این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
سلام به استاد عزیزم
بنام خدا
راستش من الان خودمم نمیدونستم که عوامل بیرونی کی از ذهن من پریده الان که شما گفتید صحبت کنید یادم امد یه زمانی من درامد رو فقط در این میدیدم که اقا یه مغازه ادم داشته باش مال خودش دیگه چی میخواد،300میلیون داشته باش بزار تو بانک ماهی3تومن گیرش بیاد دیگه چی میخواد،دولت نمیزاره تو جون بگیری،کار راه انداختن کاری نداره که یه وام میگیری راه نیندازی،
بعد که با برنامه شما اشنا شدم دیدم هرچی تاحالا کار راه انداختم با وام خوردم زمین،عرچی رو کمک اینو اون حساب کردم پشتمو خالی کردن،هرچی رو اتحادیه حساب کردم مشتزی میفرسته اشتباه بود،هرچی رو توانای خوذم حساب کردم باز در اخر کم اوردم و بیخیال همه چی میشدم اعلام ورشکستگی میکردم،اما جای که تسلیم خدا شدم گفتم خدا من هیچی نمیدونم تو خودت بزار سر راهم،یه کاری برام جور شد با حقوق کم،3میلیون هیچی ازش نمیدونستم دوسال طول کشید که فقط بدهی های قبلیمو جبران کنم اما ادامه دادم الان از اون 100میلیون بدهی 5تا قسط وام فقط یکیش مونده که اونم به لطف خدا تموم میشه،تازه تموم که شد تصمیم دارم پس انداز کنم و برم شغل و کسب و کار خودمو شروع کنم نمیدونم چه شغلی اما ایدش از طرف خدا میاد،همه اینا از روزی شروع شد که فهمیدم تو قران گفته،فقط رو من حساب کنید،من براتون کافی هستم،مم بخشنده هستم،خدا رزق هر کسی رو میتونه وسعت بده به شرط ایمان و باورش به من،من اجابت میکنم هر درخواستی رو به شرطی که منو اجابت کنید،من این جمله هارو باور کردم بخاطر همین روی صحبتم شده بخدا،و میگم خدایا هرخیری از طرف تو به من برسه فقیر محتاجم دست منو بگیر،همه چی از اونجای شروع شد بخاطر هر چیزی سپاسگذار باشم تا از جنس همون وارد زندگیم بشه،و شد،الان دوست دارم تاجر بشم نمیدونم چجوری،فقط میدونم میشه،پس خداروشکر که من هم میتونم یه تاجر بشم،و خدا دوست داره که خواستم محقق بشه چون بی نهایت موقعیت و راه وجود داره برای پولدار شدن من،مثله این همه ادم که دارن و الان دارن لذتشو هم میبرن
ممنونم استاد