این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
بنام خدای بخشنده ی مهربان
سلااااااام استاد، این فایلتون بهترین چیزی بود که من میتونستم بشنوم، من کل نابودی زندگیم به علت همین موضوعی هست که شما بیان کردید و به خوبی بازش کردید. من یک عمر با منطقی دونستن ضعف هام و ربط دادن ناتوانیم و ضعیف بودنم به ژنتیک و بدنم و غیر قابل درمان بودنش ربط دادم. من همیشه میخواستم عالی تلاش کنم روزی 18 ساعت تمرکزی تلاش کنم، ولی باور داشتم که من آدم ذاتا کم انرژی ای هستم، باور من اینه که من همش خوابم میاد، من نمیتونم زیاد مطالعه کنم، وقتی یکم مطالعه میکنم همش خوابم میگیره، وقتی یکم خونه رو مرتب میکنم و کار میکنم و بیرون میرم، خسته میشم و خوابم میاد، اگه یکم غذا بخورم، یکم برم مهمونی، یکم برم باشگاه و.. کل انرژیم تموم میشه، من باور دارم که ناتوانم، نمیتونم درس بخونم، نمیتونم تمرکز کنم، نمیتونم پیشرفت کنم چون بدنم ضعیف و کم انرژی هست. هر قدر هم غذای مقوی میخورم پر انرژی نمیشم. اصلا ذاتا سطح انرژی من بسیار پایین تر از دیگران هست و من مدام نیاز دارم بخوابم و چندین ساعت استراحت کنم. متاسفانه من باور دارم که من ذاتا آدم افسرده ای هستم. چون همه چیزی برای من برای چند ثانیه جذابیت داره، بعدش برام مسخره میشه، میگم خوب تلاش کنم بدستش بیارم که چی!.. اصلا ارزشِ هر چیزِ با ارزشی رو لگدمال میکنم. من ذاتا آدم عبوس و غمگینی هستم. من استعدا فوق العاده ای تو غمیگین شدن و غمگین ماندن دارم. من ناتوانم هیچ کاری از دستم بر نمیاد. چون توی تماااام طول عمرم نتونستم موفق بشم، نتونستم خواب آلودگیمو کنار بزارم، چون تمام طول عمرم، همش خسته و ناتوان و بی جون بودم، و خستگی و غم از چهرم مشخص بود. من ذاتا شاد نیستم، پر انرژی نیستم، پر هیجان نیستم، من میخوام نجات پیدا کنم، میخوام همه ی اینا رو برعکس کنم،میخوام برعکس این بشم. چیکار کنم؟؟؟. استاد من این فایلتون رو هزار بار گوش خواهم داد، چون دقیقا زدین تو خال. این ذاتی بودن غم و ناراحتی و کم انرژی بودن و ناتوان بودن و خوآب آلو بودنم، منو نابود کرده، میخوام حتی اگه کم انرژی بودنو ضعف بدنیم واقعیت هم داشته باشه، میخوام برعکسش باشم. استاد بازم از مثل این فایل بزارین. خیلی خیلی ممنونم. در پناه خدا باشید