این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و صد درود خدمت استاد گرانقدر دوست داشتنی،خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسیم در سایت
زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
از بچگی من هم فرد صبوری بودم ولی وقتی عصبانی میشدم آمپر از 0 یکدفعه 100 میشد و خودما اینطور قانع کرده بودم که آره پدر تو و پدر بزرگ پدری تو هم همین طور هستن پس تو نقشی در خشن و زود عصبی شدن نداری و این در ذات و ژنتیک شما هست و تو نمیتونی تغییرش بدی
یا باور دیگه اینکه اجداد تو نسل در نسل کشاورز بودن و کشاورزی شغل انبیا هستش و خیر و برکت اون فراوان هست هر چی بخوری و به دیگران ببخشی باز تهش یه چیزی برای پس انداز و آینده میمونه و تو پیشونی و سرنوشت تو کشاورز بودن هست،من اینا قبول نداشتم و ندارم
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
وقتی شرایط اقتصادی یکم بهم فشار میاره که الان خیلی کمتر شده نسبت به قبل،پدرم را مقصر شرایط اقتصادی بد الان زندگیم میدونم با اینکه دارم روی خودم کار میکنم و تو ذهنم هزارن دلیل که چرا زمین کشاورزی بیشتری نخرید تا درآمد بیشتری داشته باشیم و چرا به فکر بچه هاش و خانوادش نبود و هزاران دلیل بی منطق که فکر کردن و مقصر دونستن اون در وضعیت اقتصادی الان من هیچ تاثیری نداره نخواهد داشت و من خالق صفر تا صد زندگیم هستم
یا اگه به چند سال پیش برمیگشتم دیگه درس نمیخوندم و سعی میکردم دنبال یه حرفه ای برم و چیزی یاد بگیرم تا بدردم بخوره و راه درآمدی از اون داشته باشم
یا اگه چند سال پیش که شرایط اقتصادی ایران بهتر بود من هم یکم سنم بیشتر بود اون موقع میتونستم بهتر کار کنم و خودما تا حالا از لحاظ اقتصادی بسته بودم(شرایط اقتصادی چند سال پیش بهتر بود و بهتر میشد کار کرد)
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
وقتی سعی کردم ذهنیتما تغییر بدم و خودما مسئول زندگیم بدونم به جای اینکه دیگران را مقصر بودنم،روحیه ام شادتر شد،از افسردگی خارج شدم،از فکر و خیال بافی های بیهوده خلاص شدم،و سعی کردم خودم خالق شرایط مالی زندگی خودم باشم و دست از مقصر دونستن دیگران ور دارم
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
تغییر باورهام از شروع آشنایی من با استاد شروع شد اول هم فایل هایی که تو تلگرام برام ارسال میشد اصلا سایت استاد را بلد نبودم شاید هم تو فرکانسش نبود منی که از زمین و زمان(پدر،مادر،برادر،عمو،دایی،خاله،عمه) انتظار کمک مالی و معنوی در شرایط سخت را داشتم و همیشه از اونها انتظار داشتم الان تبدیل شدم به شخصیتی که در حق دیگران خوبی میکنم برای دل خودم و هیچ انتظاری حتی به اندازه سر سوزن ندارم
از موقعی که خدا را بهتر درک کردم و فهمیدم که باید فقط روی خدای خودم حساب کنم همین باور باعث شد که دیگه نه گفتن بقیه هم برام آزار دهنده و ناراحت کننده نباشه و مهم نباشه برام و هیچ انتظاری از دیگران چه آشنا و چه غریبه نداشته باشم
این باور باعث شده که نه انتقاد دیگران از من برام مهم باشه و نه تعریف و تمجیداشون،نه کارهاشون مهم باشه و نه درخواستشون،نه جواب نه گفتناشون و نه جواب بله گفتناشون