توحید عملی | قسمت 8

 این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموخته‌اید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:

سوال:

با توجه به صحبت‌های استاد، در قسمت کامنت‌های این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

به این فکر کنید که:

به محض اینکه اوضاع  کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود،  قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

همچنین توضیح دهید:

وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

 

با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم

برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی‌، کلیک کنید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1

کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8
    395MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 8
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زینب بچای نصاری» در این صفحه: 1
  1. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    شرک مقابل توحید

    من قبل از آشنایی با شما استاد خیلی خیلی شرک داشتم و توی مغزم خیلی ها را بزرگ کرده بودم

    مثلاً من چند سال پیش بر اثر یه سرما خوردگی و سرفه های شدید به آنژیو و اتاق عمل کشیده شدم و این باور در من بود که چون پدرم در اثر سکته ی مغزی و مامانم در اثر سکته ی قلبی مردند من هم یا با سکته ی قلبی یا مغزی می میرم و حتی همیشه این فکر را میکنم که کدوم یک از خواهر یا بردارهام ناراحتی قلبی و کدوم سکته ی قلبی میگیرند آیا یکی در میان می‌گیرند و من هم همینجورم مثل خواهر و برادرام

    وقتی تو بیمارستان بودم اون موقع با استاد امیر شریفی آشنا بودم و تقریبا تازه با قانون جذب آشنا شده بودم ولی هی به خودم میگفتم نه زینب تو هنوز جوونی تو قویی تو هنوز زوده که سکته ی قلبی بگیری و هی این و هر روز با خودم تکرار میکردم که من سرما خوردم و سینه ام در اثر سرفه ها فشار اومده و قلبم داره واکنش نشون میده چون من با درد شدید که احساس میکردم قلبم میخواد از جا کنده بشه به بیمارستان رفتم و دکتر ها اینقد گنده اش کردند که من در بخش ccu بستری کردند هر کس می اومد می‌گفت چرا سکته کردی هنوز جوونی چرا

    ومن توضیح میدادم که من سرما خوردم واصلا زیر بار حرف دکترها نمی‌رفتم با اینکه متخصص قلب اومد گفت ما با نوار قلب و دستگاه نتونستیم بفهمیم وفقط با آنژیو میتوانیم بفهمیم شاید رگی مویرگی گرفته باشه و منو آنژیو کردند و حتی تا آخرین لحظه قبل از اتاق عمل به دکتر گفتم احساس میکنم من قفسه ی سینه مه که درد داره نه قلبم نمیشه از قفسه ی سینه ام عکس بگیرید گفت نه خانم شما با حمله ی قلبی اومدیدو تو خانواده ی شما سابقه ی این بیماری رو دارید و ژنیتکی که سکته قلبی را میگیرید فقط باید انژیوکنید.

    خدا شاهده استاد منو آنژیو کردند و بعد عمل گفتند اصلا هیچ رگی نگرفته و رگهات عین آب زلاله و قلبت عین ساعت کار میکنم و خدارا شکر من چیزیم نبود و خود دکتر گفت ما موندیم چرا پس دچار حمله ی قلبی شدید و بدون هیچ قرص و دارو منو مرخص کردند اومدم خونه بعد از سه روز دوباره اون حالت به من دست داد ولی شوهرم گفت دیگه نمیبرمت بیمارستان می‌برمت دارو گیاهی ومن که اصلا دارو گیاهی اصلا قبول نداشتم به زور منو برد و مشاوره اول دادم گفتند ماشاالله چه انرژی دارید و عالید شما بدن سالم و خیلی خوبی دارید چرا گذاشتید انژیوتون کنن شما یه سرما خوردگی قدیمی دارید و با این سرما خوردگی خودشو نشون داده یه انار و ناشتا روی شعله پخش کن بزارید و بعد کامل بخورید و این کار را کردم و دوباره انرژی بدنم برگشت و خدارا شکر خوب خوب شدم .

    اینجا من شرک داشتم و همیشه دکترها را تو ذهنم بزرگ کرده بودم که اونها درس خوندن و از دستشون همه چی برمیاد و هر چی دکترها میگن درسته و….

    بابا به قول استاد چه باوری به دردت میخوره که میتونی پیشرفت کنی اون باوره رو خودت درست کن به علی و نقی چکار داری

    لا اله الا انت سبحانک و بحمدک ظلمت نفسی

    بله خدا من با شرک با اینکه دیگران را در ذهنم بزرگ کردم و قدرت رابه آنها دادم به خودم ظلم کردم .

    الان همه‌ی رفتارهام و حتی حرف زدنم و زیر ذره بین قرار میدم .

    حواسم و جمع میکنم به خودم که زینب اینجا در رفت زود درستش کن .

    و اما

    توحید وای که من چقد عاشق توحید و خداپرستی خداوندم .

    الان اینجا من متولد شدم استاد چشام باز شد و خدا را شناختم و پی بردم کیه که کنارمه کی که همیشه هوامو داره کیه که یه لحظه ازش دور باشم دلتنگش میشم واقعا امام علی چقد قشنگ در دعای کمیل میگه

    یا الهی و سیدی و مولای صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک

    من تمام عذابها را تحمل میکنم ولی دوری تورا نه نمیتونم تحمل کنم .

    الان منهم همه چی رو میتونم تحمل کنم ولی اگه یه روز یه روز چیه یه ساعت باهاش حرف نزنم دلم براش تنگ میشه و اینگاری یه کار خیلی مهمی را یادم رفته .

    استاد الان ارتباط با خدا را میفهمم و می‌دونم چطوری درخواست کنم قبلاً حتی بلد نبود چجوری با خدا حرف بزنم و فقط با گریه و زاری خدا چرا اینجوری خدا چرا من خدا خدا خدا و بعد از تموم شدن دچار سردرد میشدم و چشام و دماغم باد میکرد و حال حرف زدن و نداشتم ولی الان استاد چقد شیرینه این ارتباط و چقد لذت بخش و چقد انرژی میگیرم و ذوق میکنم و حال دلم خوب خوب میشه .

    این ارتباط کجا و اون ارتباط کجا؟

    چقد شیرین و آرامبخش حرف زدن باهاش و چقد قشنگ جوابتو میده خدایا عاشقتم .

    چقد زندگی قبل از اینکه با خدا آشنا بشم بی روح وبی ذوق بود ولی الان چقد زندگی قشنگ و زیبا شده خدایا ممنونتم که به من فرصت درک و فهم خودتو دادی .

    خدایا از تو میخواهم فهمم و درکم را بیشتر و در عمل هم این درک و فهم را عملی کنم البته می‌دونم این دیگه کار منه و من با تمرین و ساختن باورهای درست به درک و فهم تو میرسم .

    خدایا سپاس سپاس فراوان عاشقتم خدا جونم بوس بوس

    استاد از تو متشکرم بابت اینکه دستانی از دستان خداوندی .

    متشکرم بابت فایل بی نظیرتون .

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 105 رای: