این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
در مورد سوال اول جواب و تجربه زندگیم من بر می گرده به سال 95 که من وارث یک زمین کشاورزی دو هکتاری بودم ولی مدرک برای اثباتش نداشتم کار رو به یک وکیل سپردم قرا ر شد 2 دانگاز زمین رو برداره و کارهاشو انجام بده این پروسه 4سال طول کشید و ما یه جاهایی با هم کارها رو انجام میدادیم
در گفتارم به خدا توکل کرده بودم ولی در باورهای خودم به او قدرت داده بودم
در گفتار م نام خدا رو می آوردم ولی در عمل هر چه ایشون می گفت من قبول میکردم
من هم خر و می خواستم هم خرما رو
هم توجه خدا رو می خواستم هم می خواستم او از من ناراحت نشه و خدا رو از یاد برده بودم
من به نظر مردم همتوجه می کردم
باورهای شرکالود من و قدرت دادن به او باعث شد که به لایه های زندگی من رسوخ کنه ومن رو مجاب کنه که باغ رو بفروشیم
من خیلی بهش قدرت داده بودم و دیگه سخت می شد برگشت به سمت خدا
آخر هم طبق میل او و خلاف میل باطنی من باغ رو به قیمت پایین فروختیم و او سهمش روکرفت رفت در حالی کهمن اون باغ رو خیلی دوست داشتم نگه دارم
کافی بود من یکذره توحیدی عمل میکردم و همون اول قدرت رو به خدا میدادم اون وقت کل بازی به نفع من تموم میشد
از اون به بعد سعی کردم در کارهام عوامل بیرونی رو از بین ببرم و قدرت رو فقط به خدا بدهم
در دوران کرونا هیچ واکسنی نزدم و گفتم هیچعامل بیرونی نمی تواند روی من تاثیر بگذارد
کار به جایی رسید که اداره ما بدون کارت واکسن کارمند ها رو می خواست جلو گیری کنه من گفتم خدا روزی من رو خودش میده هیچگیری تا الان به من نداده جایی
من کار مندی هستم که ماهی یکبار ماموریت هم میروم
من مادرم رو سالهای سال نگهداری می کردم و به شدت بهمادرم وابسته بودم حاضر بودم تموم بلاهای دنیا سر من بیاد ولی یه مو از سر مادرم کم نشه بزرگترین ترس من ،ترس از دست دادنمادر بود
بعد از اینکه خدا رو درککردم
مادرم ظرف 3روز از دنیا خیلی راحت رفت
موقع مرگ تو بقل خودم جون داد
و من خدا رو در نظر گرفتم و بسیار راحت با مرگ مادرمکنار اومدم
اگه توحیدی عمل نمیکردم صد در صد کارم به دیونه خونه میکشید یا یه کاری دست خودم میدادم
جایی توحیدی عمل کردم که 3ساله از اخبار و سیاست مملکت و مسوعلین مملکت اومدم بیرون و ذهنم راحت شد
چون دیگه اونها رو ضامن خو شبختی خودم نمی بینم
جایی توحیدی عمل کردم که 2سال فکر میکردم با یه خانم دیگه حالم خوب میشه خیلی راحت هدایت شدموتوجهم رو از روش برداشتم
جایی توحیدی عمل کردم که روی عزت نفسمکار کردم و هدایت شدم به سایت استاد و سریال زندگی در بهشت رو دیدم و بعدش چقدر جاهای دیدنی ایران رو با خانواده رفتیم دیدیم و لذت بردیم
هر جا که توحیدی عمل کردم نتایج واقعا شگفت انگیز بود
هر جا روی آدمها حساب کردم از همون آدمه سیییلی خوردم تا بفهمم روی کی باید حساب کنم