توحید عملی | قسمت 8

 این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموخته‌اید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:

سوال:

با توجه به صحبت‌های استاد، در قسمت کامنت‌های این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

به این فکر کنید که:

به محض اینکه اوضاع  کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود،  قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

همچنین توضیح دهید:

وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

 

با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم

برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی‌، کلیک کنید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1

کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8
    395MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 8
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حامد حسامی» در این صفحه: 1
  1. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3118 روز

    به نام خدا

    خوش بود گرمہک تجربہ آیید بہ میان

    تا سیہ روی شودھرکہ دراوغش باشد…

    اول از همه از استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم که هدف زندگی شأن را اشاعه ای توحید به رب العالمین در جهان قرار دادند..ومارابا توحید و یکتا پرستی آشنا کردند واین حال خوب حاصل از فقط بندگی خدا را کردن را در دل ما جا داده اند،طایفه ای استاد این باور را داشته اند که ما سید ها همه عصبی هستیم وکسی نباید زیاد با ما شوخی کنند و…

    واین باور مخرب اثر منفی در زندگی اقوام استاد قرار داده است و باعث شده همه ای فامیل وطاییفه از این باور منفی آسیب ببینند…

    اما در شهر ما باور مسخره وخنده دار تری وجود دارد…

    این داستان واقعی است…

    در اقوام ما پیرمرد روحانی را میشناسم که در کهنسالی دچار اختلال عصبی شده است…ودختر آن شیخ برای معالجه اورا نزد فیلسوف روانشناسی مشهور در مشهد برده است وکلی هزینه ای ویزیت پرداخت کرده است و…

    آن به اصتلاح فیلسوف روانشناس به دختر بیمارش می‌گوید که حاج آقا دچار بیماری نادری از رشته ای اعصاب و روان در جهان شده است و متاسفانه این بیماری ارثی است و هرکسی دچار این بیماری بشود،فرزندانش هم ارث میبرنندواین بیماری بین افراد مبتلادست به دست به نسل بد منتقل می‌شود وازاین حرف ها…

    ومدام در بین فرزندان حاج آقا حرف ها ی فیلسوف داستان ماردوبدل می‌شود واین حرف ها آن گونه در ذهن نوادگان و فرزندان حاج آقا باورسازی می‌کند که پسر همان خانم که نوه ای حاج آقا بوده وبا رتبه ای بالا در دانشگاه دکتری قبول شده است ،متأسفانه دچار همین بیماری شده و مجبور به انصراف از رشته ای پزشکی می‌شود والان چندین سال است که خانه نشین شده است واین حاج آقا زمانی فرزندانش در شهر ما به نام نیکو معروف بوده اند،الآن به خاطر این باور زندگی شیرین شان را تبدیل به درگیری با بیماری اعصاب و روان کرده اندوتقریبأ 90/.از نوادگان و تمام فرزندان حاج آقا از قرص اعصاب و روان استفاده میکنند و تعدادی از فرزندانش جوان مرگ شده اند…

    استاد چه زیبا گفت که خداوند می‌فرماید شرک تنها گناهی است که بخشیده نمیشود…!

    واین باور شرک آلود به بیماری باعث شده که نوادگان حاج آقا که اکثرأ افراد مذهبی بودند،از خداپرستی فاصله بگیرند ومدام این جمله را زمزمه کنم که اگر خدا خوب بود این بیماری را در وجود ما قرار نمیدادو…

    شکر خدا ی متعال من در حول و حوش 25سالگی با سایت استاد آشنا شدم و همان درس اولی که از آموزش های استاد گرفتم این بود که خیر وشر،بیماری وسلامتی زندگی خودمان را فقط خودمان با باورهای مان می‌سازم وشکر خداوند تا به حال اصلا به قرص و دارویی محتاج نشده واگر هم دارو برای سرماخوردگی استفاده کردم،فقط مدت کوتاهی بوده است و باور اشتباه دیگری که بین من وپسرعموی ام بود این است که ما ذاتأ چاق هستیم وهرچیزی بخوریم چاق میشویم…

    من با ورزش و… سعی میکنم وزن ام را متعادل نگاه دارم اما پسر عموام بایک جراحی وحشتناک سنگین خودش را لاغر کرده والان پوستش به مقدار زیادی آب انداخته است و هرکس که اورا میبیند میگویید چقدر افتضاح لاغر شده ای،وبنده خدا می‌گفت وقتی که چاق بودم می‌گفتند که چقدر چاق هستی و حالا که لاغر شده ام میگویند که چقدر افتضاح لاغر شده ایخخخخخح

    خدارو شکر من پس از آشنایی با فایل های توحید عملی وگوش کردن مداوم به آنها این باور اشتباه که ژنتیک من است که زندگی من را شکل می‌دهد را از وجودم ریشه کن کرده ام واز نظر روانی و جسمی در حالت نرمال هستم و موفقیت های مالی کوچکی را به دست آورده ام…

    البته کوچک در مقایسه با موفقیت های استاد و سایر اعضا…که همین موفقیت های کوچک روزی جزآی ویش های دست نیافتنی ام بوددنند وبزودی اگر تداووم داشته باشم حتماً موفقیت های مالی ام بزرگ و بزرگتر می‌شوند وبا تمرکز و تکرار فایل های توحید عملی

    روز به روز گنجینه های نعمت و خوشبختی وسلامتی خداوند به زندگی مان سرازیر خواهد شد…

    در پناه خداوند غنی و حمید باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: