یکی از موضوعاتی که در درک اصول ساده اما بسیار اساسی زندگی به من کمک نموده، گوش دادن به مصاحبه با افراد موفق بوده است. به شخصه علاقه زیادی به یافتن و تجزیه تحلیل قوانین خداوند از لابه لای داستان موفقیت ها یا حتی شکست های افراد دارم.
زیرا این کار به من کمک می کند تا موانع مخفی ای را بشناسم که عامل گمراه شدن از مسیر صحیح است و متعهد به اجرای اصول ساده ای باشم که به خاطر ساده بودنش اغلب نادیده گرفته می شود، در صورتیکه اصل و اساس موفقیت است.
نکته مهم و مشترک اغلب مصاحبه هایی که با آن برخورد داشته ام، “شرک” بوده است. در جریان این ماجرا بیشتر متوجه شدم که فارغ از اینکه افراد چه دین، مذهب یا ملیتی دارند، میزان موفقیت افراد به میزانی است که توانسته اند توحید را در عمل اجرا نمایند و میزان شکست های آنها بی آنکه خودشان مطلع باشند، به میزانی است که اسیر و برده شرک شده اند.
شنیدن داستان افرادی که مرتباً دلیل موفقیت های خود را “مردم” (به عنوان عواملی غیر از خداوند به عنوان نیرویی که همه چیز از اوست)، می دانند و از هر 5 کلمه شان، یک کلمه “فقط به خاطر مردم – فقط به خاطر طرفدارهایم و جملاتی از این دست است”، نقش و اهمیت توحید در تجربه سعادت به شکل عشق، سلامتی، ثروت و بی نیازی و رضایت از زندگی را بیشتر به من شناساند و بیشتر به من فهماند که:
شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریک شب، چقدر مخفی است.
وقتی مرتباً عامل موفقیت های خود را به غیر خدا نسبت می دهی یا می ترسی عاملی بیرونی مانع موفقیت ات شود یا موفقیت ات را در گرو حمایت عاملی بیرون از خود می دانی، متوجه نیستی که چگونه برده شرک شده ای و با چه سرعتی در حال دور شدن از مسیر خوشبختی هستی!
وقتی عامل موفقیت هایت را مردم و تعداد علاقه مندان یا دنبال شوندگانت می دانی و تلاش می کنی جمله ای را بگویی که آنها دوست دارند و کاری را انجام دهی که مورد رضایت آنهاست، در واقع این تو هستی که برده، بنده و دنبال شونده آنها شده ای و به همان اندازه نیز از مسیر نعمت و رحمت دور می شوی.
بنابراین باید از خودمان سوال کنیم که:
چرا با وجود اینکه هر بار روی غیر خدا حساب باز کردیم، به شدت شکست خورده ایم، باز هم نقش توحید را درک نکرده ایم و همچنان روی غیر خدا (دولت، حکومت، دلار، مشتری، خانواده و…)حساب می کنیم؟!
چرا نمی توانیم آدمها و عوامل خیر رسان در زندگی مان را عشق هایی از طرف نیروی برتری بدانیم که همه قدرت در دست اوست و همه ما به یک اندازه به او وصل هستیم؟!
چرا نمی توانیم اعتبار این نعمت ها را به نیرویی بدهیم که رابطه مان با او ازلی و ابدی است؟!
حقیقت این است که:
قدرت تنها از آنِ انرژی است که همه ما جزئی از او هستیم و به اندازه ای که به این انرژی وصل می شویم و روی او حساب می کنیم و به هر عاملی غیر از او غیر وابسته می شویم، توحیدی می شویم و می توانیم برکت این نیرو را از طریق دستان بی نهایتش و به شکل های متفاوتی در زندگی مان ظاهر و تجربه کنیم.
به اندازه ای که از بدنه ی جامعه شرک زده فاصله می گیریم، جامعه ای که هر عاملی مثل قیمت دلار، ارتباط موثر با کارفرما، دولت، طرفداران و … را موثر می داند الاً خداوند به عنوان منبع قدرت، به همان اندازه نیز به سمت جریانی از نعمت، برکت و خوشبختی هدایت می شویم.
برای تجربه خوشبختی تنها یک راه وجود دارد:
باید انرژی و زمانی را که صرف شرک ورزیدن می نمایی، یعنی صرف زیر پا گذاشتن اهداف، ایده ها و خواسته های خود می کنی تا کاری را انجام دهی که دیگران را راضی و دنباله رو و طرفدار خود نمایی تا شاید درآمدی کسب نمایی، صرف اجرای توحید عملی و دنباله رو ی خداوند به عنوان منبع تمام خیر و برکت ها و قدرت ها نمایی و به او وابسته شوی.
آنوقت این نیرو به عنوان منبع همه قدرتها و انرژی ای که تو جزئی از او هستی و به پشتوانه ی رابطه ی همیگشی ات با او پا به این جهان گذاشتی، همانگونه که بدون ذره ای تلاش، سلامتی را از طریق تنظیم عملکرد هزاران عضو در بدنت جاری ساخته، به همین شکل نیز از طریق هزاران دستش برای کسب و کارت مشتری می شود، به تو عشق می ورزد، برایت آرامش، سلامتی و ثروت می شود.
زیرا این یک قانون است که تمام موفقیت های ما به اندازه ای است که می توانیم توحید را در عمل اجرا نماییم و تمام ناخواسته های ما حاصل مشرک شدن و به غیر این نیرو وابسته شدن است.
به دلیل نقش مهم توحید است که رسالتم را اشاعه توحید عملی در سراسر جهان می دانم و در این راستا، یک روز مصاحبه هایی را با افراد موفق انجام می دهم و باورهای توحیدی ای را از لابه لای داستان موفقیت شان استخراج می کنم تا درک کنیم، فارغ از اینکه چه دین، مذهب و ملیتی داریم، همه ما بخشی از انرژی ای هستیم که همه چیز از اوست و به اندازه ای که به این منبع وصل می شویم و روی او حساب می کنیم، از موهبت و خیر و برکتش برخوردار خواهیم شد.
سید حسین عباس منش
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB43 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 50MB43 دقیقه
به نام خدا سلام خدمت همه دوستان عزیزم این فایل اسمش توحید عملی هستش احتمالاً یک چیزی قرار توش گفته بشه که برگرفته از یک توحید که این توحید در عمل نمایان میشه هنوز من فایل را ندیدم اما میخواستم قبل از اینکه این فایل ببینمش و الانم که در حین دانلود شدن یک توضیح بدم در مورد اینکه آقا این توحید عملی چیه مشکل من و مشکل خیلی از دوستای دیگه ای که تو این سایت هستن همینه من این توهم را در گذشته داشتم اینکه در یک جا بشینی و یکسری عبارات تاکیدی رو گوش بدی و باور ها اینجوری تغییر می کند اما در حقیقت و چیزی که واقعیت ماجرا بود اینه که اون نشستن و عبارت تاکیدی گوش دادن یه مقداری انگیزه اولیه بهم میداد اما نتیجه اون پایانی که من مدنظرم بود اون هدفی که داشتم رو بهش نمی رسیدم میدونستم یک اشکالی وجود داره و مطمئن بودم اشکال از خود منه یعنی یک یقینی که الان بهش رسیدم اینکه من باورها رو نمی تونستم در یک جا نشستن و دور شدن از این مسئله و دور شدن از اون باور اصلی بسازمش این چیزی که من تقریبا درکش کردم که باید توی ماجرا باشی تا اون باور واقعی و باور درست رو بفهمید چه تقویت ش کنی یعنی نمیشه خارج از گود باشی و بعد باور خوده را قوی کنیم تا بعداً بری تو گود باید گفت خودت را قوی کنیم باید توی میدون قوی بشی به نظر من تنها راه واقعی اینکه ما باور هامون محکم ایجاد بشه و درست و اون باوری که ما می تونیم بگیم داریمش اینکه توی عمل یعنی اگر ثروتمند باشیم یک کسب و کار را شروع کنیم در یک مغازه ای بریم یک بازاریابی را انجام بدیم و در عین این کار در حین این کار شروع کنیم به ساختن باورهامون شروع کنیم به ایمان دادن به خودمون شروع کنیم به در حاشیه امنیت قرار گرفتن مون من این نتیجه رو گرفتم که با یک جا نشستن و تصور کردن و توهم زدن و درگیر کردن خودت با یک سری چیزها یک انگیزه اولیه بهت میده اما اون نتیجه و اون ایمان و باور و اون اندیشه قلبی بقول قران زمانی که شما با قلبت بی اندیشی و با اون تضادها روبه رو بشه با اون ناخواسته ها روبرو بشی و سعی کنی و درک کنی و بفهمی که باید برای چه تضادی چه باور را ایجاد کنید و چه حرکتی رو از خودت انجام بدی پس اول از همه بگم بهترین روش باور ساختن این که آقا بیفتد و تو گود و شروع کنی به حرکت کردن من این اعتقاد را دارم من این تصورات را دارم به نظر من اگر این که خدا گفته هر جا گفته در حاشیه امنیت ایمان قرار گرفتن بوده کنارش یک عملی بوده انگار باید توی اون عمل توی اون حرکت ایمان و باور ساخته بشه نه اینکه یه جا بشینم و همه تجسم و تصور و تخیل و بعد هیچ کاری هم انجام دهیم درست مثل اون دوست عزیزی که توی یکی از فایل ها در موردش صحبت کردند و استاد گفتند که چه بلایی سرش اومد و سر خود من مثلا یه کنار میشینم تا رو باورم کار کنم وهیچ حرکتی انجام نمیدم و هیچ چیزی را هم نمی کنم نمیرم با ۲-۳ نفر صحبت کنم در زمینه کار نمیرم ویزیتوری انجام بدم نمیرم محصول مو بهبود ببخشم من کارهایی که میدونم که باید بکنم را انجام بدم به این بهانه که من باید رو باورهام کار کنم به نظر من من به تجربه خودم میگم زمانی بهترین نتیجه را گرفتم که در عمل در حرکت باورها را ایجاد کردم یعنی در حین اون فعالیت در حین اون فعالیت اقتصادی در حین کسب و کار شروع کردم به ساختن اعتفادات درست این که اعتقادات در سطح اول ایجاد بشه و کسب و کار برایش ایجاد بشه من همون کارایی که بلد بودم رو شروع کردم حتی این اعتقاد را داشتم که کار کردن یا پول درآوردن به نحوی سخته من گفتم آقا اشکال نداره رفتم سر همون کار سخت و فعالیت انجام دادم و بعد شروع کردم به ساختن این باور کهنه کار کردن راحت به راحتی میشه ثروتمند شدن پول در آورد و این اعتقادات رو جایگزینش کردم بعد کم کم به راه های هدایت شدم که عملاً واسطهگری را انجام دادن این شغل خودم که یک روش خوبی بود یک راه ساده برای پول درآوردن بودش به نظر من این توحید عملی این که آقا تویی گفت باشیم اینه که توی میدون شروع کنیم به ساختن باور نه اینکه به بهانه اینکه در این باور می سازیم بترسیم و نریم تو میدون همه ماها هممون میدونیم که روش درست و راه درستی که الان باید بکنیم چیه ایدههای داریم یه کارهای توش مهارت داریم حتی میتونیم یه جا بریم استخدام بشیم در شروع کار وقتی هیچ کاری نمیکنی و یک جا نشسته و این توهم را داری که باید روی بآور کار کنی و بعد کاری را انجام بدی و هیچ کاری نمیکنی به نظر من و اون تجربه به من اینو میگه که تو توحید ت رو در عمل ثابت کند حالا از این به بعد فایل رو دانلود کردم و در بین اون گفته های چیزهایی به ذهنم میرسه چیزی رو دریافت میکنم خوام اونا رو بگم اینکه توحید عملی به نظر من توحیدی که به تو ایمان حرکت بده یعنی اگر تو اعتقاد داری به واقعیت این جهان توحید یعنی همین که اعتقاد داشتن به یک قدرتی که در حاشیه واقعیت را در حاشیه امنیتش باشید یه قدرتی که حاشیه امنیت اون بی نهایت ثروت و نعمت قدرت هستش به نظر من این یعنی توحید یعنی در حاشیه امنیت یک قدرت باشی که و ایمان داشته باشیم قدرت و این حقیقت جهانه بی نهایت ثروت و نعمت به نظر من اگر یک همچین حاشیه امنیتی رو یک فردی داشته باشه و این اعتقادات خوب و این اعتقادات درست را داشته باشه این انتقادات را در عمل نمایان می کند یعنی اگر باور داشته باشه بی نهایت ثروت و نعمت هست خوبی فعالیتی هم انجام میده یک حدیثی بود نمیدونم یه روایتی بودش این خیلی جالب بود برام میگه که دعای کسی عملی میشه که انقدر ایمان داره که حرکت را انجام میده مثلاً یه بنده خدایی می خواسته حالش خوب بشه از خدا می خواست که من سالم باشم سلامت بشم این دعا رو می کرد ولی اجابت نمی شد بعد حرکت کرد و در حین حرکت در حین ورزش کردن این دعا رو کرد این به نظر من نشان داد که این فرد به حدی ایمان داشت که فعالیت را انجام داد که حرکتش را انجام داد که از شدت یقین انگیزه گرفت برای حرکت کردن به نظر من اون توحیدی عملی و اون توحیدی درسته که حرکت بده یعنی انگیزه بشه برای حرکت کردن به عنوان مثال یک کودک را در نظر بگیریم که یک فضایی داره یه محیطی داره که هیچ ثروت و ثروت که نه دیگه برای کودک هیچ اسباب بازی توی اتاقش متصور نیست که وجود داره و اون باور نداره که هیچ اسباببازی تو اتاقش هست این پسر همیشه سرش توی دفترشه و داره نقاشی میکشه فقط با مداد اما یه پسر بچه دیگه که اعتقاد داره بابا واقعیت این اتاق من همش اسباب بازی همه ماشین نمیدونم کتاب و از این جور چیزها چون اعتقاد داره همچین چیزهایی توی اتاق وجود داره میره با اون ها بازی میکنه و لذت میبره از وجودشان بعضی از دوستان فکر می کنند که هیچ حرکت خاصی نکنند هیچ فعالیتی نکنند هیچ کار و یک پنل و یک حرکت اقتصادی نکنند به این دلیل که این شرکت محسوب میشه یعنی ما قدرت را دادیم به اون بیزینس اون کسب و کار که قرار به ما نتیجه بده به نظر من همچین طرز فکر اشتباه نظر من بهتره که این طرز فکر را ایجاد کنیم که ما چون باور داریم بی نهایت ثروت و نعمت وجود دارد حرکت میکنیم ما میریم تو اوج کار و فعالیت با تضادها درگیر میشیم تا اون باورمون قوی تر بشه این طرز فکر اولیه که به نظرم درسته طرز تفکر دوم هم اینه که اصلا نیاز داریم به فعالیت و به حرکت نیاز داریم که یک حرکتی انجام بدیم نمیتونیم راکت باشیم و از راکت بودنمون لذت ببریم حتی یک فردی که معلول هم باشه لذت و هیجان اینکه یک فعالیت لذتبخشی انجام بده به نظرم ما به آن نیاز داریم به فعالیت اقتصادی به برقراری ارتباط به این موارد ما نیاز داریم بهتره که این طرز فکر ایجاد کنیم که ما اصلا لازم نیست از این کارهایی که انجام میدیم از این فعالیتهای اقتصادی که انجام میدهیم نتیجه بگیریم فقط هدفمون از انجام این جور فعالیتهای این که لذت ببریم و تسلیم قدرت بی نهایت خدایی بشیم که خودش ما را به بی نهایت ثروت و نعمت هدایت می کند و تمام هدف ما این که ما نیاز داریم به فعالیت ما نیاز داریم به حرکت ما نیاز داریم که یک کار جدید و یک بیزینس جدید را ایجاد کنیم
سلام خانم راد اکبری خیلی واقعا به شما تبریک میگم که پیگیر هستید و به اون چیزی که می شنوید عمل می کنید انشاالله به امید خدا به زودی ما موفقیت شما را خواهیم دید با این عزم و اراده که شما دارید این موضوع را بابت این میگم که اول از همه خیلی کامل تا شما فراوان توی سایت دیده میشه و نشون میده که شما درگیر موضوع موفقیت خودتون هستید و صرفاً یک موضوع تفریحی نیز یک موضوع کنار این موضوع اصلی زندگی شما شده هم این موفقیت و رشد شما و از طرفی این این قبلی که استاد گفت خیلی خوشحالم خیلی زیباست که افراد عکس و نام خودشون رو داشته باشم روی پروفایلشان این نشان دهنده عزت نفس شما در همان روز یا روز بعدش بلافاصله عکس رو روی پروفایل خودتون زدید این نشون میده که واقعاً شما پیگیر هستید و دارید عمل میکنید
سلام دوست من در پاسخ به این سوال تون که چکار کنم که هیچ وقت احساس بد سراغم نیاد باید بهت بگم که اصلا این حرف ناممکنه یعنی ممکن نیست که یک فردی هرگز احساس بد سراغش نیاد فرض کنید شما سرما خوردید فرض کنید شما حال بدی دارید و به شدت مریض ید در این عذاب درد اون ناراحتی شما رو اصلا نمیزاره که تمرکزتان به سمت بینهایت حالا ثروت نعمت سلامتی باشه در اینجا که یک اتفاق خیلی بد افتاده تنها راه اینکه شما صبر کنید شما صبر کنید تا اوضاع کمی بهتر بشه اوضاع بهتر شد حالا شما می تونید به راحتی تمرکز تون رو عوض کنید پس بیاید و با احساس بد درگیر نباشیم با اون در جنگ نباشیم قسمتی از زندگی همین احساس بده زندگی بالا و پایین داره که همیشه همه چیز بر وفق مراد پیش نمبره تضادها عامل اصلی موفقیت که خیلی از این تضاد ها احساس بد را به ما میده با این که بازم به این باور میرسیم که خوبه و برای ما رشد و موفقیت تضاد رو به همراه دارد کمی هم حالمون رو خوب میکنه اما اون احساس درونی رو که سر لوحه و سرمنشأ باورهای عمیقه احساس بد میکنیم اگه بخوام با این درد مبارزه کنیم و نخواهیم هرگز ببینیمش نمیتونیم زندگی کنیم تمام مهارت و تمام توانایی ما باید این باشه که در کنار دردها در کنار تضادها در کنار ناخواسته ها در کنار احساسهای بد بتونیم صبر کنیم و بعد از مدتی مجدد به احساس خوب برگردیم و این طرز تفکر که اصلاً به احساس بد نخورم به گمان من و طبق قانونی که از جهان فهمیدم ناممکن بهترین افراد هم در زمانهایی احساس بد رو تجربه کردند حتی خود حضرت محمد بارها بارها در قرآن خدا به حضرت محمد گفته اندوهگین نباش ن میده که حضرت محمد هم اندوهگین میشده احساس بد میگرفتدش احساس بد لازمه یعنی چیزی که برای بالا رفتن باید از انرژی گرفت باید اون رو یک ابزار و یک وسیله و یک سوخت کرده ش به جای اینکه ناراحت بود از اینکه دچار احساس بد شدیم به جای این که کمال گرا باشیم دوست داشته باشیم همیشه همیشه همه چیز بر وفق مراد باشد و این جوری نیست پس بهتره طرز فکر را وقتی به احساس بد رسیدیم عوض کنیم و سعی کنیم صبر کنید و تمرکز و توجه را به سمت خواسته ها به سمت اون خوبیها و به سمت اون نعمتها هدایت کنیم فرق فردی که با ایمانه با یک فردی که بی ایمانه این نیست که اون میتونه همیشه احساس خوب رو برای خودش ایجاد کنه اینه که فرد با ایمان بعد از برخورد با احساس های بد مجدد به مسیر برمیگرده و بعداز احساس بد با کمی صبر مجدد به باور های بنیادیش بر میگرده این قانون اصلی شه این روش و راه اصلی که توی قران همیشه گفته صبر کن صبر کردن به معنی اینکه لذت ببر
سوره ۳: آل عمران – جزء ۴ – ترجمه انصاریان Translation
إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۶۰﴾
اگر خدا شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره و غالب نخواهد شد، و اگر شما را واگذارد، چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و مؤمنان باید فقط بر خدا توکل کنند. (۱۶۰)
این روش جستجو در قرآن برای دریافت پیام ها و آگاهی ها نیست باید خودتون دست بکار بشید و جستجو رو شروع کنید.
پس سایت پارس قرآن رو به شما معرفی میکنم
در قسمت جستجوی فارسی واژه مورد نظرتون رو بنویسید مثلا در این مثلال (کیست که خدا)
را بنویسید و بعد شروع کنید به خواندن 30 نتیجه اولیه
این روش درست تحقیق و جستجو در قرآن است
البته که خیلی از کلمه ها هم به اشتباه معنی شده منظورم کلمات در یک آیه
پس تک تک واژه ها را باید مورد جستجو قرآر دهید روش این جستجو هم این است:
در گوگل بنویسید ریشه عربی #واژه مورد نظر# و بعد شروع کنید به خواندن 30 سایت بالا اومده و اینطور به واقعیت ماجرا پی میبرید
سلام دوستان من راستش خیلی از این دیدگاه توحیدی واقعی شما خوشم اومد خیلی خوب نوشتید و خیلی واضح نوشتید با پر کردن فایل دور خودمون هیچ کمکی به خودمون نخواهیم کرد با عمل کردم و همان ریزه از دریافت هامون میتونیم خودمون رو به راه سعادت رشد هدایت کنیم برخلاف خیلی از دوستان که دوست دارن همه دورهها را داشته باشم و یک ذره از مطالب را از دست ندن و اینجور افکار و اینجور باورها
من راستش زیاد برام تفاوتی نمیکنه که کل دوره ها را نداشته باشم یا یکی از دوره ها رو چون همه دوره ها یک حرف رو میزنه و اگر من بتونم به اون یک حرف عمل کنم به اون حرفی که در حاشیه امنیت توحید در حاشیه امنیت الهی قرار گرفتن هستش عمل کنم نتیجه میگیرم اگر نمیتونن عمل کنم نتیجه نمیگیرم راستش نمیخوام سر خودمو با خریدن دوره های مختلف شیره بمالم خودم رو گول بزنم و همش مشغول گوش دادن این دورهها باشم و همش سعی کنم که داشته باشم بهقول یک دیالوگ توی فیلم لوسی که می گفت اکثر افراد مشغول داشتن هستند تا بودند من ترجیح میدم باشم توی همون چیزی که هستم عمل کنم حرکت کنم و نتیجه بگیرم و سعی کنم اون نتایج هم باعث بشه که من به آن چیزی که دوست دارم آن چیزی که باید برسم نه این که از همه چیزم بزنم تا دورهها را داشته باشم که دوستشون دارم من سعی می کنم با نتایج خودم به هر چیزی که می خوام برسم
منم مثل شما بیشتر الان دیگه درگیر جمع کردن اطلاعات نیستم الان فکر میکنم که کلیت را فهمیدم من اگر بتونم به همین کلیت عمل کنم نتیجه میگیرم اگر تنبلی کنم و خودم رو به این ور اون ور معطل کنم که نمیتونم نتیجه بگیرم پس سعی می کنم به همین چیزهایی که یاد گرفتم عمل کنم و این کلیت رو که میدونم در واقعیت ببینمش به نظر من این روش بهتر از اینکه همش معطل بشم توی دوره های مختلف و مطالب بیشتری رو جمع کنم جمع کنم و به هیچ وجه عمل نکنم درسته گوش دادن یک مطلب به صورت متداول باعث میشه که اون مطلب رو عمل کنیم و منکر این نتیجه ای که از گوش دادن به مطالب بیشتری که با یک بنیه هستند میشه و باعث میشه که شما بیشتر به اون مطلب عمل کنید نیستم اما این رو هم بگم که در مواردی این خیلی گوش دادن انسان را از فکر عمل کردن دور میکنه از فکر اون توحیدی بودن و اون بقول این فایل توحید عملی دور میکنه
من الان بیشتر سعی میکنم در حد همینی که میدونم عمل کنم چون فهمیدم خیلی میدونم و کم عمل میکنم
زنبور بی عسل فعلا