توحید عملی | قسمت 8

 این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموخته‌اید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:

سوال:

با توجه به صحبت‌های استاد، در قسمت کامنت‌های این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

به این فکر کنید که:

به محض اینکه اوضاع  کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود،  قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

همچنین توضیح دهید:

وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

 

با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم

برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی‌، کلیک کنید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1

کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8
    395MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 8
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه زارع» در این صفحه: 7
  1. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به استاد گرانقدر وبانو شایسته عزیز

    وسلامی به دوستان الهی ام در این سایت الهی

    استاد جان من قبلاکامنت گذاشتم ولی الان که نماز خواندم ومشغول قرآن خواندن بودم به طرز شگفت آوری مچ ذهنم را گرفتم ویادم این حرف شما آمد که در یکی ازفایلها فرمودید به گفته پیامبر اکرم کفر دردل مؤمن مثل راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب هست استاد من تازه فهمیدم که این شرک چقدر میتونه خفی باشه سارای عزیز تو کامنتش اشاره کرده که شرک نفس کارها را زیبا میکنه دقیقا درسته خیلی باید حواست باشه

    شرح ماوقعه :من قبل از عید بخاطر شرایطم چند ماهی میشد که خونه مامانم بودم به همسرم میگفتم میخوام عید خونه خودم باشم ایشون هم قبول نمی‌کردند به خاطر شرایط من یه روز بخدا گفتم این خواسته را تو بدلم انداختی من به دکتر وبقیه کار ندارم خودت هم نشونه ها رو بهم بگو تا بدونم مسیر وخواسته ام درسته یانه، همون بعدازظهر از صحبت‌های دونفر از نزدیکانم که دقیقا در مورد جابجایی به منزل شخصی خودشون بود من جوابم رو گرفتم شبش بخدا گفتم حالا که درسته خودت راهش رو برام باز کن خانم صاحبخانه تماس میگرفت بهم میگفت بیا خونه من هستم ایشان طبقه بالا هستند بلاخره روزی دوسه بارمیام بهت سر میزنم وکاری داری انجام میدم ویا خواهر همسرم میگفت آره بیا من صبح تا ظهر تنهام میام دو سه ساعت پیشت منم حواسم نبودکه دارم بجای حساب کردن رو خودش رو بنده هاش حساب میکنم همسرم موافقت کرد آمدیم خونه همه حرف همسرم این بود که چون پله داریم سخته برات ولی خدا برام جوری درست کرد که راحت ترین کار شده بود برام واستاد نشون به آن نشون که خانم صاحب خانه که اصرار داشت در حد یکی دوبار آنهم ده دقیقه آمد به من سر زدو خواهر همسرم فقط در حد سرکشی با مامانش آمدند ولی خدا برامن جوری برنامه چید بدون اینکه به خواهردیگه همسرم حرفی بزنیم خودش پیشنهاد میده به همسرم که من روزا میام پیش فهیمه تنها نباشه این آبجیش که میگم یعنی اصلا از خونه بیرون نمیره برا من باور کردنی نبود والان وقتی خانم صاحبخانه درب باز کرد من متوجه شدم (صدا پایین میاد )هنوز داشتم به توحید وشرک فکر میکردم گفتم آهان فهیمه حالا فهمیدی چرا میگن شرک بصورت زیبا ظاهر میشه تا بجای حساب کردن رو خدا رو بنده اش حساب کنی درست خانم صاحبخانه وخواهر همسرم از روخیرخواهی بود ولی چون من رو حرف آنها حساب کردم هیچ کدام نیومدند واز آنجا که خدا همیشه هوای بنده هاش را داره راههای بهتری براشون باز میکنه وناخودآگاه من در یه لحظه خفی بودن شرک در این حد در ذهنم تجلی شد

    خدایا ازت ممنونم که هرلحظه منو هدایت میکنی تا لایه های زیرین ذهنم را شخم بزنم ومنو متوجه رفتار وگفتار اشتباهم میکنی

    استادجان از شما ومریم بانو بی نهایت سپاسگزارم با این سوالات واین فایلها فقط دنبال جستجو در درون خودمون هستیم یعنی من وقتی هنگام قرآن خواندم یه لحظه متوجه این موضوع شدم چقدر گریه کردم واز خدا طلب بخشش کردم چون داشتم سوره ص

    در مورد قضاوت حضرت داود را می‌خواندم که بدون اینکه حرف دو طرف دعوی رابشنوه قضاوت میکنه وبعد از خدا طلب مغفرت کرد منم در آن لحظه حسی بهم گفت استغفار کن فهیمه وبعد هم آمدم سایت تا این تجربه را به اشتراک بزارم تا رد پایی بماند از خودم که همیشه یادم باشه توحید به عمل کردنه نه حرف زدن های زیبا

    دوستتون دارم

    در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  2. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    بنام خداوند جان وخرد

    سلام به استاد خوش تیپ وخوش سلیقه وبانوشایسته خوشرو وخوش صحبت وسلامی به دوستان الهی ام در این سایت الهی

    خداروشکر بخاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه

    شرک:قدرت دادن به هر عامل بیرونی ژنتیک،مدیر،مافوق،پدر ،مادر،جامعه،دولت

    وماباید حواسمون باشه اگر حتی 1درصد قدرت را بدیم عامل بیرونی در مواقع سختی وروزهای که شرایط سخت میشه ذهن ما این 1 درصد رو می‌کنه 100

    استاد جان باوری که از اول آشنایی من با شما وسایت خیلی به من کمک کرد والان هم تو زندگیم پررنگ تر شده این است که باور کردم قدرتمندترین فرمانروای جهان خداونده

    (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ

    سپس از نطفه، لخته خونى آفریدیم، آن گاه لخته خون را پاره گوشتى ساختیم وپاره گوشت را به صورت استخوان هایى در آوردیم، و استخوان ها را با گوشت پوشاندیم، سپس آن را آفرینش تازه اى دادیم، پس شایسته ى تکریم و تعظیم است خداوندى که بهترین آفرینندگان است .

    وخیلی هم نتایجش رو دیدم در زندگیم سابقم پدرهمسرم یه زمینی را به ایشون داده بودند تا خونه کنند وقتی ازدواج کردیم چون من با حقوق خودم آن خانه را ساختم سه دانگ آن خانه را کردند به اسم من بعد که دیگه مشکلات ومسائل مختلف پیش آمد ایشون وپدرشون به هر ترفندی متوسل شدند تا سه دانگ را از من پس بگیرند هروقت تو تنهایی خودم میگفتم خدایا یعنی چی میشه من اصلا پس اندازی ندارم هرچه پول وطلا داشتم دادم معمار تا سقف بالا سر داشته باشم ولی همیشه این حرف شما تو گوشم زنگ میزد قدرتی بالاتراز قدرت الله نیست تو فایلهای مختلف میگفتید این جمله ،بپذیر وباور کن اگرهم عالم جمع بشن وبخوان تورا زمین زنند تااو اراده نکنه نمیتونند اگر همه عالم جمع بشن وبخواهند تورا بالا هم ببرند تا اواراده نکنه باز هم نمیتونند، برگی بدون اذن خداوند بر زمین نمی افته

    بادی بدون اراده او به جنبش در نمیاد چقدر آن روزها دلگرم این حرفها واین باورها بودم هردفعه آنها با وکیل میومدند ومن تنها میرفتم میگفتم وکیلم خداست وهر دفعه رای به نفع من صادر میشد آنها یا اعتراض می‌کردند یا ادعای خود را یجوری وتحت عنوان دیگه ای از دادگاه درخواست می‌کردند تا سری آخر که حتی دوتا وکیل از تهران گرفتند من به همسرم میگفتم آنها دوتا وکیل از تهران گرفتند من با دو وکیل گردن کلفت چطوری از حقم دفاع کنم همسرم همیشه بهم میگفت اصلا فرض کن همچین ملکی نداری بعد هم مگه خودت نمیگی خدا را داری پس ترس به دلت راه نده استاد من تو جلسه دادگاه فقط دم اتاق قاضی که خواستم وارد بشم گفتم خدایا باور دارم قدرت مطلق تویی پس خودت بشو زبان من یا مهر سکوتی بزن بردهان اینا باورتون نمیشه یکی از آن وکیلها که اصلا صحبت نکرد وآن یکی هم هرچی گفت من از عهده اش بر آمدم بازم رای به نفع من وآن هم رای قطعی صادر شد ودست وپازدنهای آنها وطولانی کردن پرونده سبب شد قیمت آن ملک روز به روز بالاتر بره این باور دررمن نهادینه شد که قدرتی بالاتراز قدرت خداوند نیست

    مورد دوم هم وقتی از لحاظ سلامتی حال خوبی نداشتم (البته میدونم این شرایط جسمانیم چک ولگدی بود که بخاطر رعایت نکردن قوانین حاکم برجهان خوردم تا برگردم به مسیر درست به همین خاطر برخلاف بقیه که دلشون به حال من میسوخت خودم خوشحال بودم که این تضاد سبب شد نعمتها وداشته هام را ببینم سبب شد این فهیمه امروز با فهیمه پارسال 180 درجه تفاوت داشته باشه از لحاظ معنویت ونزدیکی بخدا)آبجیم رفته بود پیش این دعا نویس ودوتا دعا گرفته بود آورد برام گفت یکیش رو همراه خود کن ویکی بزار تو بالشت هر دوتاش گرفتم دادم همسرم گفتم بنداز دوریعنی قدرت خدایی که من باور دارم از قدرت این دعا نویس کمتره نه غیر ممکن هست

    حتی بارها شده تو خونه تنها بودم خواستم کاری بکنم گفتم بزار زنگ بزنم رضا بیاد من تنهایی نمیتونم یه چیزی از درون بهم نهیب زده یعنی رضای تو از خدای تو قویتره و چقدر عالی که خدا بهم نیرو وقدرت میده وآن کار وحتی بیشتر از آن کار را به نحو احسن انجام دادم

    دومین باور باور اینکه من سیستم ایمنی فوق العاده قوی ای دارم اینکه من جسم قدرتمندی دارم یکی دیگه از آن باورهایی بود که من با تمام وجودم پذیرفته بودم ودر اوج آن بیماری به اصطلاح همه گیر با اینکه همسرم سه دفعه مبتلا شد همچنین مادرم وهردفعه من ازشون پرستاری میکردم ومحیط کارم هم در هرلحظه با افرادی روبرو میشدم که درگیر این بیماری بودند کوچکترین ناراحتی تجربه نکردم وهرروز بخودم میگفتم سیستم ایمنی بدن من خیلی قدرتمنده وحتی تو این چند سال که با شما آشنا شدم شاید در حد یکی سرماخوردگی ساده دیگه هیچی که آنهم با بخور وعسل وابلیمو حل میشه واین سری آخر که قضیه اش را داخل پرانتز توضیح دادم چون نمیخوام وارد جزئیات ناخوشایند بشم برام ثابت شده که جسمم قدرت بهسازی وپاکسازی خودش را از هرنوع ویروس وبیماری رو داره

    ویه تجربه هم دارم وقتی قدرت رو دادم به غیر خدا

    آنوقت بود که تازه فارغ‌التحصیل شده بودم ودر به در دنبال کار میگشتم به هرکسی متوسل شدم همه فقط وعده میدادند ولی روزی که گفتم خدایا توکل میکنم بخودت تو برام بساز بواسطه یکی از آشنایان که نه من ایشون را می‌شناختم نه ایشون منو فقط چون پسوند فامیلم مثل پسوند فامیل ایشون بود اینجور که خودشون برام تعریف کردند وبعد مشخص شد ایشون پسرخاله زن داییم هستند شماره تماس من رو از مرکز بهداشت میگیره وبا من تماس گرفت برا کار مشاوره تو شرکتی که ایشون پزشک مشاور آن شرکت بودند هر چند با تمام تلاشی که ایشون کردند چون شرایط کاری آن شرکت با شرایط من جور نبود قبول نکردم ولی بعد از آن ایده ها بهم گفته شد اول بصورت مشاور در چند شرکت کوچیک سه روز تو هفته مشاوره میرفتم وهمین جور که رشد کردم به شرکتهای بزرگتر وتمام وقت با حقوق ومزایای عالی هدایت شدم ومطمئنم استاد اگر باورهام در مورد ثروت هم درست کرده بودم وپذیرفته بودم وبه آنچه که از قبل به من یاد داده بودند باورهای مخربی چون :برو خداروشکر کن خیلی ها همین درآمد هم ندارند ،آدم باید قانع باشه وخیلی باورهای دیگه وعزت نفس کافی وهمچنین خودم لایق زندگی ورفاه بیشترمیدانستم بسنده نکرده بودم هنوز هم جایگاه بالاتری داشتم

    اقرار میکنم الان هم با درک وعمل کردن به آموزها وفایلهای شما از هر لحاظ به مدارهای بالاتری رسیدم ولی میدونم که هنوز جای کار دارم وهر روز تلاش می‌کنم 1درصد از روز قبلم بهتر عمل کنم

    استاد صمیمانه ازتون سپاسگزارم

    در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  3. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    سلام به سارای دوست داشتنی وپرانرژی

    ممنون از کامنت عالیت درست گفتی توحید همه چی میشه بشرط ایمان ممنون از اینکه تجربه ات را از سلامتی چشمان دخترت به اشتراک گذاشتی از وقتی بطور جدی تصمیم گرفتم رو توحید کار کردم چقدر خدا را در نزدیکی وکنار خودم حس میکنم وقتی میخوام یکاری بکنم یه حسی بهم میگه من هستم ومن این حس وحال با هیچ چیز تودنیا عوض نمیکنم

    مرسی که هستی ونوشتی

    دوستت دارم سارای دوست داشتنی وروی ماهت رو میبوسم

    در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    سلام رضوان خوش ذوق وخوش سلیقه

    چقدر لذت بردم از کامنتت مثل خودت بی نظیر بود

    مردم آمریکا و اسرائیل و اروپا و روسیه و … همه مشرک و رانده شده از درگاه خدا که جایگاهی غیر از خُلد در جهنم ندارند و ما که خم و راست می شویم در صدر جنت فردوس و هم کلام با اولیا و بهشتیان خواهیم بود.

    خدا را آفرینده ای می دیدم که ما را خلق کرده و فرستاده تو این دنیا که ما را به جون هم بندازه، و هر کس در این نبرد حق علیه باطل پیروز شود او را به بهشت برین رهنما شود و الباقی باید در آتش بسوزند بلکه گناهانشان پاک گردد و اجازه ورود به بهشت. و پارتی بازی می‌کند و فقط با پیامبرانش صحبت می کند.

    و ما می مانیم و رئیس کشور و صاحبان قدرت و پدر و مادر و همسر و… که هر کدام یه جورایی افسار ما را گرفته و این سو و آن سومی برند و ما مانند پر کاهی در باد رقصانیم.!

    سپاسگزار وجود ارزشمندتم مرسی که هستی ونوشتی

    بهترین بهترینها را برات آرزو میکنم

    میبوسمت حق نگهدارت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    بنام الله مهربان

    سلام اسداله عزیز

    سپاسگزار خداوندم که منو به کامنت عالی وبی نظیرت هدایت کرد

    البته بگم با اینکه لینک دیدگاهتون را فعال کردم الان متوجه شدم که کامنت گذاشتی نمیدونم چرا اینقدر دیدگاه دوستان با تاخیر دریافت میکنم

    تحسینت میکنم با حد از عملگرایی احسنت به شما چقدر دقیق ومنظم کلمه به کلمه ،جمله به جمله دسته بندی کردید و هر چیزی رو در جای خودش گنجاندی چی بگم که حق مطلب را ادا کرده باشم به قول رضوان عزیزم حجم آگاهی دوستان خیلی بالاست

    اسداله عزیز باید بگم این روزها منم دارم همزمانیهای خیلی نابی را تجربه میکنم

    خدایا چقدر این فرکانس ها و این همزمانی ها، داره قانونمندی هات رو در زندگیم بولد میکنه! قبل از اینکه کامنتم رو شروع کنم لینک کامنت دیشبم رو که هنوز تائید نشده اینجا قرار میدم تا اگه دوستان خواستند ببینند و ردپایی بشه برای خودم برای تقویت باورها و قانونمدیهای جهان.

    وقتی به این قسمت رسیدم یه حسی بهم گفت کامنتی هست که برا من نوشتی زدم‌رو لینک دیدم آره خودش حالا من براتون بگم من بعد از نماز یه شرک خفی رو در لباس خیلی زیبا در خودم کشف کردم همون لحظه قرآن را باز کردم سوره ص آیه 21 تا 25 اصلا ناخودآگاه به یاد شما افتادم من دوباره رو این فایل کامنت گذاشتم وایمان آوردم که فرکانسها چقدر دقیق عمل میکنه سپاسگزار وجود ارزشمندت هستم واز خدا میخوام که روز به روز توحیدی تر عمل کنیم در زندگی ودر افکارمون

    بهترین بهترینها را برای تو بنده توحیدی خدا آرزو میکنم

    درپناه رب العالمین شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    سلام نجمه عزیز

    الله اکبر از هدایت خدا دیشب درمورد موضوعی فکر میکردم وگفتم خدایا دیگه نمیدونم چه جوری بگم پس می سپارم به خودت با اینکه قبلا کامنت سارای عزیز رو خوانده بودم ولی به کامنتی که شما گذاشتید نرسیدم والان با خواندن کامنتت نشانه رو گرفتمفقط خدا را نعم الوکیل قرار دادم

    سپاسگزار وجود ارزشمندتم

    دوستت دارم ومیبوسمت

    وخود خدارا برات آرزو میکنم که در زندگیت داشته باشی وحضور همیشگی باشه چون به این باور رسیدم که اگر خود خدا را داشته باشی از همه لحاظ تامینی

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    سلام به سعیده زیبا

    ممنونم که وقت گذاشتی وکامنتم را خواندی وبرام نوشتی تا بقول دوستان اول صبحی چشم خدا رو داشته باشم چراغ آبی وکامنت خودم هم دوباره برام مرور بشه خداروشکر استفاده بردی یعنی سعیده هر چی از حال واحساسم آن لحظه بگم کمه خوشحالی همراه با تاسف

    الان هم که دارم برات مینویسم چند تا گنجشک مشغول صحبت کردن چه حس خوبی می‌میگرم این حس رو خوب را باهزاران عشق تقدیم سعیده عزیزم میکنم امروز روز معجزه الهی است ممنون از دعای خوبت

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: