توحید عملی | قسمت 5 - صفحه 8
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-61.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-12 09:31:382024-07-17 13:07:07توحید عملی | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد نازنین و هدایتگر ودوستان گل و هدایت شده از طرف الله یکتا
استاد چند شب پیش خوابتونو دیدم و خیلی بوسیدمتون.خیلی احساس خوبی بود.
راستش دیشب من یه کوچولو از اون اراده ای که پیامبران و امامان و افراد بزرگ و همچنین استاد دارن رو درک کردم که چقدر این رسالت گفتن حقیقت به ظاهر اسون ولی سخت و نفس گیره.
تو اینستا یه عکسی دیدم یه اقا پسر با یه پورشه کاین جلوی درب یه کاخ تو تهران ایستاده بود خلاصه من سریع لایک و تحسین رو چسبوندم زیرش بعدش وقتی کامنتهارو خوندم در مورد اون عکس تصمیم گرفتم چند خطی منم کامنت بنویسم.
کامنتمو به شرح زیر نوشتم:
((خداوکیلی به جای این همه تیکه انداختنو قضاوت بیجا یکمی تشویق کنیم بهتر نیس؟چرا ما ایرانیا انقدر باور محدودیت بیچارمون کرده؟چرا فقط حسادت میکنیم؟والا بخدا بینهایت ثروت و نعمت هست.واسه تک تک ادما هست.هرچقدر که بخواد.
هر ادمی هر جا و هرچیزی که هست دقیقا سرجای درستشه..از ترامپ گرفته تا یه معتاد گوشه خیابون.دقیقا همه سر جای درستشونن..زندگی ما فقط از ذهن و باور ما نشات میگیره..نه خانواده نه شانس نه دوست نه حکومت هیچچچ تاثیری توی زندگی ما ندارن مگر اینکه اون ادم باور کنه که چرا ربط داره به این چیزا…بعضیا نوشتن مثلا با پول این ماشین چقدر جهیزیه میشه واسه دخترای بدبخت بیچاره خرید یا شکم کلی کودک گرسنه رو میشه سیر کرد..خب پس با این حساب این بنده خدا تا ابد نباید پورشه سوار شه و هر چی پول درمیاره باید بده برا شکمای گرسنه…ما از کجا میدونیم که این بنده خدا ادم خیری نیست؟اتفاقا من هرچی ادم پولدارودرست حسابی دیدم همه خیر بودن.این باوریم که فک میکنیم پولدارا ادمای بدی هستن اینم از اون دسته باورای محدود کنندس که مارو از ثروت دور میکنه…فقط اینو میدونم کشور ما تا روزی که ما ملتش دست از عقاید و افکار و باورای محدود کننده برنداریم وضع به همین منوال بصورت سقوط ازاد پیش خواهد رفت…نه ربطی به حکومت داره نه امریکا ونه هیچکس دیگه..این حکوتم چه خوب چه بد زاییده افکار و فرکانس ماست..دشمنی امریکاهم همینجور..تا وقتی با شعارای تنفرانگیز و تلقین و تکرار ما اون کشور رو به دشمنی باخودمون دعوت میکنیم خب معلومه اونام تا ابد با ما دشمنی میکنند…جنس جهان هستی همینه هر فرکانسی رو بفرستی دقیقا همونو تو زندگیت دعوت میکنی..اگه ناسپاس باشی نعمت ازت گرفته میشه اگه سپاسگزار باشی نعمت بیشتر میاد تو زندگیت …بنظر من دیگه وقتشه ما ایرانیا یه تکانش اساسی به ذهنمون بدیم چون واقعا خیلی از دنیا عقب افتادیم و این اصلا در شان ایران و ایرانی نیست با اینهمه پیشینه عالی..))
بعد واکنش افراد چی بود؟
با حرفای تند و ناجور فقط محکومم کردن که تو نمیفهمی و تواصلا کوری که هیچیو نمیبینی. اصلا شاید توام یه اقازاده ای که این حرفا رو میزنی…
همون لحظه بود که واقعا به قول استاد حسابی از کرده خود پشیمون شدم …وبه این فکر افتادم که واقعا چقدر سخته گفتن حقیقت به دیگران و اینکه واقعا جسارت پیامبرا چقدر ستودنی بوده…و همچنین استاد عباسمنش که چقدر اوایل کارش با اینجور صحنه ها روبرو شده ولی بازم ادامه داده.
دوستان هم فرکانسی بخدا شما قدر خودتونو خیلی بدونید که با عشق این حرفا رو میپذیرید شما هدایت یافتگانید شمایی که تو این راه پا گذاشتید راه توحید…اصلا جنستون یه چیز دیگه س… بدونید خیلی خدا باهاتون کار داره…چون تک تک شما قراره به جاهای بالایی برسید چه از لحاظ ثروت چه سلامتی چه دوستی با خدا و هرچیز خوب دیگه و در نهایت بهشت خدا منتظر شماست…
در آخر یه درخواستم از استاد دارم استاد خداوکیلی دیگه حالا این بنده خدا رو یه چند ثانیه بیاریدش جلو دوربین از بس بچه ها گفتن بهش بگید انقدر خجالت نکشه بیاد دیگه و انتظارهارو بسر برسونه به قول شاعرکه میگه نوبت وصل و لقاس…همین منظورشه که این اواخرم زیاد شنیدیمش…
((یادمان باشد خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل))
یاحق
سلام برادر بزرگوار محمدرضای عزیز
کامنتتو خوندم و از خوندنشم لذت بردم دمت گرم
هر کجا هستی ثروت مند سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین
انشــــالله ….
دوست عزیزم افشین جان سلام
برای من مایه مباهات است که بتوانم با نوشتارم حسی زیبا هرچند کوچک ه دوستانم بدم.
سربلند و سعادتمند و ثروتمند باشید.
داداش عالی بود
فقط یه چیز راجبه پیامبران بگم خداوند در قران به پیامبران میفرماید شما فقط کسانی که توی این مدارن میتونید دعوت کنید و ن کافران را چون اصلا تو مداری نیستندکه بخوان بشنون این حرفا رو یعنی پیامبران هم نمیتونستن کسانی که نمیخوان بشنون یعنی تو مدارش نیستند رو هدایت کنند پس ماها که داریم این فایلارو ادامه میدیم و حالمونو زندگیمون دگرگون شده خیلی باید قدر خودمونو بدونیم و اصلا خودمونو دست کم نگیریم
سلام آقای ذوالفقاری عزیز
کامنت زیباتون رو خواندم و واقعا با شما موافقم .وقتی یه آدم ثروتمند درست و حسابی و جنتلمن میبینیم چرا الکی ندونسته قضاوت بد کنیمش
بجاش تحسینش کنیم داشته هاشو تا خداوند به مام بده از همون جنسا
سپاسگزارم از کامنت زیباتون
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
سلام استاد, فایل جدید شما خیلی خوبه اما, این کار به نظر من توجه به ناخواسته ها هست ی جورایی , ما کاری نداریم با طرز فکر و نگرش افراد که بخوان دیگران یا شرایط بیرونی رو مانع پیشرفتشون بدونن, ما توجه و تمرکزمون رو , روی خودمون بزاریم و اصلا” توجه ای به دیگران نداشته باشیم, به ناخواسته ها توجه نکنیم.
سلام دوست عزیز دیدگاهت کاملا درسته. به خاطر اینکه استاد درس را به ما یاد بدهند از الگوها و مثال هایی که راه رو اشتباه میرن، استفاده می کنند. تا ما بهتر درک کنیم.
کاری که من انجام می دهم این است که بعد از یک دور دیدن فایل، آن قسمت های منفی را جدا می کنم، حذف می کنم و فقط سخنان نصیحت یا مثبت استاد رو در طول روز بارها گوش می کنم.
به نام پروردگار جهان و جهانیان
سلام خدمت استاد عزیز و همه ی اعضای سایت استاد با دیدن فایل های توحید عملی موهای تنم سیخ میشه و احساسم فوق العاده میشه استاد رسالتت رو عالی داری انجام میدی استاد اومده بودم تو این سایت پولدار بشم عاشق شدم عاشق خدا زندگی برام بهشت شده همش دارم لذت میبرم همش نشونه میبینم سلامتیمو به دست اوردم و دارم با خدای خودم کیف میکنم و هیچ کمبودی احساس نمیکنم استاد این موضوع پاشنه ی آشیل منه من بخاطر عزت نفسه پایینی که داشتم همه روتوی ذهنم بزرگو قدرتمند میدیدم همش دنبال جلب رضایت دیگران بودم اگر کسی تهدیدم میکرد میترسیدم اگر وعده ای میداد شاد میشدم و هیچ وقتم وعده ها عملی نمیشد تو هر کاری دنبال کسی بودم برام آشنا بازی کنه و خیلی آدما رو بت میکردم با اینکه 17سال سن دارم سیلی های بدی از آدما ی مختلف خوردم و همیشه تنها بودم وبه لطف الله الان اینجام و شادم دارم لذت میبرم خلاصه کنم دارم زندگی رو تجربه میکنم دیگه با تهدید کسی نمیترسم دیگه کسیو بت نمیکنم و نمیدونید چه نتیجه هایی گرفتم البته چون این موضوع پاشنه آشیل منه و تازه سه ماهه شروع کردم جدی تغییر کنم و باید تا آخر عمر رو خودم تو این زمینه کار کنم ولی به نظر خودم خیلی از قبل بهتر شدم و نتیجه های فوق العاده گرفتم استاد خداروشکررر که برای من شما دستی از بینهایت دستان خداوند شدی تا تغییر کنم تا خدارو باور کنم وقتی از خدا حرف میزنم از اینکه چقد هوامو داره از خوش حالی بغضم میگیره خدایا شکرت
پروردگارا ببخش برای همه ی درهایی که زدم ولی در خانه ی تو نبود
سلام به نوجوان خودساخته مهیار عزیز
خوشحالم که این همه به خواسته هایت رسیدی ، و چقدر تو لایق بهترین ها بودی و هستی که به سرعت به وضوح رسیدی ، من در تو با این پیام زیبایت برای استاد عزیزمان به روشنی ، عزت نفس بالای تو رو حس میکنم و تو بدان سیلی ها در زندگی تلنگر هایی بوده برای اینکه تو به سمت خواسته هایت بری ، اونها رو ببخش و فراموش کن ، و به جای اون نوازش ملائک بر صورت خود را احساس کن ، و باز بدان که تو خودت هم فوقالعاده ایی راهت را خوب پیش گرفتی فقط با خودت عهد کن همواره تا همیشه ادامه دهی چرا که شیطان در کمین است و در جایی که ما غفلت میکنیم وارد عمل میشود . موفق باشی و سعادتمند
سلام واقعا سپاسگزارم ازتون فوق العاده بود کامنتتون
خیلی ممنون که یادآوری کردید واقعا حواسمون باید به شیطان باشه که خدایی نکرده از مسیر خارج نشیم
بهترینارو در دنیا و آخرت براتون آرزومندم آرزو میکنم همیشه در این مسیر زیبا بمونید و روز به روز به مدارای بالاتر برسید در تمام جنبه های زندگی
سلام آقای مرادی عزیز
خوشبحالمون که در این مسیر مستقیم و شنیدن این آگاهی ها هستیم و وقتی دل بریدیم ازهمه کس و همه جا و فقط از خداوند خواستیم تا راه رو بهمون نشون بده هدایت شدیم اینجا
منم مثل شما بودم با وعده دیگران خوشحال میشدم و حسابی روی دیگران حساب میکردم روی حرفشون
ولی الان میدونم که فقط باید روی خداوندم ، این نیرومند ترین قدرت جهان و جهانیان باید حساب کنم ، این آدم که داره قول میده فلان کنم بهمان کنم دست خداست ، خدا یا از این دستش میده یا قادره از بینهایت طریق کارمو راه بندازه دیگه هیچ نگران نیستم که یه وقت بارم رو زمین بمونه، سعی میکنم توکل کنم به خودش ، البته که نجواها هم هست ولی کمرنگتر از قبل، چون من قدرت رو دادم دست رب قدرتمند واقعی ام
در مورد تهدیدا هم همبنجور، قدرت رو دادم دست رب قدرتمندم و واقعا آرامش رو دارم تجربه میکنم ، خدایا شکرت که با توکل بهت زندگی چقدر لذت بخشه
خدایا شکرت که دارم این زندگی رویایی توحیدی لذتبخش و آرام رو تجربه میکنم
البته که نجواها هم هستن ولی من تقوا پیشه میکنم آگاهانه
آگاهانه انتخاب میکنم روی چه چیزی تمرکز و توجه کنم
سلام استاد
وای ی استاد چقدر درست می زنید به هدف! من خیلی شرک ورزیدم و الان بهش آگاهی پیدا کردم! چقدر برای کارم عملا خواستم به همکاران که زبان خیر بذارن و اون ها رو دراستخدامم موثر می دونستم و همش می گفتم که من که اینقدر توانمندم و خودتون هم می دونید چرا من رو به آقای رئیس توصیه نمی کنید و همش منتظر بودم که یک قدمی برای من بردارند…… و جالبه که اصلا به شرکم آگاه نبودم و شایدم توجیه من این بود که خوب بالاخره که خداوند با واسطه، کارای بنده هاشو انجام می ده! تا اینکه در مسیر هدایتی که خداوند برام در نظر گرفت و وارد سایت استاد شدم و اولین بسته ای که خریدم توحید عملی بود و نسبت به خودم آگاه تر شدم…..دیگه هیچ وقت بهشون التماس نکردم و فقط برای همکاری پیششون می رفتم و یک بار سر صحبت باز شد و به همکارم گفتم من برای کارم فقط از خدا میخوام که کارم رو درست کنه و هیچ کس جز خدا رو دخیل نمی دونم و بهش گفتم که آقای … می بینی دیگه مدتی هست که از شما نخواستم که با فلانی صحبت کنید؟ ! برای اینکه اشتباه می کردم ! از این به بعد نه از شما و نه از هیچ کس دیگه نمیخوام! و فقط از خدا می خوام!!!! واقعا خودم فهمیده بودم که چقدر شرکم زیاد بود!!!!! و همه این صحبت ها رو از ته دل گفتم….تا اینکه یک هفته نگذشته بود که همکارم گفت که یک فرصتی پیش اومده و پیش آقای رئیس رفتم و شما رو برای این جایگاه کاری پیشنهاد دادم، جمله ای که در وصف من گفته بود، جمله و شیو ه ا ی بود که فقط می تونست مخصوص خود خدا باشه !!!!! باورتون نمیشه اصلا هیچ جای بحثی با آقای رئیس نذاشته بود!
نتیجه داستان این است که در این مورد تا دست از شرکم برنداشتم، کارم پیش نرفت با اینکه یک سال از اصرار های من می گذشت!
پس به خداوند توکل کنیم که خداوند برای ما بس است……………..
بنام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم وتمام شما دوستان
استاد چه حس خوبی پیداکردم بعدگوش دادن این فایل،حس آزادی دارم،موقعی که آدم میفهمه چقدرمیتونه با پادشاه هستی هم مداربشه،موقعی که راه نزدیگ شدن به صاحب جهان هستی روپیدا میکنی چه احساس فوق العاده به آدم دست میده،احساس میکنم قلبم داره از جاش درمیاد،واقعا موقعی که خدارو بخودت نزدیگ میبینی دیگه هیچ چیزبرات مهم نیست،به اختیار میخندم توخیابون،آدما بهم چپ چپ نگاه میکنن واقعا نگاه آدما دیگه برام مهم نیست،فقط میخوام عزیز خدابشم،فقط دوست دارم هرکاری که قبلا بخاطرنگاه مردم انجام میدادم یابخاطر نگاه مردم انجام نمیدادم رو از خودم دورکنم،ممنونم استاد بااینکه اینهمه دارم رواین باورهاکارمیکنم باز حرفهای گفتی که توحیدتودلم پررنگتر شد
خدایاشکر
سلام
استاد پر انرژیم
فوق العاده عالی عالی عالی عالی
واقعآ که خسته نباشی استاد
خدایا سپاسگذارم که مرا به راه رأست هدایت نمودی و مرا با استاد آشنا نمودی،آقای عباس منش سپاسگذارم ازتون که حرف هایی که خدا بهتون میگه رو ضبط میکنین و با ما به اشتراک میزارین،موفق و سربلند باشید
سلام
واقعا لذت بردم از این فایل ، یه جورایی شاهکار بود
مرسی استاد
به نام خدا سلام خدمت همه دوستان عزیزم این فایل اسمش توحید عملی هستش احتمالاً یک چیزی قرار توش گفته بشه که برگرفته از یک توحید که این توحید در عمل نمایان میشه هنوز من فایل را ندیدم اما میخواستم قبل از اینکه این فایل ببینمش و الانم که در حین دانلود شدن یک توضیح بدم در مورد اینکه آقا این توحید عملی چیه مشکل من و مشکل خیلی از دوستای دیگه ای که تو این سایت هستن همینه من این توهم را در گذشته داشتم اینکه در یک جا بشینی و یکسری عبارات تاکیدی رو گوش بدی و باور ها اینجوری تغییر می کند اما در حقیقت و چیزی که واقعیت ماجرا بود اینه که اون نشستن و عبارت تاکیدی گوش دادن یه مقداری انگیزه اولیه بهم میداد اما نتیجه اون پایانی که من مدنظرم بود اون هدفی که داشتم رو بهش نمی رسیدم میدونستم یک اشکالی وجود داره و مطمئن بودم اشکال از خود منه یعنی یک یقینی که الان بهش رسیدم اینکه من باورها رو نمی تونستم در یک جا نشستن و دور شدن از این مسئله و دور شدن از اون باور اصلی بسازمش این چیزی که من تقریبا درکش کردم که باید توی ماجرا باشی تا اون باور واقعی و باور درست رو بفهمید چه تقویت ش کنی یعنی نمیشه خارج از گود باشی و بعد باور خوده را قوی کنیم تا بعداً بری تو گود باید گفت خودت را قوی کنیم باید توی میدون قوی بشی به نظر من تنها راه واقعی اینکه ما باور هامون محکم ایجاد بشه و درست و اون باوری که ما می تونیم بگیم داریمش اینکه توی عمل یعنی اگر ثروتمند باشیم یک کسب و کار را شروع کنیم در یک مغازه ای بریم یک بازاریابی را انجام بدیم و در عین این کار در حین این کار شروع کنیم به ساختن باورهامون شروع کنیم به ایمان دادن به خودمون شروع کنیم به در حاشیه امنیت قرار گرفتن مون من این نتیجه رو گرفتم که با یک جا نشستن و تصور کردن و توهم زدن و درگیر کردن خودت با یک سری چیزها یک انگیزه اولیه بهت میده اما اون نتیجه و اون ایمان و باور و اون اندیشه قلبی بقول قران زمانی که شما با قلبت بی اندیشی و با اون تضادها روبه رو بشه با اون ناخواسته ها روبرو بشی و سعی کنی و درک کنی و بفهمی که باید برای چه تضادی چه باور را ایجاد کنید و چه حرکتی رو از خودت انجام بدی پس اول از همه بگم بهترین روش باور ساختن این که آقا بیفتد و تو گود و شروع کنی به حرکت کردن من این اعتقاد را دارم من این تصورات را دارم به نظر من اگر این که خدا گفته هر جا گفته در حاشیه امنیت ایمان قرار گرفتن بوده کنارش یک عملی بوده انگار باید توی اون عمل توی اون حرکت ایمان و باور ساخته بشه نه اینکه یه جا بشینم و همه تجسم و تصور و تخیل و بعد هیچ کاری هم انجام دهیم درست مثل اون دوست عزیزی که توی یکی از فایل ها در موردش صحبت کردند و استاد گفتند که چه بلایی سرش اومد و سر خود من مثلا یه کنار میشینم تا رو باورم کار کنم وهیچ حرکتی انجام نمیدم و هیچ چیزی را هم نمی کنم نمیرم با ۲-۳ نفر صحبت کنم در زمینه کار نمیرم ویزیتوری انجام بدم نمیرم محصول مو بهبود ببخشم من کارهایی که میدونم که باید بکنم را انجام بدم به این بهانه که من باید رو باورهام کار کنم به نظر من من به تجربه خودم میگم زمانی بهترین نتیجه را گرفتم که در عمل در حرکت باورها را ایجاد کردم یعنی در حین اون فعالیت در حین اون فعالیت اقتصادی در حین کسب و کار شروع کردم به ساختن اعتفادات درست این که اعتقادات در سطح اول ایجاد بشه و کسب و کار برایش ایجاد بشه من همون کارایی که بلد بودم رو شروع کردم حتی این اعتقاد را داشتم که کار کردن یا پول درآوردن به نحوی سخته من گفتم آقا اشکال نداره رفتم سر همون کار سخت و فعالیت انجام دادم و بعد شروع کردم به ساختن این باور کهنه کار کردن راحت به راحتی میشه ثروتمند شدن پول در آورد و این اعتقادات رو جایگزینش کردم بعد کم کم به راه های هدایت شدم که عملاً واسطهگری را انجام دادن این شغل خودم که یک روش خوبی بود یک راه ساده برای پول درآوردن بودش به نظر من این توحید عملی این که آقا تویی گفت باشیم اینه که توی میدون شروع کنیم به ساختن باور نه اینکه به بهانه اینکه در این باور می سازیم بترسیم و نریم تو میدون همه ماها هممون میدونیم که روش درست و راه درستی که الان باید بکنیم چیه ایدههای داریم یه کارهای توش مهارت داریم حتی میتونیم یه جا بریم استخدام بشیم در شروع کار وقتی هیچ کاری نمیکنی و یک جا نشسته و این توهم را داری که باید روی بآور کار کنی و بعد کاری را انجام بدی و هیچ کاری نمیکنی به نظر من و اون تجربه به من اینو میگه که تو توحید ت رو در عمل ثابت کند حالا از این به بعد فایل رو دانلود کردم و در بین اون گفته های چیزهایی به ذهنم میرسه چیزی رو دریافت میکنم خوام اونا رو بگم اینکه توحید عملی به نظر من توحیدی که به تو ایمان حرکت بده یعنی اگر تو اعتقاد داری به واقعیت این جهان توحید یعنی همین که اعتقاد داشتن به یک قدرتی که در حاشیه واقعیت را در حاشیه امنیتش باشید یه قدرتی که حاشیه امنیت اون بی نهایت ثروت و نعمت قدرت هستش به نظر من این یعنی توحید یعنی در حاشیه امنیت یک قدرت باشی که و ایمان داشته باشیم قدرت و این حقیقت جهانه بی نهایت ثروت و نعمت به نظر من اگر یک همچین حاشیه امنیتی رو یک فردی داشته باشه و این اعتقادات خوب و این اعتقادات درست را داشته باشه این انتقادات را در عمل نمایان می کند یعنی اگر باور داشته باشه بی نهایت ثروت و نعمت هست خوبی فعالیتی هم انجام میده یک حدیثی بود نمیدونم یه روایتی بودش این خیلی جالب بود برام میگه که دعای کسی عملی میشه که انقدر ایمان داره که حرکت را انجام میده مثلاً یه بنده خدایی می خواسته حالش خوب بشه از خدا می خواست که من سالم باشم سلامت بشم این دعا رو می کرد ولی اجابت نمی شد بعد حرکت کرد و در حین حرکت در حین ورزش کردن این دعا رو کرد این به نظر من نشان داد که این فرد به حدی ایمان داشت که فعالیت را انجام داد که حرکتش را انجام داد که از شدت یقین انگیزه گرفت برای حرکت کردن به نظر من اون توحیدی عملی و اون توحیدی درسته که حرکت بده یعنی انگیزه بشه برای حرکت کردن به عنوان مثال یک کودک را در نظر بگیریم که یک فضایی داره یه محیطی داره که هیچ ثروت و ثروت که نه دیگه برای کودک هیچ اسباب بازی توی اتاقش متصور نیست که وجود داره و اون باور نداره که هیچ اسباببازی تو اتاقش هست این پسر همیشه سرش توی دفترشه و داره نقاشی میکشه فقط با مداد اما یه پسر بچه دیگه که اعتقاد داره بابا واقعیت این اتاق من همش اسباب بازی همه ماشین نمیدونم کتاب و از این جور چیزها چون اعتقاد داره همچین چیزهایی توی اتاق وجود داره میره با اون ها بازی میکنه و لذت میبره از وجودشان بعضی از دوستان فکر می کنند که هیچ حرکت خاصی نکنند هیچ فعالیتی نکنند هیچ کار و یک پنل و یک حرکت اقتصادی نکنند به این دلیل که این شرکت محسوب میشه یعنی ما قدرت را دادیم به اون بیزینس اون کسب و کار که قرار به ما نتیجه بده به نظر من همچین طرز فکر اشتباه نظر من بهتره که این طرز فکر را ایجاد کنیم که ما چون باور داریم بی نهایت ثروت و نعمت وجود دارد حرکت میکنیم ما میریم تو اوج کار و فعالیت با تضادها درگیر میشیم تا اون باورمون قوی تر بشه این طرز فکر اولیه که به نظرم درسته طرز تفکر دوم هم اینه که اصلا نیاز داریم به فعالیت و به حرکت نیاز داریم که یک حرکتی انجام بدیم نمیتونیم راکت باشیم و از راکت بودنمون لذت ببریم حتی یک فردی که معلول هم باشه لذت و هیجان اینکه یک فعالیت لذتبخشی انجام بده به نظرم ما به آن نیاز داریم به فعالیت اقتصادی به برقراری ارتباط به این موارد ما نیاز داریم بهتره که این طرز فکر ایجاد کنیم که ما اصلا لازم نیست از این کارهایی که انجام میدیم از این فعالیتهای اقتصادی که انجام میدهیم نتیجه بگیریم فقط هدفمون از انجام این جور فعالیتهای این که لذت ببریم و تسلیم قدرت بی نهایت خدایی بشیم که خودش ما را به بی نهایت ثروت و نعمت هدایت می کند و تمام هدف ما این که ما نیاز داریم به فعالیت ما نیاز داریم به حرکت ما نیاز داریم که یک کار جدید و یک بیزینس جدید را ایجاد کنیم
سلام آقای زهانی عزیز
چه کامنت فوقالعاده ای نوشتید شما لذت بردم از خوندن آگاهی های درون کامنتتون که برام یادآوری شد و ازتون سپاسگزارم
کاملا باهاتون موافقم
چقدر خوب درک کردین و عالی نوشتید درکتون رو از قانون
ما باید قدم اول رو برداریم ، خداوند قدم بعدی رو بهمون میگه، از بینهایت طریق بهمون الهام میکنه، بعد قدم بعدی و بعدی همش گفته میشه و کار ما عمل به الهاماتیه که خداوندم از بینهایت طریق بهمون میگه و این الهامات هیچکدومش از نظر من سخت و دشوار نیست بلکه کاملا آسان و لذتبخشه برامون
خود خدا توی کتابش گفته ما اصلا نمیخواییم شما به زحمت بیفتید و هیچ کس را بیش از حد تواناییش تکلیف نمیکنیم
خدایا به خاطر رحمتت، عدالتت، غفور بودنت و مدیر و مدبر بودنت ، به خاطر قوانین ثابت بدون تغییرت هزاران بار سپاسگزارم
سلام به همه گی
استاد ممنونم از توحید عملی ۵ که کلی اطلاعات عالی دادین…دقیقا بعد از شنیدن وویس تون تیوی رو روشن کردم و جالبه که تیوی داشت همین مصاحبه رو که راجبش صحبت کردین نشون میداد…و من اولش خندم گرفت…بعد نشستم گوش کردم و دقبقا جملات شما در گوشم میپیچید.. اقای بازیگر یه مصاحبه ی پرتنش داشت!و مجری ای که دنبال حاشیه بود….و جملات اقای بازیگر که به هر کسی و هرچیزی قدرت میداد و ده ها اله برای خودش و شغلش قائل شده بود… و چه بد داشت از اتهاماتی که بهش زده بودند دفاع میکرد…
بگذریم…(برای خودم این بیشتر جالب بود که سریع این مصاحبه رو جذب کردم..ینی تا وویس شما تمام شد پا شدم طبق عادت تیوی رو روشن کردم تا چند تا موزیک ویدئو شاد ببینم از یه کانالی..و با اون مصاحبه روبرو شدم)
در کل تشکر میکنم از آموزش الهام بخش شما…خدا خیرتون بده…
یه چیزی بگم خیلییییییی برای خودم جالب بود فک کنم برای شما هم جالب باشه:در قران ایاتی داریم راجب شرک که مضمونشون اینه: خداوند میگه کسانی که چند رب دارند هر ربی اون ادم رو بسمتی میکشه…و اون ادم مثل کسیه که از جایی سقوط کرده هر لحظه باد بسمتی میبردش..یا در ایه ای میگه مثل کسیه که در بیابانی تاریک سرگردانه هر لحظه صاعقه و رعد و برقی زده میشه و اون ادم بسمت اون نور میره تا بش میرسه اون نور و صاعقه خاموش میشه..و اگ خدا بخاد با همون صاعقه کورش میکنه اما اینکارو نمیکنه!میخاد اون شخص مشرک همواره سرگردان باشه…
در مصاحبه ی این هنرمند که راستش من خودم دوستشون دارم و براشون احترام قائلم(و اصلا نمیگم خودم موحد واقعی هستم) دیدم این سرگردانی رو..یه حجم زیادی تنش در حرفاشون بود..مرتب جملات رو عوض میکردن و نصفه نیمه هر جمله رو رها میکردن و از این حرف به اون حرف میپریدن که مبااااداا به کسی یا گروهی یا اربابی! بربخوره….
و این همون گرفتاریه….?
استاد ممنونم…ضربان قلب منم با حرفاتون محکمتر زده شد…ممنونم..
و از ربّ کریــم خودم"الله"بی نهایت بار متشکّـرم..الهی العفو..و الهی شکر