توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-65.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-31 06:15:372024-07-20 18:23:58توحید عملی | قسمت ۶شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز
چند وقتی هست هدایتی فایل های رایگان رو گوش میدم
تقریبا همه فایل هارو دانلود کردم گاهی هم توی سایت یک فایل چشمک میزنه و میگه سراغ من بیا
هدایت به سری فایل های توحید عملی جواب درخاست من بود
برای از بین ترس هایی که برای خودم ساخته بودم و چون قبلا چند بار تکرار شده بود برام منطقی شده بود
از وقتی که فایل اول الگو های تکرار شونده رو گذاشتید من سعی کردم باور مربوط بهش رو پیدا کنم و پیدا هم کردم و روش کار کردم و نتیجه عالی داشت
و حالا برای تثبیت نتیجه هدایت شدم به این سری فایل ها
دیروز با فایل گفتگو با دوستان شماره 37 و صحبت های سحر و رزا شروع شد فایل رو چند بار گوش کردم و کامنت هارو خوندم ، من این فایل رو قبلا هم گوش داده بودم و شاید اگر میدونستم فایل 37 همون فایل رزا هست میگفتم تازگی ها گوشش دادم میرفتم سراغ یک فایل دیگه اما چون تصویریش رو ندیده نمیدونستم و دوباره فایل رو دیدم و این بار هم همونقدر اگر نگم بیشتر به من کمک کرد
و بعد از اون امروز این فایل رو دیدم چند بار گوش کردم و کامنت هارو خوندم
و تمرین ساختم و انجام دادم
اگر میتونستم فقط یه چیز رو از استاد برای خودم کپی کنم اون توحید میبود
قبلا ها برام جالب بود که چرا سعدی و حافط عاشق خدا میشدن و چرا این عشق رو به باده شراب توصیف میکردن
حالا میفهمم
این همون تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی هست
تازه من فقط اندکی اشنا شدم و سعی میکنم تا ابد سعی میکنم بیشتر و بیشتر اشنا بشم
شاید یارای پیامبر و مسیح و .. هم حس و حال مارو داشتن
خاطره ای که یکی از اعضا در مورد حساب نکردن روی کسی گفته بود برای من خیلی جالب بود و کلا خیلی علاقه دارم به کامنت هایی که به شکل خاطره یا مثال هست
من هم مثال خودم رو از حساب کردن روی خدا میگم
پنج یا شش سال پیش بود من کلاس دهم بودم و تازه با استاد عباسمنش اشنا شده بودم
یه مقدار پولی جمع کرده بودم که برای خودم گوشی بخرم و یه مقداری هم پدرم بهش اضافه کرد و من رفتم مغازه هارو گشتم اما اون مدلی که میخاستم با اون قیمت نبود
یادم نیست قیمتش چقدر بود اما میدونم حساب کرده بودم به اندازه حقوق یک ماه یک کارمند بود
و ما هم نه وضع مالی چندان توپی داشتیم نه من اصلا میخاستم از پدر کمک بگیرم
من تمام مغازه هارو گشتم اما نه تنها اون مدل بخصوص گیرم نیومده بود چیز دیگه ای که خوشم بیاد هم به چشمم نخورد
یه هو به نظرم رسید یک پاساژ که بیشتر کارشون تعمیرات هست رو هم برم داخل رفتم رفتم رفتم تا انتهای پاساژ درحالی که 10 20 تا مغازه رو رد کرده بودم یکی رو رفتم تو و پرسیدم این رنج قیمت چی دارید
گفت فلان مدل و فلان مدل رو داریم یه دونه فلان مدل هم هست
باورم نمیشد همون مدلی که من رویاش هم برام بزرگ بود رو گفت و همون رو خریدم اومدم بیرون
اون مدلی که من با یک سوم یا یک چهارم قیمت خریدم تا وند سال بعدش هم از مدل های همون سال عملکرد بهتری داشت
تا اینجا ممکنه عادی به نظر برسه
هرچند اون موقع برای منه 16 17 ساله خیلی نتیجه بزرگی بود
اما نکته اصلی رویکی چند سال بعد فهمیدم زمانی که دوباره گذرم به اونجا افتاد
حالا دیگه وضع مالیم خیلی تغیر کرده بود و زمین تا اسمون به لطف خدا با اون موقع فرق داشتم و خاستم برم احوالش رو بپرسم
دیدم یه نفر دیگه تو مغازش نشسته سراغش رو گرفتم گفتن ازش پول میخای ؟ گفتم نه اومدم احوالش رو بپرسم
گفتن ببین پسر جون تو تنها کسی نیستی که این ادم بهش ضرر زده ، هر کسی رفته تو اون مغازه این سارو کلاهش رو برداشته و الان هم فرار کرده
—-
جالب نیست ؟ یکی که کلاه همرو برمیداره برای یکی دیگه در رحمت خدا میشه
—-
قرآن:
1. “و هر کس به خدا اعتماد کند، او برایش کافی است” (سوره طلاق، آیه 3)
2. “و هر کس از خدا بترسد، او را راهی بیرون میکند و از جایی که انتظارش ندارد روزیاش میدهد” (سوره طلاق، آیه 2-3)
3. “و هر کس به خدا توکل کند، او برایش کافی است” (سوره طلاق، آیه 3)
انجیل:
1. “با تمام قلبت به خدا اعتماد کن و بر فهم خودت تکیه نکن؛ در همهی راههای خود به او تسلیم شو، تا او راههایت را صاف میکند” (امثال سلیمان، فصل 3، آیه 5-6)
2. “راهت را به خدا واگذار و به او اعتماد کن؛ او این کار را میکند: پاداش عادلانهات را مانند نور صبح درخشان میسازد و عدالت تو را مانند آفتاب ظهر نمایان میکند” (مزامیر، فصل 37، آیه 5-6)
3. “اما خوشابری برای کسی است که به خدا اعتماد کند و اعتمادش به او باشد؛ او شبیه به درختی است که در کنار آب کاشته شده و ریشههایش به سوی جریان آب میروند؛ هرگز از گرمای هوا نمیترسد و برگهایش همیشه سبز است؛ در سال خشکی نیز نگرانی ندارد و همیشه میوه میدهد” (ارمیا، فصل 17، آیه 7-8)
به نام الله یکتا
سلام به همه
روز پنجاه و چهارم از سفر روزشمار تحول زندگی من
فایلی در ادامه و تکامل فایل چه کسی مالک توست؟ ، یک فایل توحیدی عالی ، فایل توحید عملی شش
روز قبل از شنیدن مجدد این فایل، سوره ی فاطر رو خوندم و از شدت توحید و آگاهی و وجود قانون در این سوره فقط اشکهام جاری شد و غرق لذتی وصف ناپذیر شدم.
وقتی این فایل رو شنیدم ، که بازهم استاد یادآوری کردن که همه ی قدرت خلق زندگیمون فقط با خدای یکتاست و همون خدا این قدرت رو به خودمون با فرکانسهامون و توجهات و باورهامون داده. فقط به یاد آیات قرآن افتادم. الله اکبر
یعنی هیچ کس به اندازه ی سر سوزنی نمیتونه به سود یا ضرر ما عمل کنه و تاثیری مثبت یا منفی در زندگی ما داشته باشه ، مگر اینکه خودمون باور کنیم و اجازه بدیم.
و من دقیقا عین همین موضوع ،توحید خالص رو در سوره ی فاطر دیدم و چقدر زیبا این آگاهی و توحید رو در کل قرآن به یاد آوردم. جایی که خداوند به پیامبر میفرماید فقط به من توکل کن ، که من برای تو کافی هستم ، دقیقا همون موضوع توکل کردن به خداوند در همه ی کارها هست و اینکه روی هیچ کسی به اندازه ی سر سوزنی حساب نکنیم و حساب هم نبریم چون تا وقتی ما با باورمون اجازه ندهیم ، کسی نمیتونه کاری بکنه ، پس در هر حالی باید فقط به خدا توکل کرد و آرام و رها بود ، چون خداوند برای ما کافیست و وعده ی خداوند ،تنها وعده ای هست که راست است.
در سوره ی فاطر خداوند میفرماید: مگر ما از زمین آسمان برای شما نعمت نازل نکردیم ، پس چرا به سوی باطل میروید؟
و بازم میگن: اگر خداوند سودی رو برای کسی بخواد هیچکس نمیتونه مانعش بشه و اگر ضرری بخواد کسی نمیتونه مانعش بشه.
و اینکه: هیچکس حتی به اندازه ی پوسته ی نازک هسته ی خرما مالک شما نیست .
خدای یکتا رو بپرستید ، که او نیازمند شما نیست و شما به او نیاز دارید و…
الله اکبر ررررر از این همه هدایت واضح و روشن.
و خیلی آیات دیگه است که خداوند خیلی واضح به این اشاره کرده که فقط یکتا پرست باشید ومشرک نباشید و به خدا توکل کنید و قدرت رو به کس دیگری غیر از خدا ندید و از کسی غیر از خدا نترسید که سزاوار نیست از کسی غیر از او بترسید و هیچکس ، هیچچچچچ اثریییییی در زندگی ما نداره ، هیچ کس ، هیچ اثری
پس همیشه و در هر لحظه با یاد خدا و در پناه خدا و رها از هر چیزی دیگری آرام و شاد و با احساس خوب زندگی کنیم و بزاریم خدا هدایتمون کنه ، چون تنها کسی که معبود یکتای ماست و صلاح مارو میدونه و صاحب فضل عظیم هست ، خدایی هست که خالق جهانیانه و قدرت خلق زندگی ما رو در وجود خودمون گذاشته .
پس خلق کنیم ، آنچه رو میخوایم و بسازیم زندگی دلخواهمون رو ، با توجه به خواسته هامون و فرستادن فرکانس دلخواهمون.
و اصلاااا و در هیچ شرایطی ، منطقی یا غیر منطقی ، خوب یا به ظاهر بد ، نه روی کسی حساب کنیم و نه از کسی انتظار داشته باشیم و نه از کسی بترسیم و حساب ببریم.
هیچ چیز رو بهانه نکنیم که قدرتی به کسی بدیم ، غیر از خدا .
وقتی در هر شرایطی میایم دچار شرک بشیم و قدرت رو به کسی بدیم و این باور رو در خودمون بسازیم که دیگران در زندگی من نقش و قدرتی دارن ، سریعا به یاد بیاریم که نههههه
اصلا اینطور نیست
خدا تنها مالک من هست و تنها خالق و قدرت یگانه و معبود یکتای جهانیان هست که قدرت خلق زندگی من رو به وسیله ی باورهام و فرکانسهام و توجهاتم به خودم داده و بسسس.
همین
من خالق زندگی خودم هستم و خداوند از من انتظار داره که من زندگی دلخواهم رو بسازم و ایمان داشته باشم و عمل شایسته انجام بدم و شکرگزار باشیم و یکتا پرست و فقط به خدا اعتماد کنم و صبور باشم و کفران نعمت نکنم و حواسم باشه که شرک وجودم رو نگیره ، چرا که شرک واقعاااا مخفیانه در وجود ما نفوذ میکنه.
پس باید خیلی حواسمون جمع باشه و مدام به خودمون یادآوری کنیم که خدا مالک و خالق منه و اون قدرت ساختن زندگی دلخواهمو فقط به خودم داده.
بله در هیچ جایی از قرآن حتی کوچکترین اشاره ای به مسائلی که برای بشر امروز ، مسایل اساسی زندگی تلقی میشوند (خوراک، پوشاک ، مسکن) نشده ، بلکه مهمترین نکاتی که در قرآن بارها و بارها بهشون اشاره شده ، و آیات فراوانی درباره اش اومده ،توحبد و دوری از شرک و شکر گزاری و عمل صالح هست. یعنی با وجود داشتن این ها میتونیم به همه ی آنچه که دغدغه ی بشریت هست برسیم.
به آزادی مالی و زمانی و مکانی و سلامتی و عشق و شادی.
سپاسگزارم از همه
در پناه خدا پاینده باشید
سلام دوست عزیز
خیلی خیلی ممنونم از کامنت زیبا و پرمحتواتون، خلاصه و اصل قانون رو گفتین، قدرت خلق کنندگی در کلمات کامنت شما موج میزد، قدرتی که به واسطه توحید ایجاد شده،
از این قسمت کامنت شما خیلی لذت بردم و ازتون ممنونم به خاطر نوشتنش:
“من خالق زندگی خودم هستم و خداوند از من انتظار داره که من زندگی دلخواهم رو بسازم و ایمان داشته باشم و عمل شایسته انجام بدم و شکرگزار باشیم و یکتا پرست و فقط به خدا اعتماد کنم و صبور باشم و کفران نعمت نکنم و حواسم باشه که شرک وجودم رو نگیره ، چرا که شرک واقعاااا مخفیانه در وجود ما نفوذ میکنه.”
سلام بر من، بر تو، و بر همه.
استاد آگاه،
من اغلب بعد از خواندن توضیحات هر فایل، اقدام ب ارسال دیدگاهم میکنم.
اما
فایل توحیدی رو گوش کردم، احساس تشکر و سپاسگزاری زیادی داشتم اول از ربم و دوم از شما.
عالی بود استاد.
چقدر عمیق فکر کردن
متفاوت بودن
دید وسیع تر داشتن
تا نوک دماغ رو ندیدن
جز گله و گوسفندان نبودن
عقاب بودن
و
توحیدی بودن خوبه.
ما توحیدی ها معتقدیم:
قدرتمند، تنها اوست.
تنها قدرتمند، اوست.
قدرت، تنها در دست اوست.
تنها قدرت، دست اوست.
?????
امام علی فرموده
میان خودَت و رَبَّت، کسی را شفیع قرار ندهی، ک شرک است.
?????
.
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان عزیزِ گروه توحیدی عباسمنش،
من حدوداً ۴سالِ سعادت بودن در مسیر توحیدی شدن همراه گروه عباسمنش هستم و تقریبا فایلی نبوده که تهیه نکرده باشم و همهی فایل ها و همچنین فایلهای رایگان رو هم از دست ندادم و این فایل استاد رو شاید حدوداً ۱۰ بار دیدم …. خدا رو شاهد میگیرم که عصارهی کلِ داستان همینه که :
١- خداوند تنها قدرت مطلق جهانِ…
٢- خداى من قدرت بینهایت خلق دنیاى “خودم”
رو بمن داده…
٣- خداوند در هر لحظه در درون منه و بمن کمک میکنه که دنیاى خودم رو بسازم …
۴- هیچ مخلوقى قدرت ضربه زدن بمن رو نداره…
۵- تمام اتفاقات زندگى من در هر لحظه بواسطهی کانون توجهات من و فرکانسهای ارسالی من به جهان توسط خود من ساخته میشه…
شاد و سلامت و ثروتمند باشید
ارادتمند – ازلی
به نام خداوند خالق تمام اتفاقات خوب.
سلام خدمت استاد وهمه اعضای سایت.
خدایا شکرت که هرچی ازت خواستم و میخوام سریع بهم میدی.شب میخوام وتو صبح اجابتش میکنی.خدایا شکرت که اینقد منو دوست داری وبهترینهارو برام رقم میزنی٬ چون لایق بهترینا هستم.
استاد ممنونم ازتون که دستی از دستای خدا شدید و با این فایل ها وحرف های قشنگتون.هر روز ما را آگاهتر میکنی.ممنون.مثل همیشه عالی وتاثیرگذار….شاد باشید.
باسلام به جناب استاد عباسمنش.
بنده از پارسال با سایت شما آشنا شدم.ضمن اینکه به لحاظ مالی رشد کردم.در زمینه های دیگر ابعاد زندگی هم بسیار پیشرفت داشتم.
از شما بابت این اطلاعات مفید سپاسگزارم
حمید عزیزم سلام!
اگه بتونی در مورد جزئیات این پیشرفت هات بیشتر بنویسی به من و بقیه دوستان کمک بسیاری میکنه تا باور هامون تقویت بشه!
اگه امکانش هست این کار رو بکن!
ممنونم ازت!
استاد عزیزم سلام
همراهان عزیزم سلام
استاد یک بغل گل نرگس چیدم براتون از دشت خوشبختی از دشت عشق واستون هدیه اوردم
میدونم دلم میگه کامنتمو میخونین
استاد جان من تا قبل از اشنایی با شما و سایتتون احساس میکردم ادم خدا پرستی هستم احساس میکردم با خدا رفیقم
ولی دیدم نهههههههه
چقدر در اوج رفاقت نارفیقی میکردم
چقدر با تمام عشقو مهربانی که تو وجودم داشتم چقدر از وادی عشقو مهربانی دور بودم
استاد جان
من تازه معنی رفاقت با خدا رو از شما یاد گرفتم
اونقدر این دوستی بهم عشقو ارامش هدیه داده
که هر لحظه زندگیم عمقی گرفته با فضایی پر از مهرو عشقو ارامش
استاد تو همین سه ماه
منی که هر روز میگفتم عاشق چی هستم خدایا من عاشق چی هستم
ولی نمیتونستم بفهمم که پشت تمام سردگمی هایی که شیطان ذهنم برام ایجاد میکرد
بتونم پیداش کنم
اما تو همین مدت عشقو علاقه خودم رو پیدا کردم
پر شدم از شور با ذوق مشغول هنری زیبای نقاشی هستم و اونقدر درونش رازو زیبایی نهفته هست که منو با عشق به درون خودش میکشه صد هزار بار شکر به خاطر حال و اینده ی زیبام
استاد تو همین مدت کوتاه وارد فضایی شدم محیطی که همیشه ارزوشو داشتم داشته باشم ولی خودم حتی نمیدونستم خدا در اوج اینکه اصلا فکر نمیکردم پولی برای انجامش داشته باشم حالا دارم همون ورزشی که عاشقانه دوستش داشتم رو انجام میدم
خدا بزرگ تر از رویاهای من هم فکر میکنه
استاد توی وجودم در رابطه ای که پر از عشق بود ذهنم پر شده بود از مانع از ترس اصلا خیلی چیزا رو بیشتر وقت ها نمیدیدم و به خاطرش غصه میخوردم و لحظه هام پر میشد از غم حالا چشم قلبم باز شده و فقط دارم زیبایی هایی که نمیدیدم رو میبینم
منی که فکر میکردم چقدر ادم مثبتی هستم چقدر افکار پاکی دارم حالا دیدم چقدر توی ذهنم اسیر بودم روز به روزدارم رها شدن هامو حس و تجربه میکنم
منی که تو خیلی جهات پر بودم از عزت نفس اما فهمیدم تو چه قسمت هایی از وجودم خودم رو کوچیک میدونستم و روز به روز داره برام راه روشن میشه تاریکی های وجودم داره برام نور تابیده میشه
و بینهایت از خدای مهربان و عزیزم سپاسگزار و ممنونم بی نهایت ممنونم و همینطور از شما استاد عزیزو خانوم شایسته مهربان و تمام شما دوستانی که میاین و با عشق نظر میزارین ممنونم همه و همه راه گشای من بودین
خدایا شکرت
زندگی بی نهایت زیباست
به نام خدای عشق
خانم قربانی عزیز خیلی خوب وعالی نوشتید ولذت بردم از نگاه زیباتون به رب العالمینم .
تاریکی را باید کنار زد تا خدای جان وجهان را دید او نشسته در من ،من به کجا گریزم .
در پناه خدای عزیز و گرامی ورزاق
سلام آقای موفق .روزتون بخیر..
من منتظر جوابای پیامهام هستم..امیدوارم بزودی اونا رو بنویسید برام..
راستی یه نظر و پیشنهاد:شما نظر خودتون رو بیان میکنید هرکی خوشش اومد و خواست ادامه میده هرکی ام دوست نداشت اعراض میکنه دیگه چرا اصرارمیکنید که همه حرف بزنن و سکوت نکنن؟ خدا به پیغمبرشم میگه همه ایمان نمیارن سخت نگیر به خودت، حالا شماهم سخت نگیرید الان مثلا من سکوت نکردم و سوال بارون کردم خب دوست دارم ببینم حرف شما چیه راهکار شما چیه..خب به من نوعی که علاقه دارم توضیح بدین و نگران بقیه نباشین که خودشون میدونن چی کار کنن.مگه من که خوشم اومده شما به زور مجبورم کردین که خوشم بیاد؟…راستی اربعین امسال که توفیق شد برم پیاده روی اربعین من اولین بار میرفتم ولی چند نفرومیشناختم که سالها بود میرفتن به نیت حاجتشون ولی متاسفانه تا الان حاجت نگرفتن..با خودم میگفتم نیاز نیس که اینهمه بیان و هی بخان اگه اصولی بخان یه بار کافیه..اینطور به دلم افتاده بودکه یه بار کافیه ..که الان این حرف شما درباره سپاسگزاری و مطرح کردن خواسته منویاد اون حس خودم انداخت…
یه تجربه هم بگم:من دیروز از اداره دراومدنی داشتم به حرفای شما فک میکردم و حس خوبی داشتم خصوصا به همه انسانها حس خوبی داشتم و میگفتم همه خوبن واگه اشتباهی دارن بخاطر پلاک اشتباهه و…درمجموع تو دلم انگار قندآب میکردن از درون میفهمیدم که حسم به جهان خصوصا آدما خوبه…رفتم سوار آسانسور بشم عمومااسانسور تویه طبقه دیگست و باید دوسه دقه اینا واستم تا بیاد خصوصا که کنده اما در عین ناباوری دیدم همین که من رسیدم تو طبقه ما واستاد و حتی دوتا از همکارای طبقه یک داشتن ازش به هوای اینکه رسیدن همکف پیاده میشدن! (گفتن تو ماروکشوندی بالا)…برام جالب بود بدون هیچ تلاشی و بدون هیچ معطلی ای …خوشاینده…همچین میچسبه به ادم…بعدش رفتم انگشت زن که من چهره تعریف کردم و عموما یه عالمه طول میکشه تا این دستگاه بشناسه و هی باید اینور اونور کنی خودتو که بشناسه…که این دفعه خیلی سریع شناخت و معطل نشدم از اداره دراومدم از خیابون رد شدم و رفتم واستادم ایستگاه اتوبوس کنار اداره (معمولا حداقل 5 ال 15 دقه میکشه اتوبوس من بیاد خصوصا که همیشه اول اتوبوس یه مسیر دیگه میاد و یکم بعد اتوبوس من میاد)
از خیابون رد شدنی اتوبوس نمیومدیه چند قدم راه رفتم تا به ایستگاه برسم خودمم آماده بودم که حداقل 5دقه واستم ولی تواین شایدیکی دودقه برگشتم دیدم اتوبوس داره میاد در عین ناباوری جالبه من مونده بودم آخه این از کجا اومد چون یه مسیر رو باید جلو چشم من دور بزنه بعد بیادو من قبلا دیدم نبود اصلا انگار یدفه ظاهر شد حتی من لحظه اول خداشاهده با اینکه داشت میومد انگار نمیدیدمش چون رنگش از جلو با رنگ درختا و خیابون تلفیق شده بود و من نتونستم تشخیص بدم(دور زدنی قابل تشخیصه ها چون کناراش زرده ولی جلوش سیاه و خاکستریه نتونستم تشخیص بدم) یه 30 ثانیه که داشتم میدیدم فک میکردم نیومده دقیق که شدم دیدم ای بابا این که داره میاد!!!!!!!!!!!!چرا من نمیدیدمش؟حالا جالبه نزدیک که شد دیدم اتوبوس خودمه نه اونیکی مسیر…شاید بگم تو این یکسال که گاها با اتوبوس میام اولین بار بود که وقتی من رسیدم اتوبوس من میومد نه اونیکی!!این برام خوشایند بود واقعا…حالا رفتم نشستم با همون حال خوش و خوشایندی بیشتر برای اتوبوس، نزدیک پیاده شدن بودم که دستموبردم توکیفم که 500تومن دربیارم همین که خواستم کیفمو ببینم دیدم یه سکه انگار اصلا خودش اومد تو دستم چون همین که دستموبردم دستم خورد بهش حالا منم اصلا فک نمیکردم پونصدی باشه فک میکردم دویستیه..بخاطر همین میخاستم بزارم بمونه ودنبال پول دیگه ای بگردم ولی از بس که نوبود و برق میزد و سنگین بود با خودم گفتم ببینم این چیه؟ دیدم پونصدیه !…برش داشتم و هی بهش نگاه میکردم و برام خیلی جالب بود که اصلا از کجا اومد؟چون تا جایی که یادم بود من پونصدی نداشتم و دنبال اسکناس هزاری و..بودم ولی بازم درعین ناباوری هرچه سریعتر و بیزحمت بدستم رسید… این موارد شاید سطحی و ریزن ولی حس خیلی خوبی بهم داد میگفتم شاید به اون حرفای شما فک کردن وحس خوب درونی منو به این حس خوب بیرونی رسوند جایی که گفتین اصلا زحمت نمیخاد خودش میاد تو این قضایا اومد واقعا…
من سکوت نکردم …به حرفاتون اول شک کردم ولی بعد بدون تعصب فک کردم و انگاری تا حدودیم دارم باور میکنم…
این راه شماحس میکنم سریعتر و راحتتره که منم عاشق راحت انجام دادن امورم..مثلا من نمد درست میکنم ..میدونین چطوری؟ براحتی ..بیام اول اندازه بگیرم و الگو بکشم و ..نداریم یه نمونه از اینترنت مثلا دیدم با یه نگاه به اون نمونه ،پارچه ی نمد رو میبرم و سریع و راحت درستش میکنم خیلیم قشنگ میشه واقعا همه ام میگن کلاس رفتی ؟چه حرفه ای؟اصلا اگه الگوباید میکشیدم هیچ درست نمیکردم.. خلاصه که بازم بگید من دلم میخاد بشنوم آقای موفق..مرسی واقعا مرسی
سلام برادر بزرگوار و مهربان
نمیدونم از متن خودم چیز خاصی دستگیرم نشد سوال پرسیدم دیگه..ولی متن شما فوق العادست.عدد 5 و 1 منو یاد5 تن و قران میندازه که پیغمبر فرمود برای شما بیادگار گذاشتم تا کنار حوض کوثر …ولی خودتون توضیح بدین..ایشان گوهری در جهان هستی..یعنی شخصه..نکنه منظورتون امام زمانه؟ مرسی از جواباتون..منتظرجوابای بعدیم…
سلام اقای موفق بزرگوار.. وقت بخیر..
بینهایت ممنونم بابت اینکه وقت میزارید وبسوالام جواب میدین خداواقعاحفظتون کنه همراه خانواده محترم. باشه چشم حتما بهش عمل میکنم بطور مستمر. ولی شماگفتیدکلیداول, کلیدای بعدی روهم میخام لطفا.مرسی
نه من نمیدونم ویروس چطورتولیدترس میکنه؟! بگیدبهم حتما, لطفا..
مرسی ازمطالبتون شماچقدقشنگ مینویسید… دلم میخادهمش مطالبتون روبخونم. چقدر دوست دترم بدونم این علموازکجااوردین؟اون شب باکی حف زدین؟! چی گفت که به اینجارسیدین؟
مرسی که هستین.. پایدارباشین..
سلام اقای موفق پنج فاکتورثروتمندی چیه؟پنج فاکتورترس چیه؟لطفاراهنمایی کنین
استاد عزیزم… ممنون بابت این فایل بسیار زیبا و عمیق. دقت کردم که همیشه وقتی از توحید حرف میزنید بغض گلوتون رو میگیره. یادمه یه سری گفتید که بعد از به دست آوردن این آگاهیها خیلی روحیتون «لطیفتر» شد و این لطافت چقدر دلنشینه. من هم موقع دیدن این فایل انقدر حس خوبی بهم دست داد که بعدش نشستم یه دل سیر از روی خوشحالی اشک ریختم.
داشتم به تغییرات مثبت زندگی خودم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که وقتی آدم فقط و فقط روی خدا حساب میکنه و هیچکس دیگهای رو تو زندگیش تأثیرگذار نمیبینه، خود به خود بین انسانها هم محبوبتر میشه و دستهای بیشتری از خدا برای کمک کردن بهش وارد زندگیش میشن.
به نظرم دلیلش هم این هست که وقتی ما سعی میکنیم توحیدیتر باشیم، به جای اینکه به خاطر به دست آوردن یه منفعت یا امتیاز بخوایم از کسی تعریف و تمجید کنیم و باهاشون خوب برخورد کنیم، از ته دل شروع میکنیم به دوست داشتن انسانها که پارهای از خدا هستند… بدون هیچ چشمداشت و نیت پنهانی. علاوه بر این، اینجوری از هیچکسی هم انتقاد نمیکنیم چون میدونیم که اونها تاثیری در زندگی ما ندارن.
و چون انسانها فرکانس محبت خالص رو خیلی خوب درک میکنن، خود به خود بیشتر به سمت ما جذب میشن و این یعنی همه اونها حاضرن در جهت رسیدن ما به خواستههامون بهمون کمک کنن… در عین حال که ما داریم فقط و فقط روی خدا حساب میکنیم.
واقعا عجیبه. این آگاهیها گاهی اوقات انقدر سنگینه که آدم نمیتونه با واژهها بیانش کنه. فقط میتونم بگم عاشق خودم و خدای خودم هستم… عاشق زندگیام… عاشق این سایتم…
استاد ازت ممنون بابت فایل فوق العاده عالی تون
حسابی دارم به خدا نزدیک نزدیکتر میشوم خدا را شکر بالاخره شناختمت دیگر در قهر آسمون نگاهت نمی کنم استاد دوستان من اقرار میکنم قبل از اینکه بااین سایت آشنا بشم یک مشرک تمام عیار بودم حتی تایک قدمی که پیش پای کسی بیفتم هم رفتم ولی باز همون خداهی که قبلا نمی شناختم بحالم رحم نمودولی الان اززمین تااسمون فرق کردم سرم راهمیشه بالاوسینه هاموجلو میگرم باقدرت حرف میزنم وبه امید ایاک نعبدوایاک نستعین هرجاخواستم میروم نگران نیستم هرخوبی که دیدم دیگر چشمم به دست اون نیست فقط تنهامنبع قدرت رب میبنم
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
امروز روز 54ام از سفر شگفت انگیزمه
وقتی هدایتی از جانب ما می آید اگر از آن پیروی کنید لاخوف علیهم ولاهم یحزنون
و چقدر کار داریم برای درک توحید و اجرای توحید در عمل ،همیشه گفتم و به خودم میگم اینکه میگیم احساس خوب باشه بقیش بهت گفته میشه و به خواسته هات میرسی درسته ولی همین احساس خوب داشتن میدونید چقدر مستلزم ساخت باورهای توحیدیه؟؟؟چقدر باید باورهات توحیدی باشه تا احساس خوب پایدار تجربه کنی و به سیکل خوبی برسی و با ادامه این مسیر و بهتر و بهتر شدن فرکانست هی بالا و بالا بره و واقعا همه چیز از توحید شروع میشه همه چیز توحیده ،همه چیز توحیده ، همین الان یکی از همکارا تو بنگاه صدام زدم و گف دارم مطلب میخونم و هندزفری و درآوردم البته من به هندزفریم میگم سلاح و همیشه تو گوشمه ،حالا مطلب چی بود:از صفر شروع کردن حرف بیهوده اییه برای ثروتمند شدن باید یک سری امکانات اولیه و دوستان خوب و خانواده پولدار و ….. داشت ،وگرنه فک کن بیل گیتس تو سومالی بدنیا می اومد همون اول از گشنگی میمرد. این عین جمله ای بود که خوند حالا من کوتاه کردم و با چه ذوق و شوقی سرشو به نشانه تایید تکون میداد ، الله اکبر هیچی نگفتم و بهش لبخند زدم و جوری نشون دادم که تو راس میگی و خداروشکر انقدر قانون رفته تو وجودم که در مورد ناخواسته هام حرف نمیزنم و مخصوصا با کسی بحث نمیکنم ، ولی پیشه خودم گفتم الله اکبر که این فرکانس چیه ؟؟!!!این مدار چیه؟؟؟!!!و اون شعر حافظ که باید با طلا نوشت و سردر کیهان زد ،تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی ،گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
عزیزای دلم میدونید شما چقدر محرمید؟؟؟؟
میدونید چقدر ما محرم اسرار خداوندیم ؟؟!!!
خدای واقعی ها نه خدای قصه ها و تورات و خدای دروغین مردم ،نه ما محرم اسرار نیرویی هستیم تنها با یاده او دلها آرام میگیرد البته باشناخت درست از قدرت و توانایی های اون
این همکار من به شدت مذهبیه و همواره از اصول دین و معاد و فلان و فلان حرف میزنه و به شدت تعصبی رو حرفایی که میزنه و جوری بهشون اعتقاد داره که خودم خدا تصویری بهش بگه راهت اشتباهه این قبول نمیکنه و دنباله چندین تخصص برای افزودن ثروت و پولدار شدن و این در حالیه که میبینه طرف بی سواده حتی اسم خودشو به زور مینویسه اما ماکسیما و آزرا سوار میشه این در حالیه که خیلی از الگوها هرروز دورو برش دارن پرسه میزنن اما خب محرم اسرار الهی نیس و محرم این قوانین و آگاهی ها ولی ما هستیم ، ما میدونیم که جهان و خداوند فقط و فقط بازتاب درونی ترین اندیشه های ما وفرکانسای غالب ماست در هر لحظه، ما میدونیم که خداوند قدرت خلق لحظه به لحظه زندگیمونو داده دست باورهامون ،قدرت خلق لحظه به لحظه زندگی ، ما میدونیم که ما به خداوند شکل میدیم با باورهامون و ما آگاهیم دوستان ما آگاهیم به این قوانین و بخدا قسم که خوده این آگاهی ها و این احساس آرامشی که برامون ایجاد کردن با هیچ میلیارد مبلغی قابل مقایسه نیست ، امروز مشتری برده بودم چنتا جا نشونش دادم و چقدر صمیمی و چقدر خوب و عالین مشتریام و چه عزت و احترامی بهم میزارن ،اصن مشتری میگف نمیدونم آقا رضا تو اصن فرق میکنی با اینکه مشاور املاکی ولی اصن نمیتونم به چشم املاکی نگات کنم اصن انگار یه چیزی تو وجودته ،اصن آقا رضا تو هر جارو بپسندی برا من و تاییدش کنی من امضا میکنم ،خب کی این دل ها و برا رضا نرم میکنه ؟؟؟یا مالک زنگ میزنه بهم فقط دوبار برخورد داشتیم باهم ،میگم قیمت بده ،برمیگرده میگه آقا رضا تو اصن وکیل من فک کن ملک خودته سره قیمت دستت آزاده من بهت اعتماد دارم ردش کن بره ، یا امروز که صب طبق معمول بهش گفتم خدایا فرمون دست خودته تو منو ببر تو کارامو انجام بده و گفتم فلان ملکی که قولشو دادم باید بفروشم همین امروز و آزاد و رها اعتماد میکنم و اون برام انجامش داد جوری مسیرمو کج کرد جوری نگه داشت جاو مکان مناسب پیشه کسی متوقفم کرد که باید بهش میگفتم و اونم فقط با یه تماس حل شد و طرف پشت گوشی گفت بیانشو بده اون ملک ماله من ،خب اینها مگر چیزی غیر از توحیده ؟؟؟دورو برم همه ی انسان ها مثله فرشته هایین که تنها و تنها ازشون عشق و خوبی و محبت میگیرم مگه اینا به غیر از توحیده ؟؟؟!!! و چقدر در این مسأله میتونم بهتر و بهتر عمل کنم در اجرای توحید در عمل ،حالا میفهمم وقتی استاد میگن من که هنوز خیلی کار دارم تا رو باورهای کار کنم میفهمم که شکسته نفسی نمیکنن و میدونن و آگاهن که این مسیر ،مسیر بهتر و بهتر شدن و تکامل اصن انتهایی نداره هر چقدر بهتر بازم میتونه بهتر و بهتر بشه .
وما باید روی باورهای قدرتمند کننده و اجرای توحید در عمل که اصله کار کنیم نه تخصص و تغییر شغل و این فرعیات و وقتی باورهای قدرتمند کننده میسازیم و هی تغذیشون میکنیم و فرمون و میدیم دست باورهای قدرتمند کننده و متعهدین برای اجرای توحید در عمل بقیش توسط همینا انجام میشه ،سادس ،زیباس و هزاران بار سپاس گزار خداوندیم که مرا با قوانینش آشنا ساخت و آرامش و احساس خوب را به من هدیه داد که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست .
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
عاشقتونم