این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
توحید عملی 8
به نام خداوند عمل
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان خوبم
نکات این فایل :
1.شرک یعنی قدرت دادن به هر عامل بیرونی غیر از خداوند
2.اگر باور داشته باشیم که یک عامل بیرونی این توانایی رو داره که ی سری اتفاقات و شرایط رو رقم بزنه توی زندگیکوم توی روزهای سخت ذهنمون اون عامل رو دلیل شکست و بدبختیمون میدونه
3. هر فکر و باوری که به ما کمک میکنه بهتر زندگی کنیم رو میتونیم بپذیریمش سوای از اینکه گویندش کیه
4. ذهن ما همیشه در شرایط سخت دنبال مقصره
5. وقتی داریم به ی عامل بیرونی قدرت میدیم یعنی داریم مشرکانه عمل میکنیم
6. خیلی از ما ها برای اینکه حرکت نکنیم اقدام نکنیم به دنیال ی عامل بیرونی می گردیم که تقصیر رو بندازیم گردنش
7. هر چیزی رو باور کنی همون رو تجربه میکنی
8. دلیل که داشته باشی برای مسیر درست ذهن میپذیره اون رو
9. آنچه رو که داریم تجربه می کنیم توی زندگیمون آیینه ی تمام نمای افکار و باورهای خودمونه پس باید مواظب باشیم چه افکاری رو داریم توی ذهنمون پرورش میدیم
10. نتایج ما نشون میده که چه چیزی رو باور کردیم
استاد عزیز با این توضیحات من تازه فهمیدم که توی ی جنبه هایی از زندگیم چقدر مشرک هستم مثلا در مورد شغل چون فکر میکنم اگر فلان شغل رو داشتم اون شغله میتونست ی زندگی متفاوتی رو برای رقم بزنه و الان وضعیتم بهتر بود و چون اون شغله رو ندارم پس معلومه که باید وضعیت مالیم خیلی در سطح بالایی نباشه و دقیقا در شرایط سخت ذهن من میگه ببین چون توی اون شغل رو نداری این وضعیت رو داری
تازه دارم می فهمم که وقتی اون حدیث پیامبر رو میگفتین :
که شرک در دل مومن از راه رفتن مورچه توی دل شب روی ی سنگ سیاه مخفی تره یعنی چی
بعد از 5 سال کار کردن روی ذهن و باورهام در مورد توحید و شرک تازه دارم میفهمم مخفی بودن شرک رو که چقدر موزیانه در وجود آدم رخنه میکنه جوری که خودت هم متوجه نمیشی و تازه با ی همچین آگاهی هایی وقتی دقت میکنی توی رفتارهات متوجه میشی که از کجا داری میخوری
خدا رو شکر که امروز تونستم با این آگاهی های یکی از جنبه های شرک آلود رو توی زندگیم پیدا کنم که تا حالا متوجهش نبودم
سپاسگزارم
توحید عملی 8
به نام خدای فراوانی
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان خوبم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها ی کم بزرگتر
سپاسگزارم استاد به خاطر این فایل
فایل های دسته اجرای توحید در عمل حس و حال خاصی رو در من ایجاد میکنن و ابزار خیلی قوی هستن برای کنترل ذهن من جوری که بارها و بارها گوش دادم و نکته برداری کردم و مرور کردم چون با کار کردن روشون خیلی آرام میشم
و الان با این موسیقی باز هم ی حس و حال زیبایی در وجودم شکل گرفت جوری که شاید فقط ده بار اون 90 ثانیه اول رو ریپیت کردم با سرعت های مختلف تا اون حسه هی ادامه پیدا کنه
این 90 ثانیه موسیقی با اون تصاویری که همراه شده بود خودش ی سند محکمیه برای شکل گیری باورها که:
اگر باور کنی لایق ی زندگی عالی هستی هدایت میشی به ی زندگی عالی
اگر باور کنی میتونی توی ی فارم زندگی کنی هدایت میشی به ی همچین فارم رویایی
اگر باور کنی میتونی توی ی کلبه ی چوبی روی آب زندگی کنی هدایت میشی به ی همچین خونه ای
اگر باور کنی که میشه توی حیاط خونت دکل اینترنت باشه هدایت میشه به ی همچین شرایطی
اگر باور کنی آب چشمه ها میتونه توی حیاط خونت جریان داشته باشه هدایت میشی به ی همچین چیزی
اگر باور کنی که میشه ی عزیز دل همراه و هم فرکانس داشته باشی هدایت میشی به ی همچین رابطه ای
اگر باور کنی اصل فراوانی رو توی جای جای خونت فراوانی رو میبینی از درخت ها ی گوناگون گرفته با شکل ها و اندازه ها و رنگ های مختلف تا ابرهای توی شکل های مختلف تا آب و موج های بی نهایت روش
اگر باور کنی که میشه توی حیاط خونت فواره داشته باشی که پیوسته جریان داشته باشه هدایت میشی به همچین صحنه ای
اگر باور داشته باشی که میشه کار و تفریحت یکی باشه هدایت میشی به ی همچین کسب و کاری
اگر باور داشته باشی که میتونی با خانوادت باشی و لذت ببری و کار کنی و پات رو از خونت هم نزاری بیرون هدایت میشی به ی همچین موقعیتی
اگر باور داشتی باشه که همچه چیز توی این جهان به صورت طبیعی وجود داره و تو میتونی ازش استفاده کنی حتی برای کسب و کارت بدون هیچ دخل و تصرفی اون وقت هدایت میشی به ی همچین لوکیشن طبیعی برای فایل هات که همه چیزش طبیعیه
اگر باور داشته باشی که حتی میتونی جسمت رو تغییر بدی به اون شکلی که میخوای نتیجش میشه ی همچین جسم حیرت انگیزی چیزی که 100درصد فکر میکنن غیر قابل تغییره چون ارث و وراثت مشخصش کرده وخدا و تو هیچ کاره ای این وسط
اگر باور داشته باشی که میشه عزیز دلت همکارت باشه و خیلی از کارها رو برای سایتت انجام بده هدایت میشی به ی همچین عزیز و همکاری که فیلم میگیره و تدوین میکنه بدون اینکه تو هی بخوای بهش بگی چه کار کنه
و …………………………
استاد توی همه ی فایل ها و دوره هاش میگن همه چی باوره بخدا همه چی باوره :
ثروت باوره
رابطه ی عالی باوره
سلامتی باوره
معنویت باوره
خوشبختی باوره
و هیچ ربطی به هیچ عامل بیرونی نداره
اما مساله اینه که من نوعی تا چه حد این باورها رو باور کردم ؟!!!!!!!!!!!!!!!
من هزاران بار شنیدم از استاد که همه چی باوره اما تا چه حد این رو پذیرفتم و مهمتر از اون درکش کردم و عمل کردم بهش ؟ چون اینه که نتایج رو رقم میزنه نه صرف شنیدن
وقتی بررسی میکنم میبینم که قبل از اومدن به این مسیر من هم مثل بقیه فکر میکردم که اینکه وضعیت توی کشور من و یا حتی توی جهان چطوره وضعیت دلار چطوره قیمت نفت بالا یا پایینه یا کی رئیس جمهور و یا حتی رهبره میتونه روی زندگی من تاثیر داشته باشه و خب نتیجه هم مشخص بود اوضاع هی بدتر و بدتر میشد آرامشی وجود نداشت خواب راحتی وجود نداشت استرس و اضطراب و تشویش قسمت اعظم زندگی من رو مثل اکثریت تشکیل میداد چرا؟
چون من کنترلی روی هیچ کدوم از اینها نداشتم چون من قدرتی در مقابل اینها نداشتم
و بنابراین بقول پائولو کولیو بزرگترین دروغ جهان رو قبول کرده بودم و تقصیر رو گردن سرنوشت گذاشته بودم
قبل از اومدن توی این مسیر پذیرفته بودم که سرنوشت اینه :
بعضی ها میشن دختر فلانی و توی ناز و نعمت زندگی میکنن
و من هم شدم دختر فلانی و باید بار این زندگی نامناسب رو بدوش بکشم
بعضی ها توی لوس آنجلس به دنیا اومدن و دارن کنار ساحل لذت میبرن خدا هم کار ی بهشون نداره
من هم باید توی ایران و توی این استان و توی این شهر بدنیا می اومدم و حسرت آزادی باید توی دلم بمونه چون اون خواسته دیگه (هرچند همیشه این سوال توی ذهنم بود مگه میشه ما و اونا مثل هم باشیم این بی عدالتیه یعنی چی )
چرا؟
چون باز هم من کنترلی روی اینها نداشتم دست من که نبوده من که انتخاب نکردم اون خدای ناعادل این کار رو کرده و من هم باید سرخم کنم و بگم باشه حالا که اون اینجوری خواسته با وجود اینکه پر از خشم بودم و نفرت می گفتم اوکی به جهنم بزار زندگی همین جوری پیش بره
قبل از اومدن توی این مسیر :
همش فکر میکردم که پدر و مادرم چقدر ناتوان بودن که با وجود اینکه هر دوتاشون پدرشون کدخدا بودن و کلی زمین و املاک داشتن نتو نستن حق خودشون رو بگیرن که ما ی زندگی راحت داشته باشیم و اونا رو مقصر میدونستم در نرسیدن به خواسته ها و رویاهام
همش فکر میکردم که خانوادم مقصرن در عدم موفقیت من اگر اونا شرایط رو مثل هم کلاسیهام برام فراهم میکردن من هم الان ی دکتری چیزی بودم اونم منی که همیشه شاگرد ممتاز بودم و اونا حتی از من پایین تر بودن ولی چون خانوادشون شرایط رو براشون فراهم کردن موفق شدن
قبل از اومدن توی این مسیر :
همش فکر میکردم اگر من کم حرفم اگر من اجتماعی نیستم اگر من اعتماد به نفس ندارم اگر من سرو وزبون ندارم به خاطر ژنتیک و ارثه دیگه پدرم و مادرم همین جوری بودن دیگه من هم اینجوریم تقصیر من چیه !!!! اگر فلانی اینقدر اجتماعیه و سرو زبون داره و اعتماد به نفس داره خب طبیعیه چون خونوادشون همشون اینجورین چون پدر و مادرش اینجورین اینم اینجوری بار اومده خودش که کاری نکرده
قبل از اومدن توی این مسیر :
همش فکر میکردم که اگر فلان فرد رابطه ی خوبی با خداش داره و از لحاظ معنوی توی سطح بالایی قرار داره خوب طبیعیه چون خونوادش اینجورین چون اینجوری بزرگ شده دیگه و اگر من اینجوری نیستم چون خونوادم اینجوری نبودن
قبل از اومدن به این مسیر :
همش فکر میکردم اگر فلانی و فلانی و فلانی ازدواج کردن یا بخاطر خونوادشون بودن یا اینکه خوشگل بودن یا کارمند دولتی بودن و بخاطر شغلشون باهاشون ازدواج کردن
یعنی هر جنبه ای از زندگیم رو توی اون زمان بررسی میکنم همش بر میگشت به تاثیر یک عامل بیرونی به شرک که البته اون موقع نمیدونستم چون اصلا نمیدونستم توحید یعنی چی شرک یعنی چی
اون موقع توحید برای من مساوی بود با نمازخوندن و روزه گرفتن و حجاب رو رعایت کردن و البته پذیرفتن خواست خداوند که برای بعضی ها خواسته برای بعضی ها نخواسته
و تازه بعد از اومدن به این مسیر :
متوجه شدم که انگار اینجوری نیست چون تمام اون موارد بالا نقضی براشون وجود داشت
خیلی از همکلاسی های من شرایط من رو داشتن اما موفق تر بودن
خیلی از دخترها رو دیدم که نه خانواده ی ثروتمندی داشتن و نه شاغل بودن و نه خوشگل اما ازدواج های موفقی داشتن
خیلی از اافراد رو دیدم که ارثی نبردن و ثروتمند شدن
خیلی از افراد رو دیدم که بر خلاف پدر و مادرشون خیلی اجتماعی و سر و زبون دار و با اعتماد به نفس بودن
و ……….
و تازه متوجه شدم که :
از کوزه همان برون تراود که دروست
متوجه شدم که همه چی از خودم شروع میشه و به خودم بر میگرده
و کم کم شروع کردم به کار کردن روی خودم شروع کردم به تیر پرتاب نکردن به بیرون و به دیگران البته اولش بعضی وقتها با تیر به خودم حمله میکردم و خودم رو زخمی میکردم اما کم کم یادگرفتم که تیرها رو بزارم برای شیطان وجودم که هر وقت خواست مانعم بشه ی تیری در بساط داشته باشم و ی زمانی به بعد دیگه به این نتیجه رسیدم که اگر من مجهز باشم به توحید دیگه حتی تیر هم نیاز نیست چون اون صاحب توحیده خودش حواسش هست و نمیزاره آسیبی به من برسه
و این شیفت در نگرش باعث شد همه چیز تغییر بکنه :
اول از همه قبول کردم که خودم هستم که همه چیز رو بوجود میارم دیگه بخشیدم همه رو از جمله مرحوم پدر و مادرم رو که اونا تا جایی که تونستن تلاش خودشون رو کردن در حد توانشون و حتی مادرم خیلی بیشتر از توانش
دیگه پذیرفتم که شرایط کسب و کارم به خودم و افکارم بستگی داره نه هیچ عامل بیرونی و وبه خاطر همین تونستم ی پیشرفت هایی رو داشته باشم و الان منم مثل استاد توی خونه خودم کار میکنم و پام رو بیرون نمیزارم فقط مونده بحث لذته که هدایت بشم به چیزی که ازش لذت ببرم نه اینکه برای پول انجامش بدم
دیگه الان میدونم که من و اون آمریکاییه توی لس آنجلس و کالیفرنیا پیش خدا یکی هستیم الا در تقوی و اصلا چیزهای دیگه همش فرع و حاشیه هستن و من هم اگر باورهای خوبی داشته باشم هدایت میشم به جایی که آزادی رو در همه ی ابعادش تجربه کنم
دیگه الان ایمان رو توی وصل بودن به خداوند میدونم حالا به هر شکلی که خودم دوست دارم و راحتم نه به ی شکل خاص
دیگه الان برام مهم نیست که شرایط کشور و جهان چیه کی رئیس جمهوره کی رهبره بحث اول کشور یا جهان چیه اصلا خبر ندارم اون بیرون چه اتفاقی داره می افته و هفته ی گذشته واقعا متوجه شدم که توی این زمینه خیلی تغییر کردم چون وقتی خانمه :
ازم پرسید اخبار گوش میدی گفتم نه اصلا و به یادآوردم 4 ساله پرده ی گوشم رو کشیدم روی رسانه ها
ازم پرسید بحث روز دنیا چیه و من جوابی نداشتم براش چون واقعا نمیدوستم چه خبره
ازم پرسید نقش رهبر چیه و من هرچی فکر کردم جوابی نداشتم چون توی ذهن من رهبر هم ی بنده ی خداییه مثل بقیه که افکار و باورهای خودش رو داره و نمیتونه ی ملت و کشور رو تغییر بده من به ایشون احترام میزرام ولی ایشون وظیفه ای در قبال ملت نداره
دیگه الان میدونم که ازدواج نکردنم همش بر میگرده به افکار و باورهای خودم و ترمزهایی که توی ذهنمه نه ی عامل بیرونی یا ی فاکتور بیرونی
دیگه الان میدونم که سلامت جسمم هم دست خودمه و میتونم کنترلش کنم همونطوری که با دوره سلامتی این رو به خودم ثابت کردم
استاد در مورد دوقلوها صحبت کردن توی این فایل و من الان دقیقا ی مورد رو توی یکی از کلاس هام دارم که دو تا خواهر دوقلو هستن دوقلوی همسان :
هر دوتاشون قد بلندن
موهای فر دارن
بور هستن
خوش هیکلن
توی ی خونواده با هم زندگی میکنن
اما کاملا از لحاظ ویژگیهای درونی با هم متفاوتن :
یکیشون اجتماعی تره شادتره قدرت یادگیریش بالاتره توی همه چیز لهجه ی زیبایی داره فعال تره توی همه چیز
درصورتیکه اون یکی از همه لحاظ توی سطح پایین تری قرار داره
و این هم خودش ی مصداق عینی برای من برای رد تاثیر وراثت
استاد با وجود اینکه شما قبلا گفته بودین که هرچیزی رو من هم حتی میگم چشم بسته قبول نکنین برین تحقیق کنین توی قرآن تا خودتون به درستیش برسین اما من الان مدتیه که خیلی خوب این رو اجراش میکنم و توی مدار درکش قرار گرفتم
وقتی رفتم سرچ کردم کلمه دانشمندان رو چون تازه سوره توبه رو شروع کردم و میدونستم معادل دانشمندان کلمه احبار میشه توی قرآن کلمه احبار رو پیدا کردم 4 بار این کلمه تکرار شده :
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿ توبه ٣١﴾
آنان دانشمندان و راهبانشان و مسیح پسر مریم را به جای خدا به خدایی گرفتند؛ در حالی که مأمور نبودند مگر اینکه معبود یگانه را که هیچ معبودی جز او نیست بپرستند؛ منزّه و پاک است از آنچه شریک او قرار می دهند. (31)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿٣۴﴾
ای اهل ایمان! یقیناً بسیاری از عالمان یهود و راهبان، اموال مردم را به باطل می خورند و همواره از راه خدا بازمی دارند؛ و کسانی را که طلا و نقره میاندوزند و آن را در راه خدا هزینه نمی کنند، به عذاب دردناکی مژده ده. (34توبه )
إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاهَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ ۚ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّاننِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ ۚ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَللِیلًا ۚ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِککَ هُمُ الْکَافِرُونَ ﴿۴۴﴾
بی تردید ما تورات را که در آن هدایت و نور است نازل کردیم. پیامبرانی که تسلیم تورات بودند بر اساس آن برای یهودیان داوری می کردند، و دانشمندان الهی مَسلک و عالمان یهود به سبب آنکه حفظ و حراست کتاب خدا از آنان خواسته شده بود و برآن گواه بودند به وسیله آن داوری می کردند. پس از مردم نترسید و از من بترسید، و آیاتم را به بهایی اندک مفروشید. و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده داوری نکنند، هم اینانند که کافرند. (44ما ئده)
لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ ۚ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ ﴿۶٣﴾
چرا دانشمندان و عالمان یهود، آنان را از گفتار گناه آلود و حرام خواری بازنمی دارند؟ بسیار زشت است سکوتی که همواره پیش می گرفتند( مائده 63)
خدای من همین آیه ها تاییدیه بر حقانیت کلام شما که قبول کردن وباور کردن حرف ی دانشمند اگر اون حرفه ی چیزی باشه که با قوانین خداونده هماهنگی نداره یعنی شرک .یعنی قرار نیست هر حرفی که ی دانمشند میزنه درست باشه چون اونهم یک انسانه و افکار و باورهای خودش رو داره همونطوری که داره توی این آیه ها میگه .ولی اگر اون دانشمنده طبق کلام خداوند ی چیزی رو میگه پس میشه بهش اعتماد کرد
گره زدن ی ویژگی که ذات خداونده به ی عامل بیرونی یعنی شرک .شادی جز ذات خداوند و خداوند این رو در وجود انسان هم قرار داده بود تا زمانی که او اشتباه ازشون سر زد و چیزی به اسم ناراحتی و غم بوجود اومد که باز هم خداوند برای اینکه انسان توی اون حالت نمونه بهش یاد داد که چطور توبه کنه و دوباره برگرده به شادی
همین خدایی که راجع به دانشمندان توی کتابش صحبت کرده راجع به غمیگن نبودن هم صحبت کرده که تاکیدش همش بر شادی و خوشحالیه چون خودش این رو میخواد پس من نوعی بایدسعی کنم غالب اوقات شاد باشم و خوشحال چون این طبیعیه و اگر هم ی زمانهایی غم و ناراحتی به واسطه کردار خودم سراغم میاد باید ی راهی پیدا کنم برای برطرف کردنش و خداوند این توانایی رو به من داده همونطوری که به آدم داد
استاد جان اونجایی که گفتین اگر :
داری قدرت رو میدی به ی عامل بیرونی یادته باشه که داره شرک میورزی
و این جمله برای من در حکم ی ابزاره قوی کنترله مخصوصا توی موضوع ازدواج . من این رو توی کارم هر وقت نجواها میان و ترس میاد سراغ استفاده کردم اما از این به بعد برای ازدواج هم باید با قدرت ازش استفاده کنم
اونجایی که استاد در مورد سن و باورها گفتین :
همیشه اطرافیان به من میگن اگر ازدواج کنی با این سنت سخته بچه دار بشی سن از 40 که بگذره دیگه فلان میشه و فلان اما من هیچ وقت این رو باور نکردم و نمیکنم چون منطقش رو دارم توی دنیای بیرون میبینم دخترهای کم سن و سالی که بچه دار نمیشن و خانم های حتی مسنی که بچه دار شدن پس این فقط ی باوره .تازه توی قرآن هم که دیگه زکریا و خانمش ی مثال بارزن از اینکه اگر خدا اراده کنه حتی ناممکن ها از نظر بشر هم ممکن میشن پس اصلا نگرانی بابت این موضوع ندارم
ی نکته ای هم در مورد عضله سازی امروز برام بلد شد :
من حرکات عضله سازی توی دوره سلامتی رو ی مدت کمی انجام دادم و بعدش گذاشتم کنار با این بهانه که زیادن و وقت ندارم هر روز هفته اینکار رو بکنم اما همون موقع استاد هم میگفتن که من فقط شنا انجام میدم و دمبل میزنم ولی من خیلی دقت نکرده بودم و الان دوباره این موضوع برام بولد شد که کافیه همین دوتا حرکت رو انجام بدی پس دیگه بهانه ای نیست
اونجایی که استاد در مورد باور به اینکه آمریکایی ها اینجوری و اونجورین صحبت کردین و باور متفاوت شما و تجربه های متفاوت شما :
همین چند روز پیش که رفته بودم ایلام مرکز استانمون توی ماشین ی مسافر بود که میگفت این ایلامی ها کار ما آبدانانی ها رو راه نمیدازن و تجربه خودش رو گفت در صورتیکه منی که الان این باور رو ندارم هر وقت کاری داشتم خیلی ساده و راحت حتی بدون اینکه خودم مراجعه کنم برام انجام شده و این در مورد حتی من و خواهرم که از ی خونواده هستیم هم اتفاق افتاد که من خیلی راحت کارم انجام شد ولی به اون خیلی گیر دادن درصورتیکه هر دو نفر ایلامی بودن پس اینا فقط باورن
و دو نکته ی طلایی پایان فایل :
1.همه چیز میتونه خیلی ساده و راحت اتفاق بیفته
2. هرچیزی که به من کمک میکنه بهتر زندگی کنم و بهتر نتیجه بگیرم رو باور کنم حالا گویندش هرکی میخواد باشه
خداوندا سپاسگزارم برای زمان آزاد بیشتری که امروز داشتم که تونستم با خیال راحت در آرامش و سکوت 4 ساعت تمام با تمرکز نشستم گوش دادم فکر کردم و نوشتم
خداوندا من ناسپاس را ببخش که بعضی وقتها همین نعمت ها : سکوت و آرامش و خلوتی و زمانی که دارم برای روی خودم کار کردن رو فراموش میکنم .
و ازت میخوام که کمکم کنی همیشه و در همه حال به یادت باشم همونی که خودت میگی توی کتابت :
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿ ال عمران ١٩١﴾
آنان که همواره خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می کنند، و پیوسته در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند که ای رب ما اینها را را بیهوده نیافریدی، تو از هر عیب و نقصی منزّه و پاکی؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار. (191)
سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز