زندگی، در همان کودکی و نوجوانی، به خوبی حساب نکردن روی آدمها را به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم، روی چه قدرتی باید حساب کنم.
کمی طول کشید تا درک کنم، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواستههایم ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمیکنم، از گزندشان هم بیمناک نمیشوم. مجموع این دو نگاه، توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.
سپس هرچه بیشتر قرآن را خواندم، بیشتر ارتباط میان «توحید» و آنچه خداوند «سعادت دنیا و آخرت» میداند را درک کردم و فهمیدم، «توحید»، تنها اصل و اساس قوانین زندگی است.
به یقین، دلیل تمام موفقیتهای زندگیام، اجرای توحید در عمل بوده است. به همین دلیل رسالت من با اشاعه توحید در جهان آغاز شد و تمام آموزشهایم بر «درک و اجرای این اصل در تمام جنبههای زندگی» استوار گردیده است.
توحید یک اصلی درونی است. توحید نگاهی جدا از هر دین و مذهب است که میگوید: زندگی ما، تماماً توسط باورهای خودمان رقم میخورد.
توحید، منطق ابراهیم برای شکستن بتهاست تا نشان دهد آنها حتی قادر به نجات خودشان از گزند یک تبر نیستند، چه برسد به نجات آدمها.
توحید، یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازهی او به ربّ متصلاند. پس با خیال راحت آنها را در بیابان میگذارد.
توحید، توکل، سرسپردگی، تسلیم و اعتماد ابراهیم به درستی الهاماتش است که، میتواند اسماعیل را به قربانگاه ببرد.
نگاه توحیدی، ایمان ابراهیم به عدم تأثیر هرگونه عوامل بیرونی است که خود را در عمل، هنگام ورود به آتش نشان میدهد. چون میداند حتی آتش قدرتی برای صدمه زدن به او ندارد، اگر قدرتش را باور نکند
ما که انتظار نعمتهای بیشمار را داریم، باید از خود بپرسیم چقدر توانستهایم این نگاه توحیدی را داشته باشیم؟!
و اگر این نگاه را ساختهایم، چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشته ایم؟!
چرا میترسیم حتی اگر مسیر درست را برویم، کار درست را انجام دهیم و باورهای خوبی بسازیم، ممکن است یک حادثه غیر مترقبه یا قدرت بیرونی مثل قانون دولتی، رأی یک سیاستمدار، لغو یک قانون، قیمت دلار، سیل و زلزله و … ریشه بنایی را ویران کند که، در تمام این سالها ساختهایم؟!
این نگرانیها همان بخشهای ساخته نشدهی توحید در نگاهمان است. همان منافذی است که برای ورود شیطان به عنوان نماد کمبود و ترس، باز گذاشتهایم و همان بخشهای ساخته نشدهی باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین است.
میزان ورود نعمتها به زندگی ما، به اندازه باورهای توحیدیمان است.
به اندازهی یقین به این قانون که: «فرکانسهای خودمان زندگیمان را خلق میکند»، توحیدی میشویم و به همان اندازه نیز، در آرامش میمانیم، از خطرها مصون میمانیم، آتش برایمان گلستان میشود، عدو سبب خیر میشود و برکتها راهشان را به سوی زندگیما پیدا میکنند.
تمام نتایج زندگی من، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدیام بوده است. تا روی آدمها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که، قدرت خلق هر خواستهای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواستهای گشته.
این نگاه توحیدی است که، هر روز نعمتهای بیشتری را روانه زندگیام میسازد و عزّت، ثروت، عشق و سلامتی بیشتری به من میبخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم، دچار سوء تفاهم شده و به فرعیات بیهوده چسبیدهاند.
اساسی ترین تلاشهای بشر در تمام اعصار تاریخ، صرف تأمین خوراک، پوشاک و مسکن بوده است. یعنی همیشه این موضوعات را اصل دانسته و به خاطرش اینهمه جنگ به راه انداختهاند. اما وقتی وارد قرآن میشویم و داستان زندگی پیامبران را میخوانیم، هیچ اثری از این دغدغهها که کل بشریت درگیرش بوده، نمیبینیم. دغدغه زندگی هیچ پیامبری تأمین سقف بالای سر، امرار معاش یا یافتن شغلی برای پرداخت هزینههایش نیست، چون اصل چیز دیگری است.
قرآن یکصدا توحید را فریاد میزند، آن را اصل میداند و خداوند همه چیز، جز شرک به خودش را میبخشد. چون امکان ندارد شرک بورزیم و تجربه خوبی از زندگی داشته باشیم. اما اگر توحید را درک و اجرا کنیم، قطعاً به مسیر راهکارهای ثروتآفرین هدایت میشویم و ثروت به صورت طبیعی راهش را به زندگیمان مییابد.
با این حال، آدمهای زیادی اصل را رها و درگیر فرعیاتاند. تداوم کسب و کارشان را درعوامل بیرونی میبینند و نه باورهای خودشان. برای همین هر دلیلی را بررسی میکنند الّا باورهایشان و روی هر عاملی حساب میکنند الّا خداوند.
به جای ساختن باورهای قدرتمندکننده و توحیدی، به دنبال آموختن روشهای بازاریابی، شیوه جلب مشتری، تبلیغات و … اند.
به جای ساختن باور احساس لیاقتِ تجربه عشق، به دنبال جراحی زیباییاند.
به جای ساختن باور فراوانی، به دنبال یافتن دنبالکنندگان و لایکهای بیشترند.
به جای ساختن باور توانایی بدن در ساختن سلامتی، به دنبال یک پزشک و داروی بهتراند.
آنها هزاران عامل را، به عنوان عامل اصلی لحاظ میکنند، الّا توحید و توکل را، که اصل است و این وعده را میدهد:
تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی، سلامتی، ثروت و عشق است، میتوانی با باور کردن رابطهات با این نیرو و باور کردن فراوانی نعمتها، سلامتی و عشق، راه ورود آنها را به زندگیات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربهشان کنی.
وقتی در مسیر توحید قرار میگیری، مشتریها پیدایت میکنند، ایدههای ثروتساز سراغت میآیند، قلبهای مهربان اطرافت جمع میشوند و به تو عشق میورزند و بدنت ساختن سلولهای سلامت را آغاز میکند.
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD471MB38 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۶30MB38 دقیقه
زمانی که آدم هبوط کرد به زمین ما گفتیم :وقتی هدایتی از جانب ما می آید اگر از آن پیروی کنید نه غمی برشماست ونه ترسی خواهید داشت
لحظاتتان غرق در خداوند و وجودتان سرشار از عشق ناب او باد
سلام به قلب های نازنین و توحیدی ،سلام به تمام نیمه های من ،سلام به تمام من
خدایا از کدام شاهکارت تو زندگیم بگم و بنویسم ؟؟؟از کدوم شروع کنم ؟؟؟ از معنویت بی نظیرم؟؟؟از سلامتی فوق العادم ؟؟؟از رونق کسب و کارم و درآمدم که هر ماه روبه صعوده ؟؟؟از روابط بی نظیرو با عشقم؟؟؟از صمیمیتم با انسان های نازنین ، از اینکه هرجا پا میگذارم نازنین ترین و شریف ترین انسان ها اونجان ؟؟؟از اینکه آرامش و اطمینان قلبیم و ایمان و باور و توکلم و اعتمادم به تو که هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه ؟؟؟ از هر کدوم شروع کنم باید چند روز بنویسم ، از رضایی که خواست و تو هدایت کردی و سوال من اینه و آیه ی توام اینه در قرآن ، کیه که بتونه اونی که خدا هدایتش کرده رو گمراه کنه ؟؟؟؟ کی قدرت این کارو داره که کسی رو که تو هدایتش کردی گمراه کنه ؟؟؟؟ کی ؟؟؟؟؟!!!!!! چی؟؟؟؟؟؟ کل جهان ؟؟؟؟؟؟ کی ؟؟؟؟کی میتونه اونی رو که او هدایتش کردی رو گمراه کنه ، نازنینم که داری این کامنت و میخونی سجده کن و بدان که خداوند تورا لایق دانسته و هدایتت کرده ،سجده کن به درگاهش و فارغ از هرچیزی کمی باهاش خلوت کن ،تو اتفاقی اینجا نیستی ،هیچ کدوم ما اتفاقی اینجا نیست 8میلیارد انسان در این کره ی خاکی و از بین این همه مگه چند نفر اعضای این مکان بهشتین ؟؟؟؟مکانی که همواره بوی خدا میدهد، مکانی که من به اسم سایت موفقیت نمیشناسم بلکه به اسم هدایت شدگان ،سعادت یافتگان میشناسم ،مکانی که استادش فرمول یادنمیدهد و تورا مستقیم وصل میکنه به اصل کاری ، مکانی که همه خودشونن و سعی میکنن بهتر و بهتر باشن ، و توحید غیر این نیست ، آره ما هدایت شدیم ،همه ی ما هدایت شدیم ، پس قدر این هدایت را قدر این لطف پروردگار را بیشتر و بیشتر بدانیم ، ما میخواهیم ومیشود ،ما میخواهیم و میشود ، ما میخواهیم و میشود و به میزانی که اینو باورمیکنیم انقلاب میکنیم از درون و بازتابش همه را مات و مبهوت خود میکند ، از اینکه چرا این بشر هرروز داره موفقیتاش بیشتر میشه ، از اینکه چرا اوضاع و شرایط هیچ تاثیری روش نداره ، از اینکه چرا این بشر انقد آرومه ،از اینکه چرا این بشر انقد محکم و انقد مطمعنه ، رو چه حسابی من آنقدر با قدرت دارم حرف میزنم ؟؟؟خدایا خودمو میگم رو چه حسابی انقد بی کله و انگار نه انگار دارم میرم جلو ؟؟؟خدایا رو چه حسابی من آنقدر آرامم و انقد مطمعن از رخ دادن تمام خواسته های بزرگم؟؟؟ رو چه حسابی وقتی با انسان های ثروتمند و خررررررپول روبرو میشم و هم صحبت میشم ،چنان حرف میزنم که فک میکنن ایران به نام منه ؟؟؟ و من اون لحظه کاملا معلومه از چهره هاشون که اونا قدرت پشت این حرفارو حس کردن ، خدایا سوالم اینه روی چه حسابی ،روی چه حسابی من انقد دارم با قدرت حرف میزنم ؟؟؟؟این قدرت چیه تو وجوده من؟؟؟؟ من رو چه حسابی چنان قدم برمیدارم که انگار بهم داده شده است؟؟؟رو چه حسابی ؟؟؟؟ بهم بگو ؟؟؟میدونم میدونی که میدونم ،و منم میدونم که تو میدونی ،
چون تو گفتی وقتی هدایتی از جانب ما می آید اگر از آن پیروی کنید لاخوف علیهم و باهم یحزنون ،چون تو تعهد کردی که مراقب من و حمایتگر و هدایت گرم باشی ، چون قدرررررت تویی ،چون قالو ربنالله ثم استقامو فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون ، آنان که گفتند پروردگار ما خداست و استقامت کردند نه غمی برانهاست و نه ترسی خواهند داشت ،قبول ،خدایا قبول ولی چرا انقد دقیق داره همه چی کار میکنه ؟؟؟خدایا چرا انقد موبه مو همه چی سره جاشه و در زمان مناسب همه چی رخ میده ؟؟؟ واقعا کیه راستگوتر از تو؟؟؟ مشتی تو همه حرفات درسته ،همه ی آیه هات حقه ،فقط من در مسیر باورکردنشونم و دارم میبینم به میزانی که باورشون میکنم ،زندگیم در تماااااااااام ابعاد در تمام ابعاااااااااد ،در تمام ابعاااااااااد داره بی نظیر میشه ،خوشبختی و سعادت و آرامشم داره بیشتر میشه ، دارم رهاتر میشم و فارغ از هر نتیجه ای لحظات من زیباست ، پس در این مسیر یارو یاورم باش ، ای تنها کسی که قادری به هرکاری ، ای که تنها قدرت مطلق کیهانی ،ای که تمام قدرت های جهان در مقابل تو خارند ،خار ،ای که نزدیکتری از من به من ، این قدرتی که در وجود منه رو بیشتر بهم بفهمون ،بیشتر بشناسون ،این قدرت تویی این قدرت تویی ، این هیجان من تویی ،این صبرو استقامت تویی ، این اراده در وجودم تویی این تعهد تویی ،این کنترل ذهن تویی ،خدایا به نامت سوگند که همش تویی ،به اسمت قسم من خیلی ضعیف تر از این حرفام ،من خیلی عاجزتر وشکننده تر از این حرفام ،من خیلی محتاجم به تو ،تو از درونم آگاهی و میدونی که با تمام وجودم میگم که همه ی اینا تویی و من خدایا من ضعیف تر از این حرفام ، همهی اینهایی که منو تو مسیر درست داره حرکت میده تویی ، میخوام بهت بگم که حواسم هست ها ،میخوام بهت بگم که حواسم هست که چهارستون بدنم سالمه ،میخوام بهت بگم که حواسم هست که زندگیم در ریزترین جزییاتش داره به سمتی که میخوام میره ،میخوام بگم که حواسم هست این الکی و الا بختکی نیست ،خدایا من حواسم هست که اینا کاره توا ها ،خدایا حواسم هست که تو خواب و بیداری داری جواب سوالامو میدیا ، خدایا حواسم هست که داری هدایتم میکنی ،خدایا حواسم هست که تنها و تنها الا بذکرالله تطمعن الغلوب در هر لحظه ها در هربار ، خدایا حواسم هست که انسان شریف و نازنین میشی برای من ،خدایا حواسم هست که هرجا میرم میای به استقبالم توسط دستانت ، خدایا حواسم هست که برای کسب و کارم مشتری دست به نقد و باصداقت میشی ، خدایا حواسم هست که سلامتی میشی برجسم و جانم ،معنویت میشی بر روح و روانم ،ارامش قلبم ، قدرت میشی به اراده ام ،پایبندی میشی به تعهدم ، همه چیز در هر زمان به هرچیزی که نیاز داشته باشم میشی ، خدایا حواسم هست که داری کمک میکنی که باورهای قدرتمند کنندم بهتر و بهتر بشن ،اونروز یه دوستی گفت که برا هرکاری سرمایه میخواد و امکان نداره و فلان و فلان ،و من شنیدم و گفتم پیش خودم بنده ی خدا کجای کاری ؟؟!!!
به خدا گفتم که خدایا چی داره میگه معلومه هیچی ازت نمیدونه ها معلومه که نمیشناستت ، بعد خوابیدم و تو خواب دیدم که تو یه منطقه ای گیر افتادم با یه گروهی که همه میگفتن کارمون تمومه ، و وسط جنگ بودیم و هیچ اسلحه ای نداشتیم ، و تو خواب داشتم به خودم میگفتم که نه هیچی تموم نشده ، و در این حین بهمون حمله کردن و همه متفرق شدن و منو چنتا سرباز دنبال کردن و شلیک میکردن و اونا مجهز و من هیچی سلاح نداشتم و دقیقا یادمه جا خالی میدادم و شیرجه زدم به پشت دیواری و اون سربازه اومد و قایم شده بودم که درگیر شدم و سلاحشو و گرفتم و جالب این جاست همه ی اونایی که میگفتن کارمون تمومه رو ندیدم ولی آخر خوابم دیدم که با دست خالی همهی اونایی که حمله کردن و به اسارت گرفتم و تحویل یه عده دادم که دارن میبرنشون و دقیق یادمه آخر خواب اسلحمو انداختم رو شونم و خندیدم و برگشتم و با اونا نرفتم و تو منطقه هیشکی نبود و با خنده رضایت که داشتم تو خواب تو اون منطقه قدم میزدم به خودم گفتم خب اینم از این .
صب که بیدار شدم زدم ببینم تعبیر این خواب چیه ،هر چند حسم میگفت که راجب داستان همون سرمایه اولیس ،خلاصه زدم و هدایت شدم به تعبیری که قلبم تاییدش کرد ،خلاصه تعبیر این بود که تو از هیچی به همه چی میرسی ،همونطور که تو خواب با دست خالی همه رو تسلیم کردی و به اسارت کشیدی ،و آخرشم شاد و راضی خندیدی به اونایی که میگفتن کارمون تمومه ، پس خدای من چه زود این باوره خوب و تو خواب بهم الهام کردی که تو حرکت کن سرمایه اولیت منم ،هر چی خواستی همون میشم برات فقط برو فقط حرکت کن و بدان که من خدا هستم .
در پناه خالق بی همتا .
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
امروز روز 54ام از سفر شگفت انگیزمه
وقتی هدایتی از جانب ما می آید اگر از آن پیروی کنید لاخوف علیهم ولاهم یحزنون
و چقدر کار داریم برای درک توحید و اجرای توحید در عمل ،همیشه گفتم و به خودم میگم اینکه میگیم احساس خوب باشه بقیش بهت گفته میشه و به خواسته هات میرسی درسته ولی همین احساس خوب داشتن میدونید چقدر مستلزم ساخت باورهای توحیدیه؟؟؟چقدر باید باورهات توحیدی باشه تا احساس خوب پایدار تجربه کنی و به سیکل خوبی برسی و با ادامه این مسیر و بهتر و بهتر شدن فرکانست هی بالا و بالا بره و واقعا همه چیز از توحید شروع میشه همه چیز توحیده ،همه چیز توحیده ، همین الان یکی از همکارا تو بنگاه صدام زدم و گف دارم مطلب میخونم و هندزفری و درآوردم البته من به هندزفریم میگم سلاح و همیشه تو گوشمه ،حالا مطلب چی بود:از صفر شروع کردن حرف بیهوده اییه برای ثروتمند شدن باید یک سری امکانات اولیه و دوستان خوب و خانواده پولدار و ….. داشت ،وگرنه فک کن بیل گیتس تو سومالی بدنیا می اومد همون اول از گشنگی میمرد. این عین جمله ای بود که خوند حالا من کوتاه کردم و با چه ذوق و شوقی سرشو به نشانه تایید تکون میداد ، الله اکبر هیچی نگفتم و بهش لبخند زدم و جوری نشون دادم که تو راس میگی و خداروشکر انقدر قانون رفته تو وجودم که در مورد ناخواسته هام حرف نمیزنم و مخصوصا با کسی بحث نمیکنم ، ولی پیشه خودم گفتم الله اکبر که این فرکانس چیه ؟؟!!!این مدار چیه؟؟؟!!!و اون شعر حافظ که باید با طلا نوشت و سردر کیهان زد ،تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی ،گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
عزیزای دلم میدونید شما چقدر محرمید؟؟؟؟
میدونید چقدر ما محرم اسرار خداوندیم ؟؟!!!
خدای واقعی ها نه خدای قصه ها و تورات و خدای دروغین مردم ،نه ما محرم اسرار نیرویی هستیم تنها با یاده او دلها آرام میگیرد البته باشناخت درست از قدرت و توانایی های اون
این همکار من به شدت مذهبیه و همواره از اصول دین و معاد و فلان و فلان حرف میزنه و به شدت تعصبی رو حرفایی که میزنه و جوری بهشون اعتقاد داره که خودم خدا تصویری بهش بگه راهت اشتباهه این قبول نمیکنه و دنباله چندین تخصص برای افزودن ثروت و پولدار شدن و این در حالیه که میبینه طرف بی سواده حتی اسم خودشو به زور مینویسه اما ماکسیما و آزرا سوار میشه این در حالیه که خیلی از الگوها هرروز دورو برش دارن پرسه میزنن اما خب محرم اسرار الهی نیس و محرم این قوانین و آگاهی ها ولی ما هستیم ، ما میدونیم که جهان و خداوند فقط و فقط بازتاب درونی ترین اندیشه های ما وفرکانسای غالب ماست در هر لحظه، ما میدونیم که خداوند قدرت خلق لحظه به لحظه زندگیمونو داده دست باورهامون ،قدرت خلق لحظه به لحظه زندگی ، ما میدونیم که ما به خداوند شکل میدیم با باورهامون و ما آگاهیم دوستان ما آگاهیم به این قوانین و بخدا قسم که خوده این آگاهی ها و این احساس آرامشی که برامون ایجاد کردن با هیچ میلیارد مبلغی قابل مقایسه نیست ، امروز مشتری برده بودم چنتا جا نشونش دادم و چقدر صمیمی و چقدر خوب و عالین مشتریام و چه عزت و احترامی بهم میزارن ،اصن مشتری میگف نمیدونم آقا رضا تو اصن فرق میکنی با اینکه مشاور املاکی ولی اصن نمیتونم به چشم املاکی نگات کنم اصن انگار یه چیزی تو وجودته ،اصن آقا رضا تو هر جارو بپسندی برا من و تاییدش کنی من امضا میکنم ،خب کی این دل ها و برا رضا نرم میکنه ؟؟؟یا مالک زنگ میزنه بهم فقط دوبار برخورد داشتیم باهم ،میگم قیمت بده ،برمیگرده میگه آقا رضا تو اصن وکیل من فک کن ملک خودته سره قیمت دستت آزاده من بهت اعتماد دارم ردش کن بره ، یا امروز که صب طبق معمول بهش گفتم خدایا فرمون دست خودته تو منو ببر تو کارامو انجام بده و گفتم فلان ملکی که قولشو دادم باید بفروشم همین امروز و آزاد و رها اعتماد میکنم و اون برام انجامش داد جوری مسیرمو کج کرد جوری نگه داشت جاو مکان مناسب پیشه کسی متوقفم کرد که باید بهش میگفتم و اونم فقط با یه تماس حل شد و طرف پشت گوشی گفت بیانشو بده اون ملک ماله من ،خب اینها مگر چیزی غیر از توحیده ؟؟؟دورو برم همه ی انسان ها مثله فرشته هایین که تنها و تنها ازشون عشق و خوبی و محبت میگیرم مگه اینا به غیر از توحیده ؟؟؟!!! و چقدر در این مسأله میتونم بهتر و بهتر عمل کنم در اجرای توحید در عمل ،حالا میفهمم وقتی استاد میگن من که هنوز خیلی کار دارم تا رو باورهای کار کنم میفهمم که شکسته نفسی نمیکنن و میدونن و آگاهن که این مسیر ،مسیر بهتر و بهتر شدن و تکامل اصن انتهایی نداره هر چقدر بهتر بازم میتونه بهتر و بهتر بشه .
وما باید روی باورهای قدرتمند کننده و اجرای توحید در عمل که اصله کار کنیم نه تخصص و تغییر شغل و این فرعیات و وقتی باورهای قدرتمند کننده میسازیم و هی تغذیشون میکنیم و فرمون و میدیم دست باورهای قدرتمند کننده و متعهدین برای اجرای توحید در عمل بقیش توسط همینا انجام میشه ،سادس ،زیباس و هزاران بار سپاس گزار خداوندیم که مرا با قوانینش آشنا ساخت و آرامش و احساس خوب را به من هدیه داد که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست .
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
عاشقتونم
سلام دوست نازنینم
آقا رضا این دومین باره که ازتون الهام میگیرم ،اولین الهام و نشانه برام از شما بعد مطرح کردن ایده تون برای پرداخت بدهی هاتون در کلیپی که منتشر شده تو سایت بود و این کامنت هم شد دومی این کامنت که حسن میگه برو توحید عملی گوش بده مخصوصا 5و یادم رفته کدومه ولی خیلی مشتاقم که ببینم خدا باهام چیکار داره تو اون فایل و یه نشونه دیگه این بود که من پارسال تصمیم گرفتم بدهی هامو صفر کنم و میانگین درامدمو به ماهی 30میلیون تومان برسونم و با مطرح کردن رویای اون موقع تون و دیدن عدد 30حسم بهم گفت توام خیلی نزدیکی وراضیم از مسیری که در کسب و کارم طی کردم و مو به موی اون تجربه هه از جانب خداوند مرا تواناتر کردن و محکم تر و با اراده تر و مصمم تر .
سپاس گزارم دوست نازنینم .