توحید عملی | قسمت ۶

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

زندگی‌، در همان کودکی و نوجوانی‌، به خوبی حساب نکردن روی آدمها را به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم، روی چه قدرتی باید حساب کنم‌.

کمی طول کشید تا درک کنم‌‌، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواسته‌هایم ندارند‌، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمت‌ها به زندگی‌ام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمی‌کنم‌، از گزندشان هم بیمناک نمی‌شوم. مجموع این دو نگاه، توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.

سپس هرچه بیشتر قرآن را خواندم‌، بیشتر ارتباط میان «توحید‌» و آنچه خداوند «سعادت دنیا و آخرت» می‌داند را درک کردم و فهمیدم‌، «توحید»‌، تنها اصل و اساس قوانین زندگی است.

به یقین‌، دلیل تمام موفقیت‌های زندگی‌ام‌، اجرای توحید در عمل بوده است. به همین دلیل رسالت من با اشاعه توحید در جهان آغاز شد و تمام آموزش‌هایم بر «درک و  اجرای این اصل در تمام جنبه‌های زندگی» استوار گردیده‌ است.

توحید یک اصلی درونی است. توحید نگاهی جدا از هر دین و مذهب است که می‌گوید: زندگی ما‌، تماماً توسط باورهای خودمان رقم می‌خورد.

توحید، منطق ابراهیم برای شکستن بت‌هاست تا نشان دهد آنها حتی قادر به نجات خودشان از گزند یک تبر نیستند‌، چه برسد به نجات آدمها.

توحید‌، یقین ابراهیم است که می‌تواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازه‌ی او به ربّ‌ متصل‌اند. پس با خیال راحت آنها را در بیابان می‌گذارد.

توحید‌، توکل، سرسپردگی، تسلیم و اعتماد ابراهیم به درستی الهاماتش است که‌‌، می‌تواند اسماعیل را به قربانگاه ببرد.

نگاه توحیدی‌، ایمان ابراهیم به عدم تأثیر هرگونه عوامل بیرونی است‌ که‌ خود را در عمل، هنگام ورود به آتش نشان می‌دهد. چون‌ می‌داند حتی آتش قدرتی برای صدمه زدن به او ندارد‌، اگر قدرتش را باور نکند

ما که انتظار نعمت‌های بیشمار را داریم‌، باید از خود بپرسیم چقدر توانسته‌ایم این نگاه توحیدی را داشته باشیم؟!

و اگر این نگاه را ساخته‌ایم، چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشته ایم؟!

چرا می‌ترسیم‌ حتی اگر مسیر درست را برویم‌، کار درست را انجام دهیم‌ و باورهای خوبی بسازیم‌، ممکن است یک حادثه غیر مترقبه یا قدرت بیرونی مثل قانون دولتی‌، رأی یک سیاستمدار‌، لغو یک قانون‌، قیمت دلار‌، سیل و زلزله و … ریشه بنایی را ویران کند که‌، در تمام این سالها ساخته‌ایم؟!

این نگرانی‌ها همان بخش‌های ساخته نشده‌ی توحید در نگاه‌مان است. همان منافذی است که برای ورود شیطان به عنوان نماد کمبود و ترس‌، باز گذاشته‌ایم و همان بخش‌های ساخته نشده‌ی باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین است.

میزان ورود نعمت‌ها به زندگی ما‌، به اندازه باورهای توحیدی‌مان است.

به اندازه‌ی یقین به این قانون که: «فرکانس‌های خودمان زندگی‌‌مان را خلق می‌کند»، توحیدی می‌شویم و  به همان اندازه نیز‌، در آرامش می‌مانیم‌، از خطرها مصون می‌مانیم‌، آتش برای‌مان گلستان می‌شود‌، عدو سبب خیر می‌شود و برکت‌ها راه‌شان را به سوی زندگی‌ما پیدا می‌کنند.

تمام نتایج زندگی من‌، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدی‌ام بوده است. تا روی آدم‌ها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که‌، قدرت خلق هر خواسته‌ای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواسته‌ای گشته.

این نگاه توحیدی است که‌، هر روز نعمت‌های بیشتری را روانه زندگی‌ام می‌سازد‌ و عزّت‌، ثروت‌، عشق و سلامتی بیشتری به من می‌بخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم‌، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم‌، دچار سوء تفاهم شده‌ و به فرعیات بیهوده چسبیده‌اند.

اساسی ترین تلاش‌های بشر در تمام اعصار تاریخ‌، صرف تأمین خوراک‌، پوشاک و مسکن بوده است. یعنی همیشه این موضوعات را اصل دانسته و به خاطرش اینهمه جنگ‌ به راه انداخته‌اند. اما وقتی وارد قرآن می‌شویم‌ و داستان زندگی پیامبران را می‌خوانیم‌، هیچ اثری از این دغدغه‌ها که کل بشریت درگیرش بوده‌، نمی‌بینیم. دغدغه زندگی هیچ پیامبری تأمین سقف بالای سر‌، امرار معاش یا یافتن شغلی برای پرداخت هزینه‌هایش نیست‌، چون اصل چیز دیگری است.

قرآن یکصدا توحید را فریاد می‌زند‌، آن را اصل می‌داند و خداوند همه چیز‌‌، جز شرک به خودش را می‌بخشد. چون امکان ندارد شرک بورزیم و تجربه خوبی از زندگی داشته باشیم. اما اگر توحید را درک و اجرا کنیم‌، قطعاً به مسیر راهکارهای ثروت‌آفرین هدایت می‌شویم و ثروت به صورت طبیعی راهش را به زندگی‌مان می‌یابد.

با این حال‌، آدمهای زیادی اصل را رها و درگیر فرعیات‌اند. تداوم کسب و کارشان را درعوامل بیرونی می‌بینند و نه باورهای خودشان. برای همین هر دلیلی را بررسی می‌کنند‌ الّا باورهای‌شان و روی هر عاملی حساب می‌کنند الّا خداوند.

به جای ساختن باورهای قدرتمندکننده و توحید‌ی‌، به دنبال آموختن روش‌های بازاریابی‌، شیوه جلب مشتری‌، تبلیغات و … اند.

به جای ساختن باور احساس لیاقت‌ِ تجربه عشق، به دنبال جراحی زیبایی‌اند.

به جای ساختن باور فراوانی‌، به دنبال یافتن دنبال‌کنندگان و لایک‌های بیشترند.

به جای ساختن باور توانایی بدن در ساختن سلامتی‌، به دنبال یک پزشک و داروی بهتراند.

آنها هزاران عامل را‌، به عنوان عامل اصلی لحاظ می‌کنند‌، الّا توحید و توکل را‌، که اصل است و این وعده را می‌دهد:

تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی‌، سلامتی‌، ثروت‌ و عشق است‌، می‌توانی با باور کردن رابطه‌ات با این نیرو‌ و باور کردن فراوانی نعمت‌ها‌، سلامتی و عشق‌، راه ورود آنها را به زندگی‌ات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربه‌شان کنی.

وقتی در مسیر توحید قرار می‌گیری‌، مشتری‌ها پیدایت می‌کنند‌، ایده‌های ثروت‌ساز سراغت می‌آیند‌، قلب‌های مهربان اطرافت جمع می‌شوند و به تو عشق می‌ورزند‌ و بدنت ساختن سلولهای سلامت را آغاز می‌کند.


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد جواد میگلی» در این صفحه: 8
  1. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    عرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    هر چه من این فایل های توحید عملی رو بیشتر گوش می کنم مخصوصا این توحید عملی شماره شش بیشتر و بیشتر آگاه می شم و بیشتر نیاز توحید و یکتا پرستی رو در زندگی خودم احساس می کنم

    الان 5 مرداد 1401 هست

    من در یکی از شرکت های دولتی مشغول کار هستم موفقیت های زیادی در این چند سال آشنایی با قوانین و دوره های استاد عباس منش پیدا و دریافت کردم شرایطم خیلی تغییر کرده و دستاوردهای زیادی داشته برام

    همه این ها بابت توحید بوده و کنترل ذهن وگرنه من همان آدمی هستم که سالها برای این و اون کار میکردم و چون همیشه باور داشتم که زندگی من تحت تأثیر عوامل بیرونی رقم می خوره و همش رییس و قانون کشور و اداره و…. نمی گذارند پیشرفت کنم

    همین اتفاق هم برام می افتاد تا جایی که دیگه هیچ نداشتم اما طی این چند سال شرایط تغییر کرده و اوضاع خیلی بهتر شده اونجا که بهتر هم نشده چون من نتونستم توحید رو به مرحله عمل در بیاورم

    این ها رو گفتم تا مقدمه ای باشه برای گفتن شرایطی که الان برام رقم خورده و بازم من نیاز دارم به توحیدی عمل کردن

    الان چند مدته که شرکت ما واگذار شده به یک شرکت دیگه من موفقیت های زیادی در شرکت قبلی کسب کردم از سر اجرای قوانین و توحیدی عمل کردن

    حالا شرکت جدید اومده و همه چیز تغییر کرده و گویی از صفر شده همه چیز

    هی شیطان در گوش من میگه تو رو از سمت و پستی که داری میارن پایین چون می خوان نفر خودشون رو بزارن جات هی من به خودم تکرار می کنم هر اتفاقی بیافته به نفع منه هی میگه باید کارت رو رها کنی هی من میگم تسلیم امر خدا هستم او قادر مطلق هست رب العالمین اوست بخواهد من را بالا بکشد هیچ احدی نمی تواند جلوی اون رو بگیره هی به خودم می گم و ذهنم رو کنترل می کنم و احساس م رو خوب نگه میدارم که چیزی که نتیجه رو برای من رقم زده باور ها و فرکانس های من بوده نه عوامل بیرونی نه رییس و مسول

    درون من بوده به قول استاد در فایل سرمایه شما چیست

    این سرمایه ها و تعهد و تخصص و درستکاری و صداقت من بوده که نتیجه رقم زده و این ها سرمایه من هستند هر جا هم برم میتونم ازشون استفاده کنم

    در همین کار و شرکت قبلی تا دلتون بخواد موقعیت برای کار نادرست برای من فراهم بود ولی من نکردم و صداقت و درستکاری رو پیشه کردم الآن هم همین طور هست و خدا من رو هدایت می کنه

    این الهام شد به من که امشب بیام و این کامنت رو در این فایل پر از آگاهی و شجاعت بزارم و منم به ندای درونم نه نگفتم

    ممنون استاد بابت فضای خوبی که برای ما مهیا کردی

    دوست دارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد و سلام به دوستان و هم خانواده های عزیز

    قاطعانه میگم یکی از فایل های راهگشا و عالی در زندگی من همین فایل توحید عملی شماره ۶ هستش

    چون توحید و عملکرد توحیدی بسیار بسیار با زندگی من عجین هست و یکی از نیاز های لحظه لحظه خودم رو می دونم

    تجربه من از عملکرد توحیدی این هست که من خیلی این در و اون در میزدم برای رشد و پیشرفت قدم های اولیه خوب بر میداشتم اما در مراحل بعد چون دچار شرک می شدم اتفاقات ناگواری برام رخ میدادند

    خب بعد از سالها زمین خوردن های پی در پی و درد کشیدن با استفاده از آموزه های این سایت و صحبت های استاد عباس منش که اعتبارش به خداست رشد خوبی برام طی یکسال اتفاق افتاد طوری که سال ۹۸ و ۹۹ برای من از لحاظ نتایج به هیچ وجه قابل مقایسه نیست

    خب من سالها در شرایطی کار می کردم که سخت بود و اذیت می شدم تضاد ها باعث به وجود آمدن خواسته ها برای من می شدند ولی چون باور های درستی نداشتم نتایج خوبی برای من نداشت

    من خیلی دوست داشتم که از لحاظ شغلی رشد کنم و جایگاه بهتری پیدا کنم تخصص داشتم استعداد و توانایی خوبی هم داشتم اما باور خوبی خیر به همین دلیل مرتبا دستم را برای کمک گرفتن جلوی انسان ها دراز می کردم و نتیجه خوب نبود برای من

    تا اینکه خدا رو باور کردم و توحید رو سر لوحه قرار دادم

    به ضرص قاطع میگم هم ردیف و شاید بالا تر از افرادی که توی اداره من ازشون درخواست کمک برای ارتقاء شغل می کردم الان من سمت دارم و اونم با سربلندی و سرافرازی

    این نتیجه عمل کردن به توحید بودش

    خدا را شکر

    واقعا زبانم قاصره از این لطف خداوند

    و این دلگرمی برای من چراغ راه شده تا به دیگر خواسته هایم نیز برسم و هیچ محدودیتی را نپذیرم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام به استاد گرامی

    هرازگاهی به چالشی در خصوص توحید و اینکه قدرت آدمها و اینکه می توانند تاثیر منفی و به قول معروف حال من رو بگیرند برخورد می کنم که به این فایل هدایت می شوم تا چند کلمه ای از احوال دلم و اینکه چقدر این شاخه از شرک در من قدرت دارد و واقعا نمی دانم چکار باید کنم

    دست می کشم از مرض حمایت طلبی از مردم اما فشار اجتماعی و خانواده اینقدر زیاد است که با دست از پا درازتر بر میگردم و می شوم برده همون کسانی که می ترسم روزی منو قطع کنن، حال منو بگیرند، ازم سوءاستفاده کنن، از کار بیکارم کنن و و و و

    به درگاهت همین لحظه ایی که با یکی از همین چالش ها روبرو شده ام و نجوای شیطان رجیم آنقدر دارد از درون من را تخریب می کند دست نیاز دراز می کنم و ازت یاری می طلبم خدای من

    چند روز است بر گشتم به سرکار که قبلا آنجا بودم و این اتفاق هم مهر تاییدی بود بر اینکه قدرت مطلق فقط خداست و اگر او نخواهد برگی از درخت نمی افتد

    داستان از این قرار است که حدود نه سال در یکی از ادارات دولتی کار می کردم چقدر به قول استاد کثیف عمل کردیم و قدرت رو به همه دادم غیر از خدا

    تا اینکه خیلی راحت از سیستم به دلیل فروش محل خدمتم اخراج شدم

    قبلش می گفتم نه نمیشود و نمی توانند این کار را انجام بدهند ولی قدرت رو پارتی، فامیل، استاندار، قانون کشور و غیره می دانستم

    اما بهم نشان داده شد که تکیه ات به باد است و راحت با استادانه ترین شیوه اخراج شدم و حاصلش شد اذیت و بی پولی

    من به درگاه خداوند بر گشتم روی خودم کار کردم حالم را خوب کردم به قلبم آرامش دادم تا اینکه با یک غیر محال و غیر ممکن، ممکن شد و من به سادگی هر چه تمام تر و با عزت و سربلندی خدایم به کار برم گرداند و شکوه و جلال را به روح من برگرداند

    حالا دو ماهه شیطان وارد فاز جدید شده من همیشه در زندگی قدم های اول را خوب و مثبت بر میدارم اما در قدم های بعدی دچار شرک میشوم نمیدانم چرا

    می ترسم . ترس از دست دادن فرصت. ترس طرد شدن از اجتماع. ترس بی پولی. ترس بی کسی. ووووو

    و جهان هم به ترس های من واکنش نشان می دهد و شرایط و اتفاقاتی را وارد زندگی من میکند که ترس های بیشتری به همراهشان است

    مادر موسی فرزند دلبندش را در آب رها کرد او اگر مشرک می شد مانند یوسف که سال‌ها به خاطر شرک در زندان افتاد صدمه می خورد

    دیشب دیگه از همه چیز خسته شده بودم از این همه تکرار مکررات و نتیجه های نا خوشایند و از خدا خواستم من را بکشد و از روی زمین بردارد

    اینم شرکه چون قدرت عوامل بیرونی مثل قانون کشور، رئیس، همسر، مردم در ذهن من به شدت زیاده و منم صدمه خوردم

    از خدای خودم در همین روز و همین ساعت تقاضای عاجزانه دارم منو نجات بدهد و به راه کسانی که نعمت داده است مثل ابراهیم و مادر موسی و مریم ووووو نه به راه گمراهان و نه مشرکان

    خدایا شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام استاد

    خوبی؟

    خدایم را سپاس که در این مسیر هستم

    نمیدونم چم شده فقط محتوای فایلهای توحیدی اینقدر منو از درون پر میکنه که تا چند روز پر پر میشم نه گشنم میشه نه تشنه میشم هیچ کس رو دوست ندارم ببینم

    گفته های شما در فایل کاملا درسته

    کجایی استاد؟

    تا حالا اسم شهر و ولایت ما رو شنیدی ؟

    این گفته ات

    ((((((( خدا رو باور کن و جهان را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کن

    سید حسین عباس منش)))))))

    بزرگ قاب گرفته شده و روی دیوار نصب است

    درسته استاد خدا برات کاری میکنه که هیچ کسی نمیتونه انجامش بده

    خودش میشه تبلیغات حتی توی دورترین شهر ایران

    هیچ کس غیر خدا نمی تونه برای کسی همچین کاری انجام بده

    سپاسگذارم استاد عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد جواد میگلی گفته:
      مدت عضویت: 2912 روز

      خدا میدونه با دیدن این فایل چطور روزهایی که در زندگی ام به صورت نا آگاهانه دچار شرک شدم مثل فیلم در ذهنم مرور میشود

      منم مثل شما استاد به اینکه روی کسی حساب باز نکنم رسیدم و درکش کردم اما قسمت دومش که کسی نمیتونه در زندگی من تاثیر منفی بزاره خیر

      بارها شد برای اینکه ازم درخواستهای نا به جا میشد قطع ارتباط میکردم به شخصی اما این نجوا که او حالت را میگرد و اذیتت میکند دوباره مستاصل و دست از پا دراز تر می آمدم و به همان فردی که ازش جدا شده بودم التماس میکردم و این بار بدتر از دفعه های قبل هر کاری میگفت مجبور میشدم انجام بدهم

      از کارم بیرون آمده بودم و نجوا ها شروع کردند به خوردن مغز من که چکار می خوای کنی ،دیگه کار گیرت نمی آید ، بده کاری ، زن و بچه داری ، ریئست حالت رو می گیره و ……

      تا اینکه میرفتم دوباره التماس و خواهش و تمنا میکردم که منو برگردن سرکار

      چقدر این سناریو در زندگی من تکرار شد

      تا اینکه از شما اینجا شنیدم این هم قسمتی از شرک است

      واقعا استاد به خاطر مشرک بودنمون چه جاهایی که کثیف عمل میکنیم

      ریش بزار،کارت اعضای فعال فلان ارگان را بگیر ،با فلان فرد مشهور و قدرتمند شهر عکس بگیر بزار اینستا تا بقیه حساب ببرند، چاقو بزار تو جیبت و…..

      چرا؟

      از ترس دیگه به این دلیل که کسی نتونه بهم ضربه بزنه . کسی نتونه اذیت کنه

      بعدش با سر از بالا سقوط کردن نتیجه این رفتار و شریک قائل شدن برای خدا میشد برای من

      این مرض و این بیماری سالهاست داره عین موریانه پایه های زندگی منو می خوره

      بعد از اینکه دیدم چرا از لحاظ مالی هنوز اون نتیجه دلخواهم را نگرفتم برام سوال می شد که چرا ؟

      و به این فایل دنباله فایل فقط روی خدا حساب باز کن و چه کسی مالک تو است رسیدم

      چقدر می شود در مورد این فایل مطلب نوشت

      همین یه فایل درک کنم من برام کافیه تا آخر عمر در آغوش خدا زندگی کنم

      چقدر بابت اینکه بده کار کسی بودم و ترس اینکه او به من صدمه خواهد زد به اون شخص باج دادم

      خدایا شکرت که به این درک و آگاهی رسیدم

      امیدوارم در عمل هم بتوانم از این آگاهی استفاده کنم

      خدایا کمکم کن

      مرسی استاد عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام دوست عزیز

    چقدر با خوندن کامنتتون آرام شدم

    طوری که داشت خوابم میگرفت

    منم از خداوند درخواست میکنم که مرا به راه توحید و یکتا پرستی هدایت بفرماید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام و درود به آقای غلام نیا

    چه عالی این هم شد نشانه ایی برای اینکه من تجربه ایی از دوران سربازی ام با شما درمیان بگذارم تا برای خودمم بازگو شود

    بنیامین من آموزشی به اتفاق حدودا چهار صد نفر از هم استانی هایم افتادم بندرعباس

    خیلی دوست داشتم که شهر خودمون یعنی بوشهر خدمت کنم دلم می خواست خونه باشم راحت باشم هر روز بیایم خانه

    همه می‌گفتند که بوشهر سهمیه نداره و از فکرش بیا بیرون

    من باور نکردم

    گفتم من باید بوشهر خدمت کنم

    با تک تک سلولهای بدن م شهرم خانه ام را صدا می زدم گریه می کردم

    بوشهر را توی جی پی اس پیدا میکردم و سمتش می ایستادم و فریادش میزدم

    بنیامین میدونی چه شد ؟

    روز تقسیم نیرو ها همه شهرها رو خوندند چابهار، شیراز، تهران، کرمان، وو

    آخر همه یک نفر بوشهر

    میگلی بوشهر

    مو از تنم سیخ شد

    خدای من همه می گفتند تو کی هستی ؟

    بابات چه کاره است؟

    در صورتی که فرزند پرسنل در گروهان ما بودند و بندرعباس تقسیم شدند

    خب آمدم شهرمون اذیتم می کردند سرباز های قدیمی تر

    خودم انداختم توی دامن خدا گفتم یه راهی برام پیدا کن من نمیدونم

    توی مسیر رفت و برگشت خانه تا پادگان که خیلی هم دور نبود گریه می کردم و صدای خدا می زدم

    بنیامین میدونی باز چی شد ؟

    من بعد از شش ماه خدمت از سربازی معاف شدم و برای همیشه از خدمت سربازی خدا حافظی کردم

    فرمانده پادگان خواست جلوی من رو بگیره با حکم دادسرای نظامی روبرو شد

    قاضی توی دادسرا به من گفت اینها چی می گویند منظورش فرمانده پادگان بود که حالا در قید حیات هم نیست و خدا رحمتش کند

    قاضی گفت اینها باید افتخار کنند که تو شش ماه براشون خدمت کرده ایی

    خدا را شکر

    آره بنیامین این اتفاقات در زندگی خیلی برام افتاده ولی بازم شیطان کارش ترساندن من است

    خدایا من رو به راه راست راه کسانی که نعمت داده ایی نه راه گمراهان هدایت بفرما

    مرسی بنیامین که وقت گذاشتی و پاسخ سوال و کامنت منو دادی

    برات آرزوی بهترینها از خداوند میکنم عزیز دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: