این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
سلام و عرض ادب
بالاترین عامل بیرونی موجود در دنیا برای انسان شیطانیست که در قرآن خداوند بارها او را به دشمن بودن و دشمن واضح و آشکاربودن برشمرده
اما اگر ما راه ورود شیطان را مسدود کنیم
او بر ما تسلط ندارد
و قدرت دادن به این عامل بیرونی را متوقف کرده ایم
همانطور که خدا فرمودند
که شیطان بر بندگان خالص شده ی من راهی ندارد و تسلطی پیدا نمیکند
پارسال بود در خواب این جمله به من الهام شد :
پیامبر در 28 سالگی هدف هاش رو قربانی کرد ، آیا تو به سنی رسیده ای که هدف هاتو قربانی کنی ؟
از خواب بیدار شدم و یادم افتاد چی در خواب شنیدم .
سنگین بود …خیلی سنگین
قبلا از استاد شنیده بودم که باید بها داد برای خواسته ها و هدف ها
باید برای رسیدن به اهداف ، قربانی داد
اما الان در خواب چی میشنیدم ؟
هدف هام رو قربانی کنم ؟
برای رسیدن به خدا …؟
اماتاالان که چند ماه گذشته …فقط و فقط درستی این الهام رو متوجه شدم
قربانی کردن هدف ها ، در راه رسیدن به خداوند بالاترین حد از بها دادن و قربانی کردن است
قربانی کردن نفس درونی …
قربانی کردن آرزوها و امیال و هوی و هوس ها…
کسی که تسلیم است راضی است و رهاست
کسی که اهدافش را قربانی می کند تا بتواند از مسیری به خدا برسد که خدا می خواهد
و نه از مسیری که خودش بخواهد
بسیار موفق تر است .
انسانی که حرص و طمع مال و ثروت ندارد
آزاد می شود از بخش عظیمی از روزنه ها و شاهراه های ورود شیطان
انسانی که خاشع و خاضع در برابر خدا میشود
باز از خیلی غرور ها و هوس ها و منم منم کردنها آزاد است
انسانی که هیچ می شود
شیطان چیزی برای نفوذ بر او پیدا نمیکند
آموختم که اهدافم را در راه خدا قربانی کنم
از این دنیا قانع شدم بر اندک رزقم
و از آن روز فرار شیطان را دیدم
الان وقتی می خواهم به چیزی فکر کنم
می گویم
تو فقط مسیر تقوا را ادامه بده
هر هدفی خودش باید بیاد دنبالت
اون هدف باید خودش رخ بده
تو فقط وظیفتو انجام بده
و به خدا قسم این غنی شدن این بی نیاز شدن
این رها شدن این قناعت
برای من حکم بالاترین مدارها رو داشته و داره
من هدف و خواسته ام رو رها کردم
در آرزوی چیزی نیستم
فقط میدانم وظیفه من بندگی کردنه
اونطور که خدا فرموده
و باقیش بمن مربوط نیست
من خودم را آوردم بر در خانه خدا
گفتم این من و این شما ای رب من
هرچه می خواهی بکن
نه مالی دارم و نه آرزویی
تسلیمتم
و به نظرم این مدار ، مدار بالاییه
من نه آرزوی لباس های زیاد و آنچنانی دارم
و نه آرزوی مهاجرت
و نه آرزوی خانه و ماشین
و نه حتی داشتن یک هیکل خاص
هرکس به رزق اندک قانع باشد خداهم به عبادت اندک او راضیست
و این تجربه برای من با پرداخت سخت ترین بها حاصل شد
به همین خاطر …دریافتم که بالاترین چیز
بی نیازیست و قناعت
و عبودیت
و هیچ شدن
و هیچ نخواستن
و بااین هیچ شدن از بسیاری از گمراهی ها
رها شدن
و دیدم بارها که خداوند فرموده اطیعوا الله و اطیعوا الرسول …
و من سر تعظیم فرود آوردم در برابر پیامبری که
آخرین پیامبر بود و دریافتم که بالاتر از او دنبال
کسی و چیزی نگردم . آنچه او گفت ، مصونیت دهنده است از مکرهای شیطان
و بهترین شیوه زندگی را در پیامبر ص و خاندان پاک ایشان یافتم
و باز هم تکرار این نکته که
باید اهداف و آرزوها را قربانی کرد
باید قناعت کرد
و باید از همه هدف هارهاشد
و فقط بندگی کرد
عبادت کرد
آنچه که در مدار جدیدم بهش عمل میکنم
دستورات دوره سلامتیست
و احکام اسلامی
و نماز
و ورزش
و با سکوت و خلوت و تنهاییم ، الهامات الهی رو بشنوم
و با طهارت جسم و لباس و طهارت ظاهر و باطن ، الهامات الهی را بشنوم و آیه ی و ثیابک فطهر و من الرجس فاهجر را عمل کنم تا ندای شیطان را اشتباها به جای الهام الهی دریافت نکنم و پا در مسیر گمراهی نگذارم
و سعی میکنم تا حد امکان پایبند باشم
به قرآن و روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام
و رعایت واجبات و ترک محرمات
و ولایت پیامبر ص و حضرت علی ع و اهل بیت علیهم السلام را پذیرفتن و محبت و دوستی آنها و خدمت به مردم در راه آنها و خدمت به اهل بیت …
و این رو بالاترین سطح ممکن دیدم
اونهم پس از تجربه چند ساله ی تمام راه هاو روش های موجود …
و هر قدم راباهدایت الله بردارم .
و نتایج این مدت من این شد که همه ترس های من از بین رفتن برای هر مساله ای که داشتم راه حل پیدا شد و
جایی و مکانی و افرادی که گمان میکردم همفرکانسم نیستن , در نهایت متوجه شدم که من باید تغییرات وسیعی میکردم تا از قضا من همفرکانس مدار بالای آنها میشدم و اکنون در همان مکانی که ازش فراری بودم و باهمان افرادی که قبلا نمیتوانستم زیادکنارشان باشم هستم و همانجاماندگار شدم و چقدر رشد و پیشرفت درونی و روحی و اخلاقی داشتم بین همون افراد و در همون محیط
واقعا گاهی ما فکر می کنیم که ما بالا رفته ایم و بقیه همفرکانس ما نیستن و ما داریم رو خودمون کار می کنیم و بقیه رو خودشون کار نمی کنند و باید جهان ما رااز آنها و آنها رااز ما جدا کنه ، ولی بعدها اگر بهتر رو خودمون کار کنیم میفهمیم که چه بسا ما پایینتر از آنها بوده ایم و ماییم که باید رشد کنیم تا به مدار و فرکانس بالای اونها وارد شویم تا اثر فرکانسهای منفی خود را در آنها ملاحضه نکنیم
و به اون عشق ، آرامش و اطمینان خاطر و عاقبت به خیری که می خواهیم برسیم
از خدا می خوام که همه بتونن
به این درک برسن
سپاسگزارم