این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
سلام به استادعزیز وسلام به گروه زیبای عباسمنش بسیاربسیار این فایل آموزنده وتکان دهنده بود استاد خوبم درگذشته من به شدت باورداشتم که چشم زخم میتواندزندگی منو نابودکنه ویکی ازاقوام ما معروف بودبه بدچشم بودن وحسادت کردن من خیلی زیادازش میترسیدم سعی می کردم زیاد باهاش رفت وآمدنکنم یادم ی بار اومد خونمون نگاهی به کولرکرد وگفت چقدرخنکه خوش به حالتون من خیلی ترسیدن نمی دونستم چیکارکنم مرتب صلوات میفرستادم وبسیاراظطراب ودلشوره داشتم خدا خدا میکردم که بره بیرون ناگهان صداوحشتناکی توی ساختمان پیچید ودود غلیظی ازکولر بیرون اومد آتیش گرفت وسوخت ومن با همسرم دعوا کردم که چرا این فامیل میادخونه ما. باورکنید استاد چند باربه شدت به خاطرباورچشم زخم اتفاقهای خطرناک تجربه کردم سی ساله پیش همسرمن ی ماموریت رفت وبرای اولین بار200هزارتومن پول آورد بارها وبارها به من گفت بیا بااین پول زمین خونه یا طلا بخریم امامن به خاطرباورکمبود وباور به این که ما ضرر میکنیم ما توی معامله شانس نداریم این پول ازدستم درمیاد هیچ کاری نکردم وتمام پول نفهمیدم چطوری ازبین رفت و من حسرت خوردم همیشه میگفتم همسر من بی عرضه است نمیتونه پول نگه داری کنه به خاطراین باور زندگی من رشدنکرد استادخوبم ازوقتی دوره 12قدم رو شروع کردم اصلاقبول ندارم که یک انسان قدرت داشته باشه باچشم زدن به من صدمه وارد کنه من الان هم اون شخص که بدچشم بود می بینمش واصلا اتفاقی نمی افته الان به راحتی وبا احساس فراوانی پول خرج میکنم وبه راحتی پول وارده زندگیم میشه واقعا استادعزیز من یک انسان مشرک بودم البته هنوزهم دربعضی مواقع باورهای گذشته وارد میشن اما زود مچ خودمو میگیرم من درگذشته قدرت را به انسانها به شرایط داده بودم وخدارو کنارگذاشتم استاد عزیز صدهاهزارمثال دارم برای شرک که من داشتم اما توی این متن نمیتونم بنویسم