توحید عملی | قسمت 8

 این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموخته‌اید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:

سوال:

با توجه به صحبت‌های استاد، در قسمت کامنت‌های این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

به این فکر کنید که:

به محض اینکه اوضاع  کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود،  قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

همچنین توضیح دهید:

وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

 

با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم

برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی‌، کلیک کنید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1

کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8
    395MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 8
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهام وابراهیم» در این صفحه: 1
  1. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1543 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان گل

    من گاهی فکر می کنم اینقدر تلاش می کنم هی فایل گوش میدم وهی……

    بعد میگم ببین درسته داری تلاش می کنی ولی حقیقت اینه که تو خوب خداروباور نکردی

    حقیقت اینه که اگر بهم گفته بشه همین الان یا تا چندروز دیگه خدا برات فلان قدر واریز می کنه من میگم چطور؟ چه جوری؟

    چرا اینو میگم؟ چون خداروباور نکردم

    من گاهی فکر می کنم میگم زندگی خیلی راحت‌تر از این حرفهاست وخودم برای خودم پیچیده اش کردم

    هی دنبال این ترمز هی نمی دونم دنبال این بگرد اون بگرد

    به نطرم واقعا خیلی زندگی راحتتره اگز فقط بتونم خداروباور کنم

    باورش کنما

    به زبان نه

    تو قلبم

    اون باوری که مثل حصرت ابراهیم چاقو رو بذارم‌رو گردن بچه ام وبه خدا اعتماد داشته باشم بگم چشم خداجون هر چی تو بگی

    اون باوری که زن وبچه امو تو بیابون رها کنم و….

    اگه خدارو این جوری باور کنم دیگه نیازی به هیچی ندارم

    اگر با اون مانوس بشم

    اگر اونقدر باهاش دوست بشم که صبح تا شب به عشق اون همه ی کارهامو انجام بدم آیا به نطر شما فکر منفی می مونه تو سرم باشه؟

    اگر عاشق واقعی ش باشم جز توجه به زیبایی کار دیگه می کنم؟

    اصلا مگه عیر زیبایی تو جهان چیز دیگه است؟

    سالها این جمله حصرت زینب فکرمو مشغول کرده بود که خدایا چطور میشه حصرت زینب تو اون شرایط بگه ما رایت الاجمیلا؟

    همش برام جای سوال بود

    اما الان خوب می فهمم چطور؟

    اصلا مگه عاشق جز زیبایی چیزی می بینه؟

    کاش فقط خدارو یه کم باور کنم

    خدایا ما برای باور کردن تو به کمک خودت نیاز داریم

    کمکم کن به اندازه یک دره باورت کنم

    خدایا کمک می خوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: