این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم خدا کنه که خوشحال و آرام باشید .
سال 1395 که بار اول با شما آشنا شدم نتایجی خوبی از جمله غلبه بر ترس هایم در خصوص صحبت کردن در جمع های بزرگ گرفته تا کامیابی در قسمت بست های معلمی و کامیابی در امتحان برای ورود به دوره فوق لیسانس . اون موقع ها فکر می کردم برای هر هدفی باید قدم برداشت الا داشتن یک همسر دلخواه ، فکر می کردم همین که آدم در خواست کنه وتجسم هم در پهلویش بکنه خدا میده آن موقع ها نمی فهمیدم که مثل دیگر خواسته هایم که براش قدم برداشتم برای اینم باید قدم بردارم، به همین خاطر 5 سال دست روی دست گذاشتم و فقط هر از گاهی تجسم می کردم بابت این خواسته و تمام. در طول این مدت با خودم میگفتم اگر تا الان خدا نداده حتما موقعش فرا نرسیده بعد گذشت پنج سال دیدم هی زمان میگذره ولی هنوز هم من به خواسته ام دست نیافتم در همین فکر روز ها شب ها گذشت ولی از دریافت خواسته ام خبری نبود البته اینم بگم گه گاهی خدا از طریق نشانه ها در این خصوص با من صحبت می کرد نظیر این که صبر داشته باش موقعش که فرا رسد به خواسته ات می رسی ویا قلبت را برای کسی نگهداری که مستحقش است و باور داشته باش که وعده الله حق است. اما بالاخره کار به جایی رسید که فکر کردم حتما به صلاحم نیست که خدا بهم همسر بده وکم کم با این طرز فکر حالم بد شده می رفت کار به جایی رسید که سه بار با خدا با لحنی تند و گستاخانه گفتم اگر قرار بود بهم همسر ندی پس چرا امیدوارم کردی با نشانه های مختلف تو خدایی و به خدایی تو نمی زیبد که وعده بدی و بعد خلاف وعده کنی حال آنکه در قرآن میگی وعده ام حق است. بعد به مرور زمان یعنی آغاز سال 1400 شروع کردم به مقصر دانستم پدرم و بار ها به مادرم می گفتم که اگر پدرم شرایط سختی رو برای خاستگار هام تعیین نمی کرد الان من وقت ازدواج کرده بودم و حال بد هم روز به روز در من گسترش میافت و باعث شد مریضی های پی در پی در وجودم ایجاد شود از کمر درد های شدید گرفته تا کیست تخمدان و درد های رحمی ، اما آخرای همین سال صرف به خاطر این که حالم برای مدت کوتاهی هم که شده خوب بشه تصمیم گرفته دوباره بیام و فایل های شمارا گوش بدم سه فایلی از شما را از داخل ویدمت گرفتم یک روزی داشتم فایل سومی را گوش می دادم که دیدم شما در وسط های حرف های تان گفتید تمام سرنوشت ما به دست خود ماست و مردم وقتی به چیز های که میخواهن نمی رسن مقصر خدارا میدونن و میندازن گردن خدا ، این جمله تان باعث شد فایل های دیگری از شمارا دنبال کنم و بخاطر اینکه بتونم به فایل ها عمل کنم تصمیم گرفتم وارد سایت شما بشم وارد سایت تان شدم و روز به روز حالم بهتر شده می رفت مثل قرص مسکنی که درد های جسمی را آرام می کند فایل های تان آرامم می کرد و در کنار این بدنم نیز روز به روز سالم تر میشد . تا باز تصمیم گرفتم تا خدارا بشناسم برای این هدف یک سال صرف کردم و الان دیگه باور دارم که سرنوشتی دست خودمه چرا چون خدارا شناختم. هم چنان که در فایل های قبلی گفتم ؛ دو ماهی است که دارم روی خود شناسیم کار می کنم و استاد فایل الگوهای تکراری قسمت 2 خیلی بهم کمک کرد و سبب شده تا یک ترمز خیلی مخفیم را که پنهان بود شناسایی کنم چرا که من فکر میکردم خاستگار ها کسایی را می پسندند که سن پایین و زیبا باشد وهمین باور شرک آلودم باعث شده بود که هر خاستگاری که برام میامد تنها و تنها تمرکزش روی زیبایی بود و سن خورد ، استاد خواهرم از من سنش خوردتره یعنی 19 سالشه و از سوی خیلی زیباست و این خاستگار های منم همه به طرز عجیبی هر موقعی که به خاستگاریم میامدن متوجه خواهرم بودن به نحوی که وقتی هر دوی ما وارد اطاق میشدیم برای احوال پرسی با خاستگار هایم اونها چنان به خواهرم توجه می کردن که انگار من وجود ندارم با خودم می گفتم من تقریبا دو ساله که روی خودم کار می کنم و اینم میدونم که در دنیا علایق و سلایق و عقاید مختلفه اما چگونه است که هر خاستگاری برام میاد فقط و فقط تمرکز شانروی زیبایی و سن پایین است چرا یه بار هم که شده خاستگاری برام نمی یاد که به چهره وسن چنان اهمیت ندهد در پهلویش به شخصیت هم بها دهد.
از برکت همین فایل الگوهای تکراری قسمت2 من متوجه این ترمز در ذهنم شدم که خدارا بابتش سپاس گزارم و هم چنان از شما استاد عزیزم که دستی از خدا شدید و این فایلرا تهیه کردید برای ما.