توحید عملی | قسمت 8

 این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموخته‌اید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:

سوال:

با توجه به صحبت‌های استاد، در قسمت کامنت‌های این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

به این فکر کنید که:

به محض اینکه اوضاع  کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود،  قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

همچنین توضیح دهید:

وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

 

با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم

برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی‌، کلیک کنید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1

کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 8
    395MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 8
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهراهدایتی» در این صفحه: 4
  1. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند ..

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم .

    امروزبین فایل هامیگشتم که ببینم باوضعیت کنونیم کدام فایل به دلم میشینه وبرام پررنگ میشه که گوش بدم ..

    واین فایل برایم پررنگ شدوخیلی باحال الانم مرتبط بود ..

    شرک به چه معناست ؟؟؟نقطه ی مقابل توحیداست ..

    تعریف جامع وکوتاه شرک ؟قدرت دادن به عوامل بیرونی است

    حالاقدرت دادن مردم بنی اسرائیل به مردم یا قدرت دادن هرشخص به مافوق یارییسش یاهمسرش یا….

    هرچیزی که مافکرکنیم حالا چه ژنتیک یاشخص خاص که اون داره تعیین میکنه اتفاقات و برای ما ،اون خوشبختی یابدبختی مارورقم میزنه اونه که قدرت داره اون یعنی شرک ‌..

    وشرک تنهاگناهیه که بخشیده نمیشه ..

    متاسفانه بعدازگوش دادن به این فایل فهمیدم که این شرک هم درمن وجودداره ،من درصدخیلی بالایی قدرت ودادم به مردها ،فک میکنم همسرم میتونه باعث خوشبختی وبدبختی من باشه وهر بارکه بحثی بین مامیشه باخودم میگم که ایشون باعث بدبختی من میشه وچه قدرقدرت داره که زندگیم وتلخ میکنه و خیلی بهم میریزم واین باورم که بارها ازمردم واززن هاشنیدم که مردهاهمه شون بدن واتفاقاتی میوفته که این باورم قوی ترمیشه هرچندمن به خودم میگم نه من اینجوری فکرنمیکنم ولی درلایه های زیرین ذهنم به این شکله وباهراتفاقی محکم تربه این باورمیچسبم یا این که مردها ثروتمندتربشن آدم بدی میشن جدیدا رفتارهای همسرم ومیبینم که بااین که وضع مالیش خوب شده بداخلاق ترشده یا منت میزاره برای کارهاش که فلان کارو کردم ومن این باوروانقدر تکرارمیکنم که ایشون بارفتارهاش ثابت میکنه بهم وخیلی وقتاازخداهم دلخورمیشه که خدابا چرامردهاروانقدر قدرتمند آفریدی که میتونن به زنهازوربگن و همه کاره ی زندگی اونان .البته الگوهایی روهم دیدم مثلا همسایه مون که تازه ازدواج کرده وراًی به این ازدواج نبوده وحالاکه میخادطلاق بگیره طلاقش ونمیدن واذیتش میکنن یازندانیش میکنن یا الان که گذاشته رفته که کسی ندونه کجان بازدارن دنبالش میکردن وفک میکنم هیچ کس به فکراحساسات زنهانیست وفقط زورو قدرت حرف خودش ومیزنه چرامردهامیتونن کتک بزنن وزنهاباید تحمل کنن و…جامعه ماواقعاحق بامردهاست ..

    یافک میکنم خانه داری وبچه بزرگ کردن زنهابه چشم نمیادولی پول درآوردن مردهابه چشم میاد.

    وچندتاالگوی دیگه که تامردهاپولدارمیشن شلوارشون دوتامیشه وکلی باورهای مذخرف که اذیتم میکنن البته فک میکنم عدم احساس لیاقت هم هیت دروجودم .

    تووضعیت های سخت تصمیم گرفتم که باورمخالف این هاروبسازم اماتااوضاع کمی خوب شده رهاکردم .

    امروزفهمیدم که :بایدهرچیزی ونپذیرم وباورنکنم باوری وبپذیرم که به پیشرفتم کمک میکنه وامیدوارم روزی بیام ‌بگم که این باورشکسته شده وباورهای جدید باعث پیشرفتم شده …یادمه قبلا یه باوری خیلی اذیتم میکردوبرای تغییرمقاومت میکرد امامن ساختمش وموفق میشوم انشالله به یاری ولطف خدا ..

    مغزمادنبال مقصرمیگرده ،یادت باشه که داری به یه عاملی قدرت میدی یادت باشه شرک ورزیدنه خدای من من وببخش …

    آرزودارم که یه روزی بشه من احتیاجی به توجه دیگران نداشته باشم وانسان قوی باشم .

    مثل استادماهم میتونیم توشرایط سخت رشدکنیم استادیه الگوی واضحه وتحسین میکنم استادم و.

    وقتی که مامیدونیم مغزچه جوری کارمیکنه نباید اجازه بدیم که هرچیزی وباورکنه واتفاقات نادلخواه بسازه برامون ،دیگه هیچی بدتراز بیماری که نیست که خیلیا پذیرفته بودن ولی با قانون سلامتی درست شده ..

    نپذیریم باورهایی وکه باعث اوضاع بدمیشه ومخالفش وبسازیم ،همه باورهابهمون اثبات میشن وتجربشون میکنیم .

    درهمه ابعادمیشه تغییرکردباتمرین وتکرار

    خدای من واقعا معجزه س وقتی آدم هایی که بیماری لاعلاج داشتند بایه جوردیگه فکرکردن بیماریشون ازبین رفته ..

    اگه باورهای مخرب وحتی نیم درصد هم باورکنیم درزمان سختی اون نیم درصدمیشه 500 درصد وتوباورش کردی وعوامل بیرونی ونمیتونی تغییربدی .

    جهان داره پاسخ میده به افکارما وفرکانس های ما حالامن واقعا ذهنم توچیزای منفی واقعا برنامه ریزی میکنه پس خودمم که به وجودمیارمش .

    امیدوارم باورنکنم جزخداوندکسی درزندگی ماکنترلی ندارد

    راستی من بخش عقل کل ومیخونم امابلدنیستم چجوری سوالم وثبت کنم ودیگران جواب بدن اگه کسی میتونه راهنماییم کنه ممنون میشم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند ..

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم .

    امروزبین فایل هامیگشتم که ببینم باوضعیت کنونیم کدام فایل به دلم میشینه وبرام پررنگ میشه که گوش بدم ..

    واین فایل برایم پررنگ شدوخیلی باحال الانم مرتبط بود ..

    شرک به چه معناست ؟؟؟نقطه ی مقابل توحیداست ..

    تعریف جامع وکوتاه شرک ؟قدرت دادن به عوامل بیرونی است

    حالاقدرت دادن مردم بنی اسرائیل به مردم یا قدرت دادن هرشخص به مافوق یارییسش یاهمسرش یا….

    هرچیزی که مافکرکنیم حالا چه ژنتیک یاشخص خاص که اون داره تعیین میکنه اتفاقات و برای ما ،اون خوشبختی یابدبختی مارورقم میزنه اونه که قدرت داره اون یعنی شرک ‌..

    وشرک تنهاگناهیه که بخشیده نمیشه ..

    متاسفانه بعدازگوش دادن به این فایل فهمیدم که این شرک هم درمن وجودداره ،من درصدخیلی بالایی قدرت ودادم به مردها ،فک میکنم همسرم میتونه باعث خوشبختی وبدبختی من باشه وهر بارکه بحثی بین مامیشه باخودم میگم که ایشون باعث بدبختی من میشه وچه قدرقدرت داره که زندگیم وتلخ میکنه و خیلی بهم میریزم واین باورم که بارها ازمردم واززن هاشنیدم که مردهاهمه شون بدن واتفاقاتی میوفته که این باورم قوی ترمیشه هرچندمن به خودم میگم نه من اینجوری فکرنمیکنم ولی درلایه های زیرین ذهنم به این شکله وباهراتفاقی محکم تربه این باورمیچسبم یا این که مردها ثروتمندتربشن آدم بدی میشن جدیدا رفتارهای همسرم ومیبینم که بااین که وضع مالیش خوب شده بداخلاق ترشده یا منت میزاره برای کارهاش که فلان کارو کردم ومن این باوروانقدر تکرارمیکنم که ایشون بارفتارهاش ثابت میکنه بهم وخیلی وقتاازخداهم دلخورمیشه که خدابا چرامردهاروانقدر قدرتمند آفریدی که میتونن به زنهازوربگن و همه کاره ی زندگی اونان .البته الگوهایی روهم دیدم مثلا همسایه مون که تازه ازدواج کرده وراًی به این ازدواج نبوده وحالاکه میخادطلاق بگیره طلاقش ونمیدن واذیتش میکنن یازندانیش میکنن یا الان که گذاشته رفته که کسی ندونه کجان بازدارن دنبالش میکردن وفک میکنم هیچ کس به فکراحساسات زنهانیست وفقط زورو قدرت حرف خودش ومیزنه چرامردهامیتونن کتک بزنن وزنهاباید تحمل کنن و…جامعه ماواقعاحق بامردهاست ..

    یافک میکنم خانه داری وبچه بزرگ کردن زنهابه چشم نمیادولی پول درآوردن مردهابه چشم میاد.

    وچندتاالگوی دیگه که تامردهاپولدارمیشن شلوارشون دوتامیشه وکلی باورهای مذخرف که اذیتم میکنن البته فک میکنم عدم احساس لیاقت هم هیت دروجودم .

    تووضعیت های سخت تصمیم گرفتم که باورمخالف این هاروبسازم اماتااوضاع کمی خوب شده رهاکردم .

    امروزفهمیدم که :بایدهرچیزی ونپذیرم وباورنکنم باوری وبپذیرم که به پیشرفتم کمک میکنه وامیدوارم روزی بیام ‌بگم که این باورشکسته شده وباورهای جدید باعث پیشرفتم شده …یادمه قبلا یه باوری خیلی اذیتم میکردوبرای تغییرمقاومت میکرد امامن ساختمش وموفق میشوم انشالله به یاری ولطف خدا ..

    مغزمادنبال مقصرمیگرده ،یادت باشه که داری به یه عاملی قدرت میدی یادت باشه شرک ورزیدنه خدای من من وببخش …

    آرزودارم که یه روزی بشه من احتیاجی به توجه دیگران نداشته باشم وانسان قوی باشم .

    مثل استادماهم میتونیم توشرایط سخت رشدکنیم استادیه الگوی واضحه وتحسین میکنم استادم و.

    وقتی که مامیدونیم مغزچه جوری کارمیکنه نباید اجازه بدیم که هرچیزی وباورکنه واتفاقات نادلخواه بسازه برامون ،دیگه هیچی بدتراز بیماری که نیست که خیلیا پذیرفته بودن ولی با قانون سلامتی درست شده ..

    نپذیریم باورهایی وکه باعث اوضاع بدمیشه ومخالفش وبسازیم ،همه باورهابهمون اثبات میشن وتجربشون میکنیم .

    درهمه ابعادمیشه تغییرکردباتمرین وتکرار

    خدای من واقعا معجزه س وقتی آدم هایی که بیماری لاعلاج داشتند بایه جوردیگه فکرکردن بیماریشون ازبین رفته ..

    اگه باورهای مخرب وحتی نیم درصد هم باورکنیم درزمان سختی اون نیم درصدمیشه 500 درصد وتوباورش کردی وعوامل بیرونی ونمیتونی تغییربدی .

    جهان داره پاسخ میده به افکارما وفرکانس های ما حالامن واقعا ذهنم توچیزای منفی واقعا برنامه ریزی میکنه پس خودمم که به وجودمیارمش .

    امیدوارم باورنکنم جزخداوندکسی درزندگی ماکنترلی ندارد

    راستی من بخش عقل کل ومیخونم امابلدنیستم چجوری سوالم وثبت کنم ودیگران جواب بدن تگه کسی میتونه راهنماییم کنه ممنون میشم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند…

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم …

    زمانی که باور به عوامل بیرونی داشتید چه نتایجی گرفتید ؟؟؟

    قبل ازاینکه بااستادآشنابشم ترس این وداشتم که دیگران درزندگی من دخالت داشته باشند وآنهانفوذبالایی دارند وباعث میشوند که آنطوری که بخواهیم زندگی نکنیم ،باعث ایجاداختلاف من وهمسرم میشوند‌،سد معبرمیشوندبرای موفقیت هاوپیشرفت ما..

    دقیقا این هم شد وآنها باعث اختلاف وپیشرفت ماشدند ،آنهاباکلام وعمل شان درزندگی ما تاثیرگذاشتند و باعث تجربه ی تلخ من شد .

    زمانی که بااستادآشناشدم وآگاه شدم به خودم گفتم ای دل غافل استادراست میگن نه تنهامن بااین باور به خودم زجردادم وزندگی وتلخ کردم وکارخودم وسخت کردم وباعث تجربه های بدشدم ،بلکه ندانسته گناه بزرگی به نام شرک هم میکردم ..

    امابه جرات میتونم بگم من بااین باوربمباران شده به ذهنم بزرگ شده بودم واون وپذیرفته بودم چندین ولاس درس خوانده بودم امابه من اصل رویاد نداده بودند نمازو تک تک کلمه هاشو وحرکاتش وبلد بودم وبه جامیاوردم وضوروبلد چندین سوره و …..بلدبودم واما نمیدانستم شرک تنهاگناهیه که بخشیده نمیشه .

    اماالان واقعا شکرت خداجانم که دراین مسیرتوحیدی ام الان سعیم ومیکنم که توحیدی باشم ومشرک نباشم .

    استادفرمودند که پیامبرعزیزمون فرمودن :شرک مثل راه رفتن مورچه سیاه توتاریکی دل شب روی سنگ سیاهه دردل مومن ..

    اونم دردل مومن حالا ماکه دیگه ……

    یعنی انقدرمخفیه ،مرموزه ،حتی خودمون هم متوجهش نمیشیم ..

    خیلب خودم وبهبود بخشیدم نسبت به قبل .

    اما این موضوع پاشنه ی آشیلمه ..

    دیروز محل کارم بین من وهمسرم یه شخصی هست وه همش کارش سخن چینی ودخالت و فوضولی وتیکه پرونی هست ….

    یه جورایی حرف میزد وزخم زبان میزد وحرف هایی میزد که واقعا من ونگران میکرد (شگردشم اینه که به شوخی )….

    آشوب میشدم واونجوری که باید نمیتونستم احساساتم وکنترل کنم .

    ذهنم نجواکنان میگفت :(نکنه تاثیربزاره این حرفاش توزندگی من ،نکنه باهمسرم بحث مون بشه ،نکنه همسرم ازمن ناراحت بشه ،یابه هم بزنه میونمون و)

    بعد یادحرف استادمیوفتادم که میگفت اگه توجه کنیم و بهش قدرت بدیم توزندگیمون تاثیرمیزاره ..

    به خودم گفتم مگه من باور :تنهاقدرت جهان هستی خداونده که خلق زندگی هرکس وبه خودش داده روتکرارنمیکنم؟ باورکردم ؟؟؟

    دیدم نه هنوز جزیی ازوجودم نشده هنوزپاشنه آشیلمه .

    درسته من هنوز نگران حرف ودیدگاه مردمم نگران غیبت کردن وآشوب به پاکردنای مردمم من خیلی بهترایزایناباید روخودم کارکنم ،باید فقط خودم وخدام وتوزندگیم تاثیرگذاربدونم ..

    اومدم وباعجز ازخدانشونه خواستم گفتم خدایاچه کنم ؟مشکلم کجاست چرابهم میریزم ؟این فایل نشونه اومدبرام بنده ی من تومشرکی ،زندگیت دست من ودست خودته ازآدم هانترس ،نترس نترس ….

    استغفارکردم وگفتم خدایا من وببخش من شرک میورزم ،سرنمازم گریه کردم دلم سبک شد ،آروم شدم چه قدر نزدیکه به من ،چه قدر جوابم ومیده ،چه قدر دلم وآروم میکنه ،حرفام وگوش میده ولبخندمیزنه واجابت میکنه ،بعضی جاهاهم بهم میگه عزیزم بنده ی نازنینم درخواست توپذیرفته س منتهاتوباید بعضی درساروبگیری ،ظرفت ویکم بزرگ ترکنی ،بهم میگه بنده ی من توجزئی ازمنی خودت ودرگیر حرفای ناروا نکن ،درگیرحرفای پوچ مردم نکن ،بیا این جا به پشت سرت نگاه نکن اگه هرکی بهت بدکرد ،خودش زجرمیکشه درسته توروهم زجرمیده ولی اگه بزرگترشی وتوحیدی زجرنمبینی ،بیاعوضش هرچی میخای ازمن بخواه من بهت میدم ،

    پول وثروت میخوای ؟؟

    آرامش میخوای ؟؟

    شهرت میخوای؟؟

    نورصورت میخوای ؟

    دل بزرگ میخوای ؟؟

    هدایت به مکان بهترمیخوای ؟

    پیشرفت میخوای ؟؟

    توجه ومهرومحبت میخوای ؟

    سلامتی میخوای ؟

    همه شون ومن دارم من خالق کل کیهان وفراترازاون چیزی که توبفهمی هستم ،فقط باورکن ،چیززیادی ازت نمیخام فقط باورکن ،،به خودم قسم که من خیرت ومیخام ،به خودم قسم ازهمه مهربان ترم بهت ،ازمادرتم مهربونترم برات ،هرلحظه کنارتم ،هواتو دارم ،مبینی که دارم هدایتت میکنم ،میبینی که دارم بهت الهام میکنم ،حمایتت میکنم ،کمکت میکنم ،عاشقتم ،دوست دارم ،تورو جاودانه آفریدم ،جاودانه توازمنی وبه سوی من برمیگردی خودت و درگیراصل کن نه فرعیات ..

    این نوشته هاازکجااومد وچشمای من پرازاشکه من نمیدونم ولی حس خوبیه .

    امیدوارم به همه ی اینها عمل کنم باوجود تمام تلاش های شیطان که من و دربند وسوسه میکنه ،آزارمیده تمام سعیش ومیکنه امایه حقیقتی وبگم حیفم میاداین وجودخداگونه رو درگیر چیزا وحرفای بیهوده و دعواها کنم ،،بعد که این تصمیم ومیگیرم ،ازیه راه دیگه واردمیشه برمیگرده بهم میگه:(چیه ترسو ترسیدی ،تو ضعیفی توآب نداری وگرنه شناگرماهری هستی ،توازاون شخص هایی که بهت بدی میکنن وغیبت وتهمت وحرفای ناروامیزنن میترسی ،وگرنه جوری ادبش میکردی که دیگه تکرارنکنه ،آره تومیترسی عرضه نداری ،بزارهرکارباهات میکنن بکنن حقته …

    بعدجواب میدم بهش:میگم همه چیزباوره من نمیخام بهشون توجه کنم استادمیگه احساس بد “اتفاقات بد ،

    هرچی تمرکزوتوجه کنی بیشتروبیشترمیشه ،نمیخام خودم ودرگیر ناخواسته ها کنم میخام توجهم وبزارم روی خواسته ها تاخلق شن .

    میخام به خداوصل شم حرفای ناروا بحث ودعوا که درنزد خداشایسته نیست .اگه من فرکانسم تغییرکنه محیطمم تغییرمیکنه باهمون آدما خداوند من وبه جای بهتر هدایت میکنه با آدم اای خداگونه درارتباط باشم ..

    مومنان دردل نه ترسی دارند ونه اندوهگین میشوند ..

    باهمه این نجواها ذهنم باعملم نمیخونه دست ودلم به کاربد وحرف بدنمیره …

    میخام بگم آهای اونی که داری کامنتم ومیخونی من این هاروواسه حال خوب خودم نوشتم ،میخام بهت بگم اگه ذهنت همش نجوامیکنه توشرایط سختی وتودلت میگی وای من چه قدربدم این هاهم افکارمنه ،اینهادیگه چه فکری ان من اگه خوب بودم که این فکرهارونمیکردم بدون که نه عزیزم اگه توهم مثل من درعمل مخالف ذهنتی بدون اون ذهنت حرفای شیطانه چقدر مایوس میشه که موفق نمیشه …

    یه چیزدیگه بگم ..

    من وخواهرم همیشه دوست داشتیم یه کم وزن مون بره بالاتر و لاغرتربودیم اما آبجیم همیشه میگفت دیگه مااینجوری م دیدی بعضیا آبم بخورن چاق میشن خب مابرعکسیم نمیشیم هرچه قدرم بخوریم اما من این باوروشکستم وبعد اون وزنم خیلی بهترازقبل شده وقتی باورت وتغییرمیدی ایده هاو اتفاقت میان که کمکت کنن …

    ایاک نعبد وایاک نستعین

    اهدناالصراط المستقیم ،

    صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغذوب علیهم والضالین.

    خدایاسپاسگذارم ازت ..

    استادمیدونم تودستی ازدستان خداوندی که برای یاری وپیشرفت من آمدی ومن آماده ی تغییربودم وباتمام وجودم ،استاد اگه این سایت نبود من گمراه ودیوانه بودیم ..

    پیامبرزمان من مرسی که توجه وتمرکزت وگذاشتی روی این سایت توحیدی ،،،،

    عاشقتم خدا عاشقتم استاد

    عاشقتم مریم عزیزم فرشته ی مهربونم ..

    میبوسم تون ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    سلام عزیزم ،

    من درمورد وزنم تجسم کردم ونوشتم وباور؛خدایاشکرت من به وزن ایده آلم رسیدم ..

    دکترتغذیه هم میتونه کمکت کنه ..

    درضمن ورزش هم خیلی به من کمک میکنه وخیلی تاثیرخوبی رواشتهاوزن وعضلات موردنظرم میگذاره ..

    وهمین طور قرص ب کمپلکس .

    وقتی به این باورمیرسیم که همه چی امکان پذیره ،باورمیسازم واحساس مون وخوب نگه میداریم واونجاس که همه چی شروع میشه ..وباورهای قبلیمون شکسته میشن ..

    کاش بشه توی سایت پاسخ کوتاه هم داد چو

    ن فعلا نمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: