این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموختهاید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:
سوال:
با توجه به صحبتهای استاد، در قسمت کامنتهای این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
به این فکر کنید که:
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
همچنین توضیح دهید:
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8395MB31 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 830MB31 دقیقه
هوالباقی
به نام آن خدایی که خدایی برازنده اوست
سلام بر اقای عباس منش عزیز و خانم مریم گرامی
امروز داشتم به اندام بدن و قدرت لایتناهی الله فکر میکردم که چطور میشه گوش دماغ چشم دهان هر سه اب داشته باشن ولی متفاوت! خدا دهان رو با اب شیرین و لزجت متغییر افریده برای حس چشایی شاید همه ما انفولانزا یا کرونا گرفتیم بهترین غذایی که حتی اگر گرم هم نباشه سرد بهمون بدن با ولع میخوریم اون برهه نه طعم برامون اشنا بود نه لذت خوردنش
خدا دماغ رو با اب خنک افریده برای سودا و سردی مغز چقدر این خدایی که ما گاهی بهش بی تفاوت یا بیگانه ایم برای ما وقت گذشته
اب گوش رو تلخ افریده برای دفع حشرات و خیلی میکروب ها
اب چشم شور افریده برای اینکه پی چشم از بین نره و استریل کنه
پس شور شیرین تلخ خنک چقدر خلقت زیباییست در عین پیچیدگی خلقت
بعد ما رو به اسم از خاک افریده ولی از روحش به ما داد که ما رو بهمون لقب اشرف مخلوقات دادن
چرا اشرف مخلوقات برای همون روح با عظمت خودش برای اینکه انسان رو متمایز از سایر جمودات و موجودات و هستی کرد اونم با این معنی «زندگی کردن فقط وظیفه ما نیست رشد کردن جز اصلی ترین وظیفه ماست» والا سایر خزندگان و پستاندارن تاااااا گل و گیاه و همه چی اتم و مولکول هم زندگی میکنه هر که به اندازه فهم و اختیار و دایره قدرتش ولی اونچه که ما رو با داشتن قدرت اختیار و تعقل وجه تمایز میکنه این هست که ما باید در مرحله به مرحله زندگی رشد و تکامل کنیم
پس اصل خلقت هر انسانی این هست تو دوران زندگیش تکامل پیدا کنه خودش رو رشد بده به سطحی برسه که به خدا نزدیک بشه
حرف از شرک شد!
خیلی از اوقات ما خدا رو نادیده میگیریم خدایی که من معتقدم اگر سوره توحید میاد وسط میگه من نه زاده شدم نه از من زاده میشود
خدایی که تجرد رو انتخاب کرد
که بزای بنده هاش از نظر من ذوب بشه از نظر من برا بنده هاش هم خدا باشه هم پدر هم مادر هم رفیق همه چی
برای بنده هاش کافی باشه
ولی ما بنده هاش هیچ وقت نتونستیم حداقل ققط از اندام و جوارح بدن خودمون به وجودیت با عظمت خدا برسیم
خدایی صبور، گاهی خیلی نا سزا ها بهش میگیم فقط سکوت میکنه فقط لبخند میزنه و در جواب بی حرمتی های ما هیچی نمیگه
خدایی ستار العیوب، گاهی بدترین گناه ها رو میکنیم ولی باز اغوشش برامون باز میکنه عین مادر عین پدری که میدونه طفلش نادانی کرده با محبت بهش میفهمونه کارت اشتباه بوده
خدایی رزاق، بهت میده حتی اگر صداش نکنی حتی اگر رسم بندگی براش ادا نکنی
خدایی که واقعا کافیست تو جوشن کبیر وقتی به عظمتش پی میبری میخوای اشک بریزی از اینکه اون برات چقدر قدم برداشته تو چقدر برداشتی
چه زمانی ما شرک میورزیم؟ وقتی مرز ناشکری رو رد میکنیم اونقدر ناشکر میشیم اونقدر یه طرفه به قاضی با چشم طلبکاری میریم جلو که دیگه شرک میورزیم
کم هم رخ نداده چه برا ما چه برا بقیه
ولی همونی که شرک هم میگه اگر ازش بپرسی از سر قلب هست گاهی برای دقایقی سکوت میکنه و انگار شرمنده خودش و وجدانش میشه چون میدونه شرک کسی رو میکنه که واقعا خدایی برازنده اش هست من خودم واقعا همینم هر روز صبح بلند میشم میگم خدایا هیچ قدرتی بالاتر از قدرت تو نیست هیچ پناهی امن تر از پناه تو نیست من خیلی اوقات در اوج پناهگاه داشتن بی پناهی کشیدم وقتی ته دلت این هست پناهگاهی مثل خدا داری دیگه برات مهم نیست تو قصری یا یه چهار دیواری ساده همیشه بهش گفتم خدا تو برام کافی باش گاهی اونچنان دلم گرفته اونچنان غم تو وجودم بوده ولی بهش گفتم تو مگه نمیگی ریسمال الهی بگیر من نگهدارتم پس خودم به وجودت گره میزنم
برای همین هر کجا خواستم ناشکری کنم یا شرک بگم به هر چی به خودم گفتم تو نمیدونی
به خودم گفتم کی بهت دندان داد
کی بهت نان داد
کی بهت جان داد
پس اون بیشتر از تو بلده تو تو کارش دخالت نکن
تو براش خط مشخص نکن
واقعا دوستان من خیلی زمان بی پناه بودم در دلم اشوب بودم در ذهنم آواره بودم ولی رسیدم به جایی که بگم خدایا تو مونسم باش تو برام باش عین کتاب که میگن بهترین دوست ادمه خدا هم همینه بهترین شریک بهترین دوست بهترین رفیق بهترین پدر و مادر
چرا میگم وقتی تو رو در خاک میزارن حتی پدر و مادر میرن ولی خدا نه بات میمونه تا ته ته بهت میگه بنده من نگران نباش من باتم
من کسی بودم از اول و ازل و ابد باتم پس نگران چی
چقدر قشنگ ارومت میکنه
ایا با همه این ها تو هنوز جرأت داری از روی خجالت خودت شرک بگی
به نور از نوری که واقعا وقتی بهش دل میبندی برات کل زمان و زمین و اسمان رو نگه میداره تا تو به وفق دلت بشه
به همه نیاز هات توجه میکنه از وقتی بچه بودی بلد نبودی بهت یاد میداد از طریق غریزه چطور نیازهات بگی تا وقتی دم مرگی
پس این خدا ایا ارزش ستایش و سجده هست یا شرک و ناشکری؟
دوستان من شاید پیامم با همه فرق کنه حتما پیامم اماتور هست حتما با موضوع این برنامه شاید بی ربط باشه
ولی خدا رو من لمس کردم از رگ گردنم نزدیک تر
خیلی نزدیک تر
وقتی که برام خواست جفت شیش بیاره نه یه بار بلکه چند بار
هر بار هم آورد گفت مال خودته بنده ما تو مشت خودته بنده من
این خدا رو من هر جایی هم از نگاه خودم کم آوردم نسبت ندادم به خدا
دنبال مقصر بودن خدا نبودم
با خودم گفتم من حتما به صلاحم فعلا نیست شاید همه چی هم خوب پیش بردم ولی گفتم خدایا حتما اون برهه ظرفیتم کم بوده حتما گذاشتی به زمان مناسبش
فقط میدونم اگر روزی ناشکری کنیم شرک بورزیم قطعا بزرگترین ظلم به خودمون کردیم خدا برامون همون خداست ابدا با بنده اش لج نمیکنه
اینکه بهمون گفتن چوب خدا صدا نداره الکیه ما هر کاری کنیم نتیجه اش خودمون میبینیم ربطی نداره به اینکه خدا بخواد بنده اش را نقره داغ کنه
خدا وقتی بنده رو افرید بهش یه ترازو المیزان داد بهش گفت تا سنی که عقلت میرسه با این ترازو باد بگیر چطور کار کنی از یه سنی به بعد خودمون با این ترازو کار میکنیم چه مدلی کفه شرش و بدی یا نیکی و خیرش رو سبک و سنگین کنیم وا مصیبتا اونی که کفه شرش و بدیش زیاده اون خودش خواسته و تاوانش میده و حتی خدا برا این بنده هم گفته هر زمان توبه کنی من اغوشم برات بازه
یه عده هم خنثی بودن این که هیچ
ولی خوشا به اون ادمی که کفه خیر و خوبیش سنگین بوده
دوستان نمیخوام بیش از این زیاد حرف بزنم ولی من هر زمان گناهی میکردم که سبب میشد واقعا شرمنده خودم بشم خودم تنبیه میکردم گاهی تو خونه یه دست یا پام میبستم میگفتم جا خدا بودی با همه این ناشکری یا شرک اگر پات می گرفت یا دستت یا چشمت یا گوشت چی میشد میدیدم خدا چقدر بزرگه که خم به ابرو نیاورده
یا گاهی برا خودم اونچه باید خرج میکردم نمیکردم تنبیه میکردم میگفتم ببین اگر رزقت میبست عین چک برگشتی چی میشد ولی ببین چقدر رزاقه بهت با همه این ها بهت فراوانی میده نمیرزه سرت با گرسنه ای رو زمین بزاری
حالا چرا پس اونی که کارتون خوابه با اونی که الان زیر سقفه فرقه؟ مگر خدا می خواد یا شرک کردن خدا قهرش امده؟ نه اونی که کارتون خوابه خودش باور نداره دنبال ارزش لیاقتی خودش نیست دنبال بهترین ها نیست عین مگس و زنبور هر کدوم دنبال چی هستند حتی شما یه گل بزاری زنبور بهترین جاش انتخاب مگس خوار ترین جاش انتخاب میکنه پس تفاوت این دوتا در نوع طلبشون و دیدگاهشون هست
ترامپ شاکر ترین فرد روی زمین هست چرا؟ چون شاکر نعمت هایی هست که داره از اونا لذت میبره از اونا استفاده میکنه
ناشکر نیست شرک نمیگه چرا اون چیز ندارم یا نمیدی
و برای همین هم ثروت مند هست ثروت مند مالی نه بلکه تفکری بلکه شخصیتی
خیلی از ما ها نعمت داریم ولی رزق نه
طرف خدا بهش ده تا خونه داده چندتا ماشین داده ولی نمیتونه یه لقمه نون بخوره یا بچه نا اهل خدا بهش داده
همون وقتی ناشکری ها از فرکانس منفی رو هم میاد وقتی فرکانس های منفی زیاد میشه نمیشه نمیشده نمیتونم نشد مگه میشه
میریم مرحله شرک مرحله ای که کلا تیشه به ریشه میزنیم
پس باید ذهنمون درست کنیم
نوع نگرشمون
قطعا بقیه درست میشه
در پناه الله باشید
ممنون از اینکه وقت میزارید پیام منو میخونید چشماتون پر فروغ