش میدادم

    الان فهمیدم وقتی استاد میگه شرک مثل راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریکی شب روی سنگ سیاهه یعنی چی

    خدا رو شکر که این موضوع رو فهمیدم و از این به بعد سعی می کنم رعایتش کنم که برای راضی کردن دیگران خودم رو اذیت نکنم و خواسته های خودم رو زیر پا نزارم

    سپاسگزارم استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    روز شمار قسمت 70

    با سلام خدمت استاد عزیز

    نکات این قسمت :

    مهمترین دلیل خوشبختی انسان توحیده

     داشتن باورهای توحیدی باعث میشه که انسان به خواسته هاش دست پیدا کنه

     داشتن باورهای شرک آلود باعث میشه که انسان از خواسته هاش دور بشه

    و من: این همه سالی که من اونهمه خواسته داشتم اما بهشون نرسیدم بخاطر این بود که شرک توی وجودم لونه کرده بود. و اینکه الان دوساله که دارم به خواسته هام میرسم یعنی باورهای توحیدی توی وجودم جوانه زدن و دارن هر روز بزرگتر و بزرگتر میشن

     یک روش خوب پرای پیدا کردن باورهای توحیدی و شرک آلود افراد دیدن مصاحه ها یا مصاحبه کردن با آدم های سرشناس و موفقه البهت اگر به اصل پرداخته بشه و سوالات درست پرسیده بشه وگرنه پرداختن به حاشیه که کار هر کسی میتونه باشه .

     تکنیک اعراض کردن از اونچه که دیگران در مورد ما میگن: نیازی نیست ما به دیگران توضیح بدیم دلیل کارها و رفتارهامون رو. اگر ما مسیر درست رو بریم مسیر درست راه خودش رو پیدا میکنه و نیازی به اثبات کردن به دیگران نیست

     اگر دنبال این باشیم که به انتقادات دیگران جواب بدیم در زنجیره ای از مصاحبه ها قرار میگیریم که فقط وقت تلف کردن و دور شدن از رشد و پیشرفت خودمونه .

     من اگر استادعباس منش رو الگوی خودم میدونم باید مثل ایشون رفتار کنم .ایشون در مقابل اونهمه انتقادات و توهین هایی که بهشون شد از تکنینک اعراض استفاده کردن و تمرکز شون رو گذاشتن روی خودشون و پیشرفت خودشون و تونستن با همین کار اتفاقات خوب بیشتری رو برای خودشون رقم بزنن.

     توی داستان این مصاحبه چون این فرد هنرمند از تکنیک اعراض استفاده نکرده توی زنجیره ای از تلاش برای قانع کردن دیگران قرار گرفته و اوضاع هی بدتر وبدتر شده چون طبق قانون اگر ما توجهمون رو بزاریم روی چیزی که ازش خوشمون نمیاد از جنش همون رو بیشتر و بیشتر جذب میکنیم .

     بعضی از افراد مثل اون مصاجبه کننده ها همیشه به دنبال حواشی هستن. به دنبال اینکه دیگران رو بکشن پایین درست مثل اون فرادی که توی قرآن به دنبال آیات متشابه هستن و هی میرن سراغ فرعیات .اصل رو رها میکنن و میچسبن به فرعی که طبق شرایط هر فردی متغییره. اینها بقول قرآن توی دلشون مرض هست و گرنه آدم اگر عاقل و خردمند باشه بدنبال نتایج عمل کردن به اصل توی زندگی آدم ها میگرده و از اونها الگوی درستی میسازه هم برای خودش و پیشرفتش و هم برای نشون دادن به انسان های دیگه .همون چیزی که استاد بدنبال اجرایی کردنش توی مصاحبه هاست

     اینکه فکر کنیم که ی سری فراد قدرت دارن و میتونن روی کار ما تاثیر بذارن این یعنی شرک .این یعنی اون قدرتی رو که خداوند به ما داده برای خلق زندگیمون دودستی بدیم به عوامل بیرونی:

    اینجا یاد کشف شرک توی وجود خودم افتادم بعد از گوش دادن و درک آموزهای دوره ی دوازده قدم.در جریان این شرایطی که توی جهان پیش اومد من ی مدت مثل آموزشگاههای دیگه آموزشگاهم رو تعطییل کردم چون از طرف مقمات بالا این دستور داده شده ود. اما بعد از ی مدت من نشستم با خودم فکر کردم که اگر من به خدا ایمان دارم اگر من قدرت رو ه آدم ها نمیدم پس این ترسم از مسئولان چیه ؟!!! ااین یعنی من از قدرت این آدم ها توی کارم میترسم . واسه همن تصمیم گرفتم که این قدرت رو از اون ها بگیرم و بر خدا توکل کنم و کارم رو دوباره شروع کنم تا هر کسی که خودش مایل هست بیاد و توی کلاس ها شرکت کنه . از زمانی که من این تصمیم رو گرفتم و بر خدا توکل کردم تا حالا که 6 ماه از اون موضوع میگذره نه تنها هیچ مشکلی از طرف مستولان برای من پیش نیومد بلکه راحت دارم کارم رو انجام میدم و این در حالی ود که خیلی به آموزشگاههای دیگه گیر میدادن و پلمپ میکردن.

     تعریف شرک از دیدگاه پیامبر: شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه بر روی سنگی سیاه در دل تاریکی شب پنهان است. اگر به این تعریف خوب دقت کنیم تشبیهی که توش استفاده شده اوج مشکل شناسایی شرک رو داره نشون میده و این اهمیت مخفی بودن شرک رو داره نشون میده که براحتی قابل شناسایی نیست مگر اونقدر شناخت قوانین توی وجودت رخنه کرده باشه و اونقدر ه قوانین عمل کرده باشی که حالی بین خودت و خدا رو خیلی کمرنگ کمرنگ کرده باشی

     شریک قرار دادن دیگران در کار و اعمال و رفتارمون یعنی همون شرک:و چقدر این موضوع توی قرآن بهش اشاره شده و بارها و بارها ذکر میکنه که در روز قیامت به مشرکان ندا دااده میشه که اون شریکانی که برای خودتون گرفتین کجان؟و مشرکان هیچ دلیل و برهانی برای این کارشون ندارن و ندای ندامت رو سر میدن که سودی به حالشون نداره

     اگر داریم به مردم باج میدیم یعنی مشرکیم:

    من قبلا ه خاطر اینکه ی سری از دانش آموزام بیان آموزشگاه یکسری از اخلاق و رفتارهاشون رو تحمل میکردم چون فکر میکردم اونها منبع رزقن برا من. اما از وقتی با ستاد و فایل های توحیدی آشنا شدم خیلی راحت به دانش آموزانی که قصد درس خوندن ندارن و همین طور هم به خوانواده هاشون میگم که الکی وقت خودشون و من رو هدر ندن اگر واقعا نمیخوان کار کننو ه عبارتی به اونها باج نمیدم چون اونا رو ی دست از دستان خدا میبینم که اگر برن خداوند از دست دیگش به من رزق و روزی میده

     چقدر این تفکر غلط توی جامعه ما هست که جامعه ی ما دست ی سری آدم ها خاص هست و مملکت رو همونجوری که دوست دارن اداره میکنن و این تفکر نهادینه شده توی جامعه و داخل خونواده ها که حتی چه های کوچیک هم این موضوع توی ذهنشون جا گرفته .و همین موضوع هم باعث شده آدم ها قدرت خودشون برای خلق زندگیشون رو نادیده بگیرن و باری به هر جهت زندگی کنن چون فکر میکنن قدرتی ندارن در مقابل جریان راجع جامعه و همین باعث شده که پشرفت و شکوفایی توی جامعه ما کمرنگ بشه در مقابل اون چیزی که من حداقل در مدت این دوسال از مردم آمریکا دیدم که اکثریت خودشون رو مسئول زندگی خودشون میدونن و همچین تفکری ندارن و اینقدر آدم ها رو توی ذهنشون بولد نمیکنن که از قدرت خودشن کاسته بشه

     اگر به خدا وصل بشیم و قدرت رو به اون بدیم نعمت ها وارد زندگی ما میشن و مردم قدرتی برای جلوگیری از این کار ندارن:

    خود من از وقتی که فهمیدم توحید همه چیزه و شروع کردم به کار کردن روی باورهای توحیدیم با گوش دادن و درک فایل های اجرای توحید در عمل به صورت تمرکزی به اندازه ی درکم و به اندازه باورم نعمت ها دارن وارد زندگیم میشن و هیچ کس جز خودم تسهیل کننده یا مانع ورود این نعمت ها نیست به این معنی که وقتی حالم و احساسم خوبه سیل نعمت ها بیشتره و هر وقت احساسم بده سیل نعمت ها کمتر میشه.

     قدرت دادن به خداوند به این معنی که ما در ذهنمون قدرت رو میدیم به خدا و در دنیای مادی و روابط با انسان ها قدردان کارهایی که برامون انجام میدن هستیم و زبانا این رو بیان میکنیم اما توی قلبمون شاکر خداوند هستیم

     تمام دختی ما انسان ها اینه که حرف مردم برامون مهمه و میخوایم اونها رو راضی کنیم:

    اینجا یاد داستان ملانصر الدین و الاغش افتادم که هر بار برای راضی کردن مردم سعی میکرد رفتارش رو تغییر بده و همین باعث میشد که خودش نباشه و نقش بازی کنه .اما به ی جایی که رسید دیگه خسته شد از این نقش بازی کردن و گفتش که ما هیچ وقت نمیتونیم مردم رو راضی نگه داریم و این کار عبث و بیهوده ایه . تلاش برای راضی نگه داشتن دیگران باعث زجر و سختی برای خودمون میشه .باعث میشه که ما برده ی اونها بشیم و آزادی و اختیار عمل رو از ما میگیره و نتیجه ای رو هم در بر نداره .پس بهتره که ما درصدد راضی کردن خودمون باشیم با رفتن توی مسیر درست

     بهترین روش برای برخورد با نظرات مردم خنثی بودنه نه از تعریفشون بال دربیاریم و نه از انتقادشون به خشم بیایم

     ی قدرت توی این جهان هست ی رب هست ی فرمانروا هست که اگر بهش صل بشیم بی مزد و منت کارها رو برامون انجام میده و سندش هم کارهایی که همیشه و هر روز داره بی اجری برامون انجام میدیه و ما انیقدر به اینها عادت کردیم که دیگه برامون طبیعی شدن که باید اینطوری باشه اما این عادت کردنه نباید جوری بشه که ما فراموش کنیم اهمیت و ارزش این کارهایی که داره برامون انجام میده رو نادیده بگیریم. بلکه با یادآوری اونها به ذهنمون بقبولونیم که اگر اینهمه کار رو داره انجام میده خیلی دقیق و منظم کارهایی که از دست هیچ بشری ساخته نیست پس میتونه کارهایی دیگه رو هم برامون انجام بده. اون کارها رو خودش بدون اینکه ما ازش بخواییم داره برامون انجام میده اما برای انجام ی سری کارها ما تا ازش نخوایم بهمون نمیده . بقول حضرت علی:

    بدان خدایی که گنجهیا آسمان و زمین در دست اوست به تو اجاره درخواست داده و اجابت آن را بر غهده گرفته است .تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند.

    وقتی من از دیگران میخوام معلومه که دریافت نمیکنم

     مسیر استاد مسیر قرآنه مسیر خداونده مسیر خوشبختیه:

    بله این مسیر مسیر قرآنه چون من توی این مسیر قرآن رو شناختم

    بله این مسیر مسیر خداونده چون من توی این مسیر خدا رو پیدا کردم

     بله این مسیر مسیره خوشبختیه چون اگر کسی خداوند درست و قران رو بشناسه محاله که خوشبختی رو توی این مسیر تجربه نکنه.

     وقتی به خدا وصل بشی و باورش کنی برات مشتری میاره مردم رو دورت جمع میکنه بدون اینکه تو کار خاصی بکنی همانطور که برای محمد کرد همونطور که برای عباس منش کرد و همونطوری که برای من داره میکنه .

     قدرت های آدم ها و دولت و حکومت ها پشه ای نیستن در مقابل قدرت خداوند

     مسیر خداوند ربطی به دین و مذهب نداره .مسیر خداوند برای همه یکیه فارغ از هر عامل محدود کننده ای مثل کشور و جنس و ملیت و …..

     به اندازه ای که خدا رو باور میکنی به اندازه ای که بهش ایمان داری بهت میده :

    اگر درآمد من سه تومنه و درآمد یکی دیکه 100 تومن این یعنی من فعلا به اندازه ی سه تومن خدا رو باور کردم وقتی به اندازه ی صد تومن باورش کنم به همون اندازه برام میشه. ظرف بزرگتر دریافت بیشتر . نمیشه انتظار داشته باشم با ی ظرف کوچیک به اندازه ی ظرف بزرگ برخوردار بشم .پس کار من اینه که ظرفم رو بزرگ کنم با بزرگ کردن باورهام در مورد خداوند

     هر خیری که به ما میرسه از جانب خداوند و هر شری بهمون میرسه از جانب خودمونه چون خداوند منبع خیره و این واکنش بد من به اون خیره که بدی رو برام رقم میزنه

    سپاسگزارم استاد برای این آگاهی های بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام استاد بزرگوار .واقعا لذت بردم و موقع تماشای ویدئو برا خداوند خودم سجده کردم و ازش تشکر کردم که منو با شما اشنا کرد و اتفاقات خوب داره پشت سر هم برا من فقط و فقط بخاطر تغییر باورها و گوش دادن به فایلهای رایگان شما اتفاق می افته .سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام دوست خوبم آقا فرزاد جوان. تبریک میگم که توی ی همچین سنی محبوب خودت رو پیدا کردی و چقدر خوب داری باهاش ارتباط برقرار میکنی. چقدر ساده اما گویا قلبت گفت و شما هم نوشتی تا امثال من هم هدایت بشن و بخونن این درک نابت رو. .چقدر این چکی که خداوند به شما زد رو من هم حس کردم از دور چون با خوندن کامنت شما منم متوجه شدم که همین شرک رو توی وجودم دارم. منم خدایی که دهنده ی این همه نعمت توی این مدت بوده رو بعضی وقتها فراموش میکنم و چقدر خوب یادم آوردی این رو .ممنوم دوست خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام دوست عزیزم زلیخا جان. چقدر این کامنت شما برای من که دختری هستم خواهان ی ازدواج خوب برام آموزنده بود. چقدر لذت بردم از اینکه نوشتین خداوند ی فردی که پکیجی از تمام چیزهای خوب هستش رو به سمت شما هدایت کرده. من هم خواهان همچین چیزی هستم و میدونم اگر تا حالا نیومده حتما من ی باورهای محدود کننده ای در ذهنم دارم چون خواستگار زیاد دارم اما ترکیبی از خواسته هام و ناخواسته هام هستن واین یعنی هنوز آماده ی دریافت این نعمت نیستم. ممنون میشم اگر باز هم تجربه ای دارین برام بنویسین .ممنون دوست خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام دوست خوبم ذلیخا جان. خیلی نکات عالی رو نوشتی دوست عزیزم و راهکارهات هم عالی هستن. حتما این موارد رو بارها و بارها میخونم تا بهتر درکشون کنم و بعدش هم عمل. ممنون دوست عزیزم که برام وقتی گذاشتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام به سارا جان عزیز. سپاسگزارم عزیزم که اینقدر با دقت کامنت من رو خوندین و پاسخ دادین .در مورد قسمت آخر منظورم این بود که حتی اون اتفاقات به ظاهر بد هم خی یتی درش نهفته است که درصورتیکه با دید مثبت بهش نگاه کنیم اون رو دریافت میکنیم .مثلا اومدن اون بیماری تو جهان باعث شد من دفتر کارم رو توی شهر ببندم و چند ماه کار نکنم .به ظاهر شر بود اما همین باعث شد که من بیام از خونه خودم کارم رو شروع کنم و دیگه نه اجاره بدم و نه هزینه رفت و آمد و کلا هزینه ها صفر شد و اون چیزی که بدست اومد شد درآمد .یعنی اون شره هم در نهایت خیر شد چرا ؟ چون من داشتم با دوره دوازده قدم روی خودم کار میکردم و حالم خوب بود و واکنش بدی نشون ندادم

    امیدوارم تونسته باشم مفهوم رو برسونم موفق باشی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: