این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
به نام خدای هدایتگرم
سلام به استاد عباس منش عزیز
من خیلی وقته که دیگه به ژنتیک اعتقادی ندارم
وقتی تازه اومده بودم آمریکا یکی از اساتیدم تعریف کردن که خانمش و خواهر خانمش تست ژنتیک دادن و تست های هر دو خواهر کاملا متفاوت بوده و ژنتیک هر کدوم به کشورهای مختلف برمیگشته
رفته رفته بیشتر دقت کردم توی این مساله و جهان مورد های بیشتری رو برای تثبیت این عقیده به من نشون داد
بیشتر توی خانواده خودم و خانواده های اقوام دقت کردم
پیدا کردم خواهر و برادرهایی که هیچ شباهت ظاهری به هم ندارن
پیدا کردم خواهر رو برادرهایی رو که در یک خانواده تربیت شدن ولی رفتارهای کاملا متفاوت دارن
بعضی رفتارها در بعضی از خواهر برادرها انقدر متفاوت از دیگری هست که اگر جایی نگن که خواهر و برادرن و فقط شروع کنن حرف بزنن و بحثی رو شرکت کنن کسی متوجه نمیشه اینها خواهر و برادرن
و دیدم بچه هایی رو که انقدررررررر با پدر و مادرهاشون متفاوت بودن از نظر رفتاری که شاخام در می آمد و به خودم میگفتم این داستان ژنتیک رو کی ساخته واقعا
دیدم بچه ای رو که وقتی با پدر و مادرش حرف میزنه هیچ اشتراک تربیتی و فکری نداره ، و بچه خودش رو کاملا جدا میدونه از والدینش…معمولا این شرایط بین بچه با یکی از والدین بوده نه هردو …
گذشت و گذشت و این تحقیق من رسید به خودم
در بحث اضافه وزن و شیپ بدن من کاملا شبیه مامانم هستم
اینجا ذهن اومد و بهم گفت خوب تو که ژنتیک رو قبول نداری این شباهت خودت و مامانتو چی میگی
در خودم بیشتر تحقیق کردم تا جوابی برای این سوال پیدا کنم
و
دریافتم
من در بسیاری از مسایل مامانم رو مقصر میدونستم در زندگیم
و چون از کودکی هم این مسایل از طرف مامانم برای من بوده من از همون کودکی وارد فرکانس مامانم شدم
چرا ؟
به دلیل اتفاقاتی که برام پیش می آورده
استاد عباس منش شما که این متن رو میخونید میتونید من رو شبیه سازی کنید با خودتون با شرایطی که با پدرتون داشتید
و متوجه میشید تا اون زمانی که من روی خودم کار نکرده بودم چقدر انگشت اشاره من سمت مامانم بوده
و چقدرررررررر هر لحظه با فکر کردن بهش خودم رو میبردم توی فرکانسش
و اونجا بود که دریافتم این شیپ بدن من و اضافه وزن ریشه هاش از کجاست
خیلی زمان برد تا به این نتیجه رسیدم
ولی برای من دستاورد بزرگی بود رسیدن به این نتیجه
بعد از رسیدن به این جواب
هی تاییدیه برام اومد از طرف جهان هستی
گفت دیدی بعضیا بعد از ازدواج چقدر شبیه هم میشن
این دلیلش همینه که خیلی میرن توی فرکانس همدیگه
یا ما هممون شنیدیم که بچه هایی بودن که توسط خانواده هایی به فرزند خوانده گی پذیرفته شدن، و بعد از سالها اون بچه شبیه اون خانواده شده…مثال بارزش پسر خوانده آقای ابی (خواننده) که انقدر شباهت به آقای ابی داره
این دقیقا به خاطر همینه که افراد در فرکانس همدیگه حتی قیافه هاشون هم شبیه میشه
یا دیدیم افرادی که مهاجرت کردن و بچه دار شدن ، و اون بچه شباهت کمی با خانواده پدر و مادرش داره
از این موردا خیلی زیاد دیدم وقتی درباره خودم تونستم معما خودم و مامانم رو حل کنم
این توضیحات رو دادم که بگم من یکی از اون افرادی هستم که در حد صفر به ژنتیک معتقدم
با توضیحات شما کاملا موافقم و بسیار موضوع مهمی اگر بچه ها سر سری ازش نگذرن و یک تحقیقی برای خودشون انجام بدن
یکدفعه جواب خیلی از سوالاتشون داده میشه
از شما سپاسگذارم به خاطر این فایل عالی
درود علیرضا جام سپاس که کامنت من رو خوندید
دکتر جو دیسپنزا در کتاب ماورائ طبیعی شدن در یک بخشی توضیح میدن که موضوع ژنتیک به طریقی که ما در گذشته باور داشتیم، کاملا رد شده
توضیحاتی که ایشون در کتاب میدن:
ما در گذشته فکر می کردیم که ژنها بیماری زایی میکنن و سرنوشت ما در دستان ژنتیک است و مثال میزنه که همه ما شنیدیم که اگر در خانواده ای بیماری قلبی وجود داشته باشد پس بقبه هم دچارش خواهند شد
و ایشون توضیح میدن که این ژن ها نیستن که عامل بیماری هستن بلکه این محیط هست که ژنها را برنامه ریزی می کند تا بیماری ایجاد شود ، نه فقط محیط خارجی بدن ما مثل استعمال دخانیات و غیره ، بلکه همچنین محیط داخلی بدن ما نیز تاثیر گذار است
اگر ما نسبت به موقعیتی در محیط بیرونی، که ایجاد احساسی در ما می کند واکنش نشان دهیم وضعیت شیمیایی درونی بوجود آمده میتواند به ژن ها سیگنالهایی بدهد که افزایش یابند یا خاموش شوند( اون وضعیت شیمیایی همون احساسات ما هستند)
احساسات بصورت مستقیم به ژن های ما فرمان میدهند
ژنها تغییر نمی کنن بلکه بیان(رفتار) ژنها تغییر می کند
حتی اگر شخصی از نظر ژنتیکی مستعد بیماری خاصی باشد ، مادامی که ژن هایش به جای بیماری ، سلامتی را بیان کنند این شخص به بیماری مبتلا نشده در عوض سلامتی را در پیش می گیرد
تک تک سلول های ما پروتئین میسازند و این پروتئین ها مسئول عملکرد فیزولوژیکی بدن هستند.
برای مثال سلول های عضلانی پروتئین های خاصی میسازن
برای اینکه سلول بتواند پروتئین بسازد باید ژن را بیان کند
وظیفه ژنها تسهیل تولید پروتئین ها هستند
وقتی سیگنالی از محیط بیرون سلول به غشای سلول میرسد این ماده شیمیایی به گیرنده ای در بیرون سلول متصل شده و سپس مسیر خود را به سمت دی ان ای در داخل سلول ادامه میدهد.
سپس یکی از ژن ها پروتئینی میسازد که معادل آن سیگنال است
پس
اگر اطلاعات ورودی از بیرون سلول ها تغییر نکند ژن همان پروتئین سابق را ساخته و بدن مانند قبل می ماند
و به مرور زمان بیان سالم پروتئین متوقف می شود و ژن فرسوده میشه و به اصطلاح ما پیر میشویم
با انجام فعالیت های جدید و تجربه های جدید دسته های ژنتیکی جدیدی را تولید میکنیم که این ژنها مسئول تمایز بخشیدن به سلول های بنیادی هستن
درنتیجه
وقتی در سطح بالای استرس باشیم ژن های وابسته به حالت رفتاری خاص را روشن میکنیم که پیوند بین ذهن و بدن را به عهده دارن
چون این ژنهای خاص پیوند میان افکار و بدن ما را برقرار می کنن پس به ما اجازه می دهند که از طریق رفتارهایی مختلف مثل دعا یا مراقبه یا غیره بر سلامتی جسمی خود تاثیر بگذاریم وقتی ژنهای ما به این طریق تغییر می کنند گاهی ظرف چند دقیقه این ژنها میتوانند به نسل بعد منتقل شوند
پس
اگر شما احساسات خود را تغییر دهید میتوانید بیان ژنهای خود را تغییر دهید
.
.
پرگویی کردم
خواستم بگم موضوع ژنها بسیار شیرین و پیچیده هستن وبه همین دلیل در کامنت اولم گفتم اگر بچه ها شخصا مطالعه کنن درباره ژنها ، جواب خیلی از سوالاتشون رو میگیرن
و اگر دوست دارید بیشتر درباره رفتار انسان و تاثیرات اون بر بدن بدونید میتونید کتاب بیولوژی باور از آقای دکتر بروس لیپتون بخونید.آقای بروس زیستشناس سلولهای بنیادین هست.
موفق باشید
درود فاطمه جانم
دستت رو به گرمی میفشارم و افتخار دادی کامنتم رو خوندی و اینکه تجربه ای شبیه من داشتی و برای من نوشتی بهت تبریک میگم
میدونی،من و شما که تجربیات اینچنینی از خانواده مون داریم خیلی زیاد توی ذهنمون جنگ داشتیم
ولی زمانی که شروع میکنیم به تغییر این هدایت الله مهربان هست که به ما میگه برو بنویسش جایی که همکلاسی های دیگه ات هم بخونن تا اون موضوع سنگینیش رو از دست بده
حتما بعد از اینکه من و شما اینجا مینویسیم متوجه سبکی خودمون خواهیم شد
و اینجا من به خودم میگم ،اون خدایی که از قبل بوده و تا آخر خواهد بود ، اون خدایی که پروردگار کل جهانه ..اون خدایی که برگی بدون اذن اون نمی افته ،این خدا درون منه ،عاشق منه ،من رو دوست داره و عاشقانه میخواد من پیشرفت کنم ..
این ️ متن بالا بخشی از آموزش های استاد عباس منش هست
.
برای خودم و شما آرزو میکنم این بار سنگین رو هر چه زودتر رها کنیم تا بتونیم مثل بالون که سنگینیش رو میندازه ،اوج بگیریم
ما لیاقتش رو داریم
.شاد باشی دوستم